eitaa logo
فلسفه و عرفان
5.6هزار دنبال‌کننده
538 عکس
248 ویدیو
365 فایل
🌿 ﷽ ارائه درسگفتارها، کتب، تقریرات و مقالات فلسفه و عرفان https://eitaa.com/joinchat/2338127993C01d7a60817 درتلگرام👇 http://t.me/PHILO_MYS
مشاهده در ایتا
دانلود
📌کار خطرناک بعداز شهادت سید مظلوم شهید آیت الله رئیسی یک خط رسانه‌ای قدرتمندی در فضای مجازی شکل گرفت وخطیب رسانه‌ای آقای سید محمدمهدی میرباقری رابه عنوان گزینه‌ی ریاست جمهوری معرفی می‌کرد. این اولین بار نبود بلکه این خط رسانه‌ای بعداز وفات فیلسوف انقلاب اسلامی آیت الله مصباح یزدی هم تلاش داشت تا جناب میرباقری را به عنوان تنها گزینه‌ی جایگزین آیت الله مصباح درجبهه‌ی انقلاب اسلامی معرفی کند. پیشتر هم این خط رسانه‌ای یک بار از شبکه‌ی المانتیور در اول ژوئن 2018 (11 خرداد 1396) در ایام تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری، راهبری و هدایت شد و در فضای رسانه‌ای داخلی به آن دامن زده شد و اخیر نیز توسط سایت اصلاح طلب انتخاب دوباره مطرح شد و درصدد القای میرباقری به عنوان مهمترین متفکر انقلاب بود. این‌بار نیز جریانی که مشخص نیست از کجا هدایت و راهبری می‌شود دوباره به میدان آمد و فردی را که هیچ سابقه‌ی اجرایی و مدیریتی حتی کوچک در نظام اسلامی نداشته و هیچ ارتباطی با زندگی مردم را ندارد بلکه اندیشه او در تقابل با پیشرفت و رفاه جامعه است را به عنوان گزینه رئیس جمهور معرفی می‌کند و ضریب رسانه‌ای گسترده‌ای هم به آن می‌دهد و ذهن‌های جبهه انقلاب را به این سو جهت می‌دهند. در حالی که خوب می‌دانند که وی شرط اصلی ریاست جمهوری که رجل سیاسی و مدیریت و تجربه است را ندارد، بنابراین دور از ذهن نیست که اهداف دیگری پشت این خط رسانه‌ای است که از هر موقعیت و فقدانی استفاده می‌کند تا جناب میرباقری را از حاشیه به متن بیاورد و برای او وجاهت فکری و انقلابی به وجود آورند. جالب توجه این است که چند روز بعد از هر موج رسانه‌ای از سوی اعضای وابسته به جریان دفتر فرهنگستان تکذیبیه‌ای صادر می‌شود و ایشان رابه عنوان کسی که مشغول فکر و تولید علم برای انقلاب اسلامی است معرفی می‌کند. اینبار خود آقای میرباقری به میدان آمد و بیانیه صادر کرد وبه «رسالت علمی و تبیینی خود» در جبهه انقلاب اشاره کرد. به نظر می‌رسد که این جریان رسانه‌ای بعد از این هم ساکت نخواهند ماند و موج‌های دیگری رابه وجود می‌آورد ازاینرو لازم است به درستی و دقت جریان دفتر فرهنگستان قم و افکار جناب آقای میرباقری مورد بازخوانی و بازشناسی قرار گیرد و فرصت‌ها و تهدیدهای آن برای مکتب انقلاب اسلامی تبیین شود. جریان دفتر فرهنگستان که به واسطه‌ی منبرهای میرباقری و برنامه «به سمت خدا» شبکه‌ی سوم سیما تدریج از حاشیه‌ی شهر قم به متن جامعه اسلامی وارد شده است و ده‌ها عضو وابسته به این جریان به مراکز علمی وابسته به مجموعه‌های نظامی و نهادهای انقلابی و مجامع فرهنگی وارد شده‌اند و برپایه‌ی راهبرد تقیه و تفاهم توانسته‌اند روایتی نوین و روبنایی از دغدغه‌ها و رؤیاهای خود ارائه بدهند که این تلقی دراذهان شکل بگیرد که فقط آنها هستند که حرف نوئی برای آینده دارند ودیگران از چنین ظرفیتی برخوردار نیستند. جریان دفتر فرهنگستان و آقای میرباقری درحال گسترش و نفوذ در مراکز تصمیم‌گیری و محاسباتی نظام جمهوری اسلامی است در حالی که کمتر کسی از بنیان‌های فکری و تجدیدنظر طلبی های آنها نسبت به علوم اسلامی و انقلاب اسلامی مطلع است و صرفا به برخی از حرف‌های منبری، روبنایی وشعاری آنها استناد داده می‌شود. همه‌ی مبانی و بنیان‌های فکری جریان فرهنگستان از منطق و فلسفه، کلام و اخلاق تا فقه و اصول، کاملا در تضاد با بنیان‌های فکری انقلاب اسلامی و متفکران اصیل انقلاب اسلامی است وبا با رد منطق و فلسفه در سودای تاسیس یک منطق و فلسفه دیگری است که عموم بنیان‌های آن برگرفته از جریانهای فکری چپ دنیای غرب است و در زمینه اخلاق و علوم انسانی به نفی مطلق حسن و قبح ذاتی ارزشها و افعال انسانی و ناتوانی عقل در کشف حقایق می‌پردازند. بر همین اساس عقل و یافته‌های آن را برساخته‌ی تعلقات نفسانی و تقویمات اجتماعی می‌دانند و بر تقدم اراده بر معرفت نظر می‌دهند و بدین جهت به تغییر منطق حجیت اجتهاد و به تاسیس اصول و اجتهاد دیگری نظر دوخته‌اند. با توجه به این تجدیدنظر طلبی ها و تلاش گسترده برای تغییر مبانی و بنیان‌های فکری و اجتهادی انقلاب اسلامی می‌توان این جریان رایک جریان محوری و اساسی در جبهه‌ی انقلاب اسلامی دانست و راهبری فکر واندیشه انقلاب را به امثال آقای میرباقری سپرد؟ بدون تردید فضای جامعه اسلامی باید به گونه‌ای باشد که هر جریان و فرقه‌ی فکری و سیاسی بتواند فعالیت علمی و عملی صادقانه داشته باشد و حرف واقعی خودرا در کرسی‌های آزاداندیشی و نظریه‌پردازی بزند تا محققان و صاحب نظران به نقد و بررسی ایده‌ها و پیشنهادات آنها بپردازند اما مسئله در اینجا، مسئله هدایت و راهبری مکتب حکمی و فقاهتی انقلاب اسلامی است مکتبی که ریشه درحکمت وفقاهت اسلامی دارد و توسط حکما و فقهای بزرگی چون امام خمینی، امام خامنه‌ای و شهیدمطهریها و شهیدبهشتی‌ها نظام معرفتی یافته است.
📌 تکامل فلسفه به کدام روایت؟ ❇️ روایت فلاسفه یکی از مسائل مهم در دوران اخیر و بخصوص بعد از آشنایی ایرانیان با اندیشه‌های فلسفی غرب، مسئله تکامل فلسفه و امتداد اجتماعی آن است. مسئله‌ای که اول بار توسط فیلسوف بزرگ اسلام سید جمال الدین اسدآبادی (ره) مطرح شد و بعد از آن فیلسوفان بزرگی همچون امام خمینی، علامه طباطبایی، شهید مطهری و آیت الله العظمی خامنه‌ای برای آن یک بنیاد فلسفی و متعالی فراهم آوردند که به تولید آثار بسیار ارزشمندی منتهی شده است. بر این اساس و در این روایت، فلسفه اسلامی بواسطه بهره‌مندی از معارف قرآن و روایات معصومین (علیهم السلام) از غنای درونی و اساس منطقی صحیحی برخوردار است و بر پایه معارف عمیق اسلامی دارای یک سامان متعالی و وحیانی است که قابل مقایسه با فلسفه یونان نیست. https://eitaa.com/hekmat121/2019 لذا می‌بایست به طور عمیق و دقیق، عمق معارف آن را شناخت و با استفاده از همه ظرفیت‌های منطقی و محتوایی آن، الگوهای کلان معرفتی و نظامات اجتماعی را استنباط کرد. از اینرو هیچ نیازی به تغییر منطق فلسفه اسلامی و رنسانس مبنایی و محتوایی در آن نیست. هرگونه ادعای رنسانس فلسفی و تغییر منطق و روش در آن ناشی از عدم شناخت و تعلیم درست فلسفی است و موجب انحراف از مسیر تکاملی حکمت و فلسفه خواهد شد. آیت الله العظمی خامنه‌ای در این زمینه می‌فرماید: «ما به یا اساس فلسفه‌مان احتیاج نداریم. ... میتوان در مبانی موجود فلسفىِ ما را پیدا کرد که اگر گسترش داده شود و تعمیق گردد، جریانهای را در خارج از محیط ذهنیّت به‌وجود میآورد و تکلیف جامعه و حکومت و اقتصاد را معیّن میکند. دنبال اینها بگردید، این نقاط را مشخّص و رویشان کار کنید؛ آن‌گاه یک درست کنید. از ، از « »، از . (بیانات در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی 29/10/1382) در این روایت، تکامل فلسفه به معنای «لبس بعد از لبس» براساس حرکت جوهری است که همان جوهره‌ی پیشین تکامل وجودی پیدا می‌کند و بر عمق و دقت آن افزوده می‌شود. 🛑 روایت دگر اندیشان فلسفی در مقابل رویکرد اول، یک روایت دیگری وجود دارد که معتقد به باز اندیشی در منطق فلسفه اسلامی و ناتوانی فلسفه موجود در نظام‌سازی اجتماعی است. در این رویکرد، طیف‌های مختلفی وجود دارد که از جمله آنها جریان احمد و سید و اتباع آنها است. بر اساس این اندیشه‌ها، فلسفه اسلامی یک پدیده‌ی تاریخی متاثر از فلسفه یونانی است که در تاریخ اسلام تغییرات قابل توجهی داشته است و در برخی مسائل جهت دینی پیدا کرده است اما جوهره یونانی آن حفظ شده است و به همین جهت فلسفه موجود در جامعه اسلامی باید بسط و تکامل پیدا کند و از حیث‌های مختلفی باید تغییر کند. برخی به منطق هرمنوتیک و روش پدیدارشناسی روی آورده‌اند و از این منظر به بازخوانی فلسفه اسلامی پرداخته‌اند و برخی براساس منطق دیالکتیک و فلسفه‌ی شدن، به تاسیس منطق و فلسفه جدید می‌اندیشند. البته این جریانات، ممکن است به تعریف و تمجید از فلسفه اسلامی هم بپردازند و آن را به عنوان یک امر تاریخی در محترم همضض بشمارند اما باید توجه کرد که این یا از باب اضطرار است و یا تفاهم و تقیه. و الا باید در بسیاری از بنیان‌های منطقی و اصول معرفت‌شناختی و هستی‌شناسی آن تجدیدنظر کرد. یکی از مروجان این روایت می‌گوید: «فلسفه موجود باید بسط و تکامل پیدا کند؛ هم از لحاظ "استناد منطقی به وحی" و هم از لحاظ "امتداد عینی پیدا کردن و معطوف شدن به عمل اجتماعی".» این اظهارات به خوبی نشان می‌دهد که مدعیان آن معتقدند که باید یک رنسانس فلسفی صورت پذیرد تا فلسفه جدیدی تأسیس شود و بنیان جدیدی برای عینیت و عمل اجتماعی فراهم شود. در این روایت، تکامل فلسفه به معنای «کون و فساد» در فلسفه مشایی و منطق دیالکتیک (تغییر و تغایر) است که باید جوهری نابود شود و جوهری دیگر متولد شد. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2020