از دور که می آید سمتت کاملا معلوم است تو را نشانه گرفته.شکلش شبیه صندلی اداریست، از همان هایی که روکش مشکی چرم دارند و قسمت تکیه گاهشان بلند و با کلاس است.اصلا این موجود اخلاق تندی دارد. مطمئنم اگر در شمایل آدمیزاد بود حتما از آن اخموهایی بود که نمی شد چهار کلمه با او حرف زد.عصبانی بودنش یک طرف ماجراست. سرعتش را کجای دلم جای دهم. کافیست الکی گمان کند که با او دعوا داری. شبیه به همین لات و لوت هایی که از کنارشان رد می شوی، دنبال بهانه ای برای جر و بحث هستند، رهایت نمی کند.از بچگی مورچه سواری صدایشان می کردیم. شاید برای همین نامگذاری بود که با آدم کنار نمی آمدند. چند باری قصد اهلی کردنشان را داشتم. اما دریغ از یک نوک سوزن عاطفه.ذاتشان انگار تلخ بود. ما بچه ها که شور به لانه شان می انداختیم و پای گریز داشتیم. وای به حال آنهایی که بی خبر وسط معرکه جا می ماندند.از دور صحنه ای تماشایی بود . طرف با آن هیکل بزرگش ریتم وار پاهایش را از زمین جدا می کرد و استغفرالله یک دور کامل حرکات موزون را هماهنگ و رایگان اجرا می کرد.آن قدر شدید گاز می گرفت که در خاطرات آدم ثبت می شد.بزرگترها می گفتند: در قدیم از نیش چنگک مانند این مورچه به جای بخیه استفاده می شده. یعنی مورچه را ترغیب به گاز گرفتن دو طرف زخم می کردند و چندشتان نشود،سرش را جدا می کردند.این نیش حکم نخ بخیه را داشته.حالا معلوم نیست کسی که ده پانزده تا بخیه لازم داشته روشش چه بوده.احتمالا نخ بخیه هم برای پیشگیری از انقراض نسل همین مورچه ها باب شده.فقط حکمت انتخاب اسمش را نمی دانم، هر چه بوده ما که تا به حال از این مورچه، سواری نگرفتیم...
#991216
#وهب
#مورچه_سواری
#خوشه_انار
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741
نمایشگاه باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344