eitaa logo
ظهور بسیار نزدیک است
15.9هزار دنبال‌کننده
16.5هزار عکس
19.9هزار ویدیو
399 فایل
💓 از غدیر تا ظهور 🙏 با شما حرف خواهیم زد از : 🌹 یاایتها النفس المطمئنة 🌼 ارجعی الی ربک 🌼 راضية مرضية 🌼 فدخلي في عبادي 🌼 وادخلي جنتي 👈 کپی آزاد 🔸 موسسه جنبش پیشوازان دولت کریمه 🔸 تبلیغات تبادلات 🔹 @mahdeyar314 🔸کانال دیگر ما 🔹 @zoh110hor
مشاهده در ایتا
دانلود
╭━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╮ ❣﷽❣ 💠 ⬅️ 5⃣4⃣ 🔹«وَ لا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِيارَتِكُمْ..» می گوید خدایا! این زیارت من را زیارت آخر قرار نده.🔅 🕌حرم امام رضا (ع) که بروید یا حرم هر معصوم دیگری.. فرقی نمی کند. آن زیارت نامه یشان را وقتی بخوانید یک زیارتی دارند به نام زیارت وداع، قبلا هم عرض کردیم وداع به معنای خداحافظی نیست وداع به معنای ودیعه گذاشتند و امانت گذاشتن است. یعنی اهل بیت پاک من این زیارتی که کردم را به عنوان ودیعه پیش شما امانت می گذارم که شما روز قیامت یا شب اول قبر به من پس بدهید. 👌آنجا می گوییم این زیارت من را آخرین زیارت من قرار نده که من دوباره بیایم. اینجا هم همین را دارد می گوید این زیارت امام حسین (ع) که نصیب من شده که زیارت عاشورا را خواندم این را زیارت آخر من قرار نده و این توفیق را بده من که دوباره این زیارت را بخوانم. به همین خاطر هست که بزرگان ما خیلی توصیه داشتند به خواندن زیارت عاشورا و در حقیقت کار هر روزشان خواندن این زیارت مهم بود.✅ 🔹«السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ (وَ عَلَى أَوْلادِ الْحُسَیْنِ)» این در پرانتز است چون بعضی از نسخه ها ندارد «وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَیْنِ» این قسمت از زیارت عاشورا هم باید صد بار تکرار بشود. 🔹«اَللّٰهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى وَابْدَاءْ بِهِ اَوَّلا» می گوید خدایا مخصوصا ظالم اول را لعنت بکن. ما گاها شاید ظالم دوم را بیشتر لعنت بکنیم ولی اینجا می گوید ظالم اول، می دانید چرا؟ چون ظالم اول بود که ظلم را پایه گذاری کرد، اگر ظالم اول نبود ظالم دوم هیچ وقت به حکومت نمی رسید چون اصلا وجهه ای نداشت آن فرد پیش مردم که بخواهد حاکم بشود. 👈زیارت عاشوراست 📜 باید بیشتر معاویه و شمر لعنت بشوند، یزید بیشتر لعنت بشود، ولی می گوید خدایا مخصوصا اولی را لعنت کن چون اولی اگر نبود کار به کربلا اصلا نمی رسید. 🔹«ثُمَّ الثّانِىَ وَالثّالِثَ وَالرّابِعَ» مراد از رابع را خیلی ها می گویند معاویه هست و سپس می گوید «اَللّهُمَّ الْعَنْ يَزيدَ خامِساً» یعنی یزید مرحله ی پنجم است. با اینکه کربلا را یزید دستور داد مرحله ی پنجم است. 🔹«وَالْعَنْ عُبَيْدَ اللهِ بْنَ زِيٰادٍ وَابْنَ مَرْجٰانَةَ وَعُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَشِمْراً وَآلَ اَبى سُفْيانَ وَآلَ زِيادٍ وَآلَ مَرْوانَ» بعدا می رسد به عبیدالله بن زیاد و ابن مرجانه و عمر سعد و شمر و بقیه.. و بعد هم می گوید «اِلى يَوْمِ الْقِيمَةِ» تا قیامت خدایا آنها لعنت بشوند یعنی لعنت همواره باید دائمی باشد.⚠️ 🔹 ... 🎤استاد 45 ✨🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج☀️✨ 🔻 نفس مطمئنه 🔹 @zoohor59 ╰━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╯
•❥•➖•●♡●♡●♡●•➖•❥• ❣﷽❣ 💦🔳 🔳💦 4⃣2⃣ اين جاودانگى و ايستادگى را درخت از كجا به دست آورده است؟ معلوم است از ريشه دواندن. عبّاس به من ياد مى دهد كه به شناخت و آگاهى، بيش از همه چيز اهميت بدهم، وقتى من به شناخت رسيدم، حركت را آغاز مى كنم، آن وقت است كه ديگر هيچ چيز نمى تواند مرا از راهى كه انتخاب كرده ام، دلسرد سازد! شب عاشورا شمر نزد عبّاس آمد و براى او امان نامه آورد، عبّاس امان نامه او را نپذيرفت و وسوسه هاى شمر در دل او اثر نكرد، زيرا او از درون پر شده بود و مانند درخت، ريشه دوانده بود. در ميان راه مكّه تا كوفه، گروه زيادى از كاروانحسين(ع) جدا شدند، وقتى خبر مسلم بن عقيل به حسين(ع) رسيد، حسين(ع) همه را به حضور طلبيد. اين حادثه در منزل گاهى به نام "زُباله" روى داد. عصر روز چهارشنبه، بيست و سوم ذى الحجّه بود، عدّه اى از روى احساس و شور به حسين(ع) پيوسته بودند، آنان مانند همان سنگى بودند كه بايد نيرويى آنان را به راه مى انداخت. وقتى آن ها خبر شهادت مسلم را شنيدند دو دل شدند. حسين(ع) تصميم گرفت كه براى آنان سخن بگويد، حسين(ع) به آنان چنين گفت: "اى همراهان من! بدانيد كه مردم كوفه ما را تنها گذاشته اند. هر كدام از شما كه مى خواهد برگردد، برگردد و هر كس كه طاقت زخم شمشيرها را دارد بماند".72 سخن حسين(ع) خيلى كوتاه و روشن بود، و همه پيام آن را به خوبى فهميدند، عده زيادى سرد شدند، شورها و احساس ها به خاموشى گراييد و آنان از حسين(ع)جدا شدند.73 آنان تا نيمه راه همراه حسين(ع) آمده بودند، امّا اين همراهى با شناخت و آگاهى همراه نبود، براى همين راه خود را جدا كردند و به دنياى خود پيوستند و حسين(ع)را تنها گذاشتند. 📚 : دکتر مهدی خدامیان .... ✨☀️الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج☀️✨ 🔻 نفس مطمئنه 🔹 @zoohor59 •❥•➖•●♡●♡●♡●•➖•❥•
╭━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╮ ❣﷽❣ 💠تفسیر زیارت عاشورا ⬅️ 6⃣4⃣ 💢..بعد می گوید سجده بروید. بعضی ها می گویند ما این را حفظ نیستیم چطوری سجده برویم؟ اولا این دو خط حفظ کردنش که کاری ندارد، بعد هم اگر طرف حفظ نیست با دستش مهر را به پیشانی بگذارد و بخواند، سجده مستحب هست اشکالی ندارد. 🔹«اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاكِرِینَ لَكَ عَلَى مُصَابِهِمْ..» می گوید خدایا سپاس تو را به سپاس شکر گزاران بر مصیبت زدگی آنان. ⁉️شاید بگویید مگر مصیبت امام حسین (ع) شکر هم دارد که ما شکر می کنیم؟! می گوییم این شکر از آن بابی که ما فکر می کنیم خنده و شادی نیست، مراد این است که خدا امام حسینی به ما داد که از طریق ایشان می توانیم بندگی خدا را انجام بدهیم. 👈و بعد می گوید حمد و سپاس به خاطر آن مصیبتی که به آنها رسید. خیلی از علمای اخلاق می گوید اگر بلایی به شما رسید شکر کنید. 📜یک روایتی هست در کتاب کافی فکر کنم نوشته، خیلی از اصحاب پیغمبر را بعد از نماز به منزلشان دعوت می کردند. یک روز بعد از نماز یکی از اصحاب گفت پیغمبر بفرمایید برویم خانه ی ما.. رفتند و سر سفره نشستند، طرف رفت غذا بیاورد پیامبر دید بالای دیوار مرغ آن مرد تخم گذاشت، این تخم داشت پایین می افتاد و بشکند گیر کرد و نشکست. طرف آمد و دید که پیغمبر تعجب کردند! فهمید، گفت پیغمبر تعجب ندارد خانه ی من، خانه ای است که هیچ وقت در آن بلا نازل نمی شود. پیامبر از کنار سفره بلند شد و رفت، گفت خانه ای که در آن بلا نازل نمی شود یعنی خدا هیچ نگاه رحمتی به این خانه ندارد. 📖روایت هست می گوید «اَلبَلاءُ لِلوَلاء» آنهایی که مورد محبت خدا هستند بلاهایشان هم بیشتر است. حالا نه اینکه شب و روز در بلا باشند‌. اما کسی که اصلا هیچ بلایی برای او نازل نمی شود همان سنت استدراج است، که خدا آنها را غرق در نعمت می کند که دیگر فکر خدا و گریه و زاری و مناجات نیفتند آن دنیا حالشان را می گیرد. 💠پس اینکه می گوید بر این مصیبت، شکر می کنم به این خاطر است که ″این مصیبت باعث افزایش و ارتقاء مقام معنوی انسان می شود″. از این باب است که می گوییم من بر این مصیبت امام حسین (ع) شکر می کنم. ⚠️اینکه می گویند مصیبت که آمد این جمله را بگویید «اِنّا لِلّه وَ اِنّا اِلَیْهِ راجِعُون» متأسفانه در جامعه ی ما بد جا افتاد فکر می کنند فقط برای مرده ها باید این را گفت. نه! چون آیه قرآن می گوید؛ «الَّذينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» [۱۵۶/بقره] یعنی این آیه راجع به هر مصیبتی بکار می رود، حالا مرگ هم یکی از این مصیبت هاست. طرف اگر مشکلی در زندگی اش ایجاد شد این آیه شریفه را بگوید. 🔹 ... 🎤استاد 46 ✨🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج☀️✨ 🔻 نفس مطمئنه 🔹 @zoohor59 ╰━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╯
•❥•➖•●♡●♡●♡●•➖•❥• ❣﷽❣ 💦🔳 🔳💦 5⃣2⃣ اين هشتمين قسمتى است كه من از زيارت نامه انتخاب كرده ام: "اى عبّاس! اميدوارم خدا بين من و تو در بهشت، در آنجا كه جايگاه اهل تواضع و فروتنى است، جمع كند". در اين سخن فكر مى كنم، گويا در اين سخن، راز مهمى نهفته است، كسانى كه اهل تواضع و فروتنى هستند در بهشت با عبّاس خواهند بود. چرا از ميان اين همه صفت هاى خوب، فقط به فروتنى اشاره شده است؟ چرا از علم و عبادت، ايثار و... سخنى به ميان نيامده است؟ چراكسانى كه فروتن باشند، در بهشت با عبّاس خواهند بود؟ چه رازى در اين فروتنى است؟ من مدّت ها به اين موضوع فكر كردم. يك شب تا به سحر انديشه كردم، مى خواستم به راز اين سخن پى برم. نمى دانم چه شد كه به ياد فرعون افتادم. سؤال كردم: چرا فرعون، ادّعاى خدايى كرد؟ چرا او به اين جا رسيد و مردم مصر را فريب داد و آنان را به پرستش خود فرا خواند؟ از خود پرسيدم: اگر من هم در آن فضا قرار مى گرفتم، شايد همان ادّعا را مى نمودم، الآن در محيط خانه و محل كار خود، فرعون كوچكى هستم. خودخواهى من در محيط كوچكى كه در آن هستم، جلوه مى كند، اين خودخواهى، همان خودخواهى فرعون است، فقط مصرِ من، كوچك است و مصرِ فرعون، يك كشور بود! يك روز، صبح زود مى خواستم به مسافرت بروم، سوار اتوبوس شدم، اتوبوس خالى بود، من روى اوّلين صندلى نشستم، راننده فرياد زد: "از اينجا بلند شو و آنجا بنشين". گفتم: "اينجا جاى كسى است؟"، گفت: "نه، امّا من مى گويم تو آنجا بنشين". اين راننده، خودخواهى خود را نشان داد، فقط مصر او، همان اتوبوس او بود! اگر به او پادشاهى مصر را مى دادند، مانند فرعون ادّعاى خدايى مى كرد. وقتى كه شيطان گناهى را در چشم من زيبا جلوه مى دهد، آن وقت است كه من خود و هر كارى را كه انجام مى دهم بر حقّ مى دانم، من خودم را دوست دارم، رياست و ثروت و خانواده خود را دوست دارم، وقتى آن ها را در خطر ببينم، چه كار خواهم كرد؟ شيطان از همين راه مى آيد و كار مرا، حق جلوه مى دهد. آنان كه حسين(ع) را كشتند، خيال مى كردند كه كارِ خوبى مى كنند... اكنون وقت اين سؤال است: چه چيزى به من در راه خدا، استقامت مى دهد؟ چه چيزى مرا از آن گناهان بزرگ دور مى كند؟ من بايد به چه چيزى اميدوار باشم؟ آنان كه حسين(ع) را كشتند، خود را مسلمان مى دانستند و به خيال خود، نماز هم مى خواندند. معلوم مى شود من نمى توانم به عبادت خود، اميدوار باشم! شنيده ام كه شيطان سال هاى سال، خدا را عبادت كرد، او دو ركعت نماز خواند كه چهار هزار سال طول كشيد.74 يك نماز او، چهار هزار سال طول كشيد! پس چرا اين عبادت، باعث رستگارى او نشد؟ من نمى توانم به كارهاى خوب خودم اميد داشته باشم، من با هيچ گناهى فاصله ندارم، ترس بر دل من سايه مى افكند، من چه بايد بكنم؟ يكى به من مى گويد: بايد نماز شب خواند و همه عبادت ها را انجام داد، يكى مى گويد: بايد به فقيران كمك كرد و به خلق خدا خدمت كرد. من مى دانم كه اگر همه اين كارها را انجام بدهم، باز ممكن است دچار غرور شوم، مگر چه چيزى شيطان را هلاك كرد؟ او كه هزاران سال، عبادت كرده بود، وقتى خدا از او خواست تا بر آدم(ع) سجده كند، اين كار را نكرد، او دچار يك غرور شد و اين غرور او را بيچاره كرد. كدام راه مرا به خدا نزديك مى كند؟ راه عبادت؟ شيطان هم هزاران سال، عبادت كرد؟ به راستى راه سعادت كدام است؟ من مى دانم كه اگر عبادت كنم و به غرور گرفتار شوم از خدا دور مى شوم. رسيدن به مهربانى خدا، فقط از راه "فروتنى" ممكن است، براى همين است كه در اين زيارت نامه چنين مى خوانم: كسانى كه اهل تواضع و فروتنى هستند در بهشت با عبّاس خواهند بود. اگر من عبادت كردم و از دستورات دين اطاعت كردم، نبايد فكر كنم كه ديگر به رحمت خدا رسيده ام، گاهى من با اطاعت و عبادت، گرفتارى خود را زيادتر مى كنم، غرور من زيادتر مى شود، همانگونه كه شيطان به غرور گرفتار شد. من بايد به جاى غرور، دل شكسته باشم! بايد فروتن باشم و با تمام وجود از خدا، يارى بخواهم، من بايد حس شرمسارى از خدا داشته باشم... شيطان يك عمر عبادت كرد، امّا به خاطر غرور خود از درگاه خدا دور شد، خيلى از گناهكاران هم وقتى توبه واقعى كردند، خدا گناه آنان را به خوبى ها تبديل نمود. عبادتى كه با غرور و تكبر همراه باشد، ارزشى ندارد، آن چيزى كه خدا از من مى خرد، همان فروتنى و دل شكستگى من است، لطف خدا به دل هاى شكسته، بسيار نزديك است، اين دل ها، حرم خدا مى باشند. 📚 : دکتر مهدی خدامیان .... ✨☀️الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَرج 🔻 نفس مطمئنه 🔹 @zoohor59 •❥•➖•●♡●♡●♡●•➖•❥•
•❥•➖•●♡●♡●♡●•➖•❥• ❣﷽❣ 💦🔳 🔳💦 6⃣2⃣ وقتی من در مقابل خدای خود،نهایت تواضع را داشته باشم،زمینه ریزش فضل خدا را در خود ایجاد کرده ام و می توانم عنایت او را به ثمر بنشانم. خدا موسی (ع) را به پیامبری برگزید و از او خواست تا مردم را به بسوی راه راست هدایت کند، خدا او را به عنوان "کلیم الله" انتخاب نمود، "کلیم الله" یعنی کسی که خدا با او سخن می گوید، این مقامى بس بزرگ بود. موسى(ع) دوست داشت بداند كه چرا خدا اين مقام را به او داده است؟ يك روز خدا به او چنين گفت: ــ اى موسى! آيا مى دانى چرا تو را به اين مقام رساندم و تو را برگزيدم؟ ــ نه. ــ من در ميان بندگان خود جستجو كردم، ديدم تو از همه آنان تواضع و فروتنى بيشترى دارى. تو صورت خود را در مقابل عظمت من، برخاك مى گذارى، براى همين من تو را انتخاب نمودم.75 اگر موسى(ع) به اين مقام بزرگ رسيد براى اين بود كه در مقابل خدا، بيش از همه فروتنى مى كرد. راز جذب مهربانى خدا در همين فروتنى است. وقتى كه من دعايى مى خوانم و حالى به من دست مى دهد، چه بسا اين حال خوش، باعث غرور من مى شود، خوشا به حال كسى كه اين حال خوش را ندارد، امّا دلش از غرور خالى است! وقتى اشكى از چشم من جارى مى شود، چنان دچار غرور مى شوم كه فكر مى كنم بايد فرشتگان مرا بر روى دست بگيرند! اين چه خيال باطلى است! اشكى كه بعد از آن، چنين انتظارى در من ايجاد شود، بلاىِ رشد من است. به راستى كه حالت من، چقدر عجيب است، من راه را گم كرده ام! چند ركعت نماز مى خوانم و چند قطره اشك مى ريزم، آن وقت خيال مى كنم چه بنده خوبى شدم و ديگر خدا بايد به سخن من گوش كند. اين غرور، روح و جان مرا به تباهى مى كشاند. خدا مى داند كه اين غرور چقدر براى بنده اش ضرر دارد، خدا به بنده اش مهربان است. بنده او هر شب براى نماز شب بيدار مى شود و در تاريكى شب، نماز مى خواند، خدا مى داند كه اگر او امشب هم بيدار شود، دچار غرور خواهد شد، براى اين كه او را از غرور نجات بدهد، خواب او را سنگين مى كند. چند ساعت مى گذرد، آفتاب طلوع مى كند، آن بنده از خواب بيدار مى شود، مى بيند كه نماز صبح او هم قضا شده است. او از خودش ناراحت مى شود و بر خودش خشم مى گيرد، در او حالت شكستگى پيش مى آيد، او از خودش جدا مى شود، از غرورش فاصله مى گيرد و از تباهى نجات پيدا مى كند. آرى، اين حالت غم و اندوه او از حال خوشى كه در نماز شب به او دست مى داد، ارزش بيشترى دارد! اگر او امشب بيدار مى شد و نماز شب مى خواند و اشك مى ريخت، دچار غرور مى شد.76 من بايد با اين دعاى امام سجّاد(ع) آشنا شوم و آن را همواره زمزمه كنم: "بارخدايا! وقتى مرا نزد مردم بزرگ مى كنى، به همان اندازه مرا در نزد خودم، كوچك و فروتن نما!". اين دعا چقدر حرف براى گفتن دارد، وقتى من در نزد خودم، خوار و زبون باشم، به راز سعادت دست يافته ام، كسانى كه خود را بزرگ مى بينند و دچار غرور مى شوند، از سعادت دور شده اند. من بايد تلاش كنم كه همواره فروتن باشم! اين چه دردى است كه وقتى چند ركعت نماز خواندم، خيال مى كنم از آسمان آمده ام و ديگر خود را بالاتر از ديگران مى دانم؟ من بايد به فروتنى درون خود رسيده باشم، اگر اين فروتنى نباشد، غرور مرا از پاى در مى آورد، همان گونه كه شيطان بعد از هزاران سال عبادت از درگاه خدا دور شد. بار ديگر اين جمله زيارت نامه را مى خوانم: "اى عبّاس! اميدوارم خدا بين من و تو در بهشت، در آنجا كه جايگاه اهل تواضع و فروتنى است، جمع كند". من راز اين سخن را فهميدم، از خدا مى خواهم مرا همواره فروتن قرار دهد و از غرور نجاتم دهد. عبّاس در اوج شجاعت و قدرت بود ولى دلى شكسته و فروتن داشت، او هرگز دچار غرور نشد و اين راز جاودانگى اوست. كسى كه پيرو عبّاس است، مانند او دلى فروتن دارد و از غرور به دور است. 📚 : دکتر مهدی خدامیان .... ✨☀️الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج☀️✨ 🔻 نفس مطمئنه 🔹 @zoohor59 •❥•➖•●♡●♡●♡●•➖•❥•
📝 🔴فلسفه قبر،کفن،دفن وتلقین مردگان چیست⁉️ 1⃣👈 ✍مستحب است مرده را در زميني كه تا حال در آن كاري انجام نشده دفن كنند. تا نيروي ميكروب كشي خاك آن بيشتر باشد. 🔺از ديدگاه اسلام حتي اهميت كفن كردن مرده به اندازه اهميت لباس پوشيدن است و در دفن مرده هم دين اسلام اصول اجتماعي، اقتصادي و بهداشتي را به طور كامل مراعات كرده است. جسد را در دو پارچه تميز مي پيچند و پس از آن در يك پارچه سراسري قرار مي دهند و پارچه سراسري را از بالا و پايين مي بندند تا بدن در پارچه متلاشي شود. 🔺پارچه اي كه به عنوان كفن انتخاب مي شوند سفيد است زيرا رنگ سفيد خاصيت فرار دهنده ميكروب ها را دارد و اگر ميكروب بخواهد از بدن خارج شود وقتي به پارچه سفيد مي رسد، به جاي خودش بر مي گردد. چند سال قبل در مصر وبا پيدا شد. ارسال مراسلات پستي به اروپا ممنوع شد. يكي از دانشمندان پاريس اعلام كرد كه اگر پاكت ها سفيد باشد اشكال پيش نمي آيد و آلودگي به بار نمي آيد. 🔸🔸مستحب است مرده را در زميني كه تا حال در آن كاري انجام نشده دفن كنند تا نيروي ميكروب كشي خاك آن بيشتر باشد. . قبر بايد عميق باشد تا به آساني ورود و خروج حشرات صورت نگيرد. اگر قبر عميق نباشد حشرات درون قبر به بيرون مي آيند و آلودگي ايجاد مي كنند و حشرات بيروني به درون قبر مي روند و آلودگي بيرون مي آورند. 🔸🔸براي اين كه حشرات داخل قبر نتوانند بيرون بيايند مستحب است روي خاك قبر آب بپاشند تا سوراخ ها مسدود شود و علاوه بر اين آب پاشي باعث مي شود كه گرد و غبار به وجود نيايد و در نتيجه مردم از طريق تنفس مبتلا به بيماري نمي شوند. بنابراين فلسفه آب پاشيدن مي تواند همين باشد كه خاك قبر محكم شود و حشرات نتوانند به داخل قبر نفوذ كنند و يا از داخل قبر به بيرون بيايند. قبرها همه مرتب و منظم و رو به يك جهت هستند تا علاوه بر رعايت نظم، زمين كمتري اشغال و آلوده شود. . 🔺قانون قبرسازي در اسلام چنين است كه اول زمين را به اندازه قامت انسان مي كنند. پس از آن در انتهاي گودال رو به قبله به موازات قبر، قسمتي از خاك را بر مي دارند تا مرده را كاملا در آنجا قرار بدهند و با چند خشت جانب حفر شده را مسدود مي سازند تا آن مقدار زمين كه در برابر جسد است سفت و محكم شود و زمين سست برابر سخت ترين اعضا يعني پشت و ستون فقرات، قرار بگيرد و در اين حال بدن فقط از يك طرف با زمين سست سر وكار دارد آن هم طرفي كه كاملا مسدود و پوشيده شده است. 🔺بهتراست دو قطعه چوب تر هم با ميت همراه بكنند. در درجه اول ازخرما باشد چوب خرما اسانسي دارد كه حشرات از آن گريزانند. در درجه دوم چوب انار است. در چوب درختان و به خصوص خرما و انار موادي وجود دارد كه در برابر تاريكي محفوظ مي ماند و اين دستور يك نوع ضد عفوني كردن فضاي قبر است. قبر را با همان خاكي كه از قبر بيرون آورده اند پر مي كنند و همين مستحب است چون اين خاك احتمال آلودگي ندارد و دست نخورده است. 🔸🔸داخل قبر را سفيد كردن و قيراندود كردن ممنوع است و بدن بايد با خاك در تماس باشد نه با موادي كه آتش ديده و قدرت دفاعي خود را از دست داده است. نبش قبر ممنوع است چون احتمال آلودگي زياد است جز در موارد ضروري. بايد مرده پاك و تميز در قبر دفن شود و اگر پس از غسل ها و كفن كردن، جايي از بدن يا كفن آلوده شود بايد شستشو داده شود. 🔺 كسي كه با بدن مرده تماس دارد بايد خودش هم غسل مس ميت بكند تا خطر آلودگي برطرف شود. از آنچه گذشت معلوم شد كه فلسفه پاشيدن آب روي قبر مرده مسدود ساختن سوراخ ها و سفت كردن خاك است و فلسفه گذاشتن چوب تر اين است كه ميكروب هاي بدن مرده توسط حشرات به جاهاي ديگر برده نشود چون حشرات از اسانس موجود در خرما مي گريزند و وقتي كه ميكروب هاي مفيد بدن مرده بر ميكروب هاي مضر غلبه يافتند از آن به بعد، خطر برطرف مي گردد ( اولين دانشگاه و آخرين پيامبر، ج 11، دكتر پاك نژاد، ص 31 - 42 ). 🔸🔸 همان طور كه مكرر يادآورى كرده ايم , فلسفه قسمتى از احكام فرعى اسلام براى ماروشن نيست ; ولى با گذشت زمان و تكامل عقل بشر و پيشرفت علوم , فلسفه قسمتهاى مهمى روشن شده و در آينده نيز ممكن است اسرار قسمتهاى ديگر واضح و روشن گردد . 🔵دربـاره مطلب مورد سؤال علاوه بر حكمت كه ذكر شد مى توان گفت : 🔸🔸موضوع كفن نمودن ميت و غسل ميت و ساير تشريفات مردگان , يك نوع احترام بى آلايش نسبت به مردگان است . بـه عـبـارت ديـگر : ✔️اسلام براى انسان ارزشى فوق العاده قائل است و ارزش او را باوسايل و بيانات گـوناگون بالا برده , حتى اين موضوع شامل حال پس از مرگ هم مى شود و از نظر قوانين اسلام هيچ كس مجاز نيست به مرده مسلمانى اهانت كند , حتى نمى تواند به قبر او نيز اهانت نمايد . ⏹⏯ ... http://eitaa.com/joinchat/972095488C2c50f6e136
🔶 داستان شهر مزار شریف 🔶 تقدیم به حضرت زهرا (س) 👈👈شهر مزار شریف در ولایت بلخ افغانستان قرار دارد و دارای بارگاهی باعظمت و باشکوه بوده و مورد توجه شیعیان افغانستان است گرفتاران بسیاری از این بارگاه حاجت گرفته اند مشهور است کبوتران با هر رنگی به این بارگاه بیایند به رنگ سفید درمی آیند روی سنگ قبر نوشته شده است هذا مزار شریف علی بن ابیطالب اینجا مزار شریف علی ابن ابیطالب است باوری غلط وجود دارد که پیکر مطهر امام علی(ع) اینجاست این در حالی است که بی هیچ شک و شبهه ای مرقد مطهر آن حضرت در نجف اشرف است قضیه واقعی مزار شریف که متاسفانه به گوش کمتر شیعه ای در ایران رسیده به این شرح است سالیان پیش حاکم بلخ که سنی مذهب بود دچار زخمی در ناحیه پا گردید مداواهای فراوان نمود لیکن پایش بهبود نیافت شبی حضرت علی(ع) را در خواب میبیند حضرت به او امر میکند که روغن 2 لا برای خوب شدن پایش استفاده کند حاکم تمام علما وزرا اطبای شهر را جمع کرده و میگوید برای من روغن2 لا بیاورید اطبا و علما جواب میدهند ما در تمام عمر خود نام این روغن را نشنیده ایم و بعید است چنین روغنی وجود داشته باشد حاکم جواب داد چون حضرت علی(ع) امر کرده پس این روغن باید در جایی از جهان وجود داشته باشد دستور داد که هرکس روغن 2 لا را بیاورد پاداش بزرگی دریافت میکند خبر شهر به شهر روستا به روستا چرخید لیکن هیچ کس نتوانست روغن 2 لا را یافته و نزد حاکم بیاورد در ولایت بلخ عالمی شیعه که غریب و گمنام بود به نزد حاکم آمد و گفت حاکم باید روغن زیتون استفاده کند حاکم چنین کرد و به سرعت زخم کهنه پایش بهبود یافت پرسید از کجا فهمیدی منظور حصرت علی (ع) از روغن 2 لا روغن زیتون است؟ آن عالم شیعه گفت از انجایی که خدا در آیه 35 سوره نور فرموده است شجره مبارکه زیتونه لا شرقیه و لا غربیه درخت مبارک زیتون که نه شرقی است و نه غربی چون 2 تا لا دارد (لا شرقیه و لاغربیه) پس منظور روغن زیتون بوده است حاکم از این جواب شگفت زده شد و گفت لیاقت تو بالاتر از پاداش نقدی است تو از امروز ندیم خاص ما هستی عالم غریب شیعه حالا شده ندیم خاص و همه کاره دربار پادشاه شهر مدتی گذشت علما و وزیران که اهل سنت بودند به این مقام و جایگاه یک مرد شیعه حسادت کردند به حاکم گفتند ما فهمیده ایم که این مرد شیعه زیارت عاشورا میخواند و به عمر و ابوبکر لعن میفرستد حاکم در حضور علما و وزرا از عالم شیعه پرسید آیا این موضوع صحت دارد؟ عالم شیعه نیامد تقیه کند سیاه نمایی کند برای حفظ مقام و ثروت خود دروغ بگوید لذا با شهامت پاسخ داد من نه تنها عمر و ابوبکر را لعن میکنم بلکه به آنها توهین هم میکنم جماعت از این پاسخ شگفت زده شدند علما گفتند حکم این مرد اعدام است حاکم گفت این مرد فاضل و حکیم است حتما دلیلی دارد به راحتی پشت پا به این مقام و ثروت زده و خریدار مرگ خود شده است از عالم شیعه پرسید چرا به عمر و ابوبکر که مورد احترام ما اهل سنت است لعن میکنی عالم شیعه جوابی داد که آن مجلس تبدیل به مجلس روضه حضرت زهرا(س) شد و همه حاضرین گریه نمودند آن عالم شیعه جواب داد حاتم طایی مردی کافر بود ولی در نهایت سخاوت و بخشندگی قبل از مرگ مردم را جمع کرد و گفت آی کسانی که گرسنه بودید و حاتم طایی لقمه نانی در دهان شما گذاشت آی کسانی که برهنه بودید و حاتم طایی لباسی به شما پوشانید آی کسانی که لقمه نانی سر سفره حاتم طایی خوردید الان وقت مرگ من شده و من از شما توقع هیچ پاداشی را ندارم فقط دختری از من به یادگار مانده جان شما و جان این دختر اگر میخواهید محبت های مرا جبران کنید به این دختر محبت کنید خلاصه حاتم طایی مردم را به خوش رفتاری با دخترش سفارش ها نمود آنگاه عالم شیعه گفت روزی این دختر به نزد پیامبر(ص) آمد پیامبر(ص) به احترام پدرش که سفارش کرده بود و مرد باسخاوت و بخشنده ای بود آن دختر را اطعام و اکرام کرد و هدایایی نیز به او بخشید حالا مردم من حرفم این است پیامبر(ص) که برای دین اسلام زحمات زیادی کشید و خون دلها خورد روز آخر فرمود من از شما توقع هیچ پاداش و قدر دانی ندارم اگر میخواهید به من محبت کنید به دخترم فاطمه محبت کنیدجان شماوجان فاطمه مبادا از گل نازک تر به او بگویید هرکس فاطمه را بیازارد مرا آزرده خاطر کرده است پیامبر(ص) در مورد خوش رفتاری با حضرت زهرا(س) سفارش ها نمود لیکن چند روز از رحلت پیامبر(ص) نگذشته بود که این 2 نفر(عمر و ابوبکر) برخلاف سفارشات پیامبر(ص) نه تنها هیچ گونه خوش رفتاری و محبتی نسبت به دختر رسول خدا نداشتند بلکه ناجوانمردانه خانه اش را آتش زدند به صورتش سیلی زدند پهلویش را شکستند هدیه که ندادند هیچ باغ فدک را نیز از تنها یادگار پیامبر(ص) به ناحق گرفتند حالا شما قضاوت کنید ما الان باید به این 2 رفیق ناجوانمردوبی شرف درود و رحمت بفرستیم یا لعن و توهین کنیم
⭕️ 15 شعبان 💚 1 ـ ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻘﻴﺔ الله ﺍلأﻋﻈﻢ عجّل الله تعالی فرجه ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 255 هـ شب ﺟﻤﻌﻪ شب ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺧﺎﺗﻢ ﺍلأﻭﺻﻴﺎﺀ، ﻣﻨﺘﻘﻢ ﺁﻝ ﻣﺤﻤّﺪ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ، ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺮ ﺣﻖّ ﻭ ﻭﻟﻰّ ﻣﻄﻠﻖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻘﻴﺔ الله ﺣﺠّﺔ ﺑﻦ ﺍﻟﺤﺴﻦ ﻋﺠﻞ الله ﺗﻌﺎﻟﻰ ﻓﺮﺟﻪ ﺍﻟﺸﺮﻳﻒ ﻭﺍﻗﻊ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. (1) ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺷﺐ ﺁﺏ ﺯﻣﺰﻡ ﺯﻳﺎﺩ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ﺍﻯ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﻰ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺭﺅﻳﺖ ﻛﻨﻨﺪ (2)، ﻭﻟﻰ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺭﻭﻯ ﺁﻥ ﭘﻮﺷﻴﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺷﺐ ﺑﺮﺍﺕ ﺁﺯﺍﺩﻯ ﺍﺯ ﺁﺗﺶ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺯﻳﺎﺩﻯ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ، ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ «ﺷﺐ ﺑﺮﺍﺕ» ﻭ «ﺷﺐ ﻣﺒﺎﺭک» ﻭ «ﺷﺐ ﺭﺣﻤﺖ» ﮔﻮﻳﻨﺪ. اﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗﺮ ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻬﻤﺎ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ : ﻭﻗﺘﻰ ﺷﺐ ﻧﻴﻤﻪ ﺷﻌﺒﺎﻥ ﺷﻮﺩ، ﻣﻨﺎﺩﻯ ﺍﺯ ﺍﻓﻖ أﻋﻠﻰ ﻧﺪﺍ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ : «ﺍﻯ ﺯﺍﺋﺮﻳﻦ ﻗﺒﺮ ﺣﺴﻴﻦ ﺑﻦ ﻋﻠﻰ ﺑﺮ ﮔﺮﺩﻳﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻰ ﻛﻪ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺁﻣﺮﺯﻳﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺍﺟﺮ ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﻯ ﺷﻤﺎ ﻭ ﻣﺤﻤّﺪ ﺑﺎﺷﺪ». (3) ﻭﻟﻰ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺍﺳﺘﻄﺎﻋﺖ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﻗﺒﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻗﺒﻮﺭ ﻣﻄﻬّﺮ ﺍﺋﻤﻪ ی ﺩﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﻛﻨﺪ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﻳﻦ ﻫﻢ ﻣﻤﻜﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﺑﺎ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﻗﺒﺮﺷﺎﻥ ﺳﻠﺎﻡ ﺩﻫﺪ. (4) ﭘﺪﺭ بزرگوارشان مولانا و سیّدنا ﺍﺑﻮ ﻣﺤﻤّﺪ العسکری ﺣﺴﻦ ﺑﻦ ﻋﻠﻰ بن محمّد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمّد بن علی بن الحسین بن ابی طالب صلوات الله علیهم اجمعین، و ﻣﺎﺩﺭ بزرگوارﺷﺎﻥ جناب ﻧﺮﺟﺲ خاتون ﻋﻠﻴﻬﺎ السلام و اسم شریف حضرتش بنابر إتّفاق اخبار و اصحاب اسم جدّشان خاتم الأنبیا صلی الله علیه و آله «م ح م د» صلوات الله علیه و عجّل الله تعالی فرجه ﺍﺳﺖ. (5) ← ﻣﺎﺟﺮﺍﻯ ﺷﺐ ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻋﺴﻜﺮﻯ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﺷﺐ ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺑﺮﺍﻯ ﻋﻤّﻪ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﺧﻮﺩ ﺟﻨﺎﺏ ﺣﻜﻴﻤﻪ ﺧﺎﺗﻮﻥ ﻋﻠﻴﻬﺎ السلام ﭘﻴﻐﺎﻡ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ فرمودند : «ﺍﻣﺸﺐ ﻧﺰﺩ ﻣﺎ ﺍﻓﻄﺎﺭ ﻛﻦ ﻛﻪ ﺷﺐ ﻧﻴﻤﻪ ی ﺷﻌﺒﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺣﺠّﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻣﻰ ﺳﺎﺯﺩ». ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﺳﺎﻣّﺮﺍ ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻃﻠﻮﻉ ﻓﺠﺮ ﻧﻴﻤﻪ ی ﺷﻌﺒﺎﻥ 255 هـ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺑﺮ ﺷﺎﻧﻪ ی ﺭﺍﺳﺖ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ : «ﺟﺎﺀَ ﺍﻟﺤَﻖُّ ﻭَ ﺯَﻫَﻖَ ﺍﻟﺒﺎﻃِﻞُ إﻥَّ ﺍﻟﺒﺎﻃِﻞَ ﻛﺎﻥَ ﺯَﻫُﻮقاً». (6) ﭘﺲ ﺍﺯ ﺗﻮﻟّﺪ، ﺁﻥ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﺭﺍ ﻧﺰﺩ ﭘﺪﺭ ﺑُﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺳﺨﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩ : «ﺃﺷﻬَﺪُ ﺃﻥ ﻟﺎ إﻟﻪَ إﻟﺎَّ اللهُ ﻭَ ﺃﺷﻬَﺪُ ﺃﻥَّ ﻣُﺤَﻤَّﺪﺍً ﺭَﺳُﻮﻝُ الله ﻭَ ﺃﻥَّ ﻋَﻠِﻴّﺎً ﺃﻣﻴﺮَ ﺍﻟﻤُﺆﻣِﻨﻴﻦَ ﻭَﻟِﻰُّ ﺍﻟﻠﻪِ» ﻭ ﺍﺋﻤﻪ ی ﻣﻌﺼﻮﻣﻴﻦ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﻳﻜﻰ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﻧﺎﻡ ﺑُﺮﺩ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺷﺮﻳﻒ ﺧﻮﺩ ﺭﺳﻴﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﻓﺮﺝ ﻣﺤﺒﻴﻦ ﺧﻮﺩ ﺩﻋﺎ ﻓﺮﻣﻮﺩ. ← ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﭘﺪﺭ آن گاه ﺣﺴﺐ ﺍلأﻣﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﺴﻜﺮﻯ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ، ﺣﻜﻴﻤﻪ ﺧﺎﺗﻮﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺰﺩ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻧﺮﺟﺲ ﺧﺎﺗﻮﻥ ﺑُﺮﺩ. ﺣﻜﻴﻤﻪ ﺧﺎﺗﻮﻥ ﻣﻰ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ : ﺭﻭﺯ ﻫﻔﺘﻢ ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺭﻓﺘﻢ. ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ : «ﭘﺴﺮ ﻣﺮﺍ ﺑﻴﺎﻭﺭﻳﺪ». ﺁﻥ ﻭﺟﻮﺩ ﺳﺮﺍﭘﺎ ﺟُﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﺰﺩ ﺁﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﺑُﺮﺩﻳﻢ. ﺣﻀﺮﺕ ﺯﺑﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﻫﺎﻥ ﻭﻯ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ : «ﭘﺴﺮﻡ، ﺳﺨﻦ ﺑﮕﻮ». ﺩﻳﺪﻡ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺍﻭّﻝ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺷﻨﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﺯ ﺍﻗﺮﺍﺭ ﺑﻪ ﻭﺣﺪﺍﻧﻴّﺖ ﻭ ﺛﻨﺎ ﺑﺮ ﺟﺪّ ﺧﻮﺩ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺃﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻭ ﺳﺎﻳﺮ ﺍﺋﻤﻪ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺗﺎ ﭘﺪﺭ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﺵ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻴﺎﻥ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺭﺍ ﺗﻠﺎﻭﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ : «ﺑِﺴﻢِ ﺍﻟﻠﻪِ ﺍﻟﺮَّﺣﻤﻦِ ﺍﻟﺮَّﺣﻴﻢِ وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ نُرِیَ فِرْعَوْنَ وَ هَامَانَ وَ جُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا يَحْذَرُونَ». (7) سپس ﭘﺪﺭ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﺷﺎﻥ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ : «ﺑﺨﻮﺍﻥ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﻧﺎﺯﻝ ﻓﺮﻣﻮﺩ». ﺣﻀﺮﺕ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥِ ﺻُﺤُﻒ ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻟﻐﺖ ﺳﺮﻳﺎﻧﻰ ﺁﻏﺎﺯ ﻧﻤﻮﺩ، ﻭ ﺑﻌﺪ ﻛﺘﺎﺏ إﺩﺭﻳﺲ ﻭ ﻧﻮﺡ ﻭ ﺻﺎﻟﺢ ﻭ ﺻُﺤُﻒ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻭ ﺗﻮﺭﺍﺕ ﻣﻮﺳﻰ ﻭ ﺍﻧﺠﻴﻞ ﻋﻴﺴﻰ ﻭ ﺯَﺑُﻮﺭ ﺩﺍﻭﺩ ﻭ ﻓﺮﻗﺎﻥ ﻣﺤﻤّﺪ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﺍ ﻗﺮﺍﺋﺖ ﻧﻤﻮﺩ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻴﺎﻥ ﻗﺼﺺ ﺍﻧﺒﻴﺎﺀ ﻭ ﻣﺮﺳﻠﻴﻦ ﺭﺍ ﺷﺮﻭﻉ ﻧﻤﻮﺩ. حکیمه ﺧﺎﺗﻮﻥ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ : ﭘﺲ ﺍﺯ ﭼﻬﻞ ﺭﻭﺯ ﺩﻳﮕﺮ، ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺧﺪﻣﺖ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﺴﻜﺮﻯ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺣﺐ ﺍﻟﺰﻣﺎﻥ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻡ ﻛﻪ ﺭﺍﻩ ﻣﻰ ﺭﻭﺩ. ﺍﻣﺎﻡ ﻋﺴﻜﺮﻯ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ : «ﺍﻯ ﻋﻤّﻪ، ﻣﻮﻟﻮﺩ ﻋﺰﻳﺰ ﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ». ﮔﻔﺘﻢ : ﺍﻯ ﺳﻴّﺪ ﻭ ﻣﻮﻟﺎﻯ ﻣﻦ، ﻧﺸﻮ ﻭ ﻧﻤﺎﻯ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﭼﻬﻞ ﺭﻭﺯ ﺯﻳﺎﺩﺗﺮ ﺍﺯ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﻣﻰ ﺑﻴﻨﻢ. ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ : «ﺍﻯ ﻋﻤّﻪ، ﻣﺎ ﺍﻭﺻﻴﺎﺀ ﺩﺭ یک ﺭﻭﺯ ﻧﺸﻮ ﻭ ﻧﻤﺎﻯ یک ﻫﻔﺘﻪ ی ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ، ﻭ ﺩﺭ یک ﺟﻤﻌﻪ ﻧﺸﻮ ﻭ ﻧﻤﺎﻯ یک ﺳﺎﻝ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻣﻰ ﻧﻤﺎﺋﻴﻢ. ﻣﻦ ﺑﺮ ﺧﺎﺳﺘﻢ ﻭ ﺳﺮ ﺁﻥ ﻃﻔﻞ ﺭﺍ ﺑﻮﺳﻴﺪﻩ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻛﺮﺩﻡ. (8) ... 📚 منابع : 1. کافی : ج 1، ص 514. و ... . 2. ﺗﻘﻮﻳﻢ ﺍﻟﻮﺍﻋﻈﻴﻦ : ﺹ 136، ﺑﻪ ﻧﻘﻞ ﺍﺯ ﺧﻠﺎﺻﺔ ﺍﻟﻤﻨﻬﺞ : ﺝ 5، ﺹ 145 ـ 246. 3. کافی : ج 4، ص 589. و ... . 4. ﻣﺴﺎﺭ الشیعة : ﺹ 38. و ... . 5. ﺍﺭﺷﺎﺩ : ﺝ 2، ﺹ 339. و ... . 6. سوره اسراء : آیه 81. 7. ﺳﻮﺭﻩ ﻗﺼﺺ : ﺁﻳﺎﺕ 6 ـ 5. 8. بحار الأنوار : ج 51، ص 20، 27. و ... . 🔻 ظهور بسیار نزدیک است 🔹 @zoho313oor
💚 ﺍﻟﻘﺎﺏ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺍﺯ ﺍﻟﻘﺎﺏ ﺁﻥ ﻧﻮﺭ ﺍﻟﻬﻰ «ﺣﺠّﺔ ﺍﻟﻠﻪ علیه السلام»، «ﺣﺠّﺔ ﺁﻝ ﻣﺤﻤّﺪ علیهم السلام»، «ﺻﺎﺣﺐ ﺍﻟﺰﻣﺎﻥ علیه السلام» ﻳﻌﻨﻰ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﻯ ﻋﺼﺮ ﺧﻮﺩ، «ﻣﺎلک ﺭﻗﺎﺏ ﺍﻟﺨﻠﺎﻳﻖ علیه السلام» ﻳﻌﻨﻰ ﺍﻣﺮ، ﺍﻣﺮ ﺍﻭ ﻭ ﻧﻬﻰ، ﻧﻬﻰ ﺍﻭ ﻭ ﺣﻜﻢ، ﺣﻜﻢ ﺍﻭ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻥ، ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺍﻭﺳﺖ، «ﻣﻬﺪﻯ علیه السلام» ﻛﻪ ﺧﻠﻖ ﺑﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪ ی ﺍﻭ ﻫﺪﺍﻳﺖ می ﻳﺎﺑﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﻘﺪّﺱ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺟﺎﺩﻩ ﺿﻠﺎﻟﺖ ﺑﻪ ﺷﺎﻫﺮﺍﻩ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﺭﺳﺘﮕﺎﺭ ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ، «ﻗﺎﺋﻢ علیه السلام» ﻛﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ : «ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺟﻬﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺣﻖّ ﻗﻴﺎﻡ ﻣﻰ ﻧﻤﺎﻳﺪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻗﺎﺋﻢ ﮔﻮﻳﻨﺪ»، «ﻣﻨﺘﻈَﺮ» ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻭ ﻏﻴﺒﺖ ﻃﻮﻟﺎﻧﻰ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻣﺨﻠﺼﻴﻦ ﺍﻭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺧﺮﻭﺟﺶ ﺭﺍ ﻣﻰ ﻛِﺸﻨﺪ ﻭ ﺷﻜّﺎﻛﻴﻦ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﻧﻜﺎﺭ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ. (9) ← ﺍﻭﺻﺎﻑ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺍﻭﺻﺎﻑ ﻇﺎﻫﺮﻯ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ شباهت های ﺯﻳﺎﺩﻯ ﺑﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﮔﺮﺍﻣﻰ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺍﺭﺩ. ﺧﻄّﻰ ﺍﺯ ﻣﻮﻯ سبز ﺭﻧﮓ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺯُﻣُﺮّﺩ ﺍﺯ ﮔﺮﺩﻥ ﺗﺎ ﻧﺎﻑ ﻣﺒﺎﺭک ﺍﻭ ﻛﺸﻴﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺻﻮﺭﺕ ﻣﺒﺎﺭﻛﺶ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺍﻯ ﺩﺭﺧﺸﻨﺪﻩ ﻭ ﻧﻮﺭﺍﻧﻰ ﺍﺳﺖ. ﺃﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻣﻰ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ : «ﺍﻭ ﺟﻮﺍﻧﻰ ﺍﺳﺖ ﺧﻮﺵ ﺭﻭﻯ ﻭ ﺧﻮﺵ ﻣﻮﻯ ﻭ ﻧﻮﺭ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﺒﺎﺭﻛﺶ ﺑﺮ ﺳﻴﺎﻫﻰ ﻣﺤﺎﺳﻦ و موی سر انور ﺍﻭ ﻏﺎﻟﺐ ﺍﺳﺖ». (10) ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻣﻰ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ : «ﺭﻧﮓ ﻣﺒﺎﺭﻛﺶ ﻣﺎﻳﻞ ﺑﻪ ﺳُﺮﺧﻰ ﺍﺳﺖ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﮔﻞ ﺳﺮﺥ ﺷﻜﻔﺘﻪ ﻭ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﮔﺸﺎﺩﻩ ﻭ ﻣﻴﺎﻥ ﺍﺑﺮﻭﻫﺎﻳﺶ ﻣﺮﺗﻔﻊ ﻭ ما ﺑﻴﻦ ﺷﺎﻧﻪ ﻫﺎﻯ ﺍﻭ ﺑﺎﺯ ﺍﺳﺖ». (11) ﮔﺸﺎﺩﻩ ﺟﺒﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻴﻨﻰ ﺍﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﻧﺎﺯک ﻭ ﺷﻜﻢ ﻣﺒﺎﺭﻛﺶ ﺑﺮ ﺁﻣﺪﮔﻰ ﺩﺍﺭﺩ، ﻭ ﺑﻴﺦ ﺩﻧﺪﺍن های ﺛﻨﺎﻳﺶ ﮔﺸﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ← ﻣﺎﺩﺭ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻭﺍﻟﺪﻩ ی ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺣﺐ ﺍلأﻣﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺣﻀﺮﺕ ﻧﺮﺟﺲ ﺧﺎﺗﻮﻥ علیها السلام ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻧﺎم ها ﻭ ﺍﻟﻘﺎﺏ ﺩﻳﮕﺮ آن ﺣﻀﺮﺕ علیها السلام ﻣﻠﻴﻜﻪ، ﺭﻳﺤﺎﻧﻪ، ﺻﻴﻘﻞ، ﺳﻮﺳﻦ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ـ ﻛﻪ ﺗﻤﺎﻣﻰ ﻋﺒﺎﺭﺍﺕ ﺁﻥ ﺩﻟﺎﻟﺖ ﻭﺍﺿﺤﻰ ﺑﺮ ﻋﻠﻮّ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﺁﻥ ﺑﺎﻧﻮ ﺩﺍﺭﺩ ـ ﺗﻮﺻﻴﻒ ﺑﻪ ﺭﺍﺿﻴﻪ، ﻣﺮﺿﻴﻪ، ﺻﺪّﻳﻘﻪ، ﺗﻘﻴّﻪ، ﻧﻘﻴّﻪ، ﺯﻛﻴّﻪ، والدة الامام، المودعة اسرار الملک العلّام، امّ موسی، ابنة حواری عیسی ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. (12) بناﺑﺮ ﻧﻘﻠﻰ ﺟﻨﺎﺏ ﻧﺮجس علیها السلام ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 261 هـ ﺩﺭ ﺳﺎﻣّﺮﺍﺀ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺣﻠﺖ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺭ ﺍﻣﺎﻣﻴﻦ ﺣﻀﺮﺕ ﻫﺎﺩﻯ ﻭ ﺍﻣﺎﻡ عسکری ﻋﻠﻴﻬﻤﺎ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺩﻓﻦ ﺷﺪ. (13) ﺑﻨﺎﺑﺮ ﻧﻘﻠﻰ ﺩﻳﮕﺮ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 260 هـ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺍﻣﺎﻡ عسکری ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺭﺣﻠﺖ ﻧﻤﻮﺩ، ﺯﻳﺮﺍ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺍﺯ ﻭﻗﺎﻳﻊ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺧﻮﺩ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻭ ﻋﻴﺎﻟﺶ ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩ ﺣﻀﺮﺕ ﻧﺮﺟﺲ ﺧﺎﺗﻮﻥ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺩﻋﺎ ﺑﻔﺮﻣﺎﻳﻨﺪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﺮﻭﻧﺪ. (14) ... 📚 منابع : 9. کفایة الموحّدین : ج 3، ص 343. بحار الأنوار : ج 51، ص 30. 10. الغیبة (شیخ طوسی) : ص 470. بحار الأنوار : ج 51، ص 36. 11. همان : ص 215. و ... . 12. بحار الأنوار : ج 99، ص 70. ریاحین الشریعة : ج 3، ص 26 ـ 25. 13. ﺭﻳﺎﺣﻴﻦ ﺍﻟﺸﺮﻳﻌﺔ : ﺝ 3، ﺹ26 ـ 25. 14. ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺳﺎﻣﺮﺍﺀ : ﺝ 1، ﺹ 243. 🔻 ظهور بسیار نزدیک است 🔹 @zoho313oor
💚 ﺣﻀﺮﺕ ﺣﻜﻴﻤﻪ ﺧﺎﺗﻮﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺣﻀﺮﺕ ﺟﻮﺍﺩ ﺍﻟﺎﺋﻤﺔ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺗﻮﻓﻴﻖ ﺭﺅﻳﺖ ﻭ ﺩﺭک ﭼﻬﺎﺭ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ. (15) ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 274 هـ ﺩﺭ ﺳﺎﻣّﺮﺍﺀ ﺭﺣﻠﺖ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ. (16) ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻣَﺤﺮﻡ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﻛﺴﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺣﺐ ﺍﻟﺰﻣﺎﻥ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﺧﺪﻣﺖ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﺸﺮّﻑ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ عسکری ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ «ﺳُﻔَﺮﺍ» ﺑﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪ ی ﺍﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺣﻮﺍﺋﺞ ﺧﻮﺩ ﻧﺎیل ﻣﻰ ﺷﺪﻧﺪ. (17) ← ﺍﻳّﺎﻡ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﭘﺲ ﺍﺯ ﮔﺬﺷﺖ یک ﺷﺐ ﺍﺯ ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﺼﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ، ﻧﺴﻴﻢِ ﺧﺎﺩﻡ ﺧﺪﻣﺖ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻴﺪ ﻭ ﻋﻄﺴﻪ ﻛﺮﺩ. ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ : «ﻳَﺮحَمکَ الله» ﺳﭙﺲ ﻓﺮﻣﻮﺩ : «ﻋﻄﺴﻪ ﺗﺎ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺍﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﺍﺳﺖ». (18) ﺍﻳﻦ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ 25 ﺷﻌﺒﺎﻥ ﻫﻢ ﻧﻘﻞ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. (19) ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﺼﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ، ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ عسکری ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺧﺎﺹّ ﻧﻤﺎﻳﺎﻧﺪ ﻭ ﺍﻣﺎﻣﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﺼﺪﻳﻖ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ. (20) ← غیبت صغری در غیبت صغری چهار تن از بزرگان شیعه به ترتیب وکیل و سفیر و نایب خاص امام زمان علیه السلام بودند، که خدمت آن حضرت می رسیدند و وکالت شان مورد تأیید آن حضرت بود، و پاسخ های امام علیه السلام در حاشیه ی نامه ها توسط نوّاب به دست مردم می رسید. البتّه غیر از این چهار نفر وکلای دیگری هم از طرف امام علیه السلام در بلاد مختلف بودند که به وسیله ی همین چهار بزرگوار امور مردم را به عرض امام زمان علیه السلام می رساندند و از سوی امام علیه السلام در امور آن ها توقیع هایی صادر شده بود. (19) سفارت این چهار بزرگوار سفارت مطلق و تامّ بوده، ولی دیگران در موارد خاصّی سفارت داشتند، مانند ابو الحسن محمّد بن جعفر اسدی، احمد بن اسحاق اشعری، ابراهیم بن محمّد همدانی، احمد بن حمزة بن الیسع. (20) نوّاب اربعه عبارتند از ابو عمرو عثمان بن سعید عَمری، ابو جعفر محمّد بن عثمان بن سعید عَمری، ابو القاسم حسین بن روح نوبختی، ابو الحسن علی بن محمّد سَمُری. نائب اوّل عثمان بن سعید مورد اعتماد مردم و جلیل القدر و وکیل حضرت هادی و امام عسکری علیه السلام نیز بود. (21) او به امر امام علیه السلام متصدّی کفن و دفن امام عسکری علیه السلام گردید. (22) چون امام عسکری علیه السلام در محلّه ی عسکر سکونت داشتند و تماس با آن حضرت برای شیعیان مشکل بود، عثمان بن سعید چون روغن فروش بود، اموال را در ظرف های روغن می ریخت و به خدمت امام علیه السلام می بُرد. (23) احمد بن اسحاق قُمی هنگامی که از امام هادی علیه السلام پرسید : آقای من، گاهی غایب و گاهی حاضرم. وقتی هم که حضور دارم همیشه نمی توانم خدمت تان برسم. سخن چه کسی را بپذیرم و فرمان چه شخصی را اطاعت کنم ؟ حضرت فرمود : «این عَمرو عثمان بن سعید عَمری مورد اطمینان و امین است. آنچه به شما بگوید از من می گوید و آنچه به شما برساند از من می رساند». احمد بن اسحاق می گوید : پس از رحلت امام هادی علیه السلام نزد امام عسکری علیه السلام رفته همان گفته را تکرار کردم. آن حضرت مانند پدر بزرگوارشان فرمودند : «ابو عَمرو امین و مورد اطمینان امام گذشته و مورد اطمینان من در زندگی و پس از مرگ من است. آنچه به شما بگوید و آن چه به شما برساند از من می رساند». (24) جناب عثمان بن سعید پس از امام عسکری علیه السلام به فرمان حضرت مهدی علیه السلام به وکالت و نیابت ادامه داد، و شیعیان مسائل خود را نزد او می بُردند و پاسخ امام علیه السلام توسط او به مردم می رسید. (25) نائب دوّم ابو جعفر محمّد بن عثمان بود و او نیز همچون پدر از بزرگان شیعه و در تقوی و عدالت و بزرگواری مورد اعتماد و احترام شیعیان بود. عثمان بن سعید پیش از وفات به فرمان امام عصر علیه السلام فرزند خود ابو جعفر بن عثمان را به جانشینی خود و نیابت امام علیه السلام معرّفی کرد. این در حالی بود که امام عسکری علیه السلام نسبت به او و پدرش اظهار اعتماد و اطمینان فرموده بود و شیعه بر عدالت و تقوی و اطاعت او اتّفاق داشتند. (26) ... 📚 منابع : 15. ﺑﺤﺎﺭ ﺍلأﻧﻮﺍﺭ : ﺝ 50، ﺹ 8. 16. ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺳﺎﻣﺮﺍﺀ : ﺝ 1، ﺹ 239. 17. ﺭﻳﺎﺣﻴﻦ ﺍﻟﺸﺮﻳﻌﺔ : ﺝ 4، ﺹ 150. 18. کمال الدین : ﺹ 430، 441. و ... . 19. الغیبة (شیخ طوسی) : ص 232. و ... . 20. ﻭﻗﺎﻳﻊ ﺍﻟﺸﻬﻮﺭ : ﺹ 147. 21. الغیبة (شیخ طوسی) : ص 415. و ... . 22. المهدی علیه السلام : ص 181. بحار الأنوار : ج 51، ص 344. 23. الغیبة (شیخ طوسی) : ص 356. اعیان الشیعة : ج 2، ص 48 بخش سوّم. 24. بحار الأنوار : ج 51، ص 346 ـ 344. و ... . 25. کمال الدین : ص 510. 26. من لایحضره الفقیه : ج 2، ص 520. و ... . 🔻 ظهور بسیار نزدیک است 🔹 @zoho313oor
⭕️ پس از در گذشت نائب اوّل جناب عثمان بن سعید، توقیعی از جانب امام زمان علیه السلام در مورد وفات او و نیابت فرزندش محمّد صادر شد که ترجمه ی قسمتی از آن چنین است : «انا لله و انا الیه راجعون، در برابر فرمان خدا تسلیم و به قضای او راضی هستیم. پدرت سعادتمند زیست و پسندیده در گذشت. خداوند او را رحمت کند و به پیشوایان و سرورانش علیهم السلام ملحق سازد. از کمال سعادت پدرت بود که خداوند فرزندی چون تو را به او عنایت کرد که پس از او جانشین گردی، و در امورش قائم مقام او باشی و برایش طلب رحمت و آمرزش نمایی». (27) از محمّد بن عثمان پرسیدند : صاحب الامر علیه السلام را دیده ای ؟ گفت : آری و آخرین ملاقاتم با او کنار بیت الله الحرام بود که می فرمود : «اللّهُمَّ أنجِز لی ما وَعَدتَنی» و نیز او را در مستجار نزدیک رُکن یمانی کعبه دیدم که می گفت : «اللّهُمَّ انتَقِم لی مِن أعدائی». (28) این بزرگوار کتاب هایی در فقه تألیف کرده که مشتمل است بر آنچه از امام عسکری علیه السلام و از پدر خود شنیده بود. (29) محمّد بن عثمان برای خود قبری ترتیب داده بود و آن را با ساج پوشانده بود و روی آن آیاتی از قرآن کریم و اسامی ائمه اطهار علیهم السلام را نوشته بود. هر روز داخل آن می شد و یک جزء قرآن قرائت می کرد و بیرون می آمد. (30) او پیش از مرگ از روز وفات خود خبر داد و در همان روز که خبر داده بود در گذشت. (31) همچنین پیش از رحلت به شیعیان خبر داد که امام علیه السلام جناب ابو القاسم حسین بن روح نوبختیه را برای سفارت و ارتباط با خود انتخاب فرموده اند و او قائم مقام من است و به او مراجعه کنید. (32) او در سال 305 هـ رحلت فرمود. (33) نائب سوّم جناب ابو القاسم حسین بن روح نوبختی است، که نزد موافق و مخالف عظمت و بزرگی ویژه ای داشت، و به عقل و بینش و تقوی و فضیلت نزد عموم فرقه های مختلف مذهبی مشهور بود و در زمان نائب دوّم از جانب او متصدّی پاره ای از امور بود. با اینکه میان یاران نائب دوّم، جعفر بن احمد بن متیل از همه به او نزدیکتر بود، و حتّی در اواخر زندگی جناب محمّد بن عثمان، غذای منزل او را در منزل جعفر بن احمد بن متیل تهیّه می کردند، و در میان اصحاب احتمال نیابت و جانشینی جعفر بن احمد بیشتر بود، امّا در آخرین ساعات زندگی جناب محمّد بن عثمان که جعفر بن احمد بالای سر او و حسین بن روح پایین پایش نشسته بود، به جعفر بن احمد رو کرد و فرمود : «مأمور شده ام که امور را به ابو القاسم حسین بن روح واگذار نمایم». جعفر بن احمد از جا بر خاست و دست حسین بن روح را گرفت و او را بالای سر محمّد بن عثمان نشاند و خود در پایین پای او نشست. (34) در 6 شوال سال 305 هـ اوّلین توقیع از ناحیه ی مقدّسه امام عصر علیه السلام برای او صادر شد که متن آن چنین بود : «ما او را می شناسیم، خداوند تمامی خیر و رضای خویش را به او بشناساند و به توفیق خود او را یاری نماید. از مکتوب او مطّلع شدیم و نسبت به او وثوق و اطمینان داریم. او را نزد ما مکان و منزلتی است که خشنودش می سازد. خداوند احسان خویش را به او بیفزاید که خدا ولی و توانا بر همه چیز است، و سپاس خدای را که شریکی ندارد و درود و سلام فراوان خداوند بر فرستاده ی او محمّد و بر خاندان او صلوات الله علیهم». از ابو سهل نوبختی صاحب تألیفات ـ که از متکلّمین بزرگ بغداد بود ـ پرسیدند : برای چه جناب ابو القاسم حسین بن روح به مقام نیابت نایل شد و شما نایل نشدید ؟ گفت : ائمه علیهم السلام داناترند و آنچه برگزینند شایسته تر و مناسب تر است، ولی من فردی هستم که با خصم بر خورد و مناظره می کنم و اگر نائب امام علیه السلام بودم و مکان امام زمان علیه السلام را می دانستم ـ چنان که ابو القاسم حسین بن روح به جهت نیابت می داند ـ و در گیر و دار بحث پیرامون امام علیه السلام با مخالفان در تنگنا قرار می گرفتم ممکن بود نتوانم خود را کنترل کنم و جای آن حضرت را افشا نمایم؛ ولی ابو القاسم اگر امام علیه السلام در زیر دامان او مخفی باشد و او را با آلات بُرنده تکّه تکّه نمایند دامان خود را از او بر نمی دارد و او را به دشمن نشان نخواهد داد. (35) ... 📚 منابع : 27. الغیبة (شیخ طوسی) : ص 363. و ... . 28. الکنی و الألقاب : ج 3، ص 268 ـ 267. حقّ الیقین : ص 300. 29. کمال الدین : ص 503. و ... . 30. الغیبة (شیخ طوسی) : ص 366. و ... . 31. همان : ص 370. و ... . 32. همان : ص 372. بحار الأنوار : ج 51، ص 356. 33. همان : ص 391. و ... . 34. همان : ص 387، 393. و ... . 35. همان : ص 396. و ... . 🔻 ظهور بسیار نزدیک است 🔹 @zoho313oor
⭕️ 27 ماه رمضان وفات علّامه مجلسی رَحِمَهُ الله محمّد باقر بن محمّد تقی بن مقصود علی مجلسی (1037 _ 1110 قـ) معروف به علّامه ی مجلسی یا مجلسی دوّم، از فقیهان و محدّثان مشهور شیعه می باشد. علامّه مجلسی رَحِمَهُ الله از میان شاخه‌ های علوم اسلامی بیش از همه به حدیث‌ نگاری علاقه داشت و مشهورترین کتاب او، مجموعه پُر حجم حدیثی به نام «بحار الأنوار» است که نقش بارزی در احیای جایگاه حدیث در منظومه ی معرفت دینی داشت. ایشان با تربیت شاگردان و آثار پر تعداد خود که بسیاری از آن ها را به زبان فارسی و برای استفاده عموم مردم نگاشت، بر فرهنگ شیعی و روش ‌های علمی علمای پس از خود تأثیر گذاشت. وی به دلیل حضور در حکومت صفویّان و نقش بارز سیاسی و اجتماعی‌ اش در آن دوران از شهرت زیادی بر خوردار بوده است. در دوران سلطنت شاه سلیمان صَفَوی به مقام «شیخ الإسلام» رسید و در دوران سلطان حسین صفوی صاحب نفوذ بود. ← ولادت و نسب مجلسی رَحِمَهُ الله در سال 1037 هـ در اصفهان به دنیا آمد. (1) ولادت او با آخرین سال سلطنت شاه عبّاس اوّل صفوی مصادف است. پدرش محمّد تقی مجلسی رَحِمَهُ الله مشهور به مجلسی اوّل از بزرگان و مجتهدان سرشناس عصر خویش و از شاگردان شیخ بهایی، ملا عبدالله شوشتری و میرداماد بود. مادرش، دختر صدر الدّین محمّد عاشوری قُمی است که از خاندان علم و فضیلت به شمار می‌ روند. (2) او دارای 3 همسر بود که از آن ها صاحب 4 پسر و 5 دختر گردید. ← خاندان مجلسی گفته شده که چون جدّ او دارای مجالس پُر شور بوده یا اینکه در اشعارش از تخلّص «مجلسی» استفاده می‌ کرده، به این نام شهرت یافتند. (4) نقل دیگر آن است که چون پدر علّامه مجلسی رَحِمَهُ الله در قریه ی «مجلس» اصفهان می‌ زیسته است، این خاندان به مجلسی معروف گردیدند. (5) جدّ پدری ایشان حافظ ابو نعیم اصفهانی از محدّثان و حفّاظ است. (6) پدر بزرگ شان، «ملّا مقصود» نیز اهل شعر، ادب و فضل بوده است. (7) جدّه پدری علّامه مجلسی رَحِمَهُ الله دختر کمال الدّین شیخ حسن عاملی نطنزی اصفهانی است. محدّث نوری رَحِمَهُ الله برادران علّامه مجلسی یعنی میرزا عزیزالله و ملّا عبدالله را مدح کرده است. آمنه بیگم مشهور ترین خواهر علّامه مجلسی رَحِمَهُ الله همسر ملّا صالح مازندرانی و عالم دینی بوده است. (8) ← اساتید و شاگردان ظاهراً ایشان بیش از هر استاد دیگری نزد پدرشان آموزش دیده اند و از آنجا که پدرشان از شاگردان شیخ بهایی بود، می‌ توان از تأثیر اندیشه‌ های شیخ بهایی بر علّامه مجلسی رَحِمَهُ الله به واسطه ی پدرشان محمّد تقی مجلسی رَحِمَهُ الله سخن راند. (9) افزون بر آن ایشان از بسیاری از علمای دوران خود حدیث شنیده و از آنان اجازه روایت داشت که از مهم‌ ترین این افراد باید به ملّا صالح مازندرانی، ملّا محسن فیض کاشانی و شیخ حرّ عاملی رحمة الله علیهم اجمعین اشاره کرد. البتّه منابع 18 تن از استادان ایشان را نام‌ برده‌ اند. (10) ایشان، شاگردان بسیار و مجالس درس متعدّدی داشته اند. برخی منابع شاگردان ایشان در مجالس درس شان را بالغ بر هزار تن ذکر کرده ‌اند. (11) از بین شاگردان علّامه برخی از مشاهیر علمای شیعه تربیت شدند که از آن جمله می‌ توان به میرزا عبدالله افندی اصفهانی، سیّد نعمت الله جزایری، شیخ عبدالله بحرانی، محمّد بن علی اردبیلی، میر محمّد حسین خاتون آبادی و سیّد ابو القاسم خوانساری رحمة الله علیهم اجمعین یاد کرد. (12) ← جایگاه و اهمیّت علمی علّامه مجلسی رَحِمَهُ الله در علوم مختلف اسلامی مانند تفسیر، حدیث، فقه، اصول، تاریخ، رجال و دِرایه تخصّص داشت و به نگارش آثاری در این زمینه‌ ها پرداخت. او نویسنده‌ ای بسیار پُر کار بود و بر اساس برخی محاسبات، در طول حیات علمی خود یعنی بعد از دوران بلوغ به طور متوسط روزانه 67 سطر می‌ نوشته که هر سطر به طور متوسط 50 کلمه داشته است. (13) ... 📚 منابع : 1. اعیان الشیعة : ج 9، ص 182. و ... . 2. الذریعة : ج 1، ص 151. و ... . 3. مرآت الاحوال : ص 122. و ... . 4. بحار الأنوار : ج 102، ص 105. 5. خدمات علّامه مجلسی (مکتب اسلام) : شماره 7، ص 50. 6. اعیان الشیعة : ج 9، ص 192. 7. بحار الأنوار : ج 102، ص 105. و ... . 8. ریاض العلماء : ج 5، 407. و ... . 9. علامّه مجلسی (طارمی) : ص 14. 10. بحار الأنوار : ج 102، ص 76 _ 83. 11. الکنی و الألقاب : ج 3، ص 147. 12. شرح احوال علّامه مجلسی (بلاغی) : ص 24 _ 28. 13. علّامه مجلسی (طارمی) : ص 119 _ 120. 🔻 ظهور بسیار نزدیک است 🔹 @zoho313oor