اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ
#هفتادُ_یک چهارده ثانیه با مشّایه... عمود ۶۳۸ #روایت_حسین اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ @ALEF_KAF_NEVESH
#هفتادُ_دو
این آقایی که توی این گرمایِ عرقریزانْ جیبخشاب بسته، یک نیروی حشدالشعبی است. همان بسیج خودمان. توی ایران با فرمان امام خمینی تشکیل شد، توی عراق با فرمان و فتوای آیتالله سیستانی.
اینها چهل تا گروه مختلفند. بیشترشان شیعه. مسیحی و سنی و ایزدی هم جزئش هستند.
توی مشّایه زیاد نیروی حشدالشعبی دیده میشود. کارشان هم حفاظت از جادهست و زائرهاش...
بودن اینها و اصلأ تشکیل شدن حشدالشعبی هم از آن اتفاقاتِ روی اعصابِ آمریکا و غرب بود! اینطور بگویم که صدام دلیلهای مختلفی داشت برای حمله به ایران! یکیش ترس از بیدار شدن مردمی بود که میتوانستند مثل مردم ایران که شاه را تاراندند، او را بتارانند!
بنابرین با توجه به جمیعِ جهات و با سودای دست آوردنِ آقایی منطقه، آمد سراغ ما! توی خاطرات اسرای ایرانی هم زیاد آمده که گفتهاند شکنجه میشدیم و به ما میگفتند «شما بودید که میخواستید انقلاب خودتان را صادر کنید؟!»
حالا حدود سه دهه از جنگ گذشته. صدام و سودای آقایی منطقه زیر خاک رفته و بسیجِ اعتقادی توی عراق هم تشکیل شده...
و این آقایی که میبینید، یکی از آن نیروهای حشدالشعبیِ روی اعصابِ دشمنان ماست. یادم میآید در زمان اوج جنگ با داعش که میرفتیم کربلا، اینها میآمدند جلوی حرم و رژه میرفتند و اعزام میشدند به مناطق جنگی. خدا زیادشان کند انشاءالله...
#روایت_حسین
اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ
@ALEF_KAF_NEVESHT