eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
405 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
116 ویدیو
23 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤦🏻 برای 🤲🏻😭 به پیشگاه که را بلند کرد منِ خود ............ هر که شد سربازِ نفسش، بی گمان سربار گردد هرکه رفته بر سرِ دار، آن زمان سردار گردد حاجی آن باشد که گِرد حق بگردد! حق، امام است نه کسی که دور کعبه روز و شب، هر بار گردد دل اگر آماده باشد روح اگر آزاده باشد با تلنگر می تواند آدمی بیدار گردد حر به ما آموخت آری، از منِ خود باش عاری هرکه شیطان را نبیند، لایق دیدار گردد خطبه ی خورشید تابید و شبِ حُر را سحر کرد تا که مشمول نگاهِ حضرت ستّار گردد خسته ام از خود، در آغوشم بکش، ای هستی من پیش از آنکه بند پوتینم طنابِ دار گردد تا به خود آمد خودش را دید در آغوش مولا تؤبه یعنی سرورِ اشرار هم ابرار گردد سینه ای که لمس کرده سینه اربابِ خود را آسمان در آسمان گنجینه ی اسرار گردد هرکه شد آیینه دارِ جلوه ی تامِ امامش در نگاهش، جایگاه و پست، بی مقدار گردد آنکه از جا مانده باید شود تا پس از چندی گردد و گردد ۱ قم المقدسه ............................................. ۱. سلیمان بن صُرَد بن الجون خُزاعی (درگذشته ۶۵ قمری) ملقّب به «ابومطرف» بزرگ طایفه «بنی خُزاعه» در کوفه بود. بعضی او را صحابی و بعضی از بزرگان تابعان دانسته‌اند. او از اصحاب علی (ع)، حسن بن علی (ع) و حسین بن علی (ع) بود و از چهره‌های برجسته و سران شیعه در کوفه و رهبر نهضت توابین در خونخواهی حسین بود. ابن صرد زمان پیامبر اسلام را درک کرده و در صحاح اهل سنت احادیثی بدون واسطه از پیامبر اسلام نقل کرده‌است. 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤦🏻✋🏻 برای جناب که بهتر است او را بخوانیم 👌🏻 ............ خوب می دانم که بد کردم، خطاکارم حسین بر تو دل نسپارم آخر بر که بسپارم حسین!؟ از خودم، از زندگی، از این هیاهو خسته ام آمدم تا سر به زانوی تو بگذارم حسین من به قدر کافی از بالا زمین افتاده ام پیش چشم دیگران، دیگر نکن خوارم حسین! یک زمان بودم...! حال، توام گرچه توام گفتی که حسین دیگران سنگند و تو آیینه ای بی خط و خش در تو دیدم نور را، لبریز دیدارم حسین روزی ام شد آنچه بخشیدی به امثالِ چشم هایت کارِ خود را کرد، دلدارم حسین! نبود آزاد تا امروز و حال، آزاد شد خوش به حالم که به چشمانت گرفتارم حسین کردم از تمامِ خویش و درگیرم هنوز از هرآنچه بوده ام قبل از تو بیزارم حسین ناسزا گفتند سربازانِ دیروزم به من می دهد رفتارشان هربار آزارم حسین داده ای راهم درون خیمه ات، حاشا اگر لحظه ای از خیمه گاهت چشم بردارم حسین! قم المقدسه همین غزل رو میشه با این گوشواره برای سینه زنی و زنجیرزنی خوند👇🏻 «حُرّ آزادم حسین، با تو آبادم حسین خوش به حالم که در این، جاده افتادم حسین» «یا حسین و یاحسین، یا حسین و یا حسین» 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امشب حدود در جمعه ای که برایم عاشقانه گذشت وقتی در سکوت خارج از شهر، نگاهم به آسمان پرستاره بود و بی هوا گوشی ام را چک کردم تا ببینم کسی پیامی نداده باشد را شنیدم و بلافاصله چند چیز در ذهنم نقش بست: - ترانه های جاودان او که همواره در روحم جاری خواهد بود - معرفی او و آثارش به شاعران مبتدی و علاقمند به شعر در کنار قیصر امین پور و حسین منزوی که به نظرم بودند - دیدار با او در فضایی صمیمی و مشاهده سادگی و افتادگی این مرد و - تلخ‌کامی او در اواخر عمر از وضعیت ترانه و آینده نامعلوم آن و استعفایش از ریاست شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و... این شد که پیگیر شدم و دیدم در همین یک ساعتی که ایشان آسمانی شدند در بسیاری از گروه های شعری، یا خبر درگذشت او را پوشش دادند یا آثار و ترانه های او را نشر دادند و برخی شاعران نیز در سوگ او سروده ای تقدیم کردند امشب، محمدعلی بهمنی در کنار من خوابیده بود و به آسمان خیره شده بود برایم حرف زد برایم شعر خواند و خود شد و در آسمان پیش رویم او را در اینترنت جستجو کردم تا باز هم بخوانمش از کودکی او را مرور کنم تا ۸۲ بهاری که او را دیدند را بهتر دریابم در هر صفحه، برگی از او پیش نگاهم سبز شد و دست مرا تا بلندای کمال رساند اما آنچه برایم شگفت آور بود مطالعه چند او بود و غزلی که به من ثابت کرد همواره از خود جلوتر است خاطرم هست سال ها پیش در خصوص بیتی در جلسه ای صحبت کردم که واژه ای در آن به درستی نیامده اما آنقدر به قول امروزی ها وایرال شده که نمی توان جلوی نشر آن را گرفت هرکه دارد کرببلا بسم الله در آن جلسه پیشنهادی دادم که بهترین واژه جایگزین برای واژه که بار معنایی منفی و نادرستی دارد و درواقع شاعر، کوتاهی و کج سلیقگی کرده در مورد آن باید واژه آورده شود که بار ایهامی نیز دارد اما امشب خدا غزلی از محمدعلی بهمنی که دیگر باید او را بخوانم را رزق من کرد تا بدانم این شاعر گرانمایه هم به این معنا دست پیدا کرده و آن را در غزلی زیبا جای داده است که در ادامه تقدیم نگاه مهربانتان خواهم کرد. روحش شاد و یادش گرامی باد 🖤🙏🏻 قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چشم‌های مطهر تا گلو گریه کند، بغض فراهم شده است چشم‌ها بس که مطهر شده، زمزم شده است نه فقط شاعر این شعر، عزا پوشیده است واژه‌هایش همه اندوه محرم شده است ظهر داغی ست، عرق ریزی روحم گویاست از سرم، سایۀ طوبا نفسی، کم شده است هر که دارد نه! بسم اللَّه راه عشق است و به این قاعده ملزم شده است سوگواران شما، مرثیه‌خوان خویش‌اند بی سبب نیست که عالم، همه ماتم شده است من ملک بودم و فردوس برین می‌داند این ملک شور که را داشت، که آدم شده است؟ من نه مداحم و نه مرثیه سازم،‌ اما سرفراز آنکه به توفان شما خم شده است 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤😭 به پیشگاه (ع) عود ................... در کویرِ خشکسالی ها، خدای جود بود او که دریا بود و دستانش همیشه رود بود کوه ها...! از چشمه ی احسان او لبریز شد همچنان اما ، خاکی ترین موجود بود دست او بخشید و چشمش، عشق را فریاد زد روز و شب بارید؛ این میخانه، نامحدود بود پله ی منبر به پایش بوسه زد در کودکی گاه در محراب، محو صورتِ بود رفت از دوش بالا و یک لبخند چید ساعتی از روز را اینگونه او خشنود بود او بود و بود و و در ، چیزی فراتر از مشهود بود از هزاران حُسن خُلقش، این یکی را قاب کن «در عمل، او بیشتر از آنچه می فرمود... بود» آه... ابراهیم شد! بت ها به دست او شکست انتخابِ این گلستان، آتش نمرود بود چادری آتش گرفت و بوی غربت پخش شد ، شمعِ شبستان و چون عود بود بعدِ زندگی سخت است... ، زندگی ست! سخت بود اما به هر زحمت که می شد بود، بود دَلوْ را انداخت تا آبی به خواهرها دهد سر به چاهِ خانه برد و گفت ، زود بود! عزمِ مسجد کرد تا آرام گیرد لحظه ای پیش چشمش کوچه اما دود بود و دود بود ریخت او در تشتِ رسوایی کمی از روضه را سال ها در انتظار جامِ زهرآلود بود قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😭👌 تقدیم به و (ع) ............... که بود!؟ همان که به بلند شد که بگوید، که بود ...! همان که را میان خود دیده رسیده با به همان که به اشک و عرق، با آن رساند، خوشه انگور و لیفه ی خرما همان که به سر کرد گاهی به جای به ها همان که بارها به مردم داد و مایه ی برکت بود و به ، چادری ست خاک آلود که روضه ی ‌پسری بود پشت آن پیدا همان عبا که را رساند تا خیمه همان عبا که چه ها کرد ! همیشه در این خاندان، بجا بوده چه قصه ها که نوشته خدا برای به آمد و عبایش دید را که... نگفت غیر خدا او تاریخ است و معرفت، یعنی دو زندگی، جان دارند در یکی که آرزوی شاعری ست چون که شعر خواند و گرفت از امام، آن را یکی به وقت رسیدن به خانه اش از قصر همان که به سر داشت همان که دید و بر سر زد همان که شد از لخته های خون، دریا قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا