eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
886 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
152 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 sarab.ო 🏴: را کبود کردی... من که جای خود دارم! 'ها واقعی‌تر می‌شوند یاد ۲: و آن که شیطان، به وسیله قدرتش، دیواری کروی و سیاه دور خورشید می کشد، هرگز صبح نخواهد شد. و ، به همراه پنج دوست وفادارش، و سه حیوان قدرتمندش، می رود تا خود را به خورشید برساند. تا به فتنه شیطان، خاتمه دهد... در آن که جنگ بزرگی در راه است، تنها اراده است که به توان مقابله با شیطان را می دهد... دوستانش را از دست خواهد داد. ولی روح آنها، همیشه همراهش هستند... fateme: نبود تا فرصت فکر کردن به تو را پیدا نکنم.... بنت_الحاجی: یعنی امان‌نامه آوردن،پشت خیمه‌ها... یعنی آرام و بی‌‌ سر و صدا پشت امام جماعت را خالی کردن... یعنی دارالعماره... 🍁ف. جلالی🍁: یعنی ونگ ونگ نوزادی که شب وروز برا مامانش نمیذاره بنت_الحاجی: یعنی تماشای تن بی سر... یسنا: را برای بیدار ماندن ساختند اما! امان از آدم که شب همه کارهایش را انجام میدهد... بنت_الحاجی: یعنی وقت شمردن زخم‌ها! fateme: رفیق نیمه راه امتحان های من.... 🍁ف. جلالی🍁: یعنی خیمه های آتش گرفته و خار مغیلان و کودکان بی پناه Nina: اون روزای ک تابستون سر زمین کار مسکردیم شبا ساعت نه شب خواب بودیم توخیمه بدون دغدغه اون شبای که کل دغدغه فردام خوردن صبحونه با بابام بود 🍁ف. جلالی🍁: کنید مرا تا کنم شما را... آیه نوشت
انواع کلمه: ۱. ساده(بسیط): کلماتی که یکپارچه هستند و قابل تجزیه به کوچک‌تر معنادار نیستند. مانند: درخت، میز، انسان، رفت، آمد، خورد و...(شامل اسم‌ها و فعل‌ها) ۲. کلمات مرکب: کلماتی که از دست‌کم دو جزء معنادار کوچک‌تر ساخته شده‌اند؛ همچون: کتابخانه: کتاب+ خانه(مرکب اسمی) کار کردن: کار+کردن(مرکب فعلی) ۳. کلمات مشتق: کلماتی از افزوده شدن "وند" ها به کلمات ساخته شده‌اند. کارمند: کار+ مند(مشتق اسمی) "وند‌" ها براساس جایی که در کلمه قرار می‌گیرند به پیشوند، میانوند و پسوند تقسیم می‌شوند. ۴. کلمات بسیط‌گونه: کلماتی که در ظاهر از نظر شکل مرکب‌اند یعنی از دو جزء معنادار تشکیل شده‌اند، اما به لحاظ معنا قابل تجزیه نیستند و معنایی واحد دارند. مانند: نیشکر، گلاب، سراب، آب‌کشیدن، دست‌شستن و... کلمات بسیط‌گونه کلماتی هستند که دست‌کم یک جزء ان‌ها در معنایی غیر از معنای اصلی خود (وضع‌شده) به‌کار می‌رود. درواقع کلمات بسیط‌گونه معنایی تازه یافته‌اند. بسیط‌گونه‌های اسمی معمولا سرهم نوشته می‌شوند. بسیط‌گونه‌های فعلی معمولا به‌صورت نیم‌فاصله نوشته می‌شوند.
از کوره راه باریک کنار کوه، به سختی رد شدیم . هر آن ممکن بود لاستیک ماشین داخل گل وشل فرو برود؛ اما خدا را شکربه سلامت رد شدیم . یک جای مسطح و سفت وخشک، برای اتراق پیداکردیم؛ تا آقایان چادررا علم کنند خانمها وسیله ها را پیاده کردند. بچه ها با خوشحالی به سمت دریا می دویدند. نورخورشید دربرخورد با دریا، نقره فام شده بود. سطح آب مانند صدف می درخشید. به همراه خانمها، با چند دبه آب و یک نایلون خیار، به سختی در ساحل راه می رفتم. بعداز یک ربع بیست دقیقه پیاده روی، پشت کوهی که بین اقایان و بانوان حائل شده بود رسیدیم. کم کم به آب نزدیک شدیم. با هر راه رفتن کفشهایمان مقداری داخل لجن ونمک آب فرو می رفت. در دامنه کوه کنار ساحل، روی تخته سنگی نشستم وبه افق، جایی که آسمان ودریا به هم پیوسته بودند نگاه کردم. با عطر آشنای قدیمی، شور زندگی به من دست داد. بوی نمک ولجن درهم امیخته بودندو علیرغم بوی آزار دهنده اش بسیار لذت بخش بود. در ساحل، عده ای تا گردن داخل لجن فرو رفته بودند وعده ای زیر ماسه ها خود را مدفون کرده بودند. با صدای جیغ وفریاد چند نفر، نگاهم متوجه سمت راستم شد. کودکی اشتباهی سرش را داخل آب کرده بود و بعضی از خانمها تلاش می کردندبا دبه، آب ونمک را از سرو صورت دختربچه بشویند. ناگهان نیلوفر داد زد: -مامااااااان چشام آخ چشام. خانمی شنا کنان به سمت نیلوفر رفت و بعد از ریختن آب بطری روی سروصورتش، بامالیدن خیارسعی در گرفتن آب شور از چشمان نیلوفر شد. زهرا خسته وآفتاب سوخته وارد ساحل شد و روی تخته سنگی نشست. لباسهای تنش مثل تخته سنگ، سفت وسفید به تنش چسبیده بود. لنگه کفشش را آب برده بود وکف پایش روی بلورهای نمک وسنگ، خراش برداشته بود. فاطمه کوچولو باکف دست کوچکش، بلورهای نمک را از روی بازوهایش جدا می کرد. بادیدن این صحنه ها دیگر طاقتم تمام شد. چادر را از روی سرم باز کرده، وبه همراه لباسهای تمیزو خشک روی تخته سنگ‌گذاشتم. آرام ارام وارد اب شدم. سوزش شیرینی لبهایم را تا بناگوش باز کرد. کل وزنم را روی اب رها کردم وسبک و خیره به آسمان با امواج، بالا وپایین رفتم.
امشب در کاسه چینی گل‌سرخی چایی خوردم. بهشت همینجاست. توی یک کاسه چینی گل‌سرخی. گاهی یک خروار پول ارزشش به قاعده یک پشگل هم نیست.
Selahselah: فوری به تعدادی ریه اضافه برای ذخیره سازی هوای این شب ها برای طول سال نیازمندیم. یاد ۲: چاقو: یک وسیله بسیار کارآمد. یک حلال مشکلات. همین را یک نفر بیاید فرو کند در شکم کسی، می شود آلت قتاله.... امر به معروف و نهی از منکر هم همین است. باید درست استفاده شود! وگرنه حتی آدم می کُشد!...