⭕️ ماجرای عجیب دست و #انگشتری که از بدن حاج قاسم سالم ماند/سردار یک ریال یا یک دلار حق ماموریت نگرفت❌
🔺سردار سرلشکر محمدعلی جعفری فرمانده سابق سپاه در برنامهای تلویزیونی اظهار داشت: #دست نازنین حاج قاسم سلیمانی که ظاهرا از بدن مطهرشان سالم مانده در عملیات طریقالقدس ترکش💥 خورده بود.
🔹حجّتالاسلام علی شیرازی، نماینده ولی فقیه در نیروی قدس سپاه، با اشاره به سادهزیستی شهید سلیمانی گفت: تاکنون این را نگفتهام اما اکنون که ایشان #شهید شدهاند میگویم که سردار سلیمانی یک ریال یا یک دلار #حق_ماموریت نگرفت؛ گاهی به من میگفت که من در خرج زندگی زن و بچه خود میمانم.
#شهید_سپهبد_حاج_قاسم_سلیمانی 🌷
@zohoreshgh
🏴تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم🏴
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🌼⭐️🌼⭐️🌼⭐️🌼⭐️🌼 @zohoreshgh ❣﷽❣ #کوتاه_اما_مفید #چگونگی_یاری_امام_زمان_عج⁉️
🌼⭐️🌼⭐️🌼⭐️🌼⭐️🌼
@zohoreshgh
❣﷽❣
#کوتاه_اما_مفید
#چگونگی_یاری_امام_زمان_عج⁉️
#فصل هفتم
🌀یاری امام زمان ـ علیه السلام ـ با راهنمایی جاهلین🌀
👈وجه اول با بیان #حقایق و #اسرار نهفته در #خلقت، آنها را به #صراط مستقیم هدایت كنند.
👈وجه دوم با بیان آثار فوائد #دنیوی و #اخروی اعمال #صالح و نیز #مفاسد و خطرات اعمال #زشت، #نور_هدایت در دلهای آنها ایجاد كنند.
👈وجه سوم با بیان روشهای #منطقی و #استدلالی #حق را اظهار كند، به شكلی كه انكار آن ممكن نباشد، و كوشش #وسوسه گران را از بین ببرند.
♦️اینها روشهای مختلف #راهنمائی و #هدایت بود، ولكن نكته مهم در این امر داشتن #حسن_نیت و #خلوص است، تا آن غرض اصلی یعنی #نصرت و #یاری امام ـ علیه السلام ـ تحقق پیدا كند.
زیرا میدانیم مسأله هدایت بندگان یكی ازشۆونات امام ـ علیه السلام ـ است،
♦️پس هركس به #توفیق الهی بتواند وسیله #هدایت گروهی شود، در واقع آن حضرت را در امر ترویج #دین و #تبلیغ آن یاری كرده است و با این عمل، #نصرت الهی #محقق شده است، و طبق وعدهای كه فرموده: « إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْكُمْ » خداوند او را یاری خواهد نمود.
♦️همانطور كه امیرالمۆمنین ـ علیه السلام ـ در ضمن نامهای به مالك اشتر ـ بعد از این كه او را به #تقوا و #پیروی از فرامین الهی سفارش نمودند ـ فرمودند: «خدا را با #قلب و #زبان و #دست خود یاری كن، زیرا او #ضامن شده هر كس او را یاری كند، یاریش فرماید، و هركه او را عزیز بدارد، #عزت و #آبرو به او بخشد.»
📚(نهج البلاغه فیض، ص 991، نامه 53)
#ادامه_دارد
📝منبع🔰
سایت بیتوته(beytote) قسمت مهدویت
🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌤
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولا
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🌼⭐️🌼⭐️🌼⭐️🌼⭐️🌼 @zohoreshgh ❣﷽❣ #کوتاه_اما_مفید #بهترين_هديه_به_امام⁉️ #فصل
🌼⭐️🌼⭐️🌼⭐️🌼⭐️🌼
@zohoreshgh
❣﷽❣
#کوتاه_اما_مفید
#سبک_زندگي_که_امام_ميپسندد⁉️
#فصل يازدهم
🌀#سبک_زندگي_که_امام_ميپسندد🌀
♦️خانه های نورانی به نور #ولایت و امامت، کانون تربیت #سربازان امام زمان (علیه السلام) و عهده دار #پرورش دادن #ياوران جان بر کف برای حضرت هستند که تربیت دینی آنان بر اساس، #قرآن و عشق #پیامبر و آل پیامبر (صلی الله علیه وآله) می باشد.
♦️آگاهی کامل از #جزئیات و دستاوردهای عصر ظهور برای کسی که پیش از #ظهور زندگی می کند بسیار دشوار می نماید. تنها در پرتو #روایات معصومین علیهم السلام و بر اساس استنباط #علمای بزرگ از احادیث و قرآن می توان تا حدودی از این شاخصه ها و واقعیت ها #پرده برداشت.
♦️در سلسله گزارش های خبری اخیر پیرامون #سبک زندگی اسلامی به دنبال معرفی برخی شاخص ها و رسیدن به ابعاد حکومت جهانی #حضرت_مهدی (عج) و سبک زندگی مهدوی هستیم.
از دیگر ویژگی های #عصر ظهور، پدیدار گشتن #رشد معرفتی و دانشی انسان است. البته این سخن به این معنا نیست که بشر پیش از #ظهور، اندیشه، تعقل، تلاش و جستجو برای دست یابی به #حقیقت را نداشته است، بلکه منظور این است که بندها #گسیخته و دیده ها گشوده خواهد شد.
♦️امام باقر_ علیه السلام می فرمایند: «إذا قام #قائمنا وضع الله یده علی رۆوس العباد،فجمع بها #عقولهم و کلمت به أحلامهم»؛ هنگامی که #قائم ما قیام کند، #دست خدایی اش را بر سر #بندگان می نهد، از آن پس #خردها و دانش های آنان به هم می پیوندد و #کمال می یابد.(بحارالانوار،ج 52)
♦️یکی از رسالت های تربیتی #خانواده های مهدوی #تربیت نسل مستعد و مهیا از نظر علمی و عملی برای یاوری و اجرای منویات #امام_زمان (علیه السلام) است.
♦️خانه های نورانی به نور #ولایت و امامت، کانون #تربیت سربازان امام زمان (علیه السلام) و عهده دار پرورش دادن #یاوران جان بر کف برای حضرت هستند که تربیت دینی آنان بر اساس، #قرآن و #عشق پیامبر و آل پیامبر (صلی الله علیه وآله) می باشد. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در #روایتی می فرمایند:
أدَّبوا أولادَکم عَلی ثلاث #خِصالٍ: حُبَّ نَبِیِّکم و حُبَّ أهلِ بیتهِ و قراءَ هِ القرآن... فرزندانتان را بر سه پایه و #خصلت #تربیت کنید: محبت #پیامبرتان، محبت #اهل بیت او و #قرآن ( کنزالعمال، ج 16، ص 456.
#ادامه_دارد
🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌤
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🌼⭐️🌼⭐️🌼⭐️🌼⭐️🌼
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#دست_تقدیر ۴ #قسمت_چهارم🎬: روی حیاط بزرگ خانه ابو حصین، زیر درختان خرمای سر به فلک کشیده، گوش تا گو
#دست تقدیر ۵
#قسمت_پنجم 🎬:
میهمانی به خوبی و خوشی برگزار شد، ابومعروف به خواسته اش رسید و بارها محیا را دید و ابوحصین از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید.
وقت رفتن بود، خانه خالی از همهٔ مهمان شده بود، ابو معروف که حالا خود را به داخل خانه رسانده بود و با چشمهای هیزش محیا را مدام می پایید، بالاخره دل از این خانه کند و از جا برخاست.
ابو حصین برای بدرقه اش همراه او شد و از در حیاط بیرون رفتند، بی آنکه بدانند شبحی روی پوشیده در سایهٔ دیوار منتظر ابو معروف است و این شبح کسی نبود جز جاسم...
او که عشق محیا را به دل داشت پس هر لحظه نگاهش دنبال او بود و در این بین متوجه حرکات زشت و نگاه های بی پروای ابو معروف به محیا شده بود و الان برای اینکه دلش خنک شود و درسی به او دهد با چوب دستی منتظر آمدن او بود.
ابو معروف گرم خدا حافظی بود که راننده شخصی اش، خودش را به او رساند وگفت: ق...قربان، ماشین پنچر شده، چند دقیقه ای کار داره ، اگر...
ابو معروف با دست به سر راننده بیچاره کوبید وگفت: خدا مرگت دهد، چرا حواست به اموراتی که مربوط به توست، نیست؟! برو سریع روبه راهش کن...
راننده چشمی گفت و دور شد و ابو معروف دست ابوحصین را گرفت و به سمت سایه برد و درست در یک قدمی جاسم ایستادند.
نفس در سینه جاسم حبس شده بود.
ابو معروف بی خبر از وجود شخص سوم در کنارشان آرام گفت: ابوحصین! نقشه ای که گفتی خوب بود،اما چند تا اشکال داشت و در آن مجلس موعود قرار است محیا به عقد من و ام محیا به عقد تو درآید، تو ام حصین را چه می کنی؟! نمی گویی ممکن است قال و قیل راه بیاندازد و آبروی هر دومان را بر باد دهد؟!
ابو حصین با لبخندی دهان گشادش را باز کرد و گفت: من به همه جوانب فکر کرده ام، قرار است طی یکی دو روز آینده، ام محیا و محیا برای زیارت به کربلا بروند و ام حصین فکر می کند به خاطر جواب ردی که ام محیا مثلا به خواستگاری تو از خودش داده، من از آنها دلزده و ناراحتم و آنها بعد از زیارت کربلا مستقیم به ایران می روند، در صورتیکه آنها را به تکریت برمی گردانیم و...
ابو معروف خنده صدا داری کرد به طوریکه ردیف دندان های سفیدش در تاریکی شب مشخص بود و گفت: عجب حیله گری هستی تو!! و بعد انگار چیزی یادش بیافتد گفت: از کجا معلوم آنها برگردند؟!
ابو حصین نفسش را آرام بیرون داد و گفت: بر می گردند، چون قرار است بدون آنکه بدانند با یکی از ماشین های شما و بوسیله زبده ترین راننده شما به این سفر بروند و برگردند. البته خودشان هم نمی دانند چه چیزی در انتظارشان است اما برمی گردند و بعد آه کوتاهی کشید و ادامه داد: خدا می داند من نمی خواستم کار به اینجا بکشد و با مکر وحیله به عقد ما در آیند، اما چه کنم؟! وقتی به ام محیا گفتم، لگد پراند و معلوم است با زبان خوش راضی به این کار نمی شود.
در همین حین صدای راننده بلند شد: قربان! ماشین حاضر است.
دو مرد مکار از دیوار فاصله گرفتند و جاسم نفسش را با آهی کوتاه بیرون داد.
او حالا خبر داشت که پدرش چه نقشه ها برای زن برادر و برادر زاده خود کشیده و مطمئن بود رسیدن به محیا برای جاسم آرزویی بیش نیست، اما جاسم اراده کرده بود که اگر محیا قسمت او نشد به دست این گرگ هار هم گرفتار نشود..
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #دست_تقدیر
✍ نویسنده ؛ « ط _ حسینی »
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🥀🍃🥀.═══════╗
👇
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
╚═══════🥀.🍃🥀.═╝