eitaa logo
زلال احکام
1.5هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
38 فایل
ارسال سوالات طلبه اقا @talabehpasokhgo9 طلبه خانوم @Zendegi_zahedi ارتباط با مدیریت: @talabehpasokhgo9 راهنمای حرز امام جواد(ع) @talabehpasokhgo9 تعرفه و رزرو تبلیغات: @talabehpasokhgo9 لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/1815478276C831c83d258
مشاهده در ایتا
دانلود
💬پرسش: مدتی است در فضای مجازی خبری از دفتر جنابعالی منتشر شده که دوچرخه سواری بانوان با رعایت نکات شرعی جایز اعلام گردیده... اگر امکانش هست پیرامون این حکم و صحت و سقم آن توضیحی فرمایید. آیا دوچرخه سواری بانوان در خیابان جایز است ؟ پاسخ: دوچرخه‌سواری بانوان در مجامع عمومی و نیز در جایی که در معرض دید نامحرم باشد، حرام است. (پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری) 🍀☘🍀☘🍀☘ @zoolaleahkam
❓ حاج‌آقا، این پسر من موقع وضو فقط اعضا رو گربه‌شور می‌کنه‌. مگه جاری‌شدن آب روی دست و صورت موقع وضوگرفتن لازم نیست؟ 📚 همه مراجع (به‌جز رهبری، زنجانی، مکارم، بهجت و سیستانی): برای وضوگرفتن، همین که دست تر رو به صورت و دست‌ها بکشین، کافیه. البته تری دست باید به‌اندازه‌ای باشه که با کشیدن دست، آب یه کمی روی اونا جاری بشه. 📚مقام معظم رهبری: برای وضو باید آب به همه اعضای وضو برسه؛ چه با دست‌کشیدن، چه با آب‌ریختن. به همین خاطر هم نمی‌شه دست رو مرطوب کنین و روی اعضا بکشین. 📚 آیات عظام زنجانی، مکارم و سیستانی: نه جانم، برای وضوگرفتن، جاری‌شدن آب بر اعضای وضو لازم نیست و همین که تری دست به‌اندازه‌ای باشه که به کشیدن اون به دست و صورت، «شستن» گفته بشه، کافیه. 📚 آیت‌الله بهجت: بله عزیزم، بنابر احتیاط واجب، تری دست در وضوگرفتن باید به‌اندازه‌ای باشه که به‌واسطه کشیدن دست، کمی آب روی اعضای وضو جاری بشه. ⭕️ نکته: این مسئله برای کسیه که می‌خواد صورت و دست‌ها رو با دست تر بشوره؛ برای ماها که اول یه مشت آب می‌ریزیم، حتماً جاری‌شدن آب اتفاق می‌افته و طبق نظر همه مراجع، وضومون درسته. پس وسواسی نشین و خیالتون راحت باشه. ⭕️ نکته: احتیاط واجب، یعنی در این مسئله می‌تونیم به نظر مرجع اعلم بعد از مرجع خودمون که فتوای قطعی داره، عمل کنیم. 🔺 توضیح‌المسائل ۱۶ مرجع، م۲۴۴. 🍀☘🍀☘🍀☘☘ @zoolaleahkam
زلال احکام
💞 #عاشقانه_دو_مدافع 📚 #قسمت_پنجاه_و_سوم میخواستم تا صبح باهاش حرف بزنم و نگاهش کنم. اصلا کاش صبح ن
💞 📚 إ علے پاشو دیگہ . امروز جمعست اسماء نزاشتے بخوابما . پوووفے کردم و گفتم:ببیـݧ علے مـݧ از دلت خبر دارم .میدونم کہ آرزوت بوده کہ برے الانم بخاطر مـݧ دارے ایـݧ حرفارو میزنے و خودتو میزنے بہ اوݧ راه باایـݧ کارات مـݧ بیشتر اذیت میشم پاشو ساکت رو بیار زیاد وقت نداریم چیزے نگفت.از جاش بلند شد و رفت سمت کمد ،درشو باز کردو یہ ساک نظامے بزرگ کہ لباس هاے نظامے داخلش بود و آورد بیروݧ ساک رو ازش گرفتم ولباس هارو خارج کردم . خوب علے وسایلے رو کہ احتیاج دارے و بیار کہ مرتب بزارم داخل ساک وسایل هارو مرتب گذاشتم. باورم نمیشد خودم داشتم وسایلشو جمع میکردم کہ راهیش کنم . علے ماماݧ اینا میدونـݧ؟؟؟ آره.ولے اونا خیالشوݧ راحتہ تو اجازه نمیدے کہ برم خبر ندارݧ کہ... حرفشو قطع کردم.اردلاݧ چے؟؟؟اونم میدونہ؟؟ سرشو بہ نشونہ ے تایید تکوݧ داد اخمے کردم و گفتم:پس فقط مـݧ نمیدونستم؟؟ چیزے نگفت . اسماء جمع کردݧ وسایل کہ تموم شد .پاشو ناهار بریم بیروݧ. ‌ قبول نکردم . امروز خودم برات غذا درست میکنم... ✍ ادامه دارد .... https://zil.ink/zolale_ahkam 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
💞 📚 آهے کشیدم و جلوتر از علے حرکت کردم... قرار بود کہ همہ واسہ بدرقہ تا فرودگاه برݧ .ولے علے اصرار داشت کہ نیاݧ . همہ چشم ها سمت مـݧ بود .همہ از علاقہ منو علے نسبت بہ هم خبر داشتـݧ هیچ وقت فکر نمیکردݧ کہ مـݧ راضے بہ رفتنش بشم . خبر نداشتـݧ کہ همیـݧ عشق باعث رضایت من شده بغض داشتم منتظر تلنگرے بودم واسہ اشک ریختـݧ اما نمیخواستم دم رفتـݧ دلشو بلرزونم. روپاهام بند نبودم .کلافہ ایـݧ پا و اوݧ پا میکردم.تا خداحافظے علے تموم شد اومد سمتم .تو چشمام نگاه کردو لبخندے زد .همہ ے نگاه ها سمت مـا بود . زیر لب بسم اللهی گفت و از زیر قرآݧ رد شد . چشمامو بستم بوے عطرش و استشمام کردم وقلبم بہ تپش افتاد. چشمامو باز کردم دوبار از زیر قرآن رد شد ، هر دفعہ تپش قلبم بیشتر میشد و بہ سختے نفس میکشیدم قرار شد اردلاݧ علے رو برسونہ اردلاݧ سوار ماشیـݧ شد کاسہ ے آب دستم بود .علے براے خداحافظےاومد جلو . بہ کاسہ ے آب نگاه کرد از داخلش یکے از گل هاے یاس شناور تو آب و برداشت بو کرد . لبخندے زد و گفت :اسماء بوے تورو میده قرآن کوچیکے رو از داخل جیبش درآوردو گل رو گذاشت وسطش بغض بہ گلوم چنگ میزد و قدرت صحبت کردݧ نداشتم . اسماء بہ علے قول دادے کہ مواظب خودت باشے و غصه نخورے پلکامو بہ نشونہ ے تایید تکوݧ دادم خوب خانم جاݧ کارے ندارے؟؟ کار داشتم ،کلے حرف واسہ ے گفتـݧ تو سینم بود اما بغض بهم اجازه ے حرف زدݧ نمیداد . چیزے نگفتم . دستشو بہ نشونہ ے خداحافظے آورد بالا و زیر لب آروم گفت :دوست دارم اسماء خانم. پشتشو بہ مـݧ کرد و رفت. با هر سختے کہ بود صداش کردم . علے؟؟ بہ سرعت برگشت.جان علے؟؟ ملتمسانہ با چشمهاے پر بهش نگاه کردم و گفتم :خواهش میکنم اجازه بده تا فرودگاه بیام. چند دیقہ سکوت کرد و گفت:باشہ عزیزم . کاسہ رو دادم دستش ،بہ سرعت چادرمشکیمو سر کردم و سوار ماشیـݧ شدم . زهرا هم با ما اومد . بہ اصرار علے ما پشت نشستیم و زهرا و اردلاݧ هم جلو احساس خوبے داشتم کہ یکم بیشتر میتونستم پیشش باشم. از همہ خداحافظےکردیم و راه افتادیم . نگاهے بهش انداختم و با خنده گفتم:علے با ایـݧ لباسا شبیہ برادرا شدیا اخمے نمایشے کردو گفت :مگہ نبودم ابروهامو دادم بالا و در گوشش گفتم:ݧ شبیہ علے مـݧ بودے بہ کاسہ ے آب نگاه کردو گفت :ایـݧ دیگہ چرا آوردے؟؟؟ خوب چوݧ میخواستم خودم پشت سرت آب بریزم کہ زود برگردے سرمو گذاشتم رو شونشو گفتم:علے دلم برات تنگ شد چیکار کنم؟؟ یکمے فکر کردو گفت:بہ ماه نگاه کـݧ . سر ساعت ۱۰ دوتاموݧ بہ ماه نگاه میکنیم لبخندے زدم و حرفشو تایید کردم. علےوتند تند زنگ بزنیا چشم چشمت بے بلا . بقیہ راه بہ سکوت گذشت . بالاخره وقت خداحافظے بود . ✍ ادامه دارد .... https://zil.ink/zolale_ahkam 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
4_5861665249823818754.mp3
11.35M
۴۴ ✨ امام حسین "ع"؛ نیاز دیگران به تو، ازنعمتهای خداست! یه موقعیت رشد و بزرگ شدن روحت؛ نیاز دیگران به توست. با غرور ردش نکنیا❗️ ■⇨ @zoolaleahkam سوالات خود را به آیدی ما بفرستید @talabehpasokhgo9
⁉️سؤال سلام. آیا زن می‌تونه بدون اجازه شوهر به اقوام خودش که فقیرن، کمک کنه؟ در ضمن، زنی که اموال خودش (مثل ارثیه) رو توی خونه همسر خرج کرده، چنین حقی داره؟ چون اموال مخلوط شده، تکلیف چیه؟ ✅ پاسخ اگه زن از خودش مالی داشته باشه، می‌تونه از مال خودش به دیگران کمک کنه ✅ ولی از اموال آقای شوهر و اجازه‌ش نمی‌تونه ❌ ❄️أللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمًَدٍ وَعَجِّلْ فرجهم 🍀☘🍀☘🍀☘
زلال احکام
مسابقه یادشهدا🌹 🔰مقام معظم رهبری: " امروزه زنده نگه داشتن یاد و خاطرشهدا کمتر از شهادت نیست " 👌سوا
با سلام 👆👆 ممنون از تمام بزرگوارانی که در مسابقه وصیت نامه شهید کاظمی شرکت کردند از انجا که به هر شرکت کننده ای که جواب صحیح را فرستاده بود یک عدد داده شده بود از بین این عددها قرعه کشی شد 🎁 برندگان طبق عدد👇👇 🌹عدد۳ 🌹عدد۱۱ 🌹عدد۲۱ 🌷عدد۷۹ 🌷عدد۹۲ 🌷عدد۶۴ 🌷عدد۱۱۹ ((برندگان حتما برای دریافت هدیه خود به پی وی بنده مراجعه کنند در صورت عدم مراجعه بنده تکلیفی ندارم)) @talabehpasokhgo9 دعاگوی بزرگوارانی که خالصانه مسابقه را در حد وسعشون حمایت مالی می کنند باشید 🔶 چنانچه بزرگواری قصد حمایت داشت به ایدی بنده اطلاع دهد🙏🙏 و من الله توفیق ☘️🌷☘️🌷☘️
زلال احکام
💞 #عاشقانه_دو_مدافع 📚 #قسمت_پنجاه_و_پنجم آهے کشیدم و جلوتر از علے حرکت کردم... قرار بود کہ همہ واس
💞 📚 ما نمیتونستیم وارد فرودگاه بشیم تا همینجاش هم بہ خاطر اردلاݧ تونستیم بیایم اردلاݧ زهرا خداحافظے کردݧ و رفتـݧ داخل ماشیـݧ . تو چشماش نگاه کردم و گفتم:علے برگردیا مـݧ منتظرم پلک هاشو بازو بستہ کرد و سرشو انداخت پاییـݧ دلم ریخت . دستشو گرفتم:علے ،جوݧ اسماء مواظب خودت باش همونطور کہ سرش پاییـݧ بود گفت :چشم خانم تو هم مواظب خودت باش بہ ساعتش نگاه کرد دیر شده بود سرشو آورد بالا اشک تو چشماش جمع شده بود . اسماء جاݧ مـݧ برم؟؟؟ قطره اے اشک از چشمام سر خورد سریع پاکش کردم و گفتم :برو اومدنے گل یاس یادت نره چند قدم ،عقب عقب رفت .دستشو گذاشتم رو قلبش وزیر لب زمزمہ کرد:عاشقتم مـݧ هم زیر لب گفتم:مـݧ بیشتر برگشت و بہ سرعت ازم دور شد.با چشمام مسیرے کہ رفت و دنبال کردم. ❤❤ در رفتن جان از بدن، گویند هرنوعی سخن من با دو چشم خویشتن، دیدم که جانم میرود ❤❤ وارد فرودگاه شد .در پشت سرش بستہ شد . احساس کردم سرم داره گیج میره جلوے چشمام سیاه شد سعے کردم خودمو کنترل کنم.کاسہ ے آب و برداشتم و آب رو ریختم هم زماݧ سرم گیج رفت افتادم رو زمیـݧ ،کاسہ هم ازدستم افتاد و شکست بغضم ترکید و اشکه ام جارے شد . زهرا و اردلاݧ بہ سرعت از ماشیـݧ پیاده شدݧ و اومدݧ سمتم. اردلاݧ دستم و گرفت و با نگرانے داد میزد خوبے؟؟ نگاهش میکردم اما جواب نمیدادم با زهرا دستم رو گرفتــݧ و سوار ماشیـنم کردݧ. سرمو بہ صندلے ماشیـݧ تکیہ دادم و بے صدا اشک میریختم ـ اومدنے با علے اومده بودم.حالا تنها داشتم بر میگشتم هرچے اردلاݧ و زهرا باهام حرف میزدݧ جواب نمیدادم. تا اسم کهف اومد .سرجام صاف نشستم و گفتم چے اردلاݧ؟؟؟ هیچے میگم میخواے بریم کهف؟؟ سرمو بہ نشونہ ے تایید نشوݧ دادم قبول کردم کہ برم شاید آرامش کهف آرومم میکرد. ✍ ادامه دارد .... https://zil.ink/zolale_ahkam 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
💞 📚 با صداے گوشیم از خواب بیدار شدم . دستم رو از پتو آوردم بیروݧ و دنبال گوشیم میگشتم زنگ گوشے قطع شد . از ترس اینکہ نکنہ علے بوده از جام بلند شدم و گوشیمو پیدا کردم با چشماے نیمہ بازم قفل گوشے و باز کردم .مریم بود . پووو فے کردم و دوباره روے تخت ولو شدم و پتو رو کشیدم رو سرم گوشیم دوباره زنگ خورد با بے حوصلگے برش داشتم و جواب دادم. الو؟؟؟ الو سلام دختر کجایے تو؟؟چرا دانشگاه نمیاے؟؟؟ علیک سلام .حال و حوصلہ ندارم مریم وا ینے چے .مثل ایـݧ افسرده ها نشستے تو خونہ خوب حالا ..کارم داشتے ؟؟ آره اسماء میخوام ببینمت ،باهات حرف بزنم راجب چے . راجب محسنے ،ازم خواستگارےکرده خندیدم و گفتم:محسنے؟؟؟خوب تو چے گفتے؟؟؟ هیچے ،چپ چپ بهش نگاه کردم و گفتم واقا کہ بعدشم سریع ازش دور شدم. علے قبلا یہ چیزهایے بهم گفتہ بود ولے فکر نمیکردم جدے باشہ. خاک تو سرت مریم بعد از ۱۰۰سال یہ خواستگار برات اومده اونم پروندیش خندیدو گفت:واقا کہ ...حالا کے ببینمت ؟؟ دیگہ واسہ چے میخواے ببینیم؟؟تو کہ پروندیش ݧ یہ کار دیگہ اے دارم .حالا اگہ مزاحمم بگو . مـݧکہ دارم میگم تو بہ خودت نمیگیرے إ اسماء شوخے کردم بابا ،بعد از ظهر بیا خونموݧ دیگہ هم زنگ نزݧ میخوام بخوابم پروووو.باشہ ،پس فعلا فعلا. گوشے رو پرت کردم اونور و دوباره خوابیدم.چشمام داشت گرم میشد کہ گوشیم دوباره زنگ خورد. فکرکردم مریم ، کلے فوشش دادم بدوݧ اینکہ بہ صفحہ ے گوشے نگاه کنم جواب دادم. بلہ؟؟؟؟مگہ نگفتم دیگہ زنگ نزݧ؟؟ صداے یہ مرد بود ، رو صفحہ ے گوشے نگاه کردم محسنے بود سریع گوشے قطع کردم. خدا بگم چیکارت نکنہ مریم. دوباره زنگ زد .صدامو صاف کردمو جواب دادم. بلہ بفرمایید؟؟ ✍ ادامه دارد .... https://zil.ink/zolale_ahkam 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
*⊰❀⊱━⊰﷽⊱═━━━━━━═━⊰❀⊱* *📚ـام جنابتـــ♨️* *┘◄ مساله :* ✍️ کارهایی که بر جُنُب حرام است😰 : 1⃣ رساندن جایی از به خط قرآن ، اسم خداوند، و بنابر احتیاط واجب اسامی پیامبران و ائمه و سلام علیهم. 2⃣ رفتن به 🕋 و هر چند از یک در داخل شود و از در دیگر بیرون رود. 3⃣ توقف در 🕌. 4⃣ گذاشتن چیزی در 🕌؛ هر چند از بیرون مسجد باشد. 5⃣ خواندن 🗣 سوره هایی از قرآن که دارد؛ حتی یک حرف از آن. *🚨 توجه:* به فتوای برخی از مراجع تقلید تنها خواندن 🗣 آیات سجده واجب حرام ⛔️ است. (آیات عظام ، ، ، ) 6⃣ توقف در ؛ بنابر احتیاط واجب. 📚 کتاب "آموزش احکام ویژه پسران ص81" 🍀🍀🍀☘🌸🍀☘🌸 @zoolaleahkam
سلام دوستان خوبم🌸 صبح قشنگتون بخیر🍃 اولین جمعه فروردین ماهتون🌷 پر از عشق و آرامش🍃 🌷🍃
نماهنگ عزیز زهرا بقیه الله کجایی آقا_۲۰۲۲_۰۱_۲۵_۱۳_۰۶_۵۹_۱۹۶.mp3
3.93M
عزیز زهرا بقیة اللّه کجایی آقا❤️ 🎤مجتبی رمضانی 🌱 @zoolaleahkam سوالات خود را به آیدی ما بفرستید @talabehpasokhgo9 😭😭😭😭😭😭 اللهم العجل الولیک الفرج🤲🤲 😭😭😭😭😭😭