eitaa logo
آلاچیق 🏡
1.1هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
3.3هزار ویدیو
57 فایل
فعالیتهای کانال، به نیت مهدیِ فاطمه عجل الله تعالی فرجه ادمین تبادل، انتقاد-پیشنهاد-مسابقه : @nilofarane56 پ زینب کبری سلام الله علیها کپی مطالب با ذکر صلوات 🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
44.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃 بسمه تعالی 🍃 🍃🌹با استعانت از خدای بزرگ و با عنایت امام عصر(عج)، پویش عظیم کشوری سلام فرمانده(چالش دهه نودی‌ها)، به همت برگزار گردید. 🇮🇷 پویش (عشق ولایت «سلام فرمانده»)🇮🇷 🔹 طی این پویش تعداد ۳۷۲ اثر فردی و گروهی از مدارس، مهدهای کودک، پایگاه‌های بسیج، مساجد، فامیلی، هیئت‌های محلی و... ارسال گردید. 🔹 شرکت کنندگان از استان اصفهان و استان‌های آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، یزد، البرز، ایلام، تهران و خراسان رضوی و خراسان جنوبی، خوزستان، فارس، قم، قزوین، کرمانشاه، کهگیلویه و بویراحمد، گلستان، گیلان، مرکزی، همدان و از ۶۷ شهرستان، بودند. 🎁 به برگزیدگان گروهی(۶ اثر) و فردی (۶ اثر) هدایای نقدی تعلق خواهد گرفت، ضمناً به قید قرعه نیز به ۴ اثر گروهی و ۶ اثر فردی جوایز نقدی تعلق گرفت. 📍جهت مشاهده اسامی برندگان، به کانال صراط مراجعه بفرمایید 👇👇 eitaa.com/roshangari_samen
💞 عاشقـــانه_دو_مدافـــع 💞 چیزی نیست علی از گشنگیه خیله خوب بریم _ روبروی یه رستوران وایساد - دیگه از عصبانیت خبری نبود نگاهم کردو پرسید:خوب خانمم چی میخوری اوووووووم، فلافل - فلافل ؟؟ آره دیگه علی فلافل میخوام - آخه فلافل که حرفشو قطع کردم. إ مگه ازمن نپرسیدی هوس کردم دیگه - خیله خب باشه عزیزم فلافل رو خوردیم و رفتیم سمت خونه ی علی اینا وارد خونه که شدیم مامان علی زد تو صورتشو گفت:خاک به سرم اینجا چیکار میکنیداسماء جان، حالت خوبه دخترم؟ پشت سر اون بابا رضا اومدو با خنده گفت: سلام، منظور خانم این بود که خدارو شکر که مرخص شدی و حالت خوبه خوش اومدی دخترم بعد هم رو به علی کرد و با اشاره پرسید: قضیه چیه _ علی شونهاشو انداخت بالا و گفت: نمیدونم بابا با اصرار خودش مرخصش کردم لبخندی زدم و گفتم:حالم خوبه نگران نباشید راستی فاطمه کجاست مامان علی دستشو گذاشت رو شونمو گفت: خسته بود خوابید تو هم برو تو اتاق علی استراحت کن چشمی گفتم و همراه علی از پله ها رفتم بالا در اتاقو برام باز کرد وارد اتاق شدم و رو تخت نشستم اومد سمتم و چادرمو از سرم در آورد و آویزون کرد. لباسام بوی بیمارستان میداد و حالمو بد میکرد لباسامو عوض کردم یه نفس راحت کشیدم دستی به موهام کشیدم. موهام بهم ریخته بود، دستام جون نداشت اما نمیخواستم علی بفهمه شونرو برداشتم و کشیدم به موهام علی شونرو از دستم گرفت و خودش موهامو شونه کرد!!!... احساس خوبی داشتم اما یه غمی تو دلم بود چشمامو بستم و گفتم: علی جان وسایلاتو آماده کردی؟ جوابمو نداد شونه کردن موهام که تموم شد شروع کرد به بافتنشون برگشتم سمتشو دوباره پرسیدم: وسایلاتو جمع کردی پوفی کردو سرشو انداخت پایین - جمع نکردم _ إ خوب بیا باهم جمعشو کنیم باشه واسه فردا الان هم من خستم هم تو حرفشو تایید کردم اما اصلا دلم نمیخواست بخوابم میخواستم تا صبح باهاش حرف بزنم و نگاش کنم اصلا کاش صبح نمیشد... دلم راضی به رفتنش نبود، اما زبونم چیز دیگه ای رو به علی میگفت نشست بالا سرم و گفت: بخواب - تو نمیخوابی مگه چرا ولی باید اول مطمئن بشم که تو خوابیدی بعد خودم بخوابم _ إ علی دستشو گذاشت رو دهنمو گفت: هیس هیچی نگو بخواب خانوم جان پلکامو به نشونه ی تایید بازو بسته کردم و لبخند زدم دستی به سرم کشید و گفت: مرسی عزیز جان خسته بود، چشماشو بازور باز نگه داشته بود خوابم نمیبرد پتو رو کشیدم رو سرمو خودمو زدم به خواب چند دقیقه بعد برای این که مطمئن بشه که خوابم صدام کرد میشنیدم اما جواب ندادم آهی کشیدو زیر لب آروم گفت: خدایا به خودت توکل انقدر خسته بود که تا سرشو گذاشت رو بالش خوابش برد پتو رو کنار زدم و سرجام نشستم برگشتم سمتش چه آروم خوابیده بود گوشه ی چشمش یه قطره اشک بود موهاش بهم ریخته بود و ریشهاش یکم بلند شده بود خستگی رو تو چهرش میشد دید بغضم گرفت ، ناخداگاه اشکام جاری شد دلم میخواست بیدار شه و باهام حرف بزنه، تو چشمام زل بزنه و مثل همیشه بگه اسماء من هم بگم جانم علی لبخند بزنه و بگه چشمات تموم دنیامه هاااا منم خجالت بکشم و سرمو بندازم پایین... خدایا من چطوری میتونم ازش دل بکنم ، چرا دنیات انقدر نامرده من تازه داشتم زندگی میکردم _ حاضر بودم برگردم به اون زمانی که علی نیومده بود خواستگاری همون موقعی که فکر میکردم یه بچه حزب الهی خشک و بد اخلاقه و ازمن هم بدش میاد اخم کردناش هم دوست داشتنی بود برام علی اونقدر خوب بود که مطمئن بودم شهید میشه... وااای خدایا کمکم کن از جام بلند شدم رفتم کنار پنجره و یکم بازش کردم، نسیم خنکی به صورتم خورد و اشکامو رو صورتم به حرکت درآورد درد شدیدی تو سرم احساس کردم پنجره رو بستم و به دیوار تکیه دادم که تو همون حالت خوابم برد باصدای اذان صبح بیدار شدم یه نفر روم پتو کشیده بود _ به اطرافم نگاه کردم علی رو تخت نشسته بود و سرشو بین دوتا دستش گذاشته بود سرشو آورد بالا، چشماش هنوز قرمز بود اسماء چرا نخوابیده بودی؟ منو میخواستی گول بزنی؟اونجا چرا ؟میخوای دوباره حالت بد بشه؟من که گفتم تا دلت راضی نباشه نمیرم؟ چرا میشینی فکرو خیال الکی میکنی؟ _ الکی خندیدم و گفتم:اوووووو چه خبرته علی این همه سوال اونم این وقت صبح پاشو بریم وضو بگیریم نمازمون رو اول وقت بخونیم نمیخواستم اذیتش کنم اما دست خودم نبود این حالت هام بدون توجه به علی از اتاق رفتم بیرون رفتم سمت دستشویی. تو آیینه خودمو نگاه کردم چشمام پف کرده بود آهی کشیدم و صورتمو شستم _ وضو گرفتم و رفتم تو اتاق ، جا نماز علی و خودم و پهن کردم چادر نمازمو سر کردم و منتظر علی نشستم علی نماز رو شروع کرد الله اکبر با اولین الله اکبری که گفت: اشک از چشمام جاری شد.. ⭐️1صلوات 🎋〰🍃 @Alachiigh
⚜⚜⚜⚜ چیزی که سرنوشت انسان را می سازد " استعدادهایش " نیست ، بلکه " انتخاب هایش" است.... ⚜⚜⚜⚜ 🎋〰🍃 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ* ⭐️صفحه ۴۴۹ مصحف شریف ✨همراه تدبر و چند نکته ⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏 🎋〰🍃 @Alachiigh
🇮🇷 📝 | ◀️ تحمّل سختی‌ها برای حفظ استقلال 🍃🌹🍃 🔹خورشید فروزان انقلاب اسلامی مدظله‌العالی فلسفه وجود مشکلات و سختی‌ها و ثمره تحمل آنها را اینگونه بیان می‌فرمایند : " دشمنان فشار می آورند، سختی هست. برای استقلال و حفظ هویت یک ملت و شرمنده نشدن در مقابل تاریخ، تحمّل این سختی‌ها لازم است. 🔹شما تصور کنید اگر شاه سلطان حسین صفوی، به جای اینکه دروازه‌های اصفهان را بر روی مهاجمان می‌گشود و خودش با دست خودش تاج شاهی را روی سرشان می‌گذاشت، فکر می‌کرد که اگر به فکر خودم هستم یک جان بیشتر ندارم و این قدر هم عمر کرده ام، مگر دیگر چقدر عمر خواهم کرد؟ اگر به فکر مردم هستم که در صورت تسلیم کردن شهر اصفهان، بلایی بر سر مردم خواهد آمد که از بلایی که در صورت جنگیدن با مهاجمان بر سرشان می‌آید، کمتر نیست، هرگز شهر را تسلیم نمی کرد. 🔹اگر جمهوری اسلامی دچار سلطان حسین‌ها بشود، دچار مدیران و مسئولانی بشود که جرأت و جسارت ندارند، در خود احساس قدرت نمی کنند، در مردم خودشان احساس توانایی و قدرت نمی کنند، کار جمهوری اسلامی تمام خواهد بود. 🔹امیدواریم دولت انقلابی با توشه‌برداری از راهبردهای این حکیم فرزانه صفحه پر افتخاری را در کارنامه خود و این ملت عزیز رقم بزند. ان شاءالله منبع : بیانات معظم له ۱۳۸۲/۰۳/۰۷ ✍ امراله عباسی- ناحیه درچه 🎋〰🍃 @Alachiigh
🍃🌹🍃 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 امام خامنه‌ای مدظله‌العالی: «آمریکایی‌ها مردم را می‌کُشند و با جنایت واضح و آشکار، خودشان را نشان می‌دهند و عذرخواهی هم نمی‌کنند؛ در عین حال زبانشان هم دراز است، می‌گویند حقوق بشر!» ۱۳۹۹/۳/۱۴ 🍃🌹🍃 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔰 | مجازی با موضوع: «افشای حقوق بشر آمریکایی» 🔺 تاریخ : امروز ۱۳ تیر ۱۴۰۱ 📨⁉️برای ارسال سوالات و نظرات به آی‌دی زیر مراجعه بفرمایید : 👉 @YaMahdi220 🍃🌹🍃 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ | 🎋〰🍃 @Alachiigh
افشای حقوق بشر امریکایی.mp3
9.1M
══════════﷽❀ ⃟⃟ ⃟🇮🇷 ⃟✤ 🔅🇮🇷 ثامن ۲۳ 🇮🇷🔅 🇮🇷 | مجازی 🖋 موضوع جلسه : «افشای حقوق بشر آمریکایی» 🎙 سخنران : آقای دکتر صنعتکار 🎋〰🍃 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
━━━━💠🌸💠━━━━ 🇮🇷 ثامن ۲۳ 🇮🇷 👈👈 بایدن در غرب آسیا به دنبال چیست ⁉️ ✍ پاسخ : بایدن در جریان سفر خود به منطقه خاورمیانه که به طور خاص عزیمت وی به اراضی اشغالی و عربستان سعودی، نقاط عطف آن به حساب می آیند، در پیِ چهار موضوع است: 1⃣ پیشبرد "توافق ابراهیمِ ۲ "بین صهیونیست‌ها و کشورهای مرتجع حوزه خلیج فارس در تقابل با جمهوری اسلامی 2⃣ اقناع‌سازی کشورهای عربِ حاشیه خلیج فارس خصوصاً امارات و عربستان جهت افزایش تولید نفت 3⃣ ارائه تضمین‌های جدید اقتصادی و امنیتی به متحدان منطقه‌ای آمریکا و جلوگیری از چرخشِ آن‌ها به سمت چین و روسیه 4⃣ تقویت موضع دموکرات‌ها در آستانه انتخابات میاندوره‌ای کنگره آمریکا خصوصاً استفاده از لابی‌های عربی و صهیونیستی | 🎋〰🍃 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
━━━━💠🌸💠━━━━ 🇮🇷 ثامن ۲۳ 🇮🇷 ⁉️ چگونه کشف شد و کاشف حقیقی آن کیست؟ 🔔ـــــــــــــــــــــــــ ✅ پاسخ را در کلیپ بالا ☝️ 🎙 حجت‌الاسلام راجی | 🎋〰🍃 @Alachiigh
💕 عاشقانه_دو_مدافع💕 بهش اقتدا کردم و نمازو باهم خوندیم نمیدونم تو قنوت چی داشت میگفت که انقدر طول کشید... بعد از نماز رفتم کنارش و سرمو گذاشتم رو پاش - علی جانم - ببخشید بابت چی - تو ببخش حالا ... باشه چشم ، دستی به سرم کشید و گفت: اسماء تا حالا بهت گفته بودم با چادر نماز شبیه فرشته ها میشی _ اوهووم ای بابا فراموشکارم شدم ، میبینی عشقت با آدم چیکار میکنه - سرمو از رو پاش برداشتم روبروش نشستم اخمی کردم و گفتم: با چادر مشکی چی دستشو گذاشت رو قلبش و گفت: عشق علی حالا هم برو بخواب بخوابم ؟دیگه الان هوا روشن میشه باید وسایالتو جمع کنیم اسماء بیا بخوابیم حالا چند ساعت دیگه پامیشیم جمع میکنیم قوووول ؟؟؟ قول _ ساعت ۱۱ بود باصدای گوشیم از خواب بیدار شدم مامان بود حتما کلی هم نگران شده بود گوشیو جواب دادم صدامو صاف کردمو گفتم:الو - الو سلام اسماء جان حالت خوبه مادر؟؟ بله مامان جان خوبم خونه ی علی اینام - تو نباید یه خبر به ما بدی؟ ببخشید مامان یدفعه ای شد - باشه مواظب خودت باش. به همه سلام برسون چشم خدافظ پیچ و تابی به بدنم دادمو علی رو صدا کردم علی جان پاشو ساعت یازده پاشو کلی کار داریم پتو رو کشید رو سرشو گفت: یکم دیگه بخوابم باشه پتو رو از سرش کشیدم. - إ علی پاشو دیگه توجهی نکرد باشه پس من میرم یکدفعه از جاش بلند شدو گفت کجا - خندیدم و گفتم دستشویی بالش رو پرت کرد سمتم جا خالی دادم که نخوره بهم انگشتشو به نشونه ی تحدید تکون داد که من از اتاق رفتم بیرون وقتی برگشتم همینطوری نشسته بود - إ علی پاشو دیگه امروز جمعست اسماء نزاشتی بخوابما - پوووفی کردم و گفتم: ببین علی من از دلت خبر دارم. میدونم که آرزوت بوده که بری الانم بخاطر من داری این حرفارو میزنی و خودتو میزنی به اون راه با این کارات من بیشتر اذیت میشم _ پاشو ساکت رو بیار زیاد وقت نداریم چیزی نگفت. از جاش بلند شد و رفت سمت کمد، درشو باز کردو یه ساک نظامی بزرگ که لباس های نظامی داخلش بود رو آورد بیرون ساک رو ازش گرفتمو لباس هارو خارج کردم - خوب علی وسایلی رو که احتیاج داری رو بیار که مرتب بذارم داخل ساک وسایل ها رو مرتب گذاشتم باورم نمیشد خودم داشتم وسایلشو جمع میکردم که راهیش کنم - علی مامان اینا میدونن؟؟ آره. ولی اونا خیالشون راحته تو اجازه نمیدی که برم خبر ندارن که... _ حرفشو قطع کردم. اردلان چی اونم میدونه؟ سرشو به نشونه ی تایید تکون داد - اخمی کردم و گفتم: پس فقط من نمیدونستم چیزی نگفت ... اسماء جمع کردن وسایل که تموم شد پاشو ناهار بریم بیرون قبول نکردم - امروز خودم برات غذا درست میکنم... پله هارو دوتا یکی رفتم پایین بابا رضا طبق معمول داشت اخبار نگاه میکرد وارد آشپز خونه شدم مادر علی داشت سبزی پاک میکرد - سلام مامان إ سلام دخترم بیدار شدی حالت خوبه؟؟ - لبخندی زدم و گفتم:بله خوبم ممنون - مامان ناهار که درست نکردید؟... ⭐️برای خواݩدݩ‌هرقسمٺ‌از رماݩ‌1صݪواٺ‌ به نیت فرج اݪـزامیسٺ ✍خانم.علـــی.آبادی 🎋〰🍃 @Alachiigh
✳️غذا‌هایی که مصرفش در وعده صبحانه خطرناک است 🔸چند ماده غذایی وجود دارد که خوردن آن‌ها در وعده صبحانه به سلامت افرادی لطمه می‌زند. 🔸آب پرتقال را با معده خالی بنوشید 🔸موز 🔸شیرینی‌ها 🔸خیار و گوجه فرنگی 🔸کلم 🔸گلابی 🔸گوشت قرمز 🔸صبحانه‌های سریع 🔸قهوه 🎋〰🍃 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از اَلِف‌رآء ؛
•۰🕌۰• سَلام‌بَرحُسین(:✋🏼 السَّلامُ‌عَلَیڪ‌یاأَباعَبدالله‌الحُسَین🔗💚 •• حٌسین‌مَن •• میشَوَدنیمہ‌شبے‌گوشۂ‌بِینُ‌الحَرَمِین‌ •• مَن‌فقط‌اشڪ‌بریزَم‌وَتو •• تَماشاڪنے!؟💔🚶🏾‍♂ براۍاینڪہ‌زائِرِت‌بشم‌میخوام‌گناهام‌روترڪ ڪنم‌آقا!! تاشایَدامسال‌طَلَبیدۍ‌و زائِرت‌شُدَم🙂💔 یہ‌جاۍخوب‌براے‌،وارِدشو🙂🚶🏾‍♂ مهمونِ‌ویژۂ‌مایـے🌿 https://eitaa.com/joinchat/346685596Ca80122d718
هدایت شده از اَلِف‌رآء ؛
هدایت شده از 
سید رضا نریمانیدل_خوشی.mp3
12.78M
ڪربلایت آقاجان! درمان ِ دل ِ آشفتہ ۍ ِ ما ♥️! 🌿! 🖤⇢https://eitaa.com/joinchat/2365390970C1bef19469a بکوب‌رو‌لینک👊💯 𝓗𝓪𝓳 𝓰𝓱𝓪𝓼𝓮𝓶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ* ⭐️صفحه ۴۵۰ مصحف شریف ✨همراه تدبر و چند نکته ⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏 🎋〰🍃 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹شهید عبداللّه رودکی🌹 🎥 به نام حضرت فاطمہ زهرا (س) حساس بودند... فقط نام مادرشان ڪافی بود تا چشـمانشان بارانـے شــود ... ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات 🎋〰🍃 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷 📝 | ◀️ طلاق اعتقادات گذشته! 🍃🌹🍃 🔻این روزها باز هم انتشار مواضع جنجالی فائزه هاشمی، حاشیه‌ساز شده است. وی در بخشی از اظهارات خود ضمن حمایت از اقدامات برخی در جهت کشف حجاب، از آنان خواسته است که به این رفتار هنجارشکنانه خود ادامه دهند! 🔹نکات تحلیلی: 1⃣ اولین نکته، سکوتی است که دوستان و اطرافیان و همفکران وی در اردوگاه اصلاح‌طلبان، حزب کارگزاران و ... اتخاذ کرده‌اند! از احزاب و گروه‌های سیاسی که خود مدعی پیشگامی در توسعه سیاسی هستند، انتظار آن است که در برابر مواضع ساختارشکنانه دوستان و هم‌حزبی‌های خود واکنش نشان دهند. 2⃣آنچه بر سر فائزه و امثالهم آمده، باید یکی از مهم‌ترین آفات و انحرافاتی که انقلاب و انقلابیون را تهدید می‌کند، مورد بازخوانی قرار داد. بدون شک یکی از مهم‌ترین تهدیدات انقلاب، خطر "ارتجاع" است. بدین معنا که برخی در مسیر حرکت قطار انقلاب برای دستیابی به اهداف انقلابی، دچار تردید و واگرایی و انفعال و پشیمانی شده و از قطار انقلاب پیاده و راه عقب‌گرد را در پیش گیرند! 3⃣ جریان‌های سیاسی باید تلاش کنند تا از افتادن در دام ارتجاع خود را مصون دارند. متأسفانه میکروب ارتجاع مدت‌های مدیدی است که اردوگاه جریان اصلاح‌طلب را آلوده کرده است و به همین دلیل بخش عمده‌ای از نیروهای خود را از دست داده‌اند. ✍مهدی سعیدی 🎋〰🍃 @Alachiigh
🎥علی آزاد از شرم ِ دیدار امام علی علیه‌السلام باخت ✅یک اتفاق عجیب و قابل توجه درسریال امام علی(ع) علی آزاد یکی از بازیگران قدیمی سینمای ایران است که پیش از انقلاب عمدتا در نقش‌های منفی بازی می‌کرد و در جریان ساخت این سریال ، به اصرار خود در این سریال نقشی می‌گیرد. داوود میرباقری درباره بازی علی آزاد در سریال امام علی(ع) در گفتگویی توضیح داده است: «حالتی منقلب داشت و خود را به شکلی وامدار علی بن ابیطالب می‌دانست. چهره رنگ پریده و دگرگونش که گویی تولدی دیگر را برای این بازیگر رقم می‌زد، دیگران را نیز به خود جلب کرده بود. در یکی از صحنه‌ها قرار شد علی آزاد در نقش ابن عباس داخل چادر امام علی(ع) بشود و بیرون آید. قبل از رفتن، او گفت: داوود، من از علی شرم دارم که به چادر او وارد شوم، نمی‌شود صحنه را عوض کنی و مثلا از کنار چادر بگذرم؟ گفتم نه.   و او داخل چادر شد. منتظر بودیم که بازگردد، دقایقی گذشت، خبری نشد، او را صدا کردیم، خبری نبود. داخل چادر شدیم؛ علی آزاد داخل چادر جان‌به‌جان آفرین تسلیم کرده بود... .....و صحنه‌های باقیمانده را فرد دیگری به جای آن مرحوم بازی کرد.» (ع) 🎋〰🍃 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 : ♦️در اكثر كارهاي نان و آبدار، رد پاي غلامرضا پهلوي(برادر شاه) ديده مي شد. هنگامي كه در دهه ي 50 ،دولت تصميم گرفت بخاطرحجم واردات كشور از بنادر به داخل كشور، تعدادي تريلر و كاميون مدرن خريداري كند. شاهپور غلامرضا پهلوي در اينجا هم قدم جلو گذاشت و دو هزار دستگاه كاميون تريلركش وايت از آمريكا خريداري كرد و به دولت فروخت. در اين معامله،غلامرضا پهلوي، سود كلاني به جيب زد ، اما كاميون ها چون با آب و هواي ايران ناسازگار بود، در بيابان هاي جاده ي كرج در زير آفتاب و باد و باران، اكثرا نابود شدند. 🎋〰🍃 @Alachiigh