🔶 از معجزات زیارت عاشورا
مرحوم آیت الله دستغیب در کتابش می فرمایند :
☘✨علامه شیخ حسن فرید گلپایگانی از استاد خود مرحوم آیة اللّه شیخ عبدالکریم حائری یزدی نقل فرمود:
☘✨ اوقاتی که در سامراء مشغول تحصیل علوم دینی بودم اهالی سامراء به بیماری وباء و طاعون مبتلا شدند و همه روزه عده ای می مردند روزی به همراه جمعی از اهل علم در منزل استادم مرحوم سیّد محمّد فشارکی بودیم، ناگاه میرزا محمّد تقی شیرازی تشریف آوردند و صحبت از بیماری وباء شد که همه در معرض خطر مرگ هستند.
🌾✨مرحوم میرزا فرمود:
اگر من حکمی بدهم آیا لازم است انجام شود یا نه ؟
همه اهل مجلس تصدیق نمودند که بلی .
☘✨سپس فرمود:
من حکم می کنم که شیعیان ساکن سامراء از امروز تا ده روز همه مشغول خواندن زیارت عاشوراء شوند و ثواب آنرا هدیه روح شریف نرجس خانم والده ماجده حضرت حجة بن الحسن (عج) نمایند تا این بلاء از آنها دور شود اهل مجلس این حکم را به تمام شیعیان رساندند و همه مشغول زیارت عاشوراء شدند.
☘✨از فردای ختم، تلف شدن شیعه متوقف شد و همه روزه غیر شیعی ها می مردند به طوریکه بر همه آشکار گردیده برخی از آنها از آشناهای خود از شیعه ها پرسیدند: سبب اینکه دیگر از شما تلف نمیشوند چیست ؟
🌾✨به آنها گفته بودند:
زیارت عاشوراء، آنها هم مشغول شدند و بلاء از آنها هم بر طرف گردید.
☘✨علامه فرید فرمودند:
وقتی گرفتاری سختی برایم پیش آمد فرمایش آن مرحوم بیادم آمد و از اول محرم سرگرم زیارت عاشوراء شدم روز هشتم بطور خارق العاده برایم فرج شد.
📚داستان های شگفت، مرحوم آیت الله دستغیب
#داستان
#زیارت_عاشورا
#امام_حسین
@zolaakahkam
🧡✨🧡
✍ حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
گویند: روزی ابلیس ملعون خواست
با فرزندانش از جایی به جای دیگر
نقل مکان کند، خیمهای را دید، و گفت:
اینجا را ترک نمیکنم
تا آنکه بلایی بر سر آنان بیاورم.
به سوی خیمه رفت و دید گاوی به
میخی بسته شده و زنی را دید
که آن گاو را میدوشد،
بدان سو رفت و میخ را تکان داد.
با تکان خوردن میخ، گاو ترسید و به هیجان
درآمد و سطل شیر را بر زمین ریخت و پسر
آن زن را که در کنار مادرش نشسته بود
لگدمال کرد و او را کشت.
مادر بچه با دیدن این صحنه عصبانی شد
و گاو را با ضربه چاقو از پای درآورد و او را
کشت.
شوهر آن زن آمد و با دیدن فرزند کشته
شده و گاو مرده، همسرش را زد و او را
طلاق داد.
سپس خویشاوندان زن آمدند و آن مرد را
زدند، و بعد از آن نزدیکان آن مرد آمدند و
همه با هم درگیر شدند و جنگ و دعوای
شدیدی به پا شد!!
فرزندان ابلیس با دیدن این ماجرا تعجب
کردند و از پدر پرسیدند: ای وای، این چه
کاری بود که کردی؟!
ابلیس گفت:
کاری نکردم فقط میخ را تکان دادم.
❣بیشتر مردم فکر میکنند کاری
نکردهاند، در حالی که نمیدانند چند
کلمهای که میگویند و مردم می شنوند،
سخن چینی است.
مشکلات زیادی را ایجاد میکند.
آتش اختلاف را بر میافروزد.
خویشاوندی را بر هم میزند.
دوستی و صفا صمیمیت را از بین میبرد.
کینه و دشمنی میآورد.
طراوت و شادابی را تیره و تار میکند.
دلها را میشکند.
بعدا کسی که اینکار را کرده فکر میکند
کاری نکرده است فقط میخ را تکان داده
است!
قبل از اینکه حرفی را بزنی، مواظب
سخنانت باش !
مواظب باش میخی را تکان ندهی !
😱در آخر سخن چینی حرام شرعی میباشد و قابل توجیه نیست😱
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @zolaalahkam
33.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
علامه طباطبایی رحمت الله علیه خاطرهای را از حضور در وادی السلام نقل میکند بسیار جالب است
#علامه
#احکام
#امام_زمان
#داستان
#ایران
@zolaalahkam
🔆💠🔅💠﷽💠🔅
💠🔅💠🔅
🔅💠🔅
💠
#پست_ویژه #ره_توشه
❤️ ره توشه دنیا و آخرت ❤️
👌 ابراهیمبـنادهم گوید: همـراه قافلهای در صحـرا و بیابان بـودم که بـرای قضای حاجت از قافله فاصله گرفتـم. ناگهان چشمم به کودکی افتاد که در حال راه رفتـن بـود.
👌 پیـش خودم گفتـم: سبحان الله! این کودک در صحرای بی آب و علف چه میکند! نزدیک شده و بر او سلام گفتم، پاسخ مرا داد؛ پـرسیـدم: به کجـا میروی؟ او گفت: «به سـوی خـانه پـروردگارم».
👌 گفتم: عزیزم، تو کـودک هستی؛ نه حج واجبی بر تـو هست و نه مستحبی.
او گفت: «ای پیرمرد! آیا نـدیدهای کودکانـی که از مـن کـوچکتر بودهاند و از دنیا رفتهاند؟».
👌 گفتم: توشه و مرکبت کجاست؟
گفت: «تـوشهام تقـوای من است، مـرکب مـن دو پایم و هدفم مـولایـم».
👌 گفتم: غذایی همراهت نمیبینـم!
او پاسخ داد: «ای شیخ، آیا پسندیده است که کسی تو را دعوت کند، آنگاه غذا از خانه برداری؟!».
👌 گفتم: نه.
پس گفت: «آنکـس که مرا به خانهاش دعوت کـرده، اوست که سیرم کند و سیرابـم گـردانـد».
👌 گفتم: بیا و همراه مـن سـوار شـو تا به حج برسـی.
گفت: «از ما تلاش در راه رفتـن و از او ما را رساندن؛ آیا فرمایـش خدا را نشنیدهای که میگـوید:
«و کسانـی که در راه ما تلاش کـردنـد، راههایمـان را به آنها نشـان میدهیـم و به تحقیق که خداوند با نیکوکاران است».
🍃 ابراهیمبنادهم گوید: گرماگرم صحبت بـودیـم که جوانی خـوشسیما در حالـی از راه رسید که پیراهـن سفیدی بر تـن داشت. دست به گردن آن پسـر انـداخت و به او سلام کـرد. مـن به طـرف آن جـوان رفتـم و عرضه داشتـم: به حقّ آنکسـی که خلق تـو را نیکـو گردانیـد، این پسر کیست؟
🍁 گفت: آیا او را نمـیشناسـی؟ ایـن علـیبنالحسیـن، فرزند علیبـنابیطالب است. بلافاصله آن جوان را رها کردم، به طرف آن پسر رفتم و گفتـم: به پدرانت تـو را سوگند میدهم! بگو این جوان کیست؟
او گفت: «ایـن برادرم خضر است که هر روز نزد ما میآید و بر ما سلام میکند».
👌 به حضرت عرض کردم: تو را به حقّ پدرانت قسم میدهـم که به مـن خبر بدهی چگونه ایـن دشت و بیابان را بدون تـوشه پشت سر میگذاری؟
ایشان پاسخ داد: «ایـن راه را با توشه طی میکنـم و امّا توشه راهم چهار چیز است:
1️⃣ تمام دنیا در نظر و زیـر سلطه خـدا میبـاشـد.
2️⃣ تمـامـی خلق، بندگان خدا و کنیزان و خانـواده او هستند.
3️⃣ تمام رزق و روزی را به دست او میبینـم.
4️⃣ فقط قضـا و مشیّت الهی را در تمام زمیـن قـابل نفـوذ میدانـم.
👌 گفتـم: عجب تـوشهای داری! تـو ای زینالعابدین، با ایـن تـوشه از گذرگاههای آخرت عبور میکنی، چه رسد به گذرگاههای دنیا.
🔻 خصائص الأئمه، سید رضی، ص۴۸.
#داستان
#امام_زمان
#امام_سجاد
@zolaalahkam
✨﷽✨
✍مـردی نـزد عالمی از پــدرش شڪایت ڪرد.
گفت: پدرم مرا بسیار آزار میدهد.
پیــر شده است و از من میخواهد یڪ روز در مزرعه گندم بڪارم روز دیگر میگوید پنبه بڪار و خودش هم نمیداند دنبال چیست؟
مرا با این بهانهگیریهایش خسته ڪرده است...
بگو چه ڪنم؟
عالم گفت: با او بساز.
گفت: نمیتوانم.!
عالم پـرسید: آیا فرزنـد ڪوچڪی در خانه داری؟
گفت: بلی.
گفت: اگر روزی این فرزند دیوار خانه را خراب ڪند آیا او را میزنی؟
گفت: نه، چون اقتضای سن اوست.
آیا او را نصیحت میڪنی؟
گفت: نه چون مغزش نمیرود و ...
گفت؛ میدانـــی چرا با فــرزندت چنین برخورد میڪنی؟!
گفت: نه.
گفت: چون تو دوران ڪودکی را طی ڪردهای و میدانی ڪودڪی چیست، اما چون به سن پیری نرسیدهای و تجربهاش نڪردهای، هرگز نمیتوانی اقتضای یڪ پیر را بفهمی!!
"در پـیـری انـســان زود رنــج میشــود، گوشهگیر میشود، عصبی میشود، احساس ناتوانی میڪند و ...
"پس ای فرزند برو و با پدرت مدارا ڪن اقتضای سن پیری جز این نیست."
.
•┈┈•✾•🌿🖌🕯📖☕️🌿•✾•┈┈•
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
#داستان
#احکام
#وعده_صادق
#امام_زمان
#حجاب
#امر_به_معروف
#طرح_نور
@zolaalahkam
🟣غیرت و حیا چه شد؟
شیخ بهاءالدین عاملی در یکی از کتاب های خود مینویسد:
«روزی زنی نزد قاضی شکایت کرد که پانصد مثقال طلا از شوهرم طلب دارم و او به من نمیدهد. قاضی شوهر را احضار کرد. سپس از زن پرسید: آیا شاهدی داری؟
زن گفت: آری، آن دو مرد شاهدند.قاضی از گواهان پرسید: گواهی دهید که این زن پانصد مثقال از شوهرش طلب دارد.
گواهان گفتند: سزاست این زن نقاب صورت خود را عقب بزند تا ما وی را درست بشناسیم که او همان زن است. چون زن این سخن را شنید، بر خود لرزید!
شوهرش فریاد برآورد شما چه گفتید؟برای پانصد مثقال طلا، همسر من چهره اش را به شما نشان دهد؟! هرگز! هرگز! من پانصد مثقال را خواهم داد و رضایت نمیدهم که چهرهی همسرم درحضور دو مرد بیگانه نمایان شود.
چون زن آن جوانمردی و غیرت را از شوهر خود مشاهده کرد از شکایت خود چشم پوشید و آن مبلغ را به شوهرش بخشید.»
چه خوب بود که آن مرد با غیرت، جامعه امروز ما را هم میدید که چگونه رخ و ساق به همگان نشان میدهند و شوهران و پدران و برادرانشان نیز هم عقیده آنهایند و در کنارشان به رفتار آنان مباهات می کنند
#داستان
#احکام
#حجاب
@zolaalahkam
7.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 گاهی یک نوشته و گاهی یک صدا میتواند یک زندگی را تغییر دهد.
شاید استاد علیصفاییحائری را بشناسی. او با گرمی صدایش که از گرمای دلش برآمده، حرفهایی دارد برای تو، حرفهایی که حتی در کتابها و نوشتههایش پیداست.
چون او نه اهل نصیحت است و نه اهل تکرار دانستهها.
🌱 اگر میخواهی نگاهت به خدا و زندگی، عاشقانهتر و پُرمعناتر باشد این کانال را پیشنهاد میکنیم
#داستان
لینک کانال👇🏻
@zolaalahkam
📚 داستان کوتاه
🚨گفتگوی دو جنین برای اثبات وجود خدا
✍دو تا بچه بودن توی شکم مادر،
اولی میگه تو به زندگی بعد زایمان اعتقاد داری؟
🔸دومی : آره حتما یه جایی هست که میتونیم راه بریم شاید با دهن چیزی بخوریم.
🔹اولی : امکان نداره،
ما با جفت تعذیه میشیم، طنابشم انقد کوتاهه که به بیرون نمیرسه، اصلا اگه دنیای دیگه هم هست چرا کسی تا حالا از اونجا نیومده بهمون نشونه بده.
🔸دومی : شاید مادرمونم ببینیم،
🔹اولی مگه تو به مامان اعتقاد داری؟
اگه هست پس چرا نمیبینیمش؟
🔸دومی : به نظرم مامان همه جا هست، دور تا دورمونه.
🔹اولی : من مامانو نمیبینم پس وجود نداره.
🔸دومی : اگه ساکت ساکت باشی صداشو میشنوی و اگه خوب دقت کنی حضورشو حس میکنی.
🚨مثل دنيای امروز ما و خدايی كه همين نزديكيست.
#وعده_صادق
#داستان
@zolaalahkam
داستان
🌿پادشاهی درویشی رابه زندان انداخت
نیمه شب خواب دید که بیگناه است
پس او را آزاد کرد
پادشاه گفت حاجتی بخواه
درویش گفت :وقتی خدایی دارم
که نیمه شب تو را بیدار میکند
تا مرا از بند رها کنی!!!
نامردی نیست که از دیگری
حاجت بخواهم؟
💚آنکه کارهای خود را به خدا بسپارد، همواره در زندگی به آرامش برسد.
امام صادق علیه السلام 💚
آنکه کارهای خود را به خدا بسپارد
همواره در زندگی به آرامش میرسد
#فاطمیه
#وعده_صادق
#سوریه
#داستان
@zolaalahkam