📚 تغییر نیت در نماز
💠 سؤال: آیا تغییر نیت در نماز، از نماز ادا به قضا یا از نماز قضای مغرب به قضای صبح جایز است؟
✅ جواب: به طور کلی تغییر نیت در نماز در موارد زير واجب است:
۱. از نماز عصر به نماز ظهر، قبل از وقت مخصوص نماز عصر، در صورتی که بين نماز عصر متوجه شود نماز ظهر را نخوانده است.
۲. از نماز عشا به نماز مغرب، قبل از وقت مخصوص نماز عشا و قبل از رکوع رکعت چهارم اگر بين نماز عشا متوجه شود نماز مغرب را نخوانده است.
۳. اگر نماز قضای ظهر و عصر یک روز یا مغرب و عشاء یک روز بر عهده باشد و هنگام نماز عصر یا عشاء متوجه شود، نماز ظهر یا مغرب را نخوانده است
و عدول در موارد زير جایز است:
۱. از نماز ادا به نماز قضای واجب، البته احتیاط واجب آن است که اگر فقط یک نماز قضا دارد، به نماز قضا عدول کند؛ بهخصوص اگر نماز قضا مربوط به همان روز باشد.
۲. از نماز واجب به مستحبّ برای درک ثواب نماز جماعت.
۳. از نماز واجب به نافله در ظهر روز جمعه برای کسی که قرائت سوره جمعه را فراموش کرده و به جای آن سوره ديگری را خوانده و به نصف رسيده يا از آن گذشته است.
#احکام_نیت #تغییر_نیت
🆔 @leader_ahkam
📚 غیبت و تزاحم 📚
✍ هرگاه بین حرمت غیبت و حکم دیگری تزاحم واقع شود، به گونه ای که مصلحت آن حکم مهم تر از مصلحت ترک غیبت، یا مهم تر از مفسدۀ غیبت باشد، در اینجا آن حکم مقدّم می شود.
📗 شرایط تحقق تزاحم
✍ در تزاحم دو حکم زمانی غیبت جایز می شود که دو مطلب احراز شود:
الف) وجوب امر دیگر
ب) ملاک آن امر، اقوی از ملاک حرمت غیبت باشد و در واقع، اهمیّت آن بیشتر از اهمیّت حرمت غیبت باشد یا حداقل احتمال اهمیّت آن داده شود؛ درحالی که این احتمال در مورد حرمت غیبت داده نمی شود.
📚 بعضی از موارد تزاحم بین دو حکم
۱. در مقام مشورت (نُصح مستشیر)
۲. قصد از بین بردن ماده فساد
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
📗 در مقام مشورت (نُصح مستشیر)
✍کسی دربارۀ امری با شما مشورت میکند و این امر مستلزم غیبت از فرد دیگری است؛ مثلاً کسی در مورد خواستگار دخترش با شما مشورت میکند، اگر بخواهید به او مشورت بدهید و نصیحت کنید، ناچارید از خواستگار غیبت کنید. یا کسی میخواهد با دیگری شراکت مالی داشته باشد و با شما مشورت میکند. یا شخصی در نظر دارد فردی را در منصب مهمّی بگمارد و با شما مشورت میکند. در اینجا لازم است که از آن شخص غیبت کنید.
💎 وجوب نصیحت
✍ اگر میدانید شخصی در کاری که قصد انجام آن را دارد، آسیبخوردنش حتمی است، اینجا واجب است خیر خواهی کرده، او را راهنمایی کنید و از آسیب او جلوگیری کنید. خواه از شما راهنمایی بخواهد و خواه نخواهند.
🔸اقوا بودن ملاک نصح
✍ چنین نیست که در همه موارد، ملاک وجوب نصیحت، از ملاک حرمت غیبت اقوا باشد. ازاینرو گاه در تزاحم بین وجوب نُصح و حرمت غیبت، حرمت غیبت مقدم میشود و گاه وجوب نصح؛ مثلاً فردی که در امر ازدواج مشورت میکند، چنانچه طرف مشورت از ظالم و جائر و فاسق بودن آن فرد مطلع باشد، باید نُصح کند و صفات او را بگوید؛ در غیر این صورت ظلم بزرگی کرده و خسارت جبرانناپذیری بر مشورت کننده زده است. پس در اینجا، ملاکِ نصیحت اقواست. بنابراین در جایی که امر دائر است بین امساک بیان حقایق، و گرفتار کردن مسلمانی در دام بلا (بلای دنیوی یا اخروی)، و گفتن حقیقت و ذکر صفت یک فرد فاسق و فاجر، در این صورت غیبت مجاز است.
📗 قصد از بین بردن ماده فساد
✍ اگر کسی موجب اشاعه و رواج فساد در جامعه باشد، انسان برای اینکه جلوی فساد را بگیرد، جایز است از او غیبت کند؛ مثلاً کسی مطلبی را که از دین نیست، در دین وارد میکند و مردم را به آن دعوت میکند. درحالیکه مردم نمیدانند اینها بدعت و خلاف حقایق الهی است و به دین مربوط نیست؛ اگر با غیبت از او، جلوی فساد گرفته شود، غیبت واجب است.
🔹 موارد فساد
✍ فساد اعمّ است از فساد در عقیده و فساد در عمل؛ مثل اینکه کسی نهادی را بهطور مخفیانه برای اغوا و ترویج شهوات و فساد مردم تشکیل دهد؛ مثلاً در کار توزیع سی دیهای محرّک شهوت بین افراد باشند؛ این نوع اشاعۀ فساد، فساد در عمل است، نه عقیده.
🔹اهمیت ملاک از بین بردن ماده فساد
✍ از نظر فهم متشرعه واضح است که اهمیت و ملاک منع از فسادی که در جامعه در حال انتشار است و افرادی را گرفتار خود میکند، اقوای از ملاک حرمت و منع غیبت یک شخص است؛ کسیکه میخواهد عدّهای را به هلاکت بیندازد، ذکر گناه او اگرچه فی نفسه ـ چنانچه ملاحظۀ این معنا نبود ـ حرام بود، امّا بدون شک منع از عمل او که مخرب و مفسد است، قطعاً اقواست از اینکه انسان بخواهد غیبت او را نکند.
🔹 عدم انحصار غیبت در ماده فساد
✍ لازمه اینکه ملاک وجوب قطع مادۀ فساد، اقوی از حرمت غیبت است، این استکه دایره جواز غیبت در این مورد وسیع باشد. اینچنین نیست که فقط غیبت او در خصوص فسادش جایز باشد. بلکه غیبت او به هر کیفیتی که موجب قطع ماده فساد شود، جایز است؛ مثلاً این شخص مفسد کسی است که رفتار شهوانی یا رفتار سیاسی خائنانهای دارد. اگر اینها افشا شود، مردم از کنارش پراکنده میشوند و حرف بدعتآمیزش را گوش نمیکنند. این غیبتها نیز جایز است.
👆 البته چون مسئله، مسئلۀ اهمّ و مهمّ است، باید این ملاک در دایرۀ جواز غیبت هم رعایت شود؛ یعنی اگرچه از بین بردن مادۀ فساد اهمّ از غیبت است، امّا اگر فرض کردیم که غیبت او با یک کلمه موجب قطع مادۀ فساد میشود، دیگر دو کلمه نمیشود گفت؛ یعنی اولویت و اقواییّت ملاک، موجب میشود که همان مقدار غیبتی که با آن میشود قطع مادۀ فساد کرد، جایز شود، نه بیشتر از آن.
📚 جرح شهود و رُوات 📚
✍ اگر شاهدی در دادگاهی به ادای شهادت قیام کرده است و شما میدانید که این شاهد، فاسق است، اینجا اگر فسق او را بیان کردید، این غیبت محرّم نیست و از حکم غیبت استثناء شده است.
✍ همچنین اگر کسی حدیثی را از شخص ثقهای نقل کند و شما میدانید که ناقل، شخص فاسق یا دروغگو و جُعّال است، اینجا غیبت این شخص اشکالی ندارد. حتّی ممکن است گاهی در هر دو مورد واجب باشد که بگویید این شخص ثقه و متحرّز از کذب نیست.
💎 اهمیت قضاء و روایت
✍ اهمیت قضاء و محکمۀ عدل الهی در اسلام بهگونهای است که اگر حادثهای در شُرُف اتفاق افتادن باشد و این حادثه، محکمه را خراب کند و قضای الهی را مخدوش کند، دفع این حادثه و برطرف کردن مفسدهاش، اولی است از اینکه از شخصی که به نظر ما فاسق است، ذکر سوء کنیم. ازاینرو اگر انسان بفهمد که این شاهد یا حتی خود قاضی فاسق است و شرط عدالت را ندارند، غیبت او برای حفظ طهارت ساحت قضا جایز است.
👆 مسئله روایت نیز همینطور است. درست رسیدن آنچه از ائمه(ع) است، اهمیتش خیلی بالاتر از این است که ما شخصی را جرح کنیم؛
❗️مثلاً اگر فردی نقل حدیث میکند و شما هم میدانید که درغگو و جعّال است، اگر این مطلب را نگویید، سلسلۀ سند احادیث و نقل مأثورات از ائمّه(ع) متزلزل میشود. بنابراین در اهمّ بودن آن شکی نیست.
👆 البته جواز جرح راوی در صورتی است که عدم اعتنای به نقل این آدم جاعل و کذّاب، متوقّف بر جرح او باشد. گاهی همین که بگویید: "ما وثاقت این شخص را نمیدانیم" یا بگویید: "کسی او را توثیق نکرده است"، در ردّ آن روایات کافی است؛ در عین حال که جرح هم نیست. در این موارد غیبت جایز نیست. امّا اگر راه منحصر باشد به اینکه انسان جرح کند، قطعاً جرح جایز است.
📚 دفع ضرر از مغتاب (غیبت شونده)
✍ اگر غیبت موجب دفع ضرر از غیبتشونده شود، غیبت او جایز است؛ به شرط آنکه ضرری که با غیبت دفع میشود، اهمیتش بیشتر از کشف ستر آن عیب باشد.
👆 گاهی انسان با غیبت و کشف ستر مؤمنی که ممکن است این کشف ستر برایش مهم باشد، ضرر کوچکی را از او دفع کند؛ مثلاً پول مختصری را میخواهند از او بگیرند، برای اینکه جلوی این کار را بگیرد، غیبت بزرگی از او میکند و میگوید: "دیشب ایشان گدایی رفته بود". این برای مؤمن اهانت بزرگی است. بنابراین باید اهمیت ضررها و کشف عیوب را ملاحظه کرد و هر کدام اهمیت بیشتر داشت، آن را مقدم کرد.
📗 باقی بودن حرمت غیبت مگر با یقین به موارد استثناء
✍ غیبت، مسئله مهمّی است؛ چراکه از گناهان کبیره است. پس نباید برای غیبتکردن، سعی کنیم وجهی از این وجوه را برای خودمان درست کنیم؛ زیرا برای خروج از این حکم (حرمت غیبت)، لازم است انسان بهطور قطع مجوزی داشته باشد.
📚 حکم نماز پس از انجام حجامت
💠 سؤال: با توجه به اینکه بعد از انجام حجامت، خون های محل زخم را نمی توان به طور کامل پاک کرد و لکه هایی از خون روی محل باقی می ماند، آیا با وجود این لکه ها، نماز صحیح است؟
✅ جواب: تا زمانی که شستن و تطهیر محل حجامت، ضرر یا مشقت داشته باشد، نماز خواندن به همان صورت اشکال ندارد؛ اما اگر اطراف محل حجامت یا لباس، نجس شده است، باید تطهیر شود.
#احکام_نماز #لباس_نمازگزار
🆔 @leader_ahkam
📚 استطاعت زن شیرده برای حج
💠 سؤال: اگر زنی كه به نوزاد خود شير می دهد، مستطيع شود و رفتن او به سفر حج برای كودک شيرخوارش ضرر داشته باشد، آيا می تواند به حج نرود؟
✅ جواب: اگر ضرر به گونهای باشد كه شير دهنده بايد در كنار كودک باقی بماند يا به نحوی باشد كه خود شير دهنده با رفتن به سفر حج، دچار عسر و حرج گردد؛ حج بر او واجب نيست.
#احکام_حج #استطاعت
🆔 @leader_ahkam