eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
903 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
151 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله. یا زهرا اغیثینی. عجالتا بگویم که... شخصا از پستهایی که فقط یک عکس از یک انیمیشن یا فیلم توی یک فریم خاص ثبت کرده و ایراد میگیره از چهره و طراحی ظاهر یک کاراکتر بهم میخوره...دست خودم نیست. و ساعت ها زمانی که ده ها آدم روش وقت می گذارند.... آه از نهادم بلند میشه...خب همین کار رو میشه قبل از وقوع کرد.. مثلا برای یک سال شبکه پویا یک چشم انداز بنویسیم. شامل 365 داستان صوتی. 365 فیلم نامه انیمیشن در حد سه دقیقه....مطابق حال و هوای روزهای سال... 365 اسم برای روزهای سال مطابق روحیه کودک... تبدیل به شعر و داستان کودکانه. تبدیل شعر و داستان به عکس نوشته و کلیپ و انیمیشن و نماهنگ و .... استفاده از پتانسیل شبکه های مجازی برای نشر داستان های تولیدی درختانِ باغ گردو... و ..... ده ها ایده متنوع... خب بازم باید بشینیم سر دهان اون عروسک ساعت ها حرف صدمن یک غازِ به هیچ جا نرس بزنیم یا شکل ساره و هاجر ...یا....دو روز یکبار پروژه .... همه شو قبول دارم...راهکار هم دادم...دیگه خود دانید... دنبالل پیشگیری بودن مهمتر از بحث روی بیماری ایجاد شده اس. قدم اول. خواندن خلاصه داستان تمام انیمیشن های پیکسار و انیمه های شرکت جیبلی که در جهان جزو برترین ها هستند. در آوردن پیرنگ اش. در آوردن ویژگی های شخصیت اصلی. در آوردن نکات داستانی و قوت های داستانی اش. در آوردن ریشه اصلی قصه...مثلا در آپ که شاهکار هست باید فکر کنیم به اینکه چطور داستان نویس نترسیده از اینکه یک پیرمرد هشتاد ساله رو که واکر به دست راه میره رو به سفر و جهانگردی بفرسته... در قصه نویسی... این نکات نغز جواهرات خوابیده در هستند. و دنیای حیرت انگیز انیمه های شرکت جیبلی. پیکسار همیشه نوآور و خلاق بوده در هر کدام از انیمیشنهاش.... جواهر را پیدا کنید. برای فهم جیبلی باید به دنیای آن پی برد.... دنیایش با شما. برای ما گرافیک در اولویت نیست...گرچه در نهایت گرافیک ویترین داستان خواهد شد. ولی داستانهای دیزنی و پیکسار روحی دارند که مخاطب را مثل در خود غرق می کند. می خواهم بنویسید....که حتی نور هم از آن راه فراری نداشته باشد....و در دل سیاهچاله مدفن نور را خواهید یافت...شاید در پسِ گودالِ قتلگاه سیاهچاله نهفته باشد....و بعد از آن را هیچ کس ندیده. با برنامه ریزی هر هفته یک انیمیشن از پیکسار و هفته بعد یک انیمیشن از جیبلی را مهندسی معکوس می کنیم. در گروه مربوط به خودش... شخصیتهایش را ...پیرنگش را...فلسفه خلق اش را... همه چیزش را... برای گروه. آنانی که تا گودال قتلگاه با ما هستند شاخه های وابستگی را بشکانند...و بر ریشه هاشان بیافزایند تا گودال. کیانند؟ یا زهرا بگویند. خودم یازهرا سلام الله علیها✋ للحق. یا حق. @ANARSTORY
🌙ᴢαняα⃟𖣁⃤: با اجازه ی استاد بنده یه مثالی بزنم مثلا زن یک بشقاب کودک با قاشق چنگال کودک میخره و موقع ناهار سر میز ناهارخوری کنار بشقاب خودش و شوهرش اون بشقاب رو هم میذاره🙂 فائزه کمال الدینی: چشمانش به سیب هایی که توسط همسرش برای هردوشان درون بشقاب گذاشته شده بود افتاد . ناگاه خنده ای بر لبانش نشست چقدر امشب همه چیز مطابق با آنها بود. حتی آن سیب گرد کوچکی که همسرش بخاطر بامزه بودن، مابین دو سیب سرخی که عطرشان هوش ازسرش میبرد ؛ گذاشته بود . عِمران واقفی: خب برای توصیف یک راهنمایی می کنم... کی به ما داده؟خدا داده خدا داده. کی به ما داده؟ خدا داده. خدا داده. کی به ما داده؟ آفرین شکوفه های باغ انار....خدا داده خدا داده کی به ما داده که مزه ها رو بفهمیم؟ آفرین خدا داده خدا داده. کی به ما دست و داده؟ خدا داده خدا داده. خب برای توصیف یکِ از این حس ها کمک بگیرید. اگر یکی از این اعضا را ندارید سعی کنید از دیگر اعضا برای جبران و پر کردن جای خالی این عضو استفاده کنید. خب حالا سیب رو توصیف کنید.... ملیکه: یک میوه ی گرده درون همشون سفیده اما رنگ پوستشون متفاوته بعضی ها قرمز بعضی ها زرد و بعضی ها سبز بعضی هاشونم که دورنگ زردو قرمز رو باهم دارند رنگ سبز ش ترش و بقیه شون شیرین هست یک گودی بالای این دایره است که بهش چوب چسبیده یک گودی هم پایینشه که موداره نصفش هم بکنی هسته هایی قهوه ای کوچکی دارد فائزه کمال الدینی: سیب . سیب سیبه تو دست که گرفته بشه سفتیش مشخص میشه قدو قوارش تقریبا مثل هلو هستش اما نرم نیست رنگش هم گاهی به سرخیه گیلاسه و گاهی به زردی گلابی یک نمونش شیرین شیرین یک نمونش ترش و ملس با اینکه سفته اما حسابی آبداره از بوش نگم که حتی از گلابی هم خوش عطر تره You: زن بعد از گرفتن جواب ازمایش به خانه برگشت وبرای مهمانی اماده شد....با همسرش به مهمانی رفتند....درتمام مهمانی دل تو دلش نبود وتجربه ای تازه داشت وحسی تازه وناب!یاد قراری که مدتها پیش باهمسری گذاشته بود افتاد وبی درنگ نه مثل همیشه دوتا سیب قرمز دربشقاب خودش گذاشت ویک سیب برای همسری....همسر برقی در چشمانش افتاد و نگاه عمیقی حاکی از شکر و رضایت وشادی.... 🌙ᴢαняα⃟𖣁⃤: مدتها بود که دنیا را پشت پرده های کرکره ای چشمانم، تیره میدیدم، به ارامی دستم را روی میز چوبی داخل حیات کشیدم ، دیگر مثل قبل صاف نبود قلب من هم همچو میز خشک شد از اینهمه گذر سالهایی که پایم را در این خانه نگذاشته بودم. دستم را به ارامی روی میز خشک و قدیمی حرکت دادم که به چیز گردو صافی خورد ان را از روی میز برداشتم بوی تازگی میداد نمیدانم چه رنگی بود اما بالایش خیلی گودتر از پایینش بود یک چوب خمیده مانند بدن خمیده ی خودم داخل گودی بالایش انگشتم را نوازش میداد یک گاز کوچک زدم و شیرینی خاطراتمان را مرور کردم... _میخوری؟واست پوست کندم +ممنون _خیلی شیرینن عِمران واقفی: خب گذرا متن هاتون رو خوندم رو به پیشرفت بود...از اینکه وقت گذاشتم خیلی خوشحالم. ولی باز هم تاکید میکنم. مونولوگ و دیالوگ و داستانک و....نویسی بدون این ضربه یعنی تلف کردن وقت. پس این ضربه را یاد بگیرید... توی اون داستانک هم...نکته این بود که یک دختر بچه از توی پیاده رو گلهای سرخ وسط بلوار رو میبینه و ناخود آگاه میره که اونها رو بچینه بدون توجه به ماشینها و و ترافیک و شلوغی و.....می دوه وسط خیابون و به ناگاه یک ماشین میزنه بهش و فاتحه...مجلس این نوگل .... یعنی من با خوندنش این اومد توی ذهنم....همینجوری براتون تعریف کردم... شما بعد از اینکه نکته های یک داستانکی رو خوندید بنویسید براتون اتفاق میفته...توی کانال یک پی دی اف وجود دارد که حاوی بیش از هزار داستانک خوب است انها را حتما بخوانید و به صورت مبسوط بازش کنید و توضیح دهید...
اگر راه را برای مخاطب باز نگذاریم، یک متن روایی یا یک خاطره نوشته‌ایم نه داستان.