eitaa logo
❤عشـــق مـن مهــــدی❤
1هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
8.9هزار ویدیو
104 فایل
🔸مهـــــدویت 🔸اخــبارظهــــور و منطقه 🔸حدیث واخلاق 🔸️خانواده مهدوی کپی از کانال ازاد است اقا تنهاست. حرفی اگر بود👇 https://harfeto.timefriend.net/17283860346838 ارتباط با مدیر @Yamahdibeia تبادل نداریم👌
مشاهده در ایتا
دانلود
⃣3⃣ خانه على(ع)هم يك در به سوى مسجد داشت، فاطمه و على(ع)در آن خانه زندگى مى كردند، آيا آن دستور پيامبر، شاملِ اين خانه هم مى شد؟ آيا على(ع)هم بايد درِ خانه خود را كه به داخل مسجد باز مى شود، مسدود مى كرد؟ گويا على(ع)آن روز، در مدينه نبود، فاطمه(س)دست حسن و حسين(ع)را گرفت و به مسجد آمد. پيامبر نگاهش به فاطمه(س)افتاد، به سوى او آمد و به او سلام كرد و گفت: ــ دخترم! فاطمه جانم! چرا اينجا نشسته اى؟ ــ منتظر دستور شما هستم، شنيده ام كه شما از همه خواسته ايد تا درِ خانه هاى خود را كه به سوى مسجد باز مى شود، مسدود كنند. ــ فاطمه جان! خدا به من اجازه داده است كه درِ خانه ام به سوى مسجد باز باشد، درِ خانه شما هم مسدود نمى شود، زيرا شما از من هستيد. اين گونه بود كه فقط درِ دو خانه به سوى مسجد باز مى شد: خانه پيامبر و خانه على(ع). پيامبر اجازه داشت درِ خانه اش به سوى مسجد باز بماند، او همين اجازه را به على(ع)داد و درِ خانه على(ع)به سوى مسجد باز بود و اين افتخارى بزرگ براى على(ع) بود. ❤️❤️❤️❤️❤️🍃🍃🍃🍃 @zohornzdikhst
⃣5⃣ ? ايستگاه 32 على(ع)بر اساس حقايق اصلى قرآن با منافقان جنگ كرد و در راه رضاى تو از ملامت و سرزنش هيچ كس، سستى به خود راه نداد و با تمام قدرت در مقابل كسانى كه مى خواستند جامعه را به سوى ارزش هاى جاهلى ببرند، ايستاد. او بيست و پنج سال بر همه سختى ها صبر كرد تا اين كه روزگار عثمان (خليفه سوم) سر آمد و به دست عدّه اى كشته شد، آن وقت بود كه مردم به درِ خانه او هجوم آوردند و از هر سو به او رو آوردند، شوق آنان آن قدر زياد بود كه نزديك بود حسن و حسين(ع)پايمال شوند. سرانجام آنان با او به عنوان خليفه بيعت كردند. اين آغاز كار بود، امّا وقتى على(ع)حكومت را به دست گرفت و نياز به يارى آنان داشت، دست از يارى او كشيدند و به بهانه هاى بى اساس از اطاعت او سر باز زدند و با او دشمنى كردند. در زمان پيامبر، گروهى از منافقان در مدينه جمع شدند ولى پيامبر هرگز با آنان، جنگ مسلّحانه نكرد، او فقط با كافران، جنگ مسلّحانه داشت، البته او فرصت فتنه گرى را از منافقان مى گرفت و به آنان فرصت نمى داد تا با دسيسه هاى خود، ايمان مردم را تضعيف كنند. اين چيزى بود كه تو از پيامبر خواسته بودى. وقتى كه پيامبر از دنيا رفت، خط نفاق كودتا كرد و حكومت را به دست گرفت، على(ع)بيست و پنج سال صبر كرد، امّا وقتى كه مردم با او بيعت كردند، مقابل خط نفاق قيام كرد و دست به شمشير برد. اين چيزى بود كه تو از على(ع)خواسته بودى. على(ع)به دنبال اين بود كه اسلام واقعى را در جامعه پياده سازد و روح قرآن را در جامعه نشر بدهد. ❤️❤️❤️❤️🍃🍃🍃🍃 @zohornzdikhst
⃣6⃣ وقتى ابرها روى خورشيد را مى پوشانند، هنوز هم مى توانم از نور خورشيد بهره ببرم، روشنايى روز از همين خورشيد است، اصلاً وجود روز به خاطر همين خورشيد است، اگر خورشيد نباشد، دنيا در سرما و تاريكى نابود مى شود. اگر من خورشيد و اثرات آن را بشناسم، هرگز ابرها را مانع نمى دانم. اين ابرها نمى توانند مرا از فيض خورشيد محروم كنند. يكى از ياران امام صادق(ع)از آن حضرت پرسيد: "وقتى كه مهدى(عج)از ديده ها پنهان باشد، وجود او براى مردم چه فايده اى دارد؟". امام در جواب چنين گفت: "وجود مهدى(عج)براى مردم فايده دارد، همان گونه كه خورشيد پشت ابر براى شما فايده دارد". درست است كه مهدى(عج)از ديده ها پنهان است، امّا او هست و در روى همين زمين زندگى مى كند، او از حال و روز من باخبر است، پرونده اعمال من به دست او مى رسد. او به اذن تو از آنچه در جهان مى گذرد، باخبر است، و شاهد و ناظر بر كردار من است. در آيه 105 سوره "توبه" چنين مى خوانم: (وَ قُلِ اعمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُم وَ رَسُولُهُ وَ المُؤمِنُونَ...). "بگو هر آنچه مى خواهيد انجام دهيد، ولى بدانيد كه خدا و رسول خدا و مؤمنان، عمل شما را مى بينند". امروز منظور از "مؤمنان" در اين آيه، مهدى(عج)مى باشد، او بر آنچه بندگان انجام مى دهند، آگاه است، اعمال و كردار من هر روز به او عرضه مى شود. آرى! هر روز، پرونده اعمال شيعيان را نزد او مى آورند، او به كردارشان نگاه مى كند، اگر در آن پرونده ها، كارهاى زيبا ببيند، خوشحال مى شود و دعا مى كند، امّا اگر در آن پرونده ها، گناهى ببيند، ناراحت مى شود و دست به دعا برمى دارد و براى شيعيانش، استغفار مى كند. 🌺🌺🌺🌺🍃🍃🍃🍃🍃 @zohornzdikhst
⃣7⃣ ? ايستگاه 61 "بر من سخت است كه ديگران را ببينم امّا تو را نبينم و هيچ صدا و رازى از تو به گوش من نرسد. بر من سخت است كه رنج و گرفتارى، تو را فرا گيرد ولى ناله و زارى من به تو نرسد و من نتوانم به تو شِكوه كنم". كسى كه معرفت كامل به تو پيدا كرد و تو را سرآمد همه خوبى ها و حجّت خدا دانست، وقتى مى بيند تو پشت پرده غيبت گرفتار شده اى، اندوهناك مى شود و از اين كه جهان از سعادت حضور تو محروم است، غمناك مى شود. او هر لحظه در آتش شوق تو مى سوزد و براى ظهور تو دعا مى كند و اين سخنان را بر زبان جارى مى كند. هيچ چيز براى او سخت تر از دورى تو نيست. تو سپر بلاى شيعيانت شده اى، وقتى شيعيانت گناه مى كنند، طبق سنّت خدا بايد بلايى بر آنان نازل شود، اما تو از خدا مى خواهى تا آن بلا را از آنان دفع كند، تو همانند جدّت امام كاظم(ع) رفتار مى كنى! وقتى شيعيان در روزگار امام كاظم(ع) راز شما را آشكار كردند، خدا دو گزينه را براى آن امام مشخص كرد: گزينه اوّل اين بود كه بلايى بزرگ به شيعيان برسد، گزينه دوّم اين بود كه امام سال هاى سال در زندان قرار گيرد. امام كاظم(ع) گزينه دوم را انتخاب كرد و چهارده سال در گوشه زندان در اوج سختى ها گرفتار شد ولى حاضر نشد به شيعيان بلايى برسد. او سپر بلاى شيعيان خود شد. اين جمله را تكرار مى كنم "بر من سخت است كه ناله و زارى من به تو نرسد". باور من اين است كه خدا به تو قدرتى داده است كه هر جاى دنيا كه باشى، صداى مرا مى شنوى و از حال و گفتار من آگاه هستى، امّا در اينجا من آرزو مى كنم: اى كاش تو را مى ديدم و مى ديدم كه تو اشك چشم مرا مى بينى. من دوست دارم ديدارى حاصل شود و من پيش تو از فراقت گريه كنم و اشك بريزم و ببينم كه تو سوز مرا مى بينى. ❣❣❣❣❣🍃🍃🍃🍃🍃 @zohornzdikhst