eitaa logo
۳۱۳ افلاکی مهریز
173 دنبال‌کننده
1هزار عکس
373 ویدیو
6 فایل
افلاکیان "بازخوانی خاطرات، وصیت نامه، تصاویر و...شهدا، آزادگان و رزمندگان شهرستان مهریز ارسال محتوا(خاطره, عکس و... از رزمندگان و شهدا) انتقادات و پیشنهادات از طریق: @khademe_shahidan لینک عضویت در کانال: https://eitaa.com/joinchat/2975400005Ccd5653f47f
مشاهده در ایتا
دانلود
۳۱۳ افلاکی مهریز
#خاطراتی_از_اعزام_تا_اسارت #قسمت_چهارم کمی صبر کردم تا دور شدن باز بلند شدم و نشستم, دیدم کسی نیست
من تنهای تنها، هشت روز تو جزیره سرگردان بودم بدون اینکه هیچ غذایی بخورم!😔 بعد از دیدن اون خواب دیگه گرسنگی هم احساس نمی کردم ولی قمقمه آبی داشتم که از آب های کثیف رودخانه پر و استفاده می کردم. در این مدت هر روز می اومدم کنار رودخانه و نقشه می کشیدم که چطور می تونم برم اونطرف رودخانه!🤔 یه روز برای خودم فکر می کردم برم نی ها را بکنم قایق درست کنم 🛶 یه روز دیگه فکر می کردم برم پوست درختان را بکنم و طناب درست کنم هر روز یه فکری می کردم ولی بسیار سخت بود و هیچ طوری به هیچ نتیجه ای نمی رسیدم😔 همین طور سرگردان بودم با هزاران فکر های مختلف در ضمن کنار رودخانه سیم خاردار کشیده شده بودن، میدان مین هم بود به جز یک راه باریک که نیروهای ایرانی باز کرده بودن برای عبور راهی دیگه ای نبود. روزها که نمی توانستم کاری انجام بدم برای اینکه اگر می خواستم تحرک زیادی داشته باشم عراقی ها می دیدن و مرا .... خلاصه به هیچ نتیجه ای نرسیدم تا روز اوّل اسفند که حالا 8روز از گیر افتادن من در این منطقه گذشته بود بعد از ظهر عراقی ها ریختن تو جزیره برای پاک سازی😨 من زیر یک درخت نخل دراز کشیده بودم🌴 که مرا نبینن ولی همین طوری که داشتند پاک سازی و حرکت می کردن من را دیدن 😔 تعدادی به طرف من آمدن و به عربی یه چیزی گفتن و ریختن دور من 😥 حالا من خودم را زدم به مردن یکی از عراقیها دست من را که گرفت فهمید که زنده ام برا اینکه دست هام گرم بود هر کدام به عربی چیزهایی می گفتن من هم چیزی از حرفهاشون نمی فهمیدم ولی از جام خودم را تکان نمی دادم، یکدفعه یکی شون دست هام را گرفت و بلند کرد و یکی سیلی محکم با تمام توان زد به صورتم اینجا دیگه نمی شود خود را به مردن زد بلاخره من را دستگیر کردن☹️ من لباسه هام همه تکه پاره شد بود و روی لباس بسیجی که تن من بود نوشته بود "کربلا کربلا ما داریم می آئیم" با اشاره می فهمیدم می گفتن: الان می بریمت کربلا!! دوباره یک سیلی محکم زد تو گوشم😠 ادامه دارد.... به روایت: (غلامعلی) ┄┅─✵🍃🌺🌺🍃✵─ 📢افلاکیان؛ کانال خاطرات شهدا و رزمندگان شهرستان مهریز لینک دعوت به کانال👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2975400005Ccd5653f47f
بسیجی که امام سالها پیش برای حفظ ایران اسلامی تاسیس کرد الگویی شد برای مقاومت در منطقه 🌷هفته بسیج گرامی باد🌷 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• 🆔 @Aflakian313
۳۱۳ افلاکی مهریز
🔳انا لله و انا الیه راجعون🔳 در گذشت "مرحوم حسین زارع بیدکی" پدر بزرگوار #شهید_محمدرضا_زارع_بیدکی را
در سن 19 سالگی در منطقه شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل آمد. 🌺گلزار شهدای مزویرآباد میعادگاه دوستان و آشنایان با اوست🌺 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• 🆔 @Aflakian313
💠 اكنون كه با چشمي باز و با نيت خالص اين راه را انتخاب نمودم در اين راه قدم بر مي دارم و از موقعي كه در اين راه آمدم روز به روز كه از عمرم مي گذرد موفق تر و پر بارتر در زندگي خود قدم بر مي دارم و اگر توفيق پيدا كردم و نصيبم شد اميدوارم بجاي اينكه برايم گريه كنيد از خداي بزرگ برايم طلب عفو و مغفرت بواسطه خطاها و غفلتهاي گذشته ام بنماييد از شما مي خواهند كه در راه شناخت قرآن قدم بر داريد. امت حزب الله گول اين دو روز دنيا و وعده هاي دروغ شيطان را نخوريد و زندگي خود را به بطالت نگذرانيد كه اين وقتها با خون ما بدست آمده است... ┄┅─✵🍃🌺🌺🍃✵─ 📢افلاکیان؛ کانال خاطرات شهدا و رزمندگان شهرستان مهریز لینک دعوت به کانال👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2975400005Ccd5653f47f
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• 🆔 @Aflakian313
۳۱۳ افلاکی مهریز
#شهید_محمدرضا_زارع_بیدکی •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• 🆔 @Aflakian313
شادی روح پدر و مادر که هفته گذشته در فاصله ۳ روز از هم به رحمت خدا رفتند، فاتحه مع الصلوات ┄┅─✵🍃🌺🌺🍃✵─ 📢افلاکیان؛ کانال خاطرات شهدا و رزمندگان شهرستان مهریز لینک دعوت به کانال👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2975400005Ccd5653f47f
| عزت و ذلت میلادامام حسن عسکری(ع)مبارک🌷 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• 🆔 @Aflakian313
۳۱۳ افلاکی مهریز
#خاطراتی_از_اعزام_تا_اسارت #قسمت_پنجم من تنهای تنها، هشت روز تو جزیره سرگردان بودم بدون اینکه هیچ
دوتا سیلی خوردم👋😣 ساعتی که دستم بود را از دستم در آوردن! 😠 ساعتی بود که بابایم از مکه آورده بود و خیلی دوستش داشتم😔 عراقیهاایی که ساعت را از دستم بیرون آورده بودن باهم دعواشون شد برای اینکه کدومشون ساعت را بردارن درحالی که دعوا می کردن گفتم ساعت برای خودمه و خواستم ساعت را بگیرم که دوباره سیلی محکمی گذاشت توی گوشم😞 ساعت را یکیشون گذاشت تو جیبش و من را بردن یه مقدار جلوتر و چشم و دست هام را بستن و گذاشتن بغل یکی درخت نخل!🌴 تو فیلم ها دیده بودم کسانیکه می خواستن اعدام کنن را می بردن کنار درختی🌴 من هم شروع کردم اشهدم را گفتم هر لحظه منتظر بودم تیربارانم کنن لحظه خیلی سختی بود😰 همینجور ایستاده بودم و ذکر می گفتم یه دفعه یکی اومد من را حرکت داد و از اون منطقه خارج شدیم بردنم بصره و اونجا یکی بود که فارسی صحبت می کرد دیگه شب شده بود دستها ی من را از پشت بسته بودن و پاهام را بسته بود و بدنم را کرده بودن توی یک گونی پلاستیکی! دیدم نمی تونم بخوابم گفتم: نمی تونم بخوابم دستهام را از جلو ببندید! دست هام را باز کردن و از جلو بستن شب هر چه به نگهبان عراقی اصرار کردم پاهام را باز کنه ولی جواب نداد😟 خیلی شب تا صبح زجر کشیدم خیلی اسرار کردم دستشویی دارم برای اینکه یک مقدار از این وضعیت خلاص بشم ولی اعتناء نمی کردن نزدیک ظهر بود که اومدن پاهام را باز کردن تا برم دستشویی توی دستشویی فقط مقداری آب خوردم و اومدم بیرون چون هیچ چیزی به ما نداده بودن بخوریم، دستشویی نداشتم من را بردن تو یه اتاقی که یکی درجه دار با سه تا سرباز و یک مترجم بودن شروع کرد به پرسیدن از لشکر و تیپ و گردان و دسته ... یه کم اطلاعاتی که داشتم گفتم یه خورده دروغ هم قاطیش کردم و گفتم ... ادامه دارد.... به روایت: (غلامعلی) ┄┅─✵🍃🌺🌺🍃✵─ 📢افلاکیان؛ کانال خاطرات شهدا و رزمندگان شهرستان مهریز لینک دعوت به کانال👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2975400005Ccd5653f47f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺لحظه اعلام خبر بازگشت پیکر مطهر تازه تفحص شده، سیف الله آقاتهرانی به همسر و دختر شهید پس از ۳۵ سال (آبانماه ۱۳۹۶) 🌹به یاد دختران چشم انتظار شهیدان •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• 🆔 @Aflakian313
9.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نذر مادر 🎤صابر خراسانی ◽️به مناسبت سالگرد وفات فاطمه معصومه(س) ┄┅─✵🍃🌺🌺🍃✵─ 📢افلاکیان؛ کانال خاطرات شهدا و رزمندگان شهرستان مهریز لینک دعوت به کانال👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2975400005Ccd5653f47f
در سن 21 سالگی در منطقه شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل آمد. 🌺گلزارشهدای عصمت آباد میعادگاه دوستان و آشنایان با اوست🌺 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• 🆔 @Aflakian313
💠 زیبای آری فروختیم جانهایمان را، اموالمان را نه تنها به بهشت که به رضای حق تعالی که این والاترین متاعی است که می توان به دست آورد سپاس و درود خدای یکتا و بی همتایی که آفرید انسان را، اشرف مخلوقات را و قرارداد وی را در آزمایش سخت و دشوار آزمایشی که هرچند سخت بود هرچند که زحمت داشت و مشقت لیکن شکر خدای متعالی که در این آزمایش مرا به خطی که رضای خویش درآن است هدایت نمود خداوند تورا سپاس که فقط تو راست لایق و بس، زمان را شناختم، موقیعت را سنجیدم، به گفته های امام گوش کردم ، وظیفه ام را درک کردم، سپس بدان گردن نهادم، آری زمان ، زمان نبرد حق و باطل موقیعت موقیعت جنگ ورزی امام فرمود که جنگ درراس همه مسائل است وظیفه ام را جهاد دیدم جهاد مقدس درمکانی مقدس درجبهه ای مقدس در کنار انسانهای مقدس برای هدفی مقدس وسرانجام مرگی مقدس ... ┄┅─✵🍃🌺🌺🍃✵─ 📢افلاکیان؛ کانال خاطرات شهدا و رزمندگان شهرستان مهریز لینک دعوت به کانال👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2975400005Ccd5653f47f