آفتابگردانها
🔔 دورههای آموزشی «مدرسه #زنگ_شعر» 🔗 https://t.me/zangesher
مدرسه زنگ شعر:
🔔 آغاز ثبتنام در دورههای آموزشی «مدرسه #زنگ_شعر» 🔔
📋 ثبتنام دورههای آموزشی آزاد «مدرسه زنگ شعر» در دفتر شعرِ موسسۀ فرهنگی هنری «شهرستان ادب» آغاز شد. علاقمندان تا 30 دی ماه 1397 برای ثبتنام در این دورهها، که با حضور مدرسان شعر و شاعران برتر کشور برگزار میشود، فرصت دارند. کلاسها از ابتدای بهمن ماه به مدت 6 جلسه برگزار خواهد شد.
📆 عناوین و زمانهای این کلاسها و استادان مربوطه به شرح زیر است:
1️⃣ عروض و قافیه:
🖋نام مدرس: سیدوحید سمنانی
⏰زمان: پنجشنبه 10:00 تا 12:00
2️⃣ خلاقیت ادبی:
🖋مدرس: علیمحمد مؤدب
⏰زمان: پنجشنبه 13:00 تا 15:00
3️⃣ شعر کودک:
🖋مدرس: کبری بابایی
⏰زمان: پنجشنبه 15:00 تا 17:00
4️⃣ ترانهسرایی:
🖋نام مدرس: حامد عسکری
⏰زمان: پنجشنبه 17:30 تا 19:30
5️⃣ نقدنویسی:
🖋مدرس: زهیر توکلی
⏰زمان: جمعه 10:00 تا 12:00
6️⃣ مولویشناسی:
🖋مدرس: امیرحسین ماحوزی
⏰زمان: جمعه 13:00 تا 15:00
7️⃣ شعر طنز:
🖋مدرس: ناصر فیض
⏰زمان: جمعه 15:00 تا 17:00
8️⃣ زبان شعر:
🖋مدرس: اسماعیل امینی
⏰زمان: جمعه 17:30 تا 19:30
💡امکان ثبتنام تنها در یکی از این دورهها به صورت مجزا یا چند کلاس به صورت توأمان برای علاقمندان وجود دارد. هزینه ثبتنام در هر مبحث، صدهزار تومان تعیین شده است که باید به شمارۀ کارت 6104337741438384 به نام محمدحسین باقری خوزانی واریز شود. ارسال نام و نام خانوادگی، تصویر فیش واریزی و نام کلاس درخواستی به آیدی تلگرامی دفتر شعر (@office4poem با شمارۀ اختصاصی 09190022194) به منزلۀ ثبت نام قطعی خواهد بود.
💡 اعضای ادوار مختلف آفتابگردانها از تخفیف 30 درصدی برای شرکت در این کلاسها برخوردارند.
💡کلاسها در محل موسسه شهرستان ادب به نشانی «خیابان شریعتی، بالاتر از سهراه طالقانی، روبروی سینما صحرا، پلاک 168» برگزار میشوند.
💡علاقمندان میتوانند برای کسب اطلاعات بیشتر با شمارۀ تلفن 02177531866 داخلی 129 و 130 دفتر شعر شهرستان ادب تماس بگیرند.
🔗 https://t.me/zangesher
از من نمانده است به عالم نشانهای
جز در میان شعلهی آه آشیانهای
سرشار از سکوتم و در من نمیزند
گل طرح زندگانی و بلبل ترانهای
باد خزان تکانده چنانم که بعد از این
باور نمیکنم که برآرم جوانهای
بعد از تو ای بهار در این باغ سوخته
دیگر برای زیستنم کو بهانهای؟!
گنجشک بیپناهم و صیاد روزگار
دور و برش ندیده بجز من نشانهای
در کام خود کشیده قفس هستی مرا
دستی کجاست تا دهدم آب و دانهای؟!
تنهاییام يقين شده وقتی که سالهاست
یادم نمیکند غزل عاشقانهای
باید سکوت کرد و فروخورد بغض خویش
وقتی که اشکهای مرا نیست شانهای
#حسن_زرنقی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
به یاد ۶۸ شهید دانشآموز مدرسه فیاضبخش بروجرد که در ۲۰ دیماه ۱۳۶۵ با حمله موشکی رژیم بعث عراق به سوی آسمان پرگشودند
با خواب و خیالِ شوم و با وسوسه رفت
با قصدِ درست کردنِ حادثه رفت
دیماهِ هزار و سیصد و شصت و پنج
موشک به کلاس اول مدرسه رفت
#وحید_اشجع
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
در التهاب کویرم سراب معجزه است
میان عصر یخم آفتاب معجزه است
شکست واژهی بیگانهای برایم نیست
بر این خراب نبودِ عذاب معجزه است
عصای زلفِ تو دل را همینکه بشکافد
ولی تکان نخورَد آب از آب معجزه است
تو ای شهابِ سراسیمه رهسپارِ ابد!
تو را دوباره ببینم به خواب معجزه است
چگونه حسِّ تو تکرار میشود در من؟
سوالِ گنگِ دلم را جواب معجزه است
#وحید_صدیقی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
واسه من یه دریای آرامشی
ولی سهم دریا پریشونیه
میخوام موج دریا رو آروم کنم
بفهمم اگه دردِ دریا چیه
چرا آسمون دلت ابریه؟
کدوم غصه دریا رو ریخته به هم؟
درسته به ساحل رسیدم، ولی
تلاطم نکن من برای تو ام
یه چند روزه دریام ابری شده
برای نگاهت دلم لک زده
به چشم قشنگت قسم مبتلام
به قرص نگاهت که حالم بده
دلت رو گذاشتی چرا زیر پات
تو دریا رو داری لگد میکنی
به دنیا، به دریا، به من، به خودت
خدا شاهده داری بد میکنی
اگه آسمون دلت ابریه
اگه سهم دریا شده اشک و غم
دوباره میام سمت آغوش تو
تلاطم نکن من برای تو ام
#امیر_عباس_بختیاری
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
سیزدهمین «ماهشعر آفتابگردانها» برگزار میشود.
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
آفتابگردانها
سیزدهمین «ماهشعر آفتابگردانها» برگزار میشود. #ما_همه_آفتابگردانیم @Aftab_gardan_ha
سیزدهمین جلسه از سلسله نشستهای ماهانه شعرخوانی (ویژه اعضای ادوار مختلف #آفتابگردانها) با عنوان #ماهشعر، با اجرای #میلاد_عرفان_پور، در دفتر مؤسسه شهرستان ادب برگزار میشود.
مهمان ویژه سیزدهمین جلسه:
#محمد_حسین_نعمتی
همراه با شعرخوانی #رضا_یزدانی
از اعضای #دوره_اول_آفتابگردانها
و نقد و بررسی مجموعه شعر #حاشا
و شعرخوانی #آفتابگردانهای_ادوار_مختلف
زمان: دوشنبه ۲۴ دیماه ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۰۰
مکان: تهران، خیابان شریعتی، بالاتر از سه راه طالقانی، روبروی سینما صحرا. پلاک ۱۶٨، طبقه چهارم
#همه_آفتابگردانها_دعوتند
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
آفتابگردانها
سیزدهمین جلسه از سلسله نشستهای ماهانه شعرخوانی (ویژه اعضای ادوار مختلف #آفتابگردانها) با عنوان #ماه
اولویت شعرخوانی با آفتابگردانهاییست که زودتر شعر خود را به نشانی
@office4poem
در تلگرام، بفرستند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به مناسب سالروز میلاد حضرت زینب (سلاماللهعلیها)
با نوای:
حاج #میثم_مطیعی
شاعر:
#سعید_تاج_محمدی
#دوره_دوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
آفتابگردانها
#معرفی_کتاب_آفتابگردانها مجموعه شعر #حاشا سروده #رضا_یزدانی نشر #شهرستان_ادب #دوره_دوم_آفتابگردان
از تقاطع شهید احمد رسولیان که بگذری
میرسی درست روبروی یادمان کربلای پنج
انتهای بولوار حاج حیدر تراب
کوچهی شهید فاطمینسب
خانهی من است
دردآور است؛ نیست؟
اینکه اینهمه شهید
بر سر تمام کوچههای شهر ایستادهاند
تا نشانی مسیر خانههای ما شوند
اینکه اینهمه شهید رفتهاند
تا بهانهی ترانههای ما شوند
دردآور است؛ نیست؟
#رضا_یزدانی
#دوره_دوم_آفتابگردانها
از مجموعه شعر #حاشا
نشر #شهرستان_ادب
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
آفتابگردانها
#معرفی_کتاب_آفتابگردانها مجموعه شعر #حاشا سروده #رضا_یزدانی نشر #شهرستان_ادب #دوره_دوم_آفتابگردان
مبارک است آسمانِ آبی،
مبارک است آفتاب و باران
خوشا جوانه، خوشا شکفتن،
خوشانخوشانیست در بهاران
بریز از منقل زمستان،
هر آنچه تهمانده است از اسفند
بریز تا گل کند دوباره،
بلوغِ پُرجوشِ شاخساران
سلام کردم به نرگسی مست،
جواب از بلبلی شنیدم
به جز محبّت، به جز ملاحت،
ندیدم از این بزرگواران
چقدر شادند غمفروشان،
پر از هیاهو همه خموشان
به بادهریزی و نوشنوشان
حواسجمعاند میگُساران
به سبزوار درخت رفتم؛
سلام کردم به جانبهکفها
کفنبهتن آمدند گلها،
کفنبهتن مثل سربداران
فقط نه این دید و بازدید است؛
فقط نه تبریکهای عید است
بهار یعنی به خود رسیدن،
به رغم گمگشتِ روزگاران
بهار یعنی همین گسستن
ز خویش و در خویش تازه گشتن
بهار این است؛ ای زمستان!
بهار این است؛ ای بهاران!
بهارها آمدند و رفتند
ولی تو میمانی ای همیشه!
من آمدم تا تو را ببینم؛
خودِ خودت را به من بباران!
#رضا_یزدانی
#دوره_دوم_آفتابگردانها
از مجموعه شعر #حاشا
نشر #شهرستان_ادب
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
برای مردم مظلوم #یمن
دنیا گرفت از من نگاه کودکانم را
بر جان من انداخت داغ دودمانم را
من مادر آغازهای کوچکی هستم
داغ جوان پایان نداده داستانم را
در جنگ شرکت میکنم با مادریهايم
میآورم وقتی به دنیا آرمانم را
با بخت خود دارم به میدان میروم وقتی
میآورم آیینهام را، شمعدانم را
پشت و پناه مردهای خانهی من باش
دارم به دستت میسپارم نوجوانم را
ای كاش خطی از قوانین جهان بودم
شاید عوض میکرد حال مردمانم را
#صابره_سادات_موسوی
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
رها چه وصف غریبی برای حالش بود
همان که پیش تو میماند اگر مجالش بود
چقدر روح بلندش تب پریدن داشت
چقدر جسم ضعیفش وبال بالش بود
چقدر بغض خودش را نشاند، گریه نکرد
و رود، آینهی آن غم زلالش بود
چکیدهی همهی دردهای قبل از خود
هزار و سیصد و هفتاد و پنج سالش بود
کسی که دیدنت او را به شعر میانداخت
صدای خندهی تو شعر ایدهآلش بود
همین مسافر خسته، مقیم خانهی مرگ
دوباره دیدن تو آخرین خیالش بود
#محمدرضا_معلمی
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#طنز
دو سه شب پیش با فک و فامیل
شاد و شنگول و خرم و خندان
جمع بودیم پای تلویزیون
وقت بازی ژاپن و ایران
همگی گرم دیدن بازی
زُل زده توی السیدی سونی
ضمن تشویق تیم ملیمان
میشکستیم تخمهی ژاپنی
ناگهان ضدّ حمله زد ژاپن
شوت کردند و بیخودی گل شد
تخمهها در دهانمان ماسید
فکّمان نیز اندکی شل شد
تخمه را تِخ نموده و رفتیم
سمت فالودههای شیرازی
در همین ثانیه مهاجم ما
زد به ژاپن عجب گل نازی
آن طرفتر عروس عمه بتول
داد شرح جهاز شیکش را
به رخ جاریاش دوباره کشید
ماکرو ویوِ پاناسونیکش را
گل بعدی تیم ژاپن هم
وارد تور تیم ایران شد
باز ما مثل ماست وارفتیم
بلکه وارفتگی دوچندان شد
توی وقت اضافه بودیم و...
سوت پایان بازی داور...
میرسید از درون ورزشگاه
داد و فریاد اگزوز خاور
پدرم هندوانهای آورد
تا بگیریم بلکه ما، جانی
در کنارش گذاشت در سینی
چند چاقوی اصل زنجانی
نه! خطاشد، پنالتی است انگار
فرصت یک پنالتی ایران
گل زدیم و نباختیم اما
هست بازی هنوز در جریان...
#محمد_حسین_مهدویان
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#طنز
این شنیدم که یک ریاضتکش
میخورَد کلّ سال، یک بادام
در شگفت آمدم سپس رفتم
تا بپرسم سوال از بابام
پدرم ابتدا کمی خاراند
کلّهاش را و بعد از آن آرام
دست خود را فرو به گوشش کرد
هی تکان داد و اندر آن هنگام
داد یَک پاسخی که فِر خوردم
مثل سیدی درونِ سیدیرام
گفت بابا که ما کنون هستیم
وسط دوره ی پسابرجام
پهن باید کند ریاضتکش
لُنگ خود را مقابل پاهام
بزند مدرک ریاضت را
بر در پیت و کوزهی خیام
فکر بادام را به گور بریم
تا بگیریم گور چون بهرام
گفتمش بیت قبل را عالی
سرِ هم کردهاید با ایهام
گفت ایهام را اگر خواهی
هست رفرنس آن همان برجام...
#محمدرضا_درخشان
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
تو مثل آسمانی، با دل من راه میآیی
اگر حق با تو باشد باز هم کوتاه میآیی
به قدری از دل من تا دل تو راه کوتاه است
که تا من می شوم دلتنگ تو، ناگاه میآیی
تماشا میکنم از پنجره با شمعدانیها
تو را هرشب که تنها زیر نور ماه میآیی
من و فنجان چای و میز و گلدان منتظر هستیم
تو با لبخند و با یک دستهگل از راه میآیی
تفاوتهای ما يعنی تکامل در کنار هم
فقط تو باگذشت من! به این خودخواه میآیی
قسم خوردیم تا دنیاست، با هم همقدم باشیم
تو با من تا بهشت ای همسفر! همراه میآیی
تو مثل آسمانی، بیکران و بی تلاطم، من
پر از شوق پریدن میشوم هرگاه میآیی
#بشری_صاحبی
#دوره_سوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
چقدر پشت همین شیشههای تار بمانم؟
چگونه از غم دوریت خانه را بتکانم؟
دلم بدون تو پوسید در اتاق، نگفتی
چقدر چشم به راه صدای زنگ بمانم
تو نیستی که بدانی چه آمدهست به روزم
که باز بی تو شبم را به گریه میگذرانم
شب تولد من خانه نیستی که ببینی
به جای بادکنک بی تو بغض میترکانم
دلم گرفته برایت... بگو که آمدنت را
چقدر فال بگیرم؟ چقدر شعر بخوانم؟
چقدر شعر بخوانم که ناشنیده نگیری
چگونه حرف دلم را به گوش تو برسانم
بیا به خانه بهارم! نخواه آخر سالی
به انتظار تو در حسرت بهار بمانم
#محمد_هدایت_زاده
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
سپردمش به خدا باز هم دلم جا زد
همیشه قبل سفر دستهام میبازد
خدا خدای خداحافظیست غمگینم
خدای من! چه کسی دست بر دل ما زد؟
اجازه خواستم از چشمهاش تا بروم
که خطّ اشک به جشن وداع امضا زد
سفر نبود ولی انتظار حرکت کرد
و ماه ساعت خود را به وقت فردا زد
سفر شروع نشد، مقصدم همانجا بود
قطار بیحرکت ماند و ریل در جا زد
قطار از دل خود رد شد و به جاده رسید
و سوت آخر خود را برای دنیا زد
تکان ذهن من است این نه لحظهی حرکت
که زوزهاش به سکوتی سیاه برپا زد
به روی صندلی آتش گرفت و قلبم سوخت
رسید قصه به جایی که دل به دریا زد
و درد خسته شد از قصهام، نشانه گذاشت
گرفت گوشهی بالای صفحه را تا زد
#مصطفی_هاشمی_اهری
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_اشعار_فاطمی
نور حضورت آینهی کردگار شد
با تو ستون عرش خدا استوار شد
باغ زمین به چنگ خزان بود پیش از آن
اما به لطف رؤیت رویت بهار شد
مروه صفا گرفت به یمن قدوم تو
زمزم به لطف کوثر تو خوشگوار شد
از آسمان رسیدی و _ با یک گل از بهشت _
هر چار فصل خانهی مولا بهار شد
بر صفحهی سفید دل همسرت علی
نقش نگاه توست که تنها نگار شد
صبر جمیل و جلوهی ایثار و حسن تو
در زینب و حسین و حسن آشکار شد
آنقدر بغضِ تاول دستت ادامه یافت
تا آسیاب از نفس افتاد و زار شد
با کیسهای ز نان تنور تو شب به شب
در کوچههای شهر علی رهسپار شد
سوگند میخوریم که لولاکِ شان تو
تنها دلیل گردش لیل و نهار شد
عمر تو خواست حقّ امامت ادا شود
هجده نفس برای ولایت نثار شد
《ای بینشانهای كه خدا را نشانهای》*
در خاک راز مدفن تو ماندگار شد
*مصراع از فاطمه راکعی
#زهرا_علیپور
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
نه از عراق و حجازم نه اهل شام، محمد!
نسیمی از یمن آوردهام، سلام محمد!
سلام بر تو که جاریست رحمت تو در عالم
سلام بر تو، سلامی على الدوام، محمد!
غبارِ شهر اویس است پر کشیده به سویت
برای ثانیهای عرض احترام، محمد!
گذشته بعد تو رنجی هزار ساله بر امت
پر از سکوت، پر از بغض بیکلام، محمد!
يمن تپیده به خون است و کعبه مثل همیشه
غریب مانده و تنها در ازدحام، محمد!
صفوف تفرقه برپاست در نماز جماعت
چه پیش آمده در مسجدالحرام، محمد!
سیاه کرده شب فتنه روزگار حرم را
و مانده است چه حجها که ناتمام، محمد!
زدند دست به شمشیر اختلاف و ندیدند
هزارباره شد اسلام قتل عام، محمد!
کجاست موعد رجعت که ذوالفقار به غیرت
به خشم و کینه برآرد سر از نیام، محمد!؟
نشان بده به همه صبح «أیَّ منقلبِِ» را
بگیر از این شب تاریک انتقام، محمد!
#طیبه_عباسی
#دوره_چهارم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
نماهنگ《تیغ خون》، براساس مستند زخم پیوار اثر سهیل کریمی، با شعر و تدوینِ #علیرضا_رأفتی، شاعر عضو #دوره_چهارم_آفتابگردانها را در آپارات آفتابگردانها تماشا کنید.
https://www.aparat.com/v/zRbYp
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
منتظر ایستاده ام؛ از کی؟
از همان ابتدای بی تو شدن
ساعت صفر وعدهی ما بود
ساعت صفر، سوم بهمن
منتظر ایستادهام؛ اینجا
زیر این گنبد همیشه کبود
که یکی بود و هیچکس جز او...
که یکی بود و بودنِ تو نبود
زیر این گنبد کبود از ابر
همنشین است بغض با لبخند
هرکجا باهماند این دو نفر
دست در دست مرگ آمدهاند
دست در دست مرگ آمدهاند
بغض و درد و سکوت و رسوایی
همه جمعاند در من بی تو
شهروندان شهر تنهایی
همه جمعاند جز تو و باران
در من، این سرزمین ابراندود
خشک افتاده قلب تشنهی من
قلب نه! این کویر خونآلود
آسمان مثل من پر از بغض است
هر دو با فكر مرگ درگیریم
خشکسالی ادامهدار شده
ما نباریم، زود میمیریم
ابر خشکیده و خسیس انگار
قصدِ دریا شدن ندارد؟ حیف...
در قوانین شهر بی باران
من و تو ما شدن ندارد، حیف...
□
منتظر ایستاده ام؛ از کی؟
از همان ابتدای بی تو شدن
ساعت صفر وعدهی ما بود
ساعت صفر، سوم بهمن
#محمد_سعید_زارع
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha