eitaa logo
درمحضرحضرت دوست
665 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
3.9هزار ویدیو
70 فایل
لینک کانال : @Abbasse_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ثواب نشر کانال هدیه برسلامتی اقامون امام زمان(عج) وشادی روح شهید عباس کردانی ادمین کانال @labike_yasahide
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️امداد الهی و غیبی 🔷یکی دیگر از لوازم و شرایط تحقق ظهور و پیروزی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، وجود کمک‌های الهی و امدادهای غیبی است، چراکه بدون یاری و عنایت ویژۀ پروردگار، پیروزی در چنین میدان بزرگ و وسیعی که دشمنان ایشان با انواع ترفندها و جمع آوری نیروها، سعی در شکست آن حضرت دارند، ممکن نخواهد بود؛ 📌لذا در بسیاری از روایات مهدوی که دربارۀ وقایع ظهور بیان شده، به وجود این امدادهای الهی تصریح شده است. 🔷ابوحمزۀ ثمالی از امام باقر علیه السلام روایت کرده است: 📖هر گاه قائم آل محمد خروج کند، خداوند او را با ملائکه مُسوِّمین، مُردِفین، مُنزِلین و کرّوبین یاری خواهد فرمود. جبرئیل پیش روی او، میکائیل در سمت راست او و اسرافیل در سمت چپ او قرار دارند و رعب و هیبت او به فاصله یک ماه راه، پیشاپیش و پشت سر و از راست و چپ او حرکت می‌کند (یعنی شعاع هیبتش تا بُعد یک ماه راه را زیر پوشش می‌گیرد) و فرشتگان مقرّب در برابر او خواهند بود. 💠و فرمود: ملائکه ای که حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را در روز بدر نصرت کردند، در زمین هستند و هنوز بالا نرفته اند و به آسمان نروند تا این که صاحب این امر (یعنی ولیّ عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف) را نصرت کنند و آن‌ها پنج هزار نفرند. 🔷در احادیث دیگری بیان شده که این امدادها به صورت‌های گوناگونی، 📝نظیر: الهام خداوند به دل‌های مؤمنان، ایجاد رعب و وحشت در دل‌های دشمنان، آرامش دل در اوج مصیبت و سختی و... خواهد بود. همۀ این‌ها باعث شده که از عبارت «منصور به رعب بودن»، به یکی از ویژگی‌های قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف یاد شود، 🍀کما این که امام پنجم شیعیان فرمود: الْقَائِمُ مِنَّا مَنْصُورٌ بِالرُّعْبِ مُؤَیَّدٌ بِالنَّصْرِ تُطْوَی لَهُ الْأَرْضُ وَ تَظْهَرُ لَهُ الْکُنُوزُ؛ 🌻قائم ما منصور به رعب است و مؤید به نصر؛ زمین برای او درنوردیده شود و گنج‌های خود را ظاهر سازد. 🔷البته نزول این امدادها، بی حکمت و بی ضابطه نیست، بلکه بستگی به فراهم شدن شرایطی دارد که مهم ترین آن‌ها قبلاً بیان شد. ‌📚 شرایط_ظهور از دیدگاه قرآن کریم 👤استاد_ملایی (عج)💚 🤲 
4_5861515016162773863.mp3
1.69M
⭕️⚠️ روایتی نگران کننده از آخرالزمان 👤 حاج آقا محرابیان
✍حضرت مهـدی (عج): آنگاه که نشانه های ظهور برایت آشکار شد،سستی نکن و از برادران و دوستانت که به سوی ما می آیند عقب نمان،به سوی جایگاه نور و یقین و چراغهای پر فروغ دین به سرعت حرکت کن تا راه هدایت را بیابی ان شاءالله... 📙 بحارالأنوار ج۵۲ ص ۳۵ 📗 کمال دین ج ۲ ص۴۴۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴🔵 به فکر دیگران باشیم تا مورد توجه امام عصر علیه السلام قرار بگیریم 🍁 شیخ زین العابدین مازندرانى از شاگردان صاحب جواهر و شیخ انصارى ساکن کربلا بوده است در مورد سخاوت و انفاق او نوشته اند: تا مى توانست قرض مى کرد و به محتاجان کمک می کرد . 🍁 روزى بینوائى به در خانه او رفت و از او چیزى خواست. شیخ چون پولى در بساط نداشت، بادیه مسى (کاسۀ بزرگ ) منزل را برداشت و به او داد و گفت: این را ببر و بفروش! 🍁 دو سه روز بعد که اهل منزل متوجه شدند که بادیه(کاسه) نیست فریاد کردند که: بادیه را دزد برده است. صداى آنان در کتابخانه به گوش شیخ رسید؛ فریاد برآورد که: دزد را متهم نکنید، بادیه را من برده ام. 🍁 در یکى از سفرها که شیخ به سامرا مى رود، در آنجا سخت بیمار مى شود. میرزاى شیرازى از او عیادت مى کند و او را دلدارى مى دهد. شیخ مى گوید: من هیچگونه نگرانى از موت ندارم ولیکن نگرانى من از این است که بنا به عقیده ما امامیه وقتى که مى میریم روح ما را به امام عصر علیه السلام عرضه مى کنند. اگر امام سئوال بفرمایند: زین العابدین ما به تو بیش از این اعتبار و آبرو داده بودیم که بتوانى قرض کنى و به فقرا بدهى، چرا نکردى؟ من چه جوابى به آن حضرت مى توانم بدهم؟! 🍁 بی توجهی به نیازمندان، یکی از شاخص هایی است که موجب نارضایتی امام عصر از ما میشود. در این شرایط اقتصادی قطعا افرادی هستند که باید بیشتر به آنها رسیدگی شود.
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 ظهر وقتی هر دو در حال خارج شدن از شرکت بودند ماکان به ارشیا اصرار کرد. -بیا ظهر بریم اونجا. ولی ارشیا رد کرد و گفت: -نه فکر میکنم تا خانواده ات جواب رسمی ندادن اون ورا نیام بهتر باشه. اوه ادای دخترا رو در میاره بیا بریم دیگه. - نه اینجوری ترنج معذب میشه. -اون که هنوز خبر نداره. -کی میگین بهش پس؟ -نمی دونم صبح با من اومد بیرون نمی دونم کجا کار داشت شاید مامان تا حالا بهش گفته باشه. ارشیا لبش را گزید و گفت: -اگه بگه نه چی؟ ماکان خیلی جدی گفت: -خوب بگه. تو که نباید کوتاه بیای باید اینقدر بیای بری تا شاید راضی شه. ارشیا نگاهی به ماکان انداخت و گفت: -تا داداش به این قلداری داره من چه غلطی می تونم بکنم. شانسم که ندارم برادرم خواهر عروسم هست. -دیگه دیگه. اینجا اولویت با آبجی کوچیکه اس. ارشیا خندید ولی هزار فکر و اضطراب راهی خانه شد قرار بود مادرش امروز با سوری خانم صحبت کند. دو روز از تماس مهرناز خانم گذشته و هنوز خبری از طرف خانواده اقبال نبود. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 حال ارشیا از همه خراب تر بود. چند بار خواست از ماکان بپرسد ولی رویش نشد.وقتی ترنج کلاس دوشنبه اش را هم غیبت کرد و نیامد.. دیگر طاقت ارشیا تمام شد و بعد از پایان کلاسش رفت پیش ماکان. شرکت مثل همیشه شلوغ و پر رفت و آمد بود. اول یواشکی به اتاق ترنج سرک کشید نبود. ناامید رفت سمت اتاق ماکان. منشی ورودش را خبر داد و او هم با شانه هایی آویزان وارد اتاق ماکان شد. ماکان با دیدن حال خراب او دلش سوخت. ارشیا روی مبل نشست و گفت: -این خواهرت می خواد منو بکشه نه؟ ماکان درحالی که با خودکارش بازی می کرد چیزی نگفت. ارشیا دوباره رو به ماکان کرد و گفت: -چیه تو هم لال مونی گرفتی؟ همون اول می زدی گردنمو می شکستی بهتراز این بلاتکلیفی بود. ماکان نگاهش را از روی میز گرفت و به چهره به هم ریخته ارشیا نگاه کرد: -زورش که نمی تونیم بکنیم. ارشیا که سرش را میان دستانش گرفته بود وحشت زده به ماکان نگاه کرد: -گفته نه؟ 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 ماکان آه پر صدایی کشید و گفت: -هیچی نمی گه نه ها می گه نه نه. ارشیا نفس راحتی کشید و گفت: -تا رد نکنه هنوز امید هست. بعد دوباره به ماکان نگاه کرد و گفت: -الان بهتر نیست با خودش صحبت کنم؟ -فکر نکنم راه خوبی باشه. ارشیا چنگی توی موهایش زد و گفت: -پس من چه غلطی بکنم. ماکان یه فکری به حال من بکن. به خدا پا در هوا بودن خیلی سخته. -چکار کنم؟ زورش کنم موافقت کنه. ارشیا با حرص بلند شد. -نمی دونم. د بدون هیچ حرف دیگری از اتاق ماکان خارج شد. ماکان بلند شد و صدایش زد -ارشیا. ارشیا برگشت و غم زده نگاهش کرد. -بیا اینجا. ارشیا برگشت به اتاق ماکان. در را بست و رو به روی هم نشستند. -یه راه هست. ارشیا امیدوارنه نگاهش کرد. الان اگر ماکان می گفت باید تا سر قله قاف هم بروی می رفت. -اگه می خوای باهاش صحبت کنی باید بیای. ولی خوب جواب ترنج چی باشه معلوم نیست. -به مامان اینا چی بگم؟ -اونشو دیگه من نمی دونم. من می تونم با مامان اینا صحبت کنم بگم اجازه بدن یه جلسه بیای خودت با ترنج صحبت کنی ببینی حرف حسابش چیه. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای دعای فرج☝️🏻 🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊 اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ @Abbasse_Kardani
شبتون مهدوی دعای فرج🙏
سـلام_آقـا_جان♥️✋🏻 ایــاڪ نـعبـد و ایــاڪ نـستـعـین یـعنـے سـلـآم مـسجـد مـولآے آخـریـن اےجـمڪران‌بـگوڪجـاست‌آخـریـن‌امــید ایـن الشـموس الطـالعه ایـن مــه جـبـین:) ‌‌‌ 🌹🍃🌹🍃
سفارش حضرت آقا به خواندن هر روز این دعا @Abbasse_Kardani
🔵 توسل مجرب به امام عصر (عج) 🔴 در هنگام شدائد و سختيها با سر برهنه رو به قبله مي ايستي و 570 مرتبه مي گويي : 🌺 يا حُجَّةُ الْقائِمُ تأثير اين عمل مجرّب است. 📚 صحیفه مهدیه ص ۴۵۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹برای امام زمانم چه کنم؟🌹 از عج خجالت نمیکشی؟ بعد از نماز دعای فرج فراموش نشه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️کلیپ 📲؛ استوری 👤 استاد رائفی_پور 🔺 بچه‌هاتون رو نذر شهادت در راه امام‌زمان کنید... 🤱تربیت_مهدوی 
⭕️آیا امام زمان به تمام نقاط جهان سر می‌زنند؟ ✍امام ‌زمان،از آن جهت که مظهر علم غیب خداوند است،از همه ‌جا و همه چیز اطلاع دارد؛ 🔰به ‌عبارت ‌دیگر امام ‌زمان هر گاه بخواهد همه چیز نزد او حاضر است و به تمام موضوعات خارجی اطلاع داشته و از آنها آگاهی دارد.[۱] 💠از طرفی دیگر،گاهی حضرت،مطابق مصالح خاص و یا عام،از طرف خداوند متعال مأمور به ملاقات،دست‌گیری و رفع گرفتاری‌ها می‌شوند؛ ⚠️گاهی احساس می‌کنند که باید فلان مکان و نزد فلان شخص رفته و گرفتاری او را برطرف سازند؛گاهی در فلان سرزمین حاضر شده تا از اهالی آن دفع بلا گردد و یا شخصی توجیه شده و هدایت شود. 📌از این‌ رو حضرت هر مکان و زمانی را که مصلحت ببینند خود را در آنجا حاضر می‌کنند. 📚۱. کافی، ج۱، ص۲۶۲.. 
4_5987919962428148112.mp3
2.25M
⭕️ حجت‌الاسلام بندانی_نیشابوری 💚 در زمان غیبت امام زمان علیه السلام چه کاری باید انجام داد؟... 🤲
💚 عشق دیدار امام زمان 👤 استاد علی صفایی حائری: 🌸 مى‌گوييم مى‌خواهيم امام را ببينيم و اين يك عشق است، ولى باز نشده و شكل نگرفته. 🌺 عاشق مى‌خواهد راحت معشوق را فراهم كند، نه راحت خودش را، چون راحت خودش، همان راحت محدود و مانده و فانى است. 🌸 پس بايد تو كارهايى كه به عهدۀ امام است، عهده‌دار باشى. مالك، على را نمى‌گرفت كه بايست تا اندامت را ببينيم، كه مى‌رفت تا رنج على را كم كند و سنگينى على را بردارد، حتى اگر فرسنگ‌ها از او دور شود و سال‌ها او را نبيند، كه آن‌ها در جدايى‌شان باهمند و جمعند، ولى ديگران در جمعشان هم از على جدايند. عشقى كه شكل بگيرد، حركت مى‌شود. شورِ ديدنى كه شكل بگيرد، كوشيدن مى‌شود. شايد امروز اگر بشنوى كه امام در صد كيلومترى است آرام نگيرى و بدوى، ولى هنگامى كه پخته شدى اگر هم بدانى امام در بيست مترى تو است جرأت رفتن ندارى، كه مبادا وجود تو، حضور تو، نگاه تو، حركت دست و پاى تو، بى حساب باشد و رنج امام. 🌹 اين‌جاست كه عشقت چندين برابر شده، ولى راه افتاده و شكل گرفته و مصرف شده و دست و پا و فكر و خيال و زبان و كلام تو را كنترل كرده است و به تو ظرفيت داده، كه بار بكشى، نه اين‌كه خودت بار باشى. تو براى آن‌هايى، نه بر آن‌ها. كه گفته‌اند: «كونوا لنا زينا و لا تكونوا علينا شينا ١» ؛ زينتى براى ما باشيد، نه ننگى بر ما. 📚 (ويرايش جديد)‌، ص87
《🖤》 ﷽ 《🖤》 💚 غریبی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف درکلام آیت الله بهجت ▪️👈🏻▪️آیت الله بهجت(ره) می‌فرمود: وقتى تأمّل مى کنیم مى بینیم همه قضایاى امام حسین(علیه السلام) در یک روز واقع شد و وقتى مردم کوفه و بصره از قضیّه ى قتل آن حضرت(علیه السلام) مطّلع شدند، ناراحت شدند و از ابتلاى آن حضرت و شهادت اسارت اهل بیت(علیه السلام)، خدا مى داند که اهل ایمان چه قدر ناراحت بودند، به حدّى که گویا باورشان نمى شد. 🌺 در طول این مدّت دل اهل ایمان خون بود. امّا ما بیش از هزار سال است که گرفتاریم و حضرت حجّت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) گرفتار است و دشمن ها نمى گذارند بیاید و او را حبس کرده اند. آیا حبسى از این بالاتر که نتواند خود را در هیچ آبادى نشان دهد و خود را معرّفى کند! 🌸 در این ،ما فوقِ هزار، سال که آن حضرت در زندان است، خدا مى داند که قلوب اهل ایمان چه قدر خون است. آیا شایسته است که حضرت غائب(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در مصایب و گرفتارى شبیه قضیّه ى حسین بن على(علیه السلام) به این مدّت طولانى گرفتار باشد و ما برقصیم و شادى کنیم؟! "" 🌼 تا کی باید بار🧳گناهان و اشتباهات خود را متوجه دیگران و دیگر چیزها بکنیم؟ تا کی بایستی این همه مصیبت را به خاطر بی توجهی و فراموش کردن امام زمانمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) تحمل کنیم؟ تا کی می خواهیم خود را گول بزنیم و بیدار نشویم؟ پس کی بناست علت اصلی آن را متوجه شویم؟ 💜 پیشوای پنجم شیعیان، امام باقر(علیه السلام) می فرماید: هرگاه خداوند بخواهد بر مردم غضب کند (آن هم به خاطر اعمال ناشایست مردم) ما اهل بیت را از مجاورت با آن ها دور می کند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیدار یا فرج؟ دوست‌داری امام زمان را در چه حالتی ببینی؟ ملاقات خصوصی؟ یا ... ♥️ 👌
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 .ارشیا کلافه چنگی توی موهایش زد و به ماکان نگاه کرد: -آره راه دیگه ای نیست یا رومی روم یا زنگی زنگ نه؟ ماکان لبخند نیم بندی زد و سر تکان داد. ارشیا بلند شد و گفت: -فقط تو رو خدا زودتر خبر بده. عروسی اتنا پنج شنبه هفته آینده اس مامان اینا کلی کار دارن. اصلا منو یادشون رفته. و در حالی که از اتاق خارج میشد گفت: -اصلا همه منو یادشون رفته. ماکان هم ناراحت از وضعیت ارشیا رفت سمت تلفن و شماره خانه را گرفت. مادرش گوشی را برداشت. -سلام مامان. -سلام عزیزم چی شده؟ - مامان ارشیا اینجا بود. -خوب؟ -نمی خواین جوابشو بدین. -تو که خودت دیدی ترنج هیچی نمی گه. -شاید سکوت علات رضایت باشه. -نمی دونم. -مامان بذارین یه جلسه بیان. ارشیا گناه داره. -من و بابات که حرفی نداریم. -می دونم بذارین بیاد با خودش صحبت کنه. اینجوری ممکنه فکر کنه ما مخالفیم. -نه مامان جان ما که همون شب گفتیم حرفی نداریم. -ما میدونم اون بدبخت که نمی دونه. -باشه من خودم به مهرناز خبر میدم. -باشه 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻