مصدر کهن دیگری در خصوص اِخبار امام کاظم (ع) از آیندۀ امین و مأمون عباسی
وذكر عن الأصمعي قال: دخلت على الرشيد، وكنت غبت عنه حولين بالبصرة، فأومأ إلي بالجلوس قريبا منه، فجلست قليلا، ثم نهضت، فأومأ الى أن اجلس، فجلست، حتى خف الناس. ثم قال لي: يا أصمعي، ألا تحب أن ترى محمدا وعبد الله؟ قلت: بلى يا امير المؤمنين، إنى لأحب ذلك، وما أردت القيام إلا إليهما، لأسلم عليهما. قال: تكفي. ثم قال: علي بمحمد وعبد الله. فانطلق الرسول. وقال: أجيبا أمير المؤمنين. فأقبلا، كأنهما قمرا أفق، قد قاربا خطاهما، وضربا ببصرهما الأرض حتى وقفا على أبيهما، فسلما عليه بالخلافة، وأومأ إليهما، فدنيا منه، فأجلس محمدا عن يمينه، وعبد الله عن شماله. ثم أمرني بمطارحتهما، فكنت لا ألقى عليهما شيئا من فنون الأدب إلا أجابا فيه وأصابا. فقال: كيف ترى أدبهما؟ قلت: يا أمير المؤمنين، ما رأيت مثلهما في ذكائهما وجودة ذهنهما، فأطال الله بقاءهما، ورزق الأمة من رأفتهما ومعطفتهما. فضمهما إلى صدره، وسبقته عبرته حتى تحدرت دموعه ثم أذن لهما، حتى إذا نهضا وخرجا، قال: كيف بكم إذا ظهر تعاديهما وبدأ تباغضهما، ووقع بأسهما بينهما حتى تسفك الدماء، ويود كثير من الأحياء أنهم كانوا موتي؟ فقلت: يا أمير المؤمنين، هذا شيء قضى به المنجمون عند مولدهما، أو شيء أثرته العلماء في أمرهما؟ قال: بل شيء أثرته العلماء عن الأوصياء عن الأنبياء في أمرهما. قالوا: فكان المأمون يقول في خلافته: قد كان الرشيد سمع جميع ما جرى بيننا من موسى بن جعفر بن محمد، فلذلك قال ما قال (الأخبار الطوال، ص388-389).
در این نقل ابوحنیفه دینوری (د. 282ق) گزارش حضور اصمعی نزد هارون عباسی -لعنه الله- را آورده و نقل میکند که هارون پس از اینکه تحسین اصمعی نسبت به دو پسرش -عبد الله مأمون و محمد امین - را دید، گفت که در آینده میان ایشان دشمنی و بغض و خونریزی خواهد بود. وقتی اصمعی از ریشۀ این سخن هارون میپرسد، هارون چنین پاسخ میدهد: «این سخن، چیزی است که علماء از اوصیاء از انبیاء در خصوص امر این دو نقل کردهاند». دینوری در ادامه تصریح میکند که ریشهٔ آن پیشگویی هارون که بوده: «گفتهاند: مأمون در دورۀ خلافتش گفت: "هارون الرشید تمام آنچه را که میان ما و امین رخ داد، از موسی بن جعفر بن محمد شنیده بود؛ از این روی، آن سخن را گفته بود"».
@Al_Meerath
بزرگواری امام کاظم علیه السلام در برابر ناصبی
حدثني أحمد بن سعيد، قال: حدثنا يحيى: أن رجلا من آل عمر بن الخطاب كان يشتم علي بن أبي طالب إذا رأى موسى ابن جعفر، ويؤذيه إذا لقيه، فقال له بعض مواليه وشيعته: دعنا نقتله، فقال: لا، ثم مضى راكبا حتى قصده في مزرعة له فتواطأها بحماره، فصاح لا تدس زرعنا فلم يصغ إليه وأقبل حتى نزل عنده فجلس معه وجعل يضاحكه، وقال له: كم غرمت على زرعك هذا؟ قال: مائة درهم. قال: فكم ترجو أن تربح؟ قال: لا أدري. قال: إنما سألتك كم ترجو. قال مائة أخرى. قال: فأخرج ثلثمائة دينار فوهبها له فقام فقبل رأسه، فلما دخل المسجد بعد ذلك وثب العمري فسلم عليه وجعل يقول: الله أعلم حيث يجعل رسالته، فوثب أصحابه عليه وقالوا: ما هذا؟ فشاتمهم، وكان بعد ذلك كلما دخل موسى خرج يسلم عليه ويقوم له. فقال موسى لمن قال ذلك القول: أيما كان خيرا ما أردتم أو ما أردت (مقاتل الطالبیین، ص413-414؛ مشابه: الإرشاد، ج2، ص233؛ تاریخ بغداد، ج13، ص30).
ابوالفرج اصفهانی (د. 356ق) نقل میکند به اسنادش که مردی از آل عمر بن خطاب چون موسی بن جعفر (ع) را میدید، به علی بن ابی طالب (ع) جسارت میکرد و ایشان را آزار میداد. برخی از موالی و شیعیان حضرت به ایشان عرض کردند: اجازه دهید که او را به قتل رسانیم! موسی بن جعفر (ع) فرمود: نه! سپس حضرت سوار بر مرکب رفت تا آنکه در پی دیدار با او در مزرعۀ او سوار بر الاغ وارد شد. آن عمری فریاد زد که زراعت مرا خراب نکن! حضرت به او توجه نکردند و رفتند تا آنکه از مرکب پیاده شدند و همراه او نشستند و با بگووبخند کردند و بدو فرمودند: چه قدر برای این کشتت خرج کردی؟ گفت: صد درهم. فرمودند: چه قدر امید داری که سود کنی؟ گفت: نمیدانم. فرمودند: پرسیدم که چه قدر امید داری [نه اینکه چه قدر توقّع سود داری]. گفت: صد درهم دیگر. پس امام سیصد درهم درآوردند و به او دادند. او برخاست و سر امام را بوسید. وقتی پس از آن، امام وارد مسجد شدند، عمری بر روی ایشان افتاد و به ایشان سلام کرد و میگفت: خدا بهتر میداند که رسالتش را کجا قرار دهد. پس اصحاب امام به ایشان گفتند: چه شده [که این عمری به شما چنین احترام گذاشت]؟ امام آنها را شماتت کردند. پس از آن هرگاه موسی بن جعفر (ع) وارد میشدند آن عمری بیرون میآمد و به امام سلام میکرد و در مقابل ایشان برمیخاست. پس موسی بن جعفر (ع) که به کسانی که پیشتر گفته بودند که اجازه دهید او را بکشیم، فرمود: کدامیک بهتر بود؟ آنچا شما خواسته بودید یا آنچه من خواستم؟
@Al_Meerath
گزارش مهم باقیمانده از قاضی عبدالجبار از شیخش ابوعبدالله بصری در خصوص تفضیل امیرالمؤمنین علیه السلام
ابوالحسن علی بن حسین زیدی در کتاب المحیط بالإمامة مینویسد:
قاضی القضات [عبد الجبّار معتزلی (د. 415ق)] در المحیط [بالتکلیف] گفت:
بیشتر شیوخ متأخر ما یقین دارند به برتری امیرالمؤمنین (ع) و شیخ ما ابوعبدالله [بصری (د. 369ق)] در این خصوص بحث را به نهایتش رسانده است. راه [اثبات] این مسئله، روایات است. وی گفته که برای [اثبات] اینکه او برتر است باید رجوع کرد به حدیث طیر و حدیث منزلت؛ آنگونه که ما در المغني یاد کردیم... شیخ ابوعبدالله بصری -رحمه الله- گفت: «برتریدادن امیرالمؤمنین (ع) بر دیگر صحابه از جماعتی از صحابه و تابعین نقل شده و روایات در این خصوص مشهور و متواتر است. از جمله کسانی که برتریدادن امیرالمؤمنین (ع) از او نقل شده، حذیفة بن یمان است؛ از او دربارۀ امیرالمؤمنین علی (ع) پرسیده شد، گفت: "او برترین فرد این امت بعد از پیامبر این امّت است و جز منافق در برتری او شک نمیکند". همچنین روایت شده از جابر بن عبدالله که دربارۀ علی (ع) گفت: "او برترینِ مردم است". از ابوسعید خدری هم نقل شده که دربارۀ علی (ع) گفت: " او برترین آفریده است". (و مشهور این است که... سلمان، ابوذر، و غیر ایشان از صحابۀ بدری از مهاجرین و انصار، علی (ع) را برتری میدادند) بر دیگر صحابه. و شهرت این مطلب که اینان او را بر دیگر صحابه برتری میدادند، به اندازۀ شهرت این مطلب است که عمر و عثمان، ابوبکر را بر دیگر صحابه برتری میدادند». [ابوعبدالله بصری] گفت: «نامبردن از تمام افرادی از صحابه را که قائل به تفضیل امیرالمؤمنین علی (ع) بر دیگر صحابه بودند، رها کردیم». [بصری] گفت: «نقل شده از حکم [بن عتیبه] که گفت: متعّرض آن دو -یعنی ابوبکر و عمر- نمیشوم. لکن میگویم که او -یعنی علی (ع)- برتر از آن دو است». [بصری] گفت: «نقل شده از ابراهیم [بن یزید نخعی] که گفت: "هیچیک از اصحاب محمد (ص) برتر از علی نیست و نزد ما محبوبتر از علی نیست". همچنین برتریدادن علی (ع) بر دیگر صحابه از مجاهد، عطاء، و سلمة بن کهیل نقل شده است. از ابواسحاق سبیعی نقل شده که گفت: "جز فاسق در علی شک نمیکند". نقل شده از سفیان ثوری که گفت: "برترین مردم بعد از پیامبر (ص)، علی بن ابی طالب است". نقل شده است از یحیی بن آدم که گفت: "هیچیک از اهل کوفه را درک نکردم مگر اینکه علی را بر ابوبکر و عمر برتری میداد". نقل شده از ابوبکر بن عیّاش که گفت: "برترین مردم بعد از پیامبر (ص) که تردیدی در برتری او نیست، علی بن ابی طالب است". یادکردن تمام کسانی از دیگر صحابه و تابعین و افراد پس از ایشان که علی (ع) را بر دیگر صحابه برتری میدادند، به درازا میکشد. شیخ ما ابوالقاسم بلخی [د. 319ق] در کتاب المقالات گفت: "بشر بن معتمر [د. 210ق] و شیعه و بیشتر معتزلۀ بغداد و بسیاری از معتزلۀ بصره و غیر آن میگویند: برترین شخص این امّت بعد از پیامبرش، علی بن ابی طالب است"». این مطالب، آن چیزی بود که شیخ ابوعبدالله بصری نقل کرده است (السیّد المرتضی و آراؤه في مرآة التراث: کتاب المحیط بالإمامة نموذجاً، نوشتهٔ امین حسینپوری، ص259-263).
#افضلیت
@Al_Meerath
روزهٔ پیاپی دو ماه شعبان و رمضان
🔶 عدة من أصحابنا عن أحمد بن محمد و علي بن إبراهيم عن أبيه جميعا عن ابن أبي عمير عن سلمة صاحب السابري عن أبي الصباح الكناني قال سمعت أبا عبد الله ع يقول صوم شعبان و شهر رمضان متتابعين توبة من الله و الله (الکافي، ج4، ص91).
نقل شده از امام صادق (ع) که فرمود: روزۀ پیاپی شعبان و ماه رمضان -به خدا سوگند- توبهای از جانب خداست.
🔶 حدثنا محمد بن بشار، قال: حدثنا عبد الرحمن بن مهدي ، عن سفيان ، عن منصور ، عن سالم بن أبي الجعد، عن أبي سلمة ، عن أم سلمة ، قالت: «ما رأيت النبي صلى الله عليه وسلم يصوم شهرين متتابعين إلا شعبان ورمضان». وفي الباب عن عائشة. حديث أم سلمة حديث حسن (سنن الترمذي، ت بشار، ج2، ص105؛ مشابه: مسند أحمد، ط الرسالة، ج44، ص188؛ سنن السنائي، ج4، ص150، 200).
نقل شده از ام سلمه که گفت: ندیدم که پیامبر خدا (ص) دو ماه پیاپی را روزه بگیرد، مگر دو ماه شعبان و رمضان.
@Al_Meerath
📝بازخوانی اتهام احمد بن محمد سیاری به غلو با نگاه به میراث روایی او
🎙ارائه دهنده: امیرحسن خوروش
🎙ناقد: وحید عابد
🎙دبیر علمی: حسین مبرهنی
⏰زمان: چهارشنبه ۲۵ بهمن ١۴٠٢، ساعت ۱۵:۳۰ الی ۱۷:۳۰
📍مکان: قم، خیابان صفائیه، کوچه ٢١، کوچه ٣، پلاک ۵٠، پژوهشکدهٔ معارف اهل بیت علیهم السلام
🟢 لینک شرکت در جلسهٔ آنلاین
@hadith_maaref
مقالهٔ مرتبط: خوروش و موحدی، بازخوانی اتهام احمد بن محمد سیاری به غلو؛ با نگاه به میراث روایی او، مجلهٔ حدیث اهل بیت، در دست نشر.
دو نوشتهٔ مرتبط دیگر:
- خوروش، امکانسنجی استفادهٔ تفسیر عیاشی از کتاب القراءات سیاری، آینهٔ پژوهش، در دست نشر.
- خوروش، احمد بن محمد سیّاری و احمد بن سیّار مروزی، سایت درایات.
@Al_Meerath
🔸🔸امام سجاد (ع) و اطعام شبانه و مخفیانه بینوایان
حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ، حَدَّثَنَا أَبُو مُوسَى الْأَنْصَارِيُّ، حَدَّثَنَا يُونُسُ بْنُ بُكَيْرٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ، قَالَ: كَانَ نَاسٌ مِنَ أَهْلِ الْمَدِينَةِ يَعِيشُونَ مَا يَدْرُونَ مِنْ أَيْنَ كَانَ مَعَاشُهُمْ، فَلَمَّا مَاتَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ رَحِمَهُ اللَّهُ فَقَدُوا مَا كَانُوا يُؤْتَوْنَ بِهِ بِاللَّيْلِ
از مورخ مشهور، محمد بن اسحاق روایت است که «گروهی از مردم مدینه نمی دانستند خرج مایحتاج زندگی شان را چه کسی تأمین می کند تا زمانی که علی بن حسین علیهما السلام از دنیا رفت [آگاه شدند] آن کسی که شبانه برایشان آذوقه می آورد را از دست دادند»!
📚الزهد لأحمد بن حنبل، ص137 زهد علی بن حسین ع؛ الأغاني، ابو الفرج اصفهانى، ج15، ص217 و چند منبع دیگر از عبد الله بن احمد.
اطعام شبانه امام را به طرق مختلف دیگری نیز نقل کردهاند.
«حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ، حَدَّثَنَا أَبُو مَعْمَرٍ، حَدَّثَنَا جَرِيرٌ، عَنْ شَيْبَةَ بْنِ نَعَامَةَ قَالَ: كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليه السلام يُبَخَّلُ، فَلَّمَا مَاتَ وَجَدُوهُ يَعُولُ مِائَةَ أَهْلِ بَيْتٍ بِالْمَدِينَةِ، قَالَ جَرِيرٌ فِي الْحَدِيثِ أَوْ مِنْ قَبْلِهِ: إِنَّهُ حِينَ مَاتَ وَجَدُوا بِظَهْرِهِ آثَارًا مِمَّا كَانَ يَحْمِلُ الْجُرْبَ بِاللَّيْلِ لِلْمَسَاكِينِ»
امام سجاد علیه السلام [بدین دلیل که بیشتر انفاقش علنی نبود] بخیل شمرده میشد پس چون درگذشت معلوم شد هزینه صد خانواده در مدینه را میدهد.
و جریر گوید: چون درگذشت بر دوشش آثار حمل کیسهها را یافتند که شبانه برای فقیران میبرد.
📚الزهد لأحمد بن حنبل، ص137. الأغاني، ابو الفرج اصفهانى، ج15، ص217 حدّثني محمد قال حدّثنا يوسف بن موسى القطان قال: حدّثنا جرير بن المغيرة...
البته طبعاً کسانی هم گاهی حضرت را میدیدند که طعام بر دوش میکشد. نمونه اسناد الزهد أحمد:
• حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ، حَدَّثَنَا أَبِي، حَدَّثَنَا سُفْيَانُ بْنُ عُيَيْنَةَ، عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، أَنَّهُ كَانَ يَحْمِلُ الْجِرَابَ فِيهِ الْخُبْزُ، وَيَقُولُ: إِنَّ صَدَقَةَ اللَّيْلِ تُطْفِئُ غَضَبَ الرَّبِّ عز وجل "
[الأغانی: حدّثني الحسن بن علي قال: حدّثني محمد بن معرّس قال حدّثنا محمد بن ميمون قال حدّثنا سفيان عن ابن أبي حمزة الثّماليّ...
جملۀ اخیر به طرق متعددی از معصومان ع نقل شده است.]
• حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ، حَدَّثَنَا أَبِي، حَدَّثَنَا وَكِيعٌ، حَدَّثَنَا أَبُو الْمِنْهَالِ الطَّائِيُّ، قَالَ: رَأَيْتُ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ يُنَاوِلُ الْمِسْكِينَ بِيَدِهِ "
• حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَشْكَابَ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدٌ، حَدَّثَنَا أَبُو الْمِنْهَالِ الطَّائِيُّ، أَنَّ عَلِيَّ بْنَ حُسَيْنٍ كَانَ إِذَا نَاوَلَ السَّائِلَ الصَّدَقَةَ قَبَّلَهُ، ثُمَّ نَاوَلَهُ.
🌷أرواحنا له الفدا و صلوات الله علیه و علی آبائه و أولاده الطاهرین
@Al_Meerath
امام سجاد علیه السلام و تحریفزدایی از چهرۀ پیامبر خدا صلی الله علیه وآله
📕 بخاری به اسنادش نقل میکند از ابوقلابه جرمی که انس بن مالک گفت: عدهای نزد پیامبر (ص) آمدند و اسلام آوردند. سپس پیامبر (ص) به آنها گفتند که بروند از شیر شتر صدقه استفاده کنند. آنها پس از استفاده از شیر شتران صدقه، مرتد شدند و چوپانها را کشتند. پیامبر (ص) هم به دنبال ایشان فرستادند و پس از مسلّطشدن بر آنها دستها و پاهای آنها را قطع کردند و چشمهای آنها را از حدقه در آوردند و آنها را رها کردند تا جان دهند! (صحیح البخاري، ط دار طوق للنجاة، ج8، ص162، ح6802). مسلم نیز این حدیث را به اسنادش از عبدالعزیز بن صهیب و حُمید الطویل از انس بن مالک نقل میکند (صحیح مسلم، ج5، ص101). ابن حبّان نیز این حدیث را به اسنادش از قتاده از انس بن مالک روایت میکند (صحیح ابن حبّان، ج4، ص230).
📗 در این میان، محمد بن ادریس شافعی (د. 204ق) میگوید که امام سجاد (ع) این حدیث انس بن مالک را انکار میکردند. شافعی نقل میکند از ابراهیم بن ابییحیی از امام صادق (ع) از امام باقر (ع) که امام سجاد (ع) فرمود: به خدا قسم، پیامبر خدا (ص) هرگز چشمی را از حدقه در نیاورد و اصحاب شترانِ شیرده [که مرتد شدند و چوپانها را کشتند] بیش از قطع دستان و پاها کاری نکرد: «وكان علي بن حسين ينكر حديث أنس في أصحاب اللقاح أخبرنا ابن أبي يحيى عن جعفر عن أبيه عن علي بن حسين قال: والله ما سمل رسول الله ص عينا ولا زاد أهل اللقاح على قطع أيديهم وأرجلهم» (الأمّ، ج4، ص259).
ابراهیم بن ابییحیی (د. 184/ 191ق) که این حدیث را برای شافعی نقل کرده از اصحاب مدنیِ صادقین (ع) و نجاشی دربارۀ او میگوید: «روى عن أبي جعفر و أبي عبد الله عليهما السلام، و كان خصيصا و العامة لهذه العلة تضعفه . و حكى بعض أصحابنا عن بعض المخالفين أن كتب الواقدي سائرها إنما هي كتب إبراهيم بن محمد بن أبي يحيى، نقلها الواقدي و ادعاها. و ذكر بعض أصحابنا أن له كتابا مبوبا في الحلال و الحرام عن أبي عبد الله عليه السلام» (رجال النجاشي، ص14-15).
بر اساس این حدیث، امام سجاد (ع)، حدیث انس بن مالک را که درصدد انتساب درآوردن چشم از حدقه به پیامبر (ص) است تکذیب میکنند. بر این اساس، با توجّه به اینکه عدّهای از اصحاب انس، این حدیث را از او نقل میکنند و طرق این حدیث به انس صحیح انگاشته شده، ظاهراً در خصوص انتساب این حدیث به خودِ انس تأمّلی نیست. ظاهراً مسئولیت پردازش در این حدیث بر عهدۀ خود انس است یا اینکه او این حدیث را از یکی از کذّابانِ صحابه شنیده و با تدلیس و حذف نام آن صحابی، حدیث را مستقیماً از پیامبر (ص) نقل کرده است. (البته حدیث مروی از امام باقر ع که در ادامه میآید احتمال اول را تأیید میکند).
جالب توجّه است که در نقلی آمده که انس این حدیث را برای حجّاج بن یوسف ثقفی نقل کرد پس حسن بصری (د. 110ق) به اینکه انس این کار خشونتآمیز را نزد سفّاکی موجّه کرده، واکنش نشان داد: «.. قال: وقال لي هشام بن عروة: سمل النبي ص أعينهم. وذكر أن أنساً، ذكر ذلك للحجاج فقال الحسن: عَمَدَ أنسٌ إلى شيطان فحدّثه أن النبي ص قطع وسمل، يعيب ذلك على أنس» (مصنّف عبد الرزاق، ج9، ص258).
قابل توجه است که از امام باقر علیه السلام نقل شده که امراء با استناد به حدیثی دروغ که انس بن مالک بر پیامبر خدا (ص) بست، شکنجه را حلال شمردند (علل الشرائع، ج2، ص541).
📗 برای نمونۀ دیگری از دفاع امام سجاد (ع) از شخصیت پیامبر خدا (ص) میتوان به این گزارش متقدّم توجّه کرد: ابن سعد (د. 230ق) نقل میکند به اسنادش از ابن شهاب زهری (د. 124ق) که نقل کرد از امام سجاد (ع) که فرمود: پیامبر خدا (ص) هیچگاه نه زنی را زد نه خادمی را. و هیچگاه جز در جهاد در راه خدا با دستش ضربهای نزد. «أخبرنا يعقوب بن إبراهيم بن سعد الزهري عن أبيه عن صالح بن كيسان عن ابن شهاب. أخبرني علي بن الحسين أن رسول الله ص لم يضرب امرأة ولا خادما ولا ضرب بيده شيئا قط إلا أن يجاهد في سبيل الله» (الطبقات، ج1، ص276).
@Al_Meerath
نقش امام سجاد علیه السلام در جلوگیری از ترویج احادیث ساختگی در نکوهش اهل بیت
📗 ... عبد الله بن بكير الغنوي، قال: حدثني حكيم بن جبير قال: قلت لعلي بن الحسين: يا سيدي إن الشعبي حَدَّثَ عَن أبي جحيفة وهب الخير أن أباك صعد المنبر، فقال: خير هذه الأمة بعد نبيها أبو بكر وعمر. فقال: أين يذهب بك يا حكيم؟ حدثني سعيد بن المسيب عن سعد أن النبي صلى الله عليه وسلم قال له: أنت مني بمنزلة هارون من موسى (تاریخ بغداد، ج10، ص499).
نقل شده که حکیم بن جبیر گفت: به علی بن الحسین (ع) عرض کردم: سرورم! شعبی نقل میکند از ابوجحیفه وهب الخیر که پدرت برفراز منبر رفت پس گفت: «برترین فرد این امّت پس از پیامبرش، ابوبکر و عمر است». علی بن الحسین (ع) فرمود: «به چه عقیدهای کشیده شدی ای حکیم؟! سعید بن مسیّب برایم از سعد [بن ابیوقاص] نقل کرد که پیامبر (ص) بدو فرمود: "تو نسبت به من در جایگاه هارون نسبت به موسی هستی"».
در نقلی از عبدالله بن بکیر از حکیم بن جبیر آمده که علی بن الحسین (ع) در پاسخ به او پس از استشهاد به حدیث منزلت فرمود: «فأيّ رجل كان بمنزلة هارون من موسى من رسول الله؟!» (معجم شیوخ ابن الأعرابي، ج1، ص266). این پاسخ در نقلی از اسرائیل و از شریک از حکیم چنین آمده: «من هذا الذي هو من رسول الله ص بمنزلة هارون من موسى؟!» (الأربعون للمالیني، ص191؛ مناقب علي للکوفي، ج1، ص521) و در نقلی از ابومریم از حکیم چنین آمده: «هل كان في بني إسرائيل بعد موسى أفضل من هارون؟!/ در بنیاسرائیل پس از موسی، کسی برتر از هارون بود؟!» (تاریخ دمشق، ج30، ص359).
در نقل مرسلی هم آمده که پاسخ علی بن الحسین (ع) به حکیم چنین بود: «هو أفضل منهما كما بين السماء والأرض/ او برتر از آن دو است به اندازۀ فاصلۀ میان آسمان و زمین» (الاختصاص، ص128). همچنین قابل توجّه است که در نقل دیگری گفته شده که علی بن الحسین (ع) زمانی برای حکیم بن جبیر توضیح دادهاند که آن دو بر حق نبودند و نخستین کسانی بودند که حقّ اهل بیت (ع) را گرفتند پس خداوند آن دو را نیامرزد! (تقریب المعارف، ص244).
لازم به ذکر است که سیدمحمد موسوینسب در رسالۀ دکتری ارجمند و ستودنی خود به نام «نقد و تحلیل تاریخی روایات منسوب به امام علی (ع) دربارۀ خلفا» که در آن به تفصیل به اعتبارسنجی تاریخی اخبار منسوب به امیرالمؤمنین (ع) در ستایش و نکوهش خلفا پرداخته نشان داده که حدیث «خیر هذه الأمّة بعد نبیّها أبو بکر ثم عمر...» در بوم حدیثی کوفه در حدود دهۀ نود هجری پرداخته شده و حلقۀ مشترک واقعی این حدیث شعبی است که به نقل و انتشار چنین احادیثی علاقهمند بوده است.
📗 مورد دیگری از واکنش علی بن الحسین (ع) را نسبت به احادیثی که در نکوهش اهل بیت (ع) ترویج میشد میتوان دربرابر عروة بن زبیر دید:
ابوبکر بزّار نقل میکند به اسنادش از عمر بن عبد الله بن عروة از عروة بن زبیر از عائشه که پیامبر (ص) ضمن حدیثی دربارۀ دخترشان زینب میگفتند: «هي أفضل بناتي أصيبت فيَّ». در ادامه نقل شده که خبر این حدیث عروة بن زبیر به علی بن الحسین (ع) رسید. حضرت به سوی عروة رفتند و او را توبیخ کردند که چرا از حقّ حضرت فاطمه دختر پیامبر (ص) میکاهد: «فبلغ ذلك علي بن حسين فانطلق إلى عروة فقال: ما حديث بلغني عنك تحدثه تنقص فيه حق فاطمة؟!». عروة هم با این واکنش حضرت قبول میکند که از این پس، آن را نقل نکند (مسند البزار، ج18، ص132-134). حاکم نیشابوری گزارش را نقل کرده و آن را صحیح بر شرط بخاری و مسلم دانسته است (المستدرك، ج2، ص200-201؛ ج4، ص43).
میدانیم که طبق احادیث صحیح عامّه، پیامبر خدا (ص)، حضرت فاطمه (س) را «سیّدة نساء أهل الجنّة» یا «سیّدة نساء المؤمنین» یا «سیّدة نساء هذه الأمّة» خواندهاند (نمونه: صحیح البخاري، ج4، ص203-204؛ ج8، ص64؛ صحیح مسلم، ج7، ص142-143؛ صحیح ابن حبّان، ج15، ص402؛ المستدرك علی الصحیحین، ج3، ص151، 156). روشن است که عروة بن زبیر که گرایشهای ضدّ هاشمی دارد با ترویج یا پردازش حدیث «هي أفضل بناتي» درصدد خدشه در افضلیت حضرت فاطمه (س) بوده که با واکنش علی بن الحسین (ع) اقدامش ناکام مانده است.
@Al_Meerath
160203_2301.mp3
44.26M
بازخوانی اتهام احمد بن محمد سیاری به غلو؛ با نگاه به میراث روایی او
🎙ارائهدهنده: امیرحسن خوروش
🎙ناقد: وحید عابد
🎙دبیر علمی: حسین مبرهنی
📝 اسلایدهای ارائه
@hadith_maaref
@Al_Meerath
🎇 امام عصر (عج)؛ شهاب فروزان
حَدَّثَنَا أَبِي وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى الْمُتَوَكِّلُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ قَالُوا حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ جَمِيعاً قَالُوا حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى وَ إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَاشِمٍ وَ أَحْمَدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيُّ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ جَمِيعاً قَالُوا حَدَّثَنَا أَبُو عَلِيٍّ الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ السَّرَّادُ عَنْ دَاوُدَ بْنِ الْحُصَيْنِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي اسْمُهُ اسْمِي وَ كُنْيَتُهُ كُنْيَتِي أَشْبَهُ النَّاسِ بِي خَلْقاً وَ خُلْقاً تَكُونُ لَهُ غَيْبَةٌ وَ حَيْرَةٌ حَتَّى تَضِلَّ الْخَلْقُ عَنْ أَدْيَانِهِمْ فَعِنْدَ ذَلِكَ يُقْبِلُ كَالشِّهَابِ الثَّاقِبِ فَيَمْلَؤُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً.
از امام صادق علیه السلام روایت است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: مهدی از فرزندان من است؛ اسم او اسم من و کنیه او کنیه من است؛ در آفرینش و خُلق و خو، شبیه ترین مردم به من است؛ او را سرگردانی و غیبتی خواهد بود؛ تا آن زمان که مردم از دین خود گمراه شوند؛ در آن هنگام است که چون شهاب فروزان و شکافنده پیش آید و زمین را از عدل و داد پر کند؛ چنان که از ظلم و ستم پر شده است.
📚 كمال الدين و تمام النعمة، ج1، ص287 به سند صحیح و ص286 به سند دیگر. الإمامة و التبصرة من الحيرة، ص119؛ كفاية الأثر، ص67.
نمونه روایات مرتبط از عامه:
«أَخْبَرَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، قَالَ أَخْبَرَنَا مَعْمَرٌ، عَنْ أَبِي هَارُونَ، عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ قُرَّةَ، عَنْ أَبِي الصِّدِّيقِ النَّاجِي، عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ، قَالَ: «ذَكَرَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم بَلَاءً يُصِيبُ هَذِهِ الْأُمَّةَ، حَتَّى لَا يَجِدَ الرَّجُلُ مَلْجَأً يَلْجَأُ إِلَيْهِ مِنَ الظُّلْمِ، فَيَبْعَثُ اللَّهُ رَجُلًا مِنْ عِتْرَتِي مِنْ أَهْلِ بَيْتِي، فَيَمْلَأُ بِهِ الْأَرْضَ قِسْطًا، كَمَا مُلِئَتْ ظُلْمًا وَجَوْرًا، يَرْضَى عَنْهُ سَاكِنُ السَّمَاءِ، وَسَاكِنُ الْأَرْضِ، لَا تَدَعُ السَّمَاءُ مِنْ قَطْرِهَا شَيْئًا إِلَّا صَبَّتْهُ مِدْرَارًا، وَلَا تَدَعُ الْأَرْضُ مِنْ مَائِهَا شَيْئًا إِلَّا أَخْرَجَتْهُ، حَتَّى تَتَمَنَّى الْأَحْيَاءُ الْأَمْوَاتَ، يَعِيشُ فِي ذَلِكَ سَبْعَ سِنِينَ أَوْ ثَمَانِ أَوْ تِسْعَ سِنِينَ» (الجامع - معمر بن راشد، 11/ 371؛ مصنف عبد الرزاق، 10/ 388 ط التأصيل الثانية؛ مسند أحمد، 17/ 416 ط الرسالة)
«وَقَالَ الطَّبَرَانِيُّ حَدَّثَنَا مُحَّمَدُ بْنُ زَكَرِيَّا الْهِلالِيُّ حَدَّثَنَا العباس ابن بَكَّارٍ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ زِيَادٍ عَنِ الأَعْمَشِ عَنْ زِرِ بْنِ حُبَيْشٍ عَنْ حُذَيْفَةَ قَالَ: "خطبنا النَّبِيِّ صلى الله عليه وسلم فذكر ما هو كائن" ثم قَالَ: "لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَبْعَثَ رَجُلا مِنْ وَلَدِي اسْمُهُ اسْمِي"» (المنار المنيف في الصحيح والضعيف، ص148)
@Al_Meerath
🌿 روز و شب در انتظار فرج باشید
حَدَّثَنَا أَبِي وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالا حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ جَمِيعاً عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَقْرَبُ مَا يَكُونُ الْعَبْدُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَرْضَى مَا يَكُونُ عَنْهُ إِذَا افْتَقَدُوا حُجَّةَ اللَّهِ فَلَمْ يَظْهَرْ لَهُمْ وَ حُجِبَ عَنْهُمْ فَلَمْ يَعْلَمُوا بِمَكَانِهِ وَ هُمْ فِي ذَلِكَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ لَا تَبْطُلُ حُجَجُ اللَّهِ وَ لَا بَيِّنَاتُهُ فَعِنْدَهَا فَلْيَتَوَقَّعُوا الْفَرَجَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً وَ إِنَّ أَشَدَّ مَا يَكُونُ غَضَباً عَلَى أَعْدَائِهِ إِذَا أَفْقَدَهُمْ حُجَّتَهُ فَلَمْ يَظْهَرْ لَهُمْ وَ قَدْ عَلِمَ أَنَّ أَوْلِيَاءَهُ لَا يَرْتَابُونَ وَ لَوْ عَلِمَ أَنَّهُمْ يَرْتَابُونَ مَا أَفْقَدَهُمْ حُجَّتَهُ طَرْفَةَ عَيْنٍ.
... از مومن طاق، امام صادق علیه السلام به من فرمود: زمانی بندهٔ [مؤمن] از همیشه به خدا نزدیکتر و خدا از آنان راضیتر است که حجت خدا را گم کنند و برایشان ظاهر نشود و از آنان محجوب گردد و از مکانش آگاه نباشند، ولی در عین حال بدانند که حجّتهای خداوند و دلائل آشکار او باطل نمیگردد. پس در آن هنگام باید روز و شب منتظر فرج باشند؛
و زمانی خداوند بیش از همیشه بر دشمنان خود خشم میگیرد که حجت خود را از آنان پنهان کند و برایشان ظاهر نشود؛
و خداوند میداند که دوستانش دچار شک نمیشوند و اگر می دانست که آنان دچار شک میشوند، یک لحظه نیز حجت خود از آنان پنهان نمیکرد.
📚 كمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص339 به سند صحیح. و الكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص333، الغيبة للنعماني، ص162؛ كمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص338، به سند دیگر و الغيبة للطوسي، ص457.
@Al_Meerath
⚠️ غیبت طولانی و گمراهی افراد نادان
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْعَطَّارُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ مِهْرَانَ الْجَمَّالِ قَالَ قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع أَمَا وَ اللَّهِ لَيَغِيبَنَّ عَنْكُمْ مَهْدِيُّكُمْ حَتَّى يَقُولَ الْجَاهِلُ مِنْكُمْ مَا لِلَّهِ فِي آلِ مُحَمَّدٍ حَاجَةٌ ثُمَّ يُقْبِلُ كَالشِّهَابِ الثَّاقِبِ فَيَمْلَؤُهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً.
از صفوان جمال، امام صادق علیه السلام فرمود: به خدا سوگند مهدیّ شما از شما غایب خواهد شد تا آن جا که جاهلانتان بگویند: خداوند دیگر کاری به آل محمد (ص) ندارد؛ سپس چُنان شهاب ثاقب (آتش فروزان و شکافنده) پیش می آید و زمین را از عدل و داد پر میکند؛ همان گونه که از جور و ستم پر شده است.
📚 کمال الدين و تمام النعمة، دار الکتب الاسلامیة، ج2، ص341-342؛
«ما لله فی فلان حاجة» تعبیری است که بر رها کردن خداوند و از لطف و عنایت دور نمودن، دلالت دارد. این تعبیر در همین معنا در اسناد دیگری نیز آمده. مانند: الغيبة للنعماني، ص141؛ كمال الدين و تمام النعمة، ج1، ص51، و ص302-303 وراق از سعد از ابراهیم بن هاشم از اسحاق بن محمد صیرفی از هشام از فرات بن احنف از اصبغ بن نباتة
#انتظار
@Al_Meerath
🌷امامشناسی؛ مصونیت در غیبت
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اعْرِفْ إِمَامَكَ فَإِنَّكَ إِذَا عَرَفْتَ لَمْ يَضُرَّكَ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ.
🔸از زراره از امام صادق علیه السلام: امام خویش را بشناس. پس زمانی که امامت را شناختی بر تو (دین تو و عاقبت تو) آسیبی نمیرساند که امر ظهور جلو بیفتد یا عقب (در هر حال تو اهل نجات و سعادت هستی)
📚 الكافي ط - الإسلامية، ج1، ص371، ح1، و در همین باب، ح2 و 5 و 7 به چند سند دیگر از فضیل بن یسار و عمر بن ابان. و نیز از کلینی: الغيبة للنعماني، ص329.
[الفضل] ﻋﻦ ﺍﺑﻦ ﻓﻀﺎﻝ عن ﺛﻌﻠﺒﺔ ﺑﻦ ﻣﻴﻤﻮﻥ ﺳَﻤِﻌْﺖُ ﺃَﺑَﺎ ﻋَﺒْﺪِ ﺍﻟﻠﻪِ علیه السلام یقول اعْرِفْ إِمَامَكَ [فَإِنَّكَ] إِذَا عَرَفْتَهُ لَمْ يَضُرَّكَ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ وَ مَنْ عَرَفَ إِمَامَهُ ثُمَّ مَاتَ قَبْلَ أَنْ يَرَى هَذَا الْأَمْرَ ثُمَّ خَرَجَ الْقَائِمُ ع كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ كَمَنْ كَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِه.
🔸 از امام صادق علیه السلام:
ﺍﻣﺎﻡ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﺎﺱ. ﺯﻳﺮﺍ هر گاه او را ﺷﻨﺎختی، ﺯﻳﺎﻧﻰ ﺑﺘﻮ ﻧﻤﻴﺮﺳﺎﻧﺪ که ﺩﻭﻟﺖ ﺣﻖ زود ﭘﺪﻳﺪ ﺁﻳﺪ ﻳﺎ ﻇﻬﻮﺭ ﺁﻥ ﺑﺘﺄﺧﻴﺮ ﺍﻓﺘﺪ. ﻫﺮ ﻛﺲ ﺍﻣﺎﻡ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﺎﺳﺪ سپس ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻇﻬﻮﺭ ﺩﻭﻟﺖ ﺣﻖ ﺭﺍ ببیند ﺟﺎﻥ ﺩﻫﺪ، پس آن گاه که ﻗﺎﺋﻢ ﺁﻝ ﻣﺤﻤﺪ ﻗﻴﺎﻡ ﻛﻨﺪ ﺛﻮﺍﺏ ﺍﻭ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻛﺴﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻗﺎﺋﻢ ﺩﺭ ﺧﻴﻤﻪ ﺍﺵ باشد.
📚 الغیبه شیخ طوسی ص ۴۶۰.
ثعلبة بن میمون عموماً به صورت مستقیم از امام صادق (ع) روایت نمیکند و از طرفی از راویان زراره است، و از این جهت ممکن است در سند این خبر افتادگی رخ داده باشد.
نقل این روایت از حمران برادر زراره:
- حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ حَدَّثَنِي يَحْيَى بْنُ زَكَرِيَّا بْنِ شَيْبَانَ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حُمْرَانَ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: اعْرِفْ إِمَامَكَ فَإِذَا عَرَفْتَهُ لَمْ يَضُرَّكَ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَمْ تَأَخَّرَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ- يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ عَرَفَ إِمَامَهُ كَانَ كَمَنْ هُوَ فِي فُسْطَاطِ الْقَائِمِ ع. (الغيبة للنعماني، ص331)
نمونه سند دیگر از فقهای اصحاب امام باقر و امام صادق (ع):
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ فُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ فَمِيتَتُهُ مِيتَةُ جَاهِلِيَّةٍ وَ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ لَمْ يَضُرَّهُ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ وَ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ كَانَ كَمَنْ هُوَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ. (الكافي، ج1، ص371-372)
نکتهای که از این حدیث شریف میتوان دریافت، دستور دین به تکلیف اصلی است. و نه پیگیری امور عجیب و غریب برای سلوک، یا رؤیت امام عصر. دیگر روایات باب نیز در این معنا راهگشا است.
#انتظار
@Al_Meerath
آزمایش عصر غیبت
حدثنا أبي و محمد بن الحسن رض قالا حدثنا سعد بن عبد الله و عبد الله بن جعفر الحميري و أحمد بن إدريس جميعاً قالوا حدثنا أحمد بن محمد بن عيسى و محمد بن الحسين بن أبي الخطاب و محمد بن عبد الجبار و عبد الله بن عامر ابن سعد الاشعري عن عبد الرحمن بن أبي نجران عن محمد بن المساور عن المفضل ابن عمر الجعفي عن أبي عبد الله ع قال: سمعته يقول إياكم و التنويه أما والله ليغيبن إمامكم سنيناً من دهركم و لتمحصن حتى يقال مات أو هلك بأي واد سلك و لتدمعن عليه عيون المؤمنين و لتكفأن كما تكفأ السفن في أمواج البحر و لا ينجو إلا من أخذ الله ميثاقه و كتب في قلبه الايمان وأيده بروح منه و لترفعن اثنتا عشرة راية مشتبهة لا يدرى أي من أي قال فبكيت فقال ما يبكيك يا أبا عبد الله؟ فقلت و كيف لا أبكي و أنت تقول اثنتا عشرة راية مشتبهة لا يدرى أي من أي فكيف نصنع؟ قال فنظر إلى شمس داخلة في الصفة، فقال يا أبا عبد الله ترى هذه الشمس؟ قلت نعم قال و الله لامرنا أبين من هذه الشمس. (کمال الدین، ص۳۴۷)
مفضل بن عمر گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه میفرمود: فرياد نكنيد. به خدا سوگند امام شما ساليانى از روزگارتان غيبت كند و حتما مورد آزمايش واقع شويد تا جایی كه بگويند: او مرده يا هلاك شده و به كدام وادى رفته است؟ و چشمان مؤمنان بر او بگريد و امتحان ميشويد و واژگون شويد همچنان كه كشتى در امواج دريا واژگون شود و تنها كسى نجات يابد كه خداى تعالى از او ميثاق گرفته و در قلبش ايمان نقش كرده و او را به روحى از جانب خود مؤيد كرده باشد و دوازده پرچم مشتبه برافراشته شود كه هيچ يك از ديگرى بازشناخته نشود. گويد: من گريستم…
____
فراز «حتى يقال مات أو هلك بأي واد سلك ...» دربارۀ غیبت و برخی بخشهای دیگر خبر به پنج طریق از مفضل نقل شده است:
1- ابن مساور: سند پیشین کمال الدین؛ محمد بن يحيى عن أحمد بن محمدٍ عن ابن أبي نجران عن محمد بن المساور عن المفضل (الكافي، ج1، ص336؛ نعمانی، ص152 از ابن همام از فزاری، حمیری، ابن ابیالخطاب، یقطینی و قصبانی همگی از ابن أبي نجران)
2- خلف انماطی: الحسين بن محمدٍ و محمد بن يحيى عن جعفر بن محمدٍ عن الحسن بن معاوية عن عبد الله بن جبلة عن إبراهيم بن خلف بن عبادٍ الأنماطي عن مفضل بن عمر قال: كنت عند أبي عبد الله ع و عنده في البيت أناسٌ فظننت أنه إنما أراد بذلك غيري فقال… (الكافي، ج1، ص338-339)
3- ابن کثیر: محمد بن يحيى و أحمد بن إدريس عن الحسن بن علي الكوفي عن علي بن حسان عن عمه عبد الرحمن بن كثيرٍ عن مفضل بن عمر قال سمعت أبا عبد الله ع يقول لصاحب هذا الأمر غيبتان إحداهما يرجع منها إلى أهله و الأخرى يقال هلك في أي واد… (الكافي، ج1، ص340)
4- یونس بن یعقوب: حدثنا علي بن الحسين قال حدثنا محمد بن يحيى قال حدثنا محمد بن حسان الرازي عن محمد بن علي الكوفي قال حدثنا يونس بن يعقوب عن المفضل بن عمر(الغيبة للنعمانی، ص156)
5- ابن عصام: أخبرنا عبد الواحد بن عبد الله بن يونس قال حدثنا أحمد بن محمد بن رباح الزهري عن أحمد بن علي الحميري عن الحسن بن أيوب عن عبد الكريم بن عمرٍو الخثعمي عن محمد بن عصام قال حدثني المفضل بن عمر… (همان، ص151)
سند اخیر در جای دیگر به همین صورت ولی با انتهای متفاوت «عن عبد الكريم بن عمرٍو عن العلاء بن رزين عن محمد بن مسلم عن الباقر» (نعمانی، ص173) نقل شده که قطعاً اشتباه است. ولی طریق دیگری نیز انتساب آن به عبد الکریم بن عمرو و نقل شفاهی او را تأیید میکند (محمد بن همام قال حدثنا حميد بن زياد الكوفي قال حدثنا الحسن بن محمد بن سماعة عن أحمد بن الحسن الميثمي عن زائدة بن قدامة عن عبد الكريم قال: ذكر عند أبي عبد الله ع: نعمانی، ص157)
سه تحریر ابن مساور، خلف انماطی و ابن عصام [انماطی] (1، 2 و 5) در مجموع عبارات مانند هم و ریشه مکتوب یکسان دارند، و البته احتمال دارد نام ناشناخته و نایاب محمد بن مساور همان محمد بن عصام (انماطی) باشد که طریق خلف انماطی نیز وابسته به او باشد. ولی تفاوت عبارات دو تحریر دیگر (3 و 4) و اشتراک در کلیدواژهها مؤید آن است که این طرق لزوماً مقتبس از انماطی نیستند. با وجود اتهام طریق 3 و 4 و ضعف اواخر همگی، باز قوت نسبی اوایل اسناد اصالت خبر تا پیش از غیبت را تأیید میکند، و رواج انتساب خبر به مفضل پیش از غیبت را نشان میدهد.
چنانکه مشابه فراز اول به دیگرانی مانند ابوالجارود از امام باقر ع (نعمانی، ص154از دفتر عبد الله بن حماد) و احمد بن عیسی علوی از پدرانش (الغیبة طوسی، ص425 از فضل بن شاذان) و به صورت: عیسی بن عبد الله علوی از پدرانش (نعمانی، ص156به طریق چهارم از ابوسمینه) منسوب شده و به طریق زكريا بن يحيى بن نعمان صيرفي از علي بن جعفر از امام جواد ع نیز در انتهای خبری آمده است. (الكافي، ج1، ص323)
@Al_Meerath
زیارت امام حسین علیه السلام در نیمهٔ شعبان
علي بن إبراهيم عن أبيه عن بعض أصحابه عن هارون بن خارجة عن أبي عبد الله ع قال: إذا كان النصف من شعبان نادى مناد من الأفق الأعلى ألا زائري قبر الحسين ارجعوا مغفورا لكم و ثوابكم على ربكم و محمد نبيكم (الکافي، ج4، ص589).
نقل شده که امام صادق علیه السلام فرمود: در روز نیمهٔ شعبان ندادهندهای از افق اعلی ندا دهد: هان ای زائران قبر حسین! [از زیارت] بازگردید در حالی که [گناهانتان] برایتان آمرزیده شد و پاداش شما بر عهدهٔ پروردگارتان و محمّد پیامبرتان است!
@Al_Meerath
ولادت مرحوم شیخ صدوق به دعای صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
🔶 مرحوم شیخ صدوق محمد بن علی ابن بابویه مینویسد:
حدیث کرد برای ما محمد بن علی اسود -رضی الله عنه- گفت: «علی بن حسین بن موسی بن بابویه -رضی الله عنه- پس از درگذشت محمد بن عثمان عَمری -رضی الله عنه- از من خواست که از ابوالقاسم حسین بن روح بخواهم که از مولایمان صاحب الزمان (ع) درخواست کند که از خداوند -عزّ وجلّ- بخواهد که پسری به او بدهد. این را خواستم و پس از سه روز حسین بن روح به من خبر داد که صاحب الزمان (ع) برای علی بن حسین دعا کرده و به زودی فرزندی مبارک برای او به دنیا خواهد آمد که خداوند او را نافع قرار خواهد داد و پس از آن فرزند، فرزندان دیگری خواهند بود».
ابوجعفر محمد بن علی اسود -رضی الله عنه- [همچنین] گفت: «از حسین بن روح در خصوص خودم نیز درخواست کردم که [از صاحب الزمان علیه السلام بخواهد که] از خدا بخواهد که پسری به من بدهد. حسین بن روح درخواستم را نپذیرفت و گفت که امکانپذیر نیست». اسود گفت: «پس برای علی بن حسین -رضی الله عنه- [نخست]، محمد بن علی به دنیا آمد و پس از او نیز اولادی به دنیا آمدند، اما برای من فرزندی به دنیا نیامد».
مصنّف این کتاب گوید: ابوجعفر محمد بن علی اسود -رضی الله عنه- چون مرا میدید که به درس شیخِ ما محمّد بن حسین بن احمد بن ولید -رضی الله عنه- میروم و در نوشتن و حفظ حدیث رغبت دارم، بسیار میگفت: «عجیب نیست که تو چنین رغبتی در حدیث داری؛ در حالی که به دعای امام (ع) به دنیا آمدی!» (کمال الدین، ج2، ص502-503).
🔷 شیخ طوسی حکایت ولادت شیخ صدوق به دعای صاحب الزمان علیه السلام را از جماعتی از شیخ صدوق و برادرش -ابوعبدالله حسین بن علی ابن بابویه- از محمد بن علی اسود روایت میکند. شیخ پس از نقل حکایت دعای صاحب الزمان علیه السلام و نقل عبارت شیخ صدوق در کمال الدین، از ابوعبدالله حسین ابن بابویه -برادر شیخ صدوق- نقل میکند: «مجلسِ [درس] به پا کردم؛ در حالی که کمتر از بیست سال سن داشتم. گاه ابوجعفر محمد بن علی اسود به مجلسم میآمد. پس چون به سرعتم در پاسخ در خصوص حلال و حرام مینگریست، تعجّبش به جهت کمی سنّم بیشتر میشد. سپس میگفت: عجیب نیست! چه تو به دعای امام (ع) به دنیا آمدی» (الغیبة، ص320).
🔶 شیخ طوسی همچنین از ابن نوح سیرافی از حسین بن محمد بن سورة از علی بن حسن بن یوسف و محمد بن احمد صیرفی و غیر ایشان از مشایخ اهل قم نقل میکند: «نزدِ علی بن حسین بن موسی بن بابویه، دختر عمویش محمد بن موسی بن بابویه بود و علی ابن بابویه از او بچهدار نشد. پس علی ابن بابویه نامهای به حسین بن روح -رضی الله عنه- نوشت که از محضرِ [صاحب الزمان] بخواهد که از خدا خواهد که به او فرزندان فقیهی داده شود. پس جواب آمد که به تو از این زن فرزندی داده نمیشود و به زودی صاحب کنیزی دیلمی میشوی که از او دو فرزند فقیه به تو داده میشود». ابن نوح گفت که ابن سوره به من گفت: «ابوالحسن [علی] ابن بابویه -رحمه الله- سه فرزند دارد: محمد و حسین که هر دو فقیه و ماهر در حفظ حدیث هستند و احادیثی حفظند که دیگر قمّیها حفظ نیستند. آن دو، برادری دارند به نام حسن که پسر دومِ علی ابن بابویه است و او مشغول عبادت و زهد است و با مردم رابطۀ زیادی ندارد و فقهی ندارد». ابن سوره گفت: هر گاه که ابوجعفر [محمد] و ابوعبدالله [حسین] دو پسر علی بن حسین [ابن بابویه] حدیثی نقل میکردند، مردم از حفظ آن دو به شگفت میآمدند و به آن دو میگفتند: این شأن، خصوصیتی برای شماست به سبب دعای امام برای شما دو. این امر در میان اهل قم مستفیض است (الغیبة، ص308-309).
🔷 مرحوم نجاشی نیز در مدخل علی ابن بابویه این جریان را گزارش میکند؛ وی دربارۀ علی ابن بابویه مینویسد: «علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی؛ ابوالحسن؛ شیخ قمیین در روزگار خویش و متقّدم و فقیه و ثقۀ آنها؛ وارد عراق شد و همراه شد با ابوالقاسم حسین بن روح -رحمه الله- و مسائلی از او پرسید. پس از آن با او با واسطۀ علی بن جعفر بن اسود نامهنگاری کرد و از او خواست که کاغذی به صاحب علیه السلام برساند و در آن از امام بخواهد که بچهدار شود. پس [صاحب الزمان علیه السلام با واسطۀ حسین بن روح] به وی نوشت: "از خدا خواستیم که به تو فرزند دهد و به زودی دو پسر نیکو به تو داده خواهد شد". پس برای علی ابن بابویه، ابوجعفر [محمد] و ابوعبدالله [حسین] از کنیزی به دنیا آمدند. ابوعبدالله حسین بن عبید الله [غضائری] میگفت: از ابوجعفر [محمد بن علی ابن بابویه] شنیدم که میگفت: من به دعای صاحب الأمر علیه السلام به دنیا آمدم و به این مسئله افتخار میکرد» (رجال النجاشي، ص261).
@Al_Meerath
پاداش زیارت امام حسین (ع) در نیمهٔ شعبان
حدثني محمد بن عبد الله بن جعفر الحميري عن أبيه عن يعقوب بن يزيد عن محمد بن أبي عمير عن زيد الشحام عن أبي عبد الله ع قال: من زار قبر الحسين ع في النصف من شعبان غفر الله له ما تقدم من ذنبه و ما تأخر (کامل الزیارات، ص181).
نقل شده که امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس زیارت کند قبر حسین را در نیمهٔ شعبان، خداوند گناهان متقدم و متأخر او را بیامرزد.
@Al_Meerath
خدا را امری است که خود میرساند
حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ أَحْمَدَ الْمُكَتِّبُ قَالَ: كُنْتُ بِمَدِينَةِ السَّلَامِ فِي السَّنَةِ الَّتِي تُوُفِّيَ فِيهَا الشَّيْخُ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ السَّمُرِيُّ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ فَحَضَرْتُهُ قَبْلَ وَفَاتِهِ بِأَيَّامٍ فَأَخْرَجَ إِلَى النَّاسِ تَوْقِيعاً نُسْخَتُهُ:
بسم الله الرحمن الرحيم- يَا عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ السَّمُرِيَّ أَعْظَمَ اللَّهُ أَجْرَ إِخْوَانِكَ فِيكَ فَإِنَّكَ مَيِّتٌ مَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ سِتَّةِ أَيَّامٍ فَاجْمَعْ أَمْرَكَ وَ لَا تُوصِ إِلَى أَحَدٍ يَقُومُ مَقَامَكَ بَعْدَ وَفَاتِكَ فَقَدْ وَقَعَتِ الْغَيْبَةُ الثَّانِيَةُ[/التامة] فَلَا ظُهُورَ إِلَّا بَعْدَ إِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ذَلِكَ بَعْدَ طُولِ الْأَمَدِ وَ قَسْوَةِ الْقُلُوبِ وَ امْتِلَاءِ الْأَرْضِ جَوْراً وَ سَيَأْتِي شِيعَتِي مَنْ يَدَّعِي الْمُشَاهَدَةَ أَلَا فَمَنِ ادَّعَى الْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْيَانِيِّ وَ الصَّيْحَةِ فَهُوَ كَاذِبٌ مُفْتَرٍ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ.
قَالَ فَنَسَخْنَا هَذَا التَّوْقِيعَ وَ خَرَجْنَا مِنْ عِنْدِهِ فَلَمَّا كَانَ الْيَوْمُ السَّادِسُ عُدْنَا إِلَيْهِ وَ هُوَ يَجُودُ بِنَفْسِهِ فَقِيلَ لَهُ مَنْ وَصِيُّكَ مِنْ بَعْدِكَ فَقَالَ لِلَّهِ أَمْرٌ هُوَ بَالِغُهُ وَ مَضَى رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ فَهَذَا آخِرُ كَلَامٍ سُمِعَ مِنْهُ (کمال الدین، ج2، ص516).
شیخ صدوق نقل میکند از ابومحمد حسن بن احمد مکتّب که گفت: در سالی که شیخ علی بن محمد سَمُری -قدّس اللهُ روحَه- [وکیل چهارم صاحب الزمان علیه السلام] از دنیا رفت، در بغداد بودم. چند روزی پیش از وفات سمری، نزد او رفتم. توقیعی برای مردم [از نزد صاحب الزمان علیه السلام] آورد که در آن نوشته شده بود:
بسم الله الرحمن الرحیم. ای علی بن محمد سمری! خداوند اجر برادرانت را در [مصیبتِ درگذشت] تو عظیم گرداند! تو تا شش روز دیگر از دنیا میروی. امرت را جمع کن و به هیچ کسی وصیت نکن که پس از وفاتِ تو، در جایگاه تو قرار گیرد! چه (غیبتِ دوم/ غیبتِ تامّ) واقع شده است. پس ظهوری نخواهد بود مگر به اذن خداوند -عزّ وجلّ-. این ظهور پس از طولانیشدن مدّت و قساوت قلبها و پرشدن زمین از ستم خواهد بود. به زودی نزد شیعیان من، کسی خواهد آمد که مدّعی مشاهدهٔ [من] است. هان! هرکه -پیش از خروج سفیانی و صیحهٔ آسمانی- ادعای مشاهده کند، دروغگویی دروغباف است ولا حول ولا قوة إلا بالله العلي العظیم!
[حسن بن احمد مکتب] گفت: این توقیع را نوشتیم و از نزد سمری بیرون آمدیم. روز ششم بازگشتیم به نزد او و او در حال احتضار بود. به او گفته شد: وصیِّ تو پس از تو کیست؟ فرمود: خدا را امری است که خود میرساند! سمری -رضي الله عنه- درگذشت و این، آخرین سخنی بود که از او شنیده شد.
@Al_Meerath
يوم ندعوا كل أناس بإمامهم
سفيان عَنْ جَابِرٍ عَنْ عَدِيٍّ عَنْ سعيد بن جبير عن ابن عباس في قوله يوم ندعوا كل أناس بإمامهم قَالَ إِمَامُ هُدًى أَوْ إِمَامُ ضلالة
📚تفسير سفيان الثوري، ص174
سفیان ثوری به اسنادِ خود از ابن عباس روایت کرد که در تفسیر آیه «یوم ندعوا کل اناس بامامهم» گفت: امام هدایت یا امام گمراهی.
@Al_Meerath
اهمیت تسلیم در برابر امامان علیهم السلام (1)
462 حَمْدَوَيْهِ، قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ، عَنِ الْحَكَمِ بْنِ مِسْكِينٍ الثَّقَفِيِّ، قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو حَمْزَةَ مَعْقِلٌ الْعِجْلِيُّ، عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ، قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللهِ (ع) وَ اللهِ لَوْ فَلَقْتَ رُمَّانَةً بِنِصْفَيْنِ، فَقُلْتَ هَذَا حَرَامٌ وَ هَذَا حَلَالٌ، لَشَهِدْتُ أَنَّ الَّذِي قُلْتَهُ حَلَالٌ حَلَالٌ وَ أَنَّ الَّذِي قُلْتَ حَرَامٌ حَرَامٌ، فَقَالَ رَحِمَكَ اللهُ رَحِمَكَ اللهُ.
463 أَبُو مُحَمَّدٍ الشَّامِيُّ الدِّمَشْقِيُّ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى، عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ، عَنْ زِيَادِ بْنِ أَبِي الْحَلَّالِ، قَالَ، سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ (ع) يَقُولُ: مَا أَحَدٌ أَدَّى إِلَيْنَا مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهِ فِينَا إِلَّا عَبْدُ اللهِ بْنُ أَبِي يَعْفُورٍ.
464 حَمْدَوَيْهِ، قَالَ حَدَّثَنَا أَيُّوبُ بْنُ نُوحٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ، عَنْ أَبِي أُسَامَةَ، قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللهِ (ع) لِأُوَدِّعَهُ، فَقَالَ لِي يَا زَيْدُ مَا لَكُمْ وَ لِلنَّاسِ قَدْ حَمَلْتُمُ النَّاسَ عَلَيَّ، إِنِّي وَ اللهِ مَا وَجَدْتُ أَحَداً يُطِيعُنِي وَ يَأْخُذُ بِقَوْلِي إِلَّا رَجُلًا وَاحِداً رَحِمَهُ اللهُ عَبْدُ اللهِ بْنُ أَبِي يَعْفُورٍ، فَإِنِّي أَمَرْتُهُ وَ أَوْصَيْتُهُ بِوَصِيَّةٍ فَاتَّبَعَ أَمْرِي وَ أَخَذَ بِقَوْلِي (اختیار الرجال، ص249-250).
نقل شده از مرحوم عبدالله بن ابییعفور که فرمود: به ابوعبدالله [جعفر بن محمد] (ع) عرض کردم: به خدا اگر اناری را دو نیم کنی و بگویی که این نصف حرام است و این نصف حلال، گواهی دهم که آن نصف که گفتی حلال است، حلال است و آن نصف که گفتی حرام است، حرام است. پس امام فرمود: خدای رحمتت کند! خدای رحمتت کند!
نقل شده از زیاد بن ابیالحلال که گفت: شنیدم که ابوعبدالله (ع) فرمود: کسی جز عبدالله بن ابییعفور آنچه را خدا بر او در خصوص ما واجب کرده بود به ما ادا نکرد.
از ابواسامه نقل شده که گفت: بر ابوعبدالله (ع) وارد شدم تا با ایشان وداع کنم. ایشان به من فرمود: ای زید! چه کار به مردم دارید [که این مذهب را به آنان معرفی میکنید و سرّ خدا را فاش میکنید]؟ مردم را علیه من برانگیختهاید! به خدا نیافتم کسی را که مرا اطاعت کند و سخن را بپذیرد مگر یک نفر که خدای رحمتش کند: عبدالله بن ابییعفور. چه او را امر کردم و سفارشی بدو کردم و از امر من پیروی کرد و به سخنم عمل کرد.
@Al_Meerath
علی علیه السلام با چه بدین جایگاه رسید؟
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی کَهْمَسٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِی یَعْفُورٍ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ قَالَ عَلَیْکَ وَ عَلَیْهِ السَّلَامُ إِذَا أَتَیْتَ عَبْدَ اللَّهِ فَأَقْرِئْهُ السَّلَامَ وَ قُلْ لَهُ إِنَّ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ یَقُولُ لَکَ انْظُرْ مَا بَلَغَ بِهِ عَلِیٌّ علیه السلام عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَالْزَمْهُ فَإِنَّ عَلِیّاً علیه السلام إِنَّمَا بَلَغَ مَا بَلَغَ بِهِ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِصِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ.
📚 الکافی، ج۲، ص۱۰۴
از ابو کَهمَس روایت شده است که گفت: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: عبد الله بن ابی یَعفور سلام میرساند. حضرت فرمود: بر تو و بر او سلام. هر گاه نزد عبد الله رفتی به او سلام برسان و بگو: جعفر بن محمد میگوید: بنگر که علی علیه السلام با چه چیزی به این جایگاه نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید و به همان پایبند باش. به راستی که علی علیه السلام فقط با راستگویی و امانتداری به این منزلت و نزدیکی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید.
@Al_Meerath
بزرگواری امام صادق (ع)
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ: كَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا أَعْتَمَ وَ ذَهَبَ مِنَ اللَّيْلِ شَطْرُهُ أَخَذَ جِرَاباً فِيهِ خُبْزٌ وَ لَحْمٌ وَ الدَّرَاهِمُ فَحَمَلَهُ عَلَى عُنُقِهِ ثُمَّ ذَهَبَ بِهِ إِلَى أَهْلِ الْحَاجَةِ مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ فَقَسَمَهُ فِيهِمْ وَ لَا يَعْرِفُونَهُ فَلَمَّا مَضَى أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَدُوا ذَلِكَ فَعَلِمُوا أَنَّهُ كَانَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع. (الكافي، ج4، ص8)
امام صادق (ع) وقتی هوا تاریک میشد و نیمی از شب میگذشت، کیسهای پر از نان و گوشت و سکههای نقره برمیداشت؛ بر دوش میکشید و به صورت ناشناس نزد نیازمندان مدینه میرفت و میانشان تقسیم میکرد. وقتی امام صادق (ع) از دنیا رفت، این بخششها را از دست دادند و فهمیدند که آن مرد امام صادق (ع) بوده است.
مشابه این سیره از امام سجاد (ع) نیز روایت شده است (علل الشرائع، ج1، ص232).
@Al_Meerath
کلید روزی
أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ وَهْبَانَ عَنْ عَمِّهِ هَارُونَ بْنِ عِيسَى قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لِمُحَمَّدٍ ابْنِهِ يَا بُنَيَّ كَمْ فَضَلَ مَعَكَ مِنْ تِلْكَ النَّفَقَةِ قَالَ أَرْبَعُونَ دِينَاراً قَالَ اخْرُجْ فَتَصَدَّقْ بِهَا قَالَ إِنَّهُ لَمْ يَبْقَ مَعِي غَيْرُهَا قَالَ تَصَدَّقْ بِهَا فَإِنَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُخْلِفُهَا أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ لِكُلِّ شَيْءٍ مِفْتَاحاً وَ مِفْتَاحَ الرِّزْقِ الصَّدَقَةُ فَتَصَدَّقْ بِهَا فَفَعَلَ فَمَا لَبِثَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَشَرَةَ أَيَّامٍ حَتَّى جَاءَهُ مِنْ مَوْضِعٍ أَرْبَعَةُ آلَافِ دِينَارٍ فَقَالَ يَا بُنَيَّ أَعْطَيْنَا لِلَّهِ أَرْبَعِينَ دِينَاراً فَأَعْطَانَا اللَّهُ أَرْبَعَةَ آلَافِ دِينَارٍ. (الكافي، ط اسلامیة، ج۴، ص۹)
روایت شده است که امام صادق (ع) به پسرش محمد فرمود: پسرم چقدر از آن خرجی مانده است؟ گفت: ۴۰ دینار. فرمود: برو و آن را صدقه بده! گفت: غیر از آن چیزی نمانده! فرمود: آن را صدقه بده که خداوند جایش را پر میکند. نمیدانی که هر چیزی کلیدی دارد و کلید روزی، صدقه است؟ آن را صدقه بده. محمد چنین کرد. ده روز نگذشت که ۴۰۰۰ دینار از جایی برای امام صادق (ع) رسید. فرمود: پسرم! ۴۰ دینار برای خدا دادیم و خدا ۴۰۰۰ دینار به ما داد.
@Al_Meerath
⛅️ علل غيبت (1)
روایت زراره در خوف قائم (عج) از قتل
أَحمَدَ بنِ مُحَمَّدٍ عَن أَبيهِ مُحَمَّدِ بنِ عيسَى عَنِ ابنِ بُكَيرٍ عَن زُرارَةَ قالَ سَمِعتُ أَبا عَبدِ اللَّهِ ع يَقولُ إِنَّ لِلقائِمِ غَيبَةً قَبلَ أَن يَقومَ إِنَّهُ يَخافُ وَ أَوما بيدِهِ إِلَى بَطنِهِ يَعني القَتلَ (الکافی، ج1، ص340).
🔸 از زراره نقل شده که گفت: شنیدم که ابوعبدالله [صادق] (ع) میفرمود: «قائم پیش از قیامش غيبتى دارد. چه او را ترسی است». امام به شکمش اشاره کرد. یعنی [قائم خوف دارد از] قتل.
معرفی طرق گوناگون تا زراره
#انتظار
@Al_Meerath
⛅️ علل غيبت (2)
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: مَا يَكُونُ هَذَا الْأَمْرُ حَتَّى لَا يَبْقَى صِنْفٌ مِنَ النَّاسِ إِلَّا وَ قَدْ وُلُّوا عَلَى النَّاسِ حَتَّى لَا يَقُولَ قَائِلٌ إِنَّا لَوْ وُلِّينَا لَعَدَلْنَا ثُمَّ يَقُومُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ وَ الْعَدْل.
📚 الغيبة للنعماني، ص274 / ح53.
🔸 از امام صادق عليه السلام: اين كار (قيام قائم عليه السلام) رخ نخواهد داد تا آن كه هر گروه و دسته اى حكومت بر مردم را به دست گيرد تا كسى نگويد: اگر حاكم مى شديم عدالت را مى گسترانديم. بعد از اين، قائم حق و عدل گستر قيام مى كند.
[الفضل] عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ سُفْيَانَ الْجَرِيرِيِّ عَنْ أَبِي صَادِق عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: دَوْلَتُنَا آخِرُ الدُّوَلِ وَ لَنْ يَبْقَ أَهْلُ بَيْتٍ لَهُمْ دَوْلَةٌ إِلَّا مُلِّكُوا قَبْلَنَا لِئَلَّا يَقُولُوا إِذَا رَأَوْا سِيرَتَنَا إِذَا مُلِّكْنَا سِرْنَا مِثْلَ سِيرَةِ هَؤُلَاءِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ.
📚 الغيبة للطوسي، ص473 بسنده عن کتاب الفضل بن شاذان. و نیز الإرشاد للمفید، ج2، ص384-385 به سند دیگر محتمل در تسری: «روى علي بن عقبة عن أبيه».
🔸 از امام باقر عليه السلام: همانا دولت ما پايان دولتها است، و هيچ خاندانى باقى نمانند كه سهمی از دولت و سلطنت داشته باشند جز اينكه پيش از (حکومت) ما به سلطنت رسند، تا اينكه چون راه و روش حکومت ما را ببينند، نتوانند بگويند: اگر ما بسلطنت رسيم مانند ايشان رفتار می كرديم، و همين است (معناى) گفتار خداى تعالى: «و پايان كارها از آن پرهيزكاران است»
___
مطلب این روایات مؤید به روایات صحیحه متواتر در توضیح احکام و شرائط دوران غیبت است، و کلید حل سوالات بسیاری است.
🌙 أيْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِيدِ الْفَرَائِضِ وَ السُّنَنِ، أَيْنَ الْمُتَخَيَّرُ لِإِعَادَةِ الْمِلَّةِ وَ الشَّرِيعَةِ، أَيْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْيَاءِ الْكِتَابِ وَ حُدُودِهِ، أَيْنَ مُحْيِي مَعَالِمِ الدِّينِ وَ أَهْلِه
@Al_Meerath