فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ بیحجاب، بیدین نیست
با بیاحترامی و دعوا و هتاکی، هیچ چیزی در جامعه اصلاح نمیشه!
سخنران استاد شجاعی
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
إنَّهُ لَیْسَ بَیْنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بَیْنَ اَحَد قَرابَهٌ، وَ مَنْ انْکَرَنی فَلَیْسَ مِنّی، وَ سَبیلُهُ سَبیلُ ابْنِ نُوح.
فرمود: بین خداوند و هیچ یک از بندگانش، خویشاوندی وجود ندارد - و برای هرکس به اندازه اعمال و نیّات او پاداش داده می شود - هرکس مرا انکار نماید از (شیعیان و دوستان) ما نیست و سرنوشت او همچون فرزند حضرت نوح (علیه السلام) خواهد بود. (بحارالانوار: ج ۵۰، ص ۲۲۷، ح ۱، به نقل از احتجاج)
❤ امام زمان (عج)
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 دلیل اینکه خدا نعمت های بیشتری
به ما نمیده چیه؟؟
اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
🔴 سلطان آسمان ها
این داستان، بر اساس زندگی یولی، دختری چینی نوشته شده که در پکن، با امام زمان (عج) دیدار کرده است.
یولی چشم هایش را بست و به دیوار تکیه داد. شب از نیمه گذشته بود. حادثه دیروز ذهنش را مشغول کرده بود. به راننده ای فکر می کرد که به جای کلیسا او را جلوی در مسجد پیاده کرده بود.
«ایا راننده اشتباه کرده بود؟»
این پرسشی بود که او به آن فکر می کرد. چرا؟ چرا آن راننده او را جلوی در مسجد پیاده کرده بود؟
از تخت پایین آمد و به طرف پنجره رفت. ستاره ها شهر را روشن کرده بودند؛ انگار زمین آن شب مهمان ستاره ها بود. به آسمان نگاه کرد و زیر لب گفت: «سلطان آسمان ها… کجایی؟»
باز به یاد حادثه دیروز افتاد. به یاد حرکت های موزون زنانی افتاد که در مسجد بودند. او کنار یکی از خانم ها نشست و کوشید بفهمد آن زن، زیر لب چه می خواند و به چه زبانی حرف می زند و بعد، از آن خانم پرسیده بود: «چه حرکت های قشنگی! شما چه کار می کردید؟»
ـ نماز می خواندیم.
ـ چرا؟
ـ برای این که با خدای مان حرف بزنیم.
یولی در دلش گفته بود: سلطان آسمان ها… و بعد به یاد دوستش شین افتاده بود که در کلیسا منتظرش بود.
پنجره را باز کرد. دوست داشت از خواب گاه بدرون برود و روی برف ها غلت بزند. دوست داشت حادثه ای را که دیروز برایش اتفاق افتاده بود، برای کسی تعریف کند، ولی هم اتاقی او پیرزنی اَخمو بود. او استاد ریاضی بود.
ادامه دارد....
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
امام زمان و ظهور
🔴 سلطان آسمان ها این داستان، بر اساس زندگی یولی، دختری چینی نوشته شده که در پکن، با امام زمان (عج)
دستش را از پنجره بیرون برد. دانه های برف آرام آرام روی دستانش می نشستند. یادش آمد چند ماه پیش که با دوستش، شین به کنار دریا سفر کرده بود، در بین راه تصمیم گرفتند شب را در خانه ای استراحت کنند.
صاحب خانه زنی مهربان بود که تازه مسلمان شده بود. یولی روی تاقچه یکی از اتاق ها کتابی دید. صاحب خانه به او گفت که این کتاب، قرآن است و یولی از پیرزن خواست که درباره اسلام توضیح بدهد.
او شب را با آن کتاب که به زبان چینی ترجمه شده بود، به صبح رساند و صبح موقع خداحافظی، صاحب خانه کتاب را به او هدیه داد و سفارش کرد که برای اطلاعات بیش تر به سفارت ایران برود.
از تخت پایین آمد. به طرف چمدانش رفت و آن را باز کرد. کتاب جلوی چشمش بود. در این چند ماه، گاهی که فرصت پیدا می کرد، قرآن می خواند. قرآن را برداشت و به طرف پنجره رفت. به آسمان نگاه کرد. اشک در چشمانش حلقه زد: «خدایا از تو نشانه ای می خواهم تا باورت کنم.»
قرآن را روی قلبش گذاشت و چشمانش را بست و آرام کتاب را باز کرد. جمله اول را خواند: «اقم الصلوه الذکری… .»
«برای یاد من، نماز بخوان.»
باز به یاد حادثه دیروز افتاد و کسانی که پارچه های سفید آن ها را پوشانده بود. با آن حرکت های موزون چه قدر زیبا به نظر می رسیدند. به اطرافش نگاه کرد؛ چشمش به ملافه روی تخت افتاد. آن را برداشت و خود را پوشاند. روی تخت ایستاد. آسمان هنوز می بارید. یولی خم شد، سپس نشست و سرش را به تخت چسباند و گفت: «خدایا کمکم کن.»
ادامه دارد.....
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
🔴 مدعی ولایت و امامت از نظر امام زمان...
🌕 حضرت مهدی عجل الله فرجه:
«لاَ يُنَازِعُنَا مَوْضِعَهُ إِلاَّ ظَالِمٌ آثِمٌ وَ لاَ يَدَّعِيهِ دُونَنَا إِلاَّ جَاحِدٌ كَافِرٌ»
كسى با ما، در رابطه با مقام ولايت و امامت مشاجره و منازعه نمىكند، مگر آن كه ستمگر و معصيت كار باشد؛ همچنين كسى مدّعى ولايت و خلافت نمىشود، مگر كسى كه منكر و كافر باشد!
از آدم تا محمّد، مقصد این است؛
فقط مهـدی امیرالمسلمین است!!!
📗الغيبة (للطوسی)، ج ۱، ص ۲۸۵
📗الاحتجاج، ج ۲، ص ۴۶۶
📗بحار الأنوار، ج ۵۳، ص ۱۷۸
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
امام زمان و ظهور
دستش را از پنجره بیرون برد. دانه های برف آرام آرام روی دستانش می نشستند. یادش آمد چند ماه پیش که با
دوباره ایستاد و خم شد. لبخندی زد. صدایی از فنرهای تخت برخاست. پیرزن هم اتاقی او چشمانش را باز کرد. روبه روی خود شبحی سفیدرنگ دید. جیغ کشید. یولی برگشت و به آرامی به او نگاه کرد. پیرزن گفت: «دی… دیوانه! چه می کنی؟!»
کتاب ها را روی میز گذاشت تا مسئول کتاب خانه آن ها را بگیرد. میان قفسه های کتاب چرخی زد. او تقریباً تمام کتاب هایی را که به زبان چینی ترجمه شده بود و در کتاب خانه سفارت ایران وجود داشت، خوانده بود. دوست داشت در زمینه دین خود، کتاب های بیش تری بخواند تا بتواند دوستان خود را قانع کند. می خواست بیش تر بداند.
احساس می کرد که هر چه بیش تر می گذرد، تشنه تر می شود، ولی در کشور خود بیش تر از این نمی توانست با اسلام آشنا شود. فکری به خاطرش رسید. لبخند زد.
از مردی که پشت میز نشسته بود، تشکر کرد. از در سفارت که بیرون آمد، سوز سردی به صورتش خورد. روسری اش را محکم گره زد و دوید. آدم ها بی تفاوت از کنارش می گذشتند. قدم هایش سست شد. به آسمان نگاه کرد و گفت: «خدایا! می دانم که تو هستی و مرا می بینی، نشانه های بیش تری نشانم بده.»
مرد بلیت را روی میز گذاشت. یولی آن را برداشت و تشکر کرد. بلیت را در جیب پالتویش گذاشت و در را باز کرد. هوا سرد بود. دستانش را در جیب پالتویش پنهان کرد.
به یاد دوستانش افتاد. در این یک سال، همه او را از خود رانده بودند. دلش برای دوستانش می سوخت. دوست داشت آن ها هم از سرگردانی نجات پیدا کنند.
ادامه دارد....
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
أما تعْلَمُونَ أنَّ الاْرْضَ لا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ إمـّا ظاهِراً وَ إمـّا مَغْمُوراً.
مگر نمى دانید که زمـین، هرگز از حجت خالى نخواهد بود، آشکار یا غایب و پنهان.
❤ امام زمان (عج)
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
امام زمان و ظهور
دوباره ایستاد و خم شد. لبخندی زد. صدایی از فنرهای تخت برخاست. پیرزن هم اتاقی او چشمانش را باز کرد.
هر وقت با یکی از آن ها صحبت می کرد او را مسخره می کردند. حتی شین هم رابطه اش را با او قطع کرده بود. به یاد رییس دانش گاه افتاد که به او گفته بود: «اگر پشیمان شوی، دیگر راهی برای بازگشت نداری. تو می توانستی اینده درخشانی در کشورت داشته باشی.»
قلبش لرزید. پاهایش سست شد. نمی دانست به کجا می رود. تنها یک روز فرصت داشت که از تصمیم خود برگردد. نفس هایش به شماره افتاده بود. زیر لب گفت: «چه کار بزرگی… .»
بلیت را در جیب خود فشرد. سرش را بلند کرد و به آسمان نگاهی انداخت. دانه های برف آرام روی او می نشستند و با گرمای وجودش آب می شدند. آدم ها بی تفاوت از کنارش می گذشتند.
به صورت آن ها نگاه کرد. در میان آن چهره های سرد و بی روح، مردی جوان و خوش چهره، توجه او را جلب کرد. مرد به طرف او آمد و سلام کرد و گفت: «یولی! در سفرت به ایران ممکن است مشکلات بسیاری برایت پیش اید، ولی تو همه آنها را تحمل می کنی؛ این مشکلات تو را بزرگ می کنند. تو اینده روشنی داری.»
یولی به چهره مرد خیره شد و فکر کرد که او را کجا دیده، در دانشکده، در سفارت… .
مرد ادامه داد: «تو کوچک که بودی، همیشه دور از چشم پدر و مادرت به آسمان نگاه می کردی و دنبال سلطان آسمان ها می گشتی.»
ادامه دارد....
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
امشب
از خدایی که از همیشه نزدیکتر است
برایت
عاشقانهترین لحظات را میطلبم
زیباترین لبخندها را روی لبهایت
و آرام ترین لحظات را برای هر روزت
شبت بخیر❤️
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
🔴انتقام دختر بی حجاب از پسر بسیجی!!!
ی خانم بعد ازکلی آرایش و پوشش نامناسب راهی خیابونای شهرشد. همینطوری که داشت می رفت وسط متلک های جوونا یه صدایی توجهش را جلب کرد:"خواهرم بخاطر خدا حجابت رو رعایت کن" نگاه کرد،دید یه جوون ریشوئه ازهمونا که متنفر بود ازشون با یه پیراهن روی شلوار به دوستش گفت باید حال اینو بگیرم😡تصمیم گرفت مسیرش و به سمت اون آقا کج کنه ویه چیزی بگه دلش خنک شه وقتی مقابل پسر رسید یهو چشماشو...
ادامه این داستان در ↯↯
http://eitaa.com/joinchat/4033871893C0cb7888cc3
🔴 زمینه ساز باش!
«وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا استَطَعْتُم مِن قُوَّةٍ وَ مِن رِباطِ الْخَيلِ تُرهِبُون بِهِ عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّكُم»
«براى مقابله با آنها (دشمنان)، هرچه در توان داريد از نيرو و از اسبهاى ورزيده آماده سازيد، تا بهوسيله آن، دشمن خدا و دشمن خويش را بترسانيد»(انفال/۶۰)
🌕 رسول خدا صلیالله علیه و آله فرمودند: «أَلَا إِنَ القُوَّه الرَّمی قَالَها ثَلاثاً»
«منظور از قوة، تیرانداختن است!»
🌕 امام صادق علیهالسلام فرمودند:
«هر يك از شما بايد برای خروج قائم عجلالله فرجه آماده كند، هر چند در حدّ يك تير؛ كه هر گاه خدا ببيند کسی به نيت ياری مهدی علیهالسلام اسلحه تهيه کرده است، اميد است عمر او را دراز کند تا ظهور را درک نمايد و از ياوران او باشد.(تا برای اين آمادگی، به ثواب درک ظهور برسد.)
قَالَ أَبُو عَبداَللَّه لَيعِدَّن أَحَدكُم لِخرُوجِ اَلقَائِم وَ لَوْ سَهماً فَإِنَّ اَللّه تَعَالَى إِذَا عَلمَ ذَلِكَ مِن نِيَّتهِ رَجَوت لِأَن يُنسِئ فِي عُمرِه حَتَّى يُدركَه فَيكُون مِن أَعوَانه وَ أَنصارِه
📗تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۵،ص۶۱۲
📗الغيبة (للنعمانی)، ج ۱، ص ۳۲
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
🔴 اغتشاشاتِ غرب در آستانهٔ ظهور...
«ما گروهی را از رحمت خود دور ساختيم؛ و فرمان خدا، در هرحال، انجام شدنى است.» (نساء/۴۷)
🌕 آقا امام باقر علیهالسلام در بیان تحولات جهان که در آستانه ظهور رخ میدهد، فرمودند:«وَ مَارِقَةٌ تَمْرُقُ مِنْ نَاحِيَةِ اَلتُّرْكِ وَ يَعْقُبُهَا هَرْجُ اَلرُّومِ وَ سَيُقْبِلُ إِخْوَانُ اَلتُّرْكِ حَتَّى يَنْزِلُوا اَلْجَزِيرَةَ وَ سَيُقْبِلُ مَارِقَةُ اَلرُّومِ حَتَّى يَنْزِلُوا اَلرَّمْلَةَ فَتِلْكَ اَلسَّنَةُ يَا جَابِرُ فِيهَا اِخْتِلاَفٌ كَثِيرٌ فِي كُلِّ أَرْضٍ مِنْ نَاحِيَةِ اَلْمَغْرِبِ»
«و گروهى خارج از دین (كه شورشيانى گمراه و بدعتگزار و فریب خورده)از ناحيۀ ترك باشند خروج كنند، و اغتشاش و بىقانونى روم به دنبال آن باشد، و برادران ترك روى آورند تا آنكه در جزيره فرود آيند، و نيز شورشيان و گروه خارج از دین از روم روى آورند تا در رمله فرود آيند، پس در آن سال اى جابر در هر سرزمينى از ناحيۀ مغرب اختلاف فراوانى روی خواهد داد.»
📗الغيبة (للنعمانی)، ج ۱، ص ۲۷۹
📗بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۲۳۷
📗تفسير البرهان، ج ۲، ص ۸۷
📗العیاشی، ج۱، ص۲۴۴
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
«فإنّا یحیط علمنا بأنبائکم، و لا یعزب عنّا شیء من أخبارکم»:
علم و دانش ما به خبرهای شما احاطه دارد و چیزی از اخبار شما بر ما پوشیده نمی ماند. (نوادر الأخبار ج ۱ ص ۲۴۱)
❤ امام زمان(عج)
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
⭕️آنچه می بایست به عنوان معرفت امام بدانیم‼️
«اگر امام زمان مان را نشناسیم و در همین حال بی معرفتی فوت کنیم غیر مسلمان و کافر خواهیم مرد.»
این عبارت، ترجمان فرمایش پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است
🟢 ما که از زمان فوت مان اطلاعی نداریم.
باید بشتابیم و از خداوند یاری بطلبیم تا موارد مهم و زیربنایی امام شناسی، به جان مان بنشیند:
۱ امام زمان (علیه السلام) ما زنده اند وروی همین زمین زندگی دارند.
۲ اطاعت امام واجب است
۳ امام از هر خطایی معصوم است
۴ ایشان منصوب از جانب خداوند میباشد
۵ امام عالم به همه علوم اند (به همه زبانها مسلطند)
۶ علم كتاب (قرآن) نزد امام زمان است
۷ امامت عهدی است بر شخص امام
۸ امام بر تكوین اشراف دارد
۹ امام ما ،دست، چشم و گوش خداست
۱۰ به امام باید مراجعه شود. او محل رجوع است
۱۱ امام امر به سوء و امر به کار عبث نمي كند
۱۲ محبت به امام واجب است
۱۳ نصرت امام واجب است
۱۴ امام زمان علیه السلام ما قطعا قیام خواهد كرد
۱۵ انتظار او و خواستن او از ضروریات اعتقادیست.
#اللهمعجـللولیڪالفـرج
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
❤️دلنوشته برای امام زمان (عج)
نامهای مینویسم به تو
و میگذارم در معتبرترین صندوق پست قلبم
خوب میدانم که تو نامه ام را میخوانی.
ای آنکه بال بال تورا آسمان کم است
وصف تو عاشقانهترین وصف عالم است
بی سایهی عنایت توای بزرگوار
کار جهان و خلق جهان جمله در هم است
به برکت وجود نازنین توست که من هستم
و نمیدانی برای خداوند متعال چقدر ارزشمندم
و چقدر از دعاهای شما شامل حال من شده
که توفیق یافته ام چادر بر سر کنم
و زینت و زیبایی ام را از نامحرم بازدارم
دوستت دارم و میدانم که تو نیز مرا دوست میداری
که برایم دعا کردهای و نامه هایم را که چند بار در کلماتی متفاوت، ولی در یک منظور بوده را خواندهای و خواهی خواند.
من تو را در کنار خودم احساس میکنم و بزرگترین آرزویم دیدار با توست آقا.
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 یه کاری کن پدر و مادرت دعات کنند...
🎤 استاد دانشمند
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
❤️ آثار دعا برای حضرت مهدی(عج)
عنایت امام
قرآن کریم در آیه 86 سوره نساء می فرماید
پس هر گاه به شما تحیّت گویند، پاسخ آن را بهتر از آن بدهید یا (لااقل) به همان گونه پاسخ گویید.
تحیت یعنی دعا برای حیات دیگران؛ ولی معمولا این کلمه برای هر نوع اظهار محبتی که افراد در سخن یا عمل نسبت به دیگری انجام می دهند، به کار می رود.
بنابراین دعا کردن برای امام و سلام دادن به حضرتش، تحیتی به محضر نورانی حضرت است و به یقین، امام طبق دستور قرآن، دعا کننده را بهتر از دعا و سلام او مشمول عنایت و لطف خود قرار می دهد.
روایت شده:
روزی یکی از کنیزان امام حسین ع شاخه گلی به ایشان داد. امام حسین ع در برابر این هدیه، او را آزاد کردند. شخصی با تعجب گفت: آیا در مقابل یک شاخه گل کم ارزش، او را آزاد می کنید؟
امام فرمودند: خداوند این گونه ما را تربیت کرده است و سپس آیه ی فوق را تلاوت کردند.
امام در پاسخ به لطف دیگران، نه به دهدیه و لطف ناقص افراد بلکه به کرم و بزرگی خود نگاه می کند. بنابراین همیشه آن ها که تحیتی – هرچند اندک- به محضر امامان می فرستند از عطای شاهانه ی آنها برخوردار می شوند.
منبع:
نگین آفرینش؛ جلد دوم؛ صفحه 34 و 35
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 حجت الاسلام و السلمین عالی
زن و شوهر بهشتی
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞کلیپ
👈🏻 آیا داشتن حجاب آزادی است؟
🎙 دکتر رفیعی
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
❤️احترام به پدر و مادر
شیخ باقر نجفی، از شیخ صادق که دلاک بود، نقل می کند: ایشان پدر پیری داشت و در خدمتگزاری او کوتاهی نمی کرد حتی کنار دستشویی برای او آب حاضر می کرد ومنتظر می ایستاد تا او را به مکان استراحتش ببرد و کوچک ترین کوتاهی در خدمت به پدر نمی کرد. مگر در شب های چهارشنبه که به مسجد سهله می رفت.
پس از مدتی رفتن به مسجد را هم ترک نمود. از او پرسيدم:چرا رفتن به مسجد را ترک کرده ای؟
گفت: چهل شب چهارشنبه به آنجا رفتم، هفته ی چهلم وقت گذشته بود که حرکت کردم. اتفاقاً آن شب مهتاب نمایان بود.مقداری از راه را رفته بودم که مرد عربی سوار بر اسب بود دیدم او به سمت من آمد وقتی به من رسید سلام کرد وپرسید: به کجا میری؟
گفتم: به مسجد سهله می روم.
فرمود: خوراکی همراه داری؟
گفتم: نه
فرمود: دست در حسب خود ببر.
گفتم: چیزی ندارم.
باز همان سخن را تکرار کرد، من هم دست خودم را در جیبم کردم، مقداری کشمش یافتم که برای فرزندم خریده بودم ولی فراموش کرده بودم به او بدهم.
آنگاه آن مرد اسب سوار به من فرمود: «اوصیک بالعود»یعنی تو را نسبت به پدر پیرت، سفارش می کنم. و این عبارت را سه بار تکرار کرد و از نظرم غایب کردید. متوجه شدم ایشان حضرت مهدی(عج) بوده است و همچنین فهمیدم که آن حضرت راضی به جدایی من از پدرم، حتی در شب های چهارشنبه نیست. به همین خاطر دیگر به مسجد سهله نرفتم.
منبع: بحار الأنوار، جلد ۵۳، صفحه ۲۴۵
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
🔴 اولین منکران غیبت کیستند؟!
🔸 از دیدگاه صدوق كسانیكه به حضرت مهدی (ع)در حال غیبتش ایمان داشته باشند مانند همان فرشتگانى هستند كه خداى عزوجل را در سجده بر آدم اطاعت كردند و كسانى كه در حال غیبت منكر امام غائب باشند مانند ابلیس هستند كه از سجده بر آدم سر باز زد و منکر آن شأنی شد که در ورای ظاهر خاکی حضرت آدم (ع) پنهان و مصداق غیب بود.
🔸صدوق (رح) همچنین در جای دیگری از کتابش در تطبیق ماجرای فرمان سجده بر فرشتگان و سرباز زدن شیطان از این امر با موضوع غیبت حضرت مهدی (عج)نکته قابل تاملی را مطرح کرده است و منکران غیبت حضرت مهدی (ع)را با اولین منکر غیب مقایسه کرده است.
🔸نکته ای که شیخ صدوق درباره زمانی است که شیطان زیر بار سجده کردن بر حضرت آدم (ع)نمیرود، ایشان معتقد است که او اولین منکر غیبت بود، چرا که به آن چه در ورای ظاهر خاکی حضرت آدم (ع) بود ایمان نیاورد و او را تعظیم نکرد:
🔸«خدای عزوجل آن ها (فرشتگان) را به سجده بر آدم واداشت چرا که ارواح حجج الهى را در صلبش پنهان کرده بود. این سجده براى خدا پرستش بود و براى آدم فرمانبرى و براى آنچه در پشتش بود تعظیم و احترام، ابلیس در این میان از روى حسد از سجده بر آدم سر باز زد زیرا ارواح حجج را خدا در صلب آدم نهاد و از صلب او دریغ كرد و به واسطه حسد و تمرد كافر شد و از دستور خدا سرپیچى كرد و از جوار او رانده شد و ملعون گردید و رجیم نامیده شد چرا که منكر غیبت گردید و دلیلش در امتناع از سجده بر آدم این بود كه گفت من از آدم بهترم مرا از آتش آفریدى و او را از خاك،
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ یاران امام زمان عج (سخنرانی کوتاه و شنیدنی حجت الاسلام عالی) صوتی
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
🔴 خطاپوشی
آیة الله مروی (ره)، از علمای بزرگ دوره قاجاریه، روزی در مسجد با جوانی مواجه گردید که مدّعی بود برای درس طلبگی آمده است. آن عالم بزرگوار برای تفقّد حال او، وارد حجره اش شد و سپس برای وضو گرفتن، قبای خود را به دیوار آویزان نمود. ساعتی که درون جیب قبا بود نظر جوان را به خود جلب کرد و آن را ربود. شیخ پس از مراجعت و فهمیدن موضوع، کنار جوان نشست و از او خواست به سبب پاک بودنش برای وی دعایی کند به این مضمون که: خدا گوش های شدیداً سنگین شیخ را شفا بدهد، زیرا وی مضطرب بود مبادا صدای زنگ ساعتِ ربوده شده از درون جیب جوان به گوش آید و موجب رسوایی اش گردد.
اتفاقاً این چنین شد و رنگ جوان پرید، اما ماجرای دعایش برای شیخ به یادش آمد و گفت: خدایا شکر تو که گوش های آقا نمی شنود وگرنه به کلی آبرویم می رفت؛ با این روش او متنبّه شد.
به نقل از: اخلاق و عرفان، تألیف ابوالفضل بهرام پور، با تلخیص
#امام_زمان
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
✍ده سال سنش بود که یک نهال، تو باغچه خونشون کاشت. هر چه می گذشت نهال، بزرگ و بزرگتر می شد. بعد از دو سال، متوجه نکته ای شد. فروشنده ی نهال، بجای اینکه نهال درخت سیب بهش بده، یک نهال از درخت سرو به او داده بود
متوجه این اشتباه شد اما پیش خود گفت هفته ی آینده آنرا قطع می کنم. هفته ها پشت سر هم می آمد و مدام قطع کردن درخت رو به تاخیر می انداخت. الان که چهل سال می گذرد، آن نهال، تبدیل به یک درخت تنومند شده است و آن جوان پر انرژی، تبدیل به یک پیرمرد فرتوت و ناتوان. پیرمرد پیش خودش فکر می کند که کندن یک نهال با نیروی جوانی مطمئنا کار ساده ای بود اما الان کندن یک درخت تنومند...
حکایت باغبان و آن نهال، حکایت من و گناهانم است. گناهانی که بخاطرشون توبه نکردم، روز به روز تو وجودم ریشه دار تر می شن و من برای رهایی از آنها، ضعیفتر
✔باید قدر جوانی رو بدانم...
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: "اَلتَّوبَةُ حَسَنٌ وَ لکِنْ فِى الشَّبابِ اَحْسَنُ"
توبه زیباست ولی توبه جوان زیباتر است.
کنزالعمال ج15 ص896
#امام_زمان
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان