✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی🌹 من 16 سالم بود که با میل خودم و مخالفت خانواده، ازدواج کردم با کسی که اعتیاد به هروئین داشت. کمپم رفتن که فایده نداشت. بحای طلاق، بهش فرصت دادم. هنوزم همسرم اعتیاد داره ولی من یه سری جلسات پیدا کردم و رفتم. اونجا تونستم با خودم و نقصام اشنا و اروم بشم. الان اونو به چشم یه بیمار میبینم و خودش رو از ماده ی مصرفیش جدا کردم. ✅من خودش رو دوست دارم و از ماده مخدرش متنفرم. عزیزان من! با وجود برنامه ی NA معتادان گمنام ترک اعتیاد ممکنه. از اعتیاد نترسید و شما هم دنبال این جلسات بگردید. من فکر میکردم با اعتیاد هیچوقت نمیتونم خوشبخت باشم و درد زیادی کشیدم ولی الان برام یه خونه خریده با اینکه کارگره. خیلی مهربونه. سرکار هم میره و الان بهتر درکش میکنم. دوستان عزیزم! به حرف پدر و مادرها گوش بدید. اونا هیچوقت بد بچه شونو نمیخوان. فداتون بشم. التماس دعا 🌹❤️ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

#سیاست_های_زنانه #بی_ذوقه حتی اگر همسرتون اهل #رمانتیک بازی و کارهای عاشقانه نیست و از این جور کارها انجام نمیده و یا بدتر، وقتی شما انجام میدین تو ذوقتون میزنه و یا توجهش بهتون کمه برای پایدار موندن زندگیتون هم شده شما انجام کارهای رمانتیک رو نه تنها #متوقف نکنین، بلکه با قدرتی بیشتر از قبل ادامه بدین. تا حالا تو زندگی پدر و مادرهاتون توجه کردین یه سری عادت های بد، با گذشت زمان و کهولت سن پررنگ تر میشن مثلا اون کسی که زود عصبانی میشه وقتی که پیر میشه عصبانیت هاش بیشتر میشن و در فواصل زمانی کوتاه تری اتفاق می افتن. اگر شما رمانتیک بازی رو تعطیل کنین اولا یه راه گرما بخش برای خونه و زندگی و روحیه خودتون رو از دست دادین و به روحیه خودتون هم توجه نشون ندادین و دوما اینکه با گذشت زمان جدیت حاکم شده برزندگی شما بیشتر میشه و ذوق و انرژی جاری در زندگیتون کم .... 💞این مطلب رو جدی بگیرین حتی اگر همسرتون اهلش نیست شما همچنان به کارهای گرما بخش و انرژی ده و رمانتیک ادامه بدین 👇👇👇 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

تزیین زیبایی برنج آموزش آشپزی #تزیین #تزیین_برنج •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

باسلام خدمت همه ی عزیزان گروه من وشوهرم تویک روز ویک ماه بدنیااومدیم اماسالش فرق داره ،یک سال تصمیم گرفتم براش تولدبگیرم وسوپرایزش کنم وتدارک دیدم وهمه خواهربرادرهاشودعوت دادم ویک کیک هم سفارش دادم اقای شیرینی فروش اشنامون بود بعدیک ساعتی زنگ زدخونه گفت شوهرت اومده دوتاکیک سفارش داده 😍😅حالاچکارکنم سفارش ایشون روهم بزنم گفت نه ،بنده خدامیترسیدمیگفت دلخوری نشه دردسرنشه گفتم نه خاطرت جمع، اینم ازدردسر تویک روز ویک ماه بدنیااومدن 😂 مجبورشدم الکی خودموبه مریضی زدم تاشوهرم بیادخونه نره شیرینی فروشی ومتوجه سوپرایزمن نشه وخداروشکرهمه چی به خوبی پیش رفت😊 کوچک همه تون ننه قمر 😊 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• سلام سلام بحث پاگشا شد گفتم منم از پاگشای شاهانم بگم 😂😜 جونم براتون بگه که من فردای عقدم تولدحضرت محمد(ص)بود شوهرم گفت عیده بریم خونه مادرم منم بچه سرم نمیشدباید دعوت بشم همینجور مثل اسوکلا رفتم وقتیم رفتم مادرشوهروپدرشوهر مسجد بودن 😏😑😐 ونیم ساعت بعداز رفتن من اونا اومدن بعد شوهرم عشقولانه بازیش گل کرد ومیوه گذاشت دهن من که با چشم غره مادرگرام مواجه شد😕 بعداز شامم که میخاسم بیام خونه مادرشوهر صدام زد رفتم تواتاق یه کیف تویه پلاستیک ساده بود بهم داد واز اونجایی که من خیلی ساده بودم یه تشکر جانانه وعالی کردم واومدم خونه ولی دفعه بعدش که رفتم خونشون مادرشوهرم گفت اون کیفو پسرم(شوهرمن )واسش سوغات اورده بوده ولی چون دوسش نداشته کادو داده بود به من 😤🥺اینم از پاگشای شاهانه ولاکچری من 😂😂 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

سوسیس بندری ۱ کیلو سوسیس المانی ۳ تادونه پیاز درشت🧅 ۲ ق.غ رب گوجه🥫 روغن نمک🧂،فلفل سیاه،فلفل قرمز،زردچوبه ۲/۳ لیوان اب 🍶 ‌ ساندویچتون هم با نون بُلکی و‌گوجه🍅 ،خیار شور و پیاز جعفری درست کنید. #سوسیس_بندری •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام ممنون از کانال خوبتون❤️ حرفم درباره اون خانم هایی هستش که ازدواج کردن و میخوان طلاق بگیرن، من خودم ۱۵سالگی ازدواج کردم نامزدقبلیم هم ۱۲سال از من بزرگتر بود اصلا قیافه و تیپ خوبی هم نداشت هر کی من رو میدید میگفت چرا به این جواب بله دادی ! ولی ازدواج من سنتی بود اومدن خواستگاری خانوادم قبولش کردن و ما هم ازدواج کردیم اوایل ، روزا اصلا بهش علاقه نداشتم ولی بعدها که متین بودنش رودیدم و کل فامیلاش تعریفش میکردن عاشقش شدم بیش از حد وابستش شده بودم عاشق بودم در حد جنون و اونم چون از من بزرگتر بود از دوست داشتنم #سواستفاده کرد خانوادم رو در چشمم بد کرد ، خانواده خودش رو خوب ... و چون عاشق بودم باورکردم از #سادگیم سواستفاده کرد ، دنیای دخترونم رو ازم گرفت درحالیکه نامزد بودم بعد ۱سال دیگه انگارداشت چشام باز میشد کل اخلاق رفتاراش برام غیرقابل تحمل میشد آخرش خواستم طلاق بگیرم خانوادمم قبول کردن ، بخاطر آبروشون نگفتن طلاق نگیر ، گفتن هر جور صلاح میدونی و من طلاق گرفتم یه شکست عشقی واقعی بود چی فکرمیکردم دربارش چیا شد بعده طلاق بارها #خودکشی کردم ، #افسردگی گرفتم شدید ، ولی خوب شدم با رفتن به #روانپزشک بعده ۳سال ازدواج کردم و الان ۱ساله که نامزدم با نوه ی عموم ازدواج کردم و ۱سال ازم بزرگتره و همش همسرم بهم میگه من تو رو از قبل اینکه ازدواج کنی ازت خوشم میومد و اخرش هم بهت رسیدم، خانما #خدا یه در رو میبنده صدها در رو بازمیکنه و از اونجا که اصلا فکرشو نمیکردین و من الان خیلی خوشبختم خیلیییییی ، بخاطرم هرکاری میکنه حاضر نیس حتی دلم بگیره و من خیلی دوسش دارم ، اگه میدونین طرفتون بدردنخوره و دوستون نداره جدابشین از هیچی هم نترسین🙏❤️😍 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

ذکر پول دار شدن از آیت الله کشمیری ایشان برای #پول_دار_شدن فرموده بودند: هر روز هفت مرتبه دعای زیر را بخوانید،که بسیار مجرب است. 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3614245193Cd77ca61057

✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام ی دختر 26 ساله هستم که از زمانی که یادم میاد پسر داییمو دوست داشتم. همیشه لحظه شماری میکردم ک تو هر موقعیتی بتونم ببینمش ، اما اون هیچ واکنشی نشون نمیداد و منم ناامید میشدم تا اینکه 17 سالگی به طور اتفاقی بهم ابراز علاقه کرد و یه #رابطه_ی_عاشقانه شروع شد. بعد از تموم شدن درسش بلافاصله اومدن خواستگاری ، ولی با مخالفت های شدید مادرم رو به رو شدن که از هیچ نظری ما دوتا رو مناسب هم نمیدونست. این رفت و آمدها 4 سال ادامه داشت و نظر مامانم هیچ تغییری نکرد و خدا میدونه که من تو این 4 سال چقد گریه کردم. اما چیزی که همیشه بهش پایبند بودم این بود که خانوادم باید راضی باشن وگرنه خودمم بله نمیگم. بعد از 4 سال پسر داییم خسته شد و با اولین شخصی که خانوادش براش پیدا کردند ازدواج کرد و من موندم و گریه های شبانه. فقط با خدا درد و دل میکردم و زار میزدم که چرا مامانم راضی نشد. تا اینکه خانوم پسر داییم با من دوست و شد و از اونجایی که سنگ صبور یه فامیل هستم باهام درد و دل کرد. از رفتارهای بد پسرداییم و دخالت های زنداییم و داییم تو زندگیش گفت. اون نمیدونست که من و پسرخالم چقد همو میخواستیم و فقط در حد یه خواستگاری و جواب نه شنیدن از جانب من بهش گفته بودن. اونجا بود که #خداراشکر کردم که چه خوب شد ما ازدواج نکردیم تا اینکه شوهرم اومد خواستگاری و منم ازدواج کردم. خدا یه فرشته نصیبم کرد و من روزی هزاااربار شکر میکنم و بابت گله هایی که از خدا کردم معذرت میخوام. مخاطب من دختر خانومایی هستن که به هر دلیلی به عشقشون نمیرسن ، خواهر عزیزم به #خدا اعتماد داشته باش و بدون اون بهتر از هرکسی #صلاحتو میخواد ، شاید شما یکسال اول زندگیو ببینی ولی خدا کل زندگیتو نظاره گره ، پس بهش توکل کن. ✍ لطفا این پست رو به هر دختری که می شناسید بفرستید بلکه سفیر نجات و شیرینی یک زندگی باشید •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

#اعتراف #پسرونه سلام. یه بار با پسر عمم منتظر تاکسی بودیم سوار شدیم بعدش راننده که برای مسافر بوق میزد پسر عمم از بوق تاکسی خوشش اومد گفت عجب بوق خفنی داری اونم گفت آره پسرم روش گذاشته. یکم از مسیر که رفتیم خواست مسافر بزنه هر چقد میخواست بوق بزنه بوقش کار نمیکرد، یهو راننده گفت فکر نمیکردم به این زودی از کار بندازیش😂 زمان جنگ تخریبچی نبودی؟ مرده شور اون چشماتو ببرن، هیچی دیگه ، پرتمون کرد پایین کرایه هم کامل گرفت ازمون •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

#راندن_از_خود_یا_بیرون_کردن ♦️اگر شخصی مزاحم شماست د یا در جمعی و جایی کسی حضور دارد که باعث ایجاد مشکل ویا هر بدی میشود برای رفتن و راندن او از خود یا ان محل 3 مرتبه يا هفت مرتبه، اين دعا را به نيّت رفتن انشخص بخواند، موثر خواهد بود. ان شاء الله تعالي🔻 🌸 اِعْتَصَمْتُ بِكَ يا رَبِّ مَنْ شَرِّ ما اَجِدُ في نَفْسي فَاعْصِمْني مِنْ ذالِكَ.🌸 📚(گوهر شب چراغ، ج 2 ص 16) •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

#ایده_متن #دلبری #ایده_قری جیب هایت پر از پول حلال، رئیس خوووونه...♥️ توی جیب پیراهن همسری بذارید 👆👆 مرد من...دستانت را که پی روزی حلال زحمت میکشند رامیبوسم♥️ توی کیف پول همسر ؛کیف مدارک بذارید👆👆👆 #چالش_قری •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

#اعتراف ویلچر عموم رو بردم تعمیر کنم گذاشتم رو صندلی عقب ماشینم، یه ماشین بد پیچید جلوم سرمو از شیشه ماشین اوردم بیرون و کلی فحش بارش کردم، ترمز گرفت یکی با هیبت زنده‌یاد غلامرضا تختی پیاده شد داشتم اشهدو میخوندم که چشمش به ویلچر افتاد، پیشونیم رو ماچ کرد و گفت خاک پاتم فحش بده راحت باش منم جوگیر شدم از ماشین پیاده شدم تشکر کنم، که دیدم فهمید ویلچر مال خودم نیست ماشین رو گذاشتم فقط فرار کردم •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•