eitaa logo
زلال احکام
1.6هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.3هزار ویدیو
38 فایل
ارسال سوالات طلبه اقا @talabehpasokhgo9 طلبه خانوم @Zendegi_zahedi ارتباط با مدیریت: @talabehpasokhgo9 راهنمای حرز امام جواد(ع) @talabehpasokhgo9 تعرفه و رزرو تبلیغات: @talabehpasokhgo9 لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/1815478276C831c83d258
مشاهده در ایتا
دانلود
♥️ ↲به روایت همسرشهید 6⃣2⃣ 💟یه حسی بهم میگفت: "دیگه زنگ نمیزنه"مدام تو خیالات و دلواپسی بودم سر نمازام گریه میکردم و دور از چشم بقیه میرفتم امامزاده های شهرمون و با گریه و ناله خودم تسکین میدادم.اون روزا دلشوره ی عجیبی افتاده بود به جونم تا اینکه یه روز ساعت ۲ بعدظهر بودکه داداشم گریون و لرزون وارد خونه شدگفتم:"چیه…؟!" هق هق کنان گفت هیچی بخدا ونگاشو ازم دزدید 💟همون روزا پدر شوهرم مریض شده بود و بیمارستان بستری بود ذهنمو به هر جایی میبردم غیر اون وقتی داداشمو با اون حال و روز دیدم با نگرونی پرسیدم:"چیه…؟پدرشوهرم چیزیش شده…؟" "گفت:"نه…نه ..."دیگه مطمئن شدم دلشوره هام بی دلیل نبود بی اختیار از خونه زدم بیرون حالم دست خودم نبود راه میرفتم و با خودم حرف میزدم گفتم :"مهدی میدونستم" نشستم تو ماشین داداشم و گفتم: "بیا بریم...بگو کجاست…؟" مامانم و آبجیم آوردنم تو خونه خواهرم دستمو گرفت تو دستش و گفت: "لباس بپوش آبجی چه خبرته…؟چیزی نیست که..." 💟دست و پام میلرزید بیقرار بودم هی میرفتم تو اتاق و هی میومدم تو پذیرایی نمیتونستم خودمو کنم سوار ماشین شدم وبا مامان و آبجی و داداشم راهی روستا شدیم پرسیدم:"چرا اونجا...؟!" داداشم گفت:"زخمی شده آوردنش خونه مادرش" داشتم دیوونه میشدم خدایا چه سخت بود اون لحظات با یادآوریش حتی بعد چند سال دست و پام سست میشه آخه چجوری با شنیدن این خبر ساکت و آروم بودم…؟! سوال هم نمیکردم فقط نگاه میکردم بهم نگفته بودن چی شده میترسیدم بپرسم 💟تو مسیر فقط می فرستادم راه ۲۰ دقیقه ای قد یه روز برام گذشت نمیدونم چرا نمیرسیدیم دلم میلرزید وارد خونه پدر شوهرم که شدم دیدم همه لباس مشکی پوشیدن و تو حیاط نشستن و گریه میکنن و میزنن به سرشون اونجا بود که فهمیدم فقط دادمیکشیدم نشستم رو زمین و خاک میریختم رو سرم بی حال شده بودم دست و پامو گرفتن و بردنم تو خونه مادر شوهرم در حالی که داشت گریه میکرد،گفت"چیزی نیست دارن میارنش زخمی شده..." داد زدم: "فدای سرش هر چی باشه نفسش بیاد خودم نوکریشو میکنم" 💟همه میدونستن بااون همه احساس محبت و علاقه ای که بینمون بودچی به سرم اومده رفتم تو یه اتاق وفقط نمازمیخوندم و تند تند دولا،راست میشدم تا آروم شم همه وجودم آشوب بودهر چی از حال و وضع اون روزام بگم بازم نمیشه توصیف کنم که چی بهم گذشت تا صبح نخوابیدم حتی قرص خواب هم تاثیری رو بیقراریام نداشت قرار بود فردا بیارنش بچه ها رو خواهرم برده بود خونه یکی از اقوام تا من و بیقراریامو نبینن بعدظهر بود که بجای قامت مهدی عزیزم تابوتشو آوردن گفتن بریم واسه ... (همسرشهید مهدی خراسانی) ... 🍃🌹🍃🌹 @zoolaleahkam
❣﷽❣ 📚 ♥️ ↲به روایت همسرشهید 7⃣2⃣ 💟 تابوتشو که دیدم و اون خیل عظیم جمعیتو تو دلم نجوا کردم"الحمدلله که به آرزوت رسیدی ملائک و فرشته ها زیر تابوتتو گرفتن خوش به سعادتت ولی قرار نبود تنهام بذاری عزیزم" همونجا بودکه به خودم اطمینان دادم دیگه رفت بقیه راهو باس برم بدون اون خنک شدم اون داغ و حرارتی که تووجودم بودباخاکسپاریش سرد سرد شده بود. تموم آرزوها و دنیامو با خاک کردم 💟خیلی دلم میخواست واسه آخرین بار چهره ی دلنشین و لبخند قشنگشو ببینم ولی هیچ چی ازش ندیدم دلم پیشش گیر بود دورادور با نگام عزیزمو بدرقه میکردم و آب میشدم بعدها فهمیدم که شهیدم جنازه ای نداشت چون تو تانک پر از مهمات بود و بدنش کاملا سوخته بودتنها یه استخون از پاش مونده بود حسرتش دیدنش تا آخر عمر به دلم میمونه 💟باورم نمیشد اون قامت قشنگ و زیبا روجا داده باشن تو این جعبه چوبی تا اینکه شب که با زحمت خوابیدم خوابشو دیدم خیلی خوشحال بود دستمو گرفت از رفتنش پرسیدم گفت "خودم میخواستم شم اگه میومدم پیشتون دوباره باس میرفتم، قراره ِ همه بچه ها رو بیارن" کمی میوه واسم گرفت ودور زدیم و صحبت و خنده انگار واقعی بود 💟صبح که پاشدم سبک شده بودم انگارخدا و (س) صبری بهم داده بودن تابتونم این فراقوتحمل کنم. نزدیک خونه مون مزارچند بود زیادمیرفتیم اونجابیشتر نمازای مغرب عشامونو اونجا میخوندیم صبحای هم پاتوق ش بود شبای قدرم همیشه اونجا بودیم 💟اعتقاد داشت اینجور جاها آدم آرامش میگیره و از دنیا کنده میشه واقعا هم همینطور بودوقتی که میخواستیم برگردیم یه نگاه با حسرت به مزار شهدا مینداخت و میگفت: ای کاش مارم تو جمعتون راه بدین یادمه ۳۰سالگیشو که پر کرده بود بهم گفت "احساس عجیبی دارم..." پرسیدم چجور حسی...؟ گفت"حس میکنم هر روزی که از عمرم میگذره دارم به مرگ نزدیک میشم" میگفت "خدایا میشه ما هم عاقبت بخیرشیم و عمر با عزت نصیبمون کنی...؟" عاقبت بخیر شدن ورد زبونش بود چه خوب هم عاقبت بخیر شد 💟حضورتو حس میکنم.. ولی نبودنتو نمیفهمم... چه زود گذشت سالهای بی تو...💔 هر سال... با اومدن داغمون تازه میشه... گاهی میخوایم فراموش کنیم و صبوری ولی حرفای بی دردها داغمون میکنه بی پدر شدن بچه‌هاتو که هر وقت عکستو میبینن یه خاطره ازت میخوان تا آروم شن و جای خالیتو با مال دنیا میسنجن💔 واسمون دعا کن عاقبت بخیر شیم وصبور باشیم و هر روز داغ کردن دیگران باعث فولادی شدنمون شه نه شکستنمون الهی آمین... (همسر شهيد مهدى خراسانی ) . 🍃🌹🍃🌹 @zoolaleahkam
🔰 حکم سرزنش و تحقیر همسر 🦋🌸🌸🦋🌸 @zoolaleahkam
🔰 مکروهات سجده 🦋🌸🌸🌸🌸🦋 @zoolaleahkam
🔰 برگرداندن هدایاو خرید عروسی بعد از بهم خوردن عقد 💬سوال: دونفر که ازدواج کرده و بعد از مدتی عقد آنها بهم میخورد ،آیا استفاده از وسائل و لباس و هدیه هایی که داماد به عروس خانم داده اشکال دارد ؟ و باید برگرداند؟ ✅ پاسخ: 💠 آیت الله خامنه ای: اگر مطالبه نکرده باشد، استفاده از آنها اشکال ندارد. 💠 آیت الله مکارم شیرازی: اگر هديه گيرنده از اقوام و خويشان باشد نمي تواند آن را بگيرد مگر اينکه شرط خاصي در مقابل دادن هديه کرده و يا هديه مشروط به ادامه ازدواج و امثال آن بوده اما اگر از اقوام نباشد تنها در صورتي مي تواند پس بگيرد که عين آن هديه موجود باشد و مصرف نشده باشد و شرط خاصي در مقابل دادن هديه نکرده باشد. 💠 آیت الله فاضل لنکرانی: اگر هدایا و وسایل و لباس ها را از شما نخواهد و پس نگیرد استفاده از آن ها برای شما حلال می باشد. 💠 آیت الله وحید خراسانی: اگر به شما هدیه داده و از شما نخواسته که برگردانید میتوانید استفاده نمایید. 📚 منبع: استفتاء از سایت مراجع عظام 🦋🌸🌸🦋🌸 @zoolaleahkam
🌐مسابقه امام شناسی 🔰ویژه اشنایی نسبت به امام زمان( عج) 🔸پیامبر اسلام(ص): مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة؛ "هر کس بميرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلى مرده است" 1⃣ سوال اول زمان و مکان تولد حضرت مهدی عج را بیان نمایید؟ الف ۱۵ شعبان سامرا ب ۸ شعبان مدینه ج . ۱۲ شعبان مکه 2⃣ سوال دوم . یکی از معجزاتی که حضرت مهدی عج در هنگام تولد کدام آیه قران را تلاوت فرمودند.؟ الف آیه ۶۳ بقره ب آیات ۵ . ۶ قصص ج . آیه ۶ لقمان 3⃣ سوال سوم آیه جانشینی امام مهدی عج در قران کریم کدام است؟ الف و اطیعوالله و اطیعوا الرسل ب ما محمد الا رسول قد خلت ج بقیه الله خیر لکم ان کنتم مومنین 4⃣ سوال چهارم امام مهدی عج هنگام ظهور پیراهن ........ را در بر دارند؟ الف امیرالمومنین علیه السلام ب .‌امام حسن عسکری علیه السلام ج . امام هادی علیه السلام 5⃣ سوال پنجم . تلاوت کدام سوره در شب های جمعه در زمان حیات حضرت قائم را درک می کند . منبع ثواب الاعمال ص ۱۰۷ الف سوره حمد ب سوره اسراء ج سوره احزاب 🌸🦋🌸🌸🌸🌸🦋 ✅ ترتیب جواب ها را به ایدی زیر بفرستید @Elham_mirzaei ⏰مهلت مسابقه تا پایان روز چهارشنبه ساعت ۶ ان شالله از بین کسانی که جواب صحیح را فرستاده اند قرعه کشی میشود و طبق قرعه 💰💰 به 10نفر شارژ هدیه ۲۰۰۰ت اهدا میشود 😍🎁(از طرف حامی مسابقه) 🔺👌بزرگوارانی که دو شماره همراه دارند فقط با یک شماره شرکت کنند💐 🔺👌دوستان حتما سوالات را بخوانند و بعد خودشان جواب دهند هدف یادگیری هست ☑️👌تحقیق از اینترنت هم اشکالی ندارد 🔰عزیزانی که از طرف خودشان تمایل به پرداخت جایزه به شرکت کنندگان دارد به پی وی بنده مراجعه کنندجوایز شارژ می باشد و از ۲ هزار تومان شروع میشود💐 و من الله توفیق🌹 ☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸 @zoolaleahkam
❣﷽❣ 📚 1 ﺯﻧﺪگی 🔻به ﺭﻭﺍیت: ﻫﻤﺴﺮشهیــد 1⃣ 🔮دخترم قلم را در میان انگشت هایش جابه جا کرد و بالاخره روی کاغذی که تمام شب مثل ميت به او خیره مانده بود نوشت📝 «از بدم می آید» با همه ی غمی که بر دلش بود خنده اش گرفت؛ آخر مگر کسی هم هست که از جنگ خوشش بیاید چه می دانست! حتما نه‼️ 🔮خبرنگاری کرده بود؛ شاعری هم، حتى كتاب📕 داشت، اما چندان دنیا گردی نکرده بود. لاگوس را در آفريقا می شناخت؛ چون آنجا دنیا آمده بود و چند شهر اروپایی را، چون به آن جا مسافرت می رفت. بابا بين و ژاپن مروارید تجارت می کرده و آن ها خرج می کردند؛ هرطور که دلشان می خواست. با این همه، او آن قدر بود که بداند لبنان برای جنگ همان قدر حاصل خیز است که برای زیتون و نخل🌴 هر چند نمی فهمید چرا. 🔮نمی فهمیدم چرا مردم باید هم را بکشند. حتی نمی فهمیدم چه می شود کرد که این طور نباشد، فقط غمگین بودم😔 از جنگ داخلی، از مصیبت. خانه ما در صور زیبا بود، دو طبقه با حیاط و یک بالکن رو به دریا که بعدها خرابش کرد. شب ها در این بالكن می نشستم، گریه می کردم و می نوشتم. از این جنگ که از اسلام فقط نامش را داشت📛 با دریا حرف می زدم، با ماهی ها، با آسمان. 🔮این ها به صورت شعر و مقاله در روزنامه📰 چاپ می شد، اسم مرا پای همین نوشته ها دیده بود و من هم اسم او را شنيده بودم فقط همين. درباره اش هیچ چیز نمی دانستم، ندیده بودمش. اما تصورم از او آدم جنگ جوی بود که شریک این جنگ بود. 🔮ماجرا از روزی شروع شد که سید محمد غروی، روحانی شهرمان پیشم آمد و گفت: «آقای می خواهد شما را ببیند که من آن وقت از نظر روحی آمادگی دیدن کسی را نداشتم؛ مخصوصا این اسم را😞 سید غروی خیلی اصرار می کرد که آقای موسی صدر چنین و چنانند و خودشان اهل مطالعه اند... و می خواهند شما را ببینند. ... 🌹🍃🌹🍃 @zoolaleahkam
🔰 نشستن اعضای غسل 🦋🌸🦋🌸🌸🦋 @zoolaleahkam
📿📖 📕سؤال شاخه های درخت همسایه به خانه ما آمده است، آیا می توانیم از میوه های آن استفاده کنیم؟ 📗پاسخ اگر می دانید که راضی هستند میتوانید از میوه های درخت استفاده کنید ولی اگر می دانید راضی نیستند حق استفاده از آن میوه ها را ندارید. اگر نمی دانید که راضی هستند یا نه، باز حق خوردن از آن میوه ها را ندارید. 📣ما را در نشر احکام الهی یاری کنید. 🦋🌸🦋🌸🌸 @zoolaleahkam
📚 میزان پوشش لازم برای زنان در نماز 🦋🌸🦋🌸🦋🦋🌸 @zoolaleahkam
📚 تطهیر وسائل الکترونیکی 💧 ✍️ سوال:👇👇 1) آيا راهی غیر از شستن، برای پاک شدن مانند که نجس شده است، وجود دارد؟🧐 2) اگر تلفن همراهی که شده، ، همراه مان باشد، نماز باطل است؟🧐 جواب:🔰🔰 1) فقط با آب قابل تطهیر است.✅ 2) نماز باطل نیست،❌ مگر این که نمازگزار قبل از تمام شدن نماز بداند، با رطوبت به بدن یا لباس او رسیده است.✅ 📣ما را در نشر احکام الهی یاری کنید @zoolaleahkam
1 زندگی 🔻به روایت: همسرشهیــد ⃣ 🔮این همه اصرار غروی را که دیدم قبول کردم "هرچند با اکراه" یک روز رفتم مجلس اعلای شیعیان دیدن امام موسی صدر. ایشان از من استقبال زیبایی کرد و از نوشته هایم📑 تعریف کرد و این که چقدرخوب درباره ولایت و علیه السلام -که عاشقش هستم - نوشته ام. بعد پرسید: «الان کجا مشغولید⁉️ دانشگاه ها که تعطیل است» گفتم « در یک دبیرستان دخترانه درس می دهم» گفت: « این ها را رها کنید. بیاید با ما کار کنید» پرسیدم چه کاری؟ گفت شما قلم دارید، می توانید به این زیبایی از ، از امام حسین علیه السلام، از لبنان و خیلی چیزها بگویید. خب بیایید و بنویسید. 🔮گفتم: « رو نمیتوانم رها کنم، یعنی نمی خواهم» امام موسی گفت: « ما پول بیشتری به شما می دهیم💰 بیایید فقط با ما کار کنید.» من از این حرف خیلی ناراحت شدم😕 گفتم: «من برای پول کار نمی کنم. من مردم را دوست دارم. اگر احساسم تحريكم نکرده بود که با این جوان ها باشم اصلا این کار را نمی کردم. ولی اگر بینم کسی می خواهد پول بیش تر بدهد که من برایش بنويسم اصلا بسته می شود. من کسی نیستم که یکی بیاید بهم پول بدهد تا برایش بنويسم» 🔮با عصبانیت آمدم بیرون. البته ایشان خیلی بزرگوار بود، دنبال من آمد و معذرت گفت و بعد هم بی مقدمه پرسید: را می شناسم یا نه، گفتم: اسمش را شنیده ام گفت: «شما حتما باید او را ببینید» تعجب کردم😟 گفتم: من از این ناراحتم. از این خون و هیاهو و هر کس را هم که در این جنگ شریک باشد، نمی توانم ببینم» امام موسی اطمینان داد که چمران این طور نیست❌ ایشان دنبال شما می گشت. 🔮موسسه ای داریم برای نگه داري بچه های ، فکر می کنم کار در آن جا با روحیه شما سازگار باشد. من می خواهم شما بیایی آن جا و با چمران آشنا شوی. ایشان خیلی اصرار کرد و تا قول رفتن به را از من نگرفت، نگذاشت برگردم. شش هفت ماه از این قول و قرار گذشته بود و من هنوز نرفته بودم🚷 مؤسسه. ... 🌹🍃🌹🍃 @zoolaleahkam
پیام یکی از اعضای کانال👇👇 ((عموی بنده فوت شده و اولاد ندارد هر کسی که امشب می تواند نماز وحشت به نیابت از رضا فرزند محمد بخواند التماس دعا ))
👶🏻 👶🏻 متن : آیا نگاه مرد به عکس دوران کودکی نامحرم جایز است؟🤔 _________ 🛑 آیت الله (رحمة الله علیه)🔻 اگر خوف مفسده نباشد❌ ظاهرا جایزاست.👌 استفتائات ج4، ص217، س5385 ___________ 🛑 آیت الله (دام ظله العالی)🔻 اگر مفسده داشته باشد جایز نیست.❌ __________ 🛑 آیت الله شیرازی (دام ظله العالی)🔻 در صورتي‌كه مربوط به زماني بوده كه آن نامحرم مميز نبوده اشكالي ندارد.❌ _____ 📚 منبع: سایت جامعه الزهرا سلام الله علیها. 📣ما را در نشر احکام الهی یاری کنید. 🙏🌷🙏🌷🌷🌷 @zoolaleahkam
🔰 پوشاندن ناخن بلند و طرح دار 🦋🌸🦋🌸🦋🌸 @zoolaleahkam
❣﷽❣ 📚 1 زندگی 🔻به روایت: همسرشهیــد 3⃣ 🔮در این مدت سید غروی هر جا مرا می دید می گفت: چرا نرفته اید و آقای صدر مدام از من سراغ می گیرند. ولی من آماده نبودم، هنوز اسم برایم با جنگ همراه بود و فكر می کردم نمی توانم بروم او را بینم. از طرف دیگر پدرم ناراحتی قلبی💔 پیدا کرده بود و من خیلی ناراحت بودم. سید غروی یک شب برای عیادت بابا آمد خانه مان و موقع رفتن دم در تقویمی از سازمان اَمَل به من داد، گفت هديه🎁 است. آن وقت توجهی نکردم. 🔮اما شب در تنهایی👤 همان طور که داشتم می نوشتم، چشمم رفت روی این تقویم. دیدم دوازده نقاشی دارد. برای دوازده ماه که همه شان زیبایند، اما اسم و امضایی با آن ها نبود. یکی از نقاشی ها زمینه ای کاملا داشت و وسط این سیاهی شمع کوچکی🕯 می سوخت که نورش در مقابل این ظلمت خیلی کوچک بود. زیرا این نقاشی به عربیِ شاعرانه ای نوشته بود: من ممكن است این تاریکی را از بین ببرم، ولی با همین روشنایی کوچک فرق ظلمت و نور✨ و حق و باطل را نشان می دهم و کسی که به دنبال نور است این نور هرچه قدر کوچک باشند در نظر او بزرگ خواهد بود. (و کسی که به دنبال نور است؛ کسی مثل من). 🔮آن شب، تحت تأثیر این شعرونقاشی خیلی گریه کردم😭 انگار این همه وجودم را فرا گرفته بود اما نمی دانستم کی این را کشیده. بالاخره یک روز همراه یکی از دوستانم که قصد داشت برود ، رفتم. در طبقه اول مرا معرفی کردن به آقایی و گفتن ایشان دکتر چمران هستند. لبخند به لب داشت، خیلی جا خوردم. فکر می کردم کسی که اسمش با جنگ گره خورده و همه از او می ترسند باید آدم قسي ای باشد، حتی می ترسیدم. اما لبخند او و "آرامشش" مرا غافل گیر کرد. دوستم مرا معرفی کرد و مصطفی با تواضع خاصی گفت: شمایید‼️ من خیلی سراغ شما را گرفتم، زودتر از این ها منتظرتان بودم. 🔮مثل آدمی که مرا از مدت ها قبل می شناخته حرف می زد، عجیب بود، به دوستم گفتم: مطمئنی اين است؟ مطمئن بود. مصطفی تقویمی آورد📖 مثل همان که چند هفته قبل سید غروی به من داد. نگاه کردم و گفتم: من این را دیده ام. ... 🌹🍃🌹🍃
⚫️⚫️ عریان شدن کامل در حمام حرام نیست❌ ولی کراهت دارد،👌 یعنی بهتر است در حمام کاملا برهنه نشد.😊 🛑 به طور کلی اگر در جایی تنها باشید، برهنه شدن کامل دارد و بهتر است کاملا برهنه نشد❌ و این حکم به کراهت به خاطر وجود روایاتی است که از ائمه اطهار( علیه السلام) به دست ما رسیده، که در اینجا به چند روایت اشاره می کنیم:👇👇 🛑 امیرالمؤمنین حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: اگر کسی از شما لخت شود شیطان به او نگاه می کند و در او طمع می کند، پس خود را بپوشانید.✅ 🛑 همچنین پیامبر اکرم (صلوات الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: چند چیز است که باعث در زندگی می شود:👇👇 ۱ بیدار شدن و بیرون آمدن از رخت خواب برای بول در حالت است، ۲.خوردن غذا در حال جنابت و ... . امام سجاد( علیه السلام) نیز می فرمایند: پیامبر از غسل کردن زیر آسمان (فضای باز) و داخل شدن در آب نهر و رودخانه بدون پوشش نهی فرمودند.👌 بنابراین همه مراجع عظام، بخاطر وجود اینگونه روایات، حکم به کراهت کاملا عریان شدن دارند.✅ 📚منابع: وسائل الشیعة، ج 2، ص 39 و 43. 📣ما را در نشر احکام الهی یاری کنید. 🦋🌸🌸🌸🦋
اسامی برندگان در مسابقه این هفته 👆 برندگان جهت دریافت هدیه خود به پی وی زیر مراجعه کنند @talabehpasokhgo9 ((در صورت عدم مراجعه بنده تکلیفی ندارم))
📚 1 زندگی 🔻به روایت: همسرشهیــد 4⃣ 🔮مصطفی گفت: همه تابلو ها را دیدید؟ از کدامشان بیش تر خوشتان آمد؟ گفتم: ، شمع خیلی مرا متأتر کرد. توجه او سخت جلب شد و با تاکید پرسید: شمع، چرا شمع⁉️ من خود به خود گریه کردم، اشكم ریخت😢 گفتم: نمی دانم. این شمع. این نور، انگار در وجود من هست، من فکر نمی کردم کسی بتواند معنای شمع و از خود گذشتگی را به این زیبایی و نشان بدهد. 🔮مصطفی گفت: من هم فکر نمی کردم یک بتواند شمع و معنایش را به این خوبی درک کند. پرسیدم: این را کی کشیده؟ من خیلی دوست دارم ، آشنا شوم. مصطفی گفت: "من" بیش تر از لحظه ای که چشمم به لبخندش و چهره اش افتاده بود تعجب کردم «شما😳 شما کشیده اید؟» 🔮مصطفی گفت: بله، من کشیده ام. گفتم: شما که در و خون زندگی می کنید. مگر می شود! فکر نمی کنم شما بتوانید این قدر احساس داشته باشید✘ بعد اتفاق عجيب تري افتاد. مصطفی شروع کرد به خواندن نوشته های من. گفت: هرچه نوشته اید خوانده ام و دورادور با پرواز کرده ام🕊 و اشک هایش سرازیر شد. این ما بود و "سخت زیبا بود" 🔮بار دوم که دیدمش برای کار در مؤسسه آمادگی کامل داشتم👌 کم کم آشنایی ما شروع شد. من خیلی جاها با مصطفی بودم. در مؤسسه کنار بچه ها و در شهر های مختلف و یکی دو بار در . برایم همه کارهایش گیرا و آموزنده بود، بی آن که خود او عمدي داشته باشد. با فرهنگ اروپایی بزرگ شده بود حجاب درستی نداشت❌ اما دوست داشت جور دیگری باشد، دوست داشت چیز دیگری ببیند، غیر از این بریز و بپاشها و تجمل ها... 🔮او از این خانه🏠 که یک اتاق بیش تر نیست و درش به روی همه باز است خوشش می آید. بچه ها میتوانند هر ساعتی که دلشان می خواهد بیایند تو، بنشینند روی زمین و بزنند. مصطفی از خود او هم در همین اتاق پذیرایی کرد و "غاده" چه قدر جا خورد وقتی فهمید باید کفش هایش را بکند و بنشیند روی ! به نظرش مصطفی یک شاه کار بوده؛ غافل گیر کننده و جذاب☺️ ... 🌹🍃🌹🍃
📃 احکام ارث 📃 ‼️ آیا می دانستید ؟ 🔶 اگر پدر 👴🏼 بميرد چهار چيز مال پسر 👨🏻 بزرگ تر است یعنی همان اول و قبل از تقسیم ارث آن را باید به پسر بزرگ تر داد. ⬇️ ⬇️ 1- 📖 2- 💍 3- ⚔️ 4- 👕👖 را كه پوشيده يا براى پوشيدن گرفته و دوخته است، اگرچه نپوشيده باشد، و اگر ميت از اين چهار چيز بيشتر از يكى دارد، مثلاً دو ✌🏻 قرآن يا دو انگشتر دارد، چنانچه مورد استعمال است، يا براى استعمال مهيّا شده، مال پسر بزرگتر است @zoolaleahkam
🔰 فشار دادن لباس نجس @zoolaleahkam
❓پرسش براي وضو گرفتن اگر دست و صورت خيس و يا نمدار باشد اشکالي دارد؟ آيا فقط جاي مسح سروپاها فقط خشک باشد کفايت ميکند ياخير؟؟ 📿پاسخ خیس بودن دستها و صورت در وضو اشکال ندارد و فقط باید جای مسح سر و پاها خشک باشد. 🦋🌸🌸🌸🦋🦋 @zoolaleahkam
❣﷽❣ 📚 1 ﺯﻧﺪگی 🔻به ﺭﻭﺍیت: ﻫﻤﺴﺮشهیــد 5⃣ 🔮یادم هست در یکی از سفر هایی که به روستا ها می رفت همراهش بودم. داخل ماشین هدیه ای به من داد - هدیه اش به من بود و هنوز ازدواج نکرده بودیم - خیلی خوش حال شدم😍 و همان جا باز کردم دیدم است، یک روسری قرمز با گل های درشت، من جا خوردم. اما او لبخند زد و به شیرینی گفت: «بچه ها دوست دارند شما را با روسری ببینند» از آن وقت روسری گذاشتم و مانده. 🔮من می دانستم بچه ها به مصطفی حمله می کنند که چرا شما خانمی را که ندارد می آوري مؤسسه اما برایم عجیب بود که مصطفی خیلی سعی می کرد - خودم متوجه می شدم - مرابه بچه ها نزدیک کند💕 می گفت:« ایشان . این طور که شما فکر می کنید نیست. به خاطر شما می آیند مؤسسه و می خواهند از شما یاد بگیرند. ان شاءالله خودمان بهش یاد می دهیم. 🔮نگفت این حجابش درست نیست. مثل ما نیست، فامیل هایش آن چنائی اند. این ها خیلی روی من گذاشت. او مرا مثل یک بچه کوچک قدم به قدم جلو برد، به اسلام آورد👌 نُه ماه... نه ماه زیبا با هم داشتیم و بعد ازدواج💍 کردیم. البته ازدواج ما به سختی بر خورد. «تو دیوانه شده ای، این مرد بیست سال از تو بزرگ تر است، است، همه اش توی جنگ است، پول ندارد، همرنگ ما نیست❌ حتی شناسنامه ندارد.» 🔮سرش را گرفت بین پاهایش و چشم هایش را بست😔 چرا ناگهان همه این قدر شبیه هم شده بودند؟ انگار این حرفها متن یک نمایش نامه بود که همه حفظ بودند جز ؛ مادرش، پدرش، فامیل، حتی دوستانش. كاش او در یک "خانواده معمولی" به دنیا آمده بود. كاش او از خودش ماشين نداشت، کاش پدر او به جای تجارت بین و ژاپن معلمی می کرد، کارگری می کرد، آن وقت همه چیز طور دیگری می شد... 🔮می دانست، می دانست وضع هم بهتر از او نیست. بچه هایی که با مصطفی هستند او را دوست ندارند، قبولش نمی کنند... آه خدایا سخت ترین چیز همین است. کاش مادر بزرگ اين جا بود . اگر او بود غمی نداشت. مادر بزرگ به حرفش گوش می داد. دردش💔 را می فهمید. ... 🌹🍃🌹🍃
📿📖 🌀حکم اعلام کردن غذای نجس شده ✅در صورتی که میزبان است باید اعلام کند که غذا نجس است و در صورتی که میهمان است نیاز به اعلام به دیگران نیست و فقط خودش اجتناب کند. 🌀حکم اعلام کردن غذای نجس شده در خانواده ✅در صورتی که شخص در طبخ غذا دخالتی نداشته لازم نیست بگوید، ولی اگر در پختن غذا دخالت داشته است، باید اعلام کند. 📣ما را در نشر احکام الهی یاری کنید. 🦋🌸🦋🌸🦋🌸 @zoolaleahkam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 احکام تصویری : این قسمت تطهیر بدن و ظروف 📣ما را در نشر احکام الهی یاری کنید. 🦋🌸🦋🌸🦋🌸 @zoolaleahkam