eitaa logo
آۅیــــ📚ـــݩآ
1.4هزار دنبال‌کننده
766 عکس
95 ویدیو
3 فایل
🌱اینجا دوستانی جمع شده‌اند که تار و پود دوستی‌شان را خواندن و نوشتن در هم تنیده است... رمان در حال انتشار: ادمین پاسخگو: @fresh_m_z ادمین تبادل: @Zahpoo1 ما را به دوستانتان معرفی کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/3611426957Cb2549f554b
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹️فی‌الواقع این کتاب مجموعه‌ای از کد‌های‌ تاریخی است که مخاطب با خواندن آن کلیت را می‌تواند درک کند و سوالاتی در ذهنش به وجود می‌آید که پاسخشان را تنها می‌تواند در دل تاریخ بیابد. 🌱 این کتاب می‌تواند یکی از بهترین گزینه‌ها برای مطالعه و هدیه دادن باشد. ✍ با ما همراه باشید👇 ┏━🕊━━••••••••••━━━━┓ @AaVINAa ┗━━━━••••••••••━━🌸━┛
این کتاب در ۱۶۷ صفحه نوشته شده و به قدری مخاطب را با خود همراه می‌کند که اگر عدد تندخوانی‌تان روی ۳۰۰ باشد می‌توانید لقمه‌ای که احسان رضایی برایتان گرفته را در یک نشست و نهایت دو نشست نوش جان کنید. با ما همراه باشید👇 ┏━🕊━━••••••••••━━━━┓ @AaVINAa ┗━━━━••••••••••━━🌸━┛
«کنار خیابون ماشین رو نگه داشتم و توی جیب‌هام رو گشتم و هرچی تا اون وقت کار کرده بودم گذاشتم توی دستش؛ حتی پول خُردها رو هم گذاشتم توی دستش. گفتم خیال کن خداوندِ من از توی آسمونش این‌ها رو انداخته پایین. مثل کسی که جن دیده باشد چند لحظه به من نگاه کرد و بعد پول‌ها را قاپید. از ماشین پیاده شد و زل زد تو چشمام. اشک تو چشماش جمع شده بود. قبل‌از این‌که در رو ببنده گفت: «از طرف من رویِ ماهِ خداوند را ببوس!» مصطفی مستور سال ۱۳۷۹ این رمان را نوشته است که توسط نشر چشمه چاپ شد. یونس فردوس؛ دانشجوی دکترای پژوهشگاه علوم اجتماعی است. او موضوع رساله‌ی خود را تحلیل جامعه‌شناسی مرگ دکتر پارسا قرار داده است. پارسا، دکترای تخصصی در رشته فیزیک کوانتوم داشته است.او فردی بسیار منظم و دارای نبوغ بسیار بالایی بوده و معتقد بوده که همه‌ چیز را می‌شود اندازه گرفت؛ ولی وقتی به یک‌باره عاشق مهتاب دانشجوی خودش می‌شود و نمی‌تواند عظمت عشق را با هیچ متر و معیاری اندازه بگیرد به طبقه‌ی هشتم ساختمان روبه‌روی خانه مهتاب می‌رود و خودش را به پایین پرت می‌کند. یونس، قهرمان داستان که در خلال این تحقیق دچار مشکلات بسیاری در زندگی‌ شخصی‌اش شده کمی در مورد خداوند به شک می‌افتد که آیا واقعاً خداوند وجود دارد؟ ✍ هوشنگی با ما همراه باشید👇 ┏━🕊━━••••••••••━━━━┓ @AaVINAa ┗━━━━••••••••••━━🌸━┛
این کتاب، یک کتاب پرفروش بوده، من این را نمی‌دانستم. وقتی کتاب را خواندم، گفتم نویسنده حقش بوده پول خوبی به جیب بزند، اصلا نوش جانش... کم کاری نیست که کسی بتواند بخش کوتاهی از تاریخ را، با زبان طنز بگوید. خیلی خوشم آمد از کتاب... اگر کسی به من می‌گفت یک مبلغی به تو می‌دهم تا این قسمت از تاریخ را بخوانی، قبول نمی‌کردم آخر تاریخ آفریقا به من چه ربطی دارد؟ ولی با خواندن این رمان، علاقه‌مند شدم که تاریخ آفریقا یا حداقلش این قسمت از تاریخش را پیدا کنم و بخوانم. واقعا چنین چیزی اتفاق افتاده؟ آفریقا شش موشک هسته‌ای می‌سازد و آن را داوطلبانه منهدم می‌کند؟! نمی‌خواهم بیشتر از این، حرفی از محتوای کتاب بزنم فقط به شخصیت دوست داشتنی نومبکو توجه کنید که چه طور شما را عاشق دانستن سرنوشتش می‌کند و شما تا آخرین سطر رمان پیش می‌روید. با ما همراه باشید👇 ┏━🕊━━••••••••••━━━━┓ @AaVINAa ┗━━━━••••••••••━━🌸━┛
این کتاب؛ خاطرات ویلیام اچ، مک ریون، ژنرال بازنشسته‌ی نیروی دریایی آمریکا می‌باشد. نویسنده در این کتاب خاطرات آموزش‌های یگان ویژه‌ی نیروی دریایی را که حدود شش ماه تمام طول کشیده است، با حضورش به عنوان فرمانده کل نیروی دریای آمریکا در جنگ افغانستان تلفیق کرده و این کتاب بسیار جالب را نوشته است. در این کتاب آمده‌است؛ «اگر رختخواب را درست مرتب کرده بودید آن‌ هم با گوشه‌های مربعی‌ شکل و ملافه‌هایی کشیده و بدون چروک، بالشتی که درست در مرکز تخت و پتویی که به‌صورت تاشده روی تشک قرار می‌گرفت» این واقعیت را به شما القا می‌کرد که شما با انجام دادن یک وظیفه‌ی کوچک می‌توانید وظایف بزرگتری را با موفقیت به پایان برسانید. نکته‌ای که در این کتاب به آن اشاره شده‌است این است که این کتاب اصلاً به جنسیت پیشینه‌ی قومی یا مذهبی، جهت‌گیری‌های سیاسی یا وضعیت اجتماعی مربوط نمی‌شود. در این دنیا مشکلات ما مشابه هستند و درس‌هایی که برای غلبه بر مشکلات و حرکات به جلو یاد می‌گیریم برای همه‌ی ما به شکلی برابر کاربرد دارند. با ما همراه باشید👇 ┏━🕊━━••••••••••━━━━┓ @AaVINAa ┗━━━━••••••••••━━🌸━┛
کتاب «روح یک پروانه» قهرمان مهربان بوکس توصیف قهرمان داستان است که علی رغم سه بار قهرمانی، حتی دوست نداشت به رقیبش آسیب جدی بزند. امروز ۱۳ خرداد سال‌روز درگذشت محمدعلی کلی بوکسور مسلمان سنگین وزن آمریکایی و برترین مشت‌زن تاریخ بوکس است. همین بهانه‌خوبی بود برای معرفی این کتاب جذاب... کتاب« روح یک پروانه» از زبان خود این شخصیت است یا بهتر است بگوییم از نگاه ایشان، چرا که نظرش را در مورد مهم‌ترین تصمیم‌هایش مانند تغییر مذهب، نرفتن به جنگ ویتنام و... را مطرح می‌کند، همچنین خواننده را با چالشهای فکری و عملی زندگی یک سیاه‌پوست در جامعه‌ی آمریکایی آن زمان، طوری آشنا می‌کند که او را با پوست و گوشت خود درک می‌کند... نگاه صوفیانه و عارفانه‌ی محمد علی به زندگی خیلی شیرین است... با ما همراه باشید👇 ┏━🕊━━••••••••••━━━━┓ @AaVINAa ┗━━━━••••••••••━━🌸━┛
گلستان یازدهم «آفرین براین دو بانو؛ راوی و نویسنده‌ی کتاب»؛ این تقریظی‌ست که رهبری بر کتاب گلستان یازدهم نوشته‌اند. شیرینی زندگی عاشقانه‌ در دل جنگ و بمباران موشکی دزفول باعث شده نام کتاب «گلستان یازدهم» باشد. گلستان یازدهم نام کوچه‌ای است در دزفول که علی چیت‌سازیان؛ فرمانده‌ی اطلاعات و عملیات انصارالحسین همدان و همسرش چند صباحی ساکن آن بودند. نویسنده با قلم توانمندش به خوبی توانسته‌است که احساسات دختر نوزده ساله را که کمتر از دو سال زندگی مشترک را تجربه کرده به مخاطب منتقل کند و اخلاق نیکوی همسفر بهشتی‌اش را به مخاطب معرفی کند. با ما همراه باشید👇 ┏━🕊━━••••••••••━━━━┓ @AaVINAa ┗━━━━••••••••••━━🌸━┛
____📔____ ناگهان میگ‌های عراقی بالای آسمان بهمنشیر ظاهر شدند. اولی بمب انداخت یا شاید راکت شلیک کرد. بعد به سرعت دور شد. صدای انفجار هولناکی از سینه مواج آب، از بغل لنج برخاست. بعد تنوره آب بود و ترکش و گوشت و استخوان. صدای فریاد ترس‌خورده هوا را می‌شکافت. لنج برگشت. خدایا رحم کن! مسافران که بیشترشان زن و بچه بودند ریختند توی آب. در لحظه قیامت مقابل دیدگانمان جان گرفت. قد کشید. هیچ‌کس هیچ‌کاری نمی‌توانست بکند. ما فقط داد می‌کشیدیم و جیغ می‌زدیم. ما این طرف بهمنشیر، آن‌ها آن طرف، خدا را، ائمه را، پیامبر را به یاری می‌طلبیدیم. جریان آب بهمنشیر آنقدر شدید و پرقدرت بود که قهارترین شناگرها هم توان شنا و مقاومت نداشتند. چه برسد به یک مشت زن و بچه و پیرمرد و پیرزن... ایـن چـنـد خـط کـه شـمـا را در خـاک بـهـمـنـشـیـر فـرو نـشـانـد و صـدای انـفـجـاری هـولـنـاک در گـوشـتـان طـنـیـن انـداخـت و تـا اعـمـاق آب بـا زن و بـچـه‌ها فـرو بـرد؛ فـقـط چـنـد سـطـری‌سـت از کـتـاب خـــــســـــرو شـیـــــریـــــن. مـوضـوع عـشـق هـر چـنـد تـکـراری‌سـت امـا خـسـرو بـابـاخـانـی آنـچـنـان خـلاقـانـه بـه آن پـرداخـتـه و صـحـنـه‌هـای عـاشـقـانـه یـک نـوجـوان را بـا طـنـز شـیـریـن و مـلایـمـی مـمـزوج کـرده کـه خـوانـنـده را سـر ذوق مـی‌آورد. ایـن کـتـاب حـکایـت نـوجـوانـی‌سـت بـا فـراز و نـشـیـب‌هـای عـاشـقـانـه کـه از اواخـر سـال‌هـای قـبـل از انـقـلاب تـا سـال‌هـای اول جـنـگ ادامـه دارد. با ما همراه باشید👇🏻 ┏━🕊━━••••••••••━━━━┓ @AaVINAa ┗━━━━••••••••••━━📔━┛
کتاب آه نویسنده: یاسین حجازی با ما همراه باشید👇🏻 ┏━🕊━━••••••••••━━━━┓ @AaVINAa ┗━━━━••••••••••━━📔━┛
کتاب‌ها، آدم‌ها را شبیه خودشان می‌کنند. سال ۱۳۹۷ بود که این کتاب رفت توی لیست کتاب‌هایم. ماجرا، یعنی بیشتر ماجرا را شاید قبلا شنیده‌ایم اما قبول دارید از زمین تا آسمان فرق می‌کند که چه کسی و چطور ماجرایی را تعریف کند؟ سیدمهدی شجاعی اینجا، در این کتاب ماجرا را طور دیگری تعریف کرده. ماجرای آب، مشک، دست... ماجرای ادب و ماجرای عشق را. سال ۹۷، جایی خواندم که خواندن این کتاب را آقا محسن حججی به رفقایش سفارش کرده. همانجا بود که بیش از پیش فهمیدم کتاب‌ها، می‌توانند آدم‌ها را شبیه خودشان کنند؛ خیلی شبیه. با ما همراه باشید👇 ┏━🕊━━••••••••••━━━━┓ @AaVINAa ┗━━━━••••••••••━━🌸━┛
____📔____ ندیده از ترسشان می‌گویند. توی راه، هرکسی را که می‌بیند، گریه‌کنان می‌دود و می‌گوید:«حسینیه آتش گرفته!» بی‌آنکه کسی دیده باشد، همه حدس می‌زنند که دود سیاه از حسینیه بلند شده. انگار جایی مهم‌تر از حسینیه نمی‌شناسند که دلشان برای آن بتپد. قرار است دودی از حیاط حسینیه بالا برود؛ ولی نه حالا، ظهر عاشورا. وقتی که مش‌رجب و چند نفر سیاه‌پوش و گل‌مالی شده، در صلات ظهر ،اول، عمود خیمه را می‌خوابانند و چند تایی اسب را هی می‌کنند وسط خیمه‌ها و زن‌ها و بچه‌ها و شمشیرها به هم می‌خورند. شین‌وشیون بلند می‌شود و صدای چکاچک شمشیرها برق چشم‌ها را می‌زند. خیمه‌ها زیر سم اسب‌ها لگدکوب می‌شوند و بعد... کـتـاب «شـــیـــر نـــشـــو» روایـت عـشـق و دلـدادگـی انـسـان‌هـای مـعـمـولـی بـه حـسـیـن‌بـن‌عـلـی‌‌ست؛ بـه قـلـم مـــجـــیـــد قـــیـــصـــری. داستانی که لـبـریـز اسـت از وقـایـع گـونـاگـون کـه در مـسـیـر تـکـامـل شـخـصـیـت‌هـایش پـیـش مـی‌رود. داسـتـانـی از اهـالـی آبـادی رهـشـا کـه طـبـق آیـیـن هـر سـالـه خـود قـصـد بـرپـایـی تـعـزیـه را دارنـد؛ امـا چـنـد روز قـبـل، بـا آتـش‌ گـرفـتـن نـمـاد بـا اصـالـت روسـتـا در تـعـزیـه، هـمـه چـیـز بـه هـم مـی‌ریـزد. شــیــر نــشــو داسـتـان نـوجـوانـی‌ست که او را از تـرس‌هـایـش جـدا مـی‌کـنـد. نـوجـوانـی کـه دنـیـایـش بـیـن دو زمـان بـزرگ شـدن و بـزرگ نـشـدن گـیـر کـرده اسـت و از زمـان نـبـود پـدرش بـار سـنـگـیـن خـانـواده را بـه دوش مـی‌کـشـد. با ما همراه باشید👇🏻 ┏━🕊━━••••••••••━━━━┓ @AaVINAa ┗━━━━••••••••••━━📔━┛
جای این‌طور کتاب‌ها را به نظرم هیچ چیز نمی‌گیرد. ما آدم‌ها گاهی آن‌قدر گرم دنیای خاکی خودمان هستیم که فراموش می‌کنیم از هر مکان و زمانی، راهی به آسمان هست. قصهٔ آدم‌های بزرگ تاریخ که به خدا رسیدند یک طرف، قصه جوان‌های امروز اما یک طرف دیگر؛ همان‌هایی که در کنار ما توی کوچه و خیابان راه می‌روند؛ همان‌هایی که شر و شور جوانی و تولد و تست کردن غذای فلان رستوران و زدن فلان عطر را دارند؛ همان‌هایی که شاید فکر کنیم شبیه ما هستند؛ همان‌هایی که خیلی با ما فرق دارند. از زندگی آقا محمد حسین و خیلی‌های دیگر شبیه او، یک چیز تکراری دستگیرم می‌شود. چیزی که با هر تکرار، ارزشش برایم بالا و بالاتر می‌رود: اینکه مسیر شهادت، از خدمت به مردم می‌گذرد. دست جناب محمدعلی جعفری درد نکند. کتاب نگارش خوبی داشت. 📚📚📚📚📚 با ما همراه باشید👇 ┏━🕊━━••••••••••━━━━┓ @AaVINAa ┗━━━━••••••••••━━🌸━┛