eitaa logo
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
5.3هزار دنبال‌کننده
29.3هزار عکس
7.5هزار ویدیو
557 فایل
فعالیت کانال نشانه های ظهور اشعار مهـدویت حوادث آخرالزمان #رمان های مذهبی و شهدایی 👇👇 @Malake_at مدیر @Yahosin31 مدیر تلگرام ,ایتا,سروش eitaa.com/zohoreshgh eitaa.com/NedayQran sapp.ir/zohoreshgh #کپی_مطالب_آزاد_با_ذکر_صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
💢💢💢💢💢💢 💢💢💢 💢💢 💢 @zohoreshgh ❣﷽❣ ⚠️ #هیچ_کس_به_من_نگفت😔 9⃣1⃣ #قسمت_نوز
💢💢💢💢💢💢 💢💢💢 💢💢 💢 @zohoreshgh ❣﷽❣ ⚠️ 😔 0⃣2⃣ 😔هیچکس به من نگفت: در هنگام ظهورت، آسمان 🌧می‌بارد هر چه که بخواهی. آفت از زمین‌ها فراری و زمین مهربان می‌شود و گنجهای زیر زمین با افتخار، خود را نمایان می‌سازند💎. 😔چرا به ما نگفتند که وقتی بیایی، خبر از کویر و خشکی، دیگر نیست.😍 آبادی و آبادانی همه جا را فرا گرفته و هر روز بهتر از دیروز است و بهترین چیز، نگاهی است که در این جهان پر از خیر و برکت به تو می‌اندازیم و نمازی است که به شما اقتدا می‌کنیم😊. آن وقت دیگر برای فرج دعا نمی‌کنیم، بلکه برای سلامتی و طول عمر یار از سفر آمده، دستانمان بر سجاده نیاز، بلند است و دعا می‌کنیم.☺️ 💖و عاشقانه در پی انجام اوامر شما به دور شما می‌چرخیم و نگاه مهربان شما را هر روز می‌بینیم و از نامهربانی‌های خودمان به یکدیگر در زمان غیبت، چیزی جز شرمساری نصیبمان نمی‌شود و شما چه مهربانانه از همه ما می‌گذری.✨ 📘کتاب "هیچکس به من نگفت" ✍نویسنده: حسن محمودی ================= 🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🌤 http://eitaa.com/joinchat/3843096576Cf7a42801db ♥️تاظهور دولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ 💢 💢💢 💢💢💢 💢💢💢💢💢💢
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
✨✨✨✨✨✨✨ ✨🏡👨👩👧👦♥️ ♥️☀️ ✨ @zohoreshgh ❣﷽❣ 📡 #خانواده_متعالی_در_قر
✨✨✨✨✨✨✨ ✨🏡👨👩👧👦♥️ ♥️☀️ ✨ @zohoreshgh ❣﷽❣ 📡 :زندگی شیرین😘🌺👏 استاد پناهیان: ما دنبال زندگی شیرین هستیم✌️🌺 نه فقط زندگی که👈 فقط بشه توصیف کلمه( درست) روش گذاشت 🚫نه!!! زندگی درست به معنای زندگی فوق العاده شیرینه 💟😍😘😚 شما اگه 20 سالگی ازدواج کردی 30 سالت که شد بعد این 10 سال باید عشقت نسبت به خانمت جوری بشه که 👇 به این تازه عروس،دامادا بخندی😏 بگی اینا هنوز مزه ی محبت رو نمیفهمن!!! قایفتم این شکلی بشه: 😏 خانمت وقتی نگاه میکنه به ماشین عروس 👰 آه حسرت نکشه بگه😢 آه .....اون موقع ما عزیز بودیم! ببینه الان عزیز تر از اون موقع هست👏👏👏 ♥️😚😚😘 قبلا کودکانه برخورد میکرده! 👌زندگی درست اینه 💕 🌺دیگه چه نیازی آدم به "گناه" پیدا میکنه؟ خب حالا نوبت شماست! شما چه فعالیتی انجام دادی برای اینکه عشقت به خانمت بره بالا ؟؟😒 هیچی؟! ‼️خانما چه فعالیتی انجام دادن ❓ این نگاه دینیه به زندگی 💯✅⚜ میگه هرچی رو میخوای به دست بیاری 🔆 باید براش تلاش کنی 🔆 چطوری؟؟ ادامه در کانال 🌺………🌎📡 { خانوادۀ موفقِ قرن ۲۱ } 🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🌤 http://eitaa.com/joinchat/3843096576Cf7a42801db ♥️تاظهور دولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ✨ ♥️ ✨☀️ ✨🏠👨👩👦👦♥️ ✨✨✨✨✨✨✨
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🍃❀✿❀🍃🌺🍃❀✿❀🍃 @zohoreshgh ❣﷽❣ 💠 #ویژگیهای_یاران_امام_زمان (عج
🍃❀✿❀🍃🌺🍃❀✿❀🍃 @zohoreshgh ❣﷽❣ 💠 (عج) ⬅️(103ویژگی مؤمن) 0⃣2⃣ 2⃣5⃣- «رَضِیاً..» همیشه راضی است. می داند که خدای حکیم و مهربان! شرایطی را که برای این فرد مؤمن پسندیده، واقعا به نفعش است و براساس سعی و تلاش مؤمن برای او فراهم کرده. 3⃣5⃣- «شَکُوراً..» مؤمن شکر گزار است، شکر خدا را می کند. نعمتی که خدا به او داد شکر می کند. متأسفانه بعضی ها نعمتی به آنها می رسد شکر نمی کنند، این خیلی بد است. 4⃣5⃣- «قَلِیلَ الْکَلَامِ..» کم حرف است. انسان بتواند مراعات حدود الهی را بکند متوجه می شود کم حرفی بهتر است. امیرالمومنین (ع) فرمودند؛ اگر عقل انسان کامل بشود و بخواهد رعایت ضوابط شرعی را بکند از کلامش کاسته می شود. «إِذَا تَمَّ الْعَقْلُ نَقَصَ الْکَلاَمُ» به موازات اینکه عقل انسان بیشتر می شود کلامش هم کمتر می شود. اینقدر عاقل است که قبل از اینکه حرفی بزند به این فکر می افتد آیا این حرف من به درد دنیا و آخرت من می خورد یانه! 5⃣5⃣- «بَرّا..» نیکوکار است، در کار خیر است. سعی می کند کارهای خیر انجام بدهد. 🔹 .... 📚آیت الله جوادی آملی, ادب فنای مقربان، ج1، ص 279 ؛ بحارالانوار، ج64، ص310 🎤استاد احسان عبادی 🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🌤 http://eitaa.com/joinchat/3843096576Cf7a42801db ♥️تاظهور دولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ 🍃❀✿❀🍃🌺🍃❀✿❀🍃
4_5789797300066844882.mp3
2.81M
داستان صوتی #روز_آخر #قسمت_بیستم از فصل خامس @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼 🌺🌼🌺🌼 🌼🌺 🌺 🌼 @zohoreshgh ❣﷽❣ #معرفی_امامان #امام
🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼 🌺🌼🌺🌼 🌼🌺 🌺 🌼 @zohoreshgh ❣﷽❣ 🌸امام دوازدهم ما شیعیان حضرت مهدی (امام زمان) عجل الله تعالی فرجه الشریف 🌸 📝 عجل_الله تعالی فرجه الشریف غیبت ❤️ 🍃💐ویژگی‌های ظاهری و اخلاقی💐🍃 در کتاب‌های حدیثی شیعه و اهل سنت، درباره ویژگی‌های اخلاقی و اوصاف ظاهری حضرت مهدی(عج) مطالبی آمده است. در برخی نقل‌ها پیامبر اسلام(ص)، حضرت مهدی (عج) را شبیه‌ترین فرد به خود توصیف کرده است. امام حسن عسکری(ع)هم چهره و اخلاق او را شبیه‌ترین به پیامبر دانسته. از امام علی(ع)نقل است: هنگامی كه مهدی (عج) قیام می‌كند، سن او بین سی تا چهل سال خواهد بود. امام حسن مجتبی(ع)، وی را جوانی كم‌سن‌تر از چهل سال معرفی کرده که دارای قدرتی بی‌پایان است.امام صادق(ع) او را در چهره جوانی كامل و معتدل توصیف می‌کند. علامه مجلسی در توضیح این روایت می‌نویسد: مراد از معتدل بودن این است كه در سنین متوسط و یا آخر سنین جوانی است. امام رضا(ع) در روایتی، در پاسخ اباصلت هروی که از او درباره نشانه‌های حضرت مهدی(عج) هنگام ظهور پرسید، فرمود: «نشانه‌اش این است که در سنّ پیری است، ولی منظرش جوان است، به گونه‌ای که بیننده گمان می‌کند چهل ساله یا کمتر از آن است.» [نیازمند منبع] در کتاب مکیال المکارم، جمال و زیبایی امام مهدی (عج)، یکی از ویژگی‌های او بیان شده و تأکید شده که مثل ماه می‌درخشد. در نقل‌های مختلف جزییات صورت امام مهدی (عج) ذکر شده است. در روایتی پیامبر (ص‌) می‌فرماید: «مهدی از من است، پیشانی گشاده و بینی کشیده دارد.» در روایتی دیگر پیامبر(ص)، امام مهدی(عج) را دارای رنگ چهره‌ای عربی و اندامی اسرائیلی توصیف می‌کند که بر گونه راست او خالی است که همانند ستاره درخشان است. امام باقر(ع) از پدر و جدش روایت می‌کند که روزی امام علی(ع) در حالی که بالای منبر بود، فرمود: «از فرزندان من در آخرالزمان، مردی ظهور می‌کند که رنگ صورتش سفید متمایل به سرخی و سینه‌اش فراخ... و شانه‌هایش قوی است و در پشتش دو خال است، یکی به رنگ پوستش و دیگری مشابه خال پیامبر(ص).» ... 📚منابع: 📙ابن اثیر الجزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار الصادر، ۱۳۸۵ق. 📘ابن خشاب، عبدالله بن احمد، تاریخ الموالید الائمه و وفیاتهم، تحقیق آیت الله مرعشی نجفی، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی، ۱۴۰۶ق. 📗ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، به تحقیق احسان عباس، قم، الشریف الرضی، بی تا. و..... 💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ 🌼 🌺 🌼🌺 🌺🌼🌺🌼 🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
¤¤¤¤○●○●○¤¤¤¤....🍃 @zohoreshgh ❣﷽❣ ♦️ #معرفت_افزایی_مهدوی ♦️ #وظای
¤¤¤¤○●○●○¤¤¤¤....🍃 @zohoreshgh ❣﷽❣ 📌موضوع: آخرالزمان و راهکارهای حفظ دین 👤سخنران: حجت الاسلام حسن محمودی ✅ کدام نماز ما را به امام زمان(عج) میرساند؟ هفت عملی که نماز را ضایع میکند 🔴 از اعمالی که باعث ضایع شدن نماز میشود: 1⃣شراب 2⃣غیبت 3⃣بی احترامی به پدر و مادر 4⃣ حرامخواری 5⃣بد اخلاقی 6⃣بدخواهی 7⃣قطع رحم 🔹4. حرامخواری: بعضی ها گیاه خوارند، بعضی ها گوشت خوارند، بعضی ها حرام خوارند. تو مسئولین بیشتر پیدا میشود. همشون نه خدا شاهد است مسئول خیلی خوب هم داریم. 🔷 پیامبر اکرم(ص) فرمودند: کسی که یک لقمه حرام بخورد؛ نمازش مثل خانه ساختن روی شن است، یعنی هیچ پی و بنیانی ندارد. 🔹5. بداخلاقی: بد اخلاقی، عمل را فاسد میکند؛ همانطور که سرکه، عسل را فاسد میکند. 🔷 آمدند پیش پیامبر(ص) گفتند: «ما یک همسایه داریم زن خوبی هست. صبح تا شب روزه است، شب تا صبح نماز می خواند.(عجب همسایه ای.)ولی یا رسول الله! خیلی بد اخلاق است. پیامبر (ص) فرمودند: «این زن اهل آتش است؛ خیری در آن نیست.» 🔹خانم ها بودند، آقایان هم بودند. پیغمبر(ص) فرمود: «خانم ها، آقایان را اذیت نکنید. هر زنی که مطیع مردش نباشد، اذیت کند. به او نرسد، اخلاقش هم بد باشد؛ نمازش قبول نیست.»آقایان خوشحال نگاه می کردند؛ بعد پیغمبر فرمود: «و هر آقایی که خانمش را اذیت کند، به او نرسد، محبت نکند؛ نمازش قبول نیست.» ✅ اخلاق را باید خوب کنیم. 🔶 حضرت زهرا (س) فرمودند: «خدا نماز را فرستاد که اخلاقها درست بشود.» 🔷 بد اخلاقی خودت را خراب می کند زندگیت را خراب می کند.اخلاق خیلی مهم است. ♦️سعد رییس قبیله بود؛ از دنیا رفت. وقتی از دنیا رفت؛ پیغمبر خیلی ناراحت شد. حضرت فرمود: «خدا رحمتت کند، اگر زنده می ماندی؛ حق علی خورده نمی شد.» چون محب امام علی(ع) بود و رئیس قبیله. اگر زنده می ماند؛ چون محب امام بود یار امام میشد. اصلا این اتفاقات نمی افتاد. حضرت فرمود: «اما چه کنم که مقدر این بود.» بعد خود پیغمبر پابرهنه تو تشییع جنازه اش شرکت کرد. فرمود: «هفتاد هزار فرشته آمدند» ( حالا چرا هفتاد هزار فرشته آمده بودند؟ قل هو الله زیاد می خواند) خود پیغمبر هم دفنش کرد. مادرش خیلی خوشش آمد. گفت: «پسرم خوشا به حالت برو بهشت. پیغمبر، هیچ کس را اینطور تحویل نگرفت.» پیغمبر (ص) فرمودند: «بهشت میرود ولی الان قبر او را فشار می دهد.» گفتند: «چرا یارسول الله؟ خیلی نماز شب می خواند، خیلی آدم خوبی بود، تو خونه یک کمی با زن و بچه اش بد اخلاق بود» 💢 شهید مطهری یک استادی داشت؛ آقا سید علی شیرازی. شهید مطهری میگوید: «می نشست رو منبر؛ شروع میکرد به نهج البلاغه خواندن. یک ساعت که نهج البلاغه میخواند؛ پنجاه دقیقه فقط اشک میریخت» شهید مطهری میگوید: «فقط یک شب نماز شبش قضا شد؛ اصلا یک آدم عجیبی بود.» شهید مطهری میگوید: «آمده بود سر کلاس ناراحت بود. گفتیم: استاد چی شده؟ گفت من دیگه با خانمم خوب رفتار میکنم. گفتیم: استاد چی شده. گفت: من دیشب یک خواب دیدم . خواب دیدم مرده ام چهار نفر جنازه مرا گرفتند؛سمت قبر میبرند. یک سگ کوتوله سفید پشمالو روی سینه من بود، روی جنازه ام.داشتیم می آمدیم من حالم خوب نبود یک سگ نجس العین رو جنازه من است. رسیدیم به قبر دیدم آن سگ را می خواهند با من دفن کنند. گفتم: خدایا! من با این سگ همنشین بشوم! وحشت کرده بودم. دیدم یک نوری دارد می آید؛ آمد و آمد دیدم امام حسین(ع) است تا دیدم امام حسین است خوشحال شدم.امام حسین اشاره کرد و گفت: سگ به خاطر ما برود؛ این آقا به من خدمت کرده است. سگ رفت و من خوشحال از خواب بیدار شدم» بعد میگفت: «طلبه ها می دانید آن سگ چی بود؟ مرا دعوت می کردند یک شهری ده شب منبر بروم، از منبر من خوششان می آمد به زور مرا یک شب دیگر نگه می داشتند. زمان قدیم هم تلفن نبود به حاج خانم بگویم من دیرتر می آیم. خانمم روز یازدهم منتظر بود؛ من روز دوازدهم می رسیدم. تا می آمدم خانه میگفت: آقا کجایی من از دلشوره مردم. چرا رعایت نمیکنی؟ شما گفتی ده روزه می آیی. من هم اخم می کردم؛ می گفتم: شده دیگه حالا چیکار کنم؟ در همین حد. دقیقا می گفت در همین حد؛ داد و بی داد نه، کتک نه کمربند نه» می گفت: «شده دیگه و چیکار کنم با اخم من، یک سگ شده بود روی جنازه ام» ⭕️ بیین روی جنازه من کی می خواهد بیاید یه سگ گنده سیاه. خدایا! به دادمان برس با این اخلاقهایمان. 🔺پس ببینید نماز، همه چیز رو درست میکند. ⭕️ اخلاق بد مرا از امام زمان عج دور میکند. نماز اخلاقت را درست میکند. 🔹6. ششمین کاری که نماز را خراب میکند بدخواهی برای دیگران است . بدخواه کسی نباشید؛ مگر ترامپ و امثال ترامپ 🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ¤¤¤¤○●○●○¤¤¤¤....🍃🌸
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
¤¤¤¤○●○●○¤¤¤¤....🍃 @zohoreshgh ❣﷽❣ #معرفت_افزایی_مهدوی1 #قسمت_بیستم
¤¤¤¤○●○●○¤¤¤¤....🍃 @zohoreshgh ❣﷽❣ 📌موضوع: آخرالزمان و راهکارهای حفظ دین 👤سخنران : حجت الاسلام حسن محمودی 🔴 مروری بر بحث: 🔺بحث ما آخرالزمان و حفظ دین است. 🔺یکی از راههای حفظ دین اهمیت به نماز است. 🔺نماز قرآنی چند تا شاخصه دارد: 1. اول وقت — 2.جماعت — 3. خشوع 4. نشاط — 5. محافظت⬅️ 🔺7 عمل که نماز را ضایع میکند: 1. شراب، 2. غیبت، 3 بی احترامی به پدر و مادر، 4. حرامخواری، 5. بد اخلاقی، 6. بدخواهی برای دیگران، 7. قطع رحم 🔹7. قطع رحم: ♦️پیغمبر اکرم(ص) فرمودند: «اباذر پرهیز کن از اینکه قطع ارتباط کنی که خدا عباداتت را قبول نمی کند.» 🔹 پدر، مادر، خواهر، برادر، عمه، عمو، خاله و دایی واجب است به اینها سر بزنی. اگر سرت درد می کند؛ زنگ بزن. تلفنت شارژ ندارد پیامک بده. یک کاری کن این ارتباط کوچک برقرار بشود. 🔹اگر آنها دوست ندارند هیچ تکلیفی نداری. تلاشت را بکن پیامک بده، زنگت را بزن، اگر دوست ندارند؛ دعایشان کنی کافیست. بعد از نماز برایش دعا کن. خیلی برای خودت خوب است؛ کسی که دوستت ندارد برایش دعا کنی. 🔹اگر فاصله زیاد است: پیغمبر اکرم (ص) فرمودند: «اگر فاصله یک سال راه است؛ برو بهش سر بزن.» اگر نمیشود با زنگ حل میشود. 🔹اصل صله رحم، کمک مالیست. یعنی من خواهرم ندار است من دارم، روزی ده بار میروم خانه خواهرم می نشینم، سلام و حال و احوال، ولی یک ریال به او نمی دهم. می گویند: تو قاطع رحم هستی. نمی خواهد بروی؛ ولی پول را بده. اگر وضعش خوب است همان رفتن کافیست، حال احوال و تلفن. خیلی مهم است مخصوصا فامیلی که فقیر و پیر است. الان زندگی سخت شده کمتر سر میزنیم ولی زنگ را بزنید. 🔹ارتباطی که اگه بری دینت خراب میشود، نرو؛ اما زنگ را بزن. 🔹روایت داریم: دعا و استغفار صله رحم است . زیارت میروید نایب الزیاره شان باشید این هم صله رحم است. ♻️ ... 🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ¤¤¤¤○●○●○¤¤¤¤....🍃🌸
معرفت1.20.mp3
4.33M
🔉 📌موضوع: و راهکارهای حفظ دین 👤سخنران: حجت الاسلام حسن محمودی ✅ کدام نماز ما را به امام زمان(عج) میرساند؟ هفت عملی که نماز را ضایع میکند @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
20.mp3
6.18M
🎙️ 💢 برگرفته از کتاب ارزشمند مکیال المکارم 🔴 دلایل پنهان بودن زمان ظهور چیست؟ ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
1_423002068_۱۲۰.mp3
4.11M
💠وظایف منتظران💠 ♨️دلایل پنهان بودن زمان ظهور چیست؟ 🔗برگرفته ازکتاب مکیال المکارم @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫ #رمان_دختر_شینا 🌷 ✫⇠ #قسمت_نوزدهم
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫ 🌷 ✫⇠ انگار دو تا کفگیر داغ گذاشته بودند روی گونه هایم. سرم را پایین انداختم و رفتم توی اتاق. خدیجه تعارف کرد صمد بیاید تو. تا او آمد، من از اتاق بیرون رفتم. خجالت می کشیدم پیش برادرم با صمد حرف بزنم یا توی اتاقی که او نشسته، بنشینم. صمد یک ساعت ماند و با برادرم و خدیجه حرف زد. وقتی از دیدن من ناامید شد، بلند شد، خداحافظی کرد برود. توی ایوان من را دید و با لحن کنایه آمیزی گفت: «ببخشید مزاحم شدم. خیلی زحمت دادم. به حاج آقا و شیرین جان سلام برسانید.» بعد خداحافظی کرد و رفت. خدیجه صدایم کرد و گفت: «قدم! باز که گند زدی. چرا نیامدی تو. بیچاره! ببین برایت چی آورده.» و به چمدانی که دستش بود اشاره کرد و گفت: «دیوانه! این را برای تو آورده.» آن قدر از دیدن صمد دستپاچه شده بودم که اصلاً چمدان را دستش ندیده بودم. خدیجه دستم را گرفت و با هم به یکی از اتاق های تو در تویمان رفتیم. درِ اتاق را از تو چفت کردیم و درِ چمدان را باز کردیم. صمد عکس بزرگی از خودش را چسبانده بود توی درِ داخلی چمدان و دورتادورش را چسب کاری کرده بود. با دیدن عکس، من و خدیجه زدیم زیر خنده. چمدان پر از لباس و پارچه بود. لابه لای لباس ها هم چند تا صابون عطری عروس گذاشته بود تا همه چیز بوی خوب بگیرد. 💟ادامه دارد...✒️ نویسنده: 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🥀🍃🥀.═══════╗ 👇 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫ 🌷 ✫⇠ انگار دو تا کفگیر داغ گذاشته بودند روی گونه هایم. سرم را پایین انداختم و رفتم توی اتاق. خدیجه تعارف کرد صمد بیاید تو. تا او آمد، من از اتاق بیرون رفتم. خجالت می کشیدم پیش برادرم با صمد حرف بزنم یا توی اتاقی که او نشسته، بنشینم. صمد یک ساعت ماند و با برادرم و خدیجه حرف زد. وقتی از دیدن من ناامید شد، بلند شد، خداحافظی کرد برود. توی ایوان من را دید و با لحن کنایه آمیزی گفت: «ببخشید مزاحم شدم. خیلی زحمت دادم. به حاج آقا و شیرین جان سلام برسانید.» بعد خداحافظی کرد و رفت. خدیجه صدایم کرد و گفت: «قدم! باز که گند زدی. چرا نیامدی تو. بیچاره! ببین برایت چی آورده.» و به چمدانی که دستش بود اشاره کرد و گفت: «دیوانه! این را برای تو آورده.» آن قدر از دیدن صمد دستپاچه شده بودم که اصلاً چمدان را دستش ندیده بودم. خدیجه دستم را گرفت و با هم به یکی از اتاق های تو در تویمان رفتیم. درِ اتاق را از تو چفت کردیم و درِ چمدان را باز کردیم. صمد عکس بزرگی از خودش را چسبانده بود توی درِ داخلی چمدان و دورتادورش را چسب کاری کرده بود. با دیدن عکس، من و خدیجه زدیم زیر خنده. چمدان پر از لباس و پارچه بود. لابه لای لباس ها هم چند تا صابون عطری عروس گذاشته بود تا همه چیز بوی خوب بگیرد. 💟ادامه دارد...✒️ نویسنده: 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🥀🍃🥀.═══════╗ 👇 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌🌏✺✦۞✦┄ @zohoreshgh ❣﷽❣ ‍ ⚫️ #دانستنیهای_آخرالزمان #وقای
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌🌏✺✦۞✦┄ @zohoreshgh ❣﷽❣ ‍ ⚫️ صیحه آسمانی | خَسفِ بَیداء 💡 : در بین پنج علامتِ حتمی ظهور، فقط این دو علامتند که به صورت معجزه‌اند. 💡 : ۱_ صیحه معجزه ای از سوی آسمان اما خَسفِ بَیداء معجزه ای از سوی زمین است. ۲_ صیحه را همه می‌شنوند اما خَسف فقط بر تعداد خاصی از انسانها اتفاق خواهد افتاد. ۳_ صیحه فقط جنبه گزارش‌ و اطلاع‌رسانی دارد . اما خَسف، دخالت مستقیم خدا در حمایت از جبهه حق می‌باشد. ۴_ صیحه گرچه پدیده ای اعجازگونه است . ولی از آنجا که بیشتر جنبه اطلاع رسانی دارد ممکن است با اقدامات رسانه ای جبهه باطل از خاصیتش کم شود، اما خسف بیداء اقدامی کوبنده است که جبهه باطل از انجام نمونه مشابه آن عاجز می‌ماند... 📔 تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور، ص۱۸۲ سپاه ابرهه به سوی امام مهدی علیه السلام در طول تاریخ، دو سپاهِ جنگی وجود داشته و خواهد داشت که در مسیر مکه به شکل اعجازآمیز و با دخالتِ نیروه های غیبی نابود می‌شوند: ۱_ که به هدف کشتن روح و حقیقت کعبه، بدان سمت حرکت می‌کند و در میانه ی راه به بلایی از سوی آسمان گرفتار می‌شود. ۲_ که در یورش به سمت مکه، به نفس زکیه [شخصیتی الهی و خاص] سوء قصد دارند، اتفاق خواهد افتاد و همچنین سوء قصد آنها به امام مهدی علیه السلام، که آن سپاه بین مدینه و مکه در سرزمین بیداء به بلایی از سوی زمین به هلاکت می‌رسند. 👈 .... 🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦✺🌏✺✦۞✦┄
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#دست_تقدیر ۱۹ #قسمت_نوزدهم 🎬: افسر بعثی نگاهی به پیش رویش کرد و با دیدن چندین مرد که همه با روی بست
۲۰ 🎬: هر سه وارد هال شدند، ننه مرضیه که از کودکی ابو حیدر را بزرگ کرده بود و مثل چشمهایش به او اعتماد داشت، پیش روی او به سمت اتاق مهمانخانه رفت، در را باز کرد و گفت: کجا هستید عزیزان من؟! اوضاع امن و امان است،بیایید بیرون. محیا و رقیه هر دو از پشت کپه رختخواب بیرون امدند و ننه مرضیه لبخندی زد و گفت: آفرین! خیلی باهوشید و البته خدا هم کمکتان کرد و انگار مولا علی نمی خواست من شرمنده مهمانانش شوم و بعد اشاره به بیرون کرد و گفت: بیاید بیرون تا ببینیم موضوع از چه قرار بوده.. محیا و رقیه داخل هال شدند و همانطور که سلام می کردند نگاهی به صورت متورم و خونین عباس کردند، نگاهشان رنگ شرمساری گرفت و رقیه با بغضی در گلو گفت: ببخشید که باعث عذابتان شدیم، کاش قلم پایمان می شکست و.... ننه مرضیه به میان حرف او دوید و گفت: دیگر ازاین حرفا نزن، اتفاقا عباس خیلی خوشحال هست که توانسته خدمتی به همسایگان امام رضای غریب بکند و بعد رو به عباس گفت: این از خدا نشناس ها از کجا متوجه حضور اینها در خانه ما شدند؟! عباس آب دهانش را قورت داد و همانطور که به ابوحیدر نگاه می کرد گفت:من چیزی نگفتم، فقط از چند جا پرس و جو کردم که چگونه سریع و بدون اتلاف وقت میشه به طرف ایران برویم، انگار اون مردک متوجه خواسته من شده بود و مرا تعقیب کرده بود و چون من به مکان هایی می رفتم که کارشان رد مردم به طرف ایران بود، بهم شک کردن که نکنه پای دو زن فراری در بین باشه و... در این هنگام ابوحیدر سری تکان داد و گفت: بی احتیاطی کردی عباس! وقتی می دانستی این دو زن اینقدر برای مقامات بعثی مهم هستند، نمی بایست بی گدار به آب بزنی. عباس نگاهی به رقیه که به گلهای رنگ رفته قالی چشم دوخته بود انداخت و گفت: من میدانستم مردی در تعقیب آنهاست اما نمی دانستم طرف مقابلشان یکی از گردن کلفت های حزب بعث هست و بعد صدایش را بلند تر کرد و گفت: آنها از ابو معروف حرف میزدند... ابو حیدر با شنیدن این اسم دهانش از تعجب باز ماند و رو به رقیه و محیا گفت: شما دو زن جوان و شیعه و ایرانی را با این جنایتکار چه کار است؟ رقیه همانطور که سرش پایین بود با لحنی شرمسار گفت: من اصلا ابومعروف را درست نمی شناختم ما میهمان ابو حصین برادر شوهرم بودیم اما انگار ابومعروف برای دخترم محیا نقشه داشت و... ابو حیدر که با شنیدن این حرف تا عمق مطلب را گرفته بود گفت: که اینطور! باید بگویم طبق تعاریفی که از این روباه مکار شنیده ام مگر اراده به انجام کاری نکند و تا به هدفش نرسد دست بردار نیست، پس حالا که طرفتان ابو معروف است باید با احتیاط بیشتری عمل کنید، من پیشنهاد میکنم تا شرایط رفتن به ایران مهیا می شود، جایتان را تغییر دهید و مدتی پنهان شوید. عباس که انگار دلش نمی خواست میهمانانش بروند گفت: اما ... ابو حیدر گفت: اما و اگر ندارد باید این کار را کرد. ننه مرضیه که پیری دنیا دیده بود حرف ابو حیدر را تایید کرد و‌گفت: آخر چگونه این دو زن را از این خانه بیرون ببریم ؟ آنها احتمالا ما را زیر نظر دارند و سوال دوم اینکه آنها را کجا ببریم؟ ابو حیدر لبخندی زد و گفت:... 👈 .... ✍ نویسنده ؛ « ط _ حسینی » 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🥀🍃🥀.═══════╗ 👇 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#دست_تقدیر۲ #قسمت_نوزدهم🎬: محیا برای چندمین بار داخل اتاق دبورا شد، نگاهی به دستگاه کنار او که علا
🎬: ساموئل نگاه خیره اش را به چشمان پر از راز و رمز محیا دوخت و گفت: خانم میچل من برعکس اینکه به همسرت ابو معروف اعتماد کامل داشتم، به پسرش معروف و تو هیچ اعتمادی ندارم، شما هنوز نفهمیده اید که زندگیتان باید وقف خدمت به قوم برگزیده باشد، حیف از ابو معروف که خیلی راحت در دام مسلمانها افتاد و او را کشتند. محیا آه کوتاهی کشید و سعی کرد مثل همیشه مهر سکوت بر لب زند، او خوب می دانست که بر لبهٔ تیغ قرار دارد و کوچکترین حرفی که باعث شک این آدمخواران شود به قیمت جان خود و پسر عزیزش تمام می شود، پسری که نمی دانست اینک به ترفند این جانیان در کجا به سر میبرد، این روباهان مکار، کیسان را به بهانه ای از انگلیس بیرون کشیده بودند و در دامی که خود پهن کرده بودند گرفتار نمودند. ساموئل که سکوت محیا خسته اش کرده بود قدمی به عقب گذاشت و در همین هنگام صدای بوق هشدار دستگاهی که علائم حیاتی دبورا را کنترل می کرد بلند شد. محیا نگاهی سرد به دبورا کرد و گفت: این یکی هم مُرد. ساموئل با دو دست روی چشمهایش را گرفت و فریاد زد جواب آنها را چه بدهم و با خشم محیا را نگاه کرد و گفت: باشد حالا که برای بقیه دل می سوزانی و‌خلاف خواسته ما قدم برمی داری کاری می کنم که روزی هزار بار بمیری و زنده شوی.. تو باید یاد بگیری که به قوم برگزیده خدمت کنی و اگر نکنی جان خودت و آن پسر یکی یکدانه ات به باد خواهد رفت، اصلا از نزدیکان ابومعروف باشید، مهم این است الان ابومعروفی نیست که شفیعتان شود، چنان می کنم که در افسانه ها بنویسند و با اشاره به محیا فریاد زد: برو وسایلت را جمع کن، تو را به جایی منتقل می کنم که در شبانه روز حتی وقت خوابیدن هم نداشته باشی، برو خانم دکتر...دکتر برگزیده بهترین دانشگاه مجارستان.... محیا تنش از این تهدید ساموئل لرزید او خوب می دانست که ساموئل از او کینه به دل گرفته و حتما حرفهای تهدیدآمیزش را عملی می کند، اما نمی دانست او را به کجا منتقل خواهند کرد.. 👈 .... فصل دوم ✍ نویسنده ؛ « طاهره سادات حسینی » 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🥀🍃🥀.═══════╗ 👇 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ╚═══════🥀.🍃🥀.═╝