eitaa logo
ظهور نزدیک است
1.7هزار دنبال‌کننده
52.6هزار عکس
54.8هزار ویدیو
1.2هزار فایل
گلچینی از بهترین مطالب #مهدوی #ولایی #شهدایی #سیاسی #معنوی #معرفتی #تربیتی ارتباط با خادم 👇 @mohebolMahdi
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ 💠 گنبد روشن در تاریکی چشمانم می‌درخشید و از زیر روبنده از چشمان بسمه شرارت می‌بارید که با صدایی آهسته خبر داد :«ما تنها نیستیم، برادرامون اینجان!» و خط نگاهش را کشید تا آن سوی خیابان که چند مرد نگاه‌مان می‌کردند و من تازه فهمیدم ابوجعده نه فقط به هوای من که به قصد همراه‌مان آمده است. بسمه روبنده‌اش را پایین کشید و رو به من تذکر داد :«تو هم بردار، اینطوری ممکنه شک کنن و نذارن وارد حرم بشیم!» با دستی که به لرزه افتاده بود، روبنده را بالا زدم، چشمانم بی‌اختیار به سمت حرم پرید و بسمه خبر نداشت خیالم زیر و رو شده که با سنگینی صدایش روی سرم خراب شد :«کل داریا همین چند تا خونواده‌ایه که امشب اینجا جمع شدن! فقط کافیه همین چند نفر رو بفرستیم جهنم!» 💠 باورم نمی‌شد برای آدم‌کشی به حرم آمده و در دلش از قتل عام این قند آب می‌شد که نیشخندی نشانم داد و ذوق کرد :«همه این برادرها اسلحه دارن، فقط کافیه ما حرم رو به‌هم بریزیم، دیگه بقیه‌اش با ایناس!» نگاهم در حدقه چشمانم از می‌لرزید و می‌دیدم وحشیانه به سمت حرم قُشون‌کشی کرده‌اند که قلبم از تپش افتاد. ابوجعده کمی عقب‌تر آماده ایستاده و با نگاهش همه را می‌پایید که بسمه دوباره دستم را به سمت حرم کشید و زیر لب رجز می‌خواند :«امشب انتقام فرحان رو می‌گیرم!» 💠 دلم در سینه دست و پا می‌زد و او می‌خواست شیرم کند که برایم اراجیف می‌بافت :«سه سال پیش شوهرم تو تیکه تیکه شد تا چندتا رافضی رو به جهنم بفرسته، امشب با خون این مرتدها انتقامش رو می‌گیرم! تو هم امشب می‌تونی انتقام رفتن شوهرت رو بگیری!» از حرف‌هایش می‌فهمیدم شوهرش در عملیات کشته شده و می‌ترسیدم برای انتحاری دیگری مرا طعمه کرده باشد که مقابل حرم قدم‌هایم به زمین قفل شد و او به سرعت به سمتم چرخید :«چته؟ دوباره ترسیدی؟» 💠 دلی که سال‌ها کافر شده بود حالا برای حرم می‌تپید، تنم از ترس تصمیم بسمه می‌لرزید و او کمر به قتل شیعیان حاضر در حرم بسته بود که با نگاهش به چشمانم فرو رفت و فرمان داد :«فقط کافیه چارتا پاره بشه تا تحریک‌شون کنیم به سمت مون حمله کنن، اونوقت مردها از بیرون وارد میشن و همه‌شون رو میفرستن به درک!» چشمانش شبیه دو چاه از آتش شعله می‌کشید و نافرمانی نگاهم را می‌دید که کمی به سمت ابوجعده چرخید و بی‌رحمانه کرد :«می‌خوای برگرد خونه! همین امشب دستور ذبح شوهرت تو راه رو میده و عقدت می‌کنه!» 💠 نغمه از حرم به گوشم می‌رسید و چشمان ابوجعده دست از سرِ صورتم بر نمی‌داشت که مظلومانه زمزمه کردم :«باشه...» و به اندازه همین یک کلمه نفسم یاری کرد و بسمه همین طعمه برایش کافی بود که دوباره دستم را سمت حرم کشید. باورم نمی‌شد به پیشواز کشتن اینهمه انسان، یاد باشد که مرتب لبانش می‌جنبید و می‌خواند. پس از سال‌ها جدایی از عشق و عقیده کودکی و نوجوانی‌ام اینبار نه به نیت زیارت که به قصد جنایت می‌خواستم وارد حرم دختر (علیه‌السلام) شوم که قدم‌هایم می‌لرزید. 💠 عده‌ای زن و کودک در حرم نشسته بودند، صدای از سمت مردان به گوشم می‌رسید و عطر خنک و خوش رایحه حرم مستم کرده بود که نعره بسمه پرده پریشانی‌ام را پاره کرد. پرچم عزای (علیه‌السلام) را با یک دست از دیوار پایین کشید و بی‌شرمانه صدایش را بلند کرد :«جمع کنید این بساط و شرک رو!» صدای مداح کمی آهسته‌تر شد، زن‌ها همه به سمت بسمه چرخیدند و من متحیر مانده بودم که به طرف قفسه ادعیه هلم داد و وحشیانه جیغ کشید :«شماها به جای قرآن مفاتیح می‌خونید! این کتابا همه شرکه!» 💠 می‌فهمیدم اسم رمز عملیات را می‌گوید که با آتش نگاهش دستور می‌داد تا مفاتیحی را پاره کنم و من با این ادعیه قد کشیده بودم که تمام تنم می‌لرزید و زن‌ها همه مبهوتم شده بودند. با قدم‌هایی که در زمین فرو می‌رفت به سمتم آمد و ظاهراً من باید این معرکه می‌شدم که مفاتیحی را در دستم کوبید و با همان صدای زنانه عربده کشید :«این نسخه‌های کفر و شرک رو بسوزونید!» 💠 دیگر صدای ساکت شده بود، جمعیت زنان به سمت‌مان آمدند و بسمه فهمیده بود نمی‌تواند این جسد متحرک را طعمه تحریک کند که در شلوغی جمعیت با قدرت به پهلویم کوبید، طوری‌که ناله‌ام در حرم پیچید و با پهلوی دیگر به زمین خوردم. روی فرش سبز حرم از درد پهلو به خودم می‌پیچیدم و صدای بسمه را می‌شنیدم که با ضجه ظاهرسازی می‌کرد :«مسلمونا به دادم برسید! این کافرها خواهرم رو کشتن!» و بلافاصله صدای ، خلوت صحن و حرم را شکست... ✍️نویسنده: 🆔 @mahfa110
✥✥---•---• ﷽ •---•---✥✥ •[❓❗️]• آیـا درسـت اسـت کـه بـرای هـرگناهـی بـایـد ۱۰۰۰سـال داخـل جهـنم بـاشیـم و آیـا اگر کـسی یـک روز وارد جـهنـم نـشود ، آن شخـص همـنـشیـن پـیامبـر خواهـد شـد ؟منظورم دیوانه ها یا بچه ها نیست 🌺 پاسخ: دوست عزیز؛ متفاوت است بنابر ، بعضى از آنها مانند و و موجب رفتن به و در آن است و این در صورتى است که صاحب آن بدون بمیرد. بعضى دیگر از گناهان براى مدت مشخصى موجب مى‌باشد و بعد با یا مورد بخشش واقع می شود. 🌸براساس آیات و روایات، اگر آدمى، در مجموع رو به خدا داشته و و دوستدار (صلى الله علیه وآله) و اهل بیت (علیهم السلام) باشد، ولى در دنیا خود را از آلودگى‌ها و تعلّقات پاک نسازد؛ با عذاب‌ها و فشارهایى رو به رو بوده و چه بسا به طبقات اولیه جهنم خواهد افتاد. با این عذاب‌ها، تطهیر شود و به قدم بگذارد. (📚 بحارالانوار، ج 8، ص 352 و 353، ح2) 🔹اینکه واژه 1000 در روایات آمده بیان کننده این است که یک روز برابر با 1000 روز است 🍀خداوند متعال، در مى فرماید: • یدَبِّرُ الاَمْرَ مِنَ السَّمَآءِ إِلَى الاَرْضِ ثُمَّ یعْرُجُ إِلَیهِ فِى یوْم کَانَ مِقْدَارُهُو أَلْفَ سَنَه مِّمَّا تَعُدُّونَ؛ • امور این را از به سوى مى کند؛ سپس در روزى که مقدار آن از سال هایى است که شما مى شمرید به سوى او باز مى گردید [و دنیا پایان مى یابد]. ✍️نکته آخر اینکه شاید این فرد همنشین پیامبر (صلی الله علیه و آله) شود اما نکته ای که باید توجه کنید اینکه این به صورت یک قانون کلی نیست. چون بهشت دارای مراتب و درجاتی است و بالاترین درجه همنشینی با پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) است. ➖➖➖➖➖ |•⏳•| @mahdiyarbn_IR 📌به کانال مذهبی [•°مِـشْـکـٰاتْ°•] بپیوندید👆
✳️ در لحظه مرگ باورهای درونی انسان بیرون می‌ریزد! 🔻 در لحظه‌ی فکر و خیلی کار نمی‌کند بلکه انسان بیرون می‌ریزد. اگر کسی درون دل او و باشد بیرون می‌ریزد. اگر درون دل او و باشد او هم بیرون می‌ریزد. 🔸 مرحوم در هنگام مرگ دچار فراموشی شدیدی شده بودند. طوری که بسیاری از اصطلاحات علمی و فلسفه‌ها و قیل‌وقال‌های کلامی را فراموش کرده بودند. حتی رئیس بیمارستانی که ایشان در آن‌جا بستری بودند می‌گفتند اگر یک لیوان آب به دست ایشان می‌دادیم همین‌طور در دست خود نگاه می‌داشتند مگر اینکه به ایشان می‌گفتیم آن را بخورید. اما با این وجود برخی از بستگان ایشان می‌گفتند ما دیدیم در لحظات آخر لب ایشان تکان می‌خورد و گویی حرف می‌زنند. از ایشان سؤال کردیم که چکار می‌کنید؟ فرمودند تکلم. گفتیم تکلم با چه کسی؟ گفت با حضرت حق. این را فراموش نکرده چون در جان او رسوخ کرده است. 👤 📝 #⃣ 🇮🇷 کانال اساتید انقلابی و نخبگان علمی @asatid_enghelabi ایتا و سروش
✳️ چرا تارک الصلاة کافر است اما زناکار نه؟ 🔻 از (ع) پرسیدند: «چرا را نمی‌دانید اما کسی که را ترک کند، کافر می‌دانید؟» حضرت فرمودند: «زیرا زناکار و شبیه او، این کار را به‌دلیل انجام داده که بر او غلبه کرده است ولی تارک الصلاة، نماز را ترک نکرده مگر به‌خاطر آن، زیرا شما زناکاری را نمی‌یابی که سراغ این کار رفته باشد مگر این‌که به‌خاطر لذتی که در آن وجود داشته سراغ آن رفته است ولی کسی که نماز را ترک می‌کند، هیچ لذتی در ترک نماز نمی‌یابد و زمانی که لذت نفی شود، خوار شمردن واقع می‌شود و زمانی که خوار شمردن باشد، هم هست». 👤 📚 برگرفته از کتاب «چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟» 📖 صفحات ۵۶ و ۵۷ 🇮🇷 کانال اساتید انقلابی و نخبگان علمی @asatid_enghelabi ایتا و سروش