eitaa logo
زلال احکام
1.5هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.3هزار ویدیو
38 فایل
ارسال سوالات طلبه اقا @talabehpasokhgo9 طلبه خانوم @Zendegi_zahedi ارتباط با مدیریت: @talabehpasokhgo9 راهنمای حرز امام جواد(ع) @talabehpasokhgo9 تعرفه و رزرو تبلیغات: @talabehpasokhgo9 لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/1815478276C831c83d258
مشاهده در ایتا
دانلود
6.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶 لکه خون موجود در تخم مرغ 🔷 مشاهده فضله موش در برنج ⁉️حکم شرعی خونی که در تخم مرغ دیده می شود و همچنین مشاهده فضله موش در برنج خشک و خیسانده شده چیست ؟ 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امشب عزای امام عالمین است دل را هوای قبر غریب کاظمین است باب الحوائج امشب حاجت روا گردیده مهدی به یاد جدش، صاحب عزا گردیده آجرک الله یابقیة الله 🏴شهادت امام موسی کاظم (ع )تسلیت باد🏴
❣﷽❣ 📚 1 ﺯﻧﺪگی 🔻به ﺭﻭﺍیت: ﻫﻤﺴﺮشهیــد 9⃣ 🔮ادامه دادم: من تصمیم گرفته ام با مصطفی ازدواج کنم، عقدم هم پس فردا پیش امام است. فقط خودم مانده بودم این شجاعت را از کجا آورده ام🤭 مصطفی اصلا نمی دانست من دارم چنین کاری می کنم. خیلی عصبانی شد. بلند شد با داد و فریاد و برای اولین بار می خواست مرا بزند که پدرم دخالت کرد و خیلی آرام پرسید: عقد شما با کی؟ 🔮گفتم : ، من خیلی سعی کردم شما را قانع کنم، ولی نشد. مصطفی به من گفت دیگر نتیجه ای ندارد و خودش هم می خواست برود مسافرت🚗 پدرم به حرف هایم گوش داد و همان طور آرام گفت: من همیشه هر چه خواسته اید فراهم کرده ام. ولی من می بینم این مرد برای شما مناسب نیست❌ او شبيه ما نیست، فامیلش را نمی شناسیم. من برای حفظ شما نمی خواهم این کار انجام شود. 🔮گفتم: به هر حال من را گرفته ام می روم. امام موسی صدر هم اجازه داده اند. ایشان حاكم شرع است و می تواند ولیّ من باشد. بابا دید، دیگر مسئله جدی است. گفت: حالا چرا پس فردا⁉️ ما آبرو داریم. گفتم: اما تصمیممان را گرفته ایم. باید پس فردا باشد. البته من به امام موسی صدر هم گفته ام که می خواهم عقد خانه باشد نه جای دیگر. 🔮اگر شما بدهيد و سايه تان روی سر ما باشد من خیلی خوش حال ترم. بابا گفت: آخر شما باید داشته باشید. گفتم: من آمادگی دارم، کاملا👌 نمی دانم این همه قاطعیت و شجاعت را از کجا آورده بودم. من داشتم از همه امور اعتباری، از چیزهایی که برای همه مهم ترین بود می گذشتم. البته آن موقع نمی فهمیدم، اصلا وارستگی انجام چنین کاری را هم نداشتم. فقط می دیدم که بزرگ است، لطیف است و عاشق اهل بیت♥️ است و من هم به همه این ها عشق می ورزیدم 🔮بابا گفت: خب اگر خواست شما این است حرفی نیست. من مانع نمی شوم. باورم نمی شد به این سادگی قبول کرده باشد. حالا چه طور باید به مصطفی خبر می دادم😥 نکند مجبور شود از حرفش برگردد! تا پس فردا پدرش پشیمان شود! مصطفی کجاست، این طرف و آن طرف. شهر و دهات را گشت تا بالاخره را پیدا کرد. گفت: فردا عقد است، پدرم کوتاه آمد. مصطفی باورش نمی شد، مگر خودش باورش می شد؟ ... 🌹🍃🌹🍃
1 زندگی 🔻به روایت: همسرشهیــد 0⃣1⃣ 🔮الآن که به آن روزها فکر می کند می بیند آدمی که آن کارها را کرد او نبود. اصلا کار کار آدم و آدم ها نبود، کار بود، دست خدا بود، جذبه ای بود که از مصطفی بر او مي تابید💖 بی شناخت، شناخت بعد آمد. بی هوا خندید😄 انگار چیزی ذهنش را قلقلک داده باشد. 🔮او حتى نفهمیده بود یعنی اصلا ندیده بود که سر مصطفی ! دو ماه از ازدواجشان می گذشت که دوستش مساله را پیش کشید. ! در ازدواج تو یک چیز بالاخره برای من روشن نشد، تو از خواستگارهایت خیلی ایراد می گرفتی، این بلند است، این کوتاه است_ مثل این که می خواستی یک نفر باشد که سر و شکلش نقص نداشته باشد🚫 حالا من تعجبم چه طور شده مصطفی را که سرش مو ندارد قبول كردي😟 🔮غاده يادش بود که چه طور با تعجب دوستش را نگاه کرد، حتى دل خور شد و بحث کرد که، مصطفی نيست. تو اشتباه می کنی. دوستش فکر می کرد غاده دیوانه شده که تا حالا این را نفهميده😅 آن روز همین که رسید خانه در را باز کرد و چشمش افتاد به مصطفی و شروع کرد به خندیدن. مصطفی پرسید چرا می خندی⁉️ و غاده که چشم هایش از خنده به اشک نشسته بود گفت: 🔮مصطفی، تو کچلی؟ من ! آن وقت مصطفی هم شروع کرد به خندیدن و حتی قضيه را برای امام موسی هم تعریف کرد. از آن به بعد آقای صدر همیشه به مصطفی می گفت: شما چه کار کردید که شما را ندید؟ ممکن است این جریان خنده دار باشد. ولی واقعا اتفاق افتاد. 🔮آن لحظاتی که با مصطفی بودم و حتی بعد که ازدواج کردیم💍 چیزی از عوالم ظاهری نمی دیدم و نمی فهمیدم. به پدرم گفتم: نمی خواهم. فقط فامیل نزدیک، عمو، دایی و ... پدرم گفت: به من ربطی ندارد. هر کار خودتان می خواهید بكنید. و صبح روزی که بعد از ظهرش عقد بود و آماده شدم که بروم دبیرستان برای تدریس، مادرم با من صحبت نمی کرد و عصبانی بود😠 🔮خواهرم پرسید کجا مي روی؟ گفتم: مدرسه. گفت: شما الان باید بروید برای آرایش💄 برويد خودتان را درست کنید. من بروم؟ رفتم مدرسه. آن جا هم همه می گفتند که شما چرا آمدید؟ من تعجب کردم گفتم: چرا نیايم؟ مرا همین طور می خواهد✅ از مدرسه که برگشتم، مهمان ها آمده بودند. مصطفی آن جا کسی را نداشت و از طرف او داماد "آقای صدر" و خانواده و خواهرانش و سید غروی آمده بودند و از فامیل خودم خیلی ها نيامدند، همه شان بودند و ناراحت... ... 🌹🍃🌹🍃
❣﷽❣ 📚 1 ﺯﻧﺪگی 🔻به ﺭﻭﺍیت: ﻫﻤﺴﺮشهیــد 1⃣1⃣ 🔮خواهرم پرسید لباس چه می خواهی بپوشی؟ گفتم: لباس زیاد دارم، گفت باید باشد، و رفت همان ظهر برایم لباس عقد خرید. همه می گفتند دیوانه است😒 همه می گفتند نمی خواهیم آبرویمان جلوی فامیل برود. من شاید اولین عروسی بودم آن جا که دنبال آرایش و این ها نرفتم. عقد با حضور همان معدودی که آمده بودند انجام شد و گفتند بیاید کادو بدهد به عروس. این رسم ما است. داماد باید انگشتر💍 بدهد. من اصلا فکر این جا را نکرده بودم. 🔮مصطفی وارد شد و یک کادو🎁 آورد. رفتم باز کردم دیدم است. کادو عقد شمع آورده بود. متن زیبایی هم کنارش بود. سريع کادو را بردم قایم کردم همه گفتند چی هست؟ گفتم: نمی توانم نشان بدهم. اگر می فهمیدند می گفتند داماد دیوانه است🤦‍♀ برای عروس کادو شمع آورده. عادی نبود. خواهرم گفت داماد کجاست؟ بیاید، باید بدهد به عروس. 🔮آرام به او گفتم: آن كادو انگشتر نیست. خواهرم عصبانی شد😡 گفت: می خواهید مامان امشب برود بیمارستان؟ داماد می آید برای عقد انگشتر نمی آورد! آخر این چه است؟ آبروی ما جلوي همه رفت، گفتم: خب انگشتر نیست. چه کار کنم⁉️ هر چه می خواهد بشود! 🔮بالاخره با هم رفتیم سر کمد مادرم و او را دستم گذاشتم و آمدم بیرون. مهریه ام قرآن کریم📖 بود و تعهد از داماد که مرا در راه تکامل و اهل بیت و اسلام هدایت کند، اولین عروسی در صور بود که عروس چنین ای داشت و در واقع هیچ وجهی در مهریه اش نداشت، برای فامیلم، برای مردم عجيب بود این ها. مادرم متوجه شد انگشتری که دستم کرده بودم مال خودش بوده و خیلی ناراحت شد😔 🔮گفتم: مامان! من تو حال خودم نبودم، وگرنه به مصطفی می گفتم و او هم حتما می خرید و می آورد. مادرم گفت حالا شما را کجا می خواهد ببرد؟ آیا خانه🏠 گرفته؟ گفتم می خواهم بروم موسسه با بچه ها. مادرم رفت آن جا را دید، فقط یک بود با چند صندوق میوه به جای تخت. مامان گفت: آخر و عاقبت دختر من باید این طور باشد؟ شما آیا بودید، دست نداشتید، چشم نداشتید که خودتان را به این وضع انداختید؟ ولی من در این وادی ها نبودم. همانجا، همان طور که بود، همان روی زمین می خواستم زندگی کنم. مادرم گفت: من وسایل برایتان می خرم طوری که کسی از فامیل و مردم نفهمند❌ آخر در بد می دانند دختر چیزی ببرد خانه داماد. جهیزیه ببرد. 🔮می گویند فامیل دختر پول دادند که دخترشان را ببرد. من و قبول نکردیم مامان وسیله بخرد. می خواستیم همان طور زندگی کنیم🙂 ... 🌹🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨سر صبح بردن نام حسین بن علی می چسبد: السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما. بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ 🦋 اللّهُمَ اَرزُقنـٰا فِی اَلْدُنْیٰا زیٰارَۃ اَلْحُسَیْن وَ فِی اَلْاٰخِرَۃ شِفٰاعَة اَلْحُسَیْن  خدایا روزی ما را در دنیا زیارت کربلا و در آخرت شفاعت امام حسین(ع) قرار بده الهی آمین🌹🤲🦋
🌹وعده ما هر روز صبح دعای عهد🌹 سلام بر شما : 🌾 منتظران بقیه الله (ارواحنا فداه) 🌾 ان شاء الله هر روز صبح همراه باشید با قرار تجدید بیعت روزانه با 🌺امام زمان (عج)🌺 ❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈ 📜 🌹*بِسْم اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ*🌹 🌷🕊اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ🌷🕊 ❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈ 🌷🕊اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ🌷🕊 ❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈ 🌷🕊اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ🌷🕊 ❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈ 🌷🕊أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً🌷🕊 ❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈ 🌷🕊اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْه🌷🕊 ❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈ 🌷🕊اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى🌷🕊 ❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈ 🌷🕊اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ،وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ،🌷🕊 ❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈ 🌷🕊فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ🌷🕊 ❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈ 🌷🕊وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ🌷🕊 ❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈ 🌷🕊وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ🌷🕊 ❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈ 🌷🕊اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ🌷🕊 ❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈ 🔴 آنگاه سه باربرران خوددست میزنى، ودرهرمرتبه مى گويى: اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمان ❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃❈🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 ازدواج مرد و زن مسلمان و مسیحی ⁉️ سؤال: آیا ازدواج مرد مسلمان با زن مسیحی یا زن مسلمان با مرد مسیحی صحیح است؟ ✍️ پاسخ: 🔹 آیت‌الله خامنه‌ای: ازدواج (دائم یا موقت) زن مسلمان با مرد مسیحی باطل است و نیز ازدواج دائم مرد مسلمان با زن مسیحی بنابر احتیاط واجب باطل می‌باشد اما ازدواج موقت مرد مسلمان با زن مسیحی با رعایت شرایط شرعی اشکال ندارد. درباره ازدواج زن یا مرد مسلمان با سایر اهل کتاب نیز احکام گذشته جاری است. 🔸 آیت‌الله سیستانی: ازدواج دائم مرد مسلمان با اهل کتاب بنابر احتیاط واجب جایز نیست ولی ازدواج موقت جایز است مشروط بر اینکه همسر مسلمان نداشته باشد و گرنه بدون رضایت او صحیح نیست بلکه با رضایت هم بنابر احتیاط واجب جایز نیست. اما زن مسلمان به طور قطع و یقین با هیچ مرد کافر ـ کتابی و غیره ـ نمی‌تواند ازدواج کند. 🔹 آیت‌الله مکارم‌شیرازی: زن مسلمان نمی‌تواند به عقد كافر درآيد و مرد مسلمان نیز نمی‌تواند با غیر از یهود و نصاری ازدواج نماید، بنابراین ازدواج با زنان اهل کتاب مانند یهود و نصاری مانعی ندارد. 📚 پی‌نوشت: بخش استفتائات پایگاه اطلاع‌رسانی آیات‌عظام خامنه‌ای، مکارم‌شیرازی و سیستانی 📎 🖇 لینک مطلب: https://btid.org/fa/news/266371