برای #خلیج_همیشگی_فارس
#خلیج_فارس
همیشه در دل تاریخ این گواهی ماند
برای دشمن تو تا ابد تباهی ماند
گذشت فصل زمستان ولی برای زغال
هنوز هم که هنوز است روسیاهی ماند
هزار تاج به تاراج برده شد اما
همیشه بر سر تو تاج پادشاهی ماند
چه خوابها که یکایک شدند نقش بر آب
چه نقشهها که سر برگههای کاهی ماند
کسی که خواست سر ما کلاه بگذارد
برای او نه سری ماند و نه کلاهی ماند
شکوه نام تو مانند کوه پا برجاست
نه مثل موج که گاهی نماند و گاهی ماند
به رغم مدعیان، ای خلیج میهن من
تو فارس بودی و هستی و فارس خواهی ماند
#مجتبی_خرسندی
@Aftabgardan_ha
به روشنایی #قرآن
کلام نوری و روشنترین کتابی تو
چرا کتاب بگویم که آفتابی تو
در این زمانه ظلمت چراغ بیداری
به دیدگان و به دلهای غرق خوابی تو
به تشنگان کویری که راه گم کردند
اگر بقیه سراباند، عین آبی تو
به دوستان چو نسیمی لطیف و روحنواز
به دشمنان خدا آتشینخطابی تو
به مومنین چه بگویم که آیههای بهشت
به هر چه کفر ولی آیهٔ عذابی تو
سوال توست که «فأتوا بسورة مثله»
به این سوال خودت بهترین جوابی تو
تو آن شراب طهوری که وعده داده خدا
بریز تا که بنوشم، همان شرابی تو!
در این زمانهٔ سرشار از فریب و دروغ
به راستی که همان حرف بینقابی تو
#حسن_زرنقی
@Aftabgardan_ha
به روشنایی #قرآن
نشستم پیش او از خاک و از باران برایم گفت
خدا را یاد کرد، از خلقت انسان برایم گفت
«الم اعهد الیکم یا بنی آدم» برایم خواند
از آن عهدی که آدم بست - آن پیمان - برایم گفت
برایم یک به یک تاریخ انسان را ورق میزد
به یاد نوح بود، از کشتی و طوفان برایم گفت
به ابراهیم و موسی و به اِلیاسین سلامی کرد
به نور حق پناه آورد و از شیطان برایم گفت
«محبت زنده زنده دفن شد با دختران در خاک»
زمین را زیر و رو کرد، از غم پنهان برایم گفت
سپس «ان الذین آمنوا» را بر زبان آورد
نگاهی سوی مولا کرد، از ایمان برایم گفت
مرا خوف و رجای حرفهایش جذب خود میکرد
که آیه آیه از تکویر و الرحمان برایم گفت
هزار و چندصد سال است در دل حرف ها دارد
شکایت کرد و از عصیان و از نسیان برایم گفت
سراسر شوق بودم سِیر در آیات عالم را
سراپا گوش بودم آنچه را قرآن برایم گفت
#عاطفه_جوشقانیان
@Aftabgardan_ha
#ویژهنامه_ایران_قوی_ایران_عزیز 🇮🇷
هنوز ماتمِ زنهای خونجگر شده را،
هنوز داغ پدرهای بیپسر شده را،
کسی نبرده ز خاطر، کسی نخواهد برد
ز یاد، خاطرهٔ باغ شعلهور شده را
کسی نبرده ز خاطر، نه صبح رفتن را
نه عصرهای به دلواپسی به سر شده را
نه آهِ مانده بر آیینههای کهنهٔ شهر
نه داغهای هرآیینه تازهتر شده را
جنازهها که میآمد هنوز یادم هست
جنازههای جوان، کوچههای تر شده را...
نه، این درختِ پر از زخم، خم نخواهد شد
خبر برید دو سه شاخهٔ تبر شده را!
#محمدمهدی_سیار
#ایران_قوی #ایران_عزیز 🇮🇷
@Aftabgadan_ha
به روشنایی #قرآن
قرص است دلم به آیههای قرآن
این سینه گرفته عطر و بوی ایمان
هرگاه که آسمانِ دل، ابری شد
دستان مرا گرفته در هر باران
#محنا_امیری
@Aftabgardan_ha
به روشنایی #قرآن
میان شعله میسوزد مگر باران؟ نمیسوزد
اگرچه جسم هم آتش بگیرد، جان نمیسوزد
به آتش میکشند این روزها قرآنِ ما را... لیک
نمیدانند فجر و طارق و فرقان نمیسوزد
نمیدانند این اصحاب نار، این شعله بر دوشان
که حمد آتش نمیگیرد، که الرحمن نمیسوزد
خدای قصهٔ قرآنیِ «عاد» و «ثمود»! آخر
چرا این شهرها در آتشِ کفران نمیسوزد؟
مگر قرآن چه دارد؟ سوره سوره، خط به خط، ایمان
دل مردم برای این همه ایمان نمیسوزد؟
به این کافرمرامان، منکرانِ نور و زیبایی
بگو قرآن نمیسوزد، بگو قرآن نمیسوزد
#رضا_یزدانی
@Aftabgardan_ha
#ویژهنامه_ایران_قوی_ایران_عزیز 🇮🇷
بی امرِ عشق، گوش به فرمان نمیدهیم
تا مرگ میرویم ولی جان نمیدهیم
دنیا دو بار عمرِ گران را به ما نداد
ما هم دلِ عزیز خود ارزان نمیدهیم
جمع است خاطرِ دلِ ما در مسیرِ عشق
دل را به غیرِ زلفِ پریشان نمیدهیم
مردن به پای دوست هنوز آرزوی ماست
حتی به مرگ، فرصتِ جولان نمیدهیم
موجیم موج، پا به سرِ صخره مینهیم
کوهیم کوه، خاک به توفان نمیدهیم
مردانِ مرد، اهلِ اماننامه نیستند
جان را به جز به راه شهیدان نمیدهیم
افراسیابها چه به سر پروراندهاند؟
تا زندهایم مُلک به توران نمیدهیم
مردِ مُروّتیم ولی در شبِ نبرد
حتی به خصم، جُرأتِ میدان نمیدهیم
ما وارثانِ خونِ سلیمانیِ عزیز
این خاک را به مُلکِ سلیمان نمیدهیم
گوید اگر کسی بدِ ما را به این و آن
ما عاقلیم و گوش به نادان نمیدهیم
حتی اگر تمامِ جهان را به ما دهند
یک نیم ذرّه خاک از ایران نمیدهیم
#قادر_طراوتپور
#ایران_قوی #ایران_عزیز 🇮🇷
@Aftabgardan_ha
سپاه برگ برندهست در برابر غرب
همیشه حکم کنندهست در برابر غرب
برای حمله به دشمن همیشه آمادهست
شبیه شیر که در کنج بیشه آمادهست
زمان جنگ به صف میکند نفرها را
زمان سیل به جان میخرد خطرها را
همیشه در غم و شادی کنار مردم هست
و با تمام توان پای کار مردم هست
قسم به نور که دوریم از سیاهیها
که هست حبٌ علی در دل سپاهیها
که ما فدایی اولاد حیدریم همه
ابوذریم همه، مالکاشتریم همه
در انتقام به جنگاوری مختاریم
بگو به خصم که ما از حماسه سرشاریم
که در وجود کسی جرئت مقابله نیست
اگر که پا به زمین نبرد بگذاریم
خوشا میانۀ میدان شهید عشق شدن
در آرزوی رسیدن به وصل دلداریم
هراس کشته شدن نیست در دل ما، هان!
بیا ببین چه شهیدانه گرم پیکاریم
به چشم روشن ما التماس بیمعناست
و در مقابل دشمن، هراس بیمعناست
به سمت حادثه پا در رکاب، ما هستیم
همیشه همقدمِ انقلاب، ما هستیم
به این امید که در راه حق شهید شویم
که رو سیاه نمانیم، روسفید شویم
که نیست هیچ مسیری از این مقدستر
مباد اینکه بمیریم گوشۀ بستر
#محمد_شکریفرد
@Aftabgardan_ha
به روشنایی #قرآن
سلام بر تو که نوری و ذکری و ایمان
سلام بر سخن حق، سلام بر قرآن
به هفت آیۀ سَبعُ المَثانیات سوگند
تمام رحمت محضی، قسم به اَلرّحمن
مُعَلَّقات، معلّق شد و به زیر آمد
همین که نور تو آمد در آن زمان به میان
خِرَد به عمق تو هرگز نمیرسد دستش
هزار معنی نازک شدهست در تو نهان
اگر که چهره بدون نقاب بنماید
کُمیت عقل شود لنگ و عاجز و حیران
نسیم جنت حق میوزد ز آیاتش
بهشت را به تماشا نشین در این بستان
خزان گذشت بر اوراق خلق و کهنه شدند
گذر نکرده بر اوراق او غبار خزان
به پیش هیبت «فَأتُوا بِمِثْلِهِ»، فُصَحا
گرفتهاند سرانگشت عجز را به دهان
زبان به کام گرفتند جمله لال شدند
چو گفت «فَاسْتَمِعُوا لَه وَ أنصِتُوا» یزدان
بشر کجا و توان سخن چو او گفتن؟
زبان هیچ بشر نیست مرد این میدان
نگاه کن وَ بدان «اُنزِلَ بِعِلمِ الله»
اگر که بهتر از این هست هاتِ بالبرهان
نشستهاند همه انبیا بر این سفره
به لقمهای که بگیری از آن، شوی لقمان
فدای نثر روانش شود هزاران نظم
که داده است پریشانی مرا سامان
هزار عمر شده صرف فهم او و هنوز
بدیع مانده معانی او و نحو بیان
هزار فتنه بیاید هزار فتنه روَد
به زیر سایۀ قرآن نمیشوم نگران
چنان پر است کتاب خدا ز وصف علی
شود علی، بشود این کتاب اگر انسان
ببین به غیر علی کیست باء بسم الله؟
ببین شدهست علی بر کتاب حق عنوان
بدون نقطه چه معنا دهد کلام کسی؟
علیست مُظهِر قرآن و معنی تبیان
خطاب آمده «بَلِّغ»: «علی ولی الله»
که در غدیر شود حق چو آفتاب عیان
به برکت علی «اَکمَلتُ دینَکُم» آمد
که با ولایت او کامل است این بنیان
خلافت است فقط لایق علی آری
«لَقَد تَقَمَّصَها» دیگری که وای بر آن
کسی که شیعۀ او نیست، غرق میگردد
علیست کشتی نوح و علیست کشتیبان
هر آنچه گفته نبی در حق علی، وحی است
مُطَهّر است نبی از خطا و از هذیان
بدون حب علی راه بدتر از چاه است
به کعبه نه، که رسد آخرش به ترکستان
عَلَی الصَّباح قیامت خدات میپرسد
چه شد که بعد نبی اِتَّبَعتُم الشَّیطان؟
علیست باب ورودی علم پیغمبر
گمان مکن که بوَد شهر بی در و دربان
علیست سِرّ «يَدُ اللهِ فَوقَ أَيديهِم»
که اوست آیت عظمای حق به عالمیان
علیست علّت جمع ضمیر «أَنفُسَنَا»
به جز علی چه کسی بوده بر پیمبر جان؟
علیست هادی امت پس از نبی به صراط
صراط نیست برای مُحبّ او لغزان
علیست وجه خداوند «ذوالجلال» بلی
در آن زمان که شود «كُلُّ مَن عَلَيهَا فَان»
علیست ساقی کوثر، علیست رحمت محض
و غیر اوست سرابی که یَحسَبُ الظَمئان
علیست صاحب علم کتاب و شاهد وحی
کجاست عالم و جاهل به یکدگر یکسان؟
علی و فاطمه مصداق آن دو دریایند
به جز حسین و حسن نیست لؤلؤ و مَرجان
قسم به آیۀ «تَبّت یَدا» بریده شود
دو دست هر که زند دست جز بر این دامان
اگر که تیغ به رویم کشند میمانم
نمیشوم ز مسیر غدیر رو گردان
بگیر دست مرا بیقرارِ نام توام
کویر خشک منم من، تویی تویی باران
سخن به آب رسید و ز غصه آب شدم
عطش چه کرد که صَارَ السَّماء مثل دخان
رسیده است خطاب «اِرجِعی الی رَبّک»
خدا کند نخورد سنگ بر لب و دندان
فدای قاری قرآن که تشنهلب بود و
نداد جرعۀ آبی کسی به آن عطشان
آهای شمر! تو را ذرهای طهارت نیست
مزن بدون وضو دست خویش بر قرآن
#عاصی_خراسانی
@Aftabgardan_ha
برای #امام_خمینی❤️
امام مثل کدام از شما رئیسان بود؟
سوال میکنم، آیا امام اینسان بود؟
شریک کاخنشین بود و یا که کوخنشین
رفیق میزنشینان و یا شهیدان بود؟
خمینیای که من از کودکی شناختهام
شبیه چشمهٔ جاری، شبیه باران بود
امام در همهٔ لحظههای قدرت خود
نه فکر رشوه، نه فکر بگیر و بستان بود
امامِ خانهٔ مستأجری، نه فکر شمال
نه در خیال خریداری لواسان بود
امام، رونق شبهای تار عصر قیام
امام نور حسینیهٔ جماران بود
خمینیای که من از کودکی شناختهام
نه گنبدیست طلایی، که یک شبستان بود
دلم چقدر به یاد ضریح سادهٔ اوست
همان ضریح که مانند یک گلستان بود
خمینیای که من از کودکی شناختهام
رفیق مردم و در فکر مستمندان بود
امام در کلماتم نمیشود تعریف
سلیس و ساده بگویم امام انسان بود
برای آنکه ندیدم امام را هرگز،
درون سینهٔ من حسرت فراوان بود
پدر که سرفهٔ او یادگار والفجر است
پدر که در عملیات فتح مهران بود
برای آنکه بفهمم امام را، میگفت:
شبیه سیدعلی بود، مرد میدان بود
#سیده_فرشته_حسینی
@Aftabgardan_ha
به روشنایی #قرآن
ای پُر سرود با همۀ بیصداییات
با من سخن بگو به زبان خداییات
در عرصهعرصۀ ملکوتی کزانِ توست
پَر ده مرا، به بال بلند رهاییات
فرخنده طالعی که گُزیدهست گوشهای
در سایۀ خجستۀ فرّ هماییات
ای مُعجز پیمبر مکّی که هر فصیح
خیرهست در فصاحت مُعجزنماییات
در تو چه آیتیست که هر کس به گوش جان،
یکبار چون شنید تو را، شد هواییات؟
پر میزنند در تو ملائک که صد بهشت
بالیده در کرانۀ قدسیسراییات
چون یافتم کلید تو را، مهربانتری
با من ز هرچه، با همه دیرآشناییات
گفتا بخوان به نام خدا تا که پا نهد
روحالقدس به حاشیۀ همنواییات
اینک وضو گرفته به دیدارت آمدم
تا سر نهم به سجدۀ مُشکلگشاییات
جان جهان فدای تو باد ای کتاب عشق
وی بیشمار چون منِ عاشق، فداییات
#حسین_منزوی
@Aftabgardan_ha
تقدیم به #امام_جواد_علیهالسلام
ای ریخته نسیم تو گلهای یاد را
سرمست کرده نفحهٔ یاد تو باد را
افراشته ولای تو در هشت سالگی
بر بام آسمان، عَلَم دین و داد را
خورشید، فخر از آن بفروشد که هر سحر
بوسیده آستان امام جواد را
خورشیدِ بیغروب امامت که جود او
آراستهست کوکبهٔ بامداد را
جود و سخا جواز تداوم از او ستاند
تقوا از او گرفت ره امتداد را
آن سرخط سخا که به جود و کرم زده
بر لوح آسمان رقم اعتماد را
بیرنگ کرده بددلی دشمنان او
افسانهٔ سیاهدلیهای «عاد» را
تنگ است دل به یاد امام زمان، مگر
بوییم از امام نُهم عطر یاد را
وقتی که نیست گل ز که جوییم جز نسیم
عطر بهارِ وحدت و باغِ وداد را؟
جز آستان جود و سخایت کجا برم
این نامهٔ سیاهِ گناه، این سواد را؟
بی یاری شفاعت تو چون کشم به دوش
بار ثواب اندک و جرم زیاد را؟
خط امان خویش به ما ده که بشکنیم
دیوارِ امتحانِ غلاظ و شداد را
ای آنکه هرگز از درِ جودت نراندهای
دلدادگان خسته دلِ نامُراد را
بگذار تا به نزد تو سازم شفیع خود
جدّت امام ساجد زینالعباد را
تا روز حشر، یار غریبی شوی که بست
از توشهٔ ولای تو زادالمعاد را
#حسین_منزوی
@Aftabgardan_ha