نور
سپیدار، خاطرات یک مدافع سلامت در دوران کرونا و زیستِ شغلیِ پر اضطرابِ یک ماما.
روان بود. توصیفات ریز و جزئی نگری های خاص و تکمیل کننده از ویژگی های قلم نویسنده بود. توصیفاتی که وقتی به اتاق های ال دی آر و لیبر میرسد نفس را در سینه حبس میکند. اشک را جاری میکند. مخصوصا اگر مخاطب یک مادر باشد که تجربه اتاق زایمان را داشته باشد. ما که نداشتیم تاثیرگذار بود. والا.
روزهای شیرین طلبگی، میل به آموختن و آموزش دادن. لذت سربازی. که با لذت های دیگر آمیخته میشود. لذت کمک به مادران. مادرانی که بچه هایشان در آستانه مردن به دنیا سر میگذارند. سری که در گرو پنج دور بند ناف است. بچه ای که خفه و سیاه به دنیا میآید و تو فکر میکنی که بشر سخت بی بنیاد است.
ماما، مامان.
مامانی که ماما است. مامایی که طلبه است. طلبه ای که رویایِ، میانرشتهشدن دارد. محقق.
البته اگر کتاب را بدهید به یک خانم جوان دیگر بخواند، ممکن است بگوید من خیلی بیشتر از این نویسنده سختی کشیدهام. کی میبینه؟ والا. ولی هنر نویسنده در این بوده که معنویت و تخصص را با لعاب شیرین طنز ممزوج کرده و ریخته در کام مخاطب. آفرین.
تبریک به باغ انار به خاطر اینکه کتاب سپیدار در واقع از دل باغ انار متولد شده. به قلم سرکار خانم پهلوانی و مامایِ این کتاب نشرمعارف بوده است.🤔
#اشرف_پهلوانی_قمی
#سپیدار
#اسماعیل_واقفی
@ANARSTORY