eitaa logo
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
7.4هزار دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
145 فایل
🌐کانال‌رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 🌸زیر نظر خانواده شهید🌸 هم زیبا بود😎 هم پولدار💸 نفر7دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ‌ تموم‌ مادیات پشت پا زد❌ و فقط بہ یک نفر بلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعوتت کرده بمون @Hanin101 ادمین شرایط: @AHMADMASHLAB1374 #ڪپے‌بیوحـرام🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
رسولی_نوحه ای دلبر مظلوم من.mp3
5.75M
زمینه:ای دلبر مظلوم من... 🎤مداح:حاج مهدی رسولی @AhmadMashlab1995
🍃🌹سال ۱۳۵۹ بود برنامه ی تا نیمه شب ادامه یافت. دو ساعت مانده به اذان کار بچه ها تمام شد. 🍃🌹ابراهیم بچه ها را جمع کرد، از خاطرات تعریف می کرد، خاطراتش هم جالب بود هم . 🍃🌹بچه ها را تا اذان نگه داشت. بچه ها بعد از نماز جماعت صبح به خانه هایشان رفتند. 🍃🌹ابراهیم به مسئول بسیج گفت: اگر این بچه ها، همان ساعت می رفتند، معلوم نبود برای بیدار می شدند یا نه، شما یا کار بسیج را زود تمام کنید یا بچه ها را تا اذان صبح نگهدارید که نمازشان نشود .... @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#رمان_واقعی_فرار_از_جهنم به قلم شهید مدافع حرم #شهیدسیدطاهاایمانی #قسمت_چهل_چهار خدای رحمان من
به قلم شهیدمدافع حرم تو رحمت خدایی اولین صبح زندگی مشترک مون ... بعد از نماز صبح، رفته بود توی آشپزخونه و داشت با وجد و ذوق خاصی صبحانه آماده می کرد...😍 گل های تازه ای رو که از دیشب مونده بود رو با سلیقه مرتب می کرد و توی گلدون می گذاشت🌸🍃🌹 ... من ایستاده بودم و نگاهش می کردم ... حس داشتن خانواده ... همسری که دوستم داشت ... مهم نبود اون صبحانه چی بود، مهم نبود اون گل ها زیبا می شدن یا نه ... چه چیزی از محبت و اشتیاق اون باارزش تر بود؟... .🤗 بهش نگاه می کردم ... رنجی که تمام این سال ها کشیده بودم هنوز جلوی چشم هام بود ... حسنا و عشقش هدیه خدا به من بود ... بیشتر انسان هایی که زندگی هایی عادی داشتند، قدرت دیدن و درک این نعمت ها رو نداشتند اما من، خیلی خوب می فهمیدم و حس می کردم😌 ... من رو که دید با خوشحالی سمتم دوید و دستم رو گرفت ... چه به موقع پاشدی. یه صبحانه عالی درست کردم☺️ ... صندلی رو برام عقب کشید ... با اشتیاق خاصی غذاها رو جلوی من میزاشت ... با خنده گفت: " فقط مواظب انگشت هات باش ... من هنوز بخیه زدن یاد نگرفتم ... "😅 با اولین لقمه غذا، ناخودآگاه ... اشک از چشمم پایین اومد... بیش از ۳۰ سال از زندگی من می گذشت ... و من برای اولین بار، طعم خالص عشق رو احساس می کردم😔 ... حسنا با تعجب و نگرانی به من نگاه می کرد ... - استنلی چی شده؟ ... چه اتفاقی افتاد؟ ... من کاری کردم؟😲😳 ... سعی می کردم خودم رو کنترل کنم اما فایده نداشت ... احساس و اشک ها به اختیار من نبودن😭 ... . با چشم های خیس از اشک بهش نگاه می کردم ... به زحمت برای چند لحظه خودم رو کنترل کردم ... + حسنا، تا امروز ... هرگز... تا این حد ... لطف و رحمت خدا رو حس نکرده بودم ... تمام زندگیم ... این زندگی ... تو رحمت خدایی حسنا😍 ... دیگه نتونستم ادامه بدم ... حسنا هم گریه اش گرفته بود... بلند شد و سر من رو توی بغلش گرفت ... دیگه اختیاری برای کنترل اشک هام نداشتم ... . قصد داشتم برم دانشگاه💪 ... با جدیت کار می کردم تا بتونم از پس هزینه ها و مخارج دانشگاه بربیام که خدا اولین فرزندم رو به من داد😃 ... . من تجربه پدر داشتن رو نداشتم ... مادر سالم و خوبی هم نداشتم ... برای همین خیلی از بچه دار شدن می ترسیدم ... اما امروز خوشحال و شاکرم ... و خدا رو به خاطر وجود هر سه فرزندم شکر می کنم🙃 ... من نتونستم برم دانشگاه چون مجبور بودم پول اجاره خونه و مکانیکی، خرج بچه ها، قبض ها و رسیدها، پول بیمه و ... بدم ... . مجبورم برای تحصیل بچه ها و دانشگاه شون از الان، پول کنار بگذارم😅 ... چون دوست دارم بچه هام درس بخونن و زندگی خوبی برای خودشون بسازن😌... . زندگی و داشتن یک مسئولیت بزرگ به عنوان مرد خانواده و یک پدر واقعا سخته ... اما من آرامم ... قلب و روح من با وجود همه این فراز و نشیب ها در آرامشه ... من و همسرم، هر دو کار می کنیم ... و با هم از بچه ها مراقبت می کنیم ... وقتی همسرم از سر کار برمی گرده ... با وجود خستگی، میره سراغ بچه ها ... برای اونها وقت می گذاره و با اونها بازی می کنه ... . من به جای لم دادن روی مبل و تلوزیون دیدن ... می ایستم و ساعت ها به اونها نگاه می کنم ... و بعد از خودم می پرسم: استنلی، آیا توی این دنیا کسی هست که از تو خوشبخت تر باشه؟ ... و من این جواب منه ... "نه ... هیچ مردی خوشبخت تر از من نیست"😌😇.. اتحاد، عدالت، خودباوری ... من خودم رو باور کردم و با خدای خودم متحد شدم تا در راه برآورده کردن عدالت حقیقی و اسلام قدم بردارم💪 ... و باور دارم هیچ مردی خوشبخت تر از من نیست.✌️ پایان. @AhmadMashlab1995
🍃🌸 •┄❁#قرار‌هرشب‌ما❁┄• فرستـادن پنج #صلواتــ بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در #فرج‌آقا‌امام‌زمان«عج» هدیہ ‌بہ‌ روح ‌مطهر #شهیداحمدمشلب 🌸🍃 @Ahmadmashlab1995
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❁﷽❁ چرا ز یوسف زهرا خبر نمی‌آید چرا شب غم ما را سحر نمی‌آید عزیز فاطمه مهدی بیا به مجلس ما مگر به روضه مادر پسر نمی‌آید 🌸🍃 @Ahmadmashlab1995
هدایت شده از بایگانی
5.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚫روایت حاج از کسانی که از انقلاب ۱۸۰ درجه منحرف شدند و نفوذ دشمن در خط نظام یه بار برجام ، یه بار FATF و یه بار سند 2030 @ahmadmashlab1995
🌷| بعضی وقت ها که حرف از رفتن و می زد،🕊 دلتنگ می شدم و می گفتم : تو بگو من با این سه تا بچه چی کار کنم؟😔💔 می گفت : ببین ‼️ من فقط وسیله هستم ، همسرتم💍، خونه تم ، امیدتم ، سایه بالا سرتم؛ اما سرپرست تو ، سرپرست همه ما خداست☝️ : ملیحه! پشت صحنه زندگی من تو که می تونم فعالانه قدم بردارم👌 اگه من توی ، پشتوانه گرمی نداشته باشم، اگه همسرم، خانواده ام رو نگردونه و بچه ها رو👩👧👧 بر عهده نگیره و به کار من خدشه وارد کنه. باش هیچ موفقیتی به دست نمیاد💯 اینها رو که می شنیدم یکم آروم می شدم 😌 و تحمل دوریش برام شیرین می شد 😍✌️ |🌷 @AhmadMashlab1995
🍃🌸 بامت بلند باد که دلتنگی ات مرا از هر چه هست غیر تو بیزار کرده است 🌸🍃 @Ahmadmashlab1995
🍃🌸 •┄❁#قرار‌هرشب‌ما❁┄• فرستـادن پنج #صلواتــ بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در #فرج‌آقا‌امام‌زمان«عج» هدیہ ‌بہ‌ روح ‌مطهر #شهیداحمدمشلب 🌸🍃 @Ahmadmashlab1995
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃 قسمٺ نشد دوباره بیایَم بہ ڪربـلا دیگر ڪنار آمده ام با دلِ خـودم! حسین... از راه دور، پر زده ام سوے گنبدٺ با یڪ سـلام، از تهِ دل زائرٺ شدم، حسین 🌸🍃 @Ahmadmashlab1995