تصویر #وصیت_نامه #شهید_علیرضاابویی_مهریزی
وصیت نامه ای ساده و آموزنده
به خط #شهید بزرگوار
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
🆔 @Aflakian313
🍂#خاطره
زمانی که محمدرضا هنوز #شهید نشده بود، برای کمک در آبیاری با خودم می بردمش تا اینکه در مسیر آب حرکت کنه تا کسی آب را از مسیر خارج نکنه و من بتونم بطورکامل زمینهای کشاورزیم را آب یاری کنم.
بعد از #شهادتش، ناراحت بودم که کسی دیگه نیست تا کمک کارم باشه!
یه شب محمدرضا اومد به خوابم و گفت:
پدرجان شما ناراحت نباش!
من کاری را که درگذشته انجام می دادم حالا هم انجام میدم.
از اون زمان من هیچ وقت با مشکلی دراین رابطه برخورد نکردم، هر وقت
آبیاریم تموم می شد آب هم بسته می شد!
به روایت: پدر #شهید_محمدرضا_دهقان_بنادکی
" آری شهدا زنده اند و ما مردگانیم😔"
┄┅─✵🍃🌺🌺🍃✵─
📢افلاکیان؛ کانال خاطرات شهدا و رزمندگان شهرستان مهریز
لینک دعوت به کانال👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2975400005Ccd5653f47f
#خاطره
#خبر_از_شهادت🌹🌹
تابستان 1366 بود كه با شهيد عزيز به جبهه هاي غرب از شهرستان مهريز اعزام شدیم
حدود 13 سال بيشتر نداشت، البته به علت سن
كمي كه داشت مسئول اعزام قبول نمي كرد.
شناسنامه اش را دست کاری کرد و سنش را زياد كرده بود
اصرار داشت كه می تونه بجنگه!
ِوقتی که قبول کردن به جبهه اعزام بشه خیلی خوشحال شد😍😃
محل استقرار اون زمان تيپ الغدير منطقه بوکان بود.
حسن مثل بسيجيان ديگه مشغول فراگيري آموزش و فنون رزم و عبادت و خود سازي شد
اونجا مراسم نماز جمعه- دعاهاي مختلف كميل- توسل- ندبه و زيارت عاشورا برگزار مي شد و همچنين مراسم عزاداري و سينه زني اباعبدا… الحسين (ع)
#شهيد_حسن_زارع با علاقه زیاد تو اين مراسم ها شركت مي كرد تا اينكه گردان براي شروع عمليات به سردشت اعزام شد.
روحيه اش عوض شد و ارتباط خاصي با خدا پيدا کرده بود .
يكي دو روز به عمليات مانده بود كه با خوشحالي خاصي اومد پيش من
و گفت:😍😃
ديشب خوابي ديدم مخوام براتون تعریف كنم.
گفت: پدربزرگم كه از سادات جليل القدر هست با يه سيد دیگه اومدن به خوابم و بعد از حال و احوال پرسی بهم گفتن که چند روز ديگه مهمان نشون میشم.
گفت : من خوابم را اينطور تعبير مي كنم كه تو عمليات به #شهادت مي رسم و از من خواست تا بهش كمك كنم تا وصيت نامه اش را بنويسه
وقتي كه بهش گفتم ان شاالله مسئله اي پيش نمياد, دوباره تكرار كرد; مي دونم که #شهید میشم و خودش اينطور خبر #شهادت خودش را داد. مشغول نوشتن وصيت نامه شديم .
با شوق و ذوق بسيار مشغول به اين كار شد و حدود ساعت 9 صبح بود كه تو عمليات نصر 7 متوجه شديم اين عزيز همونطور كه
خودش گفت به #شهادت رسيده.🌷🌷🌷
روحش شاد و ياد و خاطره اش جاوداي🌹🌹
والسلام
به روایت: #همسنگر_شهيد
محمدرضا حفار مهریزی
┄┅─✵🍃🌺🌺🍃✵─
📢افلاکیان؛ کانال خاطرات شهدا و رزمندگان شهرستان مهریز
لینک دعوت به کانال👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2975400005Ccd5653f47f
🍂#خاطره
🌷سالم بودن جنازه #شهید بعد از ۲۶ سال🌷
وقتی شهید را آوردن در گلزار شهدای خورمیز علیا به خاک سپرده شد.
درست ۲۶ سال بعد پدر شهید مرحوم شد و بر اساس وصیتش کنار پسر شهیدش براش قبر کندیم
موقع حفر قبر پدر شهید در کنار قبر فرزند شهیدش ناگهان دیوار قبر شهید فرو ریخت!
پسر عموی کاظم که دل نترسی داشت چراغ قوه انداخت توی قبر شهید و گفت جنازه سالمه!
ناگهان دست برد تو قبر و گفت هنوز بدنش سالمه
چند نفری که همراه ما بودن هم شاهد سالم بودن جنازه شهید بعد از ۲۶ سال بودن...
به روایت: شوهر خواهر #شهید_کاظم_زارع_خورمیزی
┄┅─✵🍃🌺🌺🍃✵─
📢افلاکیان؛ کانال خاطرات شهدا و رزمندگان شهرستان مهریز
لینک دعوت به کانال👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2975400005Ccd5653f47f
دفترچه یادداشت و خاطرات #شهید_بمانعلی_عبدالهی که هنگام #شهادت همرا #شهید بوده است
آغشته به خون #شهید است و جای تیری که از دفترچه عبور کرده است نیز وجود دارد
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
🆔 @Aflakian313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺لحظه اعلام خبر بازگشت پیکر مطهر #شهید تازه تفحص شده، سیف الله آقاتهرانی به همسر و دختر شهید پس از ۳۵ سال (آبانماه ۱۳۹۶)
🌹به یاد دختران چشم انتظار شهیدان
#دخترانه
#پنجشنبه_های_دلتنگی
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
🆔 @Aflakian313
✅فخر علم
🌷ز علمت لالهای روئید و فخری زاده شد.
▫️#شهید #محسن_فخری_زاده
شهادت: ۷ آذر ۱۳۹۹
#ما_ملت_شهادتیم
┄┅─✵🍃🌺🌺🍃✵─
📢افلاکیان؛ کانال خاطرات شهدا و رزمندگان شهرستان مهریز
لینک دعوت به کانال👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2975400005Ccd5653f47f
🍂#خاطره_ای_از_شهید🌹
#شهید_لجه از نظر درس و تحصیلات فراتر از یک دانش آموز معمولی بود.
علاوه بر اینکه خودش ممتاز بود بصورت داوطلب شاگردان و دانش آموزان ضعیف را هم تحت پوشش قرار می داد.
یادمه دانش آموزی که از نظر درسی بسیار خوب بود و بعدا هم در رشته پزشکی قبول و مدرک تخصص هم گرفت، موقع تحصیل مدرسش می اومد تو درسها از #شهید_لجه کمک می گرفت و به جرائت می تونم بگم #شهید_لجه اگه زنده بود جزء متخصصین بسیار عالی کشور بود چون واقعا استعداد بی نظیری تو اون زمان در درس داشت. درکنار همه اینها با توجه به سن کم میشه او را یک عارف، عاشق و از خودگذشته به تمام معنا نام برد.
درمرحله دوم عملیات محرم تو منطقه ای با دشمن درگیر شدیم و با توجه به اینکه خیلی به دشمن نزدیک شده بودیم با ترکش نارنجک دشمن او بشدت زخمی شد و خدا می دونه که این #شهید عارف بدون هیچگونه ناله ای و فقط با ذکر گفتن به #شهادت رسید.
درحالی که لبهاش داشت چیزی زمزمه می کرد به #شهید_سیدرضا_قریشی که او هم اونجا بود
گفتم: سیدرضا ببین محمد حسین چی می گه؟
او هم گوشش را برد جلو لبهای #شهید_لجه و گفت:
داره می گه: "فزت و رب الکعبه"....
عجب آرامشی داشت زمانی که داشت به #شهادت می رسید ...
به روایت: #رزمنده_محمدرضا_زارعزاده
┄┅─✵🍃🌺🌺🍃✵─
📢افلاکیان؛ کانال خاطرات شهدا و رزمندگان شهرستان مهریز
لینک دعوت به کانال واتس آپ👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/KVAYwXoOgys8nHYqcnHLmS
لینکدعوت به کانال ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2975400005Ccd5653f47f
۳۱۳ افلاکی مهریز
شهيد احمد دشتي درتاریخ65/3/5 درجزیره مجنون درسن20سالگی به شهادت می رسند 🇹🇯🇹🇯🇹🇯🇹🇯🇹🇯🇹🇯🇹🇯🇹🇯🇹🇯🇹🇯🇹🇯 فراز
💠#نامه_فرمانده
#قسمت_اول
بسم الله الرحمن الرحيم
"و من المومنين رجال صدقوانا عاهدوا الله عليه فمنهم من قفي نحبه و منهم من نتظير"
و از مومنان مرداني هستند كه نسبت به عهد و پيماني كه با خداي خويش بسته اند وفا مي كند و بعضي ايشان به شهادت مي رسند.…
حضور پدر و مادر بزرگوارم
سلام عليكم اميد است كه جان شما و خانواده محترم تان خوب باشد و در پناه خداوند بزرگ مؤيد و منصور باشيد.
چند روز پيش كه يكي از دوستان جبهه اي به عيادتم در منزل آمده بود گفت كه پدر #شهید_احمد_دشتي طي نامه اي خواستار شده كه از حالات روحي و كيفيات اخلاقي او قدري نوشته شود.
اين حقير كه سمت فرماندهي گروهان پسرتان را بر عهده داشتم چون با ايشان در يك جا تركش خورديم فرصت نشد كه شخصاً خدمت برسم ، چرا كه تمام بدن اين حقير از سر و صورت و سينه و كمر و دست و پا مورد اصابت قرار گرفت كه تا چند مدت پيش دستم به صورت نيمه فلج در آمده بود و الان نيز درست كار نمي كند.
نمي دانم از كجا شروع كنم كه شايسته و در خور مقام آن عزيز باشد . در جايي كه امام عزيز امت مي فرمايد:
« ما را چه رسد كه با اين قلمهاي شكسته و زبانهاي الكن وصف عزيزان #شهيد را بگوئيم » من ديگر چه بايد بگويم اما به خاطر تكليف هم كه شده را خدمت نورانيتان عرضه مي دارم.
اين حقير در طول خدمتم به انسانهاي مؤمن و خوب زياد برخورد كرده ام اما پسر شما چيز ديگري بود از همان اولين روزي كه خود را به گردان ما معرفي كرد طوري بود كه ناخودآگاه مجذوب او شدم در كلام او صداقتي به وسعت دريا موج مي زد و آن حجب و حياي مخصوصش انسان را به ياد اصحاب صدر اسلام مي انداخت ،كلامش عجيب دلنشين بود به طوري كه يكبار از طرف فرمانده لشكر احضار شدم و قرار شد كه يك سرباز نمونه با خود ببرم كه من احمد را انتخاب كرده و بردم .
موقعي كه احمد در آن جمع كه فرمانده لشكر و معاون عمليات و فرمانده تيپ و عده ديگري نشسته بودند صحبت كرد فرمانده لشكر مرا به كناري كشيد گفت: پور دستان اين دشتي چه قدر خوب حرف مي زند عجب صداقتي در كلامش است.
ادامه دارد.....
نویسنده نامه: احمد پوردستان
┄┅─✵🍃🌺🌺🍃✵─
📢افلاکیان؛ کانال خاطرات شهدا و رزمندگان شهرستان مهریز
لینک دعوت به کانال واتس آپ👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/KVAYwXoOgys8nHYqcnHLmS
لینکدعوت به کانال ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2975400005Ccd5653f47f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎥 بعد از مرگ، هیچ مومنی دوست ندارد به دنیا بازگردد بجز #شهید
🎙خاطرهای از حجتالاسلام محمدی شاهرودی که شهید مدافع حرم حاج حمید مختاربند، شهیدِ مدافع حرمِ را در خواب دید..
┄┅─✵🍃🌺🌺✵┄┅─
افلاکیان؛ کانال خاطرات شهدا و رزمندگان شهرستان مهریز
لینک دعوت به کانال واتس آپ👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/KVAYwXoOgys8nHYqcnHLmS
لینکدعوت به کانال ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2975400005Ccd5653f47f
📜بخشی از وصیتنامه #شهید حاج قاسم سلیمانی:
🔹خداوندا ! تو را سپاس که مرا قرن به قرن، از صلبی به صلبی منتقل کردی و در زمانی اجازه ظهور و وجود دادی که امکان درک یکی از برجسته ترین اولیائت را که قرین و قریب معصومین است، عبد صالحت #خمینی_کبیر را درک کنم و سرباز رکاب او شوم ...
🌺تولدت مبارک قاسم جان🌺
┄┅─✵🍃🌺🌺✵┄┅─
افلاکیان؛ کانال خاطرات شهدا و رزمندگان شهرستان مهریز
لینک دعوت به کانال واتس آپ👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/KVAYwXoOgys8nHYqcnHLmS
لینکدعوت به کانال ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2975400005Ccd5653f47f
-گفتم:
ببینم توی دنیا چه آرزویی داری؟
یه کمی فکر کرد و
گفت:هیچی
گفتم:یعنی چی؟!
مثلاً دلت نمیخواد یک کارهای بشی،ادامه تحصیل بدی یا از این حرفها دیگه...
گفت:یه آرزو دارم.از خدا خواستم تا سنم کمه و گناهم از این بیشتر نشده،
#شهید بشم...
#شهید_نور_الله_اختری❤️🕊
┄┅─✵🍃🌺🌺✵┄┅─
افلاکیان؛ کانال خاطرات شهدا و رزمندگان شهرستان مهریز
لینک دعوت به کانال واتس آپ👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/KVAYwXoOgys8nHYqcnHLmS
لینکدعوت به کانال ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2975400005Ccd5653f47f