𝐴𝑉𝐼𝑁 𝑀𝐸𝐷𝐼𝐴 | آوین مدیا
https://pay.eitaa.com/v/?link=bW759
بفرمایید
🌹🌸🌸🌼🌷لطفا نظر فراموش نکنید و ستاره دوستان 🌹🌹🌸
🌹🌸دوستان تا کیف پول شارژ بشه کمی طول میکشه ولی لطفا صبر کنید
ممنون میشم 🌹🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 #کلیپ
▫️ چشماتو ببند و اسکرین بگیر ببین امام زمان بهت چی گفته؟ ♥️
𝐴𝑉𝐼𝑁 𝑀𝐸𝐷𝐼𝐴 | آوین مدیا
#مســـیر_عشـــق_25❤️ بہ قلـم : ریـحــانـہ_قــــاف📝 نور خیره کننده ای از دور دست ظاهر شد و لحظه به
#مســـیر_عشـــق_26❤️
بہ قلـم : ریـحــانـہ_قــــاف📝
سه هفته بعد :
زل زده بودم به دیوار و به این فکر میکردم که از کجا شروع کنم؟
مامان به طرز معجزه واری برگشته بود و همه دکتراشم حیران و ویران مونده بودن..
سوالی که هرسال رو پارچه های مشکی کنار هیئتا زده بود حالا ذهن منم درگیر کرده بود..( این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست؟)
تا اومدم یه قدم به جلو بردارم در اتاق با لگد باز شد.
( اینم داداش ما)
سرشو آورد تو و گفت : +داری چیکار میکنی؟
_ دارم میرقصم داداشم
+بی مزه ، زل زدی به دیوار میخوای بفهمم چی تو سرته؟
اووو نکنه میخوای باز از این عکسای فشنی بچسبونی به دیوار😈
اخمی کردم و جواب دادم _بجای این گزافه گویی بیا کمک کن تخت و کمد و میز رو ببریم بیرون..
با صدای بلند و کشیده ای گفت :
+ هنو بهمنه تو میخوای اتاق تکونی کنی؟؟؟؟
_مشکلیه؟؟ بجم
با کمک ماهان وسایلو بیرون بردیم و بعدم دکش کردم تا مزاحم افکارم نباشه
دونه دونه عکسای دیوار و کندم و انداختم تو راهرو..
یه کیسه زباله مشکی ورداشتم و تک تک شیشه های مشروب و الکلی رو ریختم توش
یعنی کل اتاقم همین کثافتیا بود.
هر چند دقیقه با یه سطل بزرگ آب از جلوی چشمای متعجب مامان و ماهان میگذشتم و میرفتم بالا تو اتاق
جا به جای اتاق رو با آب شستم و صلوات دادم
دلم میخواست زودتر دکور جدیدمو بچینم. دلم میخواست یه اتاق داشته باشم مثل اتاق متین که توش آرامش موج میزد.
یه پارچه خشک ورداشتم و همه جاهای خیس و خشک کردم..
عکسایی که مال خودم بود و ورداشتم و بقیه رو پاره کردم ریختم تو کیسه زباله
ماهان و صدا کردم تا وسایلو بیاریم تو
همونطور غرغر زنان از پله ها بالا میومد
+حالا من یه روز خونه موندم تو هی ک....
بقیه حرفشو خورد و دستشو گذاشت رو چهارچوب در اتاق
گردن کشید تو اتاق و دورتادور اتاق چشم چرخوند . بعد دید زدن نگاهی به کیسه زباله انداخت...
ادامــہ دارد...🕊
#ڪپۍممـنوع❌
@istafan🎬
𝐴𝑉𝐼𝑁 𝑀𝐸𝐷𝐼𝐴 | آوین مدیا
#مســـیر_عشـــق_26❤️ بہ قلـم : ریـحــانـہ_قــــاف📝 سه هفته بعد : زل زده بودم به دیوار و به این فک
#مســـیر_عشـــق_27❤️
بہ قلـم : ریـحــانـہ_قــــاف📝
با اعتراض رو کرد به سمتم و گفت
+ دیوونه شدی؟ میگمچرا قبلنا بیگاری میکشیدی ازم.. الان نذاشتی بیام کمک
به طرف کیسه زباله رفت و سرشو کنار زد..
+ برا چی عکسارو پاره کردییییی دیوانهههه
همونطور که به کمد اشاره کردم تا اون طرفشو بلند کنه گفتم
_ دیگه نمیخوام اینا تو اتاقم باشه
کمد و هل داد کنار دیوار و دستشو گذاشت رو پیشونیش
+ منمیگم چیزیت شده میگی نه! حالا پس فردا یه پارتی گرفتیم بیام بگم این داداش ما خل شد رفت
براق شدم تو صورتش و گفتم
_ تو بیجا میکنی پارتی بگیری ، اونام غلط میکنن پاشونو بزارن اینجا😠
جلو رفتم و در کمدو باز کردم که چشمم به جعبه مخمل مشکی و طلایی تو کمد افتاد. یکی از دخترای دانشگاه واسه تولدم خریده بود ، اخرا که بهش گفتم یه دوست معمولی باشیم کلی ادا اطوار در آورد و کولی بازی
نشونه گرفتم و جعبه رو پرت کردم تو کیسه زباله که صدای ماهان بلند شد
+هوی روانی برا چی کادوی سارا رو انداختی آشغالی؟؟
همونطور که قاب عکسی رو از لای لباسا میکشیدم بیرون گفتم
_ به تو مربوطه آیا؟؟
نگاهی به قاب انداخت و با تمسخر گفت
+ لابد میخوای اینو قاب کنی رو دیوار!😏
دستی کشیدم به شیشه قاب عکسی که متین بهم داده بود
_ عشقم بکشه آره میکنم!
+ داداش مارو باش . تحت تاثیری هاااا ، یه چار روز ولت کردیم با این پسره ؛ کم مونده مث خودشون امل شی!
بعدم درو کوبید و رفت بیرون.
نمیدونست دیگه امل شدم رفت! نگاهی به لبخند مهربون تو عکس انداختم .
زیر عکس با خط نستعلیق نوشته بود " شهید مدافع حرم نوید صفری"
چشمامو دوختم به یه جفت چشم که یه عالم حرف برای گفتن داشتن
متین میگفت اینا چشماشون یکاری میکنه آدم نتونه گناه کنه..
تو اتاق متین پر بود از عکس شهدا . اسم تک تکشونو گفته بود ولی من فقط شهید هادی و شهید همت رو یادم مونده بود..
قاب عکس رو تو دید ترین جای ممکن رو دیوار زدم و دست به کمر با لبخند زل زدم به قاب عکس..
ادامــہ دارد...🕊
#ڪپۍممـنوع❌
@istafan🎬
𝐴𝑉𝐼𝑁 𝑀𝐸𝐷𝐼𝐴 | آوین مدیا
#مســـیر_عشـــق_27❤️ بہ قلـم : ریـحــانـہ_قــــاف📝 با اعتراض رو کرد به سمتم و گفت + دیوونه شدی؟ م
حالا ڪه تا ایـنجـاے رمـــان رو خــوندید☺️ ؛
انتقاداتتون ، پیشنهاداتتون و....رو بہ صورت ناشنـاس با ما در میــون بزاریــد😉🌹👇👇
https://harfeto.timefriend.net/16608026098857
پخش زنده کربلا🖤
https://alkafeel.net/live/index.php?live=36&lang=pr
نگاه کردید منم دعا کنید🌿
دعا برای ظهور آقامون حضرت مهدی و سلامتی رهبرمون فراموش نشه🙂
هدایت شده از سیدِ خیرالامور | سیدنا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب شهادت خانم جان رقیه
حیفم اومد نبینید و اشک نریزید
بسم الله…
🔻 @seyyedoona
37.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پدافندی ها روزتون مبارک ❤️❤️❤️
یک روز در پدافند ارتش با حضور داشجویان دانشگاه افسری
روز پدافند هوایی تبریک میگم😘
و تبریک ویژه خدمت رفیق ایستادمون که از بچه های پدافنده ارتشه ❤️❤️❤️
پرچمتون بالاس
#روزتون_مبارک
#پدافند_هوایی
#پلیس_آسمان_های_ایران
@istafan
شور_محمدمهدی حسینخانی.mp3
6.27M
عالم به چادرت دخیله رقیه مولاتی رقیه
مداحی شور طوفانی با صدای محمد مهدی حسین خانی
یکی از مداح های ایستاده ✌️🏻
#محمد_مهدی_حسین_خانی
@istafan
هدایت شده از ✧بـَرایَم از ؏ِشق بِخـوان✧
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا رقیه💔
عمہ بابا آمده...
#پلاڪ
✨✨✨✨✨✨
@eshgss110
✨✨✨✨✨✨
سلام همه سریع بخونن و پخش کنن
ابتکاری شگفت انگیز??
ده بار برای تعجیل درفرج امام زمان صلوات بفرست
???????
ْ اللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
وآن را برای ده نفر پست بکن??
????????????????????
درمدت یکساعت..??
????????????????
میلیونها صلوات ودرود درمیزان حسناتت ثبت خواهدشد??
????????????????
نگو نت ندارم..کاردارم..مشغولم.. ولش کن...!!!??
??این صلواتهای میلیونی روز قیامت توراشفاعت خواهدکرد??
واسه گل روی امام زمانت بفرست♥️
#نشر_دهید
@istafan
𝐴𝑉𝐼𝑁 𝑀𝐸𝐷𝐼𝐴 | آوین مدیا
#مســـیر_عشـــق_27❤️ بہ قلـم : ریـحــانـہ_قــــاف📝 با اعتراض رو کرد به سمتم و گفت + دیوونه شدی؟ م
#مســـیر_عشـــق_28❤️
بہ قلـم : ریـحــانـہ_قــــاف📝
بقیه وسایل رو هم مرتب چیدم تا کار اتاق تموم شد
بعد مستقیم پریدم تو حموم یه دوش گرفتم و لباسامو پوشیدم تا یه سر به دانشگاه بزنم
قرار بود یکی از بچهها جزوه این چند جلسه رو که بهخاطر مامان غیبت داشتم بهم بده
کنار دانشگاه یه بوستان بود که با هم قرار گذاشته بودیم . از دور چشمم به امیرعلی افتاد و به سمتش پا تند کردم
امیرعلی یکی از پسرای مذهبی کلاسمون بود، البته من تازه فهمیده بودم تو کلاسمونه ، بس که ساکت بود و همیشه هم آخر مینشست هیچوقت ندیده بودمش ولی اگرم قبلاً می دیدمش قطعا ازش خوشم نمیاومد اما الان حس خوبی به آدمهای این تیپی داشتم .
نزدیکش رفتم و سلام کردم ، سر یکی از نیمکتهای بوستان نشسته بود و سرش تو گوشیش بود
سرش رو بالا آورد و با دیدن من از جاش بلند شد . خیلی خونگرم و صمیمی احوالپرسی کرد و بعد هم جزوه رو داد .کمی که حرف زدیم فهمیدم متین رو هم میشناسه ، ظاهرا خیلی هم مچن ؛ رفیقای متین هم مثل خودش بودن..
از اینکه کنارشون آزاد بودم حس خوبی داشتم ، اینطوری خیلی راحتتر میتونستم ازشون کمک بگیرم
با دونههای بارون که رو صورتم چکید از امیرعلی خداحافظی کردم و به سمت ماشین راه افتادم
یکم که جلوتر رفتیم مهسارو کنار خیابون دیدم که منتظر ماشین بود . آروم کنار زدم و خم شدم سمت صندلی شاگرد صداش کنم که سر چرخوند و نگاهش بهم افتاد با سر اشاره دادم که سوار بشه ولی قبول نکرد . از ماشین پیاده شدم و به سمتش رفتم
_مهسا خانوم؟چرا سوار نمیشید؟
باتعجب به سمتم برگشت و گفت : +ممنون با تاکسی راحتترم...
(فکر کنم تعجبش بهخاطر ادب رو نکردهم بود🙂)
_یعنی بهعنوان همسایه هم قابلاعتماد نیستم؟؟
بعدم بدون اینکه اجازه بدم حرفی بزنه در ماشینو باز کردم
_ لطفاً بفرمایید..
با تردید نشست تو ماشین و منم نشستم . آینه جلوی ماشین رو تنظیم کردم و نگاهی بهش انداختم . خیره شده بود به بیرون و با دستش لبه چادرش رو که باد به حرکت درش آورده بود ، گرفته بود. روسری تکرنگ فیروزهای که سرش بود رو با یه گیره که سنگهای فیروزهای رنگش با زنجیر به گیره وصل شده بود ، کنار سرش مرتب بسته بود و فقط گردی صورتش معلوم بود.
فکر کنم متین از همه این تغییرات این مدتم براش گفته بود وگرنه تو ماشینم که نمینشست هیچ ، باز از اون نگاههای برزخیش خرجم میکرد..
ادامــہ دارد...🕊
#ڪپۍممـنوع❌
@istafan🎬