eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
460 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
193 ویدیو
32 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم سکینة‌الحسین تابیده است از دو نظر بر تو آفتاب هم دختر حسینی و هم دختر رباب هرچند "آمنه"ست و "امینه"، ولی حسین نام تو را سکینه‌ی خود کرده انتخاب درباره‌ی مقام بلند تو گفته‌اند؛ ممسوس در خداست شبیه ابوتراب در هر دوعالم از سر ارج و بها تو را شد "فخرة‌النسا" لقب از "سیدالشباب" از آن زمان که راویه‌ی "شیعتی" شدی دیگر برای شیعه گوارا نبوده آب در کربلا و کوفه و شام و مدینه هم شد قوت غالب تو فقط غصه و عذاب درد تو را شنیده‌ام از سهل‌ساعدی داغ تو را گرفته‌ام از مجلس شراب آتش گرفت سینه‌ی دشمن برای تو حتی دل یزید شد از داغ تو کباب "بس کن که ناله‌ات جگرم را کباب کرد!" این حرف را شنیده‌ای از فاطمه به‌خواب رویش سیاه باد و دودستش بریده باد هرکس که دست‌های تو را بسته با طناب هرچند گریه پلک تو را زخم کرده است هرچند راس رفته به نی برده از تو تاب یک رکعت از نوافلت اما قضا نشد گیرم هزاربار رسیدی به اضطراب با ما بگو که زینب مضطر چکار کرد؟ وقتی که سم اسب گرفت از گلش گلاب... ای روضه‌خوان واقعه‌ی کربلا، بگو؛ با اشک خود چگونه به‌پا کردی انقلاب سرهای غیرتی سر نی سنگ خورده‌اند تا دشمن از شما نتواند برد حجاب ای بشکند دهان قلم‌های روزگار وقتی کم است نام تو در این همه کتاب شأن تو باشکوه‌تر از حرف‌های ماست هرکس دروغ بسته به تو خانه‌اش خراب! باشد دعای خیر تو تعجیل در فرج زیرا دعای خسته‌دلان هست مستجاب. 📝گروه ادبی یاقوت سرخ 🔰 @Yaqoote_sorkh 🔰 @Mojtaba_khorsandi 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
👌🏻 یکی از اشعار خوبی که در مورد حضرت (س) خواندم رو از دوست خوبم جناب تقدیم می کنم تابیده است از دو نظر بر تو آفتاب هم دختر حسینی و هم دختر رباب هرچند "آمنه"ست و "امینه"، ولی حسین نام تو را سکینه‌ی خود کرده انتخاب درباره‌ی مقام بلند تو گفته‌اند؛ ممسوس در خداست شبیه ابوتراب در هر دوعالم از سر ارج و بها تو را شد "فخرة‌النسا" لقب از "سیدالشباب" از آن زمان که راویه‌ی "شیعتی" شدی دیگر برای شیعه گوارا نبوده آب در کربلا و کوفه و شام و مدینه هم شد قوت غالب تو فقط غصه و عذاب درد تو را شنیده‌ام از سهل‌ساعدی داغ تو را گرفته‌ام از مجلس شراب آتش گرفت سینه‌ی دشمن برای تو حتی دل یزید شد از داغ تو کباب "بس کن که ناله‌ات جگرم را کباب کرد!" این حرف را شنیده‌ای از فاطمه به‌خواب رویش سیاه باد و دودستش بریده باد هرکس که دست‌های تو را بسته با طناب هرچند گریه پلک تو را زخم کرده است هرچند راس رفته به نی برده از تو تاب یک رکعت از نوافلت اما قضا نشد گیرم هزاربار رسیدی به اضطراب با ما بگو که زینب مضطر چکار کرد؟ وقتی که سم اسب گرفت از گلش گلاب... ای روضه‌خوان واقعه‌ی کربلا، بگو؛ با اشک خود چگونه به‌پا کردی انقلاب سرهای غیرتی سر نی سنگ خورده‌اند تا دشمن از شما نتواند برد حجاب ای بشکند دهان قلم‌های روزگار وقتی کم است نام تو در این همه کتاب شأن تو باشکوه‌تر از حرف‌های ماست هرکس دروغ بسته به تو خانه‌اش خراب! باشد دعای خیر تو تعجیل در فرج آری؛ دعای خسته‌دلان هست مستجاب. @Mojtaba_khorsandi 🆔 @Abedi_Aaeini
هدایت شده از فوت‌بال‌یون
الحق که تو از نسل شجاعی هستی الگوی وقار اجتماعی هستی در زمره‌ی شاعران عاشورایی تو صاحب بهترین هستی 🔻با احترام دعوتید به کانال اشعارم؛ @Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از فوت‌بال‌یون
بسم الله الرحمن الرحیم دل‌وروح ما، سر و جان ما، «لِتُرابِ مَقْدَمِكَ الفِدا» «عَظُمَ الْبَلاء، بَرِحَ الْخَفَا»، «فرج» است راه نجات ما همه ناتوان، همه روسیاه، همه در کشاکش راه‌وچاه همه تا کمر به گِل گناه، خِجِلیم، «وَانْکشَفَ الْغِطَا» نه رسیده شام غمی به‌سر، نه رسیده از سحری خبر نه کسی به‌فکر کسی‌دگر، تو بیا که «وَانْقَطَعَ الرَّجا» نه کسی هوایی فیض رب، نه به‌فکر واجب‌ومستحب «ظَهَرَ الفَسادُ بِما کسَب»، تو بیا که تازه شود هوا غم شام و کوفه و کربلا، شده داغ جان تو سال‌ها که هرآن صباح و هرآن مساء، «بَدَلَ‌الدُّموعِکَ بِالدِّما» گله‌وشکایت خویشتن، به‌کجا برد دل تنگ من؟ تو بیا سری به‌دلم بزن، که تو «مُستَعانی‌ومُشتَکىٰ» تو بیا که سر بزند بهار، به‌خزان دائم روزگار به‌جهان ما برکت بیار، که «بِیُمْنِکَ رُزِقَ‌الْوَرىٰ» تو بیا که عهدِ وفا شود، دل خلق جای خدا شود که زمان صلح‌وصفا شود، «بِجَمالِکَ کَشَفَ الدُّجىٰ» تو بیا و چاره‌ی نو بساز، که به‌ما شود در صبح باز شب عاشقان تو بس دراز، «وَ بِنورِ وَجهِكَ مُنتَهىٰ» 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @Yaqoote_sorkh @Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از فوت‌بال‌یون
ماه طلوع چندخورشید است این ماه از ابتدا تا انتها «عید» است این ماه... @Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از فوت‌بال‌یون
بسم الله الرحمن الرحیم زنی فراتر از ادراک و برتر از اوهام که جلوه کرده در او شأن زن به معنی تام زنی چنان که خدا هم به او رسانده سلام که بوده است مسلمان جلوتر از اسلام کسی به درک مقامش نمی‌رسد هرگز به درک معنی نامش نمی‌رسد هرگز «فَأيَنَ مِثلُ خَدیجَه؟» نبود در عالم خدیجه کیست؟ بپرس از پیمبر خاتم گدای سفره‌ی اکرام اوست صد حاتم از او اگرچه نوشتند عالم و آدم ولی مدارج شأنش هنوز ناپیداست همین مقام بس او را که؛ «مادر زهراست» امینه بوده اگر همسر امین شده است تمام ثروت او خرج راه دین شده است که جزء چار زن برتر زمین شده است به امر حضرت حق ام‌مومنین شده است تمام ثروت اسلام در خزانه‌ی اوست چرا که عرش خداوند فرش خانه‌ی اوست کسی که در عرب و در عجم مثال نداشت فضائلش همه رو بود، پس سوال نداشت که درک نور نیازی به قیل و قال نداشت «خدیجه بیشتر از بیست‌و‌هشت سال نداشت»* به‌جهل‌وکینه از او خط‌به‌خط غلط گفتند «صحیح‌های دروغین!» فقط غلط گفتند کنار نام رسول خدا و شیر خدا نوشته است خدا نام نامی او را چنان که بین رجزهای ظهر عاشورا حسین‌ گفت؛ «أناابْنُ خَدیجَةَ الغَرّاء» چرا که قبل همه بوده از غدیر آگاه و گفته: «أَشْهَدُ أَنَّ عَلی وَلیُ الله...» چه بانویی که چنان ترس از خدا دارد که از رسول خدا خواهش دعا دارد و برخلاف بقیه چنان حیا دارد که از گرفتن حتی عبا، إبا دارد! ولی به خواسته‌ی خود رسید آخر سر شفیع مادر خود شد شفیعه‌ی محشر رسید روح‌الامین در دقایق آخر گرفته بود ولی پنج‌تا کفن در بر یکی برای خدیجه، یکی به پیغمبر... به گریه گفت: قرار است این سه‌تای دگر برای فاطمه و حیدر و حسن باشد ولی حسین قرار است بی‌کفن باشد... * مصرعی از برادر شاعرم از مهرداد مهرابی 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @Yaqoote_sorkh @Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از فوت‌بال‌یون
بسم الله الرحمن الرحیم عزادار است تا فردای محشر مسجد کوفه که مولا را نخواهد دید دیگر مسجد کوفه تمام مردم این شهر دل‌تنگ علی هستند ولی دل‌تنگ او چندین برابر مسجد کوفه دوباره بُغض می‌گیرد سر راه گلویش را دم تکرار هر «الله اکبر» مسجد کوفه به یاد دردد‌ل‌های علی با چاه نخلستان به زانوی غریبی می‌برد سر مسجد کوفه دلش خون است از خون به‌ناحق‌ریخته برخاک چنان سجّاده و محراب و منبر، مسجد کوفه به‌غیر از آن شب آخر که مشتاق پریدن بود علی را دیده کِی با حال مضطر مسجد کوفه؟ علی در گوش او می‌گفت رازی را دم رفتن که روزی می‌شود دامان یک‌سر مسجد کوفه که روزی خطبه خواهد خواند با صوت علی یک‌زن سکوتی محض خواهد شد سراسر مسجد کوفه جواب قطره‌ای از خون اصغر هم نخواهد بود اگر در اشک حسرت شد شناور مسجد کوفه ولی می‌آید از نسل علی عین علی مردی که می‌بیند علی را بار دیگر مسجد کوفه به گوش جان می‌آید نغمه‌ی «مَولایَ یا مَولای» دوباره می‌شود روزی معطر مسجد کوفه دلم تنگ است، می‌خواهم کمی خلوت کنم پای؛ 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @Yaqoote_sorkh @Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از فوت‌بال‌یون
شعرخوانی آقامجتبی خرسندی.mp3
زمان: حجم: 1.55M
﷽ از غزلی جدید در دنیا قیاس کرد تو را با معاویه درد است این‌که‌گفت؛ علی یا معاویه؟ شکرخدا که پای علی مانده‌ایم ما در این جهانِ پستِ سراپا معاویه حق با علی‌ست بی‌بروبرگرد تا ابد حتی اگر تمام جهان با معاویه... شعرخوانی در مجلس 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @Yaqoote_sorkh @Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از فوت‌بال‌یون
بسم الله الرحمن الرحیم مرثیه به‌مناسبت ۸شوال سالروز نه ضریحی، نه رواقی و نه سقاخانه‌ای چشم‌ها چیزی نمی‌بینند جز ویرانه‌ای زائری اینجا نخواهد دید صحن و گنبدی کفتری اینجا نخواهد خورد آب‌ودانه‌ای سنگ اگر باشد در اینجا آب خواهد شد دلش کوه خواهد بود اگر اینجا نلرزد شانه‌ای روضه ممنوع است، حتی بی‌صدا و زیر لب! پاسخش چوب است وقتی که بجنبد چانه‌ای روز و شب گرم طواف قبله‌های خاکی‌اند با دوچشم کاسه‌ی خون دسته‌ی پروانه‌ای «بشکند دستی که ویران کرد این گلخانه را» عاقبت آباد می‌بینیم این ویرانه را دردهای ما درِ این خانه درمان می‌شود چون‌که درد شمع با پروانه درمان می‌شود ننگ بر آن دل که این‌جا آمد اما درد او زیر بار منّت بیگانه درمان می‌شود تا نفس دارم در این خانه خواهم بود و بس چون کبوتر در میان لانه درمان می‌شود سر به خاک ای‌کاش بگذارم برای گریه‌ام حال هر آشفته‌ای با شانه درمان می‌شود تازه فهمیدم که در ویران‌نشینی حکمتی‌ست ساکن ویرانه در ویرانه درمان می‌شود ظاهرا ویرانه، اما «خانه‌ی امید» ماست روز آبادانی این صحن خاکی عید ماست چارگل از فاطمه در این چمن خوابیده‌اند از غریبان‌اند، گرچه در وطن خوابیده‌اند چار رکن عالم ایجاد، بی‌شمع‌وچراغ سال‌های‌سال در این انجمن خوابیده‌اند هر یکی مسموم زهر بی‌وفایی‌ها شدند با دلی آکنده از رنج و محن خوابیده‌اند در هیاهوی سکوت قدرنشناسان شهر جمعی از پروردگاران سخن خوابیده‌اند «خوش هوای دلکشی دارد گلستان بقیع ساکنانش جمله با یک پیرهن خوابیده‌اند» غم به دل‌ها می‌رسد چندین برابر در بقیع روضه دارد حضرت زهرای اطهر در بقیع سرّالاسرار خدا اینجاست، پس در بسته است راه در دنیای او چندین برابر بسته است فاطمه در عرش مهمان خداوند است و بس در مقام قُرب او جبریل هم پربسته است هرکسی را نیست اذن گریه بر ناموس حق روضه‌های او خصوصی شد، اگر در بسته است جز پریشانی ندارد حاصلی بی‌مادری چون تمام نظم هر خانه به مادر بسته است از همان روزی که زهرای علی سردرد داشت روضه‌های فاطمیه غالباً سربسته است... یک‌نفر هر روز می‌آید زیارت می‌کند آن‌که روزی این حرم‌ها را مرمت می‌کند ماه پنهانی و از مهر تو هرجا روشن است هم‌زمین، هم‌آسمان، هم‌عرش‌اعلی روشن است با امید انعکاس جلوه‌ای از نور تو چشم هر آیینه از فیض تماشا روشن است از همه دل‌سردم، اما در دلم با یاد تو شعله‌ای دارم که تا روز مبادا روشن است « مدعی گوید که با یک‌گُل نمی‌آید بهار؟ » این‌معما پاسخش سخت‌است، اما روشن است یک‌نفر می‌آید و دنیا گلستان می‌شود هرچقدر امروز تاریک است، فردا روشن است عاقبت یک‌روز این غم‌خانه احیا می‌شود صاحب ایوان‌طلاها و حرم‌ها می‌شود 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @Yaqoote_sorkh @Mojtaba_khorsandi
١ 🥀چهارده بیت حسینی 🥀 قبول خاطر خون خدا شدن شرط است نه هر که مرثیه‌ای ساخت محتشم گردد ____________🥀 مدّعی خواست که نام تو فنا سازد، لیک بی‌خبر بود که فرجامِ فنای تو، بقاست ✍شادروان سید علیرضا ______________🥀 دو بازوی تو قلم شد که حق نوشت افزار برای دفتر یوم الحساب می خواهد ______________🥀 تا کند آینه در آینه تکثیر حسین داشت هفتادو دو گلواژه ی تکبیر حسین ______________🥀 ستون خیمۀ کرب و بلا، در باد و در طوفان نمی‌افتد یقین،تا تکیه‌گاه آن اباالفضل است ___________🥀 وحدتش را گریه کردم! کثرتش را بیشتر! کربلا پُر بود از عباس...آن خیرِ کثیر ___________🥀 هرکه شدآیینه دارِ دست سقای حسین برگ عیش آخرت از دست پیغمبر گرفت ✍دکتر سید محمد ___________🥀 با تمام دردهایم می نویسم یا حسین باورم این است او نشنیده درمان می کند __________🥀 برترین تفسیر قرآن را به خون خود نوشت با گلویی از عطش، در کارزار نیزه ها ___________🥀 گوهر اشک عزای تو به هر کس ندهند اهرمن را شرف داشتن خاتم نیست ___________🥀 نزدیک‌‌ترین راه به الله، حسین است نزدیک‌‌ترین راه به ارباب، رقیه ست ___________🥀 پر می‌کشم به شور تو با شعر پرچمت: «باز این چه شورش است که در خلق عالَم است؟» ___________🥀 یا رقیه(س) با سر برای دیدن یک غنچه آمدی؟! دارم گلاب می شوم از شرم روی تو ____________🥀 من نه مَداحم و نه مرثیه‌سازم – امّا سرفراز آنکه به توفانِ شما،خم شده است ____________🥀 🔰 @adabkhane 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15 ___________🥀
👌🏻 یکی از اشعار خوبی که در مورد حضرت (س) خواندم رو از دوست خوبم جناب تقدیم می کنم تابیده است از دو نظر بر تو آفتاب هم دختر حسینی و هم دختر رباب هرچند "آمنه"ست و "امینه"، ولی حسین نام تو را سکینه‌ی خود کرده انتخاب درباره‌ی مقام بلند تو گفته‌اند؛ ممسوس در خداست شبیه ابوتراب در هر دوعالم از سر ارج و بها تو را شد "فخرة‌النسا" لقب از "سیدالشباب" از آن زمان که راویه‌ی "شیعتی" شدی دیگر برای شیعه گوارا نبوده آب در کربلا و کوفه و شام و مدینه هم شد قوت غالب تو فقط غصه و عذاب درد تو را شنیده‌ام از سهل‌ساعدی داغ تو را گرفته‌ام از مجلس شراب آتش گرفت سینه‌ی دشمن برای تو حتی دل یزید شد از داغ تو کباب "بس کن که ناله‌ات جگرم را کباب کرد!" این حرف را شنیده‌ای از فاطمه به‌خواب رویش سیاه باد و دودستش بریده باد هرکس که دست‌های تو را بسته با طناب هرچند گریه پلک تو را زخم کرده است هرچند راس رفته به نی برده از تو تاب یک رکعت از نوافلت اما قضا نشد گیرم هزاربار رسیدی به اضطراب با ما بگو که زینب مضطر چکار کرد؟ وقتی که سم اسب گرفت از گلش گلاب... ای روضه‌خوان واقعه‌ی کربلا، بگو؛ با اشک خود چگونه به‌پا کردی انقلاب سرهای غیرتی سر نی سنگ خورده‌اند تا دشمن از شما نتواند برد حجاب ای بشکند دهان قلم‌های روزگار وقتی کم است نام تو در این همه کتاب شأن تو باشکوه‌تر از حرف‌های ماست هرکس دروغ بسته به تو خانه‌اش خراب! باشد دعای خیر تو تعجیل در فرج آری؛ دعای خسته‌دلان هست مستجاب. @Mojtaba_khorsandi 🆔 @Abedi_Aaeini