eitaa logo
طریقه مقربین
558 دنبال‌کننده
38 عکس
52 ویدیو
18 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
مرحوم آیةالل‍ه شیخ مجتبی لنکرانی هم‌مباحثهٔ دوران تحصیل آیةالل‍ه خوئی و استاد سطوح عالی حوزهٔ نجف بود. وی جزو شش نفر ممتحن طلّاب نجف به شمار رفته و تبحّر بسیاری در فنون ادبیّات داشت. از استاد محمّدکریم پارسا که سالیانی شاگرد ایشان بوده‌اند شنیدم: روزی به آیةالل‍ه لنکرانی عرض کردم: فرق بین مجتهدین این زمان و قدیمی‌ها چه بود؟ فرمودند: آن‌ها ادبیّاتشان قوی‌تر از امروزی‌ها بود. استاد پارسا نقل کردند: آقای لنکرانی چند روزی آمده بود قم. ضمناً پانزده شانزده روز به درس آقای بروجردی رفته بود. می‌فرمود:‌ یک روز سر درس، مُغِیرة را به فتحِ [غین = مُغَیره] خواند. پیش خودم گفتم: شما که ادیبی چرا؟! یک روز هم در مجلس تدوین کتاب رجال آیةالل‍ه خوئی شرکت کرده و تذکّری ادبی پیرامون عبارتی دربارهٔ زراره داده بود. آقای خوئی از این‌که ایشان آن روز در جلسه حضور یافته و این خطا را گوشزد می‌کند بسیار خوشحال می‌شود و خدا را شکر می‌کند. @cheraghe_motaleeh
📌 تصوّف (۵) 🔹 اين ناچيز گويد: روزی در محضر حضرت علّامه ـ رضوان اللّٰه سبحانه وتعالیٰ عليه ـ صحبت خرقهٔ صوفيان شد. ايشان فرمودند: 🔺 «در مواردی که شنيده شده، بی‌اثر نبوده.» مجلس که از افراد خالی شد بنده عرض کردم: قبائی از قباهايتان را به بنده بدهيد. فرمودند: «عصری تشريف بياوريد». موقع عصر که رفتم و در زدم، خادم ايشان قبائی آورد. گفتم: برگردانيد به آقا. خادم رفت و حضرت علّامه خودشان تشريف آوردند و با دست مبارکشان آن قبا را به بنده دادند و در همان حال فرمودند: «بارك اللّٰه لك فيه.» 🔺 و نيز بعد از آن، وقت ديگری از ايشان تقاضای پيرهنی از پيرهن‌هايشان را نمودم. رفتند و پيراهنی آوردند، والحمد للّٰه ربّ العالمين. ✔️ اين ناچيز گويد: پيغمبر اکرم ـ صلّی اللّٰه علیه وآله وسلّم ـ بُردهٔ خودشان را صله می‌دادند. و اين داستان معروف است: بعد از اينکه دعبل، قصيدهٔ خودش را برای حضرت امام رضا ـ علیه السّلام ـ خواند، تقاضای پيراهنی از آن حضرت نمود، و حضرت لباسی را به او دادند که فرمودند: در اين لباس، هزار ختم قرآن خوانده‌ام. حاصل، لباس گرفتن از پيغمبر و ائمّهٔ طاهرين در تواريخ ثبت و ضبط شده است، و اين لباس گرفتن از اولياء خدا، سنّتی بوده. 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، صص ۲۱۴-۲۱۳ 🔹 @rahe_savab
🔸 سیر إلی اللّٰه (۹) 📌 صلاة، مفتاح لقاء 🔹 مرحوم آسيد هاشم رضوی بنارسی می‌فرمود: آقای قاضی می‌فرمود: 🔺 «اگر معجونی [يعنی دوائی] برای اصلاح نفوس، بهتر از نمازهای پنج‌گانه بود، خدا آن را می‌فرستاد.» 🔹 و حضرت آیة اللّٰه بهجت ـ رضوان اللّٰه سبحانه وتعالیٰ عليه ـ می‌فرمودند: 🔺 «اگر گاهی وقت داخل می‌شد و ايشان [آقای قاضی] وضو می‌گرفتند، يک کمی دير می‌شد، رنگ آقای قاضی زرد می‌شد.» 🔹 ... و اين ناچيز نديدم آقای بهجت به چيزی توصيه کند از اعمال، مثل نماز، و می‌فرمودند: 🔺 «در روايت است: ذکر خدا در نماز، افضل است از ذکر خدا در غير نماز.» 💎 و اين جملهٔ حضرت اميرالمؤمنين (عليه‌ السلام) را زياد تکرار می‌کردند: «وَاعْلَمْ أَنَّ كُلَّ شَیْ‏ءٍ مِنْ عَمَلِكَ تَبَعٌ لِصَلَاتِكَ». روزی پرسيدم از آقای بهجت، اين جملهٔ حضرت امير «وَاعْلَمْ أَنَّ كُلَّ شَیْ‏ءٍ مِنْ عَمَلِكَ تَبَعٌ لِصَلَاتِكَ» سرّش چيست؟ فرمودند: 🔺 «صلاة مفتاح لقاء است.» 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، صص ۲۰۰-۱۹۹ 🔹 @rahe_savab
📌 عبادت در زمان غیبت 🔹 شیخ بزرگوار حقائق‌شناس حضرت آیة اللّٰه بهجت ـ رضوان اللّٰه تعالیٰ علیه ـ فرمودند: 🔺 عبادت در زمان غیبت، افضل است از عبادت در زمان حضور؛ آنها می‌بینند و می‌دانند؛ اینها می‌دانند. «شِيعَتُنَا أَصْبَرُ مِنَّا.» [الکافي، ج ۲، ص ۹۳] 📚 تقریرات سخنان آیة اللّٰه بهجت، شیخ محمدکریم پارسا (منتشرنشده) 🔹 @rahe_savab
🔸 عقل (۴) 📌 نسبت عقل و شرع 🔹 شیخ بزرگوار حقائق‌شناس حضرت آیة اللّٰه بهجت ـ رضوان اللّٰه تعالیٰ علیه ـ فرمودند: 🔺 توحید، بعد از عاقل بودن است؛ از عقل استناره می‌کند. نبوت و امامت از اِنعامات عقلیه است که راه را از چاه تمییز بدهیم. عقلاء تا راه را نمی‌بینند نمی‌روند؛ تا چاه را نبینند توقف نمی‌کنند. شارع، رئیس عقلاء است؛ اَعقل العقلاء است؛ دیدیم روی میزان است. شرع، اَدقّ الموازین است. 📚 تقریرات سخنان آیة اللّٰه بهجت، شیخ محمدکریم پارسا (منتشرنشده) 🔹 @rahe_savab
📌 عبرت از واضحات 🔹 شیخ بزرگوار حقائق‌شناس حضرت آیة اللّٰه بهجت ـ رضوان اللّٰه تعالیٰ علیه ـ فرمودند: 🔺 واقعاً کسی که بخواهد عبرت بگیرد، از واضحات عبرت می‌گیرد؛ کسی که نخواهد عبرت بگیرد، از دقائق عبرت نمی‌گیرد. 📚 تقریرات سخنان آیة اللّٰه بهجت، نوشتهٔ شیخ محمدکریم پارسا (منتشرنشده) 🔹 @rahe_savab
🔸 عقل (۵) 📌 دو لطیفه دربارهٔ عقل 🔹 شیخ بزرگوار حقائق‌شناس آیة اللّٰه بهجت بسيار اين جمله را تکرار می‌فرمودند: 🔺 یک چیزی را خدا به همه نداده و همه می‌گویند ما داریم و او «عقل» است. یک چیزی را خدا به همه داده و همه می‌گویند ما نداریم و او «مال» است. 🔹 یک روز آقای بهجت در درس فرمودند: 🔺 اگر «عقل» را دیدید سلام مرا بهش برسانید. ✔️ یادم می‌آید که این ناچیز عرض کرد: سلام علیکم. 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، ص ۱۲۳ 🔹 @rahe_savab
🔸 مراقبه و یاد خدا (۱۳) 📌 ارزش وقت 🔹 شیخ بزرگوار حقائق‌شناس حضرت آیة اللّٰه بهجت ـ رضوان اللّٰه تعالیٰ علیه - فرمودند: 🔺 اگر انسان یک دقیقه‌اش را به کسی بدهد، یک ساعتش را داده؛ اگر ساعتش را بدهد، روزش را داده؛ اگر روزش را بدهد، هفته‌اش را داده؛ اگر هفته‌اش را بدهد، ماهش را داده؛ اگر ماهش را بدهد، سالش را داده؛ اگر سالش را بدهد، عمرش را داده؛ اگر عمرش را بدهد، خودش را داده؛ انسان خودش را به غیر خدا می‌دهد؟! 📚 تقریرات سخنان آیة اللّٰه بهجت، نوشتهٔ شیخ محمدکریم پارسا (منتشرنشده) 🔹 @rahe_savab
هدایت شده از راهِ صواب
🔸 سیر إلی اللّٰه (۱۸) 📌 حجاب نورانی 🔹 آقایی می‌فرمودند: درب منزل آقای بهجت به ایشان گفتم: بنده در نماز یک نوری را مشاهده کردم. ایشان با آرامش فرمودند: 💎 «تَرَدُّدِي فِي الْآثار يُوجِبُ بُعْدَ الْمَزار» [فرازی از ذیل دعای عرفه] ✔️ یعنی اگر انسان توجه کند به این مسائل (کشف و کرامات)، از لقاء خداوند دور می‌شود. 📚 تقریرات سخنان آیة اللّٰه بهجت، محمدکریم پارسا (منتشرنشده) 🔹 @rahesavab
🔸 مراقبه و یاد خدا (۱۴) 📌 یَجْمَعُ المِائَة ... 🔹 روزی به شیخ بزرگوار حقائق‌شناس حضرت آیة اللّٰه بهجت - رضوان اللّٰه تعالیٰ علیه - عرض کردم: صدرالدین دزفولی صد کتاب در عرفان نوشته. حضرت آیة اللّٰه بهجت فرمودند: 💎 «یَجْمَعُ المِائَة فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ» ✔️ این ناچیز گوید: یعنی تمام اعتقادات و عملیات، مقدمهٔ این است که دل به یاد خدا باشد. 🔹 و شیخ بزرگوار می‌فرمودند: 💎 «همۀ اشیاء مقدمۀ ذکر است. غایة الغایات، معلول ذکر است.» ✔️ یعنی همۀ اشیاء [اعتقادات، اخلاقیات و احکام شرعیه] مقدمهٔ این است که دل به یاد خدا باشد و غایة الغایات که همان فناء في اللّٰه و وصول إلی اللّٰه است، معلول ذکر است. 🔹 و نیز می‌فرمودند: 💎 «هرچه هست و نیست، در یاد خدا است.» ✔️ این یک اصل اساسی است که یاد خدا کردن باید نصب‌العین سالک باشد. خواجهٔ شیراز می‌فرماید: نیست در لوح دلم جز الف قامت یار چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم 📚 تقریرات سخنان آیة اللّٰه بهجت، نوشتهٔ شیخ محمدکریم پارسا (منتشرنشده) 🔹 @rahe_savab
🕯 حکایاتی از اسوهٔ تقوا و پارسایی، آیةالل‍ه شیخ علی زاهد قمی / ٥ گزیده‌ای از کلمات آیةالل‍ه بهجت ✅ «یک کسی از بزرگان که خیلی زاهد بود (= شیخ علی زاهد) با یک شخص بزرگی (= ملّا حسینقلی همدانی) از حمّام حضرتی در نجف راه رفت تا دم در صحن قبله، باش صحبت می‌کرد، عوض کرد. حالت سابقش با حالت لاحقش که تا آخر عمر بود از زمین تا آسمان فرق می‌کرد. همهٔ طبقات بش اقتدا می‌کردند.» ❇️ «(شیخ علی قمی می‌گفته:) ما آخوند (ملّا حسینقلی) را دیدیم و آدم نشدیم.» ✳️ «آشیخ علی قمی خیلی کم‌حرف بود؛ از آن کم‌حرف‌ها بود، از آن کم‌حرف‌های نمرهٔ اوّلِ عالَم بود.» ✅ «رفته بود سامرا، خبر دادند به او که اثاث خانه‌ات را در نجف دزد برد. شیخ علی حرف نمی‌زد، همین یک کلمه را گفت: باد آورد و باد برد!» ❇️ «آن آقا (= شیخ علی قمی) دیده بودم در نجف، می‌خواست برود نمازجماعت، تو بازار و کوچه نافله‌ها را داشت می‌خواند، شاید من خودم هم دیده بودم. آمده بود مدرسه دیدن آقائی (که) تازه آمده بود، او نبود، درِ اتاقش بسته بود. [شیخ علی] دمِ درش عبایش را ‌انداخت، مشغول نماز شد. چه‌جوری با نماز مأنوس بودند، کأنّه بهترین چشم‌روشنی‌شان است.» 📝 (برگرفته از دفتر تقریرات استاد محمّدکریم پارسا) @cheraghe_motaleeh
هدایت شده از راهِ صواب
42.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 حکایاتی شنیدنی از صمت، استعداد و دین‌داری فوق‌العادهٔ آشیخ علی قمی 🎞 شیخ بزرگوار حقائق‌شناس حضرت آیة اللّٰه بهجت ... خیلی از اوقات برای مسئلهٔ صمت، داستان‌هایی از آشیخ علی قمی نقل می‌فرمود، که ایشان کثیرالصّمت بود. 🔹 و از آقای بهجت شنیدم که آشیخ علی قمی از نزدیک حمام هندی، مصاحبه کرد با ملاحسینقلی همدانی تا درِ صحن مطهر حضرت امیر. تغییری کرد عجیب و غریب! 🔹 و آقای لنکرانی آشیخ مجتبی ـ رضوان اللّٰه علیه ـ می‌فرمود: «تمام طبقات، پشت سر آشیخ علی قمی نماز می‌خواندند.» 🔹 این را از آقازاده‌شان شنیدم، آشیخ موسی، که پدر من همهٔ مستحبات را انجام می‌داد. یکی از مستحبات این است که انسان یک سال در مکه یا مدینه یا هر دو زندگی کند. اینم به این قصد که این مستحب را انجام بده رفته بود آنجا مونده بود. اون ایام، مملکت عراق دست دولت عثمانی بود، و یکی از آقازاده‌های آشیخ علی قمی از خانه می‌ره بیرون، شرطه یک تیری می‌زنه ... آشیخ علی هم خبر نداشت. وقتی از مکه برگشت نجف، خانواده‌اش دورش بودند گفت فلانی کو؟ اسم پسرش را آورد. گفتند ایشان رفت تو خیابون شرطهٔ عثمانی تیر زد و ایشان کشته شد ... آشیخ علی افتاد به سجده. سجده‌اش را که تمام کرد، سر بلند کرد، گفت: «بلا هم که از خدا می‌آید شکر لازم دارد.» 💎 ولی آشیخ موسی می‌گفت پدر من نماز شب می‌خوند تو قنوتش همیشه این دعا را می‌کرد: «ربَّنا لا تَجْعَلْ مُصِيبتَنا في دِينِنا» خداوندا مصیبت می‌دی، مصیبت در دین نده که انسان بی‌دین بشه. 🔹 @rahesavab