🤦🏻 برای #جاماندگان_اربعین
🤲🏻😭 به پیشگاه #حضرت_حُر
که #پرچم_تؤبه را بلند کرد
منِ خود
............
هر که شد سربازِ نفسش، بی گمان سربار گردد
هرکه رفته بر سرِ دار، آن زمان سردار گردد
حاجی آن باشد که گِرد حق بگردد! حق، امام است
نه کسی که دور کعبه روز و شب، هر بار گردد
دل اگر آماده باشد روح اگر آزاده باشد
با تلنگر می تواند آدمی بیدار گردد
حر به ما آموخت آری، از منِ خود باش عاری
هرکه شیطان را نبیند، لایق دیدار گردد
خطبه ی خورشید تابید و شبِ حُر را سحر کرد
تا که مشمول نگاهِ حضرت ستّار گردد
خسته ام از خود، در آغوشم بکش، ای هستی من
پیش از آنکه بند پوتینم طنابِ دار گردد
تا به خود آمد خودش را دید در آغوش مولا
تؤبه یعنی سرورِ اشرار هم ابرار گردد
سینه ای که لمس کرده سینه اربابِ خود را
آسمان در آسمان گنجینه ی اسرار گردد
هرکه شد آیینه دارِ جلوه ی تامِ امامش
در نگاهش، جایگاه و پست، بی مقدار گردد
آنکه از #کرب_و_بلا جا مانده باید #حُر شود #حُر
تا پس از چندی #سلیمان گردد و #مختار گردد ۱
#محمد_عابدی
قم المقدسه
.............................................
۱. سلیمان بن صُرَد بن الجون خُزاعی (درگذشته ۶۵ قمری) ملقّب به «ابومطرف» بزرگ طایفه «بنی خُزاعه» در کوفه بود. بعضی او را صحابی و بعضی از بزرگان تابعان دانستهاند. او از اصحاب علی (ع)، حسن بن علی (ع) و حسین بن علی (ع) بود و از چهرههای برجسته و سران شیعه در کوفه و رهبر نهضت توابین در خونخواهی حسین بود. ابن صرد زمان پیامبر اسلام را درک کرده و در صحاح اهل سنت احادیثی بدون واسطه از پیامبر اسلام نقل کردهاست.
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🤦🏻✋🏻 برای جناب #حر_بن_یزید_ریاحی که بهتر است او را بخوانیم
👌🏻 #حر_بن_حسین_ریاحی
#سردار
............
خوب می دانم که بد کردم، خطاکارم حسین
بر تو دل نسپارم آخر بر که بسپارم حسین!؟
از خودم، از زندگی، از این هیاهو خسته ام
آمدم تا سر به زانوی تو بگذارم حسین
من به قدر کافی از بالا زمین افتاده ام
پیش چشم دیگران، دیگر نکن خوارم حسین!
یک زمان #سردار بودم...! حال، #سرباز توام
گرچه #سربار توام گفتی که #سردارم حسین
دیگران سنگند و تو آیینه ای بی خط و خش
در تو دیدم نور را، لبریز دیدارم حسین
روزی ام شد آنچه بخشیدی به امثالِ #زُهیر
چشم هایت کارِ خود را کرد، دلدارم حسین!
#حُر نبود آزاد تا امروز و حال، آزاد شد
خوش به حالم که به چشمانت گرفتارم حسین
#تؤبه کردم از تمامِ خویش و درگیرم هنوز
از هرآنچه بوده ام قبل از تو بیزارم حسین
ناسزا گفتند سربازانِ دیروزم به من
می دهد رفتارشان هربار آزارم حسین
داده ای راهم درون خیمه ات، حاشا اگر
لحظه ای از خیمه گاهت چشم بردارم حسین!
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#روز_جمعه_روز_تؤبه
همین غزل رو میشه با این گوشواره برای سینه زنی و زنجیرزنی خوند👇🏻
«حُرّ آزادم حسین، با تو آبادم حسین
خوش به حالم که در این، جاده افتادم حسین»
«یا حسین و یاحسین، یا حسین و یا حسین»
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
امشب حدود #ساعت_صفر_عاشقی
در جمعه ای که برایم عاشقانه گذشت
وقتی در سکوت خارج از شهر، نگاهم به آسمان پرستاره بود و بی هوا گوشی ام را چک کردم تا ببینم کسی پیامی نداده باشد
#خبر_درگذشت_محمدعلی_بهمنی را شنیدم و بلافاصله چند چیز در ذهنم نقش بست:
- ترانه های جاودان او که همواره در روحم جاری خواهد بود
- معرفی او و آثارش به شاعران مبتدی و علاقمند به شعر در کنار قیصر امین پور و حسین منزوی که به نظرم #سه_گانه_غزل_معاصر_ایران بودند
- دیدار با او در فضایی صمیمی و مشاهده سادگی و افتادگی این مرد
و
- تلخکامی او در اواخر عمر از وضعیت ترانه و آینده نامعلوم آن و استعفایش از ریاست شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
و...
این شد که پیگیر شدم و دیدم در همین یک ساعتی که ایشان آسمانی شدند در بسیاری از گروه های شعری، یا خبر درگذشت او را پوشش دادند یا آثار و ترانه های او را نشر دادند و برخی شاعران نیز در سوگ او سروده ای تقدیم کردند
امشب، محمدعلی بهمنی در کنار من خوابیده بود و به آسمان خیره شده بود
برایم حرف زد
برایم شعر خواند
و خود #شعر شد و #ستارهای_دنبالهدار در آسمان پیش رویم
او را در اینترنت جستجو کردم تا باز هم بخوانمش
از کودکی او را مرور کنم تا ۸۲ بهاری که او را دیدند را بهتر دریابم
در هر صفحه، برگی از #ترانگی او پیش نگاهم سبز شد و دست مرا تا بلندای کمال رساند
اما آنچه برایم شگفت آور بود
مطالعه چند #شعر_آیینی او بود و غزلی که به من ثابت کرد
همواره #استاد از #شاگرد خود جلوتر است
خاطرم هست سال ها پیش در خصوص بیتی در جلسه ای صحبت کردم که واژه ای در آن به درستی نیامده اما آنقدر به قول امروزی ها وایرال شده که نمی توان جلوی نشر آن را گرفت
هرکه دارد #هوس کرببلا بسم الله
در آن جلسه پیشنهادی دادم که بهترین واژه جایگزین برای واژه #هوس که بار معنایی منفی و نادرستی دارد و درواقع شاعر، کوتاهی و کج سلیقگی کرده در مورد آن
باید واژه #عطش آورده شود که بار ایهامی نیز دارد
اما امشب خدا غزلی از محمدعلی بهمنی که دیگر باید او را #زندهیاد_محمدعلی_بهمنی بخوانم را رزق من کرد تا بدانم این شاعر گرانمایه هم به این معنا دست پیدا کرده و آن را در غزلی زیبا جای داده است که در ادامه تقدیم نگاه مهربانتان خواهم کرد.
روحش شاد و یادش گرامی باد 🖤🙏🏻
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
چشمهای مطهر
تا گلو گریه کند، بغض فراهم شده است
چشمها بس که مطهر شده، زمزم شده است
نه فقط شاعر این شعر، عزا پوشیده است
واژههایش همه اندوه محرم شده است
ظهر داغی ست، عرق ریزی روحم گویاست
از سرم، سایۀ طوبا نفسی، کم شده است
هر که دارد #هوسش نه! #عطشش بسم اللَّه
راه عشق است و به این قاعده ملزم شده است
سوگواران شما، مرثیهخوان خویشاند
بی سبب نیست که عالم، همه ماتم شده است
من ملک بودم و فردوس برین میداند
این ملک شور که را داشت، که آدم شده است؟
من نه مداحم و نه مرثیه سازم، اما
سرفراز آنکه به توفان شما خم شده است
#زندهیاد_محمدعلی_بهمنی
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🖤😭 به پیشگاه #امام_حسن_مجتبی (ع)
عود
...................
در کویرِ خشکسالی ها، خدای جود بود
او که دریا بود و دستانش همیشه رود بود
کوه ها...! از چشمه ی احسان او لبریز شد
همچنان اما #حسن، خاکی ترین موجود بود
دست او بخشید و چشمش، عشق را فریاد زد
روز و شب بارید؛ این میخانه، نامحدود بود
پله ی منبر به پایش بوسه زد در کودکی
گاه در محراب، محو صورتِ #محمود بود
رفت از دوش #نبی بالا و یک لبخند چید
ساعتی از روز را اینگونه او خشنود بود
او #نبی بود و #علی بود و #حسین و #فاطمه
در #حسن، چیزی فراتر از #حسن مشهود بود
از هزاران حُسن خُلقش، این یکی را قاب کن
«در عمل، او بیشتر از آنچه می فرمود... بود»
آه... ابراهیم شد! بت ها به دست او شکست
انتخابِ این گلستان، آتش نمرود بود
چادری آتش گرفت و بوی غربت پخش شد
#فاطمه، شمعِ شبستان و #حسن چون عود بود
بعدِ #مادر زندگی سخت است... #مادر، زندگی ست!
سخت بود اما به هر زحمت که می شد بود، بود
دَلوْ را انداخت تا آبی به خواهرها دهد
سر به چاهِ خانه برد و گفت #مادر، زود بود!
عزمِ مسجد کرد تا آرام گیرد لحظه ای
پیش چشمش کوچه اما دود بود و دود بود
ریخت او در تشتِ رسوایی کمی از روضه را
سال ها در انتظار جامِ زهرآلود بود
#محمد_عابدی
#اشعار_حسنی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
😭👌 تقدیم به #آل_عبا و #امام_رضا (ع)
#عبا
...............
#عبا که بود!؟ همان که به #وقت_اهل_کسا
بلند شد که بگوید، که بود #آل_عبا...!
همان #عبا که #حَجَر را میان خود دیده
رسیده با #ید_بیضا به #عالیِ_اعلی
همان #عبا که به اشک و عرق، #علی با آن
رساند، خوشه انگور و لیفه ی خرما
همان #عبا که به سر کرد #فاطمه گاهی
به جای #چادر_خاکی به #بیتالاحزان ها
همان #عبا که #حسن بارها به مردم داد
و مایه ی برکت بود و #بوریای_شفا
#عبا به #کربوبلا، چادری ست خاک آلود
که روضه ی پسری بود پشت آن پیدا
همان عبا که #علی را رساند تا خیمه
همان عبا که چه ها کرد #روز_عاشورا!
#عبا همیشه در این خاندان، بجا بوده
چه قصه ها که نوشته خدا برای #عبا
#رضا به #نیشابور آمد و عبایش دید
#حدیث_سلسله را که... نگفت غیر خدا
#عبای او تاریخ است و معرفت، یعنی
دو زندگی، جان دارند در #عبای_رضا
یکی که آرزوی شاعری ست چون #دعبل
که شعر خواند و گرفت از امام، آن #صله را
یکی به وقت رسیدن به خانه اش از قصر
همان #عبا که به سر داشت #یوسف_زهرا
همان #عبا که #اباصلت دید و بر سر زد
همان #عبا که شد از لخته های خون، دریا
#محمد_عابدی
#اشعار_آل_عبا
#اشعار_رضوی_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15