پیکها و نامه ها
علاوه بر شبکه ارتباطی وکالت، امام از طریق اعزام پیکها نیز با شیعیان و پیروان خود ارتباط برقرار میساخت و از این رهگذر مشکلات آنان را برطرف میکرد. در این زمینه، به عنوان نمونه، میتوان از فعالیتهای «ابوالأدیان»، یکی از نزدیک ترین یاران امام یاد کرد [۱] . او نامهها و پیامهای امام را به پیروان آن حضرت میرساند، و متقابلاً نامه ها، سؤال ها، مشکلات، خمس و دیگر وجوه ارسالی شیعیان را دریافت نموده و در سامرّاء به محضر امام عسکری میرساند. آخرین مأموریت او را که در روزهای آخر حیات امام عسکری رخ داد، در بخش جریان شهادت آن حضرت توضیح خواهیم داد.
گذشته از پیک ها، امام از طریق مکاتبه نیز با شیعیان ارتباط برقرار میساخت و از این رهگذر آنان را زیر چتر هدایت خویش قرار میداد. نامه ای که امام به «ابن بابویه» نوشته نمونه ای از این نامهها است [۲] از این گذشته، امام دو نامه به شیعیان قم و آبه (آوه) نوشته است که متن آنها در کتابهای ما مضبوط است [۳] . نامههای
دیگری نیز به مناسبتهای دیگر از امام در دست است [۴] . بر اساس روایتی، امام عسکری بامداد روز هشتم ربیع الأول سال ۲۶۰ه، اندکی پیش از رحلت، نامههای فراوانی به مردم مدینه نوشت. [۵]
----------
[۱]: ابوالأدیان علی بصری، در اواخر قرن سوم هجری وفات یافته و کنیه او در اصل «ابوالحسن» بوده است، نامبرده به این جهت به ابوالأدیان شهرت یافته بود که با پیروان تمام دینها مناظره میکرد و مخالفین را مجاب مینمود (مدرس تبریزی، محمد علی، ریحانة الأدب، ج۷، ص ۵۷۰). انتخاب ابوالأدیان برای انجام این مأموریت، نشان میدهد که حضرت افراد ویژه ای را به این کار میگمارده است.
[۲]: ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج ۴، ص ۴۲۵; مجلسی، بحار الأنوار، ج۵۰، ص۳۱۷; فیض کاشانی، معادن الحکمة فی مکاتیب الأئمة، ج ۲، ص ۲۶۵.
[۳]: فیض کاشانی، همان کتاب، ص ۲۶۴ مجلسی، همان کتاب، ص۳۱۷.
[۴]: حسن بن علی بن شعبة، تحف العقول، ص ۴۸۶.
[۵]: مجلسی، همان کتاب، ص ۳۳۱.
کتاب سیره پیشوایان -مرحوم مهدی پیشوایی
👈فهرست👉
.
۳. فعالیتهای سرّی سیاسی
امام عسکری (سلام الله علیه) به رغم تمامی محدودیتها و کنترلهایی که از طرف دستگاه خلافت به عمل میآمد، یک سلسله فعالیتهای سرّی سیاسی را رهبری میکرد که با گزینش شیوههای بسیار ظریف پنهان کاری، از چشم بیدار و مراقب جاسوسان دربار، به دور میماند. در این زمینه از دو مورد یاد شده در زیر، میتوان به عنوان نمونه یاد کرد:
۱. «عثمان بن سعید عَمْری» که از نزدیک ترین وصمیمی ترین یاران امام بود [۱]، زیر پوشش روغن فروشی فعالیت میکرد. شیعیان و پیروان حضرت عسکری (علیه السلام) اموال و وجوهی را که میخواستند به امام تحویل دهند، به او میرساندند و او آنها را در ظرفها و مشکهای روغن قرار داده و به حضور امام میرساند. [۲]
۲. «داود بن اسود»، خدمت گزار امام که مأمور هیزم کشی و گرم کردن حمام خانه حضرت عسکری بود، میگوید: روزی امام مرا خواست و چوب مدوّر و بلند و کلفتی مانند پایه در، به من داد و فرمود: این چوب را بگیر و نزد «عثمان بن سعید» ببر و به او بده. من چوب را گرفته روانه شدم. در راه به یک نفر سقّا برخوردم. قاطر او راه مرا بست. سقا از من خواست حیوان را کنار بزنم. من چوب را بلند کردم و به قاطر زدم. چوب شکست و من وقتی محل شکستگی آن
را نگاه کردم، چشمم به نامههایی افتاد که در داخل چوب بوده است! به سرعت چوب را زیر بغل گرفته و برگشتم و سقا مرا به باد فحش و ناسزا گرفت...
وقتی به درِ خانه امام رسیدم، «عیسی» خدمت گزار امام کنار در به استقبالم آمد و گفت: آقا و سرورت میگوید: چرا قاطر را زدی و چوب را شکستی؟. گفتم: نمی دانستم داخل چوب چیست؟. امام فرمود: چرا کاری میکنی که مجبور به عذرخواهی شوی؟ مبادا بعد از این چنین کاری کنی، اگر شنیدی کسی به ما ناسزا (هم) میگوید، راه خود را بگیر و برو و با او مشاجره نکن. ما، در شهر بد و دیار بدی به سر میبریم، تو فقط کار خود را بکن و بدان گزارش کارهایت به ما میرسد. [۳]
این قضیه نشان میدهد که امام، اسناد، نامهها و نوشتههایی را که سرّی بوده، در میان چوب، جاسازی کرده و برای «عثمان بن سعید» که شخص بسیار مورد اعتماد و رازداری بوده، فرستاده بوده و این کار را به عهده مأمور حمام که کارش هیزم آوردن و چوب شکستن و امثال اینها بوده و طبعاً سوء ظنّ کسی را جلب نمی کرده، واگذار کرده بوده است، ولی بر اثر بی احتیاطی او، نزدیک بوده این راز فاش شود!
----------
[۱]: عثمان بن سعید بعدها به افتخار نمایندگی امام دوازدهم در غیبت صغری نائل گردید وما به خواست خدا در بخش نمایندگان امام دوازدهم شرح حال او را خواهیم نوشت.
[۲]: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۱۴.
[۳]: ابن شهرآشوب، مناقب، ج ۴، ص۴۲۷.
کتاب سیره پیشوایان -مرحوم مهدی پیشوایی
👈فهرست👉
.
۴. حمایت و پشتیبانی مالی از شیعیان
یکی دیگر از موضع گیریهای امام عسکری (علیه السلام) حمایت و پشتیبانی مالی از شیعیان، بهویژه از یاران خاص و نزدیک آن حضرت، بود. با یک مطالعه در زندگانی آن حضرت، این مطلب به خوبی آشکار میشود که گاهی برخی از یاران امام، از تنگنای مالی، در محضر امام شکوه میکردند و حضرت، گرفتاری مالی آنان را برطرف میساخت و گاه حتی پیش از آن که اظهار کنند، امام مشکل آنان را برطرف میکرد. این اقدام امام، مانع از آن میشد که آنان زیر فشار مالی، جذب
دستگاه حکومت ستمگر عباسی شوند. در این زمینه میتوان برای نمونه چند مورد زیر را یاد کرد:
۱. «ابو هاشم جعفری» [۱] میگوید: از نظر مالی در مضیقه بودم. خواستم وضع خود را طی نامه ای به امام عسکری (علیه السلام) بنویسم، ولی خجالت کشیدم و صرف نظر کردم. وقتی که وارد منزل شدم، امام صد دینار برای من فرستاد و طی نامه ای نوشت:
هر وقت احتیاج داشتی، خجالت نکش و پروا مکن و از ما بخواه که به خواست خدا به مقصود خود میرسی. [۲]
۲. «علی بن زید علوی» میگوید: امام عسکری (علیه السلام) مبلغی پول به من داد و فرمود:
با این پول کنیزی بخر، زیرا کنیز تو مرده است. وقتی که به منزل برگشتم، دیدم کنیز مرده است! [۳]
۳. «ابوهاشم جعفری» میگوید: نیاز مالی خود را به اطلاع امام رساندم، امام کیسه ای حاوی حدود پانصد دینار به من داد و فرمود: ابوهاشم! این را بگیر و اگر کم است عذر ما را بپذیر! [۴]
۴. «ابوطاهر بن بلال» یک سال به حج مشرف شد و در مراسم حج مشاهده کرد که «علی بن جعفر» [۵] مبالغ هنگفتی انفاق کرد. وقتی که از حج بازگشت، جریان
را به امام گزارش کرد. امام در پاسخ نوشت:
«قبلاً دستور داده بودیم صد هزار دینار به وی بدهند، سپس مجدداً بالغ بر همین مبلغ برای او حواله کردیم ولی او برای رعایت حال ما نپذیرفت».
بعد از این جریان «علی بن جعفر» به حضور امام شرفیاب شد، به دستور حضرت سی هزار دینار به وی پرداخت گردید. [۶]
این روایت نشان میدهد که «علی بن جعفر» مبالغ درشتی در حجاز توزیع میکرده است، و اگر چه مورد مصرف آنها در روایت معین نشده، ولی حجم بزرگ پولها نشان میدهد که این، یک برنامه وسیع و طراحی شده بوده و طبعاً شیعیان نیازمند و شخصیتهای بزرگ و برجسته و مبارز شیعه از آن برخوردار میشده اند و این برنامه با آگاهی و هدایت وحمایت مالی امام اجرا میشده است.
البته پرداخت چنین مبلغهایی با توجه به محدودیت امام، نباید موجب تردید یا انکار گردد زیرا بررغم آن که فعالیتهای اجتماعی وسیاسی امام به شدت تحت کنترل حکومت عباسی بود، رقمهای قابل توجهی از شیعیان مناطق مختلف، توسط نمایندگان امام به آن حضرت میرسید. مثلاً تاریخ میگوید: شخصی از «جرجان» به محضر امام رسید و اموالی را که شیعیان آن منطقه فرستاده بودند به پیشکار امام به نام «مبارک» تسلیم کرد[۷]، یا شخصی که از منطقه جبل (قسمتهای کوهستانی ایران تا قزوین وهمدان) با راهنمایی یک نفر علوی به
حضور امام رسیده بود، چهارهزار دینار به امام تقدیم کرد [۸]، یا چنان که قبلاً گفتیم، نماینده امام در قم (احمد بن اسحاق) صد و شصت کیسه طلا ونقره که از شیعیان آن شهر تحویل گرفته بود، به امام تسلیم کرد. غیر از اینها اموال و وجوه قابل توجهی نیز توسط نمایندگان امام عسکری (علیه السلام) جمع آوری شده بود که تحویل آنها تا زمان شهادت حضرت به تأخیر افتاد و طبعاً به پیشگاه حضرت ولی عصر تقدیم شد که میتوان به عنوان نمونه از اموال فراوانی یاد کرد که در اختیار «ابراهیم بن مهزیار» بوده و پس از مرگ او، پسرش «محمد» به نماینده امام عصر تحویل داد. [۹]
همچنین میتوان از هفتصد دیناری که نزد یکی از اهالی جبل بوده [۱۰] و نیز از پانصد دیناری که در اختیار یکی دیگر از شیعیان به نام «عِمران هَمْدانی»بوده، نام برد.
----------
[۱]: درباره شخصیت و فضیلت ابوهاشم جعفری در چند صفحه پیش، توضیح دادیم.
[۲]: شیخ مفید، الإرشاد، ص ۳۴۳; ابن شهرآشوب، مناقب آل أبی طالب، ج۴، ص ۴۳۹; مسعودی، اثبات الوصیة، ص ۲۴۲; سید محسن امین، اعیان الشیعة، ج۱، ص ۴۰; طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهُدی، ص ۳۷۲; کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۵۰۸.
[۳]: ابن شهرآشوب، مناقب آل أبی طالب، ج ۴، ص۴۳۱; علی بن عیسی اربلی، کشف الغمّة، ج ۳، ص۲۱۸.
[۴]: همان.
[۵]: علی بن جعفر از دوستداران صمیمی و یاران ویژه و بسیار مورد اعتماد امام هادی و امام عسکری (علیهما السلام) و از کارگزاران آن دو بزرگوار بوده است. او به جرم نمایندگی از طرف امام هادی، توسط متوکل عباسیمدتی زندانی گردید و پس از آزادی، به امر امام، به مکه رفت و در آن جا مقیم گردید. گویا او همچنان در مکه بوده که انفاق او را ابوطاهر دیده است. ر. ک: شیخ طوسی، مأخذ گذشته، ص ۲۱۲ مامقانی، تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۷۱ ۲۷۲; شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال (معروف به رجال کشّی)، ص ۵۲۳ و۶۰۷.👇
👆[۶]: طوسی، الغیبة، ص ۲۱۲. این روایت با مقداری تفاوت، در کتاب «مناقب» ابن شهرآشوب نیز نقل شده است، ولی به نظر نگارنده آن چه در کتاب «الغیبة» شیخ طوسی نقل شده، به صحت نزدیک تر است.
[۷]: علی بن عیسی الإربلی، کشف الغمّة، ج ۳، ص۲۱۷.
[۸]: علی بن عیسی، همان کتاب، ص ۲۱۶. ۲. طبرسی، احتجاج، ص۲۵۷.
[۹]: شیخ مفید، الإرشاد، ص ۳۵۱; طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهُدی، ص۴۴۵.
[۱۰]: طبرسی، همان، ص ۴۴۸ و۴۴۹. ۵. همان.
کتاب سیره پیشوایان -مرحوم مهدی پیشوایی
👈فهرست👉
.
۵. تقویت و توجیه سیاسی رجال و عناصر مهمّ شیعه
از جالب ترین فعالیتهای سیاسی امام عسکری (علیه السلام) تقویت و توجیه سیاسی رجال مهم شیعه در برابر فشارها و شخصیتهای مبارز سیاسی، در جهت حمایت از آرمانهای بلند تشیع بود. از آن جا که شخصیتهای بزرگ شیعه در فشار بیش تری بودند، امام به تناسب مورد، هریک ازآنان را به نحوی دلگرم و راهنمایی میکرد و روحیه آنان را بالا میبرد تا میزان تحمل و صبر و آگاهی آنان در برابر فشارها، تنگناها و فقر و تنگ دستیها فزونی یابد و بتوانند مسئولیت بزرگ اجتماعی و سیاسی و وظایف دینی خود را به خوبی انجام دهند.
«محمد بن حسن بن میمون» میگوید: نامه ای به امام عسکری (علیه السلام) نوشتم و از فقر و تنگ دستی شکوه کردم، ولی بعداً پیش خود گفتم: مگر امام صادق (علیه السلام)
نفرموده که: فقر با ما بهتر از توانگری با دیگران است، و کشته شدن با ما بهتر از زنده ماندن با دشمنان ما است.
امام در پاسخ نوشت:
هرگاه گناهان دوستان ما زیاد شود، خداوند آنها را به فقر گرفتار میکند و گاهی از بسیاری از گناهان آنان در میگذرد. همچنان که پیش خود گفته ای، فقر با ما بهتر از توانگری با دیگران است. ما برای کسانی که به ما پناهنده شوند، پناه گاهیم و برای کسانی که از ما هدایت بجویند، نوریم. ما نگه دار کسانی هستیم که (برای نجات از گمراهی) به ما متوسل میشوند. هرکس ما را دوست بدارد، در رتبه بلند (تقرّب به خدا) با ماست وکسی که پیرو راه ما نباشد، به سوی آتش خواهد رفت. [۱]
نمونه دیگر در این زمینه نامه ای است که امام عسکری (علیه السلام) به «علی بن حسین بن بابویه قمی»، یکی از فقهای بزرگ شیعه، نوشته است. امام در این نامه پس از ذکر یک سلسله توصیهها و رهنمودهای لازم، چنین یادآوری میکند:
صبر کن و منتظر فرج باش که پیامبر فرموده است: برترین اعمال امت من انتظار فرج است.
شیعیان ما پیوسته در غم واندوه خواهند بود تا فرزندم (امام دوازدهم) ظاهر شود; همان کسی که پیامبر بشارت داده که زمین را از قسط وعدل پر خواهد ساخت، همچنان که از ظلم و جور پر شده باشد.
ای بزرگمرد و مورد اعتماد و فقیه من! صبر کن و شیعیان مرا به صبر فرمان بده! زمین از آنِ خداست و هر کسی از بندگانش را که بخواهد، وارث (حاکم) آن قرار میدهد. فرجام نیکو، تنها از آنِ پرهیزگاران است. سلام و رحمت خدا و برکات او بر تو و بر همه شیعیان باد! [۲]
----------
[۱]: ابن شهرآشوب، مناقب آل أبی طالب، ج ۴، ص ۴۳۵; علی بن عیسی اربلی، کشف الغمّة، ج ۳، ص۲۱۱.
[۲]: ابن شهرآشوب، همان کتاب، ج ۴، ص ۴۲۵; حاج شیخ عباس قمی، الأنوار البهیة، ص ۱۶۱; تتمة المنتهی، ص ۲۹۹ با اندکی اختلاف در الفاظ. با توجه به این که شهادت امام عسکری (علیه السلام) در سال ۲۶۰ و درگذشت علی بن حسین بابویه در سال ۳۲۹ یعنی ۶۹ سال پس از شهادت حضرت عسکری رخ داده، برخی، نگارش چنین نامه ای را با عناوینی مانند: بزرگ مرد و فقیه و مورد اعتماد من، از طرف امام به وی که در آن زمان جوانی بیست ساله بوده، بعید شمرده اند، مگر آن که بگوییم: وی در عین جوانی از نظر فضیلت و شخصیت معنوی در چنان رتبه والایی قرار داشته که شایسته ذکر چنین القابی بوده است (تاریخ الغیبة الصغری، محمد صدر، ص ۱۹۶).
کتاب سیره پیشوایان -مرحوم مهدی پیشوایی
👈فهرست👉
.
۶. استفاده گسترده از آگاهی غیبی
می دانیم که امامان، در پرتو ارتباط با پروردگار جهان، از آگاهی غیبی برخوردار بودند و در مواردی که اساس حقانیت اسلام یا مصالح عالی امت اسلامی (همچون مشروعیت امامت آنان) در معرض خطر قرار میگرفت، از این آگاهی به صورت «ابزار» هدایت استفاده میکردند. پیشگوییها و گزارشهای غیبی امامان، بخش مهمی از زندگی نامه آنان را تشکیل میدهد، اما با یک مطالعه در زندگانی امام عسکری چنین به نظر میرسد که: آن حضرت بیش از امامان دیگر آگاهی غیبی خود را آشکار میساخته است.
بر اساس تحقیق یکی از دانشمندان معاصر، از کرامات و گزارشهای غیبی و اقدامات خارق العاده امام عسکری (علیه السلام)، «قطب راوندی» در کتاب «خرائج» جمعاً چهل مورد، «سید بحرانی» در «مدینة المعاجز» صد و سی و چهار مورد، «شیخ حر عاملی» در «اثبات الهداة» صد و سی و شش مورد، و «علامه مجلسی» در «بحارالأنوار» هشتاد و یک مورد را ثبت کرده اند [۱] و این، به خوبی روشنگر فزونی بروز کرامات و گزارشهای غیبی از ناحیه آن حضرت میباشد.
به نظر میرسد علت این امر شرائط نامساعد و جوّ پراختناقی بود که امام یازدهم و پدرش امام هادی در آن زندگی میکردند، زیرا از وقتی که امام هادی از سر اجبار به سامرّاء منتقل گردید به شرحی که در سیره آن حضرت گفتیم به شدت تحت مراقبت و کنترل بود، از این رو امکان معرفی فرزندش «حسن» به عموم شیعیان به عنوان امام بعدی وجود نداشت و اصولاً این کار، حیات او را از ناحیه حکومت وقت در معرض خطر جدی قرار میداد. به همین جهت کار
معرفی امام عسکری (علیه السلام) به شیعیان و گواه گرفتن آنان در این باب، در ماههای پایانی عمر امام هادی (علیه السلام) صورت گرفت، [۲] به طوری که هنگام رحلت آن حضرت، هنوز بسیاری از شیعیان، از امامت حضرت «حسن عسکری» آگاهی نداشتند.
گویا عامل دیگری نیز در این زمینه بی تأثیر نبوده و آن اعتقاد گروهی از شیعیان به امامت «محمد بن علی»، برادر حضرت عسکری، در زمان حیات امام هادی بوده است. این گروه بر اساس همین پندار، او را در محضر امام هادی احترام میکردند، ولی حضرت با این پندار مبارزه میکرد و آنان را به امامت فرزندش حسن راهنمایی مینمود.
پس از شهادت حضرت هادی، گروهی از خیانت کاران و نادانان، همچون «ابن ماهویه»، این پندار را دستاویز قرار داده و به اغوای مردم و منحرف ساختن افکار از امامت حضرت عسکری پرداختند. این عوامل دست به دست هم داده و موجب شک و تردید گروهی از شیعیان در امامت آن حضرت در آغاز کار گردیده بود، چنان که برخی از آنان در صدد آزمایش امام بر میآمدند [۳] و برخی دیگر در این زمینه با امام مکاتبه میکردند. این تزلزلها وتردیدها به حدّی بود که امام در پاسخ گروهی از شیعیان در این زمینه با آزردگی و رنجش فراوانی نوشت:
«هیچ یک از پدرانم، مانند من، گرفتار شک و تزلزل شیعیان در امر امامت نشده اند... ». [۴]
امام عسکری برای زدودن زنگار این شکها و تردیدها، و نیز گاه برای حفظ یاران خود از خطر، و یا دلگرمی آنان، و یا هدایت گمراهان، ناگزیر میشد پردههای حجاب را کنار زده، از آن سوی جهان ظاهر، خبر دهد، و این، از مؤثرترین شیوههای جلب مخالفان و تقویت ایمان شیعیان بود.
«ابوهاشم جعفری» که قبلاً گفتیم یکی از نزدیک ترین یاران امام بود، میگوید: هر وقت به حضور امام عسکری (علیه السلام) میرسیدم، برهان و نشانه تازه ای بر امامت او مشاهده میکردم. [۵]
اینک که انگیزههای امام در این زمینه روشن گردید، چند نمونه از پیشگوییهای غیبی امام عسکری (علیه السلام) را از نظر خوانندگان گرامی میگذرانیم:
۱. «محمد بن علی سمری» که یکی از نزدیک ترین و صمیمی ترین یاران امام بود، میگوید: حضرت عسکری (علیه السلام) طی نامه ای به من نوشت: «فتنه ای برای شما پیش خواهد آمد، آماده باشید».
بعد از سه روز در میان افراد بنی هاشم اختلافی روی داد. به امام نوشتم: آیا این همان فتنه است؟ حضرت پاسخ داد: «این، آن نیست! مواظب باشید! ». چند روز بعد «معتز» کشته شد! [۶]
۲. امام حدود بیست روز پیش از قتل «معتزّ» به «اسحاق بن جعفر زبیری» نوشت: در خانه خود بمان، حادثه مهمی اتفاق خواهد افتاد! وی میگوید: پس از آن که «بریحه» کشته شد، به محضر امام نوشتم: حادثه ای که گفته بودید، رخ داد، اینک چه کار کنم؟ امام پاسخ داد: حادثه ای که گفتم، حادثه دیگری است! طولی نکشید «معتز»کشته شد! [۷]
۳. «محمد بن حمزه سروی» میگوید: توسط «ابوهاشم جعفری» که از نزدیک ترین یاران حضرت عسکری (علیه السلام) بود، نامه ای به آن حضرت نوشتم و درخواست کردم دعائی در حق من بکند تا توانگر شوم. امام به خط خود جواب داد: مژده باد بر تو! خداوند به این زودی تو را بی نیاز گردانید. پسر عموی تو «یحیی بن حمزه» درگذشت و وارثی ندارد، دارایی او که صدهزار درهم است،به زودی به دست تو خواهد رسید. [۸] 👇
👆۴. «ابوهاشم جعفری» میگوید: زندانی بودم. از فشار زندان و سنگینی غل و زنجیر به حضرت شکایت کردم. امام در پاسخ نوشت: امروز نماز ظهر را در منزل خود خواهی خواند. طولی نکشید از زندان خلاص شدم و نماز را در منزل خود خواندم! [۹]
۵. «احمد بن محمد» میگوید: موقعی که «مهتدی»، خلیفه عباسی، شروع به کشتار «موالی» کرد، طی نامه ای به حضرت عسکری (علیه السلام) نوشتم: شکر خدا که خلیفه گرفتاری پیدا کرده و فرصت مزاحمت به شما را ندارد، شنیدهام شما را تهدید میکرده و میگفته: «باید اینها را از روی زمین بردارم».
امام در پاسخ با خط خود نوشت: عمر او کوتاه تر از آن خواهد بود که این تهدیدها را عملی کند. از امروز بشمار، در روز ششم با خواری و خفت کشته خواهد شد. شش روز بعد، همان گونه که امام پیشگویی کرده بود، مهتدی به قتل رسید. [۱۰]
۶. «جعفر بن محمد قلانسی» میگوید: برادرم محمد که همسرش آبستن بود، نامه ای به حضرت عسکری (علیه السلام) نوشت و خواهش کرد که حضرت دعا کند زایمان همسرش بی خطر، و نوزاد او پسر باشد. امام در پاسخ نوشت: خداوند فرزند پسر به تو عنایت میکند، و «محمد» و «عبدالرحمن» دو اسم خوبی هستند. آن زن، پسر; آن هم دوقلو زایید، یکی را محمد و دیگری را عبدالرحمن نام نهادند. [۱۱]
۷. «محمد بن عیاش» میگوید: چند نفر بودیم که در مورد کرامات امام
عسکری (علیه السلام) با هم گفتوگو میکردیم. فردی ناصبی (دشمن اهل بیت) گفت: من نوشته ای بدون مرکّب برای او مینویسم، اگر آن را پاسخ داد، میپذیرم که او بر حق است.
ما مسائل خود را نوشتیم. ناصبی نیز بدون مرکّب روی برگه ای مطلب خود را نوشت و آن را با نامهها به خدمت امام فرستادیم. حضرت پاسخ سؤالهای ما را مرقوم فرمود و روی برگه مربوط به ناصبی، اسم او و اسم پدرش را نوشت!. ناصبی چون آن را دید از هوش رفت و چون به هوش آمد، حقانیت حضرت را تصدیق کرد و در زمره شیعیان قرار گرفت. [۱۲]
۸. «اسماعیل بن محمد» میگوید: بر درِ خانه امام عسکری (علیه السلام) نشستم. وقتی امام بیرون آمد، جلو رفتم و از فقر و نیازمندی خویش شکوه کردم و سوگند خوردم که حتی یک درهم ندارم!
امام فرمود: سوگند یاد میکنی، در صورتی که دویست دینار در خاک پنهان کرده ای؟! آن گاه افزود: این را برای آن نگفتم که به تو عطائی نکنم و آن گاه رو به غلام خود کرد و فرمود: آن چه همراه داری به او بده. غلام صد دینار به من داد. خدای متعال را سپاس گفتم و بازگشتم.
حضرت فرمود: میترسم آن دویست دینار را، در وقتی که بسیار نیازمند آن هستی، از دست بدهی. من سراغ دینارها رفتم و آنها را در جای خود یافتم. جایشان را عوض کردم و طوری پنهان ساختم که هیچ کس مطلع نشود. از این قضیه مدتی گذشت. به دینارها نیازمند شدم. سراغ آنها رفتم چیزی نیافتم و این امر بر من بسیار گران آمد. بعداً فهمیدم پسرم جای آنها را یافته و دینارها را برداشته و برده است! در نتیجه چیزی از آنها به دست من نرسید و همان طور شد که امام فرموده بود! [۱۳]
۹. شخصی به نام «حلبی» میگوید: در سامرّاء گرد آمده بودیم و منتظر خروج ابومحمد (امام عسکری (علیه السلام) ) از خانه بودیم تا او را از نزدیک ببینیم. در این هنگام نامه ای از حضرت دریافت کردیم که در آن نوشته بود: «هشدار که هیچ کس بر من سلام نکند وکسی با دست، به سوی من اشاره نکند، در غیر این صورت جانتان به خطر خواهد افتاد! » در کنار من جوانی ایستاده بود، به او گفتم: از کجایی؟ گفت: از مدینه. گفتم: این جا چه میکنی؟ گفت: درباره امامت «ابومحمد» (علیه السلام) اختلافی پیش آمده است، آمدهام تا او را ببینم و سخنی از او بشنوم یا نشانه ای ببینم تا دلم آرام گیرد، من از نوادگان «ابوذر غِفاری» [۱۴] هستم. در این هنگام امام حسن (علیه السلام) همراه خادمش بیرون آمد. وقتی که رو به روی ما رسید، به جوانی که در کنار من بود، نگریست و فرمود: آیا تو غِفاری هستی؟ جوان پاسخ داد: آری. امام فرمود: مادرت «حمدویه» چه میکند؟ جوان پاسخ داد: خوب است. امام پس از این سخنان کوتاه از کنار ما گذشت. رو به جوان کردم و گفتم: آیا او را قبلاً دیده بودی؟ پاسخ داد: خیر. گفتم: آیا همین تو را کافی است؟ گفت: کمتر از این نیز کافی بود! [۱۵]
۱۰. جعفر بن محمد میگوید: امام عسکری (علیه السلام) در راه حرکت میکرد و ما در رکاب او بودیم. من آرزو داشتم که دارای فرزندی شوم، در دلم گفتم: ای ابامحمد (عسکری) آیا من صاحب فرزندی خواهم شد؟ در این هنگام، امام نگاهی به من کرد و با سر اشاره کرد که: آری. در دلم گفتم: پسر خواهد شد؟ حضرت با سر اشاره کرد که: نه! چندی بعد خدا فرزند دختری به ما داد! [۱۶]
۱۱. علی بن محمد بن زیاد میگوید: نامه ای از طرف حضرت به من رسید که: خطری تو را تهدید میکند، از خانه خارج نشو. در آن روزها یک گرفتاری برای
من پیش آمد که از آن وحشت کردم، نامه ای به امام نوشتم و پرسیدم که: این همان خطر است؟ امام در پاسخ نوشت: خطری که گفتیم از این بدتر خواهد بود. طولی نکشید به خاطر «جعفر بن محمود» تحت تعقیب قرار گرفتم و از طرف حکومت برای دستگیر کننده من صدهزار درهم جایزه اعلام گردید! [۱۷]
----------
[۱]: طبسی، شیخ محمد جواد، حیاة الإمام العسکری، ص ۱۲۱.
[۲]: طبسی، همان کتاب، ص۲۱۷. ۲. مسعودی، اثبات الوصیّة، ص ۲۳۴.
[۳]: مسعودی، همان کتاب، ص ۲۴۶. ۴. مسعودی، همان کتاب، ص ۲۳۸.
[۴]: حسن بن علی بن شعبة، تحف العقول، ص۴۸۷.
[۵]: طبرسی، أعلام الوری بأعلام الهُدی، ص ۳۷۵.
[۶]: علی بن عیسی اربلی، کشف الغمّة، ج ۳، ص۲۰۷; مجلسی، بحار الأنوار، ج۵۰، ص ۲۹۸.
[۷]: شیخ مفید، الإرشاد، ص ۳۴۰; ابن شهرآشوب، مناقب آل أبی طالب، ج ۴، ص ۴۳۶; مجلسی، همان کتاب، ص۲۷۷; کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۵۰۶.
[۸]: علی بن عیسی اربلی، کشف الغمّة، ص ۲۱۴; شبلنجی، نور الأبصار، ص ۱۶۸; ابن صبّاغ مالکی، الفصول المهمة، ص ۳۰۳.
[۹]: طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهُدی، ص ۳۷۲; ابن شهرآشوب، همان کتاب، ص۴۳۲; مسعودی، اثبات الوصیة، ص۲۴۱.
[۱۰]: طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهُدی، ص ۳۷۵; مسعودی، همان کتاب، ص ۲۴۲; کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۵۱۰; شیخ مفید، الإرشاد، ص ۳۴۴; علی بن عیسی اربلی، همان کتاب، ج ۳، ص ۲۰۴.
[۱۱]: مسعودی، همان کتاب، ص ۲۴۱.
[۱۲]: ابن شهرآشوب، مناقب آل أبی طالب، ج ۴، ص ۴۴۰.
[۱۳]: ابن صبّاغ مالکی، الفصول المهمة، ص ۳۰۳; ابن شهرآشوب، همان کتاب، ص ۴۳۲; شبلنجی، نورالأبصار، ص۱۶۷ (با اندکی تفاوت).
[۱۴]: غِفار نام قبیله ابوذر بود.
[۱۵]: مجلسی، بحار الأنوار، ج ۵۰، ص ۲۶۹.
[۱۶]: طبسی، شیخ محمد جواد، حیاة الإمام العسکری، ص ۱۳۶، به نقل از کتاب الهدایة الکبری تألیف حسین بن حمدان خصیبی، ص۳۸۶.
[۱۷]: علی بن عیسی اربلی، کشف الغمّة، ج ۳، ص۲۰۷; مجلسی، بحار الأنوار، ج ۵۰، ص۲۹۷.
کتاب سیره پیشوایان -مرحوم مهدی پیشوایی
👈فهرست👉
.
۷. آماده سازی شیعیان برای دوران غیبت
از آن جا که غائب شدن امام و رهبر هر جمعیتی، یک حادثه غیرطبیعی و نامأنوس است و باور کردن آن و نیز تحمل مشکلات ناشی از آن برای نوع مردم دشوار میباشد، پیامبر اسلام و امامان پیشین به تدریج مردم را با این موضوع آشنا ساخته و افکار را برای پذیرش آن آماده میکردند.
این تلاش در عصر امام هادی و امام عسکری (علیهما السلام) که زمان غیبت نزدیک میشد، به صورت محسوس تری به چشم میخورد. چنان که در زندگانی امام هادی دیدیم، آن حضرت اقدامات خود را نوعاً توسط نمایندگان انجام میداد و کمتر شخصاً با افراد تماس میگرفت.
این معنا در زمان امام عسکری (علیه السلام) جلوه بیش تری یافت، زیرا امام از یک طرف، با وجود تأکید بر تولد حضرت مهدی (علیه السلام) او را تنها به شیعیان خاصّ و بسیار نزدیک نشان میداد و از طرف دیگر تماس مستقیم شیعیان با خود آن حضرت روز به روز محدودتر و کمتر میشد، به طوری که حتی در خود شهر سامرّاء به مراجعات و مسائل شیعیان از طریق نامه یا توسط نمایندگان خویش پاسخ میداد و بدین ترتیب آنان را برای تحمل اوضاع و شرائط و تکالیف عصر غیبت و ارتباط غیرمستقیم با امام آماده میساخت وچنان که خواهیم دید، این همان روشی است که بعداً امام دوازدهم در زمان غیبت صُغری در پیش گرفت و شیعیان را به تدریج برای دوران غیبت کبری آماده ساخت.
اشاره کردیم که گاهی برخی از شیعیان خاص، موفق به دیدار حضرت مهدی (علیه السلام) میشدند، اینک در این جا به عنوان نمونه یک مورد از این دیدارها را میآوریم:
پیشگویی غیبت مهدی (عج)
«احمد بن اسحاق»، یکی از یاران خاص و گران قدر امام عسکری (علیه السلام)، میگوید: به حضور امام عسکری (علیه السلام) رسیدم میخواستم درباره امام بعد از او بپرسم، حضرت پیش از سؤال من فرمود:
ای «احمد بن اسحاق»! خداوند از زمانی که آدم را آفریده تا روز رستاخیز، هرگز زمین را از «حجت» خالی نگذاشته و نمی گذارد. خداوند از برکت وجود «حجت» خود در زمین، بلا را از مردم جهان دفع میکند و باران میفرستد و برکات نهفته در دل زمین را آشکار میسازد.
عرض کردم: پیشوا و امام بعد از شما کیست؟ حضرت به سرعت برخاست و به اطاق دیگر رفت و طولی نکشید که برگشت، در حالی که پسر بچه ای را که حدود سه سال داشت و رخسارش همچون ماه شب چهارده میدرخشید، به دوش گرفته بود.
…
فرمود: «احمد بن اسحاق»! اگر پیش خدا و امامان محترم نبودی، این پسرم را به تو نشان نمی دادم، او همنام و هم کنیه رسول خداست، زمین را پر از عدل و داد میکند چنان که از ظلم و جور پر شده باشد. او در میان این امت (از نظر طول غیبت) همچون «خضر» و «ذوالقرنین» است، او غیبتی خواهد داشت که (در اثر طولانی بودن آن) بسیاری به شک خواهند افتاد و تنها کسانی که خداوند آنان را در اعتقاد به امامت او ثابت نگه داشته و توفیق دعا جهت تعجیل قیام و ظهور او میبخشد، از گمراهی نجات مییابند.... [۱]
----------
[۱]: صدوق، کمال الدین، ج ۲، ص ۳۸۴ (باب ۳۸).
کتاب سیره پیشوایان -مرحوم مهدی پیشوایی
👈فهرست👉
.
نوای عزای امام حسن عسکری سلام الله علیه ۱
📃 شناخت مختصری از زندگانی امام حسن عسکری سلام الله علیه
📃 ابعاد هفتگانه فعالیت امام عسکری (سلام الله علیه)
۱. کوششهای علمی
۲. ایجاد شبکه ارتباطی با شیعیان
پیکها و نامه ها
۳. فعالیتهای سرّی سیاسی
۴. حمایت و پشتیبانی مالی از شیعیان
۵. تقویت و توجیه سیاسی رجال و عناصر مهمّ شیعه
۶. استفاده گسترده از آگاهی غیبی
۷. آماده سازی شیعیان برای دوران غیبت
📃جلوه درخشان حقیقت
📃شهادت امام و توطئههای بی ثمر
📃تلاش مذبوحانه جعفر کذّاب
📃 امام حسن عسکری سلام الله علیه در زندان
احادیث و روایاتی از امام حسن عسکری سلام الله علیه
📝ایمان ابوطالب سلام الله علیه در کلام امام حسن عسکری سلام الله علیه
📝امام حسن عسکری سلام الله علیه و روایت حدیث قدسی شَارِبُ الْخَمْرِ كَعَابِدِ وَثَنٍ
📸مجموعه پوستر و عکس نوشته از احادیث امام حسن عسکری سلام الله علیه
۱ ۲
📝مظلومیت امام حسن عسکری سلام الله علیه
🎥معارفی از امام حسن عسکری سلام الله علیه
🎥 آلبوم نوای عزای امام حسن عسکری سلام الله علیه
۱ ۲ ۳
🎙داستان اسبِ خلیفه
🎙نوحه - سلام ای پناه دل شیعه - مهدی رسولی
👈فهرست👉
.