⭕️ منظور از #تناسب در ازدواج چیست؟
✅اولین نکته؛ منظور از تناسب در ازدواج، بیشتر تناسب اعتقادی، اخلاقی، رفتاری، فکری، فرهنگی و خانوادگی میان دختر و پسر است، امّا گاهی برای امور ظاهری؛ یعنی اندام و قیافه نیز از این اصطلاح استفاده میشود که دختر و پسر علاوه بر تناسبات مذکور، از جهت ظاهری نیز باهم تناسب داشته باشند.
👌روایتی از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) که دراینباره فرموده است: «اُطلُبوا الخَيرَ عِندَ حُسانِ الوُجُوه؛[1] خير و خوبیها را نزد زيبا چهرهها جستجو كنيد.» لذا داشتن همسری زيبا، از سعادت و خوشبختی است.
✍🏻مسلماً زيبايی، یک امتياز برای فرد بهحساب میآید و در شيرينی و سعادت زندگی زناشويی همسران نیز تأثير به سزايی دارد. حُسن ظاهر و جمال از اهميت قابل توجهای برخوردار است و گفته نشود دختر موردنظر که دارای معيارهای اساسی مثل ايمان، اخلاق، صداقت و... است، پس هر نوع ظاهری که داشت، بايد انتخاب و اقدام به ازدواج کرد، بلكه بايد از جمال و زيبايی (مورد پسند) نیز برخوردار باشد.
بهعبارتدیگر؛ باید دختر با پسر موردپسند هم باشند. غفلت از اين نكته و يا بیاهمیت جلوه دادن آن و بیتوجهی به اين تناسب (ظاهری)، چهبسا موجب مشكلاتی در زندگی مشترك شود؛ زيرا اگر دختر و پسر از نظر ظاهری موردپسند هم نباشند، شيطان و نفس انسان، او را به گناه میكشاند.
👌نكتۀ ديگر: زيبايی ظاهری، ارتباط مستقيم با لذت بردن و ارضاء غرايز جنسی دارد؛ بنابراين میل به همسری زيبا در جوانان، امری طبيعی است و حتی كسانی كه ساير شرايط از قبيل ايمان، اصالت و شرافت خانوادگی و... را در انتخاب همسر مدنظر قرار میدهند، دوست دارند كه همسرشان از زيبایی برخوردار باشد.
🌸البته بايد توجه داشت كه #زيبايی دارای معيار، اندازۀ معين و قانون استاندارد نیست، بلكه تا حدودی به سليقۀ افراد، بستگی دارد. حتی ممكن است فردی در نظر كسی، زيبا باشد و در نظر ديگری زشت.
اگر کسی، قيافۀ ظاهری و اندام همسرش را نپسندد و او را دوست نداشته باشد، ممكن است بهطور ناخواسته به او ستم و جفا كند و با بهانهگیری و ایراد، زندگی را بر او تلخ بگیرد. در واقع، زيبايی به اندازهای لازم است كه دختر و پسر، همديگر را بپسندند و جذابيت كافی برای همديگر داشته باشند.
✖️بنابراین زیبایی در #انتخاب_همسر ، به اندازۀ پسند قلبی کافی است؛ یعنی شما پس از بررسی تناسب، شایستگی و پاکی در طرف مقابل، او را برای ازدواج مناسب خود ببینید و قلباً تمایل به ازدواج با او را داشته باشید. این مقدار علاقه، حداقل مقدار لازم برای ازدواج است و بیش از این نیازی نیست.
دانستنی های #قبل_از_ازدواج
☘🌸☘🌸☘
کانال زلال احکام🌸
لطفا حداقل به یک نفر بفرستین
@zoolaleahkam
🕊
💫🕊
عمل زیبایی
⁉️آیا عمل کردن برای #زیبایی گناه است یا نه؟
📝اگر موجب #ضرر قابل توجه نباشد، فی نفسه اشکال ندارد؛
❌ولی توجه داشته باشید عمل جراحی زیبایی، درمان بیماری محسوب نمی شود و در ضمن آن، نگاه و لمسِ پزشک نامحرم جایز نیست،
👈مگر در مواردی ـ مانند سوختگی و حوادث دیگر ـ که برای معالجه باشد و استفاده از #پزشک_نامحرم ضرورت داشته باشد.
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
☘☘☘☘☘☘
زلال احکام
#رمان📚 #نیمه_پنهان_ماه 1 زندگی #شهید_مصطفی_چمران 🔻به روایت: همسرشهیــد #قسمت_شانزدهم 6⃣1⃣ 🔮به محض
❣﷽❣
#رمان📚
#نیمه_پنهان_ماه 1
ﺯﻧﺪگی #شهید_مصطفی_ﭼﻤﺮﺍﻥ
🔻به ﺭﻭﺍیت: ﻫﻤﺴﺮشهیــد
#قسمت_هفدهم 7⃣1⃣
🔮من آن وقت نمی فهمیدم، اما به تدریج اتفاقاتی می افتاد که مصطفی را بیش تر برای من آشنا می کرد. یادم هست #اسرائیل به جنوب حمله کرده بود و در "مدرسه جبل عامل" در واقع پایگاه مصطفی بود. مردم جنوب را کرده بودند. حتی خیلی از جوان های سازمان امل عصبانی بودند😠
🔮می گفتند: ما نمی توانیم با #اسرائیل بجنگیم. ما نه قدرت مادی داریم نه مهمات💯 برای ما جز مرگ چیزی نیست. شما چطور ما را این جا گذاشته اید؟ مصطفی می گفت: من به کسی #نمیگویم این جا بماند. هر کس می خواهد، برود خودش را نجات دهد. من جز تكيه بر خدا و رضا به تقدير او این جا نمانده ام✘ تا بتوانم، می جنگم و از این پایگاه #دفاع می کنم، ولی کسی را هم مجبور نمی کنم بماند.
🔮آن قدر این حرف ها را با تمأنینه می زد که من فکر کردم لابد #کمکی در راه است و مصطفی به کسی یا جایی تكيه دارد. مصطفی کمی دیگر برای بچه ها صحبت کرد و رفت داخل اتاقی🚪 که خانه ما در مؤسسه بود مؤسسه جایی در بلندی و مشرف به شهر صور بود.
🔮من به دنبال مصطفی رفتم و دیدم کنار پنجره به دیوار تکیه داده و بیرون را تماشا می کند. غروب آفتاب بود🌅 خورشید در حال فرو رفتن توی دریا، آسمان قرمزی گرفته و نور آفتاب روی موج دریا بازی می کرد، خیلی منظره زیبایی بود. دیدم مصطفی به این منظره نگاه می کرد و گریه می کرد😭 خیلی گریه می کرد، نه فقط اشک، صدای آهسته #گریه اش راهم می شنیدم.
🔮من فکر کردم او بعد از این که با بچه ها با آن حال صحبت کرد و آمد، واقعا می دید ما نزدیک مرگ هستیم و دارد گریه می کند. گفتم: مصطفی چه شده⁉️ او انگار محو این زیبایی بود به من گفت: نگاه کن چه زیباست😍 و شروع کرد به شرح، وجملاتی که استفاده می کرد به #زیبایی خود این منظره بود.
🔮من خیلی عصبانی شدم، گفتم: مصطفی، آن طرف شهر رانگاه کن. تو چی داری زیبا می گویی؟😕 مردم بدبخت شهرشان را ول کرده اند، عده ای در #پناهگاه ها نشسته اند در ترس و وحشت وشما همه این ها زیبا می بینی؟ چرا آن طرف شهر رانگاه نمی کنید؟ به چی دارید خودتان را مشغول می کنید؟ در وقتی که مردم همه چیزشان را از دست داده اند و خیلی خون ریخته❣ شما به من می گویید نگاه کنید چه زیبا!؟
#ادامه_دارد ...
🌹🍃🌹🍃
@zoolaleahkam
❣﷽❣
#رمان📚
#نیمه_پنهان_ماه 1
ﺯﻧﺪگی #شهید_مصطفی_ﭼﻤﺮﺍﻥ
🔻به ﺭﻭﺍیت: ﻫﻤﺴﺮشهیــد
#قسمت_هفدهم 7⃣1⃣
🔮من آن وقت نمی فهمیدم، اما به تدریج اتفاقاتی می افتاد که مصطفی را بیش تر برای من آشنا می کرد. یادم هست #اسرائیل به جنوب حمله کرده بود و در "مدرسه جبل عامل" در واقع پایگاه مصطفی بود. مردم جنوب را کرده بودند. حتی خیلی از جوان های سازمان امل عصبانی بودند😠
🔮می گفتند: ما نمی توانیم با #اسرائیل بجنگیم. ما نه قدرت مادی داریم نه مهمات💯 برای ما جز مرگ چیزی نیست. شما چطور ما را این جا گذاشته اید؟ مصطفی می گفت: من به کسی #نمیگویم این جا بماند. هر کس می خواهد، برود خودش را نجات دهد. من جز تكيه بر خدا و رضا به تقدير او این جا نمانده ام✘ تا بتوانم، می جنگم و از این پایگاه #دفاع می کنم، ولی کسی را هم مجبور نمی کنم بماند.
🔮آن قدر این حرف ها را با تمأنینه می زد که من فکر کردم لابد #کمکی در راه است و مصطفی به کسی یا جایی تكيه دارد. مصطفی کمی دیگر برای بچه ها صحبت کرد و رفت داخل اتاقی🚪 که خانه ما در مؤسسه بود مؤسسه جایی در بلندی و مشرف به شهر صور بود.
🔮من به دنبال مصطفی رفتم و دیدم کنار پنجره به دیوار تکیه داده و بیرون را تماشا می کند. غروب آفتاب بود🌅 خورشید در حال فرو رفتن توی دریا، آسمان قرمزی گرفته و نور آفتاب روی موج دریا بازی می کرد، خیلی منظره زیبایی بود. دیدم مصطفی به این منظره نگاه می کرد و گریه می کرد😭 خیلی گریه می کرد، نه فقط اشک، صدای آهسته #گریه اش راهم می شنیدم.
🔮من فکر کردم او بعد از این که با بچه ها با آن حال صحبت کرد و آمد، واقعا می دید ما نزدیک مرگ هستیم و دارد گریه می کند. گفتم: مصطفی چه شده⁉️ او انگار محو این زیبایی بود به من گفت: نگاه کن چه زیباست😍 و شروع کرد به شرح، وجملاتی که استفاده می کرد به #زیبایی خود این منظره بود.
🔮من خیلی عصبانی شدم، گفتم: مصطفی، آن طرف شهر رانگاه کن. تو چی داری زیبا می گویی؟😕 مردم بدبخت شهرشان را ول کرده اند، عده ای در #پناهگاه ها نشسته اند در ترس و وحشت وشما همه این ها زیبا می بینی؟ چرا آن طرف شهر رانگاه نمی کنید؟ به چی دارید خودتان را مشغول می کنید؟ در وقتی که مردم همه چیزشان را از دست داده اند و خیلی خون ریخته❣ شما به من می گویید نگاه کنید چه زیبا!؟
#ادامه_دارد ...
🌹🍃🌹🍃
@zoolaleahkam