امام حسن عسکری سلام الله علیه در زندان
۱- المعتز (سیزدهمین خلیفه عباسی) حضرت را با جمعی از طالبیون زندانی کرد، داود بن قاسم میگوید:ما با افرادی در زندان بودیم و زندانیان ما «صالح بن وصیف» بود، روزی دیدیم: حضرت را وارد زندان کردند، در زندان شخصی جمحی بود (جاسوس بود و ما او را نمی شناختیم) و او خود را علوی معرفی میکرد، امام به ما فرمود: اگر در میان شما بیگانه نبود به شما خبر میدادم که در چه زمان آزاد خواهید شد، و به آن شخص جمحی اشاره کرد بیرون برود، او بیرون رفت، امام به ما فرمود: این شخص از شما نیست (جاسوس است) احتیاط کنید در لباس او
کاغذی وجود دارد که گزارش کار شما را برای خلیفه نوشته! یکی از افراد ما لباس او را جستجو کرد، همان گزارش را در آن یافت![۱]
۲- صالح بن علی همراه گروهی از نزدیکان رژیم خلافت عباسی، نزد رئیس زندان «صالح بن وصیف» آمده و گفتند: «زندگی را در زندان بر ابومحمد (امام عسکری ع) تنگ و سخت کن».
صالح در پاسخ گفت: دو نفر را مامور مخصوص زندان او کرده ام، تا بر او سخت بگیرند، ولی آن دو نفر آنچنان تحت تأثیر معنویّت او قرار گرفته اند که در عبادت و نماز به مرحلة عظیمی رسیده اند، سپس دستور داد آن دو نفر را احضار کردند، و در حضور گروه عباسی، به آنها گفت: «وای بر شما، درباره ی این مرد (امام عسکری ع) چه میگوئید؟ و کارتانت با او به کجا رسیده است؟».
آن دو نفر در پاسخ گفتند: «چه بگوئیم در مورد مردی که شبها را به عبادت وروزه، به پایان میرساند، و جز عبادت به چیزی اشتغال ندارد، وقتی که او به ما مینگرد، لرزه بر اندام میشویم و بی اختیار میگرییم، وقتی که گروه عباسی، چنین شنیدند، سرافکنده از زندان بیرون رفتند. »[۲]
۳- امام را مدتی در زندان، به شخصی با تجربه و سختکوش و خشن به نام «نحریر» سپردند، او آن حضرت را شکنجه میداد و زندگی را بر او تنگ و سخت میگرفت.
همسر او بانوی با ایمان بود به او گفت: از خدا بترس، تو نمی دانی که چه شخصیتی در زندان تو است سپس آن زن پاره ای از عبادات و مقام ارجمند آن حضرت را برای شوهرش بیان کرد و آنگاه گفت: «من ترس آن دارم که بلائی به تو برسد».
تحریر، خشمگین شد و گفت: سوگند به خدا او را (در باغ وحش) به جلو درندگان میافکنم.
تحریر همین کار را با اجازة مقامات بالا کرد، و آن حضرت را به درون باغ وحش برد، و هیچگونه شکی نداشت که درندگان او را میخورند.
پس از ساعتی آن حضرت را دیدند نماز میخواند و درندگان در اطراف او آرام اجتماع کرده اند، آنگاه نحریر دستور داد آن حضرت را از آنجا بیرون آوردند.[۳]
۴- ابوهاشم جعفری میگوید: همراه امام در زندان مهتدی عباسی (چهاردهمین خلیفه عباسی) بودیم، امام حسن عسکری (ع) به من فرمود: «ای ابوهاشم! ی این طاغوت (مهتدی) امشب را میخواهد به سرور و عیاشی بگذراند، ولی خداوند عُمْرَش را قطع میکند، و خلافت به خلیفه بعد میرسد». (او پسر ندارد که به پسرش برسد).
ابوهاشم میگوید: صبح باخبر شدیم که ارتشیان ترک به او یورش بوده و او را کشته اند و معتمد عباسی به جای او نشسته است.[۴]
۵- معتمد عباسی مدتی امام را تحت نظر علی بن حزین میگفت: آن حضرت روزها روزه میگیرد و شبها نماز میخواند.[۵]
۶- عیسی بن صبیح میگوید: ما در زندان بودیم، امام را نزد ما آوردند، به من فرمود: از سن تو ۶۵ سال و چند ماه و یک روز گذشته، من کتاب دعائی داشتم که تاریخ ولادتم در آن نوشته بود،در آن نظرکردم، دیدم عین آن است
که امام فرمود.
سپس به من فرمود: آیا فرزند داری؟ گفتم: نه، گفت: «خدایا فرزندی به او (عیسی بن وصیف) عطا کن که بازوی او باشد، فرزند بازوی خوبی است». آنگاه این شعر را خواند:
مَنْ کانَ ذا وَلَدٍ یُدْرِکَ طُلامَتَهُ
اِنَّ الذَّلِیلَ الَّذی لَیْسَتْ عَضُدٌ
«کسی که دارای فرزند باشد، حقش را بدست میآورد، بیچاره کسی که بازو ندارد».
عرض کردم: آیا شما فرزند داری؟ فرمود: آری به خدا سوگند به زودی فرزندی به من عطا خواهد شد، که زمین را پر از عدل و داد میکند.[۶]
۷- وقت دیگری امام را در زندانی تحت نظر «علی بن اوتاش» افکندند، او فردی بی رحم و خونخوار بود،و از دشمنان سرسخت آل محمد (ص) به شمار میآمد، و به او دستور داده بودند، هرگونه که خواستی آن حضرت را مورد شکنجه و آزار قرار بده، ولی حالت معنوی حضرت به گونه ای بود که یک روز بیشتر طول نکشید، که علی بن اوتاش تحت تاثیر قرار گرفته و در برابرش زانوی عجز و تواضع به زمین زد، و حتی به احترام حضرت، چشمش را بلند نمی کرد.
و همین علی بن اوتاش وقتی از حضور امام بیرون آمد، از نظر شناخت و معرفت و گفتار، بهترین انسانهای مؤمن شده بود.[۷]
----------
[۱]: اعلام الوری ص۳۵۴- بحار ج۵۰ ص۳۱۲.
[۲]: ارشاد مفید ص۳۲۴.
[۳]: ارشاد مفید ص۳۲۴-۳۲۵- بحار ج۵۰ ص۳۰۹.
[۴]: غیبه الشیخ - مناقب ج۴ ص۴۳۰.
[۵]: انوار البهیة ص۳۴۸.
[۶]: همان مدرک ۳۴۳.
[۷]: اعلام الوری ص۳۵۹.
سوگنامه آل محمد ص
حضرت امام حسن عسکری سلام الله علیه
📃 شناخت مختصری از زندگانی امام حسن عسکری سلام الله علیه
📃 ابعاد هفتگانه فعالیت امام عسکری (سلام الله علیه)
۱. کوششهای علمی
۲. ایجاد شبکه ارتباطی با شیعیان
پیکها و نامه ها
۳. فعالیتهای سرّی سیاسی
۴. حمایت و پشتیبانی مالی از شیعیان
۵. تقویت و توجیه سیاسی رجال و عناصر مهمّ شیعه
۶. استفاده گسترده از آگاهی غیبی
۷. آماده سازی شیعیان برای دوران غیبت
📃جلوه درخشان حقیقت
📃شهادت امام و توطئههای بی ثمر
📃تلاش مذبوحانه جعفر کذّاب
📃 امام حسن عسکری سلام الله علیه در زندان
احادیث و روایاتی از امام حسن عسکری سلام الله علیه
📝ایمان ابوطالب سلام الله علیه در کلام امام حسن عسکری سلام الله علیه
📝امام حسن عسکری سلام الله علیه و روایت حدیث قدسی شَارِبُ الْخَمْرِ كَعَابِدِ وَثَنٍ
📝مظلومیت امام حسن عسکری سلام الله علیه
📸مجموعه پوستر و عکس نوشته از احادیث امام حسن عسکری سلام الله علیه
۱ ۲
🎥معارفی از امام حسن عسکری سلام الله علیه
🎥 آلبوم نوای عزای امام حسن عسکری سلام الله علیه
۱ ۲ ۳
🎙داستان اسبِ خلیفه
🎙نوحه - سلام ای پناه دل شیعه - مهدی رسولی
.
جلوه درخشان حقیقت
با تمام دشمنیها و کینه توزیهایی که درباریان عباسی نسبت به امام عسکری (علیه السلام) داشتند، عظمت معنوی و فروغ کمالات او گاه آنان را چنان تحت تأثیر قرار میداد که ناگزیر در برابر آن حضرت سر تعظیم فرود میآوردند و زبان به مدح و ستایش آن بزرگوار میگشودند.
«عبیدالله بن خاقان» از درباریان و رجال مهمّ حکومت عباسی بود و پسرش «احمد» متصدی اراضی «قم» و مأمور اخذ مالیات این شهر و از ناصبیان (دشمنان امامان) شمرده میشد. حسن بن محمد اشعری و محمد بن یحیی و دیگران آورده اند که روزی در مجلس او سخن از علویان و عقایدشان به میان آمد. «احمد» گفت:
من در «سامرّاء» کسی از علویان را از نظر روش و وقار و عفت و نجابت و فضیلت و عظمت در میان خانواده خویش و تمامی بنی هاشم مانند حسن بن علی بن محمد (امام عسکری) ندیدم. خاندانش او را بر بزرگسالان و سران خود مقدم میداشتند. در نزد سران سپاه و وزیران و عموم مردم نیز همین وضع را داشت. به یاد دارم روزی نزد پدرم بودم، دربانان خبر آوردند: ابومحمد، ابن الرضا [۱] (امام حسن عسکری (علیه السلام) ) میخواهد وارد شود، پدرم با صدای بلند گفت: بگذارید وارد شود. من از این که دربانان نزد پدرم از او با کنیه و با احترام یاد کردند، شگفت زده شدم، زیرا نزد پدرم جز خلیفه یا ولیعهد یا کسی را که خلیفه دستور داده بود او را به کنیه [۲] یاد کنند، این گونه یاد نمی کردند. آن گاه مردی
گندم گون، خوش قامت، خوشرو، نیکواندام، جوان و دارای هیبت و جلالت وارد شد. چون چشم پدرم به او افتاد، از جا برخاست وچند گام به استقبال او رفت. به یاد نداشتم پدرم نسبت به کسی از بنی هاشم یا فرماندهان سپاه چنین احترامی ابراز کرده باشد. پدرم دست در گردن او انداخت و صورت و سینه او را بوسید و دست او را گرفت و بر جای نماز خود که در آن جا نشسته بود، نشانید، و خود، رو به روی او نشست و با او به صحبت پرداخت، و در ضمن صحبت، به او «فدایت شوم» میگفت. من از آن چه میدیدم در شگفت بودم. ناگاه دربانی آمد و گفت «موفق» عباسی (برادر خلیفه) آمده است و میخواهد وارد شود. معمول این بود که هرگاه «موفق» میآمد، پیش از او دربانان و نیز فرماندهان ویژه سپاه او میآمدند و در فاصله درِ ورودی قصر تا مجلس پدرم در دو صف میایستادند و به همین حال میماندند و «موفق» از میان آنها عبور میکرد.
باری، پدرم پیوسته متوجه «ابومحمد» (امام عسکری (علیه السلام) ) بود و با او گفتوگو میکرد تا آن گاه که چشمش به غلامان مخصوص «موفق» افتاد، در این موقع به او گفت: فدایت شوم اگر مایلید تشریف ببرید و به دربانان خود دستور داد او را از پشت صف ببرند تا «موفق» او را نبیند. ابومحمد برخاست و پدرم نیز برخاست ودست در گردن او انداخت و با او خداحافظی کرد و او بیرون رفت.
من به دربانان وغلامان پدرم گفتم: وه! این چه کسی بود که او را در حضور پدرم به کنیه یاد کردید و پدرم نیز با او چنین رفتار کرد؟!.
گفتند: او یکی از علویان است که به او «حسن بن علی (علیهما السلام) میگویند و به «ابن الرضا» معروف است. تعجب من بیش تر شد وآن روز همه اش در فکر او و رفتار پدرم با او بودم تا شب شد. عادت پدرم این بود که پس از نماز عشاء مینشست و گزارشها و اموری را که لازم بود به اطلاع خلیفه برساند، بررسی میکرد. وقتی نماز خواند و نشست، من آمدم و
نزد او نشستم. کسی پیش او نبود. پرسید: احمد! کاری داری؟
گفتم: آری پدر، اگر اجازه میدهی بگویم.
گفت: اجازه داری.
گفتم: پدر! این مرد که صبح او را دیدم چه کسی بود که نسبت به او چنین تواضع و احترام نمودی و در سخنانت، به او «فدایت شوم» میگفتی و خود و پدر و مادرت را فدای او میساختی؟! گفت: پسرم! او امام «رافضیان» [۳]، «حسن بن علی» معروف به «ابن الرضا» است.
آن گاه اندکی سکوت کرد. من نیز ساکت ماندم. سپس گفت: پسرم! اگر خلافت از دست خلفای بنی عباس بیرون رود، کسی از بنی هاشم جز او سزاوار آن نیست و این به خاطر فضیلت و عفت و زهد و عبادت و اخلاق نیکو و شایستگی اوست، پدر او نیز مردی بزرگوار و بافضیلت بود.
با این سخنان اندیشه و نگرانیام بیش تر و خشمم نسبت به پدر فزون تر شد. دیگر هّم و غمی جز این نداشتم که درباره ابن الرّضا پرسوجو کنم و پیرامون او کاوش و بررسی نمایم. از هیچ یک از بنی هاشم و سران سپاه و نویسندگان و قاضیان و فقیهان و دیگر افراد درباره او سؤال نکردم مگر آن که او را در نظر آنان در نهایت بزرگی و ارجمندی و والایی یافتم، همه از او به نیکی یاد میکردند و او را بر تمامی خاندان و بزرگان خویش مقدم میشمردند. (بدین گونه) مقام او در نظرم بالا رفت، زیرا هیچ دوست و دشمنی را ندیدم مگر آن که در مورد او به نیکی سخن میگفت و او را میستود.... [۴]
----------
[۱]: پس از امام رضا (علیه السلام) در جامعه آن روز و نیز در دربار حکومت عباسیان، امامان بعدی یعنی امام جواد و امام هادی و امام عسکری (علیهم السلام) را به احترام انتساب به امام رضا (علیه السلام) «ابن الرضا» (فرزند رضا) مینامیدند.
[۲]: در بین عرب، مرسوم است که برای ادای احترام، افراد را با کنیه مورد خطاب قرار میدهند.
[۳]: دشمنان شیعیان، آنان را به طعنه «رافضی» مینامیدند.
[۴]: شیخ مفید، الإرشاد، ص ۳۳۸; فتّال نیشابوری، روضة الواعظین، ص ۲۷۳ ۲۷۵; طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهُدی، ص ۳۷۶۳۷۷; کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۵۰۳; علی بن عیسی اربلی، کشف الغمّة، ج۳، ص۱۹۷; پیشوای یازدهم حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام)، ص ۱۳۱۷.
کتاب سیره پیشوایان -مرحوم مهدی پیشوایی
👈فهرست👉
.
شهادت امام و توطئههای بی ثمر
معتمد عباسی که همواره از محبوبیت و نفوذ معنوی امام در جامعه نگران بود، چون دید توجه مردم به امام روز به روز بیش تر میشود و زندان و اختناق و مراقبت تأثیر معکوس دارد، سرانجام به همان شیوه مزورانه دیرینه متوسل شد و امام را پنهانی مسموم ساخت.
دانشمند نامدار جهان تشیع، «طبرسی»، مینویسد: بسیاری از دانشمندان ما گفته اند: امام عسکری (علیه السلام) بر اثر مسمومیت به شهادت رسید، چنان که پدرش و جدش و همه امامان، با شهادت از دنیا رفته اند. [۱] «کفعمی»، دانشمند معروف شیعه، میگوید: او را «معتمد» مسموم ساخت [۲] و «محمد بن جریر بن رستم»، از دانشمندان شیعی در قرن چهارم، معتقد است که: امام عسکری (علیه السلام) در اثر مسمومیت به درجه شهادت رسید. [۳]
یکی از نشانههای شهادت امام توسط دربار عباسی، تحرّکها و تلاشهای فوق العاده ای بود که معتمد عباسی در روزهای مسمومیت و شهادت امام، برای عادی جلوه دادن مرگ آن حضرت از خود نشان داد.
«ابن صبّاغ مالکی»، یکی از دانشمندان اهل سنت، از قول «عبیدالله بن خاقان»، یکی از درباریان عباسی (که از احترام او نسبت به امام یاد کردیم) مینویسد:
«... هنگام درگذشت ابومحمد حسن بن علی عسکری (علیه السلام)، معتمد، خلیفه عباسی حال مخصوصی پیدا کرد که ما از آن شگفت زده شدیم و فکر نمی کردیم چنین حالی در او (که خلیفه وقت بود و قدرت را در دست داشت)، دیده شود. وقتی «ابومحمد» (امام عسکری) رنجور شد،
پنج نفر از اطرافیان خاص خلیفه که همه از فقیهان درباری بودند، به خانه او گسیل شدند. معتمد به آنان دستور داد در خانه ابومحمدبمانند و هرچه روی میدهد به او گزارش کنند، نیز عده ای را به عنوان پرستار فرستاد تا ملازم او باشند و همچنین به «قاضی بن بختیار» فرمان داد ده نفر از معتمدین را انتخاب کند و به خانه ابومحمد بفرستد و آنان هر صبح و شام نزد او بروند و حال او را زیر نظر بگیرند. دو یا سه روز بعد به خلیفه خبر دادند حال ابومحمد سخت تر شده و بعید است بهتر شود. خلیفه دستور داد شب و روز ملازم خانه او باشند و آنان پیوسته ملازم خانه آن بزرگوار بودند تا پس از چند روزی رحلت فرمود. وقتی خبر درگذشت آن حضرت پخش شد، سامرّاء به حرکت در آمد و سراپا فریاد و ناله گردید و بازارها تعطیل و مغازهها بسته شد. بنی هاشم، دیوانیان، امرای لشکر، قاضیان شهر، شعرا، شهود و گواهان و سایر مردم برای شرکت در مراسم تشییع حرکت کردند، سامرّاء در آن روز یادآور صحنه قیامت بود!
وقتی جنازه آماده دفن شد، خلیفه برادر خود، «عیسی بن متوکل» را فرستاد تا بر جنازه آن حضرت نماز بگزارد. هنگامی که جنازه را برای نماز روی زمین گذاشتند، عیسی نزدیک رفت و صورت آن حضرت را باز کرد و به علویان و عباسیان و قاضیان و نویسندگان و شهود نشان داد وگفت: این «ابومحمد عسکری» است که به مرگ طبیعی وفات یافته است و فلان و فلان از خدمت گزاران خلیفه نیز شاهد بوده اند!! بعد روی جنازه را پوشاند و بر او نماز خواند، و فرمان داد برای دفن ببرند...» [۴]
البته این نماز جنبه تشریفاتی داشت و طرحی بود که رژیم حاکم برای لوث کردن ماجرای شهادت امام ریخته بود و چنان که در میان دانشمندان شیعه مشهور است، حضرت مهدی عج به طور خصوصی بر جنازه پدر بزرگوارش، امام عسکری (علیه السلام) نماز گزارد. [۵]
----------
[۱]: إعلام الوری بأعلام الهُدی، ص۳۶۷.
[۲]: حاج شیخ عباس قمی، الأنوار البهیة، ص ۱۶۲.
[۳]: دلائل الإمامة، ص ۲۲۳.
[۴]: الفصول المهّمة، ص۳۰۷ ۳۰۸. این قضیه را مرحوم شیخ مفید در ارشاد و فتّال نیشابوری در روضة الواعظین و طبرسی در إعلام الوری وعلی بن عیسی اربلی از قول احمد پسر عبیدالله بن خاقان نقل کرده اند. این گزارش نشان میدهد که امام در جامعه چه موقعیتی داشته و حکومت عباسی چرا نگران بوده است و نیز روشن میکند که خلیفه از برملا شدن مسمومیت و قتل امام تا چه حد وحشت داشته است و لذا با زمینه سازی قبلی کوشیده است شهادت امام را مرگ طبیعی قلمداد کند!
[۵]: صدوق، کمال الدین، باب ۴۳، ص ۴۷۵; مجلسی، بحار الأنوار، ج۵۰، ص ۳۳۲ ۳۳۳.
کتاب سیره پیشوایان -مرحوم مهدی پیشوایی
👈فهرست👉
.
تلاش مذبوحانه جعفر کذّاب
«ابوالأدیان» میگوید: من از خدمت گزاران امام عسکری (علیه السلام) بودم و نامههای آن حضرت را به شهرها میبردم. در مرضی که امام با آن از دنیا رفت، به خدمتش رسیدم. حضرت نامههایی نوشت و فرمود: اینها را به «مدائن» میبری، پانزده روز در سامرّاء نخواهی بود، روز پانزدهم که داخل شهر شدی، خواهی دید که از خانه من ناله و شیون بلند است و جسد مرا در محل غسل گذاشته اند.
گفتم: سرور من! اگر چنین شود، امام بعد از شما کیست؟ فرمود: هر کس که پاسخ نامهها را از تو بخواهد. عرض کردم نشانه بیش تری بفرمایید. فرمود: هر کس بر جنازه من نماز گزارد، قائم بعد از من او است. گفتم: نشانه دیگری بفرمایید. فرمود: هر کس از آن چه در میان همیان (کمربند) است خبر دهد، او امام بعد از من است. هیبت و عظمت امام مانع شد که بپرسم: مقصود از آن چه در همیان است چیست؟
من نامههای آن حضرت را به «مدائن» بردم و جواب آنها را گرفته و روز پانزدهم وارد سامرّاء شدم، دیدم همان طور که امام فرموده بود، از خانه امام صدای ناله بلند است. نیز دیدم برادرش «جعفر» (کذّاب) در کنار خانه آن حضرت نشسته و گروهی از شیعیان، اطراف او را گرفته به وی تسلیت و به امامتش تبریک میگویند (!!)
من از این جریان یکّه خوردم و با خود گفتم: اگر جعفر امام باشد، پس وضع
امامت عوض شده است، زیرا من با چشم خود دیده بودم که جعفر شراب میخورد و قمار بازی میکرد و اهل تار و طنبور بود. من هم جلو رفته و رحلت برادرش را تسلیت و امامتش را تبریک گفتم، ولی از من چیزی نپرسید!
در این هنگام «عقید»، خادم خانه امام، بیرون آمد و به جعفر گفت: جنازه برادرت را کفن کردند، بیایید نماز بخوانید. جعفر وارد خانه شد. شیعیان در اطراف او بودند. «سمّان» [۱] و «حسن بن علی» معروف به «سلمه» پیشاپیش آنها قرار داشتند.
وقتی که به حیاط خانه وارد شدیم، جنازه «امام عسکری (علیه السلام) » را کفن کرده و در تابوت گذاشته بودند. جعفر پیش رفت تا بر جنازه امام نماز گزارد. وقتی که خواست تکبیر نماز را بگوید، ناگاه کودکی گندمگون و سیاه موی که دندانهای پیشینش قدری با هم فاصله داشت، بیرون آمد و لباس جعفر راگرفت و او را کنار کشید و گفت: عمو! کنار برو، من باید بر پدرم نماز بخوانم. جعفر، در حالی که قیافه اش دگرگون شده بود، کنار رفت. آن کودک بر جنازه امام نماز خواند وحضرت را در خانه خود در کنار قبر پدرش امام هادی دفن کردند.
بعد همان کودک رو به من کرد و گفت: ای مرد بصری! جواب نامهها را که همراه تو است، بده! جواب نامهها را به وی دادم و با خود گفتم: این دو نشانه (: نماز بر جنازه، و خواستن جواب نامه ها)، حالا فقط همیان مانده. آن گاه پیش جعفر آمدم و دیدم سر و صدایش بلند است. «حاجز وشاء» که حاضر بود به جعفر گفت: آن کودک کی بود؟!! او میخواست با این سؤال جعفر را (که بیخود ادعای امامت میکرد) محکوم کند. جعفر گفت: والله تا به حال او را ندیدهام و نمی شناسم!
در آن جا نشسته بودیم که گروهی از اهل «قم» آمدند و از امام حسن
عسکری (علیه السلام) پرسیدند و چون دانستند که امام رحلت فرموده است، گفتند: جانشین امام کیست؟ حاضران جعفر را نشان دادند. آنها به جعفر سلام کرده تسلیت و تهنیت گفتند و اظهار داشتند: نامهها و پولهایی آورده ایم، بفرمایید: نامهها را چه کسانی نوشته اند و پولها چه قدر است؟ جعفر از این سؤال بر آشفت و برخاست و در حالی که گرد جامههای خود را پاک میکرد، گفت: اینها از ما انتظار دارند علم غیب بدانیم!! در این میان خادمی از خانه بیرون آمد وگفت: نامهها از فلان کس و فلان کس است و در همیان هزار دینار است که ده تا از آنها را آب طلا داده اند.
نمایندگان مردم قم نامهها و همیان را تحویل داده و به خادم گفتند: هرکس تو را برای گرفتن همیان فرستاده، او امام است.... [۲]
----------
[۱]: مقصود، عثمان بن سعید عَمْری از یاران نزدیک امام عسکری (علیه السلام) است که به مناسبت شغلش که روغن فروشی بود، به سمّان (= روغن فروش) معروف شده بود.
[۲]: صدوق، کمال الدین، ص ۴۷۵.
کتاب سیره پیشوایان -مرحوم مهدی پیشوایی
👈فهرست👉
.
ایمان ابوطالب سلام الله علیه در کلام امام حسن عسکری سلام الله علیه
داود بن قاسم گوید محضر امام حسن عسکری [سلام الله علیه] رسیدم و در ذهنم سوال از ایمان ابوطالب [سلام الله علیه] یود هنوز سخنی گفته بودم که حضرت فرمودند: إنَّ إيمانَ أبي طالب كإيمان أهل الكهف، أسرَّ الإيمانَ وأظهر الكفر، فآتاه الله أجرَهُ مرتين
ایمان ابی طالب[سلام الله علیه] همچون ایمان اصحاب کهف است که ایمان را مخفی و کفر را آشکار نمود و خداوند اجر او را دو مرتبه داد.
مرآة الزمان في تواريخ الأعيان 15/ 418.
📃 شناخت مختصری از زندگانی امام حسن عسکری سلام الله علیه
📃 ابعاد هفتگانه فعالیت امام عسکری (سلام الله علیه)
۱. کوششهای علمی
۲. ایجاد شبکه ارتباطی با شیعیان
پیکها و نامه ها
۳. فعالیتهای سرّی سیاسی
۴. حمایت و پشتیبانی مالی از شیعیان
۵. تقویت و توجیه سیاسی رجال و عناصر مهمّ شیعه
۶. استفاده گسترده از آگاهی غیبی
۷. آماده سازی شیعیان برای دوران غیبت
📃جلوه درخشان حقیقت
📃شهادت امام و توطئههای بی ثمر
📃تلاش مذبوحانه جعفر کذّاب
📃 امام حسن عسکری سلام الله علیه در زندان
احادیث و روایاتی از امام حسن عسکری سلام الله علیه
📝ایمان ابوطالب سلام الله علیه در کلام امام حسن عسکری سلام الله علیه
📝امام حسن عسکری سلام الله علیه و روایت حدیث قدسی شَارِبُ الْخَمْرِ كَعَابِدِ وَثَنٍ
📸مجموعه پوستر و عکس نوشته از احادیث امام حسن عسکری سلام الله علیه
۱ ۲
📝مظلومیت امام حسن عسکری سلام الله علیه
🎥معارفی از امام حسن عسکری سلام الله علیه
🎥 آلبوم نوای عزا
۱ ۲ ۳
🎙داستان اسبِ خلیفه
🎙نوحه
👈فهرست👉
.
مجموعه پوستر احادیث امام حسن عسکری سلام الله علیه
📃 شناخت مختصری از زندگانی امام حسن عسکری سلام الله علیه
📃 ابعاد هفتگانه فعالیت امام عسکری (سلام الله علیه)
۱. کوششهای علمی
۲. ایجاد شبکه ارتباطی با شیعیان
پیکها و نامه ها
۳. فعالیتهای سرّی سیاسی
۴. حمایت و پشتیبانی مالی از شیعیان
۵. تقویت و توجیه سیاسی رجال و عناصر مهمّ شیعه
۶. استفاده گسترده از آگاهی غیبی
۷. آماده سازی شیعیان برای دوران غیبت
📃جلوه درخشان حقیقت
📃شهادت امام و توطئههای بی ثمر
📃تلاش مذبوحانه جعفر کذّاب
📃 امام حسن عسکری سلام الله علیه در زندان
احادیث و روایاتی از امام حسن عسکری سلام الله علیه
📝ایمان ابوطالب سلام الله علیه در کلام امام حسن عسکری سلام الله علیه
📝امام حسن عسکری سلام الله علیه و روایت حدیث قدسی شَارِبُ الْخَمْرِ كَعَابِدِ وَثَنٍ
📸مجموعه پوستر و عکس نوشته از احادیث امام حسن عسکری سلام الله علیه
۱ ۲
📝مظلومیت امام حسن عسکری سلام الله علیه
🎥معارفی از امام حسن عسکری سلام الله علیه
🎥 آلبوم نوای عزای امام حسن عسکری سلام الله علیه
۱ ۲ ۳
🎙داستان اسبِ خلیفه
🎙نوحه - سلام ای پناه دل شیعه - مهدی رسولی
👈فهرست👉
.
﷽
📜 مجموعه عکس نوشته از روایات امام حسن عسکری سلام الله علیه
KHAAK_IR
📃 شناخت مختصری از زندگانی امام حسن عسکری سلام الله علیه
📃 ابعاد هفتگانه فعالیت امام عسکری (سلام الله علیه)
۱. کوششهای علمی
۲. ایجاد شبکه ارتباطی با شیعیان
پیکها و نامه ها
۳. فعالیتهای سرّی سیاسی
۴. حمایت و پشتیبانی مالی از شیعیان
۵. تقویت و توجیه سیاسی رجال و عناصر مهمّ شیعه
۶. استفاده گسترده از آگاهی غیبی
۷. آماده سازی شیعیان برای دوران غیبت
📃جلوه درخشان حقیقت
📃شهادت امام و توطئههای بی ثمر
📃تلاش مذبوحانه جعفر کذّاب
📃 امام حسن عسکری سلام الله علیه در زندان
احادیث و روایاتی از امام حسن عسکری سلام الله علیه
📝ایمان ابوطالب سلام الله علیه در کلام امام حسن عسکری سلام الله علیه
📝امام حسن عسکری سلام الله علیه و روایت حدیث قدسی شَارِبُ الْخَمْرِ كَعَابِدِ وَثَنٍ
📸مجموعه پوستر و عکس نوشته از احادیث امام حسن عسکری سلام الله علیه
۱ ۲
📝مظلومیت امام حسن عسکری سلام الله علیه
🎥معارفی از امام حسن عسکری سلام الله علیه
🎥 آلبوم نوای عزای امام حسن عسکری سلام الله علیه
۱ ۲ ۳
🎙داستان اسبِ خلیفه
🎙نوحه - سلام ای پناه دل شیعه - مهدی رسولی
👈فهرست👉
.