عاشورا، مارپیچ سکوت اُموی و پلورالیزم مدل های حمایتی
قال الامام الحسین (ع):
«الناسُ عبیدُ الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرَّت معایشُهم فاذا مُحَّصوا بالبلاء قَلَّ الدَیّانون»
«مردم بندۀ دنیایند و دین بر زبانشان میچرخد و تا وقتی زندگیهاشان بر محور دین بگردد، در پی آنند، امّا وقتی به وسیلۀ «بلا» آزموده شوند، دینداران اندک میشوند.»
چرا امام زمان عاشورا و زمین کربلا تنها ماند؟ اینکه جامعه سال۶۱ دچار انحطاط گفتمانی و شیب تند فساد شده بود، برای تحلیل #غربت_اندیشه_امام کفایت نمی کند. مردم چگونه پذیرای تفکر اموی سلطه طلب، فسادمحور، دیکتاتور و میمون باز شده بودند؟
پروپاگاندای معاویه و سه اتفاق مهم
یزید وارثِ فاسِد سلطه اُمَوی معاویه بود و پروپاگاندای ۲۰ساله معاویه توانسته بود سه اتفاق مهم را برای ساخت و مهندسی واقعیت های اجتماعی رقم بزند.
#اول اینکه انگاره های اعتقادی_سیاسی مردم را دچار تشکیک و تغییر کرده بود و امامت از سیاست و خلافت جدا شده بود. #دوم اینکه سطح ایمانی_اخلاقی مردم را بشدت تنزل داده بود و ذائقه عمومی به فساد و سکوت عادت کرده بود. در مرحله #سوم نیز کنشگری منفعلانه، راحت طلبانه و مدل حمایت دیپلماتیک را تبدیل به یک امر بین الاذهانی کرده بود.
مدل های شش گانه حمایت
اگر بخواهیم فرهنگ عمومی را که ذیل #مارپیچ_سکوت حاصل از نظام سلطه اموی رنگ و بوی انفعال و #ارتجاع گرفته بود، تحلیل نماییم، سوژه مطالعاتی و درک فرهنگی مان را به مدل های متکثر حمایت در صحنه عاشورا و حرکت انقلابی امام حسین(ع) متمرکز می کنیم.
حمایت منفعلانه: حمایتی کم خاصیت که صرفا به دعا و راز و نیاز خلاصه شده بود و اثری از شجاعت و دیانت مقتدارنه در آن دیده نمی شد.
#عبادت_در_صحنه را به نفع #عبادت_در_صومعه ترک کرده و با نام زهد و عبادت، معنویت فانتزی در پیش گرفته بودند. این طیف بزرگترین افتخارشان دعا برای جان امام حسین بود و حتی گفتمان امام را نیز چه بسا قبول نداشتند.
حمایت گزینشی: همان بندگان دلسوز و بزدلی که فقط اسب و شمشیرشان را برای امام پیش کشیدند و در دل نیز با امام بودند، اما جانشان و عملکردشان بتمامه در گرو دستگاه فکری و عقیدتی امام تعریف نشده بود.
حمایت مشروط: افرادی بودند که در طول زندگی برای تک تک رفتار مثبت خود، #حسابگرانه چرتکه می انداختند و خیلی دیپلماتیک و برد_برد، دین و زندگی را مصرف می کردند. همین طیف و قشر دیپلمات تا آخرین روزها نیز با امام بودند ولی با بلند شدن بوی مرگ و شهادت، #استراتژی_فرار را در پیش گرفتند.
حمایت مستشارانه: صاحبان این فکر با امام بودند و ضدسلطه نیز فعالیت هایی داشتند ولی در #منطق_مبارزه با امام دچار اختلاف بودند. پیشنهاد یمن و جنگ های چریکی و پارتیزانی هم دادند و اما فراموش کرده یا دچار #اشتباه_محاسباتی شده بودند و فلسفه جهاد که ذیل منطق امامت باعث قرب الهی می شد را از یاد برده بودند.
حمایت متاخرانه: تیپولوژی این دسته نیز مثل قبلی ها و حتی بیشتر از مستشاران از جهاتی به یاران امام نزدیک بود. این ها دل در گرو امام داشتند و ایمان و عملکردشان نیز کم و بیش معدل خوبی داشت، اما در #شناخت_اولویت_ها و حرکت در معیت ولایت را هنوز نتوانسته بودند به عنوان یک ضرورت اولیه و همیشه همراه، درک نمایند. روزی عبادت، روزی خانواده و روزی مباحث و احکام دیگر را بر ولایت ترجیح دادند و در نهایت نیز کمی دیر یا خیلی دیر به معرکه نصرت شتافتند.
حمایت کنشگرانه مومنانه: این طیف که ایمان و معرفت و عمل را بر محور ولایت گره زده بودند و به یک وحدت بینشی_کنشی_گرایشی با مکتب امام رسیده بودند و با تمام وجود و در سراسر زندگی، ذیل گفتمان امام و انقلاب حرکت کرده بودند و در آخرین کنشگری مومنانه نیز با غلبه بر مارپیچ سکوت حاکم و پاشنه آشیل های انفسی و آفاقی چون تردید و تاخیر و حسابگری و...به #نصرت امام زمان خویش نائل شدند.
#تحلیل۴ واقعه عاشورا
علیرضامحمدلو
@andisheengelabi
🔸نور
هرچقدر هم حرف حق رو واضح بگیم باز هم یک رفیق داریم که متوجه نمیشود.
وقتی رفیقت که نود و نه درصد شبیه تو زندگی کرده متوجه نمیشود یعنی در جامعه به مراتب گره های ذهنی بیشتر از این هست.
یعنی هرچقدر خوراک ذهنی سالم تولید کنیم کم است. مردم میخواهند اثر این رشد و آمار و رتبه بالای ایران در جهان رو توی سفرهشون ببینند.
من فکر میکنم خیلی وقت ها اصلا طرف مقابل ضعف و کمبود اطلاعات و آمار ندارد. #دلش نمیخواهد همراه یک جریان باشد. بحث حق و باطلش هم نیست. یعنی اصلا نگاهش نگاه جریانی نیست. او فقط به تحلیلهای شخصیاش وابسته است. یعنی یک ملاکهایی از رفاه دارد که اصلا برای این دنیا قفله یا یک سطحی از امنیت را میپسندد که توی بهشت هم شاید نباشد🤔. اینجا نباید آمار داد. اصلا نباید با غرب مقایسه کرد. چون هیچ کدام را قبول ندارد. خودش را قبول دارد. میگوید رفاه اینی که من میگویم. امنیت و تولید ثروت هم تا اینجا باید باشد...اگر زیر این خط باشد بدبختیم...یا مثلا این ناعدالتی های اجتماعی باید به صفر برسد. خب آیا حکومت ما بالاتر از حکومت امیرالمومنین علی علیهالسلام هست؟ آیا این ملاک ها نباید طبق یک محور مختصات الهی سنجیده بشود؟ مثلا در حکومت پیامبر صل الله علیه و آله کلی گوسفند دادند به ابوسفیان که علیه مسلمانان توطئه نکند...چون ملاک پیامبر، الهی هست. ولی کسی که ملاکش فهم خودش باشد کلی به پیامبر میتوپه که تو چرا این همه گوسفند دادی به این ملعون مثلا...
پس نتیجه اینکه اگر ملاکهایت خودساخته و درونی باشه توقع داری که پیامبر هم خودش را با تو تنظیم کند. اصلا به ذهنت هم نمیرسد ممکن است این حرف حقی که در حالت عادی درست است اینجا درست نباشد چون عدالت اجتماعی به معنای رفاه عمومی و تقسیم درست و بدون تبعیض بین همه مردم است و به این معنا نیست که همه یکسان از بیت المال حقوق بگیرند. مثلا کسی که روزی ده ساعت کار میکند با کسی که روزی یک ساعت قطعا درآمدش فرق میکند. شما نمیتوانید بگویید همه باید یکسان باشند. لیبرالیسم آمریکایی و کمونیسم شوروی هر دو مردود است.
حالا ممکنه بگید حکومت پیامبر کجا و حکومت آخوندها کجا🤔. دقیقا همونجا.🙄
آیا ندیدی کسی که اله خودش را هوای نفسش گرفته بود؟
#هوای_نفس
#اله #تحلیل
#اسماعیل_واقفی
@ANARSTORY