eitaa logo
درمحضرحضرت دوست
665 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
3.9هزار ویدیو
70 فایل
لینک کانال : @Abbasse_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ثواب نشر کانال هدیه برسلامتی اقامون امام زمان(عج) وشادی روح شهید عباس کردانی ادمین کانال @labike_yasahide
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🍃🌷✨ 🍃🌷✨ 🌷✨ ✨ ✅ ایران پیش زمینه ظهور حضرت مهدی (عج) 💠بشارت عجیب امام (ره ) پیرامون نزدیکی ظهور امام عصر (عج ) 🔴 امام خمینی (ره): از من كسی خواهد آمد كه را بدست صاحب اصلی اش خواهد داد.🔴 🔶 امام خمینی و شهید عراقی : 🔶خدا رحمت كند شهيد عراقی و يكي از شخصيتهای سياسی خوب امروز كه متأسفانه نمی توانم اسم ببرم. ميگويند وقتی امام در ابتداي نهضت اولين اعلاميه سياسي خود را داد (خوب ما در حد فهم خودمان درک ميكرديم), با شهيد عراقی رفتيم خدمت امام ، شهيد عراقی با همان خلوصي كه داشت گفت حاج آقا واقعاً خيلي خوب مي شد اگر اين چيزی كه شما ميگوييد اتفاق بيافتد و وضع مردم خوب می شود. 💠امام با بي اعتنايی فرمود بله وضع مردم هم انشاالله خوب می شود، ولی ما مأمور به انجام چنين كاری . 🌸آقای عراقی هم آدم سمج ، گفت آقا چی گفتيد ؟ 🌸امام فرمود ما براي ديگری آمديم. 🌸آقاي عراقي گفت براي چه مأموريتی آمده ايد؟ ✅امام فرمود براي سه مأموريت : 1⃣ اول: سرنگون كردن حكومت پهلوی 2⃣ دوم: استقرار نظام جمهوری اسلامی 3⃣ سوم :دادن پرچم حكومت اسلامي به دست صاحب اصلی اش 💢 حوادث روزگار و فاصله زماني از حافظه ما برد، رفتيم داخل مبارزات و خيلي ها كشته شدند و انقلاب پيروز شد . شهيد عراقي هم با زبان روزه توسط سيد مهدي هاشمی به شهادت رسيد، ما به يكباره ديديم دو تا از وعده های امام محقق شد . 💢يك وقتي در جمع بعضي از مسئولين نظام از جمله حضرت آيت الله ری شهری گفتم شهيد عراقي و بنده شاهد چنين حرفي از امام بوديم . حالا دو مورد آن اتفاق افتاده ، سومين آن يعني چی ؟ 🔶بحث شد كه با دست ميرسد به دست صاحب اصلي ، يا شخص ديگری ؟ 🔶يكي از همان جمع كه حالا اسم نمی برم و شما می شناسيد و آدم بزرگواری است ، گفت من ميروم و از امام مي پرسم . بعد رفتند و اينقدر از امام اصرار كردند كه آقای عراقی همچنين چيزي از شما شنيده ، آيا درست است ؟ ✅امام فرمودند بله درست است . ✅گفتند دو تا از آنها محقق شده سومي چی ؟ 💠امام گفتند سومی هم خدا انشاءالله مي خواهد و ميشود .( خيلي امام پرهيز داشت) 💠اصرار كردم گفتم شما هستيد كه اين پرچم را به دست صاحبش مي دهيد ؟ يا شخص ديگر ؟ بعد از اصرار من ، 🌀امام فرمودند : نه من نيستم بعد از من كسي خواهد آمد كه پرچم را به دست صاحب اصلي اش 🌺 🌀حالا ما داريم اين مطلب را الان مي شنويم ، ولي اين آقاياني كه بعضي هايشان اين همه مي سوزانند ، آن زمان داغ داغ تنوري اين مطالب را شنيده اند ، دانند . ✅ بشارتهای نزدیکی ظهور ادامه دارد....✅ ✨ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَــــرج✨ @Abbasse_Kardani 🌹التماس دعای فرج🌹
👆👆👆 💞 💞 ⃣3⃣ يادم مى آيد دفعه اوّلى كه ما به سامرّا آمديم، هيچ نداشتيم، او ما را به خانه اش كرد. بلند مى شوم، را در آغوش مى گيرم و از او مى كنم، با مى پرسد: ــ شما چه مى كنيد؟ چرا در اينجا خوابيده ايد؟ چرا به من نيامديد؟ ــ ما به اينجا رسيديم. دروازه بسته بود. چاره اى نداشتيم بايد تا در اينجا مى مانديم. ــ من خيلى دوست داشتم شما را به مى بردم، امّا... ــ خيلى من مى كنم بِشر كه خيلى نواز بود، چرا مى خواهد ما را اينجا كند و برود؟ ما هم هستيم و هم . در اين شهر ديگرى نداريم. چه كنيم؟ حتماً براى او كار پيش آمده است كه اين قدر عجله دارد، خوب است از خودش سؤال كنم: ــ مثل اينكه شما مى خواهيد به برويد؟ ــ آرى. من به مى روم. ــ براى چه؟ ــ امام (ع) به من داده است كه بايد آن را انجام بدهم. ــ آن چيست؟ ــ من ديشب خواب بودم كه صداى درِ به گوشم رسيد. وقتى در را باز كردم ديدم فرستاده اى از طرف امام (ع) است. او به من گفت كه همين الآن مى خواهد تو را ببيند. ..
👆👆👆 💞 💞 ⃣3⃣ اكنون نگاهى به تو مى كنم. تو ديگر خسته نيستى. مى دانم مى خواهى تا همراه بِشر بروى. ما به سوى مى رويم... فاصله سامرّا تا حدود 120 كيلومتر است و ما مى توانيم اين مسافت را با اسب، دو روزه طى كنيم. شب را در ميان راه اتراق كرده و صبح زود حركت مى كنيم. در مسيرِ راه به ما مى گويد: فكر مىكنم اين كه ما به دنبال او هستيم اهل باشد. چطور مگر؟ آخر (ع) نامه اى را به من داد تا به آن بدهم اين نامه به خط رومى نوشته شده است. عجب! تو نگاهى به من مى كنى. ديگر يقين دارى اين كه ما در جستجوى او هستيم همان است. همان بانويى كه دختر قيصر است و... ما بايد قبل از آفتاب به بغداد برسيم و گرنه دروازه هاى شهر بسته خواهد شد. پس به سرعت پيش مى تازيم. موقع غروب آفتاب مى رسيم. چه شهر بزرگى! پايتخت فرهنگى جهان است. در اين شهر، زيادى زندگى مى كنند. دوستان زيادى در اين شهر دارد. به خانه يكى از آنها میرويم. صبح زود از خواب بيدار مى شوم. هنوز خواب است: چقدر مى خوابى، بلند شو! مگر يادت رفته است كه بايد خود را انجام بدهى❓ ...