eitaa logo
انجمن علمی معارف دانشگاه تهران
940 دنبال‌کننده
345 عکس
175 ویدیو
16 فایل
✅️قرارگاه جهادی اندیشه ✅نشرمـعارف_باقلم_مـعاصر (قرآن‌،فلسفه،تاریخ،سیاست،اخلاق..) ◇تحلیل وتبیین مسائل معاصرو پرچالش ◇نکات پژوهشی،مقاله،پایان‌نامه ◇دوره معرفت افزایی بااساتیدتهران ◇پویش یادداشت‌‌نویسی تبیینی 🌱ارتباط با مدیر @Maaref_UT ❌کپی؟باذکرلینک
مشاهده در ایتا
دانلود
انجمن علمی معارف دانشگاه تهران
زیبایی، نه در تماشا، که در تصمیم است ما رأیتُ إلّا جمیلاً – ✍به قلم زهرا صیاد (فیروزه صیادی) شاعر،
ما رأیتُ إلّا جمیلاً – قسمت هفتم 💢زیبایی در نترسیدن ✍️به قلم زهرا صیاد (فیروزه صیادی) شاعر، نویسنده و کنش‌گر اجتماعی ما رأیتُ إلّا جمیلاً. این جمله، دعوتی‌ست به ایستادگی در برابر ترس؛ ترسی که امروز، چون سایه‌ای سنگین، بر سر زندگی ما افتاده.ترسی که جنگ‌ها را در ذهن‌ها تکرار می‌کند، ترسی که صدای کودکانی را که می‌خندند خاموش می‌سازد، ترسی که مرز میان امید و یأس را محو می‌کند. نترسیدن، نه جهل به خطر، بلکه شناختِ آن و باز هم تصمیم به حرکت است. زیبایی در نترسیدن، در لحظه‌ای تجلی می‌یابد که انسان می‌داند زمین زیر پایش لغزنده است اما همچنان گام برمی‌دارد؛ می‌داند مسیر پر از ابهام است اما دل به راه می‌سپارد. زینب (س) در کربلا نترسید. او ترس را دید، آن را شناخت، اما بر آن چیره شد؛ نه با قهرمانی‌های نظامی، بلکه با قدرت نگاه و ایمانش. امروز نیز، در میانه‌ی آشوب‌ها، تهدیدها، و فضای پر از ابهامِ زمانه، ما باید نترسیدن را تمرین کنیم.نه به معنای چشم‌پوشی از واقعیت، بلکه به معنای پذیرش واقعیت و انتخاب آگاهانه‌ی مسیر. «ما رأیتُ إلّا جمیلاً» یعنی حتی وقتی که جهان پر از دود و آتش است، نترسیدن به حقیقت وفادار ماندن است، نترسیدن یعنی به نور درون خود ایمان آوردن، حتی اگر جهان بیرون در تاریکی باشد. این، همان زیبایی‌ست که از دل ترس عبور می‌کند و به ما اجازه می‌دهد زندگی کنیم، عشق بورزیم و مقاومت کنیم. نترسیدن، کلید ادامه دادن است و ادامه دادن، کلید ساختن آینده. در نهایت، زیبایی در این است که نگذاریم ترس، فانوس دل‌مان را خاموش کند؛ حتی اگر شب، طولانی و جهان، آشفته باشد. 📝ادامه دارد... 🚩 📝ارسال به 👈 @Maaref_UT |عضو شوید👇 🆔@ANGOMANELMI_MODRRESI_MAAREF_UT ⚠️استفاده از مطالب با ذکر لینک کانال
باید به‌گونه‌ای «بود» که تاریخ به خاطر بسپارد..... رسول لطفی 🔸 در روزگار بحران، باید بتواند فراتر از یک سرگرمی یا شعار عمل کند و به ترازوی احساس و شناسنامه‌ی معنویِ لحظه‌های مهم بدل شود. ترانه با صدای ، تلاش دارد هنر و موسیقی را از سطح روایت صرف عبور دهد و به یک ابزار بازشناسی و تثبیت تاریخی بدل کند؛ روایتی از قلب التهاب روزهای به ایران که توانسته ضربان عواطف جمعی را به تصویر بکشد و هیجان ملی را از قالب خبرهای روزمره، عبور داده و در ایرانیان حک کند. 🔹یک ضعف دیرپا در فضای هنری و رسانه‌ای ما، غیبت یک معنادار و اصیل بوده؛ هنری که فراتر از کلیشه‌ها و شعارهای تکراری، بتواند وضعیت‌های پیرامونی را فهم کند، به آن‌ها عمق ببخشد و واجد ظرفیتی باشد که موقعیت‌های ملتهب و حساس را لمس‌پذیر و قابل درک کند. «علاج» اما خلاف این روند حرکت می‌کند؛ عملکرد چاووشی و بهمنی نشان می‌دهد هنر به‌ویژه موسیقی چگونه می‌تواند به جای تکرار حرف‌های مصرف‌شده و نمادهای بی‌جان، لایه‌های عمیق‌تری از احساسات، واژه‌ها و فهم را به جان مخاطبان بریزد و فرصتی تازه برای سازندگی باز کند. 🔸خود چاووشی هم البته مهم است. آنچه چاووشی را نسبت به سایر هنرمندان متمایز می‌سازد، هویت اصیل و «خودِ مستقل» اوست که سال‌ها با دوری آگاهانه از شهرت‌های موسمی، هاله‌ای از غیاب و سکوت پیرامونش ساخته و اجازه داده این غیاب به نوعی موضع‌گیری بدل شود؛ تا آنجا که کنشگری اجتماعی و فرهنگی او حتی فراتر از قاب یک خواننده یا سلبریتی شنیده می‌شود. این فقدان هوشمندانه، پیامدش چیزی نیست جز یک صدای ماندگار که نیازی به تجملات رسانه‌ای ندارد. همین اصالت و فاصله گرفتن‌ها، سبب شده که سبک موسیقایی و شعرمحور چاووشی، واجد بار معناساز و اثرگذار منحصر به فرد باشد. 🔹 همکاری با کاظم بهمنی، شاعر اثر، سطحی از خلاقیت و تصویرسازی زبانی را به ترانه آورده که بار سنگین هیجان، خشم، امید و را بر دوش می‌کشد؛ دشمن را می‌نوازد، قدرت ملی را فریاد می‌زند، از توحید و انسجام جمعی می‌گوید و یادآور می‌شود که امروز امتداد فرداست. 💢 تردیدی نیست که در تاریخ موسیقی و مقاومت، این اثر به جایگاه ویژه‌ای خواهد رسید؛ نه تنها به‌خاطر پختگی و شجاعتش، بلکه به خاطر ساختن زبانی نو برای گفت‌وگوی ملی و تقویت حافظه جمعی در اوج چالش‌ها و بحران‌ها. این قطعه، صدایی از اصالت و امید است که به ما یادآوری می‌کند صِرف بودن کافی نیست؛ باید به‌گونه‌ای «بود» که تاریخ به خاطر بسپارد. 🇮🇷 📝 |عضو شوید👇 🆔@ANGOMANELMI_MODRRESI_MAAREF_UT ⚠️استفاده از مطالب کانال با ذکر لینک
ما رأیتُ إلّا جمیلاً – 💠قسمت هشتم زیبایی در بازسازی و امید ✍️ زهرا صیاد (فیروزه صیادی) شاعر، نویسنده و کنش‌گر اجتماعی ما رأیتُ إلّا جمیلاً؛ جمله‌ای که زینب کبری (س) نه فقط برای توصیف یک واقعه، بلکه به‌مثابه تفسیری عمیق از زندگی بر زبان آورد. این جمله، فصل مشترک بین ویرانی و بازسازی است؛ جایی که درد، معبرِ معنا می‌شود، و رنج، به بستر زایش زیبایی بدل می‌گردد. بازسازی، در حقیقت فقط مرمت خرابه‌ها نیست؛ بازسازی یعنی تولد دوباره‌ی معنا در دل بی‌معنایی‌ها. بازسازی، نه یک عمل صرفاً فیزیکی، که حرکتی درونی، و جهشی روحی‌ست از انکار به پذیرش، از اندوه به آگاهی، و از شکست به شکوفایی. زینب (س)، پس از آن‌همه ویرانیِ کربلا، نه تنها در برابر سقوط نایستاد، بلکه آن را به فرصتی برای برخاستن بدل کرد. او از دل فاجعه، افق رسالت را گشود و نشان داد که ایمان، حتی در خاکستر واقعه، می‌تواند قد علم کند و نور بیافکند. بازسازی یعنی شهامتِ نگاه کردن به آن‌چه فرو ریخته، بی‌آنکه تلخی‌اش را انکار کنیم؛ یعنی پذیرفتنِ فقدان، اما نماندن در آن. زیبایی در این است که انسان، پس از سوختن، بتواند بر ویرانه‌هایش بایستد و نه فقط خودش را، بلکه دنیای پیرامونش را دوباره از نو بیافریند. امروز نیز، ما با کربلاهای زمانه‌ی خود مواجهیم: با دل‌هایی که در آتش بی‌عدالتی می‌سوزند، با جوامعی که در ویرانی اخلاقی و معنوی فرو رفته‌اند. رسالت ما، برخاستن است؛ با نگاهی زینب‌گونه، با اراده‌ای که در دل درد می‌بالد، و با عشقی که ویرانی را به زمینه‌ی تولد بدل می‌کند. «ما رأیتُ إلّا جمیلاً» یعنی یافتن نوری در دل تاریکی، و یافتن راهی در دل بن‌بست. یعنی تبدیل زخم به زبان، رنج به پیام، و فاجعه به فلسفه. این‌چنین است که بازسازی، نه فقط آغاز دوباره، بلکه خلقِ دوباره‌ی انسان است؛ انسانی که در مواجهه با ویرانی، زیباتر و ژرف‌تر می‌شود. 🔖ادامه دارد... 🚩 📝ارسال به 👈 @Maaref_UT |عضو شوید👇 🆔@ANGOMANELMI_MODRRESI_MAAREF_UT ⚠️استفاده از مطالب با ذکر لینک کانال
✅ ‏ناهد حجاج خبرنگار-عکاس در غزه: تعجب نکنید اگر ما، روزنامه‌نگاران، دیگر خبرها را پوشش ندهیم. ‏به خدا قسم، امروز از شدت گرسنگی نتوانستم از جا بلند شوم. ‏هیچ غذایی وجود ندارد. حتی اگر کسی پول داشته باشد، ‏باز هم چیزی در بازار نیست که بشود خرید. ‏ما همه در حال گرسنگی کشیدن هستیم. ما همه در حال مردن هستیم. |عضو شوید👇 🆔@ANGOMANELMI_MODRRESI_MAAREF_UT ⚠️استفاده از مطالب با ذکر لینک کانال
ارسال نامه‌هایی به گزارشگر ویژه و کمیته حقوق کودک سازمان ملل متحد با هدف محکومیت جنایات رژیم صهیونیستی ‌ 🔹دکتر فهیمه فرهمندپور، دبیرستاد و رییس شورای فرهنگی و اجتماعی زنان و خانواده شورای عالی انقلاب فرهنگی، 📝عضو هیئت علمی دانشکده معارف و اندیشه اسلامی دانشگاه تهران نامه‌هایی به خانم سوپیو کیبلادزه، رئیس کمیته حقوق کودک سازمان ملل متحد، و خانم ریم السالم گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در زمینه رفع خشونت علیه زنان و دختران (UN Special Rapporteur) ارسال و نسبت به توجیه حقوقدانان و اطلاع‌رسانی درباره جنایات رژیم صهیونیستی در برابر مردم ایران، به ویژه زنان، کودکان و خانواده‌ها، اقدام نمود. ‌ ‌https://sccr.ir/news/27823/1 ‌ 📎متن نامه به سرکار خانم سوپیو کیبلادزه، رئیس محترم کمیته حقوق کودک سازمان ملل متحد و متن نامه به سرکار خانم ریم السالم گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در زمینه رفع خشونت علیه زنان و دختران |عضو شوید👇 🆔@ANGOMANELMI_MODRRESI_MAAREF_UT ⚠️استفاده از مطالب با ذکر لینک کانال
8.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 خیلی‌ها این مطالبه را دارند که چرا ما در این جنگ دیوانه‌وار نمی‌جنگیم؟ 👤 کمیل سوهانی 📍جنگ عرصه‌ای‌ست برای ظهور و بروز مفاهیم عمیق و بنیادینی که ملت‌ها از دل تاریخ با خودشان حمل می‌کنند. جنگ مثل آیینه‌ای می‌ماند که در آن می‌توانیم هویت، اصالت و شرافت خود را ببینیم. ما در ایام محرم مرور می‌کنیم چگونه جنگیدن اباعبدالله الحسین را🚩 ، و چون با اصالت و با شرافت جنگیدی و چون به تاریخ پیوستی حتی در کوتاه مدت شهید هم که شوی باز هم پیروز میدانی. ما همانطوری می‌جنگیم که زندگی می‌کنیم و ما هیچگاه نمیتوانیم مثل اسرائیل و آمریکا بجنگیم چون حقیقت اینست که ما هیچگاه در پیشینه تاریخ خود میل به تسلط بر جهان نداشتیم و بریده و بیگانه ی از هستی نبوده ایم لذا مدل جنگیدن ما فرق دارد . بخاطر همین فردوسی حکیم میگوید: "هنر نزد ایرانیان است و بس" |عضو شوید👇 🆔@ANGOMANELMI_MODRRESI_MAAREF_UT ⚠️استفاده از مطالب کانال با ذکر لینک
غزه قدرتی نوین آفرید؛ قدرتی که زیباست نه به ظاهر، بلکه به عمق اراده و ایمانش. قدرتی که نظم جهانی را به لرزه درآورد و نشان داد که زنجیرهای سلطه را می‌توان شکست، حتی وقتی دست‌ها خالی است. غزه، گستره درخشان یک حقیقت غیرقابل انکار است: ، هرچقدر هم زیبا و باشکوه که باشد، درونش آلوده به تاریکی است. و این تاریکی اکنون در برابر چشم جهانیان برملا شده؛ نور ، سایه تسلیم را برای همیشه به عقب رانده است. غزه پیروز شده شک نکنید، ضربه اش هم دیگر عمیق تر از نتانیاهو و دولتش و حتی سیاستهای اسراییل و بلکه وجود اسراییل است، غزه همه هیکل تمدن غرب را دارد میشکافد و کل کثافت پنهان شده اش را بر ملا میکند و این یعنی آینده تمدن غرب به خطر افتاده. دیگر دنیا به قبل از تجربه غزه برنخواهد گشت، غزه تسلیم نشد. او ترس کودکانه همه دنیا از بمب اتم را نابود کرد، میشود مقابل تمام تهدیدهای تمدن غرب ایستاد و نشد و خود را با دست خالی بر کل دنیا تحمیل کرد.سرباز🇮🇷 سایت رهبر انقلاب را از همین جا وارد شوید و از قسمتی که در عکس مشخص شده گزینه کمک به مردم را بزنید... https://www.leader.ir/fa/monies 🆔@ANGOMANELMI_MODRRESI_MAAREF_UT ⚠️استفاده از مطالب کانال با ذکر لینک
ما رَأَیتُ إلّا جمیلاً؛ 💠قسمت نهم صدای زینب، امروز از گلوی کودکان غزه می‌آیدزهرا صیاد (فیروزه صیادی) – شاعر، نویسنده و کنش‌گر اجتماعی کودکی را تصور کن که بر جنازهٔ مادرش خم شده، چشم‌درچشم دوربینی که جهان را تماشا می‌کند، اما نمی‌بیند. لب‌های خشکیده‌اش هیچ نمی‌گوید، اما اگر بپرسند: چه دیدی؟ شاید بگوید: «ما رأیتُ إلّا جمیلاً». زیبایی؟ در کجای این آوار، این گرسنگی، این بی‌پناهی، زیبایی است؟ در دل همین پرسش است که پاسخ زینب نه فقط تاریخی، که حی و زنده می‌شود. زینب در عاشورا نگفت که رنجی نبود؛ گفت که در دل فاجعه، حقیقتی هست که باید دید، فهمید، و از آن معنا ساخت. امروز، کودک فلسطینی وارث همان نگاه است. کودکانی که خیمه‌هایشان سوخته، پدرانشان کشته، و مادرانش مدفون در گورهای بی‌سنگند، و گرسنگی، نه تنها جسم، که خیال این کودکان را می‌جَوَد؛ با این حال، هنوز در چشمان برخی از آن‌ها چیزی هست که باید ما را به زانو درآورد: اصرار به بودن، اصرار به انسان ماندن. ما در جهانی زندگی می‌کنیم که حقیقت، زیر آوار تبلیغات و منافع دفن می‌شود. در جهانی که صدای کودک غزه، نه به‌خاطر دردش، که به‌خاطر سکوت ما گم می‌شود. اما درست در همین‌جا، زینب، از دل تاریخ سر برمی‌آورد و با صدایی آرام اما کوبنده می‌گوید: «اگر نتوانی نجاتش دهی، لااقل وجدان خود را نجات بده.» کودک غزه نیاز به ترحم ندارد؛ او نیاز دارد که ما از بی‌حسی بیرون بیاییم. نگاه او، نه اشک می‌خواهد و نه شعر؛ عمل می‌خواهد، صدا می‌خواهد، وجدان می‌خواهد. اگر «ما رأیتُ إلّا جمیلاً» تنها یک جمله باشد، بی‌معناست. اما اگر تصمیمی باشد برای برخاستن، برای دیدن، برای ایستادن کنار مظلوم، آن‌گاه است که این جمله، از دل تاریخ، به گوش امروز می‌رسد. شاید وقت آن رسیده که ما نیز، در میانهٔ این همه خاموشی، تصمیم بگیریم. تصمیم به ایستادن، تصمیم به بیداری، تصمیم به شکستن سکوت. زیبایی در تماشا نیست. زیبایی در تصمیم است. و اگر امروز، در چشمان کودکان غزه چیزی از زیبایی باقی مانده، برای آن است که هنوز کسانی هستند که می‌توانند انتخاب کنند: نه به بی‌تفاوتی. نه به فراموشی. نه به دروغِ نظم جهانی. «ما رأیتُ إلّا جمیلاً» یعنی: حقیقت را، به‌جای دفن، بذر کن. برای کودکان غزه، برای آینده، برای انسان. 🚩 📝ارسال به 👈 @Maaref_UT |عضو شوید👇 🆔@ANGOMANELMI_MODRRESI_MAAREF_UT ⚠️استفاده از مطالب با ذکر لینک کانال
برج ایفل در پاریس، موزه لوور و خیابان شانزه‌لیزه آذین بسته، شکلات‌های بلژیکی و ادکلن‌های فرانسوی،...... همچون نقاب‌های ظریف و پرزرق‌وبرق، سعی دارند که چهره تاریک و پرخشونت را بپوشانند؛ تمدنی که پشت این ظواهر دلربا، داستان استعمار و استثمار نهفته است. این شکلات‌های خوش‌رنگ و این رایحه‌های دل‌انگیز، تنها ذره‌ای از حکایت تمدنی هستند که نه تنها دست‌های بسیاری را قطع کرد، بلکه روح هزاران نسل را زخم‌دار ساخت. آری در بلژیک شکلات‌هایی با بسته بندی‌های زیبا و فوق العاده و البته به شکل دست‌های نیمه بریده تولید می‌شود. داستان به زمانی برمی‌گردد که قاره میان قدرت‌های اروپایی تقسیم شده بود و کنگو که هشتاد بار بزرگ‌تر از بلژیک است هم شده بود سهم بلژیک و حاکمش لئوپولد. جناب حاکم هم نامردی نکرد و اسم را گذاشت: کنگوی آزاد. کنگویی که نه میلیون نفرش را همین آقای حاکم کشت و تحقیر کرد. نه اینکه فکر کنید داستان‌های شبیه این تنها مختص بلژیک است. مگر فرانسوی‌ها غیر این بودند؟! فرانسوی‌ها هم از استخوان مجاهدین در صنعت صابون‌سازی و..... استفاده کردند؛ آن‌هم بعد از آنکه عده‌ای از همین الجزایری‌ها از روی روشنفکربازی رفتند و در ارتش فرانسه با آلمان نازی جنگیدند. البته نَقل آلمان و فرانسه و بلژیک و انگلیس و جنایت‌هایشان نیست. ماجرای یک است. یک تمدن کثیف؛ تمدن غیر توحیدی و بی‌خدایی. تمدن بدون اتصال به وحی، تمدنی که دنیا برایش همه چیز است. این تمدن برای منفعت و دنیا طلبی‌اش دست به هر کاری می‌زند. حالا که دیگر موجودیتش هم به خطر افتاده‌ و نباید انتظار داشت آن روی وحشی‌اش از پشت شکلات‌های بلژیکی و ادکلن‌های خوشبو فرانسوی بیرن نزند. این جنایت‌ها و از گرسنگی تلف شدن کودکان هم تنها آن جنبه‌ی تمدن غربی است وقتی عصبانی شود و از کوره در برود. ابایی هم ندارد از اینکه میلیونی کودک بکشد، دست قطع کند یا حتی از استخوان‌های قربانیانَش صابون بسازد. تمدن غربی که با برج ایفل در پاریس، موزه لوور و خیابان شانزه‌لیزه آذین بست، نمایشی باشکوه از قدرت و زیبایی را به جهانیان عرضه می‌دارد. برج ایفل، این ستون آهنین و ندای پیشرفت، در پس جلوه زیبایش، صحنه‌های سیاه جنگ و تسلط ویرانگر را پنهان می‌کند؛ موزه لوور، این گنجینه هنر و فرهنگ، مخزنی است از آثاری که به زور و غارت از سرزمین‌هایی دوردست به دست آمده‌اند؛ و خیابان‌های پرتجمل اروپایی، زبان گویای شکوه تمدنی هستند که بر پایه و تباهی بنا شده‌اند. همچون پرده‌ای درخشان بر تاریکی، فیلم‌های با جلوه‌های خیره‌کننده و داستان‌های رؤیایی، تصویری افسانه‌ای از انسانیّت، و خلق می‌کنند؛ فناوری‌های پیشرفته و برندهای نیز کوره‌ راه‌هایی ساخته‌اند تا مخاطب را در مسیری از آسان‌طلبی و تأمل زدایی نگه دارند، دور از حقیقتِ در خون نشسته. این تمدن زیبا و مرفه، که در را به سوی جهانی مملو از امکانات و رفاه باز می‌کند، اما در زیر پوستش، زخم‌های کهنه ، غارت و خشونت همچنان می‌تپد. داستانی است از قدرتی که برای ثروت و تسلط، دست به هر جنایتی زده؛ از خون کودکان تا اشک‌های مردمان و دوردست‌ها. تمدنی که استادِ تغییر نقش و است، و را با دنیای زیبایی از شکلات و ادکلن، برج‌ها و موزه‌ها می‌پوشاند. ✍سرباز🇮🇷 📮ارسال به 👇 @Maaref_UT 🌐کانال انجمن علمی معارف دانشگاه تهران 🆔https://eitaa.com/ANGOMANELMI_MODRRESI_MAAREF_UT
دم درِ یک کلیسا در آمریکا اطلاعیه‌اى نصب کرده ‏اند: «امشب یک برنامه‏ رقص و شادى و شام سبک و موسیقى اجرا مى‏ شود»! 💠رهبر انقلاب در دیدار با مسئولان صدا و سیما در 11 آذرماه 1383: مرحوم سیدقطب جریانى را در یکى از کتابهایش مى‏نویسد، که من پیش از انقلاب آن کتاب را ترجمه کردم. مى‏گوید به یکى از شهرهاى امریکا رفتم و دیدم دم درِ یک کلیسا اطلاعیه‏یى نصب کرده‏اند: «امشب یک برنامه‏ رقص و شادى و شام سبک و موسیقى اجرا مى‏ شود.»! تعجب کردم که به چه مناسبت اینها را اعلام کرده! مى‏نویسد: کنجکاو شدم در آن ساعتِ معین بروم ببینم چه خبر است. دیدم بله، یک سالن رقص در کنار سالن کلیساست؛ زوجهاى جوان مى‏آیند و مى‏رقصند؛ موسیقى‏هاى محرک و شهوانى هم پخش مى‏شود! افرادِ یک‏خرده مسن‏تر هم کنار نشسته‏اند و تماشا مى‏کنند و از نگاه کردن لذت مى‏برند! کشیش هم اواخر شب روى سن ظاهر شد و با رفتار خیلى آرام و ملایم رفت نور چراغها را تنظیم کرد! مى‏گوید فردا رفتم سراغ کشیش؛ گفتم شما کشیش هستید یا کاباره‏دار؟! این‏جا کلیساست یا سالن رقص؟! کشیش گفت من به این وسیله مى‏خواهم جوانها را به کلیسا جذب کنم! این‏طورى مى‏شود جوانها را به کلیسا جذب کرد؟! جوانها به کلیسا جذب نشدند، بلکه به سالن رقصِ متعلق به کلیسا جذب شدند! سالن رقصِ متعلق به کلیسا مگر امتیازى دارد؟ اگر بناست فیلم یا برنامه‏یى پخش شود و تأثیر سوئى بگذارد، چه فرقى مى‏کند که من پخش کنم یا رقیب من؛ در هر دو صورت بد است؛ پس چرا من پخش کنم؟ به نظر من این منطق مهمى است و باید به آن توجه داشت. 📮ارسال به 👇 @Maaref_UT 🌐کانال انجمن علمی معارف دانشگاه تهران 🆔@ANGOMANELMI_MODRRESI_MAAREF_UT ⚠️استفاده از مطالب کانال با ذکر لینک
ایران سرزمین گنج‌های پنهان است. نفت و گازش در دل زمین می‌جوشد، خورشید داغ کویرش هر روز میلیون‌ها مگاوات انرژی می‌تاباند و بادهای شمال و شرقش بی‌وقفه می‌وزند. اما این گنج‌ها ابدی نیستند. ما امروز بیش از سه برابر میانگین جهانی انرژی مصرف می‌کنیم و هر ساله ۳۰ میلیارد دلار انرژی هدر می‌دهیم؛ پولی که می‌توانست صدها بیمارستان، مدرسه و شغل جدید برای جوان‌ها بسازد. و این فقط انرژی نیست؛ آب از همه چیز حیاتی‌تر است و وضعیتش بحرانی‌تر. ایران جزو کشورهای کم‌آب دنیاست، اما هر ایرانی به‌طور متوسط ۲۵۰ لیتر آب در روز مصرف می‌کند؛ تقریباً دو برابر میانگین جهانی! فقط باز گذاشتن شیر آب هنگام شستن ظرف یا مسواک زدن، روزانه حدود ۴۰ لیتر آب هدر می‌دهد. یک شیر چکه‌کننده در ماه می‌تواند ۵۰۰ لیتر آب سالم را از بین ببرد. بخش بزرگی از مشکل در کشاورزی است. حدود ۹۰ درصد آب کشور در کشاورزی مصرف می‌شود و بخش زیادی از آن هدر می‌رود. کشورهای کم‌آب برای حل این بحران، سختگیرانه عمل کرده‌اند: عربستان و امارات کشت محصولات پرمصرف مثل برنج و یونجه را محدود یا ممنوع کرده‌اند. اردن سال‌هاست کشت هندوانه را به دلیل مصرف بالای آب کنترل می‌کند. و کشورهای پیشرفته‌تر مثل هلند با سیاست‌های هوشمندانه (بدون تبلیغات و رسانه‌ای کردن)، کشت محصولات پرمصرف را به‌طور نامحسوس به حداقل رسانده و به سمت روش‌های نوین مثل کشت هیدروپونیک و گلخانه‌ای رفته‌اند تا حتی یک قطره آب هدر نرود. ما هم باید یاد بگیریم این سرزمین چه می‌خواهد. کاشت برنج یا هندوانه در مناطق کم‌آب، یعنی زمین را خالی‌تر کنیم. تغییر الگوی کشت، استفاده از آبیاری قطره‌ای و کاشت گیاهان مقاوم به خشکی، می‌تواند هر سال میلیاردها متر مکعب آب ذخیره کند. اما فقط کشاورزی نیست، سهم ما در خانه هم مهم است: اگر شیرهای خانه را با سردوش‌های کم‌مصرف عوض کنیم، مصرف آب نصف می‌شود. بستن شیر هنگام مسواک زدن یا ظرف شستن روزی ۴۰ لیتر آب نجات می‌دهد. اگر هر خانواده فقط ۱۰ درصد کمتر انرژی و آب هدر دهد، بحران‌های بزرگی مثل کم‌آبی و خاموشی برق خیلی زودتر مهار می‌شوند. صرفه‌جویی محدودیت نیست؛ یک قدرت است. وقتی کولر را کمی کمتر روشن می‌کنیم، وقتی یک شیر آب را تعمیر می‌کنیم، وقتی محصولات کشاورزی متناسب با اقلیم را انتخاب می‌کنیم، در واقع داریم به این سرزمین فرصت نفس کشیدن می‌دهیم. این کارها کوچک به نظر می‌رسند، اما وقتی همه انجام‌شان دهیم، نتیجه بزرگ است: آسمان آبی‌تر، سفره‌های آب زیرزمینی سالم‌تر، زمین‌های زراعی حاصلخیزتر، قبض‌های سبک‌تر و آینده‌ای که ارزش زندگی کردن دارد. 🔹 با نشر این پست، شما هم می‌توانید سهمی در آگاه‌سازی و نجات منابع کشور داشته باشید. همین آگاهی ساده شاید فرد دیگری را از هدر دادن آب و انرژی بازدارد و همین تغییر کوچک، آغاز یک حرکت بزرگ باشد. ✍زهرا صیاد(فیروزه صیادی) 🌐کانال انجمن علمی معارف دانشگاه تهران 🆔@ANGOMANELMI_MODRRESI_MAAREF_UT ⚠️استفاده از مطالب کانال با ذکر لینک
ما رَأَیتُ إِلّا جَمیلاً – قسمت پایانی 💠زیبایی در پاسخ نهاییزهرا صیاد (فیروزه صیادی) شاعر، نویسنده و کنش‌گر اجتماعی اینک در پایان مسیر «ما رَأَیتُ إِلّا جَمیلاً» قرار گرفته‌ایم، و فرصتی برای تأمل نهایی حاصل شده است. طی این مسیر آموختیم که زیبایی نه صرفاً شکوه ظاهرها، که کشف معنا در دل مصیبت‌هاست. زیبایی، نه فرار از واقعیت تلخ، بلکه مواجهه‌ی صادقانه با آن است. و این مواجهه، همان جوهر پاسخ نهایی‌ست. پاسخ نهایی، نه پایان سکوتِ پرسش‌ها، که آغاز گفتگویی ژرف‌تر با خویشتن و جهان است. جایی که انسان، با همه ضعف‌ها و دردهایش، در سکوتی سرشار از آگاهی می‌ایستد و می‌گوید: «ما رَأَیتُ إِلّا جَمیلاً». جمله‌ای که حکم عروجی‌ست به فراسوی قضاوت‌های سطحی، فراتر از ناآگاهی و ترس. این پاسخ، در دل زینب متجلی شد؛ در اوج بلا، او زیبایی را دید، نه برای اینکه درد نبود، بلکه برای اینکه قدرت درک و عشق به او اجازه داد زیبایی را در میانه ویرانی‌ها ببیند. این بینش، نمونه‌ای ابدی از انسانیت و مقاومت است. در این لحظه‌ی نهایی، دعوت به بازاندیشی است: چگونه می‌توانیم ما نیز با چشمانی باز و دلی آگاه، در برابر مشکلات و زخم‌های زندگی، زیبایی را بیابیم؟ چگونه می‌توانیم در مواجهه با بی‌عدالتی، خشونت و ناامیدی، امید را به آغوش بکشیم و جرقه‌ای از نور بسازیم؟ زیبایی در پاسخ نهایی، دانشی است که از جنس تجربه و ایمان ساخته شده؛ دانشی که به ما می‌آموزد در پذیرش و حضور، قدرت واقعی زندگی نهفته است. این پایان، در واقع دریچه‌ای‌ست به زندگی نو، به حکمتِ رهایی از اسارت زخم‌ها، به آرامشی که فراتر از فهم است. بیایید با خود عهد کنیم که نه تنها زیبا ببینیم، بلکه زیبا زیستن را برگزینیم؛ با تمام رنج‌ها و دشواری‌ها، با تمام شکست‌ها و امیدها. «ما رَأَیتُ إِلّا جَمیلاً» تنها کلام زینب نیست؛ پاسخی‌ست که در عمق جان هر انسانی می‌تواند طنین‌انداز شود، تا به زندگی معنا ببخشد و راهی به سوی صلح، آگاهی و عشق بگشاید. پایان🤲🕊 🚩 📝ارسال به 👈 @Maaref_UT |عضو شوید👇 🆔@ANGOMANELMI_MODRRESI_MAAREF_UT ⚠️استفاده از مطالب با ذکر لینک کانال