eitaa logo
آلاچیق 🏡
1.1هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
3.5هزار ویدیو
57 فایل
فعالیتهای کانال، به نیت مهدیِ فاطمه عجل الله تعالی فرجه ادمین تبادل، انتقاد-پیشنهاد-مسابقه : @nilofarane56 پ زینب کبری سلام الله علیها کپی مطالب با ذکر صلوات 🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
⚜علمــدارعشــق قسمت سوار اتوبوس شدیم به طوری اتفاقی من و زهرا کرمی کنارهم قرارگرفتیم زهراشروع کرد به حرف زدن _منو شما چندتارتبه باهم فرق داریم _بله میدونم _اسم من زهراست _منم نرگس ساداتم _ای جانم ساداتی.. میگم نرگس با اونکه چقدر _ممنونم زهراجان شروع کردیم به حرف زدن... باهم دوست شدیم زهرا اینا ۴ تابچه بودن مرتضی- مجتبی- فاطمه - زهرا پدرزهرا جانباز جنگ بود تو عملیات کربلای۵ جانبازشده بود چندساعت بعد رسیدیم دریا.. همه کنارهم آب بازی میکردن ولی من تنها روی یه تخت سنگ نشسته بودم و به دریا نگاه میکردم چندمتر اون طرف تر زهرا و برادرش باهم آب بازی میکردن زهرا باحجاب کامل و برادرشم با لباس یقعه طلبگی معلوم بود خیلی باهم صمیمی بودند تا آقای صبوری همکلاسیمون رفت سمت آقای کرمی زهراهم اومد پیش من _نرگس پاشو بیا بریم صدف جمع کنیم _باشه ناهار منو زهرا باهم خوردیم بعداز ناهار به سمت ویلا راه افتادیم ویلای ما تا ویلای آقایون ۳۰۰ متری فاصله داشت فضای ببینشم یه جنگل سرسبز بود من و نرگس یه دخترخانمی به اسم مرجان رفیعی باهم تو یه اتاق بودیم مرجان دخترکاملا بی حجاب بود من که انقدر خسته بودم بدون شام خوابیدم فردا صبح بعداز صبحونه زهرا اعلام کرد داریم میریم بازارمحلی اما خانمها حواسشون باشه از کاروان جدانشن من و زهرا کنارهم راه میرفتیم خرید میکردیم چشمام خورد به یه دست فروش که لباس محلی میفروخت چهاردست خریدم برای خودم نرجس سادات رقیه سادات و زن سیدهادی خریدم بعدازظهر بعدازنماز صرف ناهار یه مقداری استراحت به سمت چندتا امامزاده که تا ویلاساعتی فاصله داشتن حرکت کردیم من هم طبق معمول به مکانی که قراربود بریم چادر سر کردم روز سوم اردومون درشمال رفتیم تله کابین سوار بشیم تعداد دخترا ۳۰ نفر بود و تو کابین ۶ تا خانم سوارشدیم عصری ساعت ۴ بعدازظهر به سمت مشهدالرضا حرکت کردیم تا رسیدن ما به مشهد ۱۶ ساعتی طول کشید برنامه مشهدمون کلا متفاوفت بود خانما یه هتل بودن آقایون یه هتل دیگه هرکس هم هرتایم و هرجا میخاست میتونست بره منو زهرام باهم میرفتیم حرم ،بازار فقط تنها جایی که من و زهرا و آقای کرمی و آقای صبوری چهارتایی باهم رفتیم پارک ملت مشهد بود واگرنه حتی باغ وحش هم منو زهرا تنهایی رفتیم من که انقدر خرید کرده بودم با یه چمدون اومده بودم با چهارتا چمدون داشتم میرفتم چمدون ها هم سنگین -وای نرگس اینا رو چطوری ببریم +نمیدونم زهرا - آهان فهمیدم زهرا گوشی موبایلش گرفت دستش - الوسلام داداش توهتل مایی؟ _الو سلام بله.. چطور مگه؟ - میشه بیایی اتاق ما _بله حتما +زهرا این چه کاری بود کردی؟ من خرید کردم داداش بنده خدای تو زحمتش بکشه ؟ - ن بابا چه زحمتی منو زهرا و آقای کرمی با چمدون ها وارد آسانسور شدیم مرتضی: خانم موسوی ببخشید یه سوال + بله بفرمایید مرتضی: اسم پدر بزرگوارتون سیدحسن هست؟ + بله چطور؟ مرتضی؛ پدرتون فرمانده پدرماهستن + اسم شریف پدرتون چیه ؟ مرتضی : کمیل کرمی + وای خدای من پدرمن سالهاست دنبال جانشینش تو عملیات کربلای ۵ میگرده سوار ماشین شدیم و به سمت قزوین راه افتادیم یه ساعت اومده برسیم قزوین که گوشیم زنگ خورد... عکس و شماره سیدهادی رو گوشی نمایان شد + سلام عزیزدل عمه •• سلام عمه خانم کجایی ؟ + نزدیکیم چطور؟ •• بابا بیا که کاروان خاندان موسوی انتظارت میکشنن + کیا اومدید •• همه. .. مگه حاج بابا میذاره کسی نیاد استقبال سوگلیش + به آقاجون بگو براش یه سوپرایز دارم •• باشه کارنداری عمه خانم + نه عزیزم تلفن که قطع کردم رو به زهرا گفتم : _ زهرا میخام نشون بابا بدمتون به داداشتم بگو‌ بی زحمت - باشه بعداز یه ساعت رسدیم چمدونا رو داداش محمد و سیدهادی تحویل گرفتن منو زهرا و آقای کرمی رفتیم به سمت آقاجون بعد سلام و احوال پرسی و مقدمه چینی + آقاجون یادتونہ گفتید چهره آقای کرمی براتون آشناست °° آره بابا .. پسرم اسم پدرت چیه ؟ ••کمیل حاج آقا جانشین شما تو عملیات کربلای ۵ آقاجون مرتضی سفت مرتضی در آغوش گرفت بعدمدتی که آروم شد شماره منزل و آدرسشون گرفت به سمت خونه راهی شدیم جھت مطالعہ، ذڪࢪ¹صلواٺ بہ نیٺ تعجیل دࢪ فرج،الزامےسٺ. ادامه دارد... 🎋〰🍂 @Alachiigh
شاید وجودم به کسی ارامش نده اما همین که حرص خیلیا درمیاد بهم انگیزه میده… 💐😊😊😊 🎋〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ* ⭐️صفحه ۵۴۷ مصحف شریف ✨همراه تدبر و چند نکته ⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏 🎋〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎉🎊💐💞🎊🎉 با نام نبی بکن مُزَین دهنت‎ ‎ تا خالق ِتو بیمه کند جان وتنت ای آنکه ز عاشقان قرآن هستی خوشبوی کن از نام محمد(ص) دهنت 💐عیدتون مبارک💐 🎥⚜نماهنگ زیبای ولادت رسول اکرم و امام صادق علیهم السلام ⚜ (ص) (ع) 🎋〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اظهارات قابل تامل یکی از اغتشاشگران ۱۶ مهر منطقه امامزاده حسن (ع) که طی ۴ ساعت بازداشت شد 🔹۱۶ مهر ۱۴۰۱ در منطقه امامزاده حسن(ع) تهران عده‌ای با سنگ‌پراکنی و آجرپراکنی به نیروهای انتظامی حمله کردند.  نیروهای امنیتی پس از این واقعه، برخی از افراد اصلی را شناسایی و دستگیر کردند.   🔹یکی از این بازداشت‌شدگان،‌نکاتی درباره این ماجرا گفته است. در این فیلم ببینید. 🎋〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌🔴❓آیا کارخانه ماشین‌های حمل بستنی‌اش رو در خدمت لباس شخصی ها و یگان ویژه گذاشته بود؟ ✅حقیقت تصاویر و فیلم‌های منتشر شده را ببینید تا بدانید تحریم میهن در یک جمله یعنی 30 هزار کارگر بیکار بشن و به جمع افراد کف خیابون اضافه بشن 👈 این یعنی «عملیات روانی»، یعنی برای کشوندن مردم کف خیابون، دروغ بگو، شایعه بساز، تهمت بزن! 🚫به قیمت بی کار شدن 30 هزار نیرو، اونم توی این وضعیت اقتصادی... 🎋〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥گفت‌وگو صمیمانه مامور یگان ویژه با دختران دهه نودی: ▪️با یه گوشی تحت تاثیر قرار نگیرید .دشمن میزنه یکی رو میکشه بعد میندازن گردن پلیس نذارید دشمن از شما سوءاستفاده کنه ✅پیشنهاد میکنم حتما ببینید 🎋〰🍂 @Alachiigh
⚜علمــدارعشــق قسمت راوی مرتضـــــــی پدر و مجتبی وارد خونه شدن زهرا رفت چهارتا چای ریخت آورد یهو مادرم گفت: _مرتضی جان مادر اون تله فیلمی که قراربود برای دانشگاه تهیه کنی چی شد مادر؟ - هیچی مادرذتائتر و سرود و بقیه برنامه ها حتی موسیقی متن فیلم من حاضره اما متن تله فیلم آماده نیست + خوب در مورد چیه؟ - شهدای کربلای ۵ زهرا: داداش پدر که جزو جانبازان کربلای ۵ پدر_مارو درحدی نمیدونه ک ازمون استفاده کنه پاشدم رفتم سمت پدر سرم گذاشتم روی پای پدر گفتم _نه پدر من اصلا یادم نبود _زهراجان دخترم اون آلبومها بیار با داداشت حرف بزنم... مرتضی جان این ویلچر لطفا حرکتش بده بریم اون اتاق پدر شروع کرد به تعریف... تا عکس حاج حسن موسوی دیدم گفتم: _پدر این شخص کی هست ؟ _ایشان فرماندم بودن «حاج حسن موسوی» - موسوی!!! موسوی..!! پدر من این آقا میشناسم _میشناسی؟ - آره پدر چهره شون برام خیلی آشناست روز جشن ورودی دیدمشون اصلا دخترشون نرگس سادات هم کلاسی زهراجان هست _باورم نمیشه پیداش کردم - زهراجان خواهر شماره همکلاسیت خانم موسوی بگیر پدر با پدرشون صحبت کنه زهرا : چشم خداشکر پدر بدون شوکه شدن جریان حاج حسن متوجه شد راوی نرگس سادات فردا اولین کلاس دانشگاه مون هست تو اتاقمون دراز کشیده بودیم بانرجس حرف میزدیم - نرگس فرداشب عروسی دعوتیم میخام لباس محلی های تو برام از شمال خریدی بپوشم + إه عروسی کیه؟ - عروسی پسرعمه آقامحسن + إه همون طلبهه نرجس- خواهرجان تو این طایفه هم یا پاسدارن یا طلبه + آره نرجس دیدی تو فامیل ما همه طباطبایی ازدواج میکنن نرجس- آره. .. نرگس تو چی ؟چه تصمیمی گرفتی برای حجاب و آینده و ازدواج؟ + حجاب که دارم بهش نزدیکتر میشم آینده که فعلا فقط برام درس و دانشگاه مهمه ازدواج تا خدا چه بخاد نرجس آقامحسن میذاره فرداشب اجازه میده اون لباس محلی بپوشی ؟ _ قراره محسن چندساعت قبل از مراسم بیاد من لباسم براش بپوشم نظربده - آهان این خوبه عروسی خودتون کیه؟ نرجس_ سال دیگه ولادت آقا صاحب الزمان.عج. - نرجس بری دلم برات خیییییلی تنگ میشه + ان شاالله تا وقت رفتن من تو نامزدکنی با نرجس تا ساعت ۱ نصف شب از هردری حرف زدیم کلاسم ساعت ۹ صبح بود با ماشینم سمت دانشگاه حرکت کردم زهرا تو راهرو دانشگاه دیدم باهم رفتیم سرکلاس حدود نیمه ساعت بعد استاد سرکلاس حاضرشد °° بسم الله الرحمن الرحیم . بنده علی مرعشی استاد درس فیزیک تون هستم دانشجوی ترم ۲ دکترای فیزیک پلاسمام به من گفتن نخبه های جوان دانشگاه همه تو رشته و کلاس شمان حالا یکی یکی بلند بشید خودتون معرفی کنید رتبه و سن و شهری که ازش اومدید بگید اول خانمها خودشون معرفی کنید اول زهرا بعد مرجان خودشون معرفی کردن بعدنوبت من شد به نام خدا نرگس سادات موسوی رتبه ۹۸ قزوین اومدم بشینم که استاد گفت _ببخشید خانم موسوی شما با آقای سیدهادی موسوی نسبتی دارید؟ -بله استاد برادرزاده ام هستن _چه عالی من از دوستان سیدهادی هستم.. گوشیم فورمت کردم شماره سیدهادی از گوشیم پاک شده اگه میشه شماره اش به من بدید ؟ - بله اجازه بدید باهش هماهنگ کنند بعد _بله حتما بعداز کلاس شماره سیدهادی دادم به استاد جھت مطالعہ، ذڪࢪ¹صلواٺ بہ نیٺ تعجیل دࢪ فرج،الزامےسٺ. ادامه دارد... 🎋〰🍂 @Alachiigh
✳️ املت تازه مخصوص همه 🔸تقویت هوش کودکان 🔸جلوگیری از سرطان سینه در خانم ها 🔸جلوگیری از سرطان پروستات در آقایان 🔸تقویت اعصاب جوانان 🔸کاهش خستگی در سالمندان 🎋〰🍂 @Alachiigh
سلااااام یه پیشنهاد ویژه🙈📣 اگر توهم به طراحی و نقاشی علاقه داری بیا یه مهارت جدیدو با هزینه مناسب یاد بگیر و از فرصتت استفاده کن🤗🌱 بین ۵ تا ۴۰ روز میتونی آموزشهارو ببینی و از کلاسهامون استفاده کنی☺️✨ تمام آموزشها بصورت خصوصی انجام میشه و از ابتدا تا انتهای دوره همراهتون هستم تا بهترین نتیجه رو کسب کنید✅ جهت اطمینان خاطر بیشتر میتونید رضایت و نظر هنرجوها از دوره هارو در کانال ببینید👀 توی کانالمون کلی نمونه کار و ایده طراحی هست که میتونین کلییی ازشون استفاده کنین👩🏻‍🎨 https://eitaa.com/joinchat/4137287870Cd7c5b16fc8 👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻 سوالی بود درخدمتم☺️ @Azalea1
animation.gif
1.16M
سلام به⃟ همه ی ادیتورا ⇝ به کانال Golden edit 🌛خوش آمدید 🌜 اینجا به شما همراهانـ.ـ ادیت را به صورت فوق حرفه‌ای و متنوع..و به شکل آسان، و ساده آموزش می‌دهیم 🙂 پس برای یاد گیری به ایدی زیر مراجعه کنید﹏✎ ⃝⠀⃤⇝ لطفا لینک کانال مارو به دوستانتون و در چنل های دیگر بگذارید تا افراد بیشتری ما کانال آشنا بشوند💫🌸 ⃢ممنون از شما ✨🥥 @golde_edit @Bahar318 👈🏻 فقط جهت تبادل یا درخواست ادیت https://harfeto.timefriend.net/16636196203329 ناشناس برای حرف های قشنگتون💞⃢🌿 و اگر شما سوالی داشته باشید جواب داده می‌شود.. تأسیس کانال 1401/6/28
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ* ⭐️صفحه ۵۴۸ مصحف شریف ✨همراه تدبر و چند نکته ⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏 🎋〰🍂 @Alachiigh
🌹 شهید حسین بیدخ 🌹 برادرم ! اینکه می گویم از یادم مبر ، منظورم این نیست که گورستان را منزلگاه من بدانی و هر شب جمعه در آنجا حاضر شوی و گریه کنی .. برادر ! ، یاد من، راه من است . ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات 🎋〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فتنه نیابتی یعنی چه؟ 🔴❌🎥آشیخ همه گروه های ضد انقلاب رو رنده کرد گذاشت کنار ✍حتما ببینید و نشر دهید 🔴👆اینارو بگید به نسل امروز 🎋〰🍂 @Alachiigh
51.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️عملیات بزرگ وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی علیه رژیم صهیونیستی اونایی که ندیدن حتما ببینن👌 پرده برداشتن از عملیات فوق پیشرفته رژیم صهیونیستی از بمب گذاری در یکی از مراکز صنعتی بهانه بود 🎋〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 جذب‌ حداکثری به چه قیمتی.. 🔷خاطره‌ای جالب از سید قطب به روایت رهبر انقلاب؛ سوء استفاده کنندگان از مفهوم حتما ببینید 😡 متاسفانه جریان کج فهم و خطرناکی در بین نیروهای انقلابی وجود دارد که به اسم ، ذلیلانه میخواهد همه را جذب کند و نمیفهمد اگر جذب همه انسان ها ممکن بود، امام علی علیه السلام که نماد انسان کامل به حساب می آمد چه در زمان خودش و چه در قرن ها بعد، این همه دشمن نداشت. ❌😢 سالهاست به اسم جذب دیگران، خودتان در آنها استحاله شده اید. (امیرحسین ثابتی) 🎋〰🍂 @Alachiigh
🔴دیدار های مشکوک کتایون ریاحی و معتمد آریا با قصاب میانمار و اشک تمساح برای یک نفر در ایران به دستور سفارت فرانسه و آمریکا 🔹 فاطمه معتمد آریا و کتایون ریاحی اولین کسانی بودند که در اغتشاشات برنامه ریزی شده اخیر به شکلی هماهنگ کشف حجاب کرده و با رسانه های تروریستی آمریکایی و انگلیسی سناریوی آشوب در ایران را جلو بردند. 🔹 اشک تمساح این مهره های بازیچه برای ایجاد آشوب در ایران در حالی است که تصاویر مشکوک آنها با رهبر بوداییان آدم خوار، روابط سیاسی خاص آنها را تا حدودی برملا می کند. رهبر بوداییانی که سلاخی مسلمانان و کباب کردن گوشت و خوراندن آنها به همکیشانشان در رسانه های دنیا علی رغم همه سانسورها بازتاب زیادی داشت. 🔹عدم‌واکنش سلبریتی های شبکه سازی شده توسط سرویس‌های جاسوسی به آتش زدن افراد، قتل های فجیع و خسارت‌های سنگین در اغتشاشات اخیر ایران نیز عجیب و سوال بر انگیز است 🎋〰🍂 @Alachiigh
⚜علمــدارعشــق قسمت راوی مرتضـــــــی تواتاقم داشتم روی پروژه تحقیقاتی که مربوط به کلاس استاد مرعشی بود کار میکردم... که یکی زد به در - بله بفرمایید داخل + داداشی داری چه کار میکنی - خواهرگلم دارم روی پروژم کار میکنم + آخی الهی.. خسته نباشی اما هرچقدر کار کردی بسه حاج آقا موسوی اینا تو راهن پاشو لباسهات عوض کن - باشه خواهری + کدوم پیراهنت میخای بپوشی؟ - به لباس روی تخت بود اشاره کردم یه بلوز چهارخونه آبی روشن یعقه آخوندی و شلوار پارچه مشکی نشونش دادم _نه داداش این نه... بذار رفت سمت کمدم یه پیراهن صورتی روشن درآورد _داداش اینو بپوش.. قشنگتر نشونت میده - باشه چشم لباس هارو پوشیدم صدای زنگ در بلند مجتبی داشت میرفت سمت در که زهرا گفت _داداش مرتضی شما برو در باز کن آقامجتبی بیا مابریم پدر همراهی کنیم رفتم سمت در بازش کردم نرگس سادات با چادر پشت در بود هنگ مونده بودم اصلا فکر نمیکردم پشت در نرگس سادات باشه - سلام حاج آقا بفرمایید •• ممنونم پسرم... پدرت کجاست پدر _حاج حسن...!!! حاج حسن_کمیل خودتی..؟؟!! حاج حسن خم شد صورت پدرم بوسید چقدر حجاب به نرگس سادات میاد استغفرالله ربی اتوب الیه چقدر این دختر گاهی ذهنمو درگیر خودش میکنه پدرم و حاج حسن رفتن داخل اتاق مخصوص پدر یک ساعت و نیم میگذشت نرگس : زهرا من نگرانشون شدم برو یه سر بهشون بزن زهرا: داداش مرتضی بی زحمت یه سرو پیش پدرا.. نرگس سادات نگرانه در زدم پدر _مرتضی پسرم حال حاج حسن خوب نیست دخترخانمش صدا کن باهول برگشتم تو پذیرایی _خانم موسوی حال پدرتون خوب نیست نرگس سادات_ یاامام حسین... بابا... بابا... _چی شد _آقای کرمی میشه کمک کنیم پدرم ببریم دکتر اسپری شون همراهمون نیست - بله حتما اون شب پدرمن با مداوای برادرم مجتبی که پزشکی میخوند حل شد اما کار حاج حسن به چادر اکسیژن رسید من موندم تا سیدهادی و سایر بچه هاشون بیان اونا که اومدن من برگشتم خونه راوی نرگــــــس ســــــــادات واقعا باید از آقای کرمی تشکرکنم که تااینجا همراهیم کرد دکتر گفت آقاجون باید شب بمونه بیمارستان خودآقاجون گفت که نرگس سادات بمونه اون شب من تاصبح پلک روی هم نذاشتم ولی الحمدالله آقاجون فرداصبح مرخص شد بعداز اون دیدار رابطه من و زهرا صمیمی تر شد همیشه پیش هم بودیم بخاطر حجم درسا هیچ جا نمیرفتم اما با زهرا همیشه برنامه دعا دونفری داشتیم یه ترم مثل برق باد گذشت من و زهرا و آقای صبوری هرسه با نمره A راهی ترم دوم شدم کلاسای ترم دوم ۲۷ بهمن شروع شد این ترمم باز با استاد مرعشی کلاس داشتیم بااونکه جوان بود اما درحین مهربانی جدی هم بود روز اول ترم دوم خیلی صریح و جدی گفت _باید تا ۲۷ اسفند هرزمانی کلاس داریم سرکلاس حاضر بشید هرکس یه جلسه غیبت داشت بدونه این درس افتاده خیلی هم مذهبی بود سیدهادی میگفت ۲۶ سالشه مرجان هم کلاسیمون از ۱۵ اسفند نیومدم کلاس وقتی استاد اومد و دید یکی غایبه گفت _ به ایشان بگید این ترم دیگه سرکلاس من حاضر نشه تعطیلات عیدهم باز کنار زهرا به من گذشت ۱۷ فرودین مرجان سرکلاس اومد شدیدا برنزه شده بود و حجابش افتضاح تر شده بود هرروز حراست دانشگاه بهش گیر میداد تا استاد وارد شد رفت سمتش با صدای لوسی گفت _استاد ما ایتالیا بودیم... این سوغاتی هم برای شما آوردم - ممنون.. درضمن خانم رفیعی دیگه بااین حجاب سرکلاس من حاضرنشید مرجان بالبخندی کاملا مصنوعی گفت _بله استاد وای تذکر سختی داد استاد... جھت مطالعہ، ذڪࢪ¹صلواٺ بہ نیٺ تعجیل دࢪ فرج،الزامےسٺ. ادامه دارد... 🎋〰🍂 @Alachiigh
...اجازه ندهید کلمات دیگران باعث دردتان شوند. سخنان دیگران باعث رنجش تان شوند. اعمال دیگران زنجیرهایی برای زندانی کردن تان شوند. ⚜...اجازه دهید کلماتتان باعث قوت قلب دیگران شود الهام بخش شان باشد و مسیرشان را روشن کند. اعمال تان زنجیرهای دیگران را باز کند 💐💐💐💐 🎋〰🍂 @Alachiigh