💞✨💞✨💞✨💞✨💞
#خانمای_مهربون ☺️👇
خانم های باسیاست خانم هایی هستن که شوهرشون بهشون اعتماد داره وخیلی قبولشون داره و این هم از اعتماد به نفسشون سرچشمه می گیره و همسرشون انقدر قبولشون داره که اصلا فکرشم نمی کنه که بخاد انها رو از دست بده.
مثلا بعضی از خانم ها می ترسن که شوهرشون بره و بهشون خیانت کنه.
ولی اگر زن خودش رو بهترین همسر دنیا برای شوهرش بدونه و واقعا وظایف همسر گونه اش رو خوب انجام بده؛ این حس مثبت و انرژی مثبت روش اثر میذاره و واقعا از دید شوهرش میشه بهترین همسر دنیا.
البته حس بدون عمل فایده نداره و واقعا باید ببینین شوهرتون چه جور زنی دوست داره
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام خوبید من اسم ندارم ناشناسم دلتون برام تنگ نمیشه😭😭یه خاطره تعریف کنم از یکی از اشناهامون ❤️❤️ فامیل یه عروسی داشتن که باید از روستا میرفتن شهر 😊همه بایه اتوبوس راه میوفتن و میرن خیلیم باحال بود دسته جمعی تو اتبوس ها😊خلاصه موقع برگشت خب روستا نونوایی نیست جلوی یه نونوایی میایستن همه مردا میرن پایین یه اقایی که جوون بوده موفق میشه نون بگیره بقیه دست خالی میان این اقا خانمش اخر اتوبوس بوده شروع میکنه صدا زدن علی اقا علی اقاهمه برمیگردن نگاه خانم چکار اقا داره❤️علی اقا با صدای بلند میگه بله چکار داری خانم صداش ولوس میکنه میگه توخیلی زرنگی😂😂😂هنوزم بعد حدود سی سال یکی که زرنگی کنه بهش میگیم توخیلی زرنگیی😂😂😂
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
لبتون پرخنده یه خاطرم بگم از زلزله😱 که خیلی ترس داره من خونه جاریم بودم زلزله شد اول نمیدونستم چی شده جاریم صدام زد گفت فرار کن زلزلست به خدا هر دو بدونه بچه هامون اومدیم بیرون ولی سریع برگشتم توخونه بچه هامو آوردم بیرون 😜😜حالا همه تو کوچه ایم ترسیدیم دیدیم یه خانمی یه زودپز دستشه میگم این چیه اخی 🧐میگه سندومدرکامون توشه دوتا بچه کوچک داشت میگم بچه هات کجان میگه تو خونن😐😐میگم برو بیارشون گفت انوقت که یادشون نبودم دیگه تموم شد زلزله😆😆😕😕
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹
چه کانال خوبیه خدا خیرتون بده
واقعا دارم پی میبرم چه زن وحشتناکی هستم برا شوهرم... 😱
اوایل عروسیمون انقدر با رفتار و کلام و اخلاق بدم شوهرمو اذیت کردم که هرچی به بی محلی هاش و اخلاق تندش فکر میکنم میبینم حق داشته...
من چند روزه به این کانال جوین شدم و دارم سعی خودمو میکنم مثل خانومای این کانال رفتار کنم،
دو روزه دارم میبینم اخلاق شوهرم به سمت آرومی تغییر کرده...
شوهرم تو ایتا جواب منو نداد به جای اینکه عصبانی بشم نوشتم واسش :
باز منو کاشتی رفتی🌹
تنها گذاشتی رفتی🙎
این پیام غوغا کرد و حسابی تحویلم گرفت . از پست های #هنر_بیان یاد گرفتم یه کلمه چقدر میتونه انسان رو تغییر بده ...
خدایا اگه رفتار خوبم همیشگی بشه چی میشه...
شوهرم واقعا آدم خوبیه این کانال هم داره منو میسازه
واقعا ممنونم پایدار باشید 🙏
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایده میوه آرایی
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
11.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه وقتایی مهمون سرزده داری خیلی وقتت کمه میخوای یه دسرخوشمزه وفوری هم آماده کنی چی بهترازاین😋👌
موادی ک لازمه:موز ۳عدد،خامه صبحانه ۱عدد
،پودر ژله موز۲بسته،شیر۳لیوان،وانیل نصف ق چ،شکر۳ق غ
در انتها بزاریدتوی یخچال تاسه ساعت بمونه
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام برو بچ سوتیده😂😂😂😂باز دوباره یاد یه خاطره ای افتادم از بچگیای منو آبجیم😊آقا این آبجی جون از من کوچیکتر بود و منم همیشه اذیتش میکردم 😁😁یه روز گفتم چجوری اشکشو در بیارم هر چی فکر کردم راهی پیدا نکردم تااینکه شب فرا رسید😄😄یهو به کله ام زد بهش بگم تو فرزند خانواده ی ما نیستی 😂(ده تا خواهر برادر بودیم و ابجیم هشتمی بود😂😂😂فرزند بیشتر زندگی بهتر😜)خلاصه شب گف بیا باهم بریم دسشویی من میترسم منم با فکر شیطانیم قبول کردم آخه حیاطمون خونه باغ بود و دسشویی ته باغ و راه هم طولانی😵💫😵💫😂😂القصه وسط راه ک رسیدیم بهش گفتم آبجی یه چیزی بگم ناراحت نمیشی گف بگو قول میدم ناراحت نشم منم گفتم تو میدونستی آبجی واقعیمون نیستی و مامان بابا تورو از یه خانواده ی فقیر و معتاد خریدن😂😂😂😂یهو چشاش گرد شد وایستاد گف بگو بخدااا راست میگم منم گفتم خب راست میگم دیگه مگه تاحالا از من دروغ شنیدی گف نه😂😂گف الان پدرومادر واقعیم زنده ان؟؟اگه بیان منو ببرن چی 🤣🤣گفتم مگه همینجا از هم خداحافظی کنیم دیگه آبجی و بغلش کردم یهو شروع کرد به جیغ زدن اونم چه جیغی😂😂یعنی اشک چشاش عین این فیلم کارتونیا اینور اونور پخش میشد 😂😂😂حالا هر کار میکردم نمیتونستم ساکتش کنم جیشو هم فراموش کرده بود و عر میزد😂😂😂اما اما اما مامان و بابا رسیدن و جریانو فهمیدن و منم یه کتک مفصل نوش جان کردم و بهم ثابت شد اونیکه فرزند خونده بودخودِخودِ بنده بودم😂😂😂😂آبجی جون هنوز که هنوزه یادش نرفته نه گریه های خودش و نه کتکایی ک من نوش جان کردم😂😂
دل شکسته💔
🌱🌱🍀🍀🌱🌱🍀🍀🌱🌱
من و خواهرمم بچه بودیم بعد از دیدن فیلم پدر سالار کارمون تو دستشویی شروع میشد.تو افتابه رو آب میکردیم باهاش قلیونمیکشیدیم مثل خاله مولود.با فوت به داخل البته🤣
میدونم من اخر از نارسایی تنفسی میمیرم ریه هام کار خودشو کرده😂
مامانم میگفت حریف افتابه خریدن نمیشدم.همش میگفتم علت چیه که افتابه ها از این قسمت میشکنه😂😂😂😂😂😂
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
🍃🌺🍂
🍂🍃
🌸
💃
ایده آشتی
من وقتی اقاییم عصبی میشه و داد میزنه، به جا اخم و قهر؛ با لبخند و ذوق نگاش میکنم و براش دست میزنم! میگم:
وای ابوهت عشقمووو ببین.
اونم خندش میگیره و میاد بغلم میکنه.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
🍃🌺🍂
🍂🍃
🌸
سیاست همسرانه👌
#ازش_تعريف_کن❗️
⬅️چه وقتي باهاش تنهايي، چه جلوي جمع اخلاقهاي خوبش رو بگو.
⬅️ بايد بهش کمک کني اعتماد به نفس داشته باشه و بدونه که توانايي هاش و نکات مثبت شخصيتش براي تو مهم هستن!
مطمئن باش وقتي که نسبت به خودش احساس بهتري داشته باشه، اين احساس خوبش دوباره به تو بر مي گرده...😉
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#ایده_متن
فَقَط پیشِ «تُو» آرومَم
فَقَط با «تُــو»
جَهان خوبہ
چِقَد
بَد عادَتم
ڪَردےنَباشے
حـــالَــم آشـــوبـــــــہ🌹🌹
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#اعتراف
سر شام بودیم مامانم برنج رو اورد که بکشه یهو هممون دیدیم توی برنج دونه های رنگی و قهوه ای هست .. مامانمم خودش شوکه شد میگه خودم متوجه نشدم چرا اینطوری شددد.. نخورین مسموم میشین..بابام که داشت از گشنگی میمرد برای خودش کشید و ما فقط نگاش میکردیم .. که یهو من از دهنم پرید با شوخی گفتم بابا بخوره ببینیم چی میشه🤣🤣.. یهو بابام و همه زدن زیر خنده .. خلاصه بعدش که داداشمم خورد .. بعد شام دیدم داداشم و بابام خندون جلو تلویزیون دارن فیلم کمدی میبینن برگشتم به مامانم گفتم:مامان اینا که هنوز زندن کاش اون برنج رو میخوردم .. مامانمم از خنده پوکید😂😂
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹
سلام... ممنون از عزیزانی ک تجربه های تلخو شیرینشونو ب اشتراک میزارن تا ماهم ازشون درس بگیرم☺️🌹
من یک ساله ک با آقاییم عقدم🙈
آقایی من اعتماد ب نفسش خیلی پایینه😢
البته منم همه تلاشمو کردم ک خودشو قبول داشته باشه و خداروشکر الان خیلی بهتره😍
مثلا ی بار ک تو خونه داشتم جدول حل میکردم... با سوالایی برخوردم ک راجب ورزش و ب خصوص فوتبال بود⚽️ و از اونجایی ک همسر جانم عاشق فوتباله و استعداد زیادی توش داره ، از فرصت استفاده کردم😎
سوالارو واس اقاییم میفرستادمو وقتی جوابشونو میداد... کلی ذوق از خودم نشون میدادمو ازش تعریف میکردم☺️
همسرم خیلی از اینکار خوشش اومد... بهم میگف جدول حل کن هرچیشو بلد نبودی از من بپرس😁
خانومای عزیز من میتونستم جور دیگه ای برخورد کنمو ب خاطر علاقه ی زیاد همسرم ب فوتبال همش باهاش دعوا راه بندازم.☹️
ولی من اینطور ب قضیه نگاه کردم ک فوتبال ی مهارته واینو با ی عالمه انرژی مثبت ب همسرم منتقل میکنم 😍
گاهی هم وقتی با دوستاش میره فوتبال بهش میگم مواظب خودت باش سوباسای من😉
خدا میدونه ک چقد کیف میکنه🙈(البته فقط بعضی وقتا میگم ، چون زیادش عادی میشه)
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#اعتراف
سلام به ادمین عزیز
کلاس پنجم بودم. واسه معاینات بهداشت با بابام رفتم مرکز بهداشت. دکتر داشت ازم شرح حال می گرفت که آخر کار ازم پرسید: وزنت چه قدره؟!
من گفتم: شصت کیلو ام!
بابام با تعجب گفت:چی؟ شصت کیلووووو!! نه آقای دکتر فک نکنم اینقد وزنش باشه! وزنش کمتره
گفتم: بابا من خودم هفته ی پیش خودمو وزن کردم!
بابام گفت: عزیزم حتما ترازو خراب بوده. مادرت الآن شصت کیلوئه! یعنی تو هم وزن مادرتی؟!
دکتر دید داریم بحث می کنیم، گفت: اشکال نداره حالا! اینجا می تونه بره رو ترازو، ببینین وزنش چه قدره؟
من رفتم رو ترازو، ترازو هم نشون داد ۶۰ کیلو
بابام کفت: نه این ترازو حتما خرابه😑🫤 این وزنش اینقدر نیست! بنویس ۴۵ کیلو
یعنی اون روز بابای من کل قوانین نیوتون و فیزیک و گرانش رو زیر سوال برد😂😂😂
به خاطر همین حرفش، فک کنم ترازوها الآن نفرینم کردن، چون الآن ۳۰ کیلو اضافه وزن دارم😂😂🤦🏻😢
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
استرس چه کارهایی با زیبایی خانم ها میکنه !
افزایش کبودی و چروک زیر چشم
افزایش جوش های بزرگ و کوچک در ناحیه ی صورت و کمر
افزایش ریزش ابرو و نازک شدن مو ها
به رژیم غذایی خود توجه داشته باشید. غذایی که میخورید میتواند زندگی شما را تا حد غیرقابلتصوری تغییر دهد.
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
آدم و حوا 🍎
داستان زندگی نشستم کنارش و همه حرفا رو زدم ، گفتم پشیمونم دلم نمیخواست اینجوری بشه . بی مورد اطم
داستان زندگی
چند باری گوشیمو بالا پایین کردم، چشمامو مالوندم. چیزی که میدیدمو نمیتونستم باور کنم، عکسم بود درحالی که توی آینه گرفته بودم تا ببینم چقد لاغر کردم، چند دقیقه بعدم پاکش کرده بودم و این عکس رو الان پسرعمه شوهرم، سهیل، برام فرستاده بود. رنگ عوض کردم و نوشتم این چه عکسیه آقا بهنام؟
گفت بهت گفته بودم زن سهیل نشو گفته بودم عاشقتم یادته چقد التماست کردم؟
یادته زدی تو سرم و گفتی سهیل وضع مالیش بهتره؟
یادته کل اون دو سالی که با هم عشق و عاشقی داشتیم رو فراموش کردی،
یک شبه خطتو خاموش کردی و فردا به خواستگاری سهیل جواب مثبت دادی و یک هفته بعدشم عقد کردی؟
من حتی به تو گفتم خودکشی میکنم تهدیدت کردم ولی با بی رحمی تمام گفتی هر کار دوست داری بکن،
اصلا برات مهم نبود که من بمیرم،
من بمیرم مهم نیست ولی تو خوشبخت شی فقط! آره؟
بعد از تو نتونستم عاشق کسی بشم، از عمد با سهیل میومدید خونه ما جولان میدادید دست همو میگرفتید باهم میخندیدین که بیشتر لج منو درآرید،
ستاره مگه من چیم از سهیل کمتر بود؟
من عاشقت بودم من فقط خونه و ماشین نداشتم گفتم صبر کن تا جور کنم و بیام خواستگاریت.
ترسیده بودم نوشتم عکس منو از کجا آوردی؟
گفت اینکه از کجا آوردم مهم نیست، جواب منو بده.
انقدر ترسیده بودم که سعی کردم عصبیش نکنم که عکسمو برای سهیل بفرسته.
گفتم بهنام من هر چی به تو گفتم با همین بی چیزیت بیا خواستگاریم پیچوندی نیومدی،
گفتم منم دوستت دارم ولی خب تو انگار انقدری نداشتی که بیای خواستگاریم،
لااقل الکی میومدی که ته دلم گرم شه، اومدی؟
بعدشم من بخدا قسم قصد جولان دادن و به تو پز دادن رو نداشتم،
خب مامانت هر شب ما رو دعوت میکرد مجبور بودیم بیایم.
بعدم سهیل آدمیه که مدام میخواد جلوی بقیه بگه عاشق زنمم، بخدا توی خونه به این مهربونی نیست.
اون لحظه واقعا نمیدونستم چیکار میکنم،
رسما داشتم چرت و پرت میبافتم.
من هیچوقت عاشق بهنام نبودم،
منو سهیل و بهنام و چند نفر دیگه جمعه ها میرفتیم کوه،
بهنام فقط گاهی به من پیام میداد، من ازش خوشم نمیومد،
سیریش و بد پیله بود، دو خط در میون جوابشو میدادم،
چند باری گفت عاشقمه جدی نگرفتم،
برای اینکه از سر خودم بازش کنم گفتم خونه ماشین و کار نداری.
بهنام نوشت باید زن من بشی، من نمیخوام تو مال سهیل باشی،
الان این عکسا رو برا سهیل میفرستم که روند طلاقت سریعتر بشه و خودم کمکت میکنم.
ادامه دارد
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•