eitaa logo
ذوق و خرد|محمد هادی جوادی
263 دنبال‌کننده
211 عکس
89 ویدیو
76 فایل
کانال رسمی «محمد هادی جوادی گیلانی» از اساتید سطوح عالیه حوزه علمیه قم با رویکرد عقلی و ذوقی و به همت جمعی از شاگردان ایشان فعالیت می کند. کانال دروس: @dorosejavadigilani • • ادمین: @miss_Karbala
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 🌹یادی از استاد آیت الله انصاری شیرازی رضوان الله تعالی علیه🌹 🍃 قسمت اول 🍃 سخن گفتن در مورد اولیاء الهی هم شیرین است هم سخت. 🍃شیرین است چون «حب محبوب خدا حب خداست»سخت است چون آن که بر ساحل نشسته و نظاره می کند درک احوال غوّاص دریای پرتلاطم نتواند کرد. 🍃آیت الله انصاری شیرازی «رحمه الله علیه»عالمی ربانی ، فیلسوفی متبحّر،حکیمی متأله و عارفی واصل بود که سالیانی بی هیچ ادعا در بین ما زیست و به دور از هر آنچه شائبه ی طرح شخصیت گرانبهایش را داشت روزگار گذرانید. آن زمانی که هر کسی را جرأت بانگ برآوردن نبود ، بی واهمه بر سر طاغوت بانگ میزد و رنج زندان و شکنجه و تبعید را به جان می خرید و چون سربازی پا در رکاب در یاری خمینی کبیر پایدار بود. روزی از ایشان سوال کردم چرا بعد از انقلاب هیچ مسئولیتی را نپذیرفتید؟ فرمود: «یوسف کنعان ما آخر عزیز مصر شد» 🍃آنچه ما میخواستیم این بود که امام را یاری کنیم و بعد از آن بنده طلبه ای بیش نیستم. رابطه خود با امام را رابطه عاشق و معشوق توصیف می نمود . آن را ورای رابطه استاد و شاگردی میدانست. شخصیت عظیم او تحت تأثیر دو استاد بزرگ بود، امام خمینی و علامه طباطبایی«رحمه الله علیهما»می فرمود «تُشَکچه ای دارم که بیش از بیست بار امام و علامه با هم روی آن نشسته اند» در منزل اتاقی داشت که معروف بود به اتاق علامه ، چون آنجا محل استراحت و گاه جلسات خصوصی علامه بود.آیت الله انصاری جدای از این دو استاد بزرگ به اشاره علامه در جلساتی خصوصی «شرح قیصری بر فصوص الحکم»را نزد برادر علامه ایت الله الهی فرا گرفت و مراودات نزدیکی با آیت الله بهجت «رحمه الله»داشت.روزی به من فرمود«رابطه من با آقای بهجت مثل رابطه شما با من بود مرید و مراد بودیم. 🍃یکبار که آقای بهجت به مسافرت رفتند از من خواستند جای ایشان نماز بخوانم من چند روزی رفتم و دیدم قبل از نماز آیت الله خزعلی جلسه تفسیر دارند و از طرفی علامه معاد اسفار را خصوصی قبل از ظهر تدریس میفرمود.نماز را به آقای خزعلی واگذار کردم بعدها آقای بهجت فرمود:انصاری برای ما ناز میکند!» فهمیدم که چرا نماز را واگذار کرد از خانه ایشان و نیز محل درس علامه تا مسجد راهی نبود ولی به جای آقای بهجت نماز خواندن خودش عنوانی بود و انصاری در مقابل این عنوانها ناز داشت زیربار نمیرفت.🍃 @zoghokherrad
🌸یادی از استاد آیت الله انصاری شیرازی رضوان الله تعالی علیه🌸 🌸 قسمت دوم 🌸 عرفان را نخوانده بود تا بر انبار ذهنیاتّش افزوده باشد . علمی را که در عمل تجلّی نیابد وَبال میدانست نه بال. بارها میگفت«حکمت متعالیه فرزند کتاب و سنّت است و حکمت ما حکمت الهی است نه یونانی»به یاد دارم در جلسه ای یکی از مسئولین که از دور ، دستی بر آتش داشت و با فلسفه اسلامی آشنا و در فلسفه غرب صاحب اثر بود سخن میراند و از باب نصیحت می گفت آقایان «فلسفه غرب»بخوانید و علما و فضلای زیادی حاضر در جلسه بودند و آیت الله انصاری نیز در گوشه ای نشسته بودند . در وقت بازگشت به من فرمودند«این آقا شرح منظومه را پیش من خواند،.... فلسفه غرب علم هست ولی حکمت نیست» 🌸 نگاه او و تقیّدش به فقه اعجاب آور بود. زمانی قصد زیارت کربلا داشتم وقتی برای خداحافظی خدمتشان رسیدم از من خواستند مهری برایشان بیاورم که هردو طرف آن صاف باشد و نقش و خطّی نداشته باشد.عرض کردم چرا؟فرمودند چون آیت الله بروجردی «رحمه الله»احتیاط واجب می دانست که روی مهر نقشی نباشد»آن که روزها اسفار ملاصدرا را درس میگفت احتیاط ِواجبِ 40 سال قبل آقای بروجردی را در نظر داشت و در عین این که خود مجتهد بود به احتیاط عمل می کرد.تقیّدی به شرع داشت که در بین کسانی که به تدریس فقه شهرت داشتند کم نظیر بود. 🌸 گاهی اموری را از ایشان می دیدیم و وجه آن را سوال می کردیم عبارت هایی از «لمعه»را از حفظ می خواندند تا وجه استحباب آن عمل را بیان کرده باشند. در جلسات درس «بحار الانوار»چنان با احترام به کتاب روایت بها می داد که گویی قرآن در دست دارد . او حکیمی منفصل از کتاب و سنّت نبود و اصولا حکمت را جدای از این دو نمی دانست. در برخورد با شاگردانش چنان فروتن بود که در جهت تربیت شان اگر هیچ نمی گفت کفایت از گفتار بسیار می کرد. بعد از جلسات درس که در منزل شان برقرار بود کفش های شاگردان جفت بود و اینکار را خود قبل از ورود به اتاق درس انجام داده بود! @zoghokherrad
🌷 یادی از استاد آیت الله انصاری شیرازی رضوان الله تعالی علیه🌷 🌷 قسمت سوم 🌷 حالاتی داشت که اگر با آن آشنا نبودی و وصفش را در احوال اولیاء الهی نخوانده بودی در نمی یافتی . شبی که در محضرش بودم با خنده و نشاط فراوان خاطره های از تبعیدشان را تعریف می کردند که« درنایین هر روز باید می رفتم پاسگاه و دفتری که مخصوص حضور و غیاب من بود امضاء می نمودم و حضور خود را اعلان می کردم یک بار که سرباز غفلت کرد برای چند روز را امضاء کردم و گفتم من که برایم فرقی نمی کند برای تو بد میشه شما هم به مافوقت نگو! آنگاه با خیال راحت سری به خانواده ام زدم و یک سفری هم به سبزوار رفتم و قبر متأله سبزواری را زیارت کردم و به نایین برگشتم»من از نشاط و خاطره زیبایش مسرور بودم که در همان حال ناگهان دگرگون شد و به گریه افتاد و فرمود:«آقا قیامت حق است!!» این قبض و بسط در احوالش زیاد دیده می شد و بر مخاطبانش آنان که استعداد تأثّر داشتند تأثیر میگذاشت. 🌷 هر چند بسیار کتوم بود و هیچ گاه از آن چه بر او می گذشت نمی گفت ولی این شعر را زیاد می خواند: هرگز حدیث حاضر و غایب شنیده ای من در میان جمع و دلم جای دیگر است استاد این کمترین حضرت مستطاب آیت الله اسحاق نیا که به فرموده آیت الله انصاری به محضر درسش شتافتم و قریب به 11 سال از محضرش بهره بردم و خود از مبرّزترین شاگردان ایشان بود می فرمود:«شبی در مشهد جناب استاد انصاری و مرحوم آیت الله ربانی را دعوت کردم. آقای انصاری این شعر را برای آقای ربانی خواند: هرگز حسد نبردم بر منصبی و مالی الا بر آنکه دارد با دلبری وصالی و آیت الله ربانی آن شب را تا صبح راه میرفت و آن شعر را میخواند و گریه میکرد» 🌷 غرض آنکه جناب استاد انصاری «رحمه الله علیه»بسیار لطیف بود و بر نفوس مستعده تأثیر گذار.و خود از تلطیف سرّ همانکه شیخ در اشارات بدان اشاره دارد و خواجه آنرا اینگونه شرح میدهد «....،و لأن ینفعل عن الامور الالهیه المهیّجه للشوق و الوجد بسهوله» حظّی وافر داشت. 🌷 تا مستقیما از او سوالی نمی شد پاسخ نمی داد و آنگاه که پاسخ می داد آنقدر با آرامش و حیا پاسخ می گفت که مخاطب اگر او را نمی شناخت گمان می برد از پاسخ عاجز است و در نهایت وضوح پاسخش برای شاگردان ضعیف نیز قابل درک بود! به ساحت بزرگان حسّاس بود روزی در درس اسفار هنگامیکه عبارتی از کتاب را می خواند یکی از حضّار«و نه امّا از شاگردانش»گفت مصنّف اینها را بافته!! لحظهای سکوت کرد و بعد فرمود «اگر هم بافته حریر بافته گونی نبافته،تو هم میتوانی بباف!»و اگر آن شخص به خود استاد چیزی میگفت پاسخ نمی شنید. روزی به من فرمود«من به برخی سلام میگویم و آنها جواب مرا نمی دهند برای اینکه به گناه نیافتند من دیگر به آنها سلام نمی گویم» 🌷 در مقابل جلوه های دنیا از هر نوعش با زهدی عارفانه می گذشت. عصر روزی نان سنگکی خریده به منزلشان می رفتم دم در منزل ایشان را با چند نفر دیدم که از منزل ایشان خارج شده بودند.وقتی مرا دیدند اظهار لطف کردند و نان را که گرفتند به آنها گفتند« این نان سنگک برای من از همه دنیا بهتره با چای شیرین میخورم خیلی هم میچسبه»بعد فهمیدم آنها از طرف رییس جمهور آمده بودند که اگر ایشان درخواستی دارند بفرمایند! استاد در این سالهای آخر عمر بیماری سختی را پشت سر گذاشت و مدتها خاموش و لب فروبسته بود.روزی به خدمتشان رسیدم و از دیدن ایشان با آن حال متأثّرگشتم. آرام لب باز کرد و من نزدیک شدم تا ببینم با آن حال چه میگویند.او در آن حال سه بار فرمود:«الحمد لله»و مرا متوجه ساخت که در تمام آن دوران بیماری سخت چیزی جز رضای حق و حمد و ثنای محبوب را در نظر نیاورده است.این کلمه را در شرایطی به زبان آورد که شاید بیش از یک سال سخنی نگفته بود.🍃 🔸وَ سَلامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوتُ وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا🔹 والسلام علیناو علیکم و رحمه الله و برکاته محمد هادی جوادی گیلانی قم المقدسه-دی ماه 95 @zoghokherrad
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 🌹یادی از استاد آیت الله انصاری شیرازی رضوان الله تعالی علیه🌹 🍃 قسمت اول 🍃 سخن گفتن در مورد اولیاء الهی هم شیرین است هم سخت. 🍃شیرین است چون «حب محبوب خدا حب خداست»سخت است چون آن که بر ساحل نشسته و نظاره می کند درک احوال غوّاص دریای پرتلاطم نتواند کرد. 🍃آیت الله انصاری شیرازی «رحمه الله علیه»عالمی ربانی ، فیلسوفی متبحّر،حکیمی متأله و عارفی واصل بود که سالیانی بی هیچ ادعا در بین ما زیست و به دور از هر آنچه شائبه ی طرح شخصیت گرانبهایش را داشت روزگار گذرانید. آن زمانی که هر کسی را جرأت بانگ برآوردن نبود ، بی واهمه بر سر طاغوت بانگ میزد و رنج زندان و شکنجه و تبعید را به جان می خرید و چون سربازی پا در رکاب در یاری خمینی کبیر پایدار بود. روزی از ایشان سوال کردم چرا بعد از انقلاب هیچ مسئولیتی را نپذیرفتید؟ فرمود: «یوسف کنعان ما آخر عزیز مصر شد» 🍃آنچه ما میخواستیم این بود که امام را یاری کنیم و بعد از آن بنده طلبه ای بیش نیستم. رابطه خود با امام را رابطه عاشق و معشوق توصیف می نمود . آن را ورای رابطه استاد و شاگردی میدانست. شخصیت عظیم او تحت تأثیر دو استاد بزرگ بود، امام خمینی و علامه طباطبایی«رحمه الله علیهما»می فرمود «تُشَکچه ای دارم که بیش از بیست بار امام و علامه با هم روی آن نشسته اند» در منزل اتاقی داشت که معروف بود به اتاق علامه ، چون آنجا محل استراحت و گاه جلسات خصوصی علامه بود.آیت الله انصاری جدای از این دو استاد بزرگ به اشاره علامه در جلساتی خصوصی «شرح قیصری بر فصوص الحکم»را نزد برادر علامه ایت الله الهی فرا گرفت و مراودات نزدیکی با آیت الله بهجت «رحمه الله»داشت.روزی به من فرمود«رابطه من با آقای بهجت مثل رابطه شما با من بود مرید و مراد بودیم. 🍃یکبار که آقای بهجت به مسافرت رفتند از من خواستند جای ایشان نماز بخوانم من چند روزی رفتم و دیدم قبل از نماز آیت الله خزعلی جلسه تفسیر دارند و از طرفی علامه معاد اسفار را خصوصی قبل از ظهر تدریس میفرمود.نماز را به آقای خزعلی واگذار کردم بعدها آقای بهجت فرمود:انصاری برای ما ناز میکند!» فهمیدم که چرا نماز را واگذار کرد از خانه ایشان و نیز محل درس علامه تا مسجد راهی نبود ولی به جای آقای بهجت نماز خواندن خودش عنوانی بود و انصاری در مقابل این عنوانها ناز داشت زیربار نمیرفت.🍃 @zoghokherrad
🌸یادی از استاد آیت الله انصاری شیرازی رضوان الله تعالی علیه🌸 🌸 قسمت دوم 🌸 عرفان را نخوانده بود تا بر انبار ذهنیاتّش افزوده باشد . علمی را که در عمل تجلّی نیابد وَبال میدانست نه بال. بارها میگفت«حکمت متعالیه فرزند کتاب و سنّت است و حکمت ما حکمت الهی است نه یونانی»به یاد دارم در جلسه ای یکی از مسئولین که از دور ، دستی بر آتش داشت و با فلسفه اسلامی آشنا و در فلسفه غرب صاحب اثر بود سخن میراند و از باب نصیحت می گفت آقایان «فلسفه غرب»بخوانید و علما و فضلای زیادی حاضر در جلسه بودند و آیت الله انصاری نیز در گوشه ای نشسته بودند . در وقت بازگشت به من فرمودند«این آقا شرح منظومه را پیش من خواند،.... فلسفه غرب علم هست ولی حکمت نیست» 🌸 نگاه او و تقیّدش به فقه اعجاب آور بود. زمانی قصد زیارت کربلا داشتم وقتی برای خداحافظی خدمتشان رسیدم از من خواستند مهری برایشان بیاورم که هردو طرف آن صاف باشد و نقش و خطّی نداشته باشد.عرض کردم چرا؟فرمودند چون آیت الله بروجردی «رحمه الله»احتیاط واجب می دانست که روی مهر نقشی نباشد»آن که روزها اسفار ملاصدرا را درس میگفت احتیاط ِواجبِ 40 سال قبل آقای بروجردی را در نظر داشت و در عین این که خود مجتهد بود به احتیاط عمل می کرد.تقیّدی به شرع داشت که در بین کسانی که به تدریس فقه شهرت داشتند کم نظیر بود. 🌸 گاهی اموری را از ایشان می دیدیم و وجه آن را سوال می کردیم عبارت هایی از «لمعه»را از حفظ می خواندند تا وجه استحباب آن عمل را بیان کرده باشند. در جلسات درس «بحار الانوار»چنان با احترام به کتاب روایت بها می داد که گویی قرآن در دست دارد . او حکیمی منفصل از کتاب و سنّت نبود و اصولا حکمت را جدای از این دو نمی دانست. در برخورد با شاگردانش چنان فروتن بود که در جهت تربیت شان اگر هیچ نمی گفت کفایت از گفتار بسیار می کرد. بعد از جلسات درس که در منزل شان برقرار بود کفش های شاگردان جفت بود و اینکار را خود قبل از ورود به اتاق درس انجام داده بود! @zoghokherrad
🌷 یادی از استاد آیت الله انصاری شیرازی رضوان الله تعالی علیه🌷 🌷 قسمت سوم 🌷 حالاتی داشت که اگر با آن آشنا نبودی و وصفش را در احوال اولیاء الهی نخوانده بودی در نمی یافتی . شبی که در محضرش بودم با خنده و نشاط فراوان خاطره های از تبعیدشان را تعریف می کردند که« درنایین هر روز باید می رفتم پاسگاه و دفتری که مخصوص حضور و غیاب من بود امضاء می نمودم و حضور خود را اعلان می کردم یک بار که سرباز غفلت کرد برای چند روز را امضاء کردم و گفتم من که برایم فرقی نمی کند برای تو بد میشه شما هم به مافوقت نگو! آنگاه با خیال راحت سری به خانواده ام زدم و یک سفری هم به سبزوار رفتم و قبر متأله سبزواری را زیارت کردم و به نایین برگشتم»من از نشاط و خاطره زیبایش مسرور بودم که در همان حال ناگهان دگرگون شد و به گریه افتاد و فرمود:«آقا قیامت حق است!!» این قبض و بسط در احوالش زیاد دیده می شد و بر مخاطبانش آنان که استعداد تأثّر داشتند تأثیر میگذاشت. 🌷 هر چند بسیار کتوم بود و هیچ گاه از آن چه بر او می گذشت نمی گفت ولی این شعر را زیاد می خواند: هرگز حدیث حاضر و غایب شنیده ای من در میان جمع و دلم جای دیگر است استاد این کمترین حضرت مستطاب آیت الله اسحاق نیا که به فرموده آیت الله انصاری به محضر درسش شتافتم و قریب به 11 سال از محضرش بهره بردم و خود از مبرّزترین شاگردان ایشان بود می فرمود:«شبی در مشهد جناب استاد انصاری و مرحوم آیت الله ربانی را دعوت کردم. آقای انصاری این شعر را برای آقای ربانی خواند: هرگز حسد نبردم بر منصبی و مالی الا بر آنکه دارد با دلبری وصالی و آیت الله ربانی آن شب را تا صبح راه میرفت و آن شعر را میخواند و گریه میکرد» 🌷 غرض آنکه جناب استاد انصاری «رحمه الله علیه»بسیار لطیف بود و بر نفوس مستعده تأثیر گذار.و خود از تلطیف سرّ همانکه شیخ در اشارات بدان اشاره دارد و خواجه آنرا اینگونه شرح میدهد «....،و لأن ینفعل عن الامور الالهیه المهیّجه للشوق و الوجد بسهوله» حظّی وافر داشت. 🌷 تا مستقیما از او سوالی نمی شد پاسخ نمی داد و آنگاه که پاسخ می داد آنقدر با آرامش و حیا پاسخ می گفت که مخاطب اگر او را نمی شناخت گمان می برد از پاسخ عاجز است و در نهایت وضوح پاسخش برای شاگردان ضعیف نیز قابل درک بود! به ساحت بزرگان حسّاس بود روزی در درس اسفار هنگامیکه عبارتی از کتاب را می خواند یکی از حضّار«و نه امّا از شاگردانش»گفت مصنّف اینها را بافته!! لحظهای سکوت کرد و بعد فرمود «اگر هم بافته حریر بافته گونی نبافته،تو هم میتوانی بباف!»و اگر آن شخص به خود استاد چیزی میگفت پاسخ نمی شنید. روزی به من فرمود«من به برخی سلام میگویم و آنها جواب مرا نمی دهند برای اینکه به گناه نیافتند من دیگر به آنها سلام نمی گویم» 🌷 در مقابل جلوه های دنیا از هر نوعش با زهدی عارفانه می گذشت. عصر روزی نان سنگکی خریده به منزلشان می رفتم دم در منزل ایشان را با چند نفر دیدم که از منزل ایشان خارج شده بودند.وقتی مرا دیدند اظهار لطف کردند و نان را که گرفتند به آنها گفتند« این نان سنگک برای من از همه دنیا بهتره با چای شیرین میخورم خیلی هم میچسبه»بعد فهمیدم آنها از طرف رییس جمهور آمده بودند که اگر ایشان درخواستی دارند بفرمایند! استاد در این سالهای آخر عمر بیماری سختی را پشت سر گذاشت و مدتها خاموش و لب فروبسته بود.روزی به خدمتشان رسیدم و از دیدن ایشان با آن حال متأثّرگشتم. آرام لب باز کرد و من نزدیک شدم تا ببینم با آن حال چه میگویند.او در آن حال سه بار فرمود:«الحمد لله»و مرا متوجه ساخت که در تمام آن دوران بیماری سخت چیزی جز رضای حق و حمد و ثنای محبوب را در نظر نیاورده است.این کلمه را در شرایطی به زبان آورد که شاید بیش از یک سال سخنی نگفته بود.🍃 🔸وَ سَلامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوتُ وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا🔹 والسلام علیناو علیکم و رحمه الله و برکاته محمد هادی جوادی گیلانی قم المقدسه-دی ماه 95 @zoghokherrad
هدایت شده از محمد
برو اذن پدرت را بگیر در اوایل طلبگی این توفیق را داشتم که نماز آیت الله بهجت را شرکت کنم، چون مدرسه ما نزدیک مسجد ایشان بود و ما هم شیفته او بودیم... در همان حال و هوای اول طلبگی روزه مستحبی میگرفتم و پدرم بعد از مدتی با علم به اینکه روزه زیاد ممکن است به من فشار بیاورد و آثار بدی برایم داشته باشد فرموده بودند دیگر اگر خواستی روزه مستحبی بگیری باید با اجازه من باشد و من را منع کردند..... مدتی گذشت و من دنبال راه فرار بودم و از طرفی به خاطر اینکه دوست داشتم در راه سلوک وارد شوم تصمیم گرفتم یکسال روزه بگیرم طبعا ایامی که روزه حرام است استثناء بود ولی پدرم کاری کرده بود که می‌دانستم یک روز روزه مستحبی بدون رضایت او بر من حرام است... ما هم داغ بودیم دنبال راه فرار از حکم پدر روزی بعد نماز که با آیت الله بهجت تا در خانه می آمدیم... آنوقت ها خیلی دور ایشان شلوغ نبود.. من از ایشان سوال کردم آیا برای من صلاح می دانید که یک سال روزه بگیرم ایشان در حالیکه سرش پایین بود و ذکر میگفت فرمود من چه میدانم شما را که نمیشناسم تا بگویم برایت خوب است یا نه.... من اما زیر بار این حرف ها نمی رفتم در دلم گفتم باشی و ندانی دوباره سوال کردم ایشان با همان حال که سرشان پایین بود تکرار کردند نمی‌دانم من آن موقع 14 یا 15 سال داشتم گفتم آقا شما یک نگاهی به من بکنید بفرمایید صلاح هست یا نه؟ ایشان سرشان را بالا آوردند و نگاهی به من کردند فرمودند باید بری اذن پدرت را بگیری..... هیچی دیگه همه نقشه های ما به آب رفت https://eitaa.com/zoghokheraad
ریاست اصلح پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند: ان الریاسة لا تصلح الا لاهلها،فمن دعا الناس الي نفسه و فيهم من هو اعلم منه لم ينظر الله اليه يوم القيامة رياست فقط شايسته ان كسي است كه اهليت آن را دارد ، پس ان کس که مردم را به خویش دعوت کند در حالی که در لین آنان آگاه تر از او باشد خداوند روز قیامت به او نظر نخواهد کرد. منبع عوالی الئالی ج۴ ص۷۷ ۱۴۰۰ 🇮🇷|ذوق و خرد|👇 ╭─┅═✧✿ঈ🎨ঈ✿✧═┅─╮ 🖌 @zoghokheraad 🖌 ╰─┅═✧✿ঈ🎨ঈ✿✧═┅─╯
▫️دفتر اول دیوان فانی منتشر شد. 💠 دفاتر بعدی در دست چاپ است... علیهم السلام ✅استادمحمدهادی جوادی گیلانی ☑️کانال رسمی ذُوق و خِرَد 👇👇👇 @zoghokheraad https://eitaa.com/joinchat/666894337C993739de75
حفظ شان مرجعیت لازم و تحفظ بر مبانی استکبار‌ستیزی انقلاب، لازمی دیگر. آیت‌الله صافی گلپایگانی مد‌ظله‌العالی از اعاظم حوزه و فحول مراجع است و حفظ احترام او بایسته و ضروری است. اگر ایشان در مورد مسائل کشور چه مسائل داخلی و چه مسائل‌ بین‌المللی اظهار نظری فرمود، مغتنم است و اگر در گفتار ایشان موضعی جای نقد و نظر داشت، با حفظ احترام قابل طرح است. چنانچه معظم له در درس خارج با سعه صدر اشکال علمی را استماع می‌فرمایند به یقین اشکال بر مبانی حکومتی و سیاسی خود را هم تاب می‌آورند. اگر گوینده اشکال شرط ادب را در طرح اشکال رعایت ننمود مذموم است ولی صرف طرح، ممدوح. فرق کلاس درس با فضای رسانه این است که در اولی شهوت شهرت و جذب منافع حزبی نیست و در دومی هست. از این رو در دومی هم گوینده کلام و هم طرح کننده اشکال باید هوشیارتر باشند تا فرصت سوء استفاده برای لاشخورهای سیاسی فراهم نیاید. حال با این اوضاع باید با حفظ شان مرجعیت، مبانی استکبار ستیزی نظام مورد تایید و تاکید باشد گو اینکه آن مرجع معظم نیز همواره پشتوانه علمی و عملی برای نظام بوده و هست. ☑️کانال رسمی ذُوق و خِرَد 👇👇👇 @zoghokheraad https://eitaa.com/joinchat/666894337C993739de75