❌❌ #دیابت چیست؟؟ ❌❌
یه بیماری پیشرونده هست که اگه جلوش رو نگیری کل بدنت رو از هم میپاشه و به خاطر همین بهش میگن مرگ خاموش😰
🔴🔴تو هم اگه می خوای از شر دیابت خلاص بشی همین الان بزن رو لینک زیر🔴🔴
👇👇
🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶
https://formafzar.com/form/ibcdd
https://formafzar.com/form/ibcdd
🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶
📞 شماره تماس
۰۹۹۲-۱۶۹-۸۲۹۳
۰۹۹۲-۱۶۹-۸۲۹۳
#همسرداری
به یکدیگر ضربه بزنید!!!
هرچه محکم تر٬ بهتر!!!
_تشکر کردن یک نوع ضربه زدن است.
ضربه ای مثبت
_ کارت عالی بود هم ضربه ای مثبت است.
_مراقب خودت باش، خسته نباشی، چقدر عالی هستی، تحسینت میکنم، بهت افتخار میکنم و...
ضربات مثبت هستند.
تاثیر این ضربات شگفت انگیز است و باعث ارتقای روابط بین فردی می شود. هر چه تنوع آنها بیشتر گردد تاثیر آن نیز افزایش خواهد یافت.
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
┅┄ ※♥️👫♥️※┄┅
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
🍁🍂❤
❤
🍂
زنها فقط از مقايسه شدن با رقباشون
نمیترسند.
اينكه هر زن ديگری در ذهن همسرشان موفقتر و توامندتر از آنها باشد، به زنها احساس ناامنی میدهد.
آنها دوست دارند ملكه خانه باشند و اينكه در ذهن همسرشان كاملترين زن دنيا باشند، براي آنها به معنی خوشبختي و موفقيت در ازدواج است.
به همين دليل وقتي از او ميخواهيد فلان غذا را مثل مادرتان درست كند، فلان ظرافت را مثل مادرتان داشتهباشد يا فلان رفتارش مثل رفتار مادرتان باشد، از كوره در ميروند و نه تنها از شما ميیرنجند بلكه مادران كه هيچ نقشی در اين ماجرا نداشته را هم مقصر میدانند.
❤
🍂کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند
.
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓
🔸موهای سفیدی که لابلای موهايمان داريم،
تاوان حرفهایست که نمیتوانیم بزنیم ولی به همه میگويیم ارثیست!
🔸اگر عقل امروزم را داشتم کارهای دیروزم را نمیکردم ولی اگر کارهای دیروزم را نمیکردم عقل و تجربه امروزم را نداشتم!
🔸از آنچه بر سرتان گذشته نهراسید حتی فرار هم نکنید
بلکه دوستش بدارید زیرا همان گذشته بود که امروز شما را ساخته است...
🔸فقيری سه عدد پرتقال خريد!
اولی رو پوست كند خراب بود،
دومی رو پوست كند اونم خراب بود،
بلند شد لامپ رو خاموش كرد و سومی رو خورد.
گاهی وقتا بايد خودمون را به نديدن و نفهميدن بزنيم تا بتونيم زندگى كنيم...!
🔸وقتى گرسنه اى، يه لقمه نون خوشبختيه..
وقتى تشنه اى، يه قطره آب خوشبختيه..
وقتى خوابت مياد، يه چرت كوچيک خوشبختيه..
خوشبختى يه مشتى از لحظاته… يه مشت از نقطه هاى ريز كه وقتى كنار هم قرار میگيرن يه خط رو ميسازن به اسم "زندگى"
💓"قدر خوشبختى هاتونو بدونيد"🌸🙏
💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
🦋🍃🍃🍃
یک استاد دانشگاه میگفت: یک بار داشتم برگههای امتحان را تصحیح میکردم. به برگهای رسیدم که نام و نام خانوادگی نداشت. با خودم گفتم ایرادی ندارد. بعید است که بیش از یک برگه نام نداشته باشد. از تطابق برگهها با لیست دانشجویان صاحبش را پیدا میکنم. تصحیح کردم و 17/5 گرفت. احساس کردم زیاد است. کمتر پیش میآید کسی از من این نمره را بگیرد. دوباره تصحیح کردم 15 گرفت. برگهها تمام شد. با لیست دانشجویان تطابق دادم اما هیچ دانشجویی نمانده بود. تازه فهمیدم کلید آزمون را که خودم نوشته بودم تصحیح کردم.
آری، اغلب ما نسبت به دیگران سختگیرتر هستیم تا نسبت به خودمان و بعضى وقتها اگر خودمان را تصحيح كنيم ميبينيم به آن خوبي كه فكر ميكنيم، نیستیم.
کانال زوج خوشبخت وتربیت ❤
🦋🍃🍃🍃
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
🔔📃 در برابر کسی که مدام قهر میکند چه کنیم ؟
1️⃣ جدی نگیرید
🔻کسی که قهر میکند سعی دارد مسئولیت عدم بلوغ احساسی خود را گردن شما بیندازد و اگر شما نگران و بی حوصله شوید و واکنشی که آنها میخواهند نشان دهید، باعث میشوید به هدفشان رسیده و برنده شوند.
🔻 در این مواقع با نادیده گرفتن رفتارشان به آنها اجازه دهید احساس شان را مدتی این گونه بروز دهند و هرگز تسلیم خواسته هایشان نشوید. خودشان به مرور خسته شده و دست از قهر برمی دارند.
2️⃣ تحمل نکنید
🔻اگر با فردی که قهر میکند طوری رفتار کنید که گویی او به لوس شدن نیاز دارد و باید ناراحتی هایش را این گونه تسکین دهید، در انتها شما متضرر میشوید و تحت کنترل او قرار میگیرید.
🔻 هرگز اجازه قهرکردن به کسی که در زندگی تان هست ندهید و به او نشان دهید نمیتواند با رفتارهای کودکانه به اهدافش برسد.
🔻معمولا وقتی رفتارشان را نادیده بگیرید، انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است و با آرامش به کارهای روزمره تان برسید و او را جدی نگیرید . در نهایت او دست از این اعمال برداشته و برای رسیدن به خواسته هایش، رفتار مناسب تری اتخاذ میکند.
3️⃣ یاد بدهید
🔻به جای عذرخواهی از کسی که مدام قهر میکند به او بفهمانید که باید مسئولیت احساسات خود را به عهده بگیرد و همچنین باید به حضورتان احترام بگذارد.
🔻 وقتی او متوجه شود روش های کنترل کننده اش روی شما موثر نیست، احتمالا دست از این نوع برخوردها و رفتارهای تحقیرکننده اش برمیدارد و با شما به گونهای دیگر رفتار میکند.
4️⃣ رهایش کنید
🔻گاهی اوقات رها کردن کسی که مدام قهر میکند بهترین راه حل برای آرامش است. در دوستي با چنین فردی تجدید نظر کنید.
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
═══✼🍃🕊🦋💞🦋🕊🍃✼
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
#خواستگاری، محرمانه باشد
مراسم خواستگاری اولیه، در حد ممکن، باید خصوصی و محرمانه باشد؛ بدین معنی که غیر از دو خانواده پسر و دختر، افراد دیگری، نباید از موضوع خواستگاری مطلع شوند و به قول معروف، بهتر است از ابتدا قضیه خواستگاری را جار نزنند و بر سر زبانها نیندازند؛ تا اگر - به هر دلیلی - توافقی حاصل نشد، یا طرفین همدیگر را نپسندیدند و ازدواج پا نگرفت، افراد به گمانه زدنهای بی مورد و بی دلیل نپردازند؛ زیرا گاهی با مطرح شدن احتمالات بی اساس و غیرواقعی و تهمت زدنهای مختلف، زمینه کاهش اعتبار فردی و خانوادگی یکی از دو طرف به وجود می آید و باعث لطمه زدن به آبروی اجتماعی افراد و خانواده ها می شود؛ مثلاً می گویند: لابد در دختر یا پسر عیبی بوده که او را نپسندیده اند و ازدواج سر نگرفته است و با تبدیل کردن کاه به کوه و بزرگنمایی موضوعی فرعی آینده یکی از دو طرف را خراب میکنند و چه بسا شایعه سازیهای دیگری را به دنبال داشته باشد و زمینة توافقهای موارد بعدی را نیز از بین ببرد و به طور کلی، به اعتبار و آبروی حداقل یکی از دو خانواده، لطمه وارد می شود.هنگام خواستگاری فقط پدر و مادر و پسر با هم بروند ( یا جایگزین پدر و مادر و قیم پسر این کار را در غیاب والدین انجام می دهند.)❤️
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
🌺🍃🌸🌷🌼🌷🌸🍃🌺
#انچه_مجردان_باید_بدانند
🔹همانم که میگویم 🔹
(بیان عیبها در خواستگاری)
❓پسری دارم که ده پانزده سال معتاد بود. الآن شش سال است که به طور کامل ترک کرده و حتّی سیگار هم نمیکشد. حالا اگر برای خواستگاری اقدام کردیم، آیا باید به خانوادۀ طرف مقابل بگوییم یا نه؟
🔰بیان صادقانه، بهترین کار
✅ ما به تمام خانوادهها توصیه میکنیم: اگر عیب یا بیماری خاصّی در فرزندتان وجود دارد که در تصمیمگیری طرف مقابل شما اثر میگذارد، حتماً صادقانه بیان کنید.
🚫یکی از مواردی که احساسات پدرانه و مادرانه، در حقّ فرزندان خیانت میکند، همین جاست.
📛اگر عیبی را که فرزندتان دارد، قبل از ازدواج نگویید، به احتمال زیاد پس از ازدواج معلوم خواهد شد. در این صورت، علاوه بر اینکه زندگی یک نفر دیگر را خراب کردهاید، زندگی فرزند خودتان نیز صدمه خواهد دید.
⁉️خود شما نسبت به کسی که عیبی داشته و به شما نگفته، چه احساسی خواهید داشت؟ آیا در ذهنتان فکر نمیکنید این شخص شما را فریب داده است؟ آیا میتوانید با او به عنوان یک انسان صادق رفتار کنید؟
❌نگفتن عیب، نه تنها مشکلی را حل نمیکند؛ بلکه مشکل را صد چندان میکند.
⚠️صرف ازدواج کردن که مهم نیست. شما باید در فکر یک ازدواج موفّق برای فرزندتان باشید. البتّه این حرفها خطاب به خود جوانان هم هست که در جلسۀ خواستگاری، حتماً در بارۀ بیماریها و عیبهایی که در وجودتان هست، صحبت کنید تا طرف مقابل با چشمی باز و اطّلاعاتی کامل، تصمیم بگیرد.
⬅️ کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند
═══✼🍃🕊🦋💞🦋🕊🍃✼
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
🍂❤🍂
#سیاست_های_زنانه
💕میخوام رفتارهای بد شوهرم از بین بره ...
رفتارهای خوبش بیشتر بشه ... وای چه کنم آخ چه کنم ...
یکی از مواردی که آقایون تشنه اون هستند تایید شدنه ... تایید ... تحسین .... البته نه واسه همه چیز ها ... بلکه فقط و فقط برای موارد مثبت ...
👈🏻 مثلا نون خریده؛ وااای دستت درد نکنه لطف کردی،چه حالی میده نون تازه.
👈🏻 مثلا استکان چای رو که نوش جان کرده گذاشته تو ظرفشویی؛ عزیزم دستت درد نکنه لطف کردی
👈🏻 گاهی بعد خرید دستشو ببوسید
👈🏻 گاهی وقتی خونه میاد حتی اگه دیر؛ بپرید هوا بگید آخ جون شوهرم اوووومد شوهرم اوووومد
👈🏻 از طرز صحبت کردنش، از خوش برخوردیش با بقیه، از خنده هاش
👈🏻 از قد و بالاش، از شونه زدن هاش، اگه هدیه میخره از هدیه دادن هاش
👈🏻 وقتی ازتون تشکر میکنه تاییدش کنید، وقتی خوشحالتون میکنه تشکر کنید، وقتی ناهار یا شام میاد خونه
☺️ بعد از دو سه هفته اجرای این کار متوجه میشید که خودش کارهای مثبتش رو بیشتر میکنه و کارهای منفی رو کمرنگ میکنه ... بدون اینکه مستقیم چیزی بهش گفته باشید
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
─═इई🍃❤️ ⃟ 🍃ईइ═─
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
🍁🍂❤
❤
🍂
مشاهده پیام مشکوک در گوشی همسر!!
🏷 قبل از هر اقدامی از صحت اینکه همسر شما مخاطب این پیامک بوده مطمئن شوید.
🏷 با فرض درست بودنه ذهنیت شما درباره ی همسرتان، احساساتی بودنه محتوای این پیامک می تواند گویای یک نکته ی مهم باشد: به این معنی که جای خالی عواطف در رابطه ی شما و همسرتان احساس می شود.
🏷چاره این است که به دنبال بازسازی روابط عاطفی خود با همسرتان باشید. تلاش هایی که تاکنون داشته اید کافی نبوده و باید بیشتر به همسرتان توجه کنید.
🏷 از علنی شدن این رابطه با دعوا و مرافه بپرهیزید زیرا خیلی از مردها پس از پی بردن رابطه توسط همسرشان مصرتر خواهند شد.
🏷به جای قهر و دعوا و شکایت با تحمل فشار روانی به خود و زندگی تان فکر کنید و عرصه را برای میهمان ناخوانده باز نکنید.
❤
🍂
🍁
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
#سیاست_های_رفتاری
💕با چشمغره او را از کاری منصرف میکنید؟
#همسرتان در مهمانی مشغول صحبت است و شما احساس میکنید که نباید آن حرف را بیان کند. احتمالا اولین راهی که برای متوجه کردن او امتحان میکنید، چشمغره رفتن یا زدن پا به پای اوست.
👈اگر شما با چشمغره یا تهدید کردن غیرکلامی همسرتان، او را از انجام دادن یک کار یا گفتن یک حرف منصرف میکنید، شما یک همسرآزار هستید.
بسیاری از ما از کودکی با چنین رفتارهایی بزرگ شدهایم و این رفتار را از همکارمان گرفته تا فرزندمان، به همه تحویل میدهیم. اما وقت آن است که بدانیم این حرکت غیرکلامی در گروه خشونت رفتاری جا میگیرند و با حضورشان میتوانند به زندگی مشترک و روابط اجتماعی ما آسیب برسانند.
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند
─═इई🍃❤️ ⃟ 🍃ईइ═─
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
#یواشکی_باهم
💃بدانید که شما یک پرنسس هستید.
🧖♀ اعتماد به نفستان را نشان دهید.
🙋♀ آقایان از دیدن اطمینانی که به خودتان و رابطه جنسیتان دارید خیلی خوشحال می شوند.
🧚♀ مردها خیلی دوست دارند که زنها به خودشان مطمئن باشند.
👸اگر هنوز باور ندارید که یک پرنسس هستید، سعی کنید لباسهایی بپوشید که اعتماد به نفستان را بالا می برد و رابطه جنسیی تر نشانتان می دهد.
🧚♂ مرتب آرایشگاه بروید، ناخن هایتان را درست کنید و مدام این جمله را با خودتان تکرار کنید که یک پرنسس جذاب هستید تا زمانیکه شکل واقعیت برایتان بگیرد.
💁♀ فقط یادتان باشد که کارهایی بکنید که احساسی خوب به شما بدهد و اعتماد به نفستان را بالاتر ببرد.
💆♀ یک سرگرمی برای خودتان داشته باشید. اینکار باعث می شود اعتماد به نفستان تقویت شود.
💞 همینطور به مردها نشان می دهد که به جز رابطه علایق دیگری هم دارید.
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
1_2883412885.mp3
3.34M
#موزیک_ناب
🎼 #مرتضی_پاشایی
🎙#یکی_هست
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
کانال زوج خوشبخت و تربیت فرزند❤
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ ✿❀بِسْـمِـ الرَّبِ الشُّہَــداءِ وَالصِّدیـقین ✿❀ ✿❀رمان #واقعی ✿❀ #زندگینامہ_شہیدایوب_ب
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿
✿❀بِسْـمِـ الرَّبِ الشُّہَــداءِ وَالصِّدیـقین ✿❀
✿❀رمان #واقعی
✿❀ #زندگینامہ_شہیدایوب_بلندے
✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵
✿❀قسمت #شانزدهم
مامان #جهیزیه_ام را توی یکی از دو اتاق خانه جا داد. دیگر #چادر از سر زهرا و شهیده نیفتاد...
✨ایوب خیلی #مراعات می کرد.✨
وقتی می فهمید از این اتاق می خواهند بروند آن اتاق، #چشم_هایش را می بست و می گفت:
_ "بیایید رد شوید نگاهتان نمی کنم."
حالا غیر از آقا جون و مامان، رضا و زهرا و شهیده هم شیفته اش شده بودند😍 و حتی او را از من بیشتر دوست داشتند.
صدایش می کردند:
"داداش ایوب"
خواستم ساکتشان کنم که دیدم ایوب نشسته کنار دیوار و بچه ها دورش نشسته اند.
ایوب می خواند:😁
_ "یک حاجی بود، یک گربه داشت."
بچه ها دست می زدند و از خنده ریسه می رفتند. 😂😂👏👏😂
و ایوب باز می خواند..☺️
💞🌷💞
کار مامان شده بود گوش تیز کردن،.. صدای بق بق #یا_کریم🕊 را که می شنید، بلند می شد و بی سر و صدا از روی پنجره #پرشان_میداد.
#وانتی_ها 🚛که می رسیدند سر کوچه، قبل از اینکه توی بلندگو هایشان داد بکشند:
"آهن پاره، لوازم برقی...."
مامان خودش را به آنها می رساند می گفت:
_مریض داریم و آنها را چند کوچه بالاتر می فرستاد.
برای بچه های محله هم #علامت گذاشته بود.
همیشه توی کوچه #شلوغ بود.
وقتی مامان دستمالی را از پنجره آویزان می کرد، بچه ها #می_فهمیدند حال ایوب #خوب است و می توانند سر و صدا کنند.
#دستمال را که برمی داشت، یعنی ایوب خوابیده یا حالش خوب نیست😔
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿
✿❀بِسْـمِـ الرَّبِ الشُّہَــداءِ وَالصِّدیـقین ✿❀
✿❀رمان #واقعی
✿❀ #زندگینامہ_شہیدایوب_بلندے
✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵
✿❀قسمت #هفدهم
یک بار ایوب داد و بیداد🗣 راه انداخته بود،
زهرا و شهیده ایستاده بودند و با نگرانی😨 نگاهش می کردند.
ایوب داد زد:
_ "هرچه میگویم نمی فهمند، بابا جان،
#هواپیماهای دشمن آمده."
به مگسی که دور اتاق می چرخید اشاره کرد.🗣👆
_آخر من به تو چه بگویم؟؟ #بسیجی لا مذهب چرا کلاه سرت نیست؟ اگر تیر بخوری و طوریت بشود، حقت است.
دستشان را گرفتم و بردم بیرون.
توی کمدمان خرت و پرت زیاد داشتیم، کلاه هم پیدا می شد.
دادم که سرشان بگذارند.
#هرسه #باکلاه روبرویش نشستیم تا آرام شد. 😔😥😔
توی همین چند ماه تمام #مجروحیت های ایوب خودش را نشان داده بود....
حالا می شد #واقعیت پشت این #ظاهر نسبتا سالم را فهمید.
جایی از بدنش نبود که سالم باشد.
حتی #فک_هایش قفل می کرد؛ همان وقتی که موج گرفتش، وقتی که بیمارستان بوده با نی به او آب و غذا می دادند.
بعد از مدتی از خدمه بیمارستان خواسته بودند که با زور فک ها را باز کنند، فک از جایش در می رود.
حالا بی دلیل و ناگهان فکش قفل می شد.
حتی، وسط مهمانی،😥 وقتی قاشق توی دهانش بود،...
دو طرف صورتش را می گرفتم.
دستم را می گذاشتم روی برآمدگی روی استخوان فک و ماساژ می دادم.
فک ها آرام آرام از هم باز می شدند و توی دهانش معلوم می شد.
بعضی مهمان ها #نچ_نچ می کردند و بعضی #نیشخند می زدند و سرشان را تکان می دادند.
می توانستم صدای "آخی" گفتن بعضی ها را به راحتی بشنوم.😔
باید #جراحی می شد.
دندان های عقب ایوب را کشیدند؛ همه #سالم بودند. سر یکی از استخوان های فک را هم تراشیدند.
دکتر قبل از عمل گفته بود که این جراحی حتما عوارض هم دارد.
و همینطور بود.
بعد از عمل ابروی راستش حالت افتادگی پیدا کرد.
#صورت ایوب چند بار جراحی شد تا به حالت عادی برگردد، ولی نشد.
#عضله_بالای_ابرویش را برداشتند و ابرو را ثابت کردند...
وقتی می خندید یا اخم می کرد..، ابرویش تکان نمی خورد و پوستش چروک نمی شد
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿
✿❀بِسْـمِـ الرَّبِ الشُّہَــداءِ وَالصِّدیـقین ✿❀
✿❀رمان #واقعی
✿❀ #زندگینامہ_شہیدایوب_بلندے
✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵
✿❀قسمت #هجدهم
کنار هم نشسته بودیم...
ایوب آستینش را بالا زد و بازویش را نشانم داد:
_ "توی کتفم، نزدیک عصب یک #ترکش است. دکتر ها می گویند اگر خارج عمل کنم بهتر است. این بازو هم چهل تکه شد بس که رفت زیر تیغ جراحی."
به دستش نگاه می کردم
گفت:
_ "بدت نمی آید می بینیش؟؟"
بازویش را گرفتم و بوسیدم:
_ باور نمی کنی ایوب، هر جایت که مجروح تر است برای من قشنگ تر است.☺️
بلند خندید😁
دستش را گرفت جلویم:
_ "راست می گویی؟ پس یا الله ماچ کن"
سریع باش.😉😘
💞🌷💞🌷
.
چند روز بعد کارهای اعزامش درست شد و از طرف جهاد برای درمان رفت #انگلستان.🛫🇬🇧
من هم با یکی از دوستان ایوب و همسرش رفتم #شاهرود.
مراسم بزرگی آنجا برگزار می شد.
#زیارت_عاشورا می خواندند که خوابم برد.
💤توی خواب #امام_حسین را دیدم.
امام گفتند:
"تو بارداری ولی بچه ات مشکلی دارد."
توی خواب شروع کردم به گریه و زاری😭
با التماس گفتم:
"آقا من برای #رضای_شما #ازدواج کردم، برای رضای شما این #مشکلات را تحمل می کنم، الان هم شوهرم #نیست، تلفن بزنم چه بگویم؟ بگویم بچه ات ناقص است؟"
امام آمد نزدیک روی دستم دست کشید و گفت: "خوب میشود"💤
بیدار شدم.
#یقین کردم #رویایم_صادقه بوده، بچه دار شدیم و بچه نقصی دارد. حتما هم خوب می شود چون امام گفته است.
رفتم مخابرات و زنگ زدم به ایوب
تا گفتم خواب امام حسین را دیده ام زد زیر گریه😭
بعد از چند دقیقه هم تلفن قطع شد.
دوباره شماره را گرفتم.
برایش خوابم را تعریف نکردم. فقط خبر بچه دار شدنمان را دادم.
با صدای بغض آلود گفت:
_ "میدانم شهلا، بچه پسر است، اسمش را می گذاریم #محمد.😢
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿
✿❀بِسْـمِـ الرَّبِ الشُّہَــداءِ وَالصِّدیـقین ✿❀
✿❀رمان #واقعی
✿❀ #زندگینامہ_شہیدایوب_بلندے
✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵
✿❀قسمت #نوزدهم
نیت کرده بودیم که اگر خدا به اندازه یک تیم فوتبال⚽️☺️ هم به ما پسر داد، اول اسم همه را #محمد بگذاریم.
گفتم
_بگذاریم محمد حسین؛ به خاطر خوابم... اما تو از کجا میدانی پسر است؟
جوابم را نداد.
چند سال بعد که #هدی را باردار شدم هم می دانست فرزندمان #دختر است.
مامان و آقاجون کنارم بودند، اما از این #دلتنگیم برای ایوب کم نمی کرد.😒💔
روزها با گریه😢 می نشستم شش هفت برگه امتحانی برایش می نوشتم، ولی باز هم روز به نظرم کشدار و تمام ناشدنی بود.
📞تلفن می زد
همین که صدایش را شنیدم، بغض گلویم راگرفت.
_"سلام ایوب"😢
ذوق کرد. گفت:
✨_ "صدایت را که می شنوم، انگار همه دنیا را به من داده اند"😊
زدم زیر گریه
_ "کجایی ایوب؟پس کی برمیگردی؟"😭میدانی چند روز است از هم دوریم؟ من حساب دقیقش را دارم. دقیقا بیست و پنج روز.
حرفی نزدم.
صدای گریه ام را می شنید.
✨_ شهلا ولی دنیا خیلی کوچک تر از آن است که تو فکرش را می کنی. تو فکر میکنی من الان کجا هستم؟
با گریه گفتم:
_ "خب معلومه، تو انگلستانی، من تهران
خیلی از هم دوریم ایوب.😢
_ نه شهلا، مگر همان ماهی🌙 که بالای سر تو است بالای سر من نیست؟ همان خورشید،☀️ اینجا هم هست. هوا، همان هوا و زمین، همان زمین است.
اگر اینطوری فکر کنی، خیالت راحت تر می شود. بیا شهلا از این به بعد سر ساعت یازده شب🕚 هر دو به #ماه نگاه کنیم. خب؟
تا یازده شب را هر به هر ضرب و زوری گذراندم.
شب رفتم پشت بام و ایستادم به تماشای ماه...
حالا حتما ایوب هم خودش را رسانده بود کنار پنجره ی اتاقش توی بیمارستان و ماه را نگاه میکرد.
زمین🌎 برایم یک توپ گرد کوچک شده بود ک می توانستم با نگاه به ماه از روی آن بگذرم...
و برسم به ایوبم به مَردم...💞
.
نامه اش از انگلیس رسید.
_"خب بچه دار شدنمان چشمم را روشن کرد.#همسر عزیزم شرمنده که در این وضع در کنارت نیستم. تو خوب میدانی که نبودنم بی علت نیست و اینجا برای #درمان هستم. خیلی #نگران_حالت هستم. من را از خودت بی خبر نگذار. امیدوارم همیشه زنده و سالم باشی و سایه ات بالای سرم باشد. گفته بودی از زایمان می ترسی. نگران نباش، فقط به این فکر کن که موجودی زنده از تو متولد می شود."
بعد از دو ماه ایوب برگشت.
از ریز و درشت اتفاقاتی که برایش افتاده بود، تعریف می کرد.
می گفت:
_"عادت کرده ام مثل پروانه دورم بگردی، همیشه کنارم باشی. توی بیمارستان با ان همه پرستار و امکانات راحت نبودم"
با لبخند نگاهش کردم.تکیه داد به پشتی
_ شهلا ؟.. این خانم ها موهایشان خود به خود رنگی نیست، هست؟؟؟؟؟؟
چشم هایم را ریز کردم.
+ چشمم روشن!! کدام خانم ها؟😬
_ خانم های اینجا و آنجا که بودم.
خنده ام گرفت.😄
+ نخیر مال خودشان نیست، رنگشان می کنند.
_ خب، تو چرا نمی کنی؟
+ چون خرج داره حاج آقا.☹️
فردایش از ایوب پول گرفتم و موهایم را رنگ کردم.
خیلی خوشش آمد
گفت:
_ "قشنگ شدی، ولی نمی ارزد شهلا..."
آخر دو برابر ازش پول گرفته بودم.
چیزی نگذشت که ثبت نام کرد برود #جبهه
+ کجا ب سلامتی؟
_ میروم منطقه...
+ بااین حال و روزت؟ آخه تو چه به درد جبهه میخوری؟ با این دست های بسته.😕
_ سر برانکارد رو که میتونم بگیرم.
از همان #روزاول میدانستم به کسی #دل_میبندم که به چیز #باارزش_تری دل بسته است.
و اگر #راهی پیدا کند تا به آن برسد نباید #مانعش بشوم.
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿
✿❀بِسْـمِـ الرَّبِ الشُّہَــداءِ وَالصِّدیـقین ✿❀
✿❀رمان #واقعی
✿❀ #زندگینامہ_شہیدایوب_بلندے
✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵
✿❀قسمت #بیستم
موقع به دنیا آمدن #محمدحسین، آقاجون و مامان، من را بردند بیمارستان🏥محمد حسین که به دنیا آمد...
#پایش کمی انحراف داشت. دکتر گچ گرفت و خوب شد.💤😊
دکترها چند بار سفارش کرده بودند که اگر امکانش را داریم،..
برای ❤️قلب ایوب❤️ برویم خارج ترکش توی سینه ایوب خطرناک بود.
#خرج عمل قلب خیلی زیاد بود.
آنقدر که اگر #همه_زندگیمان را میفروختیم، باز هم کم می آوردیم.
اگر ایوب تعهد نامه اش را امضا می کرد، #بنیاد خرج سفر را تقبل می کرد. ایوب قبول نکرد.
گفت:
" وقتی میخواستم #جبهه بروم، امضا #ندادم. برای #نمازجمعه هایی که رفتم هم همینطور وقتی توی #هویزه و #خرمشهر هم محاصره بودید، هیچ کداممان #تعهد نداده بودیم که #مقاومت کنیم. با #اراده خودمان ایستادیم."
فرم را نگاه کردم،..
از امضا کننده برای شرکت در راه پیمایی ها و نماز جمعه و همینطور پناهنده نشدن آنجا تعهد می گرفت.
#خانه و #زندگی را فروختیم. این بار برای عمل دستش، #من و #محمدحسین هم همراهش رفتیم.
توی #فرودگاه 🛫کنار ساکش🎒 نشسته بودم که ایوب آمد کنارم آرام گفت:
_"این ها خواهر برادرند"
به زن و مردی اشاره کرد که نزدیک می شدند. به هم سلام کردیم.
_ بنده های خدا زبان بلد نیستند. خواهرش ناراحتی قلبی دارد. خلاصه تا انگلیس همسفریم.
ایوب هم انگلیسیش خوب بود و هم زود جوش بود.
برایش فرقی نمی کرد #ایران باشیم یا #کشورغریب.
همین که از پله های هواپیما پایین آمدیم. گفت:
_"شهلا خودت را آماده کن که اینجا هر صحنه ای را ببینی. خودت را کنترل کن."
لبخند زد😊
- من که گیج می شوم ،وقتی راه میروم نمی دانم کجا را نگاه کنم؟ جلویم خانم های آنچنانی💄 و پایین پایم، مجله های آنچنانی📰
روز تعطیل رسیده بود و نمی شد دنبال خانه بگردیم...
با همسفرهایمان #یک_اتاق را گرفتیم و بینش یک #پرده زدیم.
فردایش توی #یک_ساختمان #دواتاق گرفتیم.
ساختمان پر از ایرانی هایی بود که هرکدام به علتی آنجا بودند.
همسفرهایمان گفتند اتاق را زنانه مردانه کنیم؛ خواهرش با من باشد و برادر با ایوب.
ایوب آمد.نزدیک من و گفت:
_ "من این جوری نمیخواهم شهلا. دلم می خواهد پیش شما باشم."
+ خب من هم نمیخواهم، ولی رویم نمی شود. آخه چه بگوییم؟؟
ایوب #محمدحسین را #بهانه کرد و پیش خودمان ماند.☺️
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️