هدایت شده از 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#متن_ترجمه #صفحه_232 سوره مبارکه #هود
#سوره_11
#جزء_12
نوشته استاد انصاریان - منبع: پایگاه
(https://erfan.ir)
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
هدایت شده از 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
232-hood-fa-ansarian.mp3
4.6M
#صوت_ترجمه #صفحه_232 سوره مبارکه #هود
#سوره_11
#جزء_12
منبع: پایگاه قرآن ایران صدا - ترجمه استاد حسین انصاریان
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
هدایت شده از 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#متن_تفسیر #صفحه_232 سوره مبارکه #هود
#سوره_11
#جزء_12
از کتاب تفسیر یک جلدی مبین
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
هدایت شده از 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
232-hood-ta.mp3
6.31M
#صوت_تفسیر #صفحه_232 سوره مبارکه #هود
#سوره_11
#جزء_12
مفسر: استاد قرائتی
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
°✺°🌺⚜°✺°🌺⚜°✺°🌺⚜°✺°
@zohoreshgh
❣﷽❣
☀️ #صبح_خودراباسلام_به_14معصوم (ع) #شروع_کنیم😊
✨بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ✨
💙ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ☀️
💚ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ☀️
💛ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏِ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﺔُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀ☀️
❤️ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ☀️
💜ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪَ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ☀️
💙ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ☀️
💚ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ☀️
💛ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ☀️
❤️ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ﻥِ ﺍﻟﮑﺎﻇﻢ☀️ُ
💜ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎ ﺍﻟﻤُﺮﺗﻀﯽ☀️
💙ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ☀️
💚ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ☀️
💛ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ☀️
❤️السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی☀️ ✨یاخلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان... ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ✨
✨اللهُـمَّ ؏َـجِّـلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج✨
✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨
#اول_صبح_سلامم_به_شما_میچسبد
#روزم_به_نام_شما_اختران_الهی
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
°✺°🌺⚜°✺°🌺⚜°✺°🌺⚜°✺
برای دریافت دعا و زیارتهای مورد نظر روب لینک بزنید
#زیارت_ناحیه_مقدسه 👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/100396
#زیارٺ_عاشـورا 👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/100397
#حدیث #کساء👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/100398
#دعــاے_عهـــد 👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/100399
#دعای_ششم #صحیفه #سجادیه👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/100400
#دعای_هفتم #صحیفه_سجادیه👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/106379
#زیارت #جامعه_کبیره 👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/100401
#دعای_عدیله👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/100402
#دعای_جوشن_صغیر👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/100403
#دعای_یستشیر👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/103866
#امام_زمان_عج
🌹 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌹
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🌤صبح ها را به سلامی
به تو پیوند زنم...
✨ای سر آغازترین روز
خدا صبح بخیر...
✨به امیدی که جوابی
ز شما می آید...
✨گفتم از دور سلامی به
شما، صبح بخیر...
#اللهم_الرزقنا_حرم
💚< #اَلسَلامُعَلَیکْیٰااَبٰاعَبدِاللّٰه>💚
#سلام_ارباب_خوبم 😍✋
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#سلام_امام_زمانم 😍✋
همه هست ارزویم شرف لقای مهدی
چه خوش است گر ببینم رخ دلربای مهدی
همه نازم آن خدا را که نمود او مقدّر
من رو سیاه مسکین شوم آشنای مهدی
#امام_زمان عج
#العجلمولایغریبم
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج #صلوات
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
"بحق فاطمه(س) "
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
من به قلبم قفل ایمان میزنم
پیش تو دل را به دریا میزنم
تا بگویم رهبرم سید علی
من خودم دشمنت را به خاک میزنم
#جانم_فدای_رهبر
#رهبرانه
#لبیک_یا_خامنه_ای
#سلام_حضرت_آقا
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
از دختری پرسیدند:
از چه نوع ارایشی استفاده میکنی؟
گفت اینهارا بکار میبرم:
برای لبانم←راستگویی
صدایم←ذکرالله
چشمانم←چشم پوشی از محرمات
قلبم←حب الله
عقلم←دانایی
#ریحانه #حجاب
#چادر #عفاف
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
tavassol-mansuri.mp3
5.55M
#سه_شنبه_های_جمکرانی
❣️ #دعای #توسل با روضه
#امام_زمان_ارواحنا_فداه 🕊💌
🎤 حاج مهدی#منصوری
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
هر سه شنبه به نیت ظهور #امام_زمان (عج) دعای توسل می خوانیم
بارانی و دلگیر هوایِ بی تو
محزون و غم انگیز نوای بی تو
برگرد که بیقرارم و بیتابم
بیزارم از این سه شنبه هایِ بی تو!
تعجیل درظهور مولاعج #۱۴صلوات
متن دعا👇
https://eitaa.com/Monajatodoa/135
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب 🍄 قسمت ۷۷ فاطمه یک قطره اشک از چشمانش به ارامی سرخورد. پرسیدم: _گفتی حاج
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب 🍄
قسمت ۷۸
_چت بود؟
مجبور بودم با زیرکی بحث رو به جای دیگری بکشم. گفتم:
_حالا که مطمئن شدم کل حرفهامو شنیدی راحت تر میتونم ازت کمک بگیرم.
🍃🌹🍃
وای بر من بخاطر اینهمه گناهان کوچیک و بزرگ! در کوزه ی هرکدوم از اتفاقات گذشته ام رو وا میکردم بوی تعفنش بلند میشد و خجالت میکشیدم.
درسته که قلبا از کارهام پشیمونم ولی بعضی از گناه ها اگه از نامه ی عملت پاک بشن از حافظه ت محو نمیشن وزشتیش تا ابد ودهر آزارت میدن.
🍃🌹🍃
ادامه دادم:
_یادته اونشب بهت گفتم کار ما تور کردن پسرهای پولدار بود؟
اف بر من که جای من، فاطمه باشرم سرش رو پایین انداخت.گفتم:
_کامران هم یکی از همون قربانیها بود. من تا قبل از سفر راهیان دودل بودم ولی اونجا تصمیم گرفتم برای همیشه دست از این بازی بردارم.حتی وقتی برگشتم هدایای گرونقیمتش رو بهش برگردوندم.
فاطمه نگاهم کرد .پرسید:
_خب؟ اونوقت به کامران گفتی که این رابطه فقط یک نقشه ی پرسود بوده؟
_نه!! جرات گفتنش رو نداشتم..ولی سربسته یک چیزایی گفتم. .
_خب؟؟
برای فاطمه کل جریان خودم و کامران، همینطور اتفاق امروز رو تعریف کردم.و منتظر واکنش او شدم.
او قبل از هرواکنشی پرسید:
_گفتی هدایای کامران رو بهش برگردوندی. سوالم اینه که مگه هدایا رو با هم دستهات قسمت نمیکردید؟
با حالتی معذبانه پاسخ دادم:
_چرا..ولی در مورد اینها فعلا باهاشون حرف نزده بودم و اصلابخاطر همین هم، غیبتم موجب ترس واضطراب نسیم ومسعود شد..
فاطمه پرسید:
_مسعود ونسیم هم شغلشون همینه؟
گفتم:
_نه! اونها هردوشون تویک شرکت کار میکنند.درآمدشون هم بد نیست.!
فاطمه چشمهاش رو درشت کرد و پرسید:
_پس چرا تو این کار هستند؟؟؟
شانه هام رو بالا انداختم و گفتم:
_نمیدونم!! شاید چون عادت کردن به دله دزدی!خب البته سود خوبی هم براشون داشت.به هوای آشنا کردن من با پسرهای مختلف یک پورسانتی از اون پسر میگرفتند و از این ورهم هرچی گیر من میومد نصفش برای اونها میشد.
فاطمه با ناباوری گفت:
_مگه تو چجوری بودی که پسرها حاضر بودن در ازای تو پور سانت به اونها بدن؟!
سرم رو باحالت تاسف تکون دادم! واقعا از گفتن واقعیت شرم داشتم! گفتم:
_ما با نقشه میرفتیم جلو.اول این پسرها رو شناسایی میکردیم و بعد من..آه خدا منو ببخشه..من دورادور ازشون دلبری میکردم و با رفتارهای اغواگرانه اونها رو جذب میکردم. از اون طرف مسعود ادای دلسوخته ها رو در میاورد و برام تبلیغ میکرد که این دختر خیلی فلانه..خیلی بصاره..همه آرزوش رو دارن ولی این دختر به هیچ کس محل نمیده. .و حرفهایی که روی گفتنشو ندارم..خلاصش این که من شده بودم وسیله ای برای عرض اندام کردن پسرهای دورو برم و واسه اینکه همشون به مسعود ثابت کنند که من هم قیمتی دارم حاضر بودند هرکاری کنند..
فاطمه با تاسف سری تکون داد و زیر لب گفت:
_تاسف باره!!! اصلا نمیتونم این عده رو درک کنم..واقعا یعنی ما تو جامعه چنین احمقهایی داریم؟! چطور میتونن به کسی که اصلا نمیشناسنشون اعتماد کنند و براش خرج کنند؟
🍃🌹🍃
من که داشتم از خجالت حرفهای فاطمه آب میشدم سکوت کردم و آهسته اشک ریختم.فاطمه با لحنی جدی گفت:
_نمیتونم بهت بگم ناراحت نباش یا گذشته ها گذشته..چون واقعا بد راهی رو واسه پول درآوردن انتخاب کردی، ولی بهت افتخار میکنم که از اون باتلاق خیلی بد ،خودت رو بیرون کشیدی..
من هنوز سرم پایین و چشمم گریون بود.
صورتم رو بالا آورد و با لبخندی گفت:
_سرت رو بالا بگیر دختر..عسل دیروز باید شرمنده باشه نه رقیه سادات امروز..اون روز تو قطارهم بهت گفتم تا خدا و جدت رو داری نگران هیچ چیز نباش!
با گریه گفتم:
_خدا ببخشه..بنده ش چی؟ من حتی نمیدونم چقدر از پول اون بیچاره ها تو زندگیم اومده تا بهشون برگردونم و نمیتونمم ازشون حلالیت بطلبم چون آدمهای درستی نیستند ممکنه بلایی سرم بیارن..تا حالاش هم اگه بخاطرزرنگیم نبود ممکن بود یک بلایی سرم بیارن و خدای نکرده عفتم زیر سوال بره!
فاطمه نگاه عاقل اندر سفیهی بهم انداخت و با پوزخندی گونه ام رو کشید و گفت:
_زرررنگی تو؟!!!!اشتباه نکن!حتی اگر زرنگترین آدم رو زمین هم باشی وقتی خدا پشتت نباشه بالاخره یک جا زمین میخوری..اگه تا بحال اتفاق خطرناکی برات نیفتاده نزار رو حساب زرنگیت، بزار رو حساب دعای پدر خدا بیامرزت و بزرگی خدا…دختر خدا خیلی دوستت داشته که هنوز اتفاقی برات نیفتاده!
🍃🌹🍃
حق با فاطمه بود! سرم رو لای دستانم پنهون کردم تا بیشتر از این ، زیر نگاه فاطمه نسوزم.
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #رهایی_از_شب
✍ نویسنده ؛ « #ف_مقیمی »
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_است
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌼🍃🌼.═══════╗
👇
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
╚═══════🌼.🍃🌼═╝
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب 🍄 قسمت ۷۸ _چت بود؟ مجبور بودم با زیرکی بحث رو به جای دیگری بکشم. گفتم: _ح
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب🍄
قسمت ۷۹
فاطمه فهمید چقدر حالم خرابه. بحث رو عوض کرد:
_میگم شما که اینقدر خوب هستی همش به من چایی و شربت میدی راه دسشویی هم نشونم میدی؟
خنده ام گرفت و بادستم به دستشویی اشاره کردم.
🍃🌹🍃
عجب شب پرماجرایی بود..
در عرض یک شب همه چیز به یکباره تغییر کرد.تاهمین دیروز فاطمه رو رقیب خودم میدونستم.. تا همین دیروز فاطمه رو خوشبخت قلمداد میکردم.. تا همین دیروز فکر میکردم تنهام!! ولی الان تازه فهمیدم چقدر کج فهم بودم!!همیشه فکر میکردم دختر باهوشی هستم ولی امشب فهمیدم هیچی نمیدونستم.!!
حاج مهدوی یکبار ازدواج کرده بود و اینقدر عاشق بود که با گذشت پنج سال هنوز هم تجدید فراش نکرده بود!!
فاطمه نامزدی وفادار داشت که با وجود مشکلات و ناراحتیها هنوز به وصال او امید داشت و وقتی از او حرف میزد چشمهایش غرق عشق و نیاز میشد.
با این تفاسیر من باید خوشحال باشم! چون دیگه نمیترسم که رقیب عشقیم دوست صمیمی و مومنم باشه. ولی خوشحال نیستم.چرا که من در رفتارهای حاج مهدوی هیچ نشانه ای از علاقه به خودم ندیدم و هرچه بیشتر میگذرد بیشتر به خودم لعنت میفرستم که کاش هیچ گاه با او آشنا نمیشدم و دلبسته اش نمیشدم.واقعیت این بود که حاج مهدوی حق من گنهکارو عاصی نبود! ولی یکی بیاد اینو به این دل وامونده اثبات کنه..چه کنم؟ با این دلی که روز به روز مجنون تر و بیتاب تر میشه چه کار کنم؟
🍃🌹🍃
#میای_نمازشب_بخونیم_به_نیت_بازشدن_گره_هامون؟؟
فاطمه با دست وصورتی خیس مقابلم ایستاده بود و با این سوال منو از افکارم پرت کرد بیرون.
آره..چقدر دلم میخواست نماز بخونم! و #یک_دل_سیر گریه کنم و خدا رو #التماسش بدم به بنده های خوبش.. پرسیدم:
_چطوریه؟!یادم میدی؟
دقایقی بعدکنار هم ایستادیم و قامت بستیم.
🍃🌹🍃
وقتی #تکبیره_الاحرام رو میگفتم...
با خودم فکر کردم که چه شبهایی نسیم کنارم بود و باهم مشغول چه کارهای بیهوده ونقشه های #شیطانی ای میشدیم و آخرش هم
#بدون_ذره_ای_آرامش_واقعی میخوابیدیم
ولی امشب با این #دختر_آسمانی،خونه پایگاه #ملائک شده و جای پای شیاطین از این خونه محوشده.
نماز خوندیم…
چه نمازی.!!چه شور وحالی.!!.
بدون خجالت از همدیگه گریه میکردیم و آهسته برای هم دعا میکردیم.
اون شب من #نفسهای_ملائک رو کنار گوشم حس کردم…
اونشب من #صدای_خنده_های_آقام رو شنیدم..
اونشب من ایمان داشتم که خدا #توبه ی منو #پذیرفته و حاجتم رو میده..
اون شب زیبا و معنوی با بانگ اذان صبح به پایان رسید و ما با آرامشی دلچسب درگوشه ای خوابیدیم.
🍃🌹🍃
قبل از اینکه چشمم بسته شه فاطمه با صدایی که خواب درآن موج میزد گفت:_رقیه سادات..یه قرار..
با خواب الودگی گفتم:_هوم.؟؟
_بیا قرار بزاریم هرکس حاجتش رو زودتر گرفت قول بده برای برآورده شدن حاجت اون یکی، هرشب نمازشب بخونه.قبول؟؟
چشمم سنگین خواب بود.. با آخرین باقی مونده های رمقم گفتم.:
_اوووم..قبول!
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #رهایی_از_شب
✍ نویسنده ؛ « #ف_مقیمی »
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_است
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌼🍃🌼.═══════╗
👇
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
╚═══════🌼.🍃🌼═╝
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب🍄 قسمت ۷۹ فاطمه فهمید چقدر حالم خرابه. بحث رو عوض کرد: _میگم شما که اینقدر
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب🍄
قسمت ۸۰
💤خواب دیدم..... فاطمه روی سجاده در همون محرابی که دیشب قامت بسته بود نماز میخواند. ولی #چادرش از جنس حــــریر بود.خانه عطر گلاب میداد.من صورت فاطمه رو نمیدیدم.و فقط داشتم از پشت سر به نماز خوندنش نگاه میکردم. وقتی سلام نمازش تمام شد سرش رو کمی به سمتم چرخوند به صورتی که اصلا نمیتونستم رخ کاملش رو ببینم.و خطاب به من با صدایی نااشنا گفت:
_دیشب من هم برات دعا کردم.به حرمت دعای آقات در حق خودم..
بعد از کمی مکث گفت:
_اون دلش پراز غصه ست..آزارش نده. اگه میخوای دعام پشت سرت باشه آزارش نده.
من از صدای نا آشنای او لرزه به جانم افتاد. با من من پرسیدم:
_اااز..کی ..حرف میزنی؟ آقام رو میگی؟!
بلند شد که بره..تسبیح رو برداشت و نزدیکم شد.او را نمیشناختم.حتی نمیتوانستم صورتش رو بخوبی ببینم.ولی با اینکه هاله ای از او پیدا بود دریافتم چقدر زیباست..هاج و واج نگاهش کردم.او تسبیح سبز رنگ رو توی مشتم گذاشت و گفت:
_برام تسبیحات حضرت زهرا بخون.دعا میکنم به حاجتت برسی
داشت میرفت که شناختمش.!!
🍃🌹🍃
از خواب پریدم..تمام صحنه های خوابم در مقابل چشمم رژه میرفت.. او الهام بود!! خدایا او در خواب من چیکار میکرد؟؟! کی رو میگفت آزار ندم؟؟ او گفت آقام براش دعا کرده؟ مگه آقام اونو میشناخته؟؟!
حتما بخاطر صحبتهای فاطمه درموردش چنین خوابی دیده بودم!این خواب هیچ معنایی نمیتونست داشته باشه!
چشمهام رو بستم و سعی کردم دوباره بخوابم ولی اینقدرفکرم پریشون بود که نمیتونستم.ساعت رو نگاه کردم.نزدیک شش بود.
🍃🌹🍃
آهسته بلند شدم و لباس پوشیدم
تا برای صبحانه نون تازه بگیرم و پذیرایی ساده ی دیشبم رو جبران کنم. فاطمه در خوابی عمیق بود و حدس زدم حالا حالاها قصد بیدار شدن ندارد.به نانوایی رفتم، نون تازه گرفتم.برای ناهار قورمه سبزی بار گذاشتم.ساعت نه بود که فاطمه بیدارشد و با تعجب به دیوار آشپزخونه تکیه زد.
_تو رو تو جنوب باید با مشت ولگد بیدار میکردیم چجوریاست که الان بیداری؟؟
خندیدم و گفتم:
_هرکاری کردم خوابم نبرد.برو دست و صورتتو بشور باهم صبحونه بخوریم.
او در حالیکه به سمت اجاق گازم میرفت گفت:
_این بوی قورمه سبزی از قابلمه ی تو بلند شده.؟؟ مخم سوت کشید دختر، اول صبحی.
گفتم:
_امیدوارم دوست داشته باشی
او کنارم نشست و گفت:
_اونی که قورمه سبزی دوست نداشته باشه حتما خیلی باید بی سلیقه باشه ولی من که ناهار نیستم!!
با اخم وتشر گفتم:
_بیخووود!! من به هوای تو درست کردم.باید ناهارتو بخوری بعد بری.
فاطمه سرش رو روی بازوهاش گذاشت و با لبخندی عمیق گفت:
_وااای رقیه سادات نمیدونی چه خواب خوبی دیدم..
با تعحب نگاهش کردم:
_تو هم خواب دیدی؟چه خوابی؟
او سرش رو بلند کرد وگفت:
_خواب و که تعریف نمیکنن..ولی از همون اولش مشخص بود تعبیرش چقدر خوبه.. چون با بوی قورمه سبزی از خواب پاشدم!
باهم خندیدیم. گفتم:
_از بس که دیشب درباره ی همه چی حرف زدیم!! منم تحت تاثیر حرفهای دیشب، خوابای عجیب غریبی دیدم.
فاطمه آهی از سر امیدواری کشید:
-ان شالله واسه هردومون خیره!
وبا این جمله بحث بسته شد.
🍃🌹🍃
حضور بابرکت و آرامش بخش فاطمه بعد از ناهار به پایان خودش نزدیک میشد.دلم نمیخواست او از کنارم بره.او هم نگرانم بود.میگفت واقعا از ته قلبش راضی نیست این خونه رو ترک کنه ولی مجبوره. میدونستم راست میگه. موقع خداحافظی با نگرانی خواهرانه ای بهم گفت:
_خواهش میکنم مراقب خودت باش. درمورد کامران هم زود تصمیم نگیر! شاید واقعا دوستت داشته باشه ولی بعید میدونم بتونه خوشبختت کنه! اون از جنس تو نیست.
حرفش رو تایید کردم وگفتم:
_شاید بهتر باشه بهش همه ی واقعیت رو بگم.
فاطمه کمی فکر کرد وگفت:
_گمون نکنم کار درستی باشه. چون هنوز از خلوص نیتش خبر نداریم.ممکنه بقول تو نقشه ای برات کشیده باشه.فعلا فقط ازشون دوری کن تا منم به طور غیرمستقیم با چندنفر مشورت کنم ببینم بهترین راه حل چیه!
او مرا که در سکوت و شرمندگی نگاهش میکردم در آغوش گرفت و با مهربانی گفت:
_توکلت به خدا باشه. خدا تو رو در آغوشش گرفته.به #آغوش_خدا اطمینان کن.
قطره اشکی از گوشه ی چشمم لغزید.سرم رو از روی شانه اش بلند کردم. آهسته تکرار کردم:
_خدا منو در آغوشش گرفته
او با لبخندی چندبار به شانه ام زد و دوباره تاکید کرد:
_به آغوشش #اعتماد کن..بترسی افتادی!!
گونه ام رو بوسید و قبل از خدانگهدار گفت:
_مسجد منتظرتما..صف اول بی تو خیلی غریبه.خدانگهدار..
اشکم رو پاک کردم.
_خدانگهدار
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #رهایی_از_شب
✍ نویسنده ؛ « #ف_مقیمی »
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_است
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌼🍃🌼.═══════╗
👇
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
╚═══════🌼.🍃🌼═╝
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰 @zohoreshgh ❣﷽❣ 🌷 #مهدی_شناسی ۹۱۳🌷 ☘اوصاف امام
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰
@zohoreshgh
❣﷽❣
🌷 #مهدی_شناسی ۹۱۴🌷
☘اوصاف امام زمان علیه السلام☘
🔶جابر
💠به معنای درست کننده و ترمیم کننده و شکسته بند است.
💠این لقب از خصایص حضرت امام زمان علیه السلام است که فرج اعظم و گشایش همه کارها و جبران همه دلهای شکسته و خرسندی همه قلوب پژمرده به وجود مقدّس «او» است.
🔶جامِعُ الکَلِم
💠به معنای جمع کننده تمام کلمات الهی و یا جمع کننده پراکندگی ها، و از القاب امام زمان علیه السلام است که در زیارت نامه آن حضرت میخوانیم:
«اَلسَّلامُ عَلی مَهْدِی الْأُمَمِ وَجامِعِ الْکَلِمِ»؛
«سلام بر مهدی و هادی امّتها و خلایق، و جامع تمام کلمات وحی الهی».
🔶جامِعُ الکَلِمة
💠جامع الکلمه نیز از اسامی آن حضرت است، به معنای آن کسی که کلمه توحید و یگانگی را حاکم میکند، لذا در دعای ندبه میگوییم: «أَینَ جامِعُ الْکَلِمَةِ عَلَی التَّقْوی ؛ «کجاست آن که بساط اختلاف و تفرقه را بر میچیند و مردم را بر وحدت کلمه تقوی و دین مجتمع میسازد».
🔶 جانب
💠در کتاب دلائل الامامه، امام زمان علیه السلام به «جانب» توصیف شده است.
🔶جَحْجاحِ المُجاهد
💠به معنای مجاهد بزرگ؛ و او بزرگ ترین مجاهد در راه خداست که در دعا برای آن حضرت میخوانیم:
«اَللَّهُمَّ ادْفَعْ عَنْ وَلِیکَ... الْجَحْجاحِ الْمُجاهِدِ... »؛
«خدایا هر نوع بلا را از ولی خود دفع کن... از آن بزرگ ترین مجاهد در راه تو».
🔶جعفر
💠از دیگر نامهای امام زمان علیه السلام جعفر است.
💠شیخ صدوق از حمزة بن الفتح روایت کرده که برای امام حسن عسکری علیه السلام فرزندی به دنیا آمد که امر فرمود آن را کتمان کنند.
حسن بن منذر از او پرسید: اسم او چیست؟
گفت: محمّد اسم او و جعفر کنیه اوست.
🔶جمعه
💠جمعه نام آخرین روز هفته و روزی است که تولد موعود آخرالزمان در آن روز؛ یعنی در سحرگاه «جمعه» نیمه شعبان سال ۲۵۵ هجری قمری واقع شده است؛همچنان که انتظار میرود ظهور امام زمان علیه السلام نیز در آن روز واقع شود.
💠 در زیارت امام زمان علیه السلام در روز جمعه آمده:
«هذا یوْمُ الْجُمُعَةِ وَهُوَ یوْمُکَ الْمُتَوَقَّعُ فِیهِ ظُهُورُکَ».
«این روز جمعه است و آن روز توست که انتظار میرود ظهور تو در آن واقع شود. »
💠مرحوم حاج میرزا حسین طبرسی نوری «جمعه» را نیز از اسامی امام زمان علیه السلام بر شمرده است.
💠امام علی النقی علیه السلام در شرح حدیث پیامبرصلی الله علیه وآله که فرموده با روزها دشمنی نکنید، فرمود:
روزها ما هستیم و جمعه پسرِ پسرِ من است که اهل حقّ و صدق به سوی او جمع میشوند.
#مهدی_شناسی
#قسمت_914
#اسامی_امام
#امام_زمان عج
📚اوصاف المهدی (عج)
✍احمد سعیدی
👈 #ادامه_دارد....
🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰
قرب به اهل بیت ۴۴.mp3
9.55M
✘ انسان حتماً زیان میبیند! حتی مومنین!
حتماً خودش را به تباهی میکشاند! حتی مومنین!
حتماً اصل سرمایهاش را از دست میدهد! حتی مومنین!
مگر در یک حالت که رستگار خواهد شد: #والسلام !
مجموعه #قرب_به_اهل_بیت (علیهماالسلام) ۴۴
#استاد_شجاعی | #استاد_ماندگاری
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ «اصلیترین وظیفه ما»
👤 استاد #رائفی_پور
🔸 مراقب باشیم با گفتار و رفتارمون کسی رو از حریم اهل بیت بیرون نکنیم...
🎤 برشی از سخنرانی #عید_بیعت ۱۴۰۱، میدان امام حسین
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛔️ مراقب باشیم دچار شاه_سلطان_حسینها نشویم.
‼️رهبر انقلاب: «آن روزی که شهر اصفهان در دورهی شاه سلطان حسین مورد غارت قرار گرفت و مردم قتل عام شدند و حکومت با عظمت صفوی نابود شد، خیلی از افراد غیور بودند که حاضر بودند مبارزه و مقاومت کنند؛ اما شاه سلطان حسین ضعیف بود.
‼️اگر جمهوری اسلامی دچار شاه سلطان حسینها بشود، دچار مدیران و مسئولانی بشود که جرأت و جسارت ندارند؛ در خود احساس قدرت نمیکنند، در مردم خودشان احساس توانائی و قدرت نمیکنند، کار جمهوری اسلامی تمام خواهد بود!»
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🗣آهای شیعه های با غیرت چند روز است که حضرت آقا امام خامنهای حکم جهاد دادن هنوز هیچ واکنشی ندیدم از مسئولین داخلی ...
⛔️یا استیضاح دولت
⛔️یا کودتا علیه دولت
⚠️تمامممممم
🪧#سید_حسن_نصرالله
🪧#لبنان🇱🇧
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🛑 مشکل بزرگی که جمهوری اسلامی در جلسات تصمیم گیری برای حمله به اسرائیل داره اینه که خودِ اسرائیل هم در جلسه حضور داره.
#نفوذ
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚫 لعنت بر کسانی که دستانمان را بسته اند
✅ واسه همینه میگم سپاه باید کودتا کنه دولت و سیاستهای داخلی در دست بگیر
🪧#سید_حسن_نصرالله
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روشنگری بینقص سردار دلها حاج قاسم سلیمانی
⭕️ هرچقدر از این خطی که حاج قاسم میگه فاصله بگیریم همون قدر ما مردم هستیم که آسیب میبینیم...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️بیشرف تر از سلطنت طلب جماعت مگه داریم !
تشکر صهیونیست ها از خوشحالی سلطنت طلب های ایرانی
بجز هرزگی و فحاشی و عریانی و رقص و پرخاشگری ومراسم مختلط و عیش ونوش چیزی برای ارائه ندارند. خوب البته اگه چیزی برای ارائه داشتند که سلطنت طلب نمیشدن👌
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️