eitaa logo
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
7.1هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
148 فایل
🌐کانال‌رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 🌸زیر نظر خانواده شهید🌸 هم زیبا بود😎 هم پولدار💸 نفر7دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ‌ تموم‌ مادیات پشت پا زد❌ و فقط بہ یک نفر بلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعوتت کرده بمون @shahiidsho_pv ادمین شرایط: @AHMADMASHLAB1374
مشاهده در ایتا
دانلود
چند سالته؟! . از بیت امام تا لشگر ویژه شهدا؛ . در سن۲۱ سالگی فرمانده لشگر ویژه شهدا فرمانده ای که گروهک های ضد انقلاب برای زنده و مرده‌ی او جایزه تعیین کردند... و عاقبت در سن ۲۵ سالگی به رسید! . . شهادت دو برادر در یک روز؛ . در سن ۲۱ سالگی مسئول واحد اطلاعات و عملیات سپاه پاسداران در دزفول و سوسنگرد و چندی بعد به فرماندهی لشگر علی ابن ابیطالب رسید. و در سن ۲۵ سالگی در کنار برادرش مجید به رسید! . . فرمانده ای با دست قطع شده؛ . از گردان حبیب بن مظاهر تا فرماندهی تیپ ۱۰ سیدالشهدا در عملیات والفجر ۲ با وجود شدت زخم خود را به سنگر دشمن رساند و با سیم ارتباطی آن‌ها با عقبه‌شان قطع کرد. و در نهایت در ۲۸ سالگی به رسید! . . چشم بینا و مغز متفکر دفاع مقدس؛ . فرمانده قرارگاه نصر در عملیات های فتح المبین، بیت المقدس، رمضان که در نهایت در سن ۲۷ سالگی به رسید! . . سردار خیبر ، ابراهیمِ قربانگاهِ جزیره‌ی مجنون فرمانده لشگر۲۷ محمد رسول الله؛ که در سن ۲۸ سالگی به رسید! . . فرمانده سپاه و حماسه ساز هویزه؛ . در سال ۵۸ نمایشگاه پیش بینی جنگ در اهواز بر پا نمود! در سال ۵۹ کلاسهای قرآن و نهج البلاغه و تاریخ اسلام در سپاه پاسداران برگزار کرد. و در ۱۶ دی ماه ۵۹ در سن ۲۲ سالگی به رسید! . . دیده بان ولایت و انقلاب؛ . در بزرگی او همین بس که می گوید: من این است که حرف‌هایم را زودتر از زمان خودم گفتم... که در سن ۲۷ سالگی به رسید! . . . از بی برکتی خجالت میکشم! آنگاه که انسان می تواند خود را بسوزاند و از این سوختن، نور مشعل نسل هایی گردد در تاریکی دنیا‌... . ما در مانده ایم! درگیر هزاران تعلقات پوچ و بی ارزش... و بازیچه ی و و ... . از عبور کنیم... . . راستی تو... ؟ 🍃🌸 @AhmadMashlab1995🌸🍃
🔰روز هشتم بهمن ماه سال ۱۳۶۱ قرار بود که جمعی از فرماندهان با (ره) دیدار داشته باشند، اما از آنجایی که شناسایی محور  به پایان نرسیده بود، شهید باقری از محسن رضایی اجازه خواست تا برای تکمیل شناسایی جهت مقدماتی در منطقه بماند. 🔰قبول این درخواست از سوی محسن رضایی موجب شد تا من و هم بنا به دستور محسن رضایی از فرودگاه چهارم🛫 وحدتی بازگردیم و توفیق دیدار با امام از ما سلب شود😔بدین ترتیب صبح روز بعد به سمت منطقه مورد نظر رفتیم. 🔰در طول مسیر یادم می‌آید که شهید بقایی در حال حفظ سوره بود، اما آیات پایانی یعنی آیات «یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی  إِلَی  رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبَادِی وَادْخُلِیجَنَّتِی» را به خاطر بسپارد💬 و وقتی موضوع را به گفتم؛ او مکثی کرد و گفت که این آیه در شأن (ع) است. 🔰بدین ترتیب به منطقه مورد نظر رسیدیم، به دیدگاهی که در بالای تپه‌ای قرار داشت و برای بود، رفتیم؛ در آنجا شش نفر بودیم که شهید باقری کالک و نقشه‌ها🗺 را روی زمین پهن کرد و درباره هر کدام از مواضع دشمن سوالاتی می‌کرد و روی نقشه علامت❌ می‌زد. در این هنگام خمپاره‌های کور می‌زدند 🔰اما یکی از خمپاره‌ها 💥به زیر تپه‌ای که ما مستقر بودیم اصابت کرد به همین خاطر شهید باقری متوجه شد که دیده‌بان عراقی ما را فهمیده لذا «کالک» عملیات و وسایل را جمع کردیم تا شناسایی را تغییر دهیم؛ از طرفی به برادرش « » که اکنون رئیس ستاد کل نیروهای مسلح است گفت از سنگر ارتشی‌ها که در کنار ما بود درباره یکی از سنگرهای عراق سوال❓ کند. 🔰با بیرون رفتن وی ما هم آمدیم تا از خارج شویم که در همین لحظه گلوله خمپاره💥 به جلوی سنگری که بودیم اصابت کرد و انفجارش باعث شد که همه جا سیاه و خاک‌آلود🌫 شود و هنگامی که به خودم آمدم متوجه شدم، من آسیب دیده و جسم سنگینی هم روی سینه من است. 🔰در آن لحظه اولین صدایی که شنیدم صدای « (عج)» مجید بقایی بود. وی بر اثر ترکش خمپاره‌ای که به پایش اصابت کرده بود مجروح شده💔 و به روی من افتاده بود؛ البته همه ما در آنجا خورده بودیم، اما مجروحیت من کمتر بود. در آنجا دیدم باقری در حالت نشسته دست بر سینه دارد و به (ع) سلام می‌دهد. 🔰 برادر شهید باقری را دیدم و وقتی به آن‌ها ماجرا را گفتم، شدم؛ هنگامی که به هوش آمدم از محمد باقری سراغ بقیه را گرفتم که گفت: «برای سرعت عمل در انتقال مجروح‌ها آن‌ها را داخل جیپ فرماندهی🚑 گذاشتیم که حین انتقال به عقب در داخل جیپ و « » هم در اتاق عمل به 🌷 رسید😔 @AhmadMashlab1995
عصر بود که از شناسایی آمد. انگار با خاک حمام کرده بود. از غذا پرسید. نداشتیم. یک از بچه ها تندی رفت، از نزدیکی شهر چند سیخ کوبیده گرفت. کباب ها را که دید، داد زد « این چیه ؟» زد زیر بشقاب و گفت« هرچی بسیجی ها خورده، از همون بیار. نیست، نون خشک بیار. » یادگاران، جلد چهار، کتاب حسن باقری 🌸🍃 @ahmadmashlab1995
آن نیرویی که.... #شهید_حسن_باقری🌺🌷 @AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#کرامات_شهدا میخواهم مثل مولایم امام حسین(ع)سر نداشته باشم... اومده بود مرخصی نصف شب بود که باصدای
💐💐 اگر ده جمله صحبت می کرد نه تا از صحبت هایش از خدا بود اوایل پاییز ۱۳۶۱ چند روز قبل از تولد نوه ام مادر عروسم خبر داد برادرش فوت کرده و نمی تواند پیش دخترش برود. غلامحسین هم با چند نفر برای ماموریت آمده بود تهران. فکر کنم یکی از همراهانش مجید بقایی بود که بعد ها شهید شد. با هم آمدند خانه که خودش خبر تولد دخترش را به من داد. ما هم داشتیم خانه مان را نقاشی و بنایی می کردیم. مانده بودم چه کار کــنم. هرچه اصـرار می کـردم بـچه ات به دنـیا اومده و زنت تنهاسـت‌، برگرد برو اهـواز ، گوش نمی کرد،. می گفت «صاحب بچه خداست ، خدا بچه رو داده‌ خودش هم حفظش می کنه. من کاره ای نیستم . این عادت همیشه اش بود. اگر ده جمله صحبت می کرد ، نه تا از صحبت هایش از خدا بود. عجیب معتقد بود که همه چیز از خدا است. توکل زیادی داشت. 📚 کتاب یادگاران ، سردار شهید حسن باقری به روایت مادر ، ص ۴۷ ، انتشارات روایت فتح 🌾 @AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#شهید_مهدی_باکری🌸 فرازی از وصیتنامه ی شهید  رساله امام را دقيق خوانده و مو به مو عمل نمائيد. به كسب
عملیات بیت‌المقدس تازه تمام شده بود که خبر رسید اسرائیل به جنوب لبنان حمله کرده. از طرف سپاه چند نفر رو انتخاب کردند که برای ایجاد یک قرارگاه به لبنان اعزام شوند. من هم یکی از انتخاب شده‌ها بودم. وقتی برادرم حسن، فهمید آماده‌ی رفتن شدم، بهم گفت: «نکنه فکر کنی چون برای جنگ با اسرائیل انتخاب شدی، کسی هستی و مهم شدی؛ نکنه غرور بگیردت. اینم بدون که تو با نیروهای بسیجی هیچ فرقی نداری. اونجا هم که رفتی برای خدا کار کن و مراقب باش خودت رو گُم نکنی». امـام صــــادق (علـــیه السلام) هیچ مردی نیست که تکبر بورزد یا خود را بزرگ بشمارد مگر بخاطر ذلتی که در نفس خود می یابد. 🌾 @AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#شهید_حمید_باکری🌷 بعد از شهادت حمید رفته بودیم منطقه. آقای صارمی از اولین دیدارش با حمید می گفت.🕊🕊🕊
🌷🌷 اگر بین بسیجی ها حرفی می شد می گفت « برای این حرف ها بهم تهمت نزنید. این تهمت ها فردا باعث تهمت های بزرگتری می شه.🕊🕊🕊 اگه از دست هم ناراحت شدید،دورکعت نماز بخوانید بگویید خدایا این بنده ی تو حواسش نبود من گذشتم  تو هم ازش بگذر .🕊🕊🕊 این طوری مهر و محبت زیاد می شه. اون وقت با این  نیروها میشه عملیات کرد.»🕊🕊🕊 🌾 @AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#شهید_حسین_خصاف💖 "در نظر بگیرید ڪسے در روز یڪ #گناه انجام مے‌دهد حتے زیادتر؛ در سال چندگناه انجام
🌹 دیدم از بچه های گردان ما نیست ،ولی مدام این طرف و آن طرف سَرک می کشد و از وضع خط و بچه ها سراغ می گیرد. آخر سر کُفری شدم ،با تندی گفتم: اصلا" تو کی هستی آنقدر سین جیم میکنی؟؟ خیلی آرام جواب داد، ! امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند : تواضع و فروتنی نردبان شرافت و بزرگی است. 🌾 @AHMADMASHLAB1995
•🌿. خستگے ما از‌‌ کار‌ نیست از‌‌ گیجے و‌ بےبرنامگے است! 🌱 کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『 @AhmadMashlab1995
🕊 آن نیرویے کہ نمازش را اول وقت نخواند، خوب هم نمےتواند بجنگد. 🌷 🍂 کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『 @AhmadMashlab1995