محبت تو اگر با من دروغی از سر ناچاری ست
دل از محبت من بردار خیانت تو وفاداری ست
این بیت بیشتر از تضاد هست
تضاد ینی دو کلمه که با هم متضاد هستند رو صرفا با هم در یک بیت بیاریم
اما اینجا پارادوکس داریم
ینی جدای از اون که دو کلمه ی متضاد آورده شده اند تناقصی هم شکل گرفته؛ دو قطب متناقض به هم دیگه حمل شده اند: خیانت تو وفاداری ست...
#نقد
#آرایه
#آموزش
#فاضل_نظری
بگذار اگر اینبار سر از خاک برآرم
بر شانهی تنهایی خود سر بگذارم
از حاصل عمر به هدر رفتهام ای دوست...
ناراضیام، امّا گلهای از تو ندارم
در سینهام آویخته دستی قفسی را
تا حبس نفسهای خودم را بشمارم
از غربتام اینقدر بگویم که پساز تو
حتی ننشستهست غباری به مزارم!
ای کشتی جان! حوصله کن میرسد آنروز...
روزی که تورا نیز به دریا بسپارم
نفرین گل سرخ بر این «شرم» که نگذاشت
یکبار به پیراهن تو بوسه بکارم
ای بغض فرو خفته! مرا مرد نگه دار
تا دست خداحافظیاش را بفشارم
#فاضل_نظری
﷽؛انار، پادشاهی ست وارونه با تاجی رو به زمین چرا که انار پادشاه درختان آسمان است که قدش تا زمین کشیده شده. اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم.
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/100270145C4e53c7d0f6
@ANARSTORY
بی لشکریم حوصله ی شرح قصه نیست
فرمانبریم حوصله ی شرح قصه نیست
با پرچم سفید به پیکار می رویم
ما کمتریم حوصله ی شرح قصه نیست
فریاد می زنند ببینید و بشنوید
کور و کریم حوصله شرح قصه نیست
تکرار نقش کهنه خود در لباس نو
بازیگریم حوصله ی شرح قصه نیست
آیینه ها به دیدن هم خو گرفته اند
یکدیگریم حوصله ی شرح قصه نیست
همچون انار خون دل از خویش می خوریم
غم پروریم حوصله شرح قصه نیست
آیا به گوشه ی چشم سیاه دوست
پی می بریم؟ حوصله ی شرح قصه نیست...
#فاضل_نظری
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/100270145C4e53c7d0f6
نمایشگاه باغ🔻
@anarstory
نفسی گاه... ولی از سر بیحوصلگی
میکشم آه... ولی از سر بیحوصلگی
مثل شبهای دگر باز به هم خیره شدند
برکه و ماه، ولی از سر بیحوصلگی
گاه در آینهی خاطرهها مینگرم
نه به اکراه، ولی از سر بیحوصلگی
تا بکاهم ز پریشانی خود میگریم
گاه و بیگاه ولی از سر بیحوصلگی
من هم ای عمر شبیه دگران میمانم
با تو همراه ولی از سر بیحوصلگی
عاقبت با تو هم ای مرگ سفر خواهم کرد
خواه ناخواه ولی از سر بیحوصلگی
#فاضل_نظری
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/100270145C4e53c7d0f6
نمایشگاه باغ🔻
@anarstory
هر جا بهاری در کفن شد، شد! مبارک باد
هرجا نسیمی بی وطن شد، شد! مبارک باد
مستی اگر پیمانه ای را بشکند خیر است
ساقی اگر پیمان شکن شد، شد! مبارک باد
فرمود صید آهوان مست شیرین است
وقت دویدنهای من شد! شد مبارک باد
جایی که دل آتش بگیرد جایِ ماندن نیست
وقت فرار از خویشتن شد! شد مبارک باد
آتشفشانی تازه در راه است؛ آیا کوه
آمادهی عاشق شدن شد؟ شد! مبارک باد
#فاضل_نظری
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/100270145C4e53c7d0f6
نمایشگاه باغ🔻
@anarstory
البته غافل گیری این شعر (که اگه توجه کنیم غافگیری توی کارهای فاضل معمولا در بیت آخر شکل می گیره)
توی غزلهای دیگه ی فاضل
یه نمونه دیگه هم داره:
بغض فرو خورده ام چگونه نگریم؟
غنچۀ پژمرده ام ، چگونه نگریم؟
رودم و با گریه دور می شوم از خویش
از همه آزرده ام ، چگونه نگریم؟
مرد مگر گریه می کند؟! چه بگویم
طفل ِ زمین خورده ام، چگونه نگریم؟
تنگ پر از اشک و چشم های تماشا
ماهی دلمرده ام، چگونه نگریم!
پرسشم از راز ِ بی وفایی او بود
حال که پی برده ام، چگونه نگریم؟
#فاضل_نظری
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/100270145C4e53c7d0f6
نمایشگاه باغ🔻
@anarstory