eitaa logo
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
5.2هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
7.1هزار ویدیو
556 فایل
فعالیت کانال نشانه های ظهور اشعار مهـدویت حوادث آخرالزمان #رمان های مذهبی و شهدایی 👇👇 @Malake_at مدیر @Yahosin31 مدیر تلگرام ,ایتا,سروش eitaa.com/zohoreshgh eitaa.com/NedayQran sapp.ir/zohoreshgh #کپی_مطالب_آزاد_با_ذکر_صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿 🌿🌸🌿 🌸🌿 🌿 🌸 @zohoreshgh ❣﷽❣ 📚 📚 قصه‌های زیبای قرآن 1⃣ در قرآن مجيد به صراحت نامى از حضرت خضر نيامده، ولى طبق روايات متعدد، منظور از آيه 65 سوره كهف (كه مربوط به داستان موسى و مرد عالم است) حضرت خضر است، كه خداوند او را در آيه مذكور، چنين توصيف كرده است: فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِندِنَا وَ عَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا؛ موسى و يوشع، در آن جا بنده ‏اى از بندگان ما را يافتند كه رحمت و موهبت عظيمى از سوى خود به او داده، و علم فراوانى از نزد خود به او آموخته بوديم. بنابراين خضر مطابق اين آيه، از بندگان خاص خدا است كه مشمول رحمت مخصوص الهى بوده از جانب خداوند علم لدنى داشت. مطابق پاره ‏اى از روايات، نام او تاليا بن ملكان بود، و خضر لقب او است، زيرا خضر به معنى سبزى است و او هر كجا گام مى ‏نهاد به بركت قدومش زمين سرسبز مى ‏شد. از بعضى از روايات استفاده مى‏ شود كه او از پيامبران بود، چنان كه بعضى آيات سوره كهف (مانند آيه 82 كهف: ما فَعَلتُهُ عَن اَمرِى و مانند آيه 80 فَاَرَدنا… اين مطلب را تاييد مى ‏نمايد.) و طبق روايات متعدد، حضرت خضر عليه‏ السلام از يك عمر طولانى تا قيامت برخوردار است و هم اكنون زنده مى ‏باشد. او از ياران ذوالقرنين بود. و از امام باقر عليه ‏السلام نقل شده فرمود: خضر پيامبر مرسل بود، خداوند او را به سوى قوم خود فرستاد، او آنها را به توحيد و ايمان به پيامبران و رسولان و كتاب‏هاى آسمانى دعوت كرد و معجزه او اين بود كه در هر كجا از چوب خشك و زمين خالى از گياه مى‏ نشست، آن چوب و زمين، سرسبز و خرم مى ‏شد.از اين رو او با اسم خضر (كه به معنى سبز است) ناميده شد. او از نوادگان حضرت نوح بود، و سلسله نسب او را چنين نوشته ‏اند: تاليان بن ملكان بن عابر بن ارفخشد بن سام بن نوح. ..... 📚 📚 قصه‌های زیبای قرانی ✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم✨ @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ 🌸 🌿 🌸🌿 🌿🌸🌿 🌸🌿🌸🌿 🌿🌸🌿🌸🌿🌸
🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿 🌿🌸🌿 🌸🌿 🌿 🌸 @zohoreshgh ❣﷽❣ 📚 📚 قصه‌های زیبای قرآن 2⃣ 🌺بردگى خضر برای تاجر بازار🌺 روزى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به اصحاب خود فرمود: آيا مى ‏خواهيد خاطره ‏اى از خضر براى شما نقل كنم؟ گفتند: آرى اى رسول خدا. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: روزى خضر در يكى از بازارهاى بنى اسرائيل عبور مى ‏كرد، ناگهان فقيرى كه او را مى ‏شناخت نزد او آمد و تقاضاى كمك كرد. خضر گفت: ايمان به خدا دارى، ولى چيزى نزدم نيست تا به تو بدهم. فقير گفت: آثار نورانيت و خير در چهره تو مى ‏نگرم، و اميد خير از تو دارم تو را به آبروى خدا به من كمك كن. خضر گفت: مرا به امر عظيم (آبروى خدا) قسم دادى، چيزى ندارم (ولى نمى ‏توانم از اين امر عظيم كه نام بردى بگذرم) جز اين كه مرا به عنوان برده (غلام) بگيرى و در اين بازار بفروشى، و پولش را براى خود بردارى. فقير گفت: آيا چنين كارى روا است؟ خضر گفت: به حق مى‏ گويم كه تو مرا به امرى عظيم سوگند دادى. من نمى‏ توانم اين نام عظيم را ناديده بگيرم، مرا بفروش. فقير: خضر را به تاجرى به مبلغ چهارصد درهم فروخت، و آن پول را براى خود برداشت و رفت. خضر علي مدتى نزد اربابش ماند، ولى ديد اربابش كارى را بر عهده او نمى‏ گذارند. روزى به اربابش گفت: تو مرا براى خدمت خريده ‏اى، دستور بده تا كارى را براى تو انجام دهم. تاجر گفت: من خوش ندارم كه تو را به زحمت بيفكنم، تو پيرمرد سالخورده‏ اى هستى. خضر گفت: نه، كار براى من زحمت نيست. تاجر سنگ بزرگى را در گوشه خانه ‏اش نشان داد كه لازم بود شش نفر كارگر در طول يك روز بتوانند آن سنگ را از آن جا بردارند و بيرون ببرند و گفت: اين سنگ را از خانه خارج كن. خضر در همان ساعت، آن سنگ را برداشت و به تنهايى آن را بيرون برد. تاجر به او گفت: آفرين، كار را بسيار نيكو انجام دادى، با قدرتى كه هيچكس آن قدرت را ندارد. پس از مدتى تاجر تصميم گرفت به مسافرت برود، به خضر گفت: من تو را امين يافتم، تو را در خانه ‏ام مى ‏گذارم، نسبت به اهل خانه‏ ام جانشين خوبى باش تا باز گردم، و من خوش ندارم تو را به زحمت افكنم. خضر گفت: زحمت نيست، هر كارى مى ‏خواهى بفرما انجام دهم. تاجر گفت: مقدارى خشت درست كن و آماده نما تا باز گردم. تاجر به مسافرت رفت و پس از مدتى بازگشت ديد خضر ساختمان خانه او را به طور محكم و عالى درست كرده است، به خضر گفت: تو را به آبروى خدا سوگند مى ‏دهم بگو تو كيستى و كارت چيست؟ خضر گفت: تو مرا به امر عظيم كه آبروی خدا باشد سوگند دادى، و همين مرا به بندگى او واداشته است، من خضر هستم كه نامم را شنيده ‏اى. فقيرى از من تقاضاى كمك كرد. در نزدم چيزى نبود كه به او بدهم. مرا به آبروی خدا قسم داد، ناگزير خودم را بنده او نمودم، او مرا به تو فروخت و پولش را گرفت و رفت. اين را بدان كه اگر شخصى را به وجه و آبروى خدا سوگند دهند، تا كارى را انجام دهد، و آن شخص قدرت انجام آن كار را داشته باشد ولى انجام ندهد، در روز قيامت به گونه ‏اى محشور مى‏ شود كه در صورتش گوشت و خون نيست، و تنها استخوانى كه بر اثر به هم خوردنشان صدايش به گوش مى ‏رسد، در چهره او دميده مى ‏شود. تاجر معذرت خواهى كرد و گفت: من تو را نشناختم و به تو زحمت دادم. خضر گفت: اشكالى ندارد تو به من لطف و مهربانى نمودى. تاجر گفت: پدر و مادرم به فدايت، در مورد خود و اهل خانه‏ ام هر گونه كه مى ‏خواهى رفتار كن .اختيار ما با تو است، و اگر بخواهى تو را آزاد كردم هر جا مى ‏خواهى برو. خضر گفت: دوست دارم مرا آزاد كنى تا به عبادت خداوند پردازم. تاجر او را با كمال معذرت خواهى آزاد نمود. خضر گفت: حمد و سپاس خداوندى را كه توفيق بندگى درگاهش را به من عنايت فرمود، و مرا در پرتو بندگيش، از انحرافات نجات داد. ... 📚 📚 قصه‌های زیبای قران ✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم✨ @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ 🌸 🌿 🌸🌿 🌿🌸🌿 🌸🌿🌸🌿 🌿🌸🌿🌸🌿🌸
🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿 🌿🌸🌿 🌸🌿 🌿 🌸 @zohoreshgh ❣﷽❣ 📚 📚 قصه‌های زیبای قرآن 3⃣ 🌺نويد خضر به نيايشگر مأيوس🌺‏ شخصى بود، نيمه ‏هاى شب برمى ‏خاست و در تاريكى و تنهايى، به دعا و نيايش مى ‏پرداخت و با سوز و گداز خاصى، الله الله مى‏ گفت. مدت‏ها او به چنان توفيقى دست يافته بود. تا اين كه شيطان از حال و قال آن مرد خدا، بسيار غمگين و خشمگين شد، در كمين او قرار گرفت تا او را بفريبد، سرانجام در قلب او القاء كرد كه: اى بينوا، چرا آن قدر الله الله مى‏ گويى؟ دعاى تو به استجابت نمى ‏رسد، به اين دليل كه مدتهاست كه خدا را صدا مى ‏زنى، ولى خدا حتى يك بار هم، به تو لبيك نگفته است! همين القاء شيطانى (كه او نمى ‏دانست از كجا آمد؟) قلب او را شكست، و مأيوسانه گفت: به راستى چه فايده؟ هر چه دعا ميكنم، نتيجه‏ بخش نيست... شبى با همين حال و دل شكسته و روح افسرده، خوابيد. در عالم خواب خضر پيامبر را ديد، خضر به او گفت: چرا اين گونه مأيوس و افسرده ‏اى؟ چرا راز و نياز و نيايش با خداى خود را ترك نموده ‏اى، و چون پشيمانى نااميد، از مناجات با خدا، كنار كشيده ‏اى؟ او در پاسخ گفت: زيرا از در خانه خدا رانده شده ‏ام و چنين فهميده ‏ام كه اين در، به روى من بسته است، از اين رو نااميد شده ‏ام: حضرت خضر به او فرمود: اى نيايشگر بى نوا، خداوند به من الهام كرد كه به تو بگويم: تو خيال مى ‏كنى جواب خدا را بايد از در و ديوار بشنوى؟ همين كه الله الله مى‏ گويى، دليل آن است كه: جذبه الهى تو را به سوى خودش مى ‏كشاند، و دعايت را به استجابت رسانده است. 📚 📚 قصه‌های زیبای قرآن ✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم✨ @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ 🌸 🌿 🌸🌿 🌿🌸🌿 🌸🌿🌸🌿 🌿🌸🌿🌸🌿🌸
🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿 🌿🌸🌿 🌸🌿 🌿 🌸 @zohoreshgh ❣﷽❣ 📚 📚 قصه‌های زیبای قرآن 4⃣ 🌸سلام خضر به على عليه‏ السلام به عنوان چهارمين خليفه🌸‏ اميرمؤمنان حضرت على عليه ‏السلام كه همواره همراه و همراز پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بود و از هر گونه فداكارى در راه پيشبُرد اهداف عاليه اسلام و بزرگداشت صداى وحى كه از زبان محمد صلى الله عليه و آله و سلم بر مى‏ خاست، دريغ نداشت، مى ‏گويد: با رسول خدا در يكى از راه‏هاى مدينه در حركت بوديم، ناگاه با پيرمرد بلندقامت چهارشانه‏ اى كه محاسن و ريش پرى داشت، ملاقات نموديم. او با كمال احترام به پيامبر سلام كرد و احوالپرسى نمود، سپس به من رو كرد، و گفت: السَّلامُ عَلَيكَ يا رابعَ الخَليفَةِ وَ رحمَةُ اللهَ وَ بَرَكاتُهُ؛ سلام و درود و مهر خداوند بر تو اى چهارمين خليفه! در اين هنگام متوجه رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم شد و گفت: آيا چنين نيست؟ رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم او را تصديق كرد. آن گاه پيرمرد، از نزد ما به سويى رفت (عجبا! اين چه منظره‏اى بود، او كه از چهره تابناكش، شكوه و شخصيتش آشكار بود، به راستى چرا مرا چهارمين خليفه خواند؟ و چرا پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم او را تصديق كرد؟ چه خوب است معماى اين رازها برايم آشكار گردد.) - اى رسول خدا! اين گفتارى كه آن پيرمرد گفت، چه بود؟ پيامبر: او حرف درستى زد و سخن حكيمانه ‏اى گفت: به راستى تو همان هستى كه او بازگو نمود. (اينك گوش كن تا برايت توضيح دهم.) خداوند در قرآن (به فرشتگان) مى ‏فرمايد: من در زمين پديد آورنده خليفه هستم. اولين خليفه و جانشينى كه خداوند در زمين براى خود قرار داد، حضرت آدم عليه ‏السلام است. در مورد ديگر مى‏ فرمايد: اى داوود! ما تو را در زمين خليفه نموديم، طبق ميزان حق و عدالت بر مردم حكومت كن. از اين رو داوود خليفه دوم است. در جاى ديگر مى ‏فرمايد: موسى به برادرش هارون گفت: در ميان قوم من جانشين من باش! و امور آنان را اصلاح كن! بنابراين هارون خليفه سوم است. بالاخره در اين آيه مى ‏فرمايد: اعلانى است از طرف خداوند، و رسول او به مردم، در مجمع عظيم اسلامى (حج) كه خدا و رسول او از مشركان بيزارند. اعلان كننده و مبلغ از ناحيه خداوند و رسول او، تو هستى! تو وصى و وزير و اداكننده وام من هستى! تو همانگونه مى ‏باشى كه هارون براى موسى بود - گرچه بعد از من پيامبرى نخواهد آمد - روى اين اساس همان گونه كه آن پيرمرد بلندقامت تو را خليفه چهارم خواند، چهارمين خليفه هستى! آيا مى‏ خواهى بدانى او چه كسى بود؟ على عليه‏السلام: آرى، مى ‏خواهم. پیامبر : او برادر تو خضر بود. پايان داستان‏هاى زندگى حضرت خضر عليه ‏السلام در پستهای بعد با حضرت هود علیه السلام آشنا می شویم. کانال اعجاز قرآن کریم 📚 📚 قصه‌های زیبای قرآن ✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم✨ @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ 🌸 🌿 🌸🌿 🌿🌸🌿 🌸🌿🌸🌿 🌿🌸🌿🌸🌿🌸