eitaa logo
زلال احکام
1.5هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
38 فایل
ارسال سوالات طلبه اقا @talabehpasokhgo9 طلبه خانوم @Zendegi_zahedi ارتباط با مدیریت: @talabehpasokhgo9 راهنمای حرز امام جواد(ع) @talabehpasokhgo9 تعرفه و رزرو تبلیغات: @talabehpasokhgo9 لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/1815478276C831c83d258
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂🍃سوره مبارڪه والعصر 🍃🍂 🖊 هرڪس این سوره را در نماز هاے نافله بخواند در قـیامت با چهره اے نورانی و خندان و چشمی روشن وارد بهشت می شود @zoolaleahkam
💞☘ ❣پیامبر مهربانی(ص) آنکه می خواهد غمش از بین برود، گره از کار گرفتاری باز کند.🌸 📘نهج الفصاحه، ح۲۹۶۱ 🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸 @zoolaleahkam
💧☀️💧☀️💧 💢 ✅پرسش: آیا درست است که حق الناس و حرامخواری جلوی استجابت دعا را می‌گیرد؟ ✍️پاسخ: امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: هر یك از شما كه می‌خواهد دعایش مستجاب شود درآمد خود را پاك كند و حقّ مردم را بپردازد. دعای هیچ بنده‌ای كه مال حرامی در شكمش باشد یا مظلمه كسی به گردنش باشد به درگاه خدا بالا نمی‌رود.»(۱) 🔹لقمه حرام و در آمد آمیخته به حرام تأثیر منفی زیادی در زندگی انسان دارد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «نماز کسی که لقمه‌ای حرام بخورد تا چهل روز پذیرفته نیست، تا چهل روز هیچ دعایی هم از او مستجاب نمی‌شود.» (۲) یعنی با اینکه باید نماز بخواند و اگر نخواند گناه کبیرۀ نماز نخواندن هم به دوشش اضافه می‌شود ولی روحش به خاطر حرام خوردن به قدری آلوده شده که نه نماز او شایستگی پذیرش در درگاه الهی را دارد و نه دعای او در درگاه الهی پذیرفته است. پی نوشت‌ها: ۱. إذا أرَادَ أحدُكُم أن یستَجابَ لَهُ فَلیطَیبْ كَسبَهُ و لْیخرُجْ مِن مَظالِمِ الناسِ، و إنَّ اللّه َ لایرفَعُ إلَیهِ دُعاءُ عبدٍ و فی بَطنِهِ حرامٌ أو عندَهُ مَظلِمَةٌ لِأحَدٍ مِن خَلقِهِ. بحارالانوار، علامه مجلسی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۳۱، ص۳۲۱. ۲. عَنِ النَّبِی(ص) قَالَ: مَنْ أَكَلَ لُقْمَةَ حَرَامٍ لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلَاةٌ أَرْبَعِینَ لَیلَةً وَ لَمْ تُسْتَجَبْ لَهُ دَعْوَةٌ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً وَ كُلُّ لَحْمٍ ینْبِتُهُ الْحَرَامُ فَالنَّارُ أَوْلَی. @zoolaleahkam 🦋🌸🦋🌸🦋🌸🌸
چند گروه از زنان با حضرت زهرا(س) در قیامت محشور میشوند. یکی از انان زنانی هستند که بر بداخلاقی شوهر خود صبر میکنند. (امام صادق علیه السلام ) 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 هیچ زنی نیست که با اطاعت همسرش بمیرد مگر آنکه بهشت بر او واجب می شود. (حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها)
زلال احکام
❣﷽❣ #رمان📚 #نیمه_پنهان_ماه 1 ﺯﻧﺪگی #شهید_مصطفی_ﭼﻤﺮﺍﻥ 🔻به ﺭﻭﺍیت: ﻫﻤﺴﺮشهیــد #قسمت_پانزدهم 5⃣1⃣ 🔮ال
📚 1 زندگی 🔻به روایت: همسرشهیــد 6⃣1⃣ 🔮به محض این که وارد می شود، بچه ها دورش را می گرفتند و از سر و کولش بالا می رفتند مثل زنبورهای🐝 یک کندو. مصطفی ، دوستشان♥️ و هم بازیشان بود. غاده می دید چشم های مصطفی چطور برق می زند😍 و با شور و حرارت می گوید « ببین این بچه ها چقدر زور دارند. این ها بچه شیرند - با شادیشان شاد بود و با اشکشان بی طاقت. 🔮کمتر پیش می آمد که ماشین وُلوو قراضه را سوار شوند از این ده به آن ده برود و مصطفى وسط راه به خاطر بچه ای که در خاک های کنار جاده نشسته و گریه😭 می کند پیدا نشود، پیاده می شد، بچه را می گرفت. صورتش را با دستمال پاک می کرد و می بوسیدش. آن وقت تازه اشک های خودش سرازیر می شد. دفعه اول غاده فکر کرد بچه را می شناسد، مصطفی گفت: نمی شناسم. مهم این است که این بچه یک شيعه است، این بچه هزار و سیصد سال ظلم را به دوش می کشد و گریه اش نشانه ظلمی است که بر على رفته. 🔮ظلمی که انگار تمامی نداشت و جنگهای داخلی نمونه اش بود. بارها از مصطفی شنیدم که سازمان امل را راه انداخت تا نشان بدهد اسلامی چطور باید باشد. البته مشکلات زیادی با احزاب و گروهها داشت. میگفتند لبنانی نیست و از ما نیست🚫 خیلی ها می رفتند پیش امام موسی صدر از مصطفی بد گویی می کردند. هر چند آقاي صدر به شدت به آن ها حرف می زد. می گفت اصلا اجازه نمی دهم کسی راجع به مصطفی بدگویی کند❌ 🔮ارتباط روحی خاصی بود بین او و مصطفی، طوری که کم تر کسی می توانست درک کند.# اقای_صدر به من می گفت: می دانی مصطفی برای من چی هست؟ او از به من نزدیک تر است، او نفس من، خود من است♥️ الفاظ عجیبی می گفت در باره مصطفی، وقتی داشت صحبت می کرد و مصطفي وارد مي شد همه توجهش به او بود، دیگر کسی را نمی دید، حرکات صورتش تماشایی بود؛ گاهی می خندید😄 و گاهی اشک می ریخت و چه قدر با زیبایی همدیگر را بغل می کردند💞 و اختلاف نظر هم زیاد داشتند، به شدت با هم مباحثه می کردند، اما آن احترام همیشه حتی در اختلافاتشان بود. 🔮اولین باری که امام موسی صدر مرا بعد از ازدواج با مصطفی در دید، خواست تنها با من صحبت کند. گفت: غاده شما می دانید با چه کسی ازدواج کرده اید. خدا به شما بزرگ ترین👌 چیز در عالم را داده. باید قدرش را بدانید. من از حرف آقای صدر تعجب کردم😟گفتم من قدرش می دانم و شروع کردم از مصطفی گفتن. آقای صدر حرف مرا قطع کرد و یک جمله به من گفت. این خلق و خوی مصطفی که شما می بینی تراوش است و نشستن حقیقت سیر و سلوک در کانون دلش. 🔮این همه معاشرت و رفت و آمد مصطفی با ما و دیگران تنازل از مقام او است به عالم صورت و اعتبار. خیلی افسوس می خورد که کسانی می دانند از و بی کس بودنش. امام موسى میگفت: من انتظار دارم شما این مسایل را درک کنيد✅ ... 🌹🍃🌹🍃
📚 بیان عیوب کالا هنگام معامله🧐 📣ما را در نشر احکام الهی یاری کنید. 🌸🌸🦋🌸🦋🌸 @zoolaleahkam
12.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 احکام تصویری: این قسمت رکوع 📣ما را در نشر احکام الهی یاری کنید. 🦋🌸🦋🌸🦋🌸 @zoolaleahkam
🐏🐑احکام عقیقه 🦋🌸🌸🌸🦋🌸 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌@zoolaleahkam
🔰حکم خواندن قرآن در زمان عادت ماهانه 🦋🌸🌸🌸🦋🌸 @zoolaleahkam
با چهار تا *نون* میشه جلوی خیلی از مشکلات را گرفت و به آرامش رسید. این هم *چهار نون* راهگشا *نبین* *نگو* *نشنو* *نپرس* *اول: نَبین* ۱- عیب مردم را، نَبین ۲- مسائل جزئی در زندگیِ خانوادگی را، نَبین ۳- کارهای خوب خودت را که برای دیگران انجام دادی نَبین ۴- گاهی باید وانمود کنی که ندیدی (اصل تغافل) ￸ *دوم: نگو* 1- هرچه شنیدی، نَگو ۲- به کسی که حرفت در او تأثیر ندارد، نگو ۳- سخنی که دلی بیازارد، نگو ۴- هر سخن راست را هرجا، نَگو ۵- هر خیری که در حق دیگران کردی، نَگو ۶- راز را نَگو حتی به نزدیک‌ترین افراد ￸ *سوم: نَشنو* ۱- هر سخنی ارزش شنیدن ندارد، نَشنو ۲- وقتی دو نفر آهسته سخن می‌گویند، سعی کن نَشنوی ۳- غیبت را نَشنو ۴- گاهی وانمود کن که نشنیدی. اصل تغافل (خود را به نشنیدن بزن) ￸ *چهارم: نَپرس* ۱- آنچه را که به تو مربوط نیست، نپرس ۲- آنچه که شخص از گفتنش شرم دارد، نپرس ۳- آنچه باعث آزار شخص می‌شود، نپرس ۴- آن پرسشی که در آن فایده‌ای نیست، نپرس ۵- آنچه که موجب اختلاف و نزاع می‌شود، نپرس @zoolaleahkam
زلال احکام
#رمان📚 #نیمه_پنهان_ماه 1 زندگی #شهید_مصطفی_چمران 🔻به روایت: همسرشهیــد #قسمت_شانزدهم 6⃣1⃣ 🔮به محض
❣﷽❣ 📚 1 ﺯﻧﺪگی 🔻به ﺭﻭﺍیت: ﻫﻤﺴﺮشهیــد 7⃣1⃣ 🔮من آن وقت نمی فهمیدم، اما به تدریج اتفاقاتی می افتاد که مصطفی را بیش تر برای من آشنا می کرد. یادم هست به جنوب حمله کرده بود و در "مدرسه جبل عامل" در واقع پایگاه مصطفی بود. مردم جنوب را کرده بودند. حتی خیلی از جوان های سازمان امل عصبانی بودند😠 🔮می گفتند: ما نمی توانیم با بجنگیم. ما نه قدرت مادی داریم نه مهمات💯 برای ما جز مرگ چیزی نیست. شما چطور ما را این جا گذاشته اید؟ مصطفی می گفت: من به کسی این جا بماند. هر کس می خواهد، برود خودش را نجات دهد. من جز تكيه بر خدا و رضا به تقدير او این جا نمانده ام✘ تا بتوانم، می جنگم و از این پایگاه می کنم، ولی کسی را هم مجبور نمی کنم بماند. 🔮آن قدر این حرف ها را با تمأنینه می زد که من فکر کردم لابد در راه است و مصطفی به کسی یا جایی تكيه دارد. مصطفی کمی دیگر برای بچه ها صحبت کرد و رفت داخل اتاقی🚪 که خانه ما در مؤسسه بود مؤسسه جایی در بلندی و مشرف به شهر صور بود. 🔮من به دنبال مصطفی رفتم و دیدم کنار پنجره به دیوار تکیه داده و بیرون را تماشا می کند. غروب آفتاب بود🌅 خورشید در حال فرو رفتن توی دریا، آسمان قرمزی گرفته و نور آفتاب روی موج دریا بازی می کرد، خیلی منظره زیبایی بود. دیدم مصطفی به این منظره نگاه می کرد و گریه می کرد😭 خیلی گریه می کرد، نه فقط اشک، صدای آهسته اش راهم می شنیدم. 🔮من فکر کردم او بعد از این که با بچه ها با آن حال صحبت کرد و آمد، واقعا می دید ما نزدیک مرگ هستیم و دارد گریه می کند. گفتم: مصطفی چه شده⁉️ او انگار محو این زیبایی بود به من گفت: نگاه کن چه زیباست😍 و شروع کرد به شرح، وجملاتی که استفاده می کرد به خود این منظره بود. 🔮من خیلی عصبانی شدم، گفتم: مصطفی، آن طرف شهر رانگاه کن. تو چی داری زیبا می گویی؟😕 مردم بدبخت شهرشان را ول کرده اند، عده ای در ها نشسته اند در ترس و وحشت وشما همه این ها زیبا می بینی؟ چرا آن طرف شهر رانگاه نمی کنید؟ به چی دارید خودتان را مشغول می کنید؟ در وقتی که مردم همه چیزشان را از دست داده اند و خیلی خون ریخته❣ شما به من می گویید نگاه کنید چه زیبا!؟ ... 🌹🍃🌹🍃 @zoolaleahkam
🔰 خواندن نماز مستحبی در حال حرکت 🦋🌸🌸🌸🦋 @zoolaleahkam