eitaa logo
اهل کتاب
135 دنبال‌کننده
152 عکس
1 ویدیو
4 فایل
اهل کتاب صادق معرفی کتاب و ترویج فرهنگ مطالعه و تفکر «هرکس‌باکتاب‌ها‌آرام‌گیرد هیچ‌آرامشی‌راازدست‌نداده‌است....» #امام‌علی‌؏ ارتباط با مدیر @ibrahimshojaat صفحه‌ی اینستاگرام: Instagram.com/ahleketab
مشاهده در ایتا
دانلود
متنی روان، شیوا و جذاب که پر از معانی و مفاهیم والا و لطیف انسانی و اسلامی است. این کتاب را به همه طلاب، دانشجویان و دانش آموزانی که در ابتدا مسیر علم آموزی قرار دارند پیشنهاد می کنم؛ شاید زندگی پر مشقت اما شیرین شیخ انصاری بهترین سرمشق برای طی این مسیر باشد. بمانیم
حضرت آقا شما شرف حوزه علمیه را تضمین کردید.شما عزت و غیرت اسلام را برای احمق ها معنا کردید . در این آشفته بازاری که همه را خواب غفلت گرفته و سیلاب حماقت برده، رفتار شما با قنسول انگلیس،حیات مجدد به کالبد امت اسلام بود. جوان سرشار از هیجان سخن می گفت؛ محکم و پرشور. از چشم هایش حرارت می بارید. دست هایش را وقت سخن گفتن مشت کرده بود و راست قامت در برابر شیخ ایستاده بود. صدای نسبتا بلندش توجه دیگران را هم جمع کرده بود. عمامه سیاه کوچکی بر سر گذاشته بود که شیوه بسته شدنش به عمامه های نجفی شباهتی نداشت. او را دو سالی بود که در مدرس شیخ می دیدند. آرام بود و جست وجوگرانه مباحث و اطراف را می کاوید؛ اما این نخستین بار بود که به حرف آمده بود. - خسته شدیم از این تملق گویی ها و چاپلوسی ها و خیانت ها.تشنهٔ دیدن مردانی هستیم که رگ مردهٔ امت را بجنبانند و این قبرستان بزرگ به وسعت جهان اسلام را احیا کنند. کاش یک مو از شما در تن این ناصرالدین شاه خائن می بود که این چنین فارغ البال و آسوده خاطر همهٔ حیثیت مسلمین را در برابر قدوم بریتانیا ذبح نکند. شیخ آرام در مدرس نشسته بود و به خطبه خوانی های طلبهٔ جوان گوش می کرد. سکوت شیخ برای طلبه جوان در حکم اذن ادامه دادن سخنانش بود. گاه وقت سخن گفتن، انگشت سبابه دست راستش را بالا می گرفت و به شیخ اشاره می کرد. گاه صدایش را بلند می کرد و گاه فرود می آورد. خوب سخن می گفت؛ بدون لکنت و با استخدام واژه هایی نو که کمتر در نجف شنیده شده بود. تکه هایی از کتاب نخل و نارنج بمانیم
اگر مخاطب می‌خواهید، روش‌تان را تغییر دهید! چند روزی ذهنم درگیر کتابی شد که اندر شرح حال عالم ربانی، سید علی قاضی نوشته و چاپ شده بود. پس از دریافت کتاب، طبق معمول شناسنامه کتاب را زیر و رو کردم و متوجه شدم برای اولین بار این کتاب در سال 1386 چاپ شده است و در سه چاپ اول خود، در مجموع 7500 نسخه فروخته است. چاپ آخر هم که مربوط به سال 1395 بود که فقط و فقط 300 نسخه از زیر ماشین چاپ بیرون آمده بود. بسیار تعجب کردم، چراکه در حال قیاس کتاب حاضر با کتاب بودم که آن نیز شرح حال عالم دیگریست، ، اما در کمتر از دو سال از انتشارش، توانسته بود بیش از 50000 نسخه بفروشد! مشکل کجا بود؟ آیا زندگی‌ این دو عالم اینقدر متفاوت است که باعث این اختلاف فروش شده است یا مردم ما به شیخ انصاری علاقه بیشتری دارند؟ قطعا هیچ کدام. کتاب حاضر با نثری سنگین و با استفاده از اصلاحات حوزوی نوشته شده است که صرفا برای مخاطب حوزوی مفید است. کتابی که به نظر می‌رسد در مجموع 50 صفحه بیشتر مطلب مفید ندارد، اما مطالب را چندین بار تکرار کرده است تا در نهایت با کتابی 176 صفحه‌ای مواجه باشیم. کتابی که هدف مشخصی را دنبال نمی‌کند جز اینکه از ابتدا می‌گوید، آیت الله سید علی قاضی نابغه‌ی زمان خویش بود. احتمالا مرحوم سید علی قاضی دارای مقامات مهمی بوده‌اند، اما نکته مهم این است که در کتاب شرح حال نباید از ابتدا به مخاطب به صورت صریح این نکته را عرضع کرد تا آن را شاید بقبولاند؛ بلکه باید با قدرت قلم خود این مهم را در خواننده القا کرد؛ کاری که نخل و نارنج با هنر تمام برای شیخ مرتضی انصاری انجام داد. بمانیم