eitaa logo
☀️️ ظُهور _ بیداری روح‌ ⭐️
28 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
3 فایل
💫السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا ابا صالحَ المهدی💚 🌸سلام و درود خدمت همه ی عزیزان🌸 هدف از تشکیل این کانال، تلاش برای ارتقاء سطح آگاهی و بیداری درونی و معنوی است تا زمینه سازی باشه برای ظهور هر چه سریع تر حضرت مهدی موعود (عج)، ان شاء الله🙏🏻🕋
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️️ ظُهور _ بیداری روح‌ ⭐️
🔆 داستان ظهور (قسمت نهم) لشکری که در دل زمین فرو می رود! امشب شب چهاردهم ” محرم ” است و آسمان شهر
حدود پانزده کیلومتری در جاده ی مدینه به سوی مکّه که پیش بروی به سرزمین ” بیدا ” می رسی. پاسی از شب می گذرد. آن مرد کیست که سراسیمه به این سمت می آید ! نگاهش کن ظاهرش نشان می دهد که اهل مکّه نیست. او از راهی دور آمده است. آن مرد سراغ امام را می گیرد، گویا کار مهمی با آن حضرت دارد. یاران امام آن مرد را به خدمت امام می آورند. آن مرد می گوید: "ای سرورم من؛ مأموریت دارم تا به شما مژده ی بزرگی بدهم. یکی از فرشتگان الهی به من فرمان داده تا پیش شما بیایم." من که از ماجرا خبر ندارم از شنیدن این سخن سخت تعجّب کردم! چگونه است که این مرد ادعا می کند که فرشتگان را دیده است؟! امام که به همه چیز آگاه بود، می گوید: "حکایت خود و برادرت را تعریف کن." آن مرد رو به امام می کند و چنین می گوید: "من آمده ام تا بشارت دهم که نابود شد من و برادرم از سربازان سفیانی بودیم و به دستور سفیانی برای تصّرف مکّه حرکت کردیم، ناگهان فریاد بلندی در آن بیابان پیچید: "ای صحرای ” بیدا ” این قوم ستمگر را در خود فرو ببر.." آن مرد سخن خود را چنین ادامه داد: "پس من با چشمان خود دیدم که زمین شکافته شد و تمام سپاه را در خود فرو برد (. فقط من و برادرم باقی مانده بودیم.. ناگهان فرشته ایی را دیدم که برادرم را صدا زد و گفت اکنون به سوی سفیانی برو و به او خبر بده که سپاهش در دل زمین فرو رفت. بعد از آن رو به من کرد و گفت به مکّه برو و امام زمان را به نابودی دشمنانش بشارت بده و توبه کن." حالا دیگر خیلی چیزها برایم روشن شده است. وقتی مهربانی امام را می بیند توبه می کند و توبه اش مورد قبول می شود. آیا می دانی آن فرشته ایی که با این مرد سخن گفته بود که بود؟ آن فریادی که در صحرای ” ” بلند شده بود چه بود؟ او جبرئیل بود که به امر خدا به یاری لشکر حق آمده بود تا سپاه طاغوت را نابود کند. سپاه سفیانی که می خواست کعبه را خراب کرده و با امام بجنگد به عذاب خدا گرفتار شد. او در دل زمین فرو رفته است. نابودی سپاه سفیانی خبر به زودی در همه جا پخش می شود. گروهی از آنها که از ماه ها قبل مکّه را محاصره کرده بودند با شنیدن این خبر فرار می کنند. سفیانی که در شهر کوفه است با شنیدن خبر ترس تمام وجودش را فرا می گیرد و فکر حمله به مکّه را از سر خود بیرون می کند. 🏷پایان قسمت نهم 🌸التماس دعا🙏🏻 ♥️ 💚 @Zohoor_AwakeningtheSoul •••••••••✾•☁️☀️☁️•✾•••••••••