🍃 آیت الله بهجت رحمه الله علیه:
✍🏼 هر بلایی که به ما می رسد، در اثر دوری از اهل بیت(علیهم السلام) و رهنمودهای ایشان است، نجات برای کسی است که اهل بیت(علهیم السلام) را در همه جا مورد تخاطب و حاضر ببیند.
#دریافت_روزانه #کلام_بزرگان #کلامی_از_بهجت
pay.eitaa.com/v/p/
جشن یک سالگی روزنامه اعتماد.
آخوند توشون هست، معمم. روزنامه نگار توشون هست.
#کروبی
#معصومه_علینژاد مصی، مسیح علینژاد
از بیانات رهبر انقلاب نقل به مضمون...
اون زمانی که دبیرستان بودم من جامجم و همشهری میخریدم معمولا یکی از رفقا اعتماد میخوند. به همین سادگی از یک جوان دشمن میسازند.
#اسماعیل_واقفی
@ANARSTORY
خسروپرویز بادم تلخی به شیرین داد. شیرین با گریه گفت: تلخی رو تو خوب بلدی، شیرین بودن کار تو نیست. و تمام مدافعین حقوق زنان ساکت بودند. چون اینجا هیچ دوربین و دلاری در کار نبود.
#واقفی
#رسانه
#منفعتطلبی
#حمایتدروغیاززنان
💠 #بردباری
🔸 امام علیهالسلام فرمود:
بردباری آن است که خویشتندار باشی و با وجود داشتن قدرت، خشمت را فروخوری.
✨ الحلم ان تملک نفسک، و تکظم غیظک مع القدرة علیه
📚دانشنامه امام هادی علیه السلام 1/597
✍🏼 به راستی که حقیقت بردباری آن است که انسان بر نفس و اعصاب خود مسلط باشد و در برابر عوامل و اسباب خشم سر تسلیم فرود نیاورد. #احادیث_روزانه
pay.eitaa.com/v/p/
روایتی از حضور در یک هنرستان پسرانه دولتی
چندی قبل دوستی زنگ زد و گفت برای سخنرانی در جمع تعدادی از دانش آموزان دبیرستانی حاضر می شوی؟ پرسیدم چه تیپی هستند؟ گفت یک دبیرستان دولتی که دانش آموزانش همه مدل هستند. از مذهبی تا غیر مذهبی. پذیرفتم چون دقیقا دوست داشتم در چنین جمعی حاضر شوم و با فضای ذهنی این تیپ بچه ها بیشتر آشنا شوم.
روز مقرر در جمع شان حاضر شدم. حدود سی نفر دانش آموز متولد نیمه دهه 80 بودند که همه تیپی در بین شان بود. از موافق تا مخالف.
بحث را شروع کردم و مقدمه ای گفتم که چرا ایران کشور مهمی است و اگر به جای جمهوری اسلامی هر نظام سیاسی دیگری هم وجود داشت بازهم ایران یک کشور مهم بود و دشمنان زیادی داشت. چون به لحاظ نفت و گاز و انرژی و ژئوپلتیک و ... خاص هستیم، چون با 15 کشور دنیا همسایه هستیم، چون به لحاظ جغرافیایی جای مهمی از دنیا قرار گرفته ایم، چون به لحاظ تاریخی و تمدنی کشور مهمی هستیم و حتی 70 سال قبل در زمانی که شاه سلطنت می کرد و نخست وزیرش یک پیرمرد کراواتی ِسکولارِ تحصیل کرده سوییس بود که نه آخوند بود و نه بسیجی، همان را هم امریکایی ها و انگلیسی ها تحمل نکردند و علیه او کودتا کردند. همانجا پرسیدم از محمد مصدق حرف می زنم، می شناسید؟ پاسخ ناامید کننده ای گرفتم! جز چهار پنج نفر، هیچ کس او را نمی شناخت...
جلوتر رفتم و درباره چند مساله دیگر که فکر می کردم جزو شبهات بچه ها باشد حرف زدم. از اینکه در دنیای امروز هیچ چیز جدای از سیاست وجود ندارد، حتی ورزش. و این فقط به ایران ربطی ندارد و در تمام جهان همینطور است. برای مثال به «مسعود اوزیل» ستاره ترک تبار فوتبال آلمان اشاره کردم که علیرغم درخشش در فوتبال آلمان، چه طور به خاطر برخوردهای نژاد پرستانه آلمانی ها و حتی اهانت های مکرر ژرمن ها به او به خاطر مسلمان بودنش، نهایتا قید آلمان را زد و به ترکیه برگشت. اما برایم جالب بود، تعدادی از بچه ها حتی مسعود اوزیل را هم نمی شناختند...
بحث جلوتر رفت و کمی چالشی شد. بچه ها سوالاتشان را پرسیدند. یکی بپرسید: چرا در اوین 350 نفر کشته شدند؟ تعجبی همراه با خنده وجودم را فرا گرفت. گفتم چرا می گویی 350 تا؟ گفت پس چندتا؟ گفتم 3500 تا! تعجب کرد، توضیح دادم اگر قرار بر گفتن یک عدد و رقم روی هوا باشد، هر چیزی را می شود گفت و بعد ماجرای اوین را کامل توضیح دادم که اصلا چه اتفاقی افتاده بود.
یکی دیگر از بچه ها گفت چرا نیکا شاکرمی را کشتند؟ گفتم فیلمش هست که وارد یک خانه می شود و کسی هم همراهش نیست. بر چه اساسی می گویی کسی او را کشته؟ چطور اینقدر با اطمینان می گویی؟ گفت 90 درصد مطمئنم. گفتم چرا 95 درصد مطمئن نیستی؟ چرا 80 درصد مطمئن نیستی؟ این اطمینان از کجا آمده؟ چطور قبل از اطمینان از یک اتفاق، اینقدر راحت درباره اش حکم صادر می کنید؟
جالب اینکه دو سه نفرشان خیلی جدی (تاکید می کنم جدی) می گفتند این اتفاقات یک انقلاب است که بعد از پیروزی نهایی، علی کریمی و علی دایی کشور را اداره خواهند کرد. وقتی دیدم واقعا جدی چنین حرفی می زنند پرسیدم: «صدف بیوتی» چی؟ به نظرتان او هم می تواند کشور را اداره کند؟ شوک همراه با خنده شان، مطمئنم کرد کمی به حرفی که زده اند فکر خواهند کرد.
البته برخی شان هم حرفهای حسابی و انتقادات درستی داشتند. تناقضات آشکار برخی مسئولان و سیاست های کشور را خوب می فهمیدند و به درستی انتقاد می کردند. در خیلی از انتقادات همراهی شان کردم چون حرف شان منطقی بود و این مسئولین هستند که باید حرف و عمل شان را یکی کنند.
در پایان هم با برخی شان بیشتر حرف زدم و کمی رفیق شدیم اما متاسفانه فرصت کم بود و طبیعتا می شد ساعتها با این بچه ها حرف زد و سخن شان را شنید.
جمع بندی ام این است که چقدر این نسل لازم دارد که با افراد مختلف «حرف» بزنند. مظلومیت این نسل در این است که به معنی واقعی کلمه رها شده اند و نه تنها کتاب نمی خوانند، بلکه در بمباران هر روز اخبار فیک و زرد، اطلاعاتشان از همه چیز «اینستاگرامی» است. احساسی و زودباور هستند و از هر چیزی در حد یک استوری اینستاگرام یا یک توییت اطلاعات دارند و متاسفانه بر اساس همان اطلاعات هم تحلیل می کنند.
در مقابل باید چه کرد؟ تداوم همین کارهای ساده و همین حرف زدن ها، سوالات و ابهامات زیادی از آنها را جواب می دهد و چقدر مسئولان و نخبگان ما از چنین فضاهایی دور هستند.
کاش هر دانشجوی انقلابی که اهمیت صحبت کردن با این بچه ها را درک می کند، هر هفته یکبار در یکی از مدارس نزدیک محل سکونتش حاضر شود و با آنها حرف بزند، نمی گویم این کار معجزه می کند و همه مشکلات را حل خواهد کرد اما حتما از جایی که امروز هستیم، چند قدم جلوتر خواهیم رفت.
#امیرحسین_ثابتی
عضو کانال شوید 🔻
https://eitaa.com/joinchat/1844903939C0e8d01846b
🔰 مدرسه تبیین
🔸 برگزاری کارگاه های تاریخی_تبینی
اعدام های سال ۶۷
( زمینه ها، ابعاد و شبهات )
✍🏻 مدرس: وحید خضاب ( نویسنده، مترجم، تاریخ پژوه و کارشناس تاریخچه سازمان مجاهدین خلق)
🔺 مهلت ثبت نام: تا پایان آبان_ شروع دوره: آذر ماه
🔻 دوره به صورت حضوری ( قم) و مجازی ( آنلاین) برگزار می شود.
👈ظرفیت محدود
🍃 اطلاعات بیشتر و ثبت نام:
پیامک عدد ۶۷ به سامانه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱
🌱 هزینه دوره: #رایگان
📌 انتشاراتشهیدکاظمی
🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور
🆔https://eitaa.com/nashreshahidkazemi
💠 #خانه
🔹امام صادق علیه السلام:
اگر کسی خانه اضافی داشته باشد و فرد با ایمانی به سکونت در آن نیازمند باشد و او از دادن آن خانه به وی خودداری کند، خداوند به فرشتگان می فرماید: بنده من درباره منزل دنیایی اش #بخل ورزید، به عزتم سوگند که هرگز او رادر بهشت جای ندهم.
✨ مَنْ کَانَتْ لَهُ دَارٌ فَاحْتَاجَ مُؤْمِنٌ إِلَی سُکْنَاهَا فَمَنَعَهُ إِیَّاهَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: یَا مَلَائِکَتِی أَبَخِلَ عَبْدِی عَلَی عَبْدِی بِسُکْنَی الدَّارِ الدُّنْیَا وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَا یَسْکُنُ جِنَانِی أَبَداً
📚 اصول کافی/ج 4/ص74 #احادیث_روزانه
pay.eitaa.com/v/p/
💠 #رضایت از خدا
🔹 امام رضا علیه السلام:
هر کس به رزق و روزى کمی که دارد راضى باشد، خداوند از عمل کم او راضى خواهد بود.
✨ مَن رَضی عن الله تعالی بالقَلیل مِن الرّزق رضَی الله منه بالقَلیل مِنَ العَمل؛
📚 بحارالانوار/ج75/ص356/ح12
✍🏼 ما هر چه عبادت کنیم، باز هم نمی توانیم شکر نعمتهای الهی را انجام دهیم، پس چه خوب است ما به داده او راضی باشیم و او به عمل کم و ناقص ما.
#دریافت_روزانه_حدیث
#افزایش_برکت_و_روزی
عضویت در سرویس های روزانه👇
pay.eitaa.com/v/p/
برای لغو عضویت از لینک بالا اقدام نمایید👆🏼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌🎥 یه دهه هشتادی درمورد #آمریکا چی میدونه!؟
دشمنی ما با آمریکا سر چیه!؟
این کلیپ رو برای دهه هشتاد بفرستید
کانال رسمی پاسخ به شبهات و شایعات
👇👇👇👇👇
@mobahesegroup
⭕️اسراف آب در تهران به اندازه مصرف آب استان یزد
🔹هر فرد تهرانی ۵ لیتر برثانیه بیش از الگو، آب مصرف میکند که با درنظرگرفتن این مزیان مصرف برای کل تهرانی ها، این عدد به اندازه نیاز آبی استان یزد با جمعیت بیش از یک میلیون و ۳۰۰ هزار نفر است.
🔹در حال حاضر سرانه مصرف آب تهرانیها ۵۰ لیتر بیشتر از متوسط مصرف روزانه است.
🎴 اخبار #بخش_خبری_2030 👇
http://eitaa.com/joinchat/2853175299Cb2c5125cdc
💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
⭕️اسراف آب در تهران به اندازه مصرف آب استان یزد 🔹هر فرد تهرانی ۵ لیتر برثانیه بیش از الگو، آب مصرف
تهرانی های عزیز دهانتان را باز کنید....🌶🌶🌶🌶. واقعا که.😐. پنج لیتر بر ثانیه!؟ حتما شوهر هم میخواهید؟🧐
😌 #مأموریت | دهه هشتادیهای پربرکت
🇮🇷 ماموریت نو+جوان برای همه نوجوانانی که بهعنوان یک ایرانی میخواهند در نظم جدید جهانی نقش داشته باشند
🤗 دوست نو+جوانم سلام!
این روزها، روزهای خودِ خودِ خودت است. روزهای نوجوان، روزهای دانشآموز! خانواده نو+جوان آمدهاند تا یکصدا به تو بگویند آهای نوجوانِ نو+جوانی روزت مباااااااااااارک!
😇 تو که یک نوجوان امروزی هستی، یک عنصر بالغ و عاقل! در رابطه با خودت و دنیای اطرافت فکر میکنی، مسائل را تحلیل میکنی، میفهمی و درک میکنی؛ تو که قرار است در آینده جهان بهعنوان یک ایرانی نقش مهمی داشته باشی؛ تو که نوجوانیات با روزگاری گره خورده است که به گفته آقا، نظم جهان در حال تغییر است و همه چشمانتظار نظم جدیدی در جهان هستند، نظمی که اینبار ایران و ایرانی در آن جایگاه ویژهای میتواند داشته باشند؛ تو که برکتِ بودن خودت و همنسلهایت بهزودی به چشم همگان خواهد آمد.
😎 اگر میخواهی برای حضور پررنگ ایران و ایرانی در نظم جدید جهانی اولین قدم را برداری، در ماموریت #دهه_هشتادی_های_پربرکت با نو+جوان همراه شو:
🎙️ بیانات آقا در دیدار دانشآموزان در تاریخ ۱۱ آبان https://nojavan.khamenei.ir/showContent?meeting&ctyu=22310 را رصد و بررسی کن، از خودت بپرس نقش من بهعنوان یک دانشآموز دهه هشتادی ایرانی در نظم جدید جهانی چهچیزی میتواند باشد؟ نقشت را در یک جمله روی برگه بنویس و با دهه هشتادیهای پربرکت در فضای مجازی منتشر کن. از نوشتهات عکس بگیر و آن را با دوستانت در نو+جوان به اشتراک بگذار.
❓ چطوری مأموریت را بارگذاری کنم؟
📱 مأموریت را که انجام دادی، بیا به صفحه «خودم» در #نرمافزار_موبایلی نو+جوان. حالا یک ➕ کوچک کنار صفحه سمت راست میبینی، روی آن کلیک کن. در قسمت موضوع، مأموریت را انتخاب کن و عکست را بارگذاری کن.
😍 راستی! انجام این ماموریت در #لیگ_پاییزانه امتیاز ویژه دارد.
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
🌱 @Nojavan_Khamenei
💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
😌 #مأموریت | دهه هشتادیهای پربرکت 🇮🇷 ماموریت نو+جوان برای همه نوجوانانی که بهعنوان یک ایرانی میخ
اینو فرصت نداشتم پیگیری کنم. اگر جایزه داشت التماس دعا😐
حرف خاص.mp3
25.98M
#حرف_خاص
بعضیها نه اهل گناهند،
و نه اهل مقام و شهوت و شهرت!
شیطان، برای دستدرازی به این دسته، ابزار نامحسوستری میخواهد:
ابزاری مثل محبت اهل بیت علیهمالسلام.
چگونه شیطان از این محبت، میتواند جهنم درست کند؟
#استاد_شجاعی
※ منبع: گزیده ای از کارگاه فکر و ذکر ۴
@Ostad_Shojae
@ANARSTORY
پیرنگ (PLOT) | معرفی عناصر داستانی (۳۲)

هرم فریتاگ پیرنگ را ساختاری روایی تعریف میکند که در آن داستان به پنج بخش تقسیم میشود:
شرح، صعود کنش، نقطهی اوج، نزول کنش، پایان
تعریف پیرنگ
پیرنگ به یک سری حوادث مرتبط به هم گفته میشود که یا زایدهی تخیل نویسنده هستند یا واقعیت دارند و بهصورت قصه درآمدهاند.
قضاوت راجع به کیفیت پیرنگ بر اساس متقاعدکننده بودن این رابطه در سه زمینه انجام میشود:
کنش و واکنش (فیزیکی)
انگیزهی احساسی (روانی)
دلیل (منطق و اخلاقیات)
رعایت نکردن این شرایط باعث ایجاد حفرهی داستانی میشود. نقض کردن دائمی شرط اول باعث ایجاد پیرنگی میشود که در آن برای وقوع اتفاقات دلیل موجهی وجود ندارد. شرط دوم موقعی نقض میشود که کسی برخلاف شخصیتی که برایش تعریف شده رفتار کند و نقض شرط سوم باعث ایجاد پیرنگ احمقانه میشود؛ یعنی پیرنگی که در آن شخصیتها بهجای استفاده از راهحل ساده و بدیهی برای حل مشکلی که با آن روبرو شدهاند، به راهحلی پیچیده و دور از دسترس روی میآورند و بهقولی دائم لقمه را دور سرشان میپیچانند. امداد غیبی تکنیکی ناشی از درماندگی برای پیشبرد پیرنگ است که حوادث داستان را بهشکلی راضیکننده به هم ربط نمیدهد، ولی حداقل زمینه را برای ادامه یافتن آن فراهم میکند.
پیرنگها عموماً توسط نزاع و کشمکشی که باعث ایجاد اتفاقات میشود نیرو میگیرند. طبق گفتهی ارسطو، پیرنگ در کنار شخصیت و منظره عناصری هستند که در هر داستان استانداردی موجود است.
نقطهی پیرنگ حادثه یا وضعیتی است که بیننده یا خواننده برای دنبال کردن پیرنگ باید از آن آگاه باشد. به شیء یا شخصیتی که تنها هدف آن پیشبرد پیرنگ است (مثلاً ایجاد عناصر ربط دهنده بین حوادث) اسباب پیرنگ گفته میشود. مشابه با اسباب پیرنگ، کوپن پیرنگ هم به شیءای گفته میشود که برای پیشبرد یا به سرانجام رساندن پیرنگ نقشی کلیدی ایفا میکند. تفاوت آن با اسباب پیرنگ این است که شخصیت برای رسیدن به مقصود خود با هدف و بهصورت کنشی از آن استفاده میکند، درحالیکه اسباب پیرنگ لزوماً به اختیار و ارادهی شخصیتها برای پیشبرد پیرنگ احتیاج ندارد.
پیرنگها عموماً توسط نزاع و کشمکشی که باعث ایجاد اتفاقات میشود نیرو میگیرند. طبق گفتهی ارسطو، پیرنگ در کنار شخصیت و منظره عناصری هستند که در هر داستان استانداردی موجود است.
یکی از تعاریف پرطرفدار راجع به اینکه بهطور کلی پیرنگ در طول یک اثر چگونه باید پیشرفت کند، تعریف فریتاگ است که به توالی پنج فعل اشاره میکند: شرح (انتقال اطلاعات مربوط به داستان به مخاطب)، صعود کنش، نقطهی اوج، نزول کنش و پایان. هرچند یک اثر داستانی میتواند بیش از یک پیرنگ داشته باشد؛ چیزی که اصصلاحاً به آن «داستان فرعی» یا «رشتههای پیرنگ» میگویند.
در رابطه با تفاوت بین «پیرنگ» و «داستان»، ای.ام. فورستر[۱]، رماننویس بریتانیایی در کتاب «جنبههای رمان» توضیح میدهد که داستان یک سری حوادث است که رابطهی بینشان توالی و ترتیب و پیرنگ یک سری حوادث که رابطهی بینشان علت و معلولی است. بهعنوان مثال، «پادشاه درگذشت و سپس ملکه درگذشت.» یک داستان است و «پادشاه درگذشت و سپس ملکه هم بهخاطر غم از دست دادن شوهر خود به او پیوست.» یک پیرنگ، چون در آن انگیزه و علت پشت به وقوع پیوستن حوادث توضیح داده شده است. به عبارت دیگر، در قبال داستان میپرسیم: «بعد چه شد؟» و در قبال پیرنگ میپرسیم: «چرا این اتفاق افتاد؟»
تعداد پیرنگها بسیار زیاد است، ولی فقط تعداد معدودی از آنها که پیرنگهای اصلی[۲] نامیده میشوند بهطور گسترده مورد استفاده قرار میگیرند. حال چه چیزی پیرنگ را به پیرنگ اصلی تبدیل میکند؟ نمیتوان بهطور دقیق گفت. شاید پیرنگ اصلی، پیرنگی است که در قلب داستان وجود دارد و هدایتکنندهی حوادث آن و انگیزهبخش شخصیتهای آن است. برای شروع لیست رونالد بی. توبایاس[۳] را در نظر بگیرید. او ادعا میکند که بیست داستان بنیادین وجود دارند و ترکیبی از آنها یک اثر کامل را تشکیل میدهند.
@ANARSTORY
لیست پیرنگ های اصلی رونالد بی. توبایاس
🔸پویش: داستانی شخصیتمحور که در آن قهرمان به دنبال چیزی راهی سفری میشود که بهنحوی او را تغییر میدهد.
مثال: حماسهی گیلگمش، دن کیشوت، خوشههای خشم
🔸ماجراجویی: داستانی پیرنگمحور که روی رسیدن به یک سری هدف تمرکز میکند.
مثال: بیستهزار فرسنگ زیر دریا، رابینسون کروزوئه، سفرهای گالیور
🔸پیگرد: پیرنگ تعقیب و گریز. بسیار کنشمحور است.
مثال: کایوتی و رودرانر، آروارهها، بوچ کسیدی و ساندنس کید
🔸نجات: پیرنگ نجات دادن یک فرد، گروهی از مردم یا… از دست فرد یا گروهی دیگر. چنین داستانی نیز بسیار کنشمحور است.
مثال: نجات سرباز رایان، شِرِک، فهرست شیندلر
🔸فرار: مثل مورد بالاست، با این تفاوت که اسیر یا اسرا خود برای نجاتشان دستبهکار میشوند.
مثال: فرار بزرگ، فرار از نیویورک، بازداشتگاه شماره ۱۷[۴]
🔸معما: پیرنگ بنیادین داستانهای رمزآلود/معمایی که حول محور پاسخ به یک سوال مهم میچرخد.
مثال: مجموعه داستانهای شرلوک هلمز، مجموعه داستانهای هرکول پوآرو، مجموعه داستانهای کمسیر مگره
🔸رقابت: داستانی شخصیتمحور که روی تعاملات دو شخصیت یعنی قهرمان و رقیبش تمرکز دارد.
مثال: موبیدیک، سالار مگسها، بن هور
🔸توسریخور: داستانی که در آن شخصیتی توسریخور به پیروزی میرسد. حول محور شخصیتی میچرخد که فقیر، معلول و … است و بهطور کلی شرایط خوبی ندارد و با این وجود نهایتاً به پیروزی میرسد.
مثال: سیندرلا، پرواز بر فراز آشیانهی فاخته، کاپیتان سوباسا
🔸وسوسه: داستان راجع به این است که باید تسلیم وسوسه شد یا خیر و عواقب این تصمیم چیست.
مثال: فاوست، تصویر دوریان گری، ارباب حلقهها
🔸دگردیسی: داستانی که راجع به نوعی تغییرشکل فیزیکی است. معمولاً در یک دگردیسی واقعی راه برگشتی وجود ندارد.
مثال: مسخ، مگس (۱۹۸۶)، مرد گرگنما
🔸دگرگونی: داستانی که راجع به یک تغییر درونی است، نه یک تغییر فیزیکی.
مثال: تبصره ۲۲، نشان سرخ شجاعت، پیگمالیون[۵]
🔸بلوغ: داستانی که بالغ شدن فیزیکی، روحی و معنوی یک شخصیت را در طول زمان نشان میدهد.
مثال: هاکلبری فین، آرزوهای بزرگ، چهرهی مرد هنرمند در جوانی، Boyhood
انصافا تعریف پیرنگ بلوغ رو با اثری بهتر از این نمیشه نشون داد. (Boyhood)
🔸عشق: داستانی که موضوع اصلی عشق دو شخصیت به یکدیگر است.
مثال: غرور و تعصب، بلندیهای بادگیر، خطای ستارگان بخت ما
🔸عشق ممنوعه: عاشقان بدشانسی که در طول پیرنگ سعی دارند به یکدیگر برسند، با وجود اینکه دنیا سعی دارد آنها را از هم جدا کند. مثال: رومئو و ژولیت، تایتانیک، آنا کارنینا
🔸ایثار: حول محور یک شخصیت و از خودگذشتگیهایش میچرخد، خواه این از خودگذشتگی به مرگ او ختم شود یا خیر.
مثال: شجاعدل، مصائب مسیح، ماجرای نیمروز[۶]
🔸اکتشاف: داستانی که در تمرکز آن اکتشاف یک مسالهی مهم است، خواه این مساله گذشتهی مرموز یک شخصیت باشد، خواه معنی زندگی و راز پشت خلق جهان.
مثال: ادیپ شهریار، پرترهی یک بانو، پلیناسکیپ: عذاب
🔸افراط رقتانگیز: داستانی که در آن یک شخصیت بهخاطر مصرف مواد مخدر، طمع، افسردگی، جنون و… در حال سقوط است.
مثال: مرثیهای برای یک رویا، وال استریت، اتللو
🔸انتقام: همان داستان انتقام کلیشهای. بسیار شخصیتمحور است.
مثال: هملت، تاجر ونیز، بیل را بکش
🔸صعود: ماجرای به قدرت رسیدن و سر و سامان گرفتن یک شخصیت را دنبال میکند.
مثال: اسکندر، صورتزخمی، مرگ ایوان ایلیچ
🔸سقوط: نقطهی مقابل صعود است. ماجرای از عرش به فرش رسیدن یک شخصیت را دنبال میکند.
مثال: گاو خشمگین، ریچارد دوم، مرد فیلنما
نکته: سقوط و صعود پیوند نزدیکی با هم دارند، طوری که ممکن است پروسهی سقوط و صعود یک شخصیت هردو در داستان به نمایش درآیند (مثل گاو خشمگین). گاهی هم صعود مالی و مادی شخصیت، سقوط اخلاقی و عاطفی او را به همراه دارد (مثل صورتزخمی). ولی در اغلب موارد، یکی از این دو اتفاق بر دیگری غلبه خواهد کرد.
[۱] E.M. Forster
[۲] Master Plots
[۳] Ronald B. Tobias
[۴] Stalag 17 (F)
[۵] Pygmalion (Th)
[۶] High Noon (F)
منبع: Plot
@ANARSTORY
۱. نمیگم همهی داستانها اینجورین. مثلاً شرلوک هلمز یه شخصیته که کلاً نسبت به تغییر درونی مقاومت بالایی داره. ولی معمولاً توی یه داستان یه گرهگشاییای اتفاق میافته، رازی فاش میشه، نیروی قدرتمندی شکست داده میشه و کلاً یه اتفاقی میافته که باعث میشه یه شخصیتی دیدش به دنیا عوض بشه و اون راهی رو که داشته میرفته عوض میکنه و به نحوی اون کسی نباشه که اول داستان بوده. درسته این تغییر همیشه زیر ذرهبین قرار نمیگیره، ولی معمولاً نتیجهی غیرقابلاجتناب بالا و پایینهای پیرنگه.
۲. نه. باحال بودن برام میتونه کافی باشه، بهشرط اینکه واقعاً باحال باشه. مثلاً Mad Max Fury Road یکی از فیلمهای موردعلاقمه و دلیلش هم صرفاً اینه که فیلم فوقالعاده کوله. یا مثلاً دلیل اینکه پرتقال کوکی رو ترجمه کردم این بود که نثر و روایتش برام خیلی باحال بود، وگرنه پیام داستان سادهست و عمق تکاندهندهای نداره.
nobodyگفته:
بهمن ۲۰, ۱۳۹۹ در ۶:۴۸ ب.ظ
حدس من با توجه به شناختی که از آذسن پیدا کردم:
۱: دگرگونی
۲: نغمه یخ و آتش
پاسخ
سین ، صادگفته:
دی ۲۷, ۱۳۹۹ در ۹:۰۳ ب.ظ
مطلبتون بسیار مفید بود
ممنونم از به اشتراک گذاشتنش
میشه یه راهنمایی کنید که چطور میشه داستان های سورئال رو باورپذیر کرد و پی رنگ تنیده بشه توی داستان؟
پاسخ
فربد آذسنگفته:
دی ۲۷, ۱۳۹۹ در ۹:۳۹ ب.ظ
در این زمینه به نظرم آثار دیوید لینچ بهترین منشاء الهامگیریه. ولی اگه بخوام چندتا راهحل کلی ارائه بدم:
۱. تبدیل کردن عناصر سورئال به بخشی از نمود بیرونی روان به هم ریختهی شخصیت اصلی یا آثار مصرف مواد مخدر (مثل فیلم Jacob’s Ladder و بازی Silent Hill)، ولی بدون اینکه این تصمیم به طور مستقیم برملا بشه برای مخاطب
۲. طراحی دنیایی که عناصر سورئال بخشی از منطق درونی دنیای داستانه (مثل سندمن که چون شخصیت اصلیش ارباب رویاهاست، کلی جا برای سورئالیسم باز میذاره که توی بستر «جهان رویا» )
۳. تبدیل کردن عناصر سورئال به عناصر استعاری/هنری توی بطن داستان، طوری که مخاطب ملتفت باشه از بستر اصلی داستان جدان. (مثلاً سیکوئنسهای سورئال The Big Lebowski)
آرک مارینفورد وان پیس یک مثال عالی در رابطه با پیرنگ نجات هستش
پاسخ
علیگفته:
آذر ۲۶, ۱۳۹۹ در ۱۲:۲۲ ق.ظ
خب کمی موضوع پیرنگ برام بازتر شد هرچقدر ویکی پدیای فارسی گنگ توضیح داده بود
با این توصیفات پیرنگ ” زنده به گور ” و ” سه قطره خون ” صادق هدایت را چگونه تعریف میکنید؟؟
پاسخ
فربد آذسنگفته:
آذر ۲۶, ۱۳۹۹ در ۷:۲۵ ب.ظ
به نظرم پیرنگ «زنده به گور» اکتشافه. توی داستان راوی داره به این درک میرسه که کلاً میل به خودکشی و مرگ و بیمیلی به دنیا توی ذات بعضیهاست و خودش هم جزو این افراده. کلاً پیرنگ داستان بر پایهی اکتشاف روحی/روانی و تحیل راوی از شخصیت خودش بنا شده.
پیرنگ سه قطره خون برای من حدس زدنش سختتره. چون برام نقطهی ابهام زیاد داره. به نظرم داستان معماییه. ولی معمای سورئال. درسته که تمرکز اصلی داستان حل شدن معما نیست (حداقل نه به شکل داستانهای معمایی کلاسیک مثل شرلوک هلمز)، ولی پیرنگش کلاً اسلوب معماییطور داره و بهنظرم این از شروع داستان معلومه:
“دیروز بود که اطاقم را جدا کردند، آیا همانطوریکه ناظم وعده داد من حالا بکلی معالجه شدهام و هفته دیگر آزاد خواهم شد؟ آیا ناخوش بودهام؟ یکسال است، در تمام این مدت هر چه التماس میکردم کاغذ و قلم میخواستم بمن نمیدادند.
همیشه پیش خودم گمان میکردم هرساعتی که قلم و کاغذ به دستم بیفتد چقدر چیزها که خواهم نوشت …
ولی دیروز بدون اینکه خواسته باشم کاغذ و قلم را برایم آوردند. چیزیکه آنقدر آرزو میکردم، چیزیکه آنقدر انتظارش را داشتم.. ! اما چه فایده _ از دیروز تا حالا هر چه فکر میکنم چیزی ندارم که بنویسم. مثل اینست که کسی دست مرا میگیرد یا بازویم بی حس میشود. حالا که دقت میکنم مابین خطهای درهم و برهمی که روی کاغذ کشیدهام تنها چیزی که خوانده میشود اینست: «سه قطره خون»
پاسخ
علیگفته:
آذر ۲۸, ۱۳۹۹ در ۱۱:۳۸ ب.ظ
ممنون و چقدر این بحثها جذابه من دوباره به این بحث برخواهم گشت.ممنون.
پاسخ
رضایاگفته:
شهریور ۲۶, ۱۳۹۹ در ۱۲:۵۵ ق.ظ
بازم تعریف پیرنگ گنگ است
مثلا استاد برای نمونه میگه: داستان این است که «پادشاه درگذشت و سپس ملکه
درگذشت.»
خب استاد اشتباه میگه.
در هر داستانی که بخونیم یا ببینیم مشخصه که متوجه می شویم ملکه از فرط اندوه برای درگذشت شاه می میره.
که طبق تعریف استاد پیرنگه نه داستان!
پاسخ
فربد آذسنگفته:
شهریور ۲۶, ۱۳۹۹ در ۲:۱۱ ق.ظ
نه لزوماً. ممکنه جفتشون به خاطر مریضی مرده باشن. مردن از فرط اندوه مرگ پادشاه رو فقط در صورتی میشه برداشت کرد که مستقیماً اشاره شده باشه.
پاسخ
رضایاگفته:
مهر ۱, ۱۳۹۹ در ۱۱:۳۳ ب.ظ
ممنون از پاسخ تون.
خب اگر دلیل مرگ ملکه گفته نشود باید بهش گفت یک داستان ضعیف و حفره دار نه داستان.
برگردیم به مثال استاد فورستر که به نظرم گنگه.
نگفتن ایشون چه رابطه ای بین داستان و پی رنگ وجود داره.
آیا از هم مستقلند یا وابسته بهم؟
آیا داستان ضعیف نتیجه پی رنگ ضعیفه یا پی رنگش می تونه قوی بوده باشه.
آیا رابطه شون مثل فیلم نامه و فیلمه؟
آیا لازمه خلق یک اثر هنری(فیلم، کتاب…) داشتن یک پی رنگ در ذهن است؟
مثلن در مورد GOT که صحبت شد، الان پی رنگ کتاب مارتینه یا فیلم نامه سریال که اون دوتا نوشتن یا خود سریاله یا نه اصلن ایده اصلی مارتین پی رنگ واقعیه.
پاسخ
فربد آذسنگفته:
مهر ۲, ۱۳۹۹ در ۴:۱۷ ب.ظ
نه ببین، توی بحث «داستان در برابر پیرنگ» اصلاً بحث کیفیت مطرح نیست. این دوتا جنبهی تکنیکی دارن.
«پیرنگ» تلاشیه برای تبدیل کردن «داستان» به یک سری سلسله وقایع که رابطهی علی/معلولی و منطقی بینشون برقراره. یک داستان واحد میتونه دهها یا شاید هم صدها پیرنگ متفاوت داشته باشه. داستان دربارهی کلیاته و پیرنگ دربارهی جزئیات.
مثلاً بذار با یه مثال که توی سایت Writers Online اومده منظورو بهتر مشخص کنم:
داستان: شاهزاده خانم قورباغه رو بوس کرد و قورباغه به یک آدمیزاد تبدیل شد.
حالا اگه بخوایم به این داستان شاخ و برگ بدیم، باید براش پیرنگ ایجاد کنیم. چون در حالت فعلیش صرفاً داستان خالیه. توی این بستر داستان رو مثل ایدهی خام و کلی در نظر بگیر که پیرنگ قراره بهش جون ببخشه.
۱. پیرنگ رمانتیک کمدی: شاهزاده خانم قورباغه رو بوس کرد و قورباغه آدم شد و براش یه خاطره از دوران تحصیلش تعریف کرد. از طریق این خاطره شاهزاده خانم میفهمه این قورباغه همون پسر ۱۲ سالهایه که تو مدرسه دید و عاشقش شد، و فکر کرد هیچوقت نمیبینتش.
۲. پیرنگ تریلر: شاهزاده خانم قورباغه رو بوس کرد و قورباغه به یک مامور مخفی تبدیل شد که شاهزاده خانم رو به هدف ایجاد هرجومرج سیاسی گروگان میگیره.
۳. پیرنگ جنایی: شاهزاده خانم قورباغه رو بوس کرد و بعد بلافاصله مرد، چون قورباغه در اصل یک قاتل سریالی بود که با بوسه زدن به قربانیهاش اونها رو میکشه. لقبش هم هست «مرد قورباغهای».
حالا در جواب سوالاتت:
آیا از هم مستقلند یا وابسته بهم؟
به هم وابستهاند. داستان یه ایدهی کلیه که با پیرنگهای متنوع میشه بهش شاخ و برگ داد. مثلاً رومئو و ژولیت داستانش چیه؟ یه پسر و دختر از دوتا خانوادهای که با هم دشمنی دارن، عاشق هم میشن و آخرش سر یک سوءتفاهم، فکر میکنن به هم نرسیدن و خودکشی میکنن. این داستان ماست. حالا این داستان رو میشه به دهها شکل مختلف تعریف کرد و زمانشو عوض کرد و خط زمانی وقایع رو جابجا کرد و… همهی بازسازیها و برداشتهای آزاد از رومئو و ژولیت داستان یکسان یا تقریباً یکسان (اگه پایانو عوض کرده باشن) دارن، ولی پیرنگشون با هم فرق میکنه.
آیا داستان ضعیف نتیجه پی رنگ ضعیفه یا پی رنگش می تونه قوی بوده باشه.
جفتش ممکنه. ممکنه داستان ضعیف باشه، ولی پیرنگ قوی باشه (مثل آواتار جیمز کامرون) یا داستان خوب باشه، ولی پیرنگ ضعیف خرابش کنه (مثلاً سهگانهی اول جنگ ستارگان) یا پیرنگش کمرنگ باشه (مثل Mad Max: Fury Road). البته این تا حدی به نظر شخصی بستگی داره. ولی در کل به نظرم پیرنگ ضعیف خیلی رایجتر از داستان ضعیفه.
آیا رابطه شون مثل فیلم نامه و فیلمه؟
نه.فیلمنامه و فیلم جفتشون پیرنگ حساب میشن. اگه دقت کرده باشی تو بعضی فیلما کردیت فیلمنامهنویس و ایدهی داستان از هم سوا میشه.
مثلاً توی تیتراژ فیلم Sausage Party زده:
Screenplay by
Kyle Hunter
Ariel Shaffir
Seth Rogen
Evan Goldberg
Story by
Seth Rogen
Evan Goldberg
Jonah Hill
فیلمنامهنویسها پیرنگ رو طراحی کردن و قصهگوها ایدهی کلی داستان رو تعریف کردن.
آیا لازمه خلق یک اثر هنری(فیلم، کتاب…) داشتن یک پی رنگ در ذهن است؟
آره، مگه اینکه بخوای حکایت و Fairy Tale و Fable تعریف کنی.
مثلن در مورد GOT که صحبت شد، الان پی رنگ کتاب مارتینه یا فیلم نامه سریال که اون دوتا نوشتن یا خود سریاله یا نه اصلن ایده اصلی مارتین پی رنگ واقعیه.
ایدهی اصلی مارتین داستانه.
سریال و کتاب پیرنگهای جداگونه دارن که بعضی جاها با هم همپوشانی داره و بعضی جاها کلاً سوا میشه. ولی الان نغمهی یخ و آتش دوتا پیرنگ جدا داره. پیرنگ فصل ۸ کاملاً سا
خیلی مطلب جالبی بود. طبق چیزی که توی مطلب نوشته شده میشه گفت علت اصلی سقوط گیم آف ترونز در فصل های آخرش مشکل در پیرنگ ها یا همون پلات هاش بوده دیگه. درسته؟
پاسخ
فربد آذسنگفته:
مهر ۱۳, ۱۳۹۸ در ۲:۰۲ ق.ظ
آره، کلاً توی دو فصل آخر کل پیرنگها و خردهپیرنگهایی که توی فصلای پیشین داشتن توسعه پیدا میکردن قصابی شدن. توی این مقاله به تفصیل توضیح داده شده:
https://3feed.ir/%d8%b3%d9%82%d9%88%d8%b7-%d8%a8%d8%a7%d8%b2%db%8c-%d8%aa%d8%a7%d8%ac-%d9%88-%d8%aa%d8%ae%d8%aa/
پاسخ
شنبلیلهگفته:
مهر ۱۳, ۱۳۹۸ در ۱۰:۲۵ ق.ظ
قصهگویی معکوس چیه؟
چون got رو ندیدم نخوندم مقاله رو.
پاسخ
فربد آذسنگفته:
مهر ۱۳, ۱۳۹۸ در ۱۲:۳۵ ب.ظ
«حالا دیگر احتمالاْ حدس میزنید چرا شخصیتهای بازی تاج و تخت در چند فصل اخیر چنین رفتارهای عجیب و احمقانهای از خود نشان میدهند. چون برای نویسندگان سریال «پلات» در درجهی اهمیت بالاتری از «پردازش شخصیتها» قرار گرفته است. چنین نگاهی به داستان و داستانپردازی موجب مرضی میشود که شخصاً آن را «قصهگویی معکوس» صدا میزنم. یعنی عوض اینکه اتفاقات مهم و اساسی داستان در نتیجهی رفتارهای طبیعی و تعاملات منطقی کاراکترها رخ دهند و داستان مثل مهرههای دومینویی به نظر بیاید که هر مهرهاش در نتیجهی سقوط مهرهی قبلی حرکت میکند، نویسندگان هدف و مقصدی در پایان مسیر میبینند و با دست خیلی مرئی خیمهشببازی خود به زور و خلاف میل خود کاراکترها، ایشان را مجبور به رفتارهایی میکنند که به آن مقصد مقصود برسند.»
پاسخ
شنبلگفته:
مهر ۱۴, ۱۳۹۸ در ۱۲:۵۹ ب.ظ
آخ آخ دقیقا…
اسم جالبی شاید نباشه براش…
ولی واقعا باید رو همچین چیزی اسم گذاشت.
علیگفته:
شهریور ۳, ۱۳۹۸ در ۱:۲۱ ب.ظ
امکانش هست چند تا فیلم دیگه با پیرنگ سقوط معرفی کنید. ممنونم
پاسخ
فربد آذسنگفته:
شهریور ۳, ۱۳۹۸ در ۲:۵۰ ب.ظ
البته.
Boogie Nights
There Will Be Blood
The Wolf of Wall Street
Blow
Scarface
The Great Gatsby
Goodfellas
Requiem for a Dream
آره. همونطور که گفتی، یکی از بهترین مثالها برای پیرنگ بلوغه، چون پیرنگ بلوغیه که دنیای واقعی داره هدایتش میکنه.
@ANARSTORY
سرچشمه | فصل اول - کانون نویسندگان
احمد موسویان
' 45
1398
فارسی
بالای 13 سال
برنامه «سرچشمه»، موضوعات مختلف تاریخ انقلاب را با حضور شاهدان عینی و کارشناسان آن موضوع مورد بررسی و موشکافی قرار میگیرد و برای اولین بار فیلمهای کمتر دیده شده تاریخ انقلاب را به نمایش میگذارد.
...
تهیه کننده :
امیرعلی آزادی
تهیه شده :
بسیج صدا و سیما
#مستند
#عماریار
https://ammaryar.ir/product/scheshme1-12/
💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
سرچشمه | فصل اول - کانون نویسندگان احمد موسویان ' 45 1398 فارسی بالای 13 سال برنامه «سرچشمه»، موضوع
کانون نویسندگان در دوره پهلوی تاسیس شده بود برای مبارزه با سانسور در دوران سیاه و قهوه ای پهلوی. ادامه شو خودتون برید ببینید این مال سی ثانیه اولشه