فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینکه تو پروردگار منی، مرا کافیست
و آنچه در قلب من است از تو پنهان نیست، پس الهی مرا آرامش عطا کن ...
خدایا به تو پناه میبرم به تنگ آمدن قلب و خوردن حرفها و احساسی که نه گفته میشود نه فهمیده،
قلب مرا آرام کن به آنچه بهتر میدانی و روا مدار که نزد کسی گلایه برم که برای غمم ارزشی قائل نیست،
تمام زندگی را به تو میسپارم ...
خدایا شکرت که هستی و آرام جان منی ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 داستان شنیدنی از شب اول قبرِ عالم بزرگ حوزه نجف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️معجزه دعای مادر
استاد دانشمند🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺امیرالمومنین علی علیه السلام:
دورترین انسان از ساحت مقدس پروردگار انسان خسیس مالدار است
غررالحکم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرازی دیگه از سوره انبیأ در مقام بیات تقدیم شما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️معجزه دعای مادر
استاد دانشمند🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ «تو کُمکم کن»
👤 استاد دانشمند
🤲 وقتی شما برای فرج دعا میکنید، امام زمان هم برای شما دعا میکنه...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امیرالمومنان علی علیه السلام:
برای آنچه از دست رفته است
اندوه به دلت راه مده ...
زیرا تو را از آنچه در آینده میآید باز میدارد !
📕غررالحکم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حکایت زاهد
👤حجت الاسلام و المسلمین دانشمند
#نانحلال 6
صدامو که شنید خواست در بره اما خیلی سریع کیف را از دستش قاپیدم و گفتم_ از منی که خواهرتم خجالت نمیکشی از خدا بترس از عاقبت کارات بترس.
عباس عصبی خواست به سمتم بیاد که کیف رو ببره منم شروع کردم به داد و بیداد جیغ کشیدم.
مردمی که اونجا بودم به سمتمون اومدن عباسم فراری شد بعدش رفتم به همون آدرسی که خانم رو پیاده کرده بودم.
از افرادی که اونجا بودند پرس و جو کردند از نشونه اون خانم بهش گفت بهشون گفتم که شوهرش خیلی عصبی بود و تمام صورت خانمه هم کبود بوده.
یکی از همسایهها شناختشو گفت اون دختر اکبرآباد آدرس خونشون رو گرفتم و وقتی که به اونجا رفتم در زدم همون دختر بیچاره درو باز کرد چشماش پر از اشک بود .
کیف رو بهش دادم و قضیه رو بهش گفتم اونم حسابی ازم تشکر کرد و گفت _این طلاها مال عقدم بودن.شوهرم خیلی عصبیه و مدام از خونه بیرونم میگه.
منم طلاهامو برداشتم که به خونه بابام بیام اما قبل اینکه من پیاده شم اومد و منو از اینجا برد منم توی راه هرطور شد از دستش فرار کردم و این بار به خونه پدرم پناه آوردم
گفت که میخواد طلاق بگیره میگفت که شوهرش شب و روز میزنش. اعتیاد داره و خیلی رفیق بازه.
میخواست بهم مژگونی بده اما نذاشتم گفتم که وظیفهام بوده از خونشون بیرون اومدم دلم برای اون خانم خیلی میسوخت خدا را شکر کردم که مثل پدر و مادرم امانت دارم و تونستم خنده رو به لب این زن بیگناه بیارم
از خدا خواستم که برادر هم سر به راه کنه اونم سر سفره پدر من نون حلال خورده و الان به خاطر دوستاش به این روز افتاده بود.
پایان .
کپی حرام.
#ولخرج1
دوران عقدم بهترین سالها بود.
رضا خیلی هوامو داشت و همه جوره تامینم میکرد .
داشتم آماده میشدم که با هم به بازار بریم چند لحظه بعد گوشیم زنگ خورد از اونجایی که میدونستم رضائه با عجله کیفم رو برداشتم و از خونه بیرون رفتم. مامان دنبالم افتاد و گفت_ مادر شام یادتون نره با رضا بیاین اینجا.
سری تکون داد_ چشم مامان بهش میگم.. اما ممکنه که بریم خونه مادر مامانش اینا ...حالا ببینم چی میشه مامان .
گفت _ پس من منتظر خبرم دخترم حتماً بهم خبر بده.
چشمی گفتم و از خونه بیرون رفتم.
رضا جلوی در وایساده بود بازم مثل همیشه لبخند به لب داشت .
با دیدنم ذوق زده به سمتم اومد و گفت _به به حنانهدخانم میبینم که امروز بدجوری به خودتون رسیدین.
ادامه دارد.
کپی حرام.
#ولخرج 2
با لبخند جوابشو دادم _ خیلی ممنون البته شمام خیلی به خودتون رسیدین آقا رضا و حسابی خوشتیپ شدین.
رضا خندید و بعدش با هم به سمت ماشین رفتیم قرار بود برای مهمونی چند روز آینده لباس بخریم .
به بازار که رفتیم یه لباس مجلسی ک که سنگدوزی شده بود چشمم رو گرفت لباس پوشیدهای بود و از نظر خانواده همسرمم که یه خورده مذهبی بودن اشکالی نداشت.
ذوق زده رو به رضا گفتم_ وای چه لباس خوشگلیه!
رضا به تایید سری تکون داد و گفت_ بیا بریم داخل قیمتش رو بپرسیم.
باشه ای گفتم و دنبالش رفتم.
قیمت لباس رو که شنیدیم بدجوری هنگ کردم.
آروم رو به رضا گفتم_ بریم بیرون قیمتش خیلی بالائه.
رضا بیخیال شونه ای بالا انداخت_ باشه اما وقتی که تو دوستش داری من مجبورم که بخرم خانومی.
هین بلند کشیدم گفتم_ رضا تو رو خدا این کارو نکن.
ادامه دارد.
کپی حرام.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺چرا هرچی میدوم، به چیزی (یا کسی) که دوستش دارم، نمیرسم؟!
💫 #ولادت_امام_صادق علیهالسلام
@sulook
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر زمان ازدواج کردی حتما اینو به همسرت بگو 🥰
👤 #کلیپ "بعد از ازدواج اینو بگو" تقدیم نگاهتان
📥 دانلود با کیفیت بالا
🍀 ویژه ولادت #امام_صادق
@sulook
✍استاد فاطمی نیا
اگر لباسی از امام سجاد پیدا شود، هرکس بتواند میرود تا ببیند اما کتابی از ایشان موجود است و استفاده نمیکنیم. صحیفه سجادیه دریای معارف است. اگر آدمی این کتاب را نبیند در فهم معارف اسلام ناقص است. خواهید گفت مگر قرآن بس نیست؟ نه؛ بس نیست! بله؛ همه چیز در قرآن هست اما قرآن شارح میخواهد.
@sulook
🔷 چشم زخم خرافات نیست
🔹آنچه باید برای دفع چشمزخم بدانیم
🔺نیروهایی در چشم انسان ها وجود دارد، بهگونهای که وقتی از روی اعجاب به چیزی بنگرند ممکن است آن را از بین ببرد، در هم بشکند، بیماری یا خللی در آن وارد کند.
🔺در #قرآن_کریم درباره ارتباطات و رفتوآمدهایمان آمده است که زینتهای مادی و معنوی زندگیمان به شکلی باشد که زیاد جلوه نکند.
🔺نعمت هایی که در معرض مشاهده نیستند را نباید نمایان کرد زیرا باعث حسرت دیگران می شود و ما نمیدانیم کدام چشم محرم و کدام نامحرم نعمتهای ماست، بنابراین تا می توانیم باید معمولی زندگی کنیم.
🔺#امام_صادق (علیه السلام) در این زمینه می فرماید: اگر کسی بترسد که چشم خودش در کسی اثر کند یا چشم دیگری در او اثر کند، سه مرتبه بگوید: "ماشاءالله لا قوّة الا بالله العلی العظیم"
و در جای دیگر میفرمایند: هرگاه کسی خود را به هیئت نیکو آراسته کرد، وقتی از منزل بیرون میرود دو سورهی #ناس و #فلق را بخواند تا به اذن خدا چیزی به او ضرر نرساند.
@sulook
🔴 ویژگی غذای کامل
✍ پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله می فرمایند: هر گاه غذا خوردن با چهار ویژگی همراه باشد، کامل خواهد بود:
👈🏻 از حلال باشد،
👈🏻 دست بر آن بسیار باشد،
👈🏻 و با بسم الله آغاز شود،
👈🏻 و با الحمدالله پایان پذیرد.
📚 کافی، ج ۶، ص ۲۷۳
@sulook
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♻️ از زبانتان كار بكشيد ، قبل از اینکه دیر بشود
🟢 حالا که زبانتون بازه ، شروع کنید
🔹 حرفهای صحیح و خوب زدن که توی جامعه اثر داره✌️
علامه جوادی آملی
@sulook
🚨🚨آیهای که در پس زمینه سخنرانی سید حسن نصرالله استفاده شده است:
💢أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ
⚠️به کسانی که [ستمکارانه] مورد جنگ و هجوم قرار می گیرند، چون به آنان ستم شده اذن جنگ داده شده، مسلماً خدا بر یاری دادن آنان تواناست.
@sulook
اگر تمام آمریکا را مسجد بسازند
ودر بالای گلدسته ها شعار الله اکبر بدهند
هیچ وقت شعار مرگ بر آمریکا را فراموش نکنید
چون آمریکا شیطان بزرگ است 👌
سید روح الله موسوی خمینی
❌ این متن تکذیب شد☝️
@sulook
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💯 دیگه از این راحت تر بگیم... ☺️
🌙 #نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
@sulook
راحت از دستش ندیم
اینهمه از برکات بگن ، شوخی نیست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌هرجا دیدی گناه بهت فشار میاره همونجا گنج هست....
@sulook
🍃 آیت الله بهجت رحمه الله علیه:
✍🏼 اگر کسی اهلیت داشته باشد، یعنی طالب معرفت باشد و در طلب، جدیت و خلوص داشته باشد، در و دیوار به اذن الله معلمش خواهند بود!
---------‐--------------------
@sulook
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠آیت الله فاطمی نیا: کسی که رمق نماز شب ندارد
@sulook
#ولخرج 3
رو به من به فروشنده گفت_ اگه میشه اون لباس پشت ویترین سایز خانمم رو بدین که پرو کنه.
رو به رضا گفتم _ رضا تو رو خدا قیمتش خیلی بالاست من نمیخوام که اذیت شی.
رضا نوچی کشید و گفت_ حرف نباشه هر چی من میگم.
ناچار لباس رو پرو کردم.
خیلی خوشگل بود و حسابی تو تنم نشسته بود تو آینه پرو که به خودم نگاه میکردم بدجوری شیفته خودم شدم لباسش خیلی بهم میومد.
علاوه بر زیبایی که داشت تو تن منم فوق العاده بود.
اما به خاطر قیمت بالاش عذاب وجدان میگرفتم لحظهای بعد رضا در پرو رو باز کرد و لباس رو که تنم دید چشماش برقی زدن.
_ چه خوشگل شدی حنانه خانم ؟
سعی کردم که خودم رو ناراضی نشون بدم تا شاید از خریدش منصرف شه ولی آنچنانم خوشگل نیست.
رضا نوچی کشید و بعد با لبخندی گفت
_ خیلی هم عالیه.
بعدش در اتاق رو بست هر چقدر که صداش کردم بیفایده بود وقتی بیرون رفتم متوجه شدم که حسابش کرده.
ادامه دارد.
کپی حرام.
#ولخرج4
کلافه از مغازه بیرون اومدم.
رو بهش گفتم_ آخه این چه کاری بود که کردی؟
با چشمکی گفت_ این عوض تشکرته خانم!.
اوفی کردم و گفتم _ اونکه بله خیلی ممنون.. ولی من راضی نیستم به خدا.
_ بس کن دیگه حنانه!
کمی جلوتر جلوی طلا فروشی ایستاد شاکی گفتم_ باز چرا وایسادی؟
لبخندی زد و گفت_ سرویس طلاهم برات بگیرم.
سرمرو تند تند اطراف تکون دادم _نمیخوام برای چیمه؟ من کهخودم دارم اسرافه!
پوفی گفت و بعد ادامه داد _اونی که سر سفره عقد بهت هدیه دادم الان دیگه خیلی قدیمیه باید یه جدیدشو برات بگیرم.
بعدش بیاهمیت به مخالفت کردنای من به داخل رفت و هر طور شد یه سرویس ظریف برام خرید .
آخر شب گفت که مامانم شام درست کرد و از مادرت عذرخواهی کن بگو شب دیگه میایم اونجا.
به مامانم زنگ زدم گفتم رضا عذرخواهی کرد و گفته که امشب باید بریم خونه مادرش.
ادامهدارد.
کپی حرام.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای درک صدای بهشتی عبدالباسط، کافیه چشمامونو ببندیم هندزفری بزاریم تو گوشمون تا پرواز کنیم به اوج آسمانِ آرامش....👌🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کارگران را تا زندهاند تکریم کنیم...💔
پست_ویژه
ایران_تسلیت